سفيران آزادي و صلح در اسارت رژيم صهيونيستي
تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۹۱۱۴۸۵
خبرگزاري آريا - تهران- ايرنا- بيش از سه دهه از ربوده شدن چهار ديپلمات ايراني به وسيله رژيم صهيونيستي با هدف ضربه زدن به جريان مقاومت اسلامي مي گذرد، گرچه همچنان بارقه هاي اميد براي بازگشت آنها به کشور وجود دارد اما با وجود پيگيري هاي مسوولان امر تاکنون از سرنوشت آنان اطلاع دقيقي به دست نيامده است.
مطبوعات کشور به طور روزانه مهمترين و برجسته ترين رخدادهاي داخلي و خارجي را پوشش مي دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گروه اطلاع رساني ايرنا؛ موضوع هاي يادشده را که انعکاس قابل توجهي در روزنامه هاي صبح چهارشنبه 14 تير 1396 داشت؛ با هدف آگاهي بخشي و اطلاع رساني بررسي کرده است.
** سرنوشت چهار ديپلمات ايراني در هاله اي از ابهام
14 تير 1361 خورشيدي «احمد متوسليان، سيدمحسن موسوي و تقي رستگارمقدم» سه ديپلمات ايراني به همراه «کاظم اخوان»، عکاس و خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي، در حالي که عازم محل کار خود در سفارت ايران بودند، در مسير طرابلس به بيروت پايتخت لبنان جنگ زده، به دست نيروهاي حزب فالانژ لبنان به اسارت درآمدند. شواهد و مدارک موجود، حاکي از آن است که آن ها در اسارت نيروهاي اسرائيلي هستند. با وجود اقدامات متعدد جمهوري اسلامي براي آزادسازي ديپلماتها طي سه دهه اخير، هنوز اطلاع دقيقي از سرنوشت اين افراد وجود ندارد.
روزنامه«دنياي اقتصاد» با درج يادداشتي با عنوان«ماموريت بي بازگشت» مي نويسد: احمد متوسليان که سابقه مبارزات انقلابي و فرماندهي در جنگ تحميلي را داشت در ميانه جنگ ايران و عراق ماموريت مييابد تا به سوريه رفته و مسيرهاي کمک به حزبالله لبنان و مبارزه با اسرائيل را مورد بررسي قرار دهد اما اين ماموريت سرنوشتي پيچيده را براي او رقم زد. در 14 تيرماه سال 1361 هنگامي که متوسليان به همراه سه نفر ديگر، سيد محسن موسوي (کاردار سفارت ايران)، کاظم اخوان (عکاس خبرگزاري ايرنا) و تقي رستگار مقدم (کارمند سفارت) در چهل کيلومتري شمال شهر بيروت بودند و قصد عزيمت به محل کار خود در سفارت ايران را داشتند در يک پست بازرسي از سوي گروه شبه نظامي فالانژهاي لبنان ربوده شدند. سرنوشت اين افراد تا به امروز در هالهاي از ابهام قرار دارد.
در ادامه آمده است: فالانژيستها گروه دست راستي تندرو بودند که به کليساي ماروني منتسب بودند و نقش فعالي طي جنگ داخلي لبنان در مبارزه با سازمان آزاديبخش فلسطين بازي کردند و ضمنا به اسرائيل نيز نزديک بودند. دقايقي بعد از ربوده شدن احمد متوسليان و همراهانش، راديو اسرائيل اعلام کرد: «ژنرال احمد متوسليان طراح عمليات فتحالمبين و بيتالمقدس در پست بازرسي «برباره» به اسارت گرفته شد.» رهبر فالانژيستها در زمان ربوده شدن ديپلماتهاي ايراني «سمير جعجع» بود که اعلام کرد، گروگانها پس از دستگيري به وسيله نيروهاي او کشته شدهاند اما بعدها شواهدي در رابطه با زنده بودن اين افراد و تحويل آنها به اسرائيل بهدست آمد.
روزنامه «ايران» در يادداشتي با عنوان«نگاهِ بيقرارِ تو» نوشت: تو ازهمان روزهاي نخست، «بزرگ» بودي و از «اهالي امروز» و با تمام «افقهاي باز» نسبت داشتي! نگاهت نشانهاي آسماني بود و دستهاي مهربانت اشارهاي تا ما در غبار جادهها گم نشويم اي ايستاده درغبار! کاش غبار بنشيند و سواري که تو باشي پيداشود. نامها در هياهوي گذر از لحظات شتابان زندگي گم ميشوند اما راز ماندگاري نام و ياد تو، دلي سرشار از ايمان و عشق و معرفت است. هرچند نميدانيم کجايي و چگونه ميگذراني به روزگارغريبي، اما مي دانيم که از خوبان روزگاري!
عبدالحسين رحمتي شاعر و نويسنده در ادامه اين يادداشت آورده است: ما هنوز نميدانيم درکدامين مرحله از رسيدن تا توييم:امتداد چشمهايت ميرسد تا اوج ها، ما کجا و امتداد چشمهاي تو کجا چقدر تا نگاه بيقرار تو فاصله داريم. چقدر بايد اين فاصلهها را دويد. چگونه بايد اين پاهاي سنگين و تاول زده را به آستان تو رساند سردار! ديروز در لحظههاي فتح خرمشهر وقتي ازسينه کش خاکريز بالا ميرفتي جايي را درآسمان نشان دادي و گفتي: آنجا انتهاي افق است و ما بايد پرچم را آنجا برافراشته کنيم و رفتي تا دورها تا لبنان، افق که انتهاندارد...از همان روزي که فالانژها تو را به همراه يارانت به اسارت بردند جاي تو درميان بچههاي باصفاي روزهاي آتش و باروت خالي است. مثل تو کمتر پيدا ميشود سردار! اين روزها چقدر بي قرار توييم! تو را هنوز چشم در راهيم. چقدر چشم به راهي، خدا کند که بيايي! هزارخاطره دارم ازآن دوچشم نجيبت...
روزنامه«جوان» در مطلبي با عنوان«قدرت فرماندهي حاج احمد سرنوشت جنگ را تغيير مي داد» به گفت وگو با سردارغلامرضا غزلي يکي از همرزمان جاويد الاثر متوسليان پرداخت و آورد: 35 سال پيش در 14 تيرماه 1361 جاويدالاثر حاج احمد متوسليان به همراه سه ديپلمات ايراني در گذرگاه برباره توسط فالانژهاي لبناني وابسته به رژيم صهيونيستي ربوده شدند. اکنون پس از گذشت اين همه سال هنوز سرنوشت حاج احمد و يارانش در هالهاي از ابهام قرار دارد و هرازگاهي نيز اخبار متناقضي از سرنوشت آنها منتشر ميشود. اواخر سال 58 در کردستان و شهر مريوان با دوستان حاج احمد آشنا شدم. مدتي من معاون بخشدار کرند بودم و بعد از آن با شهيد صادق نوبخت به مريوان رفتم و در پادگان مريوان با متوسليان آشنا شدم. نزديک يک سال و اندي با هم در مريوان کار ميکرديم. قرار بود ما را براي جبهه جنوب ببرد و بعد با هم راهي لبنان شويم که شهيد بروجردي اجازه ندادند.
در ادامه اين گفت وگو مي خوانيم: مدير، مدبر، با اخلاص، دلسوز انقلاب، ولايت مدارو دلسوز نيروهاي زيردست. خستگي ناپذير و مصداق آيه شريفه «اشداء علي الکفار رحماء بينهم». اگر ميخواهيد حاج احمد را بشناسيد به نقاط مختلف کردستان سفر کنيد و از مردم و پيشمرگان کرد مسلمان بپرسيد که او چطور آدمي بود. زماني که حاج احمد از اهالي کردستان خداحافظي ميکرد، تمام مردم و رزمندگان گريه ميکردند و از حاج احمد ميخواستند که نرود، چراکه اعتقاد داشتند احمد برايشان امنيت و آسايش آورده است. به واقع در کردستان حاج احمد از جهت اقتصادي و فرهنگي در حد توان کمکهاي زيادي انجام داده بود.
اين روزنامه همچنين در يادداشتي با عنوان«حاج احمد چه زماني به فرودگاه امام ميرسد؟» نوشت: 35 سال است که از ربايش احمد متوسليان و ديپلماتهاي ايراني ميگذرد. اتفاقي که شايد اگر براي برخي از کشورهاي غربي رخ ميداد، زمين و زمان را به هم ميدوختند تا پاسخ قابل قبولي برايش پيدا کنند. منظور از پاسخ، صرفاً پيدا کردن اسرا و بازگرداندنشان به وطن نيست، بلکه حداقل تکليف افکار عمومي جامعهشان را مشخص ميکردند تا پس از گذشت سه و نيم دهه، اينطور با يک خبر هيجان زده نشوند و موج احساساتشان فوران نکند. اينجا قرار نيست چيز جديدي از سرنوشت حاج احمد بنويسيم. قبلاً خيلي در موردش گفته شد و نهايتا همگي به اين نتيجه رسيدند که «حاج احمد مردي ايستاده در غبار است». غبار يعني ابهام، يعني آخرش معلوم نشد چه شد؟! يعني اينکه باز بايد يک سال ديگر منتظر بمانيم تا شايد اظهارات ديگري موج ديگري راه بيندازد! بايد سطح دريافت مردم از اين موضوع پيچ در پيچ را به قدري بالاتر ببريم که اگر بار ديگر يک مقام مسئول گفت احتمالاً حاجي زنده است، نگوييم هورا و هشتک راه بيندازيم، بلکه بپرسيم خب به فرض که زنده است. بگوييد چه زماني ميتوانيم حاجي را در فرودگاه امام در آغوش بگيريم؟!
روزنامه «خراسان» با انتخاب گزارشي با عنوان«بازخواني پرونده ربوده شدن حاج احمد متوسليان و يارانش» مي نويسد: اخبار جسته و گريخته، هنوز هم گواهي ميدهد که با گذشت 35 سال از ربوده شدن ديپلماتهاي ايراني در لبنان، ميتوان به زنده بودنشان اميدوار بود. طي بيش از 3 دهه گذشته، درباره چرايي و چگونگي ربودن و سرنوشت حاج احمد متوسليان، سيد محسن موسوي،کاظم اخوان و تقي رستگار مقدم، اظهار نظرهاي فراواني شده است. برخي مانند خانواده، همرزمان و دوستان ربوده شدگان، بر اساس شواهد و قراين، سخت معتقد به حيات اين چهار تن هستند؛ اين موضوعي است که مقامات جمهوري اسلامي ايران نيز، بارها بر آن تأکيد کردهاند. افزون بر اين، برخي گروههاي مبارز لبناني، مانند «حزبا...»، زنده بودن 4 ديپلمات ربوده شده ايراني را تأييد ميکنند.
در ادامه آمده است: حاج احمد متوسليان، در سال 1332 (هـ.ش) در تهران متولد شد. او پيش از اعزام به سوريه، به عنوان وابسته نظامي سفارت ايران، فرمانده لشکر 27 محمدرسولا... (ص) بود. سيد محسن موسوي، در سال 1334 (هـ.ش)، در تهران به دنيا آمد. او پس از اخذ ديپلم، بلافاصله در رشته مهندسي برق دانشگاه تهران پذيرفته شد؛ با اين حال، به دليل فعاليت هاي انقلابي و فشار ساواک، نتوانست به تحصيل ادامه دهد و به ناچار، راهي خارج از کشور شد و مبارزات خود عليه رژيم شاه را در اروپا و آمريکا ادامه داد. موسوي از همان ابتداي فعاليتهاي مبارزاتي خود، با سازمان منافقين مخالف بود. کاظم اخوان، در سال 1338، در شهر مشهد به دنيا آمد. او عکاس و خبرنگار بود. اخوان با آغاز جنگ تحميلي، براي پوشش خبري به مناطق عملياتي رفت و در عمليات متعددي حضور داشت. تقي رستگار مقدم، در سال 1338 (هـ.ش)، در شهر قم متولد شد. او دوران نوجواني و جواني خود را در مبارزات گسترده انقلابي گذراند و پس از پيروزي انقلاب اسلامي، به عضويت سپاه پاسداران درآمد.
** همايش بين اللملي گرد و غبار و ديپلماسي ايران
گرد و غبار پديده اي نسبتا نوظهور است که در چند سال اخير بيشتر زمين را تحت تاثير قرار داده است، اما در اين ميان برخي کشورها مانند ايران متحمل بيشترين تاثير بوده اند. نقش ايران در شکل گيري و تصويب چهار قطعنامه در سازمان ملل زمينه را براي برگزاري نخستين همايش بين المللي مقابله با گرد و غبار فراهم کرد که بر اين اساس، کنفرانس با حضور بيش از 30 کشور که بيشترين تاثير را از اين پديده گرفته اند، در تهران برگزار مي شود.
روزنامه «جام جم» با انتخاب گزارشي با عنوان«کانون هاي گرد و غبار زير ذره بين بين المللي» نوشت: همزمان با برگزاري اجلاس بينالمللي سازمان گردوغبار در تهران، توجهها بهسوي خوزستان و کانون ريزگردهاي آن نيز معطوف شده و شرايط بحراني اين استان، مشکلاتش و برنامههايي براي رفع اين بحران بار ديگر مورد توجه هيات دولت، مسئولان استاني و حتي نمايندگان کشورهاي حاضر در اجلاس تهران قرار گرفته است. مهمانان 8 کشور از 43 کشور شرکتکننده در اجلاس گردوغبار تهران، پيش از ظهر روز گذشته و در دومين روز از اين اجلاس، به خوزستان سفر کرده و از هورالعظيم و بيابان «ام الدبس» اهواز ديدن کردند. اين گروه 38 نفره براي آشنايي از نزديک با کانونهاي گردوغبار، معرفي خسارتهاي گردوغبار و تجارب ايران در مقابله با ريزدگردها به خوزستان سفر کردند. آنها ابتدا به ديدار شن زارهاي تثبيت شده «ام الدبس» بستان رفتند و سپس از هورالعظيم و عمليات آبگيري آن بازديد کردند.
در ادامه اين گزارش آمده است: تلاش ميشود تا با همکاري دولت ايران، ترکيه و ديگر کشورهايي که در کنفرانس بينالمللي مقابله با گردوغبار حضور دارند، مشکلات کانونهاي داخلي ايران در زمينه گردوغبار و همچنين مشکلات خارجي آن را حل شود. تمرکز روي منطقه شادگان، هامون، هورالعظيم و ساير مناطق بحراني است. اين مناطق به آب و پشتيباني آبي و کمکهاي بينالمللي براي حل مشکل نياز دارند. در پيش بيني هاي امسال قرار است 200 هزار هکتار بيابان زدايي در شهرهاي مختلف از جمله سوسنگرد، شوش، حميديه، رامشير و اهواز انجام شود. در جنوب شرق کشور يعني سيستان و بلوچستان که آنجا هم با مشکل جدي گردوغبار مواجه است و مورد توجه اجلاس گردوغبار تهران قرار گرفته، مردم به کاشت ني در آن بخش از بستر درياچه هامون اقدام کردهاند که هنوز آب داخل آن کامل خشک نشده است يا رطوبت مناسبي دارد.
روزنامه«ابتکار» با درج گزارشي با عنوان«دوباره نواي ني در گوش هامون» مي نويسد: هامون نيمه جان براي که مرثيه بخواند، براي خودش يا براي نيزار. هامون نشينان اين مرثيه را بهتر از هر کسي ميدانند، آنها که تمامي زندگيشان با نيمه جان شدن هامون دگرگون شد. پيش از اينکه هامون ذره ذره خشک شود نيزارهايش را از دست داد. نيزارهايي که نه تنها شکم دامهايشان را سير ميکرد بلکه منبع درآمدي براي آنان بود. نيها حصير ميشد و پولش به جيب هامون نشينان ميرفت تا اينکه طمع صيد و فروش ماهي چاق و چله نيها را به باد داد. حالا اما جمعي از مردم با همکاري سازمان حفاظت از محيط زيست استان و سازمان هاي مردم نهاد حامي محيط زيست، اقدام به کاشت ني در تالاب ميکنند و دليل اين کار را احياي تالاب بينالمللي هامون بيان کردهاند اما اسماعيل کهرم ميگويد کاشت ني در اين تالاب هدف اقتصادي را دنبال ميکند.
در ادامه آمده است: ني زارهاي متعدد بخش مهمي از ثروت ملي محسوب ميشود که جز در موارد معدود از اين گونه گياهي آنچنان که بايد و شايد بهره گرفته نميشود. شکارچيان وروستائيان از اين نيها براي ساختن کلبههاي شکاري، يا ديدبانهاي مردابي، وسيلهاي براي کشيدن آب از چاه، ابزاري براي تميز دادن جو از ساقه برنج، دام شکاري پرندگان، حصارهاي مختلف نظير پرچين براي باغ و خانه، دروازههاي خانههاي روستايي، ساختن سبدهاي مختلف و راويز سقف ساختمان استفاده ميکنند و از خشک شده آن براي سوخت بخاريهاي هيزمي بهره ميگيرند.
روزنامه«جوان» در يادداشتي با عنوان«بالاخره چند درصد ريزگردها منشأ خارجي دارد؟!» که به قلم گندم زماني نگاشته شد، آورده است: گويا مشکل ارائه آمار متناقض کلا حل نشدني نيست، آمار بيکاري، تورم و اشتغال به کنار، اما ارائه آمارهاي محيط زيستي خود پروژهاي عظيم شده است که تناقض در آن کمکم به امري عادي تبديل ميشود، بعد از ضد و نقيضهاي آلودگي هوا، درياچه اروميه و تالابها، پديده گرد و غبار هم به کارنامه بيدقتيهاي محيطزيست افزوده شده است. بعد از اين آمار متناقض، آيا اصلاً همه مشکل ما ميزان درصد منشأ دقيق خارجي گرد و غبار است يا مشکل اينجاست که عزم راسخ براي حل آن وجود ندارد؟ شناسايي کانون ريزگردهاي جنوب، طرحي ملي براي حل مشکل خوزستان، ارائه راهکار علمي براي حل مشکل، مقابله ديپلماتيک با گرد و غبار و حتي برگزاري اجلاس بينالمللي در ولنجک تهران نشان ميدهد حل مشکل ريزگردها با هر قدر درصد منشأ داخلي يا خارجي تنها نيازمند و در انتظار بيصبرانه اقدام و عمل است!
روزنامه«اعتماد» در گزارشي با عنوان«نمايندگان سازمان ملل در کانون گرد و غبار» مي نويسد: گرد و غبار و ريزگرد مفهوم و پديده جديدي براي ايرانيها و به خصوص خوزستانيها نيست. اين پديده شرايط را براي مردم جنوب ايران به قدري بحراني کرده که متوليان امر محيط زيست از کارشناسان بينالمللي دعوت کردند تا در کنفرانسي بين المللي براي حل اين معضل نفسگير همفکري کنند و چارهاي بينديشند. اما همزمان با برگزاري اين کنفرانس اهالي خوزستان در فضاي مجازي دست به کار شدهاند و با هشتگ DustDisaster# در خصوص ابعاد مختلف فاجعهاي که در خوزستان در جريان است توييت ميکنند. البته ساکنان شهرهاي ديگر هم همدلانه با اين مردم همراه شدهاند و توييتهايي که غالبا مضمون انتقادي و مطالبهگرانه دارد را در توييتر منتشر ميکنند.
در ادامه مي خوانيم: پيش از کمپين DustDisaster# در توييتر، کمپين ديگري نيز با نام #نجات_ميان_رودان شکل گرفت. اعضاي اين کمپين نامهاي سرگشاده به دبيرکل سازمان ملل نوشتند و از او خواستند تا اقدامي براي توقف روند تخريب غرب ايران انجام دهد، در بخشي از اين نامه آمده است: «ما امضاکنندگان از سازمان ملل متحد و يونسکو درخواست رسيدگي به وضعيت نگرانکننده حقابه جوامع بومي مولد در حوضه آبخيز دجله و فرات را داريم و خواهان احياي دوباره ميانرودان از طريق گشودن دريچههاي سدهاي آناتولي جنوبي (بهويژه سد آتاتورک) و جلوگيري از ساخت و آبگيري سدهاي در دست ساخت (بهويژه سد ايليسو) را داريم.»
** درک صحيح جايگاه کودکان زمينه ساز پيشرفت جامعه
کودکان سرمايه هاي ملي و آينده سازان کشور هستند و توجه ويژه به آنها ميتواند در حفظ سرمايههاي فرداي ايران اسلامي نقش بيبديل داشته باشد و تکامل دوران ابتداي کودکي، يکي از تعيين کننده هاي مهم سلامت در طول زندگي است. توجه بيش از پيش والدين و مسوولان فرهنگي به موضوع آموزش و فراگيري کودکان مي تواند جامعه را به طرف تعالي هدايت کند.
روزنامه«قانون» در يادداشتي با عنوان«کودکاني که زير گلوله هاي تنفرمي ميرند» نوشت: کودکان خياباني، کودکان کار، کودکاني که بي تجربه شيرين بازي هاي کودکانه در کوچهها وخيابان هاي شهرهاي بزرگ، دورازچشم هاي نگران و دلسوزانه مسئولين، بزرگ مي شوند. صورت هاي معصوم،موهاي ژوليده، لباس هاي چرک آلود ونگاه هاي ملتمسانه اي که هر کدام بارها و بارها درگوشه وکنارشهرمي بينيم.
فرقي نمي کند؛چه کودکي که درگوشهاي ازيک خيابان شلوغ به بهانه فروش بسته اي آدامس روي موزاييک هاي سرد و هواي زمستاني شهر،روزش را به شب مي رساند، چه او که در ازدحام خودروها، راننده هاي کلافه را پشت چراغ قرمزهاي تکراري و اجباري با هرآنچه در توان دارد وادارشان مي کند به خريدن دسته اي گل يا کشيدن دستمالي روي شيشه ماشين، وچه او که دسته اي فال توي دستش دارد و در ايستگاه هاي مترو و داخل آن، جانت را به لب مي رساند براي فروختنشان.چه اوکه باسماجت تمام ،گوشه پالتو يا باراني ات را دريک روزباراني مي کشد تابا نيم نگاهي دلت بسوزد به حالش و يکي را بخري.
ژيلا طبسي فعال اجتماعي در ادامه اين يادداشت مي نويسد: همه اين ها کودکان خيابان و کارهستند.
کودکاني که بهترين سال هاي دوران کودکي خود را به جاي درس و بازي کودکانه به کارهاي اجباري ،گاه بي دستمزد مي گذرانندو نيازمند توجه جديتر و بيشترمسئولين و حتي افراد نيکوکاروخيرهستند.راستي گناه اين کودکان چيست که به دليل نداري خانواده وعدم حمايت دست اندرکاران، درخيابان ها رها شده وآينده تيره وتاري را براي خود مجسم مي کنند وبي سرپناه و آواره، محروم از شادي هاي طبيعي کودکانه ناچارند براي زنده ماندن مبارزه کنند. همچنان که آواره هستند و درتيره بختي رشد مي کنندولي مي خواهند زندگي کنند.
براي تعريف دقيق تراين کودکان در سطح بين المللي مي توان گفت که ميليون ها نفراز آن ها هرگز به مدرسه نرفته يا خيلي زود آن را رها کرده اند و به اين ترتيب در بزرگسالي هم اکثر آن ها بي سواد يا کم سواد هستند.
روزنامه«آرمان» در گزارشي با عنوان«کنترل استرس در کودکان» نوشت: وقتي احساس ميکنيد کودکتان با مشکلي روبهروست، با او حرف بزنيد. سعي کنيد احساس ناخوشايند او را به زبان بياوريد و درمورد آن صحبت کنيد. مثلا بگوييد: «بهنظر مياد هنوز از اتفاقي که توي زمينِ بازي افتاده ناراحتي عزيزم.» نبايد کودک را متهم کنيد. به هيچ عنوان نگوييد: «هنوز ناراحتي؟ حالا مگه چي شده!» کودک را مقصر ندانيد. با او همدردي کنيد و نشان بدهيد که به کودک خود توجه ميکنيد و ميخواهيد درمورد مشکلش بيشتر بدانيد. اگر موقعيتهاي ويژهاي باعث ايجاد استرس شدهاند، در صورت امکان سعي کنيد آن موقعيتها را محدود کنيد. مثلا اگر کلاسهاي فوق برنامه يا فعاليتهاي بعد از مدرسه کودکتان زياد است و فشار آنها باعث استرس در او ميشود، ميتوانيد اين فعاليتها را محدود کنيد تا فرزندتان زمان و انرژي بيشتري در اختيار داشته باشد.
در ادامه مي خوانيم: کودک را به انجام فعاليتهايي که ميتواند در آنها موفق شود، تشويق کنيد؛ فرصتِ انتخاب کردن، مديريت و کنترل بعضي از امور زندگي را براي کودکتان فراهم کنيد. کودک شما هرچه بيشتر احساس کنترل بر شرايط را داشته باشد، در مواجهه با مشکلات و استرسها بهتر عمل خواهد کرد؛ کودک را به انجام ورزش و فعاليتهاي بدني تشويق کنيد؛ سعي کنيد استرس و مشکلات حلنشده کودک را تشخيص بدهيد؛ اگر علائم استرس در کودکان از بين نرود يا کاهش پيدا نکند، بايد با مشاور و متخصص صحبت کنيد.
روزنامه«اعتماد» در يادداشتي با عنوان«سير تحول در مفهوم رشد کودک و نظريههاي برخاسته از آن»مي نويسد: رشد، فرآيندي است که از طريق آن انسان از نوزادي به بزرگسالي بلوغ مييابد. رشد انسان ابعاد گوناگون از جمله رشد فيزيکي، شناختي و اجتماعي را در بر ميگيرد. اما اينکه کيفيت رشد چيست در طول تاريخ بشر مورد توافق نبوده است و بسته به پارادايمهاي فکري افراد، گروهها و جوامع فراز و نشيبهاي فراواني را طي کرده است. برخي نظريهها، بر فرآيندهاي طبيعي بلوغ و طرح رشدي ژنتيکي تاکيد ميکنند که به نظريههاي «نهادي يا ذاتي» رشد شهرت دارند.
در ادامه اين يادداشت آمده است:بسياري از نظريههاي جديد رشد بر اين ايدههاي چهارگانه مطرحشده بنا شدهاند. مثلا رويکردهاي رفتارگرايي، بر راههايي که محيط رفتار کودک را به سمت نتايج مطلوب شکل ميدهد تاکيد ميکنند. نظريههاي يادگيري اجتماعي بر يادگيري توسط تجربه، به ويژه از طريق تقليد تاکيد ميکنند. نقش کودک در رشدش، توسط نظريههاي سازندهگرايي مانند نظريه مرحلهاي پياژه مشخص شده است. همچنين تعاملات بين کودک و محيط در نظريههاي سازندهگرايي اجتماعي مورد تاکيد قرار گرفته است. نظريههاي سازندهگرايي اجتماعي، رشد را بهعنوان درگيري در فرآيندهاي اجتماعي ارتباطات، تدريس و يادگيري ميبينند نه فقط تعامل شخصي کودک با محيطش. خلاصه اين نظريات رشدي در ادامه ارايه ميشود.
روزنامه«اطلاعات» با درج گزارشي با عنوان«تغذيه بد و کودکان چاق و قد کوتاه!» مي نويسد: تغذيه سالم يکي ازمهمترين راههاي موثردر حفظ سلامت کودکان است که نه فقط بر روي رشد جسمي آنان اثر ميگذارد، بلکه باعث افزايش يادگيري و رشد فکري کودکان هم ميشود. متاسفانه امروزه بسياري از کودکان به سوءتغذيه مبتلايند و اين در حالي است که سوءتغذيه بيماري جدي و خطرناکي است که در آن بدن دچار کمبود مواد مغذي ميشود. بررسيهاي سازمان جهاني بهداشت حاکي است که سوءتغذيه در کودکان زير 5 سال در کشورهاي در حال توسعه روبه افزايش است، به طوري که180 ميليون کودک در اين کشورها دچار کموزني و حدود 215 ميليون کودک هم دچار کوتاهي قد هستند.
در ادامه مي خوانيم: ناصر کلانتري متخصص بيماريهاي کودکان درباره سوءتغذيه در اينباره مي گويد: کمبود انرژي و کمخوني باعث ميشود کودکان در اکثر مواقع بيحوصله شوند و با توجه به اينکه تکامل انسان در نتيجه تعامل با محيط زندگيش است، اين کودکان نميتوانند تعامل درستي با محيط پيرامونشان داشته باشند، در يادگيري کُند هستند و نسبت به همه چيز بيتوجهاند ودر نهايت دچار اختلال تکاملي بخصوص در تکامل شناختي شان ميشود. اين کودکان همچنين از اعتماد به نفس پايين تري نسبت به کودکان همسن و سال خود بهرهمندند و در آموزش و يادگيري ضعيف هستند و به همين دليل در بزرگسالي هم ميزان درآمدشان نسبت به بقيه افراد همطراز خود، کمتر است. جامعهاي که کوتاه قدي در آن فراوان باشد، مشکلات تغذيهاي دارد و از اين رو از رشد و توسعه مطلوب باز ميماند. کودکان جوامعي که از سوءتغذيه رنج ميبرند، تمرکز و يادگيري پايينتري دارند، به طوري که به خوبي نميتوانند تحصيل کنند و از اين نظر ناتوان ميشوند. اگر در افراد جامعهاي کمبود يُد وجود داشته باشد، اختلال ذهني ماندگار در افراد به وجود ميآيد و در نهايت توسعه يافتگي کشور مختل ميشود.
*گروه اطلاع رساني
خبرنگار: مريم همتي**انتشار دهنده: شهربانو جمعه
پژوهشم**9117**9131
ايرنا پژوهش، کانالي براي انعکاس تازه ترين تحليل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشي ايران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearchهمراه شويد.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۹۱۱۴۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیانیه حمایت از اعتراضات جهانی دانشجویی علیه رژیم صهیونیستی در همبستگی با مردم فلسطین
به گزارش حوزه جامعه خبرگزاری تقریب،در این بیانیه آمده است:
با ادامهی نسلکشی، کشتار و جنگ در غزه، دانشگاههای سراسر جهان بویژه ایالات متحده آمریکا شاهد بزرگترین موج تجمعات اعتراضی به نشانهی همبستگی با مردم فلسطین و خواهان قطع مراودات علمی با نهادها و شرکتهای وابسته به آن و توقف ارسال تسلیحات کشتار جمعی به سازهی فاشیستی هستند.
امروز در مهد به اصطلاح «آزادی بیان» و «آزادی آکادمیک»(آزادی موسسات دانشگاهی، پژوهشی و اعضای جامعه علمی، استادان، پژوهشگران و دانشجویان)، در حمایت از درندهخوترین نیروی تاریخ بشر یعنی دولت فاشیست و آپارتاید رژیم صهیونیستی، آمریکای جنایتکار که خود را متصدی بلامنازع فضیلتها و ارزشهای انسانی میداند در کسری از ثانیه ارزشهای جهانشمول آزادی را تحقیر و روی راستینِ خود را نشان داده و در یک اقدام بیسابقه با اشغال و لگدمال کردن حریم مستقل دانشگاه آن را تبدیل به پادگان کرده و با گسیلِ پلیس ضد شورش، گارد ملی ارتش آمریکا، استقرار نیروهای امنیتی و تکتیرانداز، نصب دوربینهای امنیتی نسبت به محاصره دانشگاه و دستگیری، بازداشت و ضرب و شتم صدها استاد و دانشجو اقدام و با پروندهسازی، مقدمات تعلیق و اخراج آنها را در راستای سرکوب و خفه کردن صدای حامیان فلسطین و معترضین به ماشین نسلکشی فراهم کرده است و سازمان بدنام موساد با استفاده از تکنولوژی شناسایی صورت، دانشجویان را تهدید به از دست دادن موقعیتهای شغلی و استخدامی میکند.
امروز در دوره پسافروپاشی و افول هژمونی نظام سلطه، که تحولات جهانی با سرعت سرسامآور حول مسئله فلسطین و غزه قهرمان به پیش میرود و خیزش نوین ضد صهیونیستی در دانشگاههای جهان به راه افتاده و نیروهای ساحت میدانی جبهه خود را مشخص و حول این مساله دست به صفآرایی زدهاند دانشجویان و اساتیدِ تمامی دانشگاههای ایران اسلامی، حمایت از مردم فلسطین را رسالت و ماموریت اصلی خود قرار داده و پیشآهنگ تحولات منطقهای و جهانی باشند و با نمایندگی مطالبات مردمی نگذارند نیروهای منحط، اوباش و شیفتگان دموکراسی صوری و گزینشی آمریکایی بر حوزه عمومی مسلط گردند.
انتهای پیام/