به بهانه 14 تیرماه روز قلم؛ به یاد حبیب قلم/ از نویسندگی در مسجد تا شهادت
تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۹۱۱۰۲۳
گروه فرهنگی «فرهنگ نیوز»؛ 14 تیرماه به عنوان روز قلم نامگذاری شده است؛ روزی برای پاسداشت همه کسانی که قلم به دست گرفتند تا فرهنگ این مرزوبوم برجای بماند.
به بهانه این روز در این گزارش یادی کردیم از شهیدی که روزگاری قلمش را بر زمین گذاشت و تفنگ به دست گرفت تا کشورش را نجات دهد.
روز دهم اسفند ۱۳۶۵ دنیای هنر و ادبیات اسلامی، نویسنده محقق و هنرمندی را در صحنههای دفاع مقدس از دست داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شهید حبیب غنی پور در سال ۱۳۴۳ به دنیا آمد و در سال ۱۳۶۵ با توسن شهادت از دنیا رفت. بیست و دو سال با خاکیان زیست و تا ابد با کروبیان خواهد بود. حبیب غنیپور تا سال ۱۳۵۷ مثل بقیه کودکان محروم جنوب شهر زندگی کرد؛ اما در خانوادهای که پدر، کاسب معتمد محل بود و مادر، معلم قرآن جلسات مذهبی بانوان حبیب با نان حلال و اشک عشق به اهل بیت محمد(ص) زیر سایه بلند مسجد روبروی خانهشان بزرگ شد.
چهارده ساله بود که بهمن ۵۷ را درک کرد، امام خویش را شناخت و با وی بیعتی عاشقانه بست. در همان سنین از اعضای فعال کتابخانه مسجد جوالائمه(ع) بود. بنیانگذاران کتابخانه، جوانان پاک و مؤمن و مبارزی بودند که تعداد کثیری از آنان هنر را وسیله مبارزه با طاغوت درون و بیرون ساخته بودند.
حبیب با قامت کوچکش به دهان تک تک این هنرمندان مسلمان چشم دوخته بود و از آنها درس هنر زندگی میآموخت.
اولین جلسه قصهنویسی مسجد جوادالائمه(ع) در سال ۱۳۵۸ مملو از نوجوانان محل بود و حبیب با جسارت در صف اول نشسته بود و به قصهای که یکی از آن جوانان میخواند گوش سپرده بود.
کتاب «سوره، بچههای مسجد» اولین محصول ادبی و هنری آن جمع بود که قصه انشا از حبیب غنیپور در آن چاپ شده بود. این کتاب که به نام انتشارات مسجد جوادلائمه در سطح کشور منتشر شد، در واقع نقطه شروع ادبیات دینی نوجوانان در کل تاریخ ادبیات نوجوانان اسلامی کشور ما بود.
حبیب به تدریج به سمت نویسندگی حرفهای قدم بر میداشت؛ اما بوی باروت جنگ که از سال ۵۹ تمام فضای کشور را در برگرفته بود عشق را به مصاف میخواند و حبیب عاشق به جنگ سیاهیها رفت. در سال ۶۱، در عملیات مسلم ابنعقیل از ناحیه پا مجروح شد. در سال ۶۲، دوره دبیرستان را تمام کرد و برای معلمی به مدرسه راهنمایی شهید چمران در حوالی میدان راهآهن رفت. اما همچنان نویسندگی دل مشغولی عمده غنیپور بود
همزمان با تدریس ادبیات و دینی در آن مدرسه، در مجله رشد جوان و نیز مجله کیهان بچهها شروع به نوشتن کرد. در سال ۱۳۶۴ در رشته ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی قبول شد و در ضمن معلمی، نویسندگی و اداره کتابخانهای با هفت هزار عضو، به تحصیل دانش پرداخت و در همان سال در عملیات والفجر۸ (فتح فاو) شرکت کرد. او بیشتر در داستانهایش را در همین سالها نوشته است. مجموعه داستان «گل خاکی» برای جوانان و «عمو سبدی» برای نوجوانان، پس از شهادتش منتشر شدند ولی تعداد زیادی تحقیق و داستان همچنان ناتمام و منتشر نشده از اوباقی ماندهاند. آثاری همچون:
داستان زال و رودابه، نگاهی به زندگی جلالآل احمد، تحقیقی درباره شهر تبریز، حدود ده داستان منتشر نشده کوتاه، طرح چند رمان، یک رمان نیمه تمام جنگی، طرح دو داستان مصور (کمیک استریپ) از حکایات قدیمی، بازنویسی چند داستان از کلیله و دمنه، چندد داستان برای کودکان و تعداد زیادی گزارش از مناطق جنگی.
علاوه بر اینها تعداد زیادی مطلب در مجله کیهان بچهها از او به چاپ رسیده است.
شهید حبیب غنی پور در سال ۶۵ در دو عملیات کربلای یک و پنج شرکت کرد. در عملیات اخیر، عشق در او به اوج خود رسیده بود؛ آن چنان که دیگر آرام و قراری نمانده بود، عاقبت در شب دهم اسفند ماه سال ۶۵، در ادامه عملیات کربلای پنج و در واقع در مراحل پایانی آنف با چهرهای متین و تنی خونآلودد بر خاک شلمچه افتاد و خدای خویش را ملاقات کرد.
این شهید بزرگوار در بخشی از وصیت نامه اش نوشته است:
برای رسیدن به آسمانت معرفت الهی از نردبان عشق که هرگام و پله اش عمل به واجبات و اعمال صالحه می باشد، استفاده کنید. خود را مأیوس و سرخورده ندانید، همت کنید تا در جاده اعمال نیک قدم زنید، چرا که پای رونده به سنگ نمی خورد. خدا را در زندگی و زندگی را در خدا حاضر و ناظر بدانید، اعتدال و میانه روی در زندگی باعث سلامت روح و گریز از اشکالات کورکورانه می باشد، گناه چه کوچک و چه بزرگ باشد، گناه است. هرگز با گناهان به ظاهر کوچک خدای بزرگ و متعال را از خود غمگین نسازید. بندگان خدا را با خدای مهربان خوشحال سازید. زندگی سراسر قفل است و دعاها و توسّلات به ائمه اطهار علیهم السلام، گشاینده این قفل هاست. به یاد داشته باشیم که از ائمه اطهار (علیهم السلام) تنها نامی مانده نباشد و اوامرشان را در تمامی زندگی به کار گرفته و لحظه ای از آن اعمال غافل نباشیم.
منبع: فرهنگ نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farhangnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرهنگ نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۹۱۱۰۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سریال مشاور و روایتی از باز کردن کلافهای پیچیده زندگی
سریال ۳۰ قسمتی «مشاور» که کمتر از ۱۰ روز از پخش آن گذشته و ۲۰ روزی تا پایان آن باقی مانده است، بر مدار سیاست شبکه ۲ بر مبنای ترویج سبک زندگی ایرانی اسلامی تولید شده و در تلاش برای حل و فصل چالشهای خانوارهای ایرانی است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، این شبها سریالی به نام «مشاور» روی آنتن شبکه دو است که به دور از هیاهو و شلوغی زندگی سریع و ماشینی امروز، دل به دریای مشکلات مختلف جامعه امروز، بهویژه مسائل مربوط به ازدواج و طلاق و اختلافات خانوادگی زده است.
مشاور این سریال «فرهاد قائمی» است که در لباس یک روحانی در اتاقی در یک مسجد نشسته و پذیرای افراد و زوجهایی است که هر کدام مشکل خاص خودشان را دارند و برای حل و فصلشان به مشاور مراجعه میکنند و بر همین اساس انتخاب شخص سید روحانی به عنوان نقش اول مشاور، آن هم در حجرهای در فضای معنوی یک مسجد دلگشا و دلنشین، به نظر حکایت از انتخاب درست کارگردان دارد.
انتخابی که هر بار خانوادهای را به بهانه یک مشاوره گرفتن هم که شده، راهی مسجد و برخورد با مشاور روحانی میکند تا علاوه بر توصیه و نسخه گرفتن، نمازی هم به جماعت بخواند و از این فضای دلنشین بهره ببرد.
سریال در عین سادگی و دور از هیاهو، مملو از نمایش مشکلات و معضلات ریز و درشتی است که در هر قسمت مطرح شده و هر کدام نسخه مختص به خود را برای گره گشایی دریافت میکنند.
یکی برگه دروغین آزمایشگاه برای نشان دادن اینکه سرطان دارد درست کرده و دیگری پدری است که فرزندش را به حال خود رها کرده و برای تربیت و آرامش او اقدامی نکرده و مادر هم به مانند همان پدر، بی تفاوتی را پیشه کرده.
دختر دبیرستانی که پدرش به دلایل مالی در زندان است و برای پول درآوردن به تبلیغات با پوشش زننده اینستاگرامی روی آورده و دبیر فیزیک او با رفتن نزد مشاور این چالش را حل میکند، خانوادهای دیگر زنی را نشان میدهد که همه چیز برایش فراهم است اما همسری دارد که با او حرف نمیزند و همین سکوت باعث اشکالات و اختلافاتی شده که تا مرحله جدایی و متارکه هم رسیده است و دیگری که به خاطر قیاسهای غلط خانواده همسر، دلش شکسته و درخواست طلاق داده است.
شکست آدمها را بزرگ میکند، شریک زندگی به غیرت نیاز دارد، همدلی اصل اول زندگی مشترک است، فراموشی گذشته بزرگترین عامل سقوط انسانها، ابراز علاقه به کلام تنها نیست و آدابی دارد و حرفهایی شنیدم که دلم شکست؛ تک دیالوگهای خوب این سریال ۳۰ قسمتی هستند که به نوعی آموزش و مشاوره دادن را به مخاطب را هدف گرفتهاند.
این مجموعه از داستانهای خانوادگی با رویکرد ارائه راه حل برای زندگی بهتر و در پی گره گشایی از اختلافات است که در شبکه دو شبکه زندگی، میکوشد با به تصویر کشیدن ریزترین و جزئیترین اتفاقات و رخدادهای خانوادهها به مخاطب امروز نزدیک و نزدیکتر شود برای ساعتی هم که شده فکر و ذهنش را از روزمرگیهای پرپیچ و خم روزگار دور کند.
این سریال به نوعی نقش دین در زندگی را پررنگتر نشان میدهد تا ثابت کند گرایش به سبک زندگی دینی و معنوی، حلال بسیاری از مسائل روزمره است و از قضا همین سبک زندگی است که در جامعه امروز کمرنگ شده و به سمت تجمل گرایی و دور شدن از آداب و سوم ایرانی و اسلامی رفته است.
مشاور شبکه دو در یک کلام، به دنبال باز کردن کلاف در هم پیچیده زندگیهای امروزی است؛ کلافی که گاهی حتی ارزش کلافه شدن هم نداشته و به قدری به سادگی باز میشود که خود مشاور هم انگشت بر دهان میماند.
یادداشت از: محمود افشاری خبرنگار ایمنا
کد خبر 746599