مهاجرت ۲۰۰ هزار نفر از خوزستان ظرف ۵ سال
تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۹۱۸۳۹۲
هرم گرما که به صورتت بنشیند و به آنی احساس سوختن میکنی، گرمای 54 درجه رخنمایی میکند. خوزستان از یک ماه قبل با گرمای بیسابقهای روبهرو شده که زندگی و معیشت را برای ساکنان آن دشوار کرده است؛ سرزمینی که اقدامات طبیعت و دستکاریهای مسوولان در طبیعتش، هر دو به یک اندازه اثرات شوم در زندگیشان برجا گذاشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
لجنزدایی از نفت در مخازنی با درجه حرارت 70 سانتیگراد
گرمای اهواز زمانی برای ما معنا پیدا میکند که متوجه میشویم وضعیت کارگران شرکت نفت در این هوا به چه صورت است. رضا هونجانی، مهندس پیمانکار شرکت نفت است که در پروژهای که در دست دارد، چندین کارگر تحت نظر او کار میکنند. وقتی از شرایط کار و تاثیر گرمای هوا از او پرسیدم، به وضعیتی پی بردم که شاید برای کمتر فرد عادی قابل تصور و تحمل باشد. کارگرانی که در بخش تعمیرات کارخانجات نفت کار میکنند، شرایط به مراتب دشوارتری دارند. کارشان جداسازی نفت و گاز از داخل مخزن است. زیر تابش مستقیم آفتاب داخل مخازنی میروند که از چهار جهت بسته است و دمای درون آن 70 درجه سانتیگراد است. به مدت یک ربع داخل مخزن کار میکنند، میآیند بیرون، روی بدنشان آب میریزند و آب یخ میخورند و دوباره داخل مخزن برمیگردند. هونجانی تاکید میکند: این کارگران، افراد حرفهای در این کار هستند و در این پروسه لجنزدایی هر فرد عادی ممکن است تاب نیاورد و در این گرما از بین برود، اما با این وجود برخی از همین کارگران قوی و حرفهای، دچار گرمازدگیهای شدیدی میشوند و کارشان به بیمارستان میکشد.
یکی دیگر از اقشاری که درخصوص تغییر وضعیتشان در گرمای بیسابقه اهواز به سراغ آنها رفتیم، حرفه بتنریزی ساختمانی بود. اتفاقی که در این شغل رخ میدهد،بدین صورت است که در دمای بالا، بتن ساخته شده از بین میرود و مقاومت لازم در پروژههای عمرانی را ندارد. در واقع به دلیل گرمای بالا، ناچارند آب زیادی برای نگهداری از بتن مصرف کنند تا بتن از بین نرود. همین مساله هم به گفته یکی از کارفرماها، هزینه بالایی در بردارد و آب زیادی هم در این موضوع هدر میرود. این به جز هزینه خرید آب است. بر این اساس برای اینکه بتن از بین نرود، شیفت را تغییر داده و کار را به7 شب تا 7 صبح منتقل کردهاند و این تغییر شیفت برای کارفرماها هزینهزا بوده است زیرا کار کردن در شب به کارگران خاص خود، با هزینههای بیشتر نیاز دارد. این یعنی کل بتنریزی در پروژههای عمرانی به دلیل گرمای خوزستان تبدیل به امری با چندین برابر هزینه پیش از گرما شده که سودی در پی ندارد.
ساختمانسازیها بهطور موقت در گرما تعطیل میشوند
در برخی شغلهای دیگر و پروژههای ساختمانسازی که نیاز به جوشکاری دارند، عملا در روز کار را تعطیل کردهاند، چون بازده کاری آنها بسیار پایین است و نمیتوانند حقوق بیهوده به کارگران بدهند. جوشکاری کردن در گرمای بالای 50 درجه اهواز در روز که امکانپذیر نیست و در شب هم آنقدر خطر دارد و ریسکپذیر است که نمیتوان برای جوشکاری در شب کارگر به کار گرفت. به همین دلیل تا زمانی که گرما کمی فروکش کند، این نوع کارها را تعطیل میکنند. یکی از ساختمان سازها در گفتوگو با «جهانصنعت» عنوان میکند: حدود 20 روز الی یک ماه کار ساختمانسازی را متوقف میکنند چون هیچ صرفهای برایشان ندارد. وقتی هرم دما فروکش کرد، دوباره سر کار خود بازمیگردند، اما همه این تعطیل کردنها و بیکاریها هزینههای مازاد میخواهد.
فروشندگان عملا فقط روزی 3 ساعت میتوانند کار کنند
در مسیر شهر با کاسبان و فروشندگان و کافهداران نیز صحبت کردیم. یکی از کافهداران در گفتوگو با «جهان صنعت» میگوید: به دلیل اینکه کار اداری تا ساعت یک بعدازظهر شده و مردم حداقل تا ظهر سر کار هستند و بعدازظهر هم تا ساعت 9 شب هرم حرارت دما فروکش نمیکند، عملا بازه کاری بسیاری از فروشندگان جز اغذیهفروشیها از ساعت 9 تا 12 شب شده. یعنی فقط روزی سه ساعت کار. پس از ساعت 12 هم امکان کار وجود ندارد، هم مردم زیادی نیمهشب بیرون نمیمانند (به هر حال کارمندان که زودتر به خانه میروند)، هم اماکن اجازه فعالیت به مغازهداران را بیش از این نمیدهد. وی تاکید میکند: به جز فروشندگان موادغذایی و اغذیهفروشان لشگرآباد که به عنوان تنها قشری که میتوانند، معمولا تا صبح فعالیت میکنند، هیچ صنف دیگری عملا کار زیادی نمیتواند در این گرما انجام دهد. فروشندگان مواد غذایی خام هم با فشار کاری و البته فروش پایین مواجهاند چون در طول سه ساعت با ترافیک افراد مواجه میشوند و نمیتوانند به همه آنها به درستی رسیدگی کنند. تصور کنید روزها پشه میپرانند و شب در عرض سه ساعت باید به درخواست همه افراد پاسخگو باشند. این کافهدار از ضرر و زیانی که در این گرما به آنها وارد میشود، عنوان میکند: اجاره ماهی سه میلیون تومانی و هزینه کارگرانشان را هم نمیتوانند در بیاورند چه برسد به سود! در طول روز هم به امید تعداد اندک مشتری کسب و کارشان به راه است و به هر حال هزینه مصرف برق دارند و در واقع نمیتوانند کل روز را تعطیل کنند تا مثلا کولر مصرف نشود. با همه این اوصاف اهواز شهر زنده در شبهاست. مردم میگویند ساعت یک بامداد شهر اهواز، همانند ساعت 7 شب تهران است. برخلاف اغلب شهرهای کشور که از ساعت 9 به بعد کسی در خیابانها نیست.
ادارات زود تعطیل میشوند اما همه کولرها را خاموش نمیکنند!
یکی از شهروندان اهوازی میگوید: یکی دیگر از مسایلی که کمتر به آن توجه میشود، آنجاست که استانداری ساعت کاری را به 1 بعدازظهر کاهش داده اما متاسفانه برخی کارمندان کولر خود را خاموش نمیکنند و تا صبح فردا به همان وضعیت میماند. کاهش ساعت کاری برای کم کردن مصرف برق هم بوده اما با این اقدام که نظارتی روی آن صورت نمیگیرد و حتی به نظافتچیهای ادارات هم نمیگویند بعد از اتمام کارش در بعدازظهر، کولرهای واحدهای روشن را خاموش کند، گویا تعطیلی زودهنگام ادارات فایدهای ندارد. وی تاکید میکند: بهطور کلی مصرف برق تاحدودی کاهش یافته اما اگر نظارت در این حد فشل نباشد و قویتر صورت بگیرد، مصرف برق بسیار پایین میآید.
یکی دیگر از نکات تکاندهندهای که تعدادی از شهروندان اهوازی به آن استناد کردند، درخصوص مهاجرت موقت خوزستانیها در تابستان و اتفاقاتی که در این مدت برای مردان رخ میدهد، بود.
مردان تنها و اعتیاد
میگوید: زمانی که مدارس تعطیل میشوند، زنان خانهدار به همراه کودکانشان بهطور موقت به شهرهای تهران، کرج، اصفهان و شیراز که اقوام و خانوادهای در آنجا دارند، تا پاییز مهاجرت میکنند. در این مدت کار هم بسیار کم است و اما مردان به هر حال ناچارند در شهرهای خوزستان به خاطر کارشان بمانند. اما تنها میشوند و در این وضعیت بدون خانواده و با کار کم، متاسفانه بسیاری از آنها به اعتیاد کشیده میشوند. به گفته این شهروند که خودش هم مدتی در بندرعباس زندگی کرده و این مساله را در آنجا هم شاهد بوده، این اتفاق در خوزستان هم رواج دارد و در این مهاجرت، هم خیانت رخ میدهد و هم اعتیاد و همه این عوامل باعث فروپاشی برخی زندگیها میشود. او به «جهانصنعت» میگوید: آنهایی که دستشان به دهانشان میرسد، عموما در مناطق خوش آبوهوای شهرهای اطراف یک خانه دیگر دارند و برای مهاجرت موقت به آنجا میروند اما در همین سه ماه تابستان برخی مردان به هر خلافی که پیش از این گرایش داشتند، بازمیگردند و نهایتا ماهی یک بار به خانواده خود سر میزنند و باقی این زمان را تنها هستند. از سویی دیگر در این پروسه مهاجرت موقت، هزینههای بیشتری هم به مردم تحمیل میشود. راننده تاکسیها نیز از دیگر اقشاری هستند که در اهواز از وضعیت خود از شروع گرمای بالای خوزستان بسیار ناراضی هستند. یکی از آنها به ما میگوید: مردم در طول روز یا به خیابانها نمیآیند و سفرها به حداقل رسیده است یا تاکسی تلفنی و آژانس میگیرند که راحتتر رفتوآمد کنند. بر این اساس کارشان به شدت افت کرده است. مردم هم هزینه بیشتری پرداخت میکنند زیرا تاکسیهای معمولی کولر ندارند و تاکسیهای معمولی خطی بابت کولر، هزینه بیشتری دریافت میکنند.
با همه این اوصاف، مردم در هرم حرارت 53 درجهای اهواز، تحت فشارند. زندگی مختل نشده، به هر نحوی ادامه دارد اما وضعیت و تامین هزینهها دشوار شده است. گویا پیشانی خوزستان برای هر فصل باید با چیزی عجین شود. مدتی ریزگرد و توفان گردوغبار، مدتی گرمای وحشتناک و کمآبی و بیآبی که با روزمرگی این مردم سختکوش و نجیب همزاد شده است. شاید لازم باشد برای هزارمین بار بگوییم به خوزستان توجه کنید پیش از آنکه خالی از سکنه شود، پیش از آنکه مردم فریاد بزنند، پیش از آنکه اتفاقات اسفبارتری رخ دهد...
ایذه و باغملک در بیآبی
ظرف دو روز گذشته اعلام شده در شهرهای ایذه و باغملک آب سهمیهبندی میشود و با تانکر برای مردم آب میآورند. بر این اساس مختاری رییس پارک علم و فناوری محیطزیست استان خوزستان و استاد دانشگاه، درخصوص مشکلات شدید آب که یکی از معضلات این روزهای خوزستان در گرمای هوای بیسابقه است، در گفتوگو با «جهانصنعت» عنوان کرد: بهطور کلی بخواهیم عنوان کنیم به جز بهبهان و دزفول و کمی اندیمشک به معنای واقعی کلمه در خوزستان آب شرب توسط شرکت آب و فاضلاب توزیع نمیشود. در واقع آبی که توزیع میشود، نیاز قطعی به دستگاه تصفیه آب دارد. فشار همین آب هم بسیار کم است و در شهرهایی همچون ایذه و باغملک همه این سالها آب سهمیهبندی میشده و آب را در تانکرها ذخیره میکردند. در چند روز اخیر نیز، وضعیت حادتر از همیشه شده است و کلا با تانکر به مردم آبرسانی میکنند.
وقتی مسالهای تبدیل به بحران میشود، به فکر حل آن میافتیم
مختاری با اشاره به اینکه بزرگترین دریاچههای کشور شامل سد کارون 3 و 4 با ایذه بین 30 تا 60 کیلومتر فاصله دارند و خیلی راحت میشد آب را انتقال داد، میگوید: اما 20 سال است وضعیت به همین شکل است و این فاصله کوتاه لولهکشی برای انتقال آب برای مردم این مناطق انجام نشده است. وی در رابطه با علت این همه سهلانگاری در ادامه عنوان میکند: عادت نداریم در کشور به آیندهنگری و آیندهپژوهی توجه داشته باشیم. به همین دلیل مساله را تبدیل به مشکل، مشکل را تبدیل به معضل و معضل را تبدیل به بحران میکنیم و وقتی بحران تولید شد، تازه شروع به حل آن میکنیم. در این مناطق هم حالا که اوضاع بحرانی شده، مسوولان تازه حساس میشوند و به این نتیجه میرسند که باید کاری کنند. به گفته این استاد دانشگاه، از زمانی که سدکارون 3 راهاندازی شده، قرار بود برای ارتباط روستاهای دو طرف سد پل بزنند. سه سال پیش اتوبوسی که افرادی را منتقل میکرد به این سد سقوط کرد و چندین نفر کشته شدند و از آن به بعد هم هنوز هیچ اقدامی برای حل این مشکل صورت نگرفته است. وی تاکید میکند: ما در خوزستان در زمینههای متفاوت بسیار مورد بیتوجهی و بیمهری هستیم. زمانی که آب کم بود، تانکر خریدیم، فشار آب کم بود، پمپ خریدیم،کیفیت آب پایین بود، دستگاه تصفیه آب خریدیم، در نهایت خود آب شرب باکیفیتتر را خریدیم. همین عوامل باعث شده مسوولان تصور کنند خود مردم وظیفه دارند اینگونه با تانکر، آب خود را تامین کنند!
افزایش تولید نفت؛ عامل اصلی گرمای بیسابقه خوزستان
مختاری با ذکر مثالی تصریح میکند: هزینه انتقال آب به یزد در کویر، از فروش نفت خوزستان تامین میشود. از سویی دیگر تولید نفت امسال بسیار بالا رفته و باعث بروز گرمای بیسابقه و زودهنگامی در خوزستان ایجاد شده است. سالهاست قرار است از سوزاندن گاز همراه با نفت در طرح «آماک» جلوگیری شود، اما تاکنون این اتفاق رخ نداده و حرارت هوا بالاتر برده است. از آنجا که محیطزیست اجازه سوختن این گازها در روز را نمیدهد، شبها شعله سوزاندن گازها بیشتر میشود. وی درخصوص وضعیت گرمای این روزهای اهواز و شرایط مردم عنوان میکند: استانداری به دلیل گرمای بیسابقه، ساعت کاری را در اقدامی مناسب کاهش داده، اما باعث شده کارهای اداری مردم بماند. در عین حال کسانی که در بخش خصوصی کار میکنند، به واسطه گرما کسب و کار خود را تعطیل میکنند، همانطور که در توفانهای ریزگرد تعطیل میکردند. در واقع در زمستان به دلیل ریزگرد و در تابستان به دلیل گرما ناچارند تعطیل کنند. با این وضعیت بخش خصوصی واقعا لطمه میبیند. این عوامل باعث مهاجرت مردم خوزستان میشود و تغییر ترکیب جمعیتی این استان را به همراه خواهد داشت و مشکلات امنیتی به دلیل خالی از سکنه شدن برخی شهرها نیز ایجاد میشود.
مهاجرت 200 هزار نفر از خوزستان ظرف 5 سال
در پنج سال گذشته 200 هزار نفر از خوزستان مهاجرت کردهاند و این مساله، هشداری جدی برای مسوولان است. باید کمک کنند امکانات و ثروت آن در خود استان هزینه شود. به عنوان مثال حداقل یک لولهکشی 45 کیلومتری آب برای ایذه لازم است تا این منطقه مهمترین عنصر حیات و بودن، یعنی آب را داشته باشد. زمانی که مسوولان میتوانند آب را از بهشتآباد به کرمان در خط لوله 700 کیلومتری بدون مشکلی منتقل کنند، در جایی که حداکثر یک لوله 45 کیلومتری برای ایذه و یک لوله 90 کیلومتری تا باغملک نیاز است، این کار انجام نمیشود. همین موضوع به مرور زمان موجب نارضایتی، مهاجرت و ایجاد مشکلات امنیتی در منطقه میشود. امیدوارم حداقل این مساله را تا پیش از بحرانی شدن دریابند و حل کنند.
حفظ رطوبت خاک؛ راه نجات خوزستان از خشکسالی
لازم به ذکر است در طول 40 سال گذشته بهطور میانگین دمای خوزستان دو درجه افزایش یافته است. این به علاوه کم شدن فضای سبز خوزستان به دلیل کمبود منابع آب و متاثر از طرحهای انتقال آب است. به گفته برخی کارشناسان این دو درجه اهمیت بسیار بالایی دارد و هوای خوزستان زمانی که 50 درجه باشد، با زمانی که 53 درجه باشد بسیار متفاوت است و گرمتر. همچنین سدسازیهای بیرویه بدون در نظر گرفتن حقابههای مناطق پاییندست با رانتهای سیاسی و با گرفتن اعتبارات ملی و تضییع حق استانهایی همچون خوزستان، باعث خشکسالیهای زیادی شده است. به عقیده مختاری بزرگترین اتفاق زیست محیطی که باید در خوزستان رخ دهد، حفظ رطوبت خاک،حفظ منابع آبی خوزستان و در واقع جلوگیری از انتقال آب در این استان است. این امر کمک میکند شتاب افزایش دما کمتر شود و شرایط زندگی قابل تحملتر باشد. وی چندان امیدوار و خوشبین به تحقق این امر نیست، اما تصریح میکند: خوزستان که حاصلخیزترین جلگه کشور را داراست، با طرحهای غیر کارشناسی در حال تبدیل کردن به کویرند. این همان زنگ خطری است که به صدا درآمده اما گویا مسوولان نمیشنوند.
منبع: تابناک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۹۱۸۳۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فعال مطرح یهودی: ما به یک مهاجرت دسته جمعی از «صهیونیسم» نیاز داریم
یک نویسنده و فعال یهودی کانادایی تأکید کرد: «صهیونیسم از لحظه ظهور خود نوعی آزادی زشت را به وجود آورده است که به کودکان فلسطینی نه به عنوان انسان، بلکه به عنوان یک تهدید جمعیتی مینگرد؛ همانطور که فرعون از افزایش جمعیت بنی اسرائیل میترسید و برای همین دستور کشتن بچههایشان را صادر کرد.»
به گزارش ایسنا، «این عید پاک، ما نه به بت دروغین صهیونیسم نیاز داریم و نه آن را میخواهیم بلکه آزادی از پروژهای را میخواهیم که به نام ما مرتکب نسل کشی میشود.»
این سخنان «نائومی کلاین»، استاد دانشگاه، نویسنده، روزنامهنگار و فعال اجتماعی یهودی کانادایی در جریان فعالیتهای «عید پسح در خیابانها: تسلیح اسرائیل را متوقف کنید» است که در روزنامه گاردین منتشر شده است.
او میگوید: «به موسی و خشم او فکر میکردم که از کوه پایین آمد و بنی اسرائیل را در حال پرستش گوساله طلایی دید. اکوفمینیست درون من همیشه از این داستان ناراحت بوده است: چه خدایی است که به حیوانات حسادت میکند؟! چه خدایی است که میخواهد همه مقدسات زمین را به نام خود ذخیره کند؟! با این حال، من راهی برای درک داستان پیدا کردم. در مورد بتهایی صحبت میکند که ما آنها را تقدیس میکنیم و تبدیل به خدایان دروغین میشوند. این درباره گرایش انسان به پرستش هر آنچه دنیایی و فریبنده است و نگاه به چیزهای کوچک و بی ارزش و مادی به جای بزرگ و متعالی است. آنچه میخواهم امشب در این عید پاک انقلابی و تاریخی در خیابانها به شما بگویم این است که بسیاری از مردم ما یک بار دیگر خدای دروغین را میپرستند و از آن خوشحال و سرمست و با آن نجس شدهاند. این خدای دروغین، صهیونیسم است که عمیقترین داستانهای کتاب مقدس ما در مورد عدالت و آزادی از بردگی مانند خود داستان عید پسح را میگیرد و آنها را به سلاحهای وحشیانه استعماری سرقت زمین تبدیل میکند و از آنها به عنوان نقشه راه برای پاکسازی قومی و جنگ نسل کشی استفاده میکند.
صهیونیسم بتی است که جرأت میکند ایده متعالی سرزمین موعود را که استعارهای از آزادی بشر است و با ادیان بسیاری به گوشه و کنار این جهان سفر کرده است، بگیرد و آن را به سند فروشی به یک دولت نظامی قومی تبدیل کند. نسخه رهایی که توسط صهیونیسم سیاسی پیشنهاد شده است، خود یک ایده ناپسند است. این امر از ابتدا مستلزم اخراج دسته جمعی فلسطینیها از خانهها و سرزمینهای اجدادی خود در جریان نکبت بود.
صهیونیسم از لحظه پیدایش، نوعی آزادی زشت ایجاد کرده است که به کودکان فلسطینی نه به عنوان انسان، بلکه به عنوان یک تهدید جمعیتی نگاه میکند، همانطور که فرعون از افزایش جمعیت اسرائیلیها میترسید و برای همین دستور کشتن بچههایشان را صادر کرد.
صهیونیسم ما را به لحظه فاجعه کنونی رسانده است و زمان آن فرا رسیده که به صراحت بگوییم: همیشه ما را به اینجا میرساند. این یک بت دروغین است که بسیاری از مردم ما را به مسیری بسیار غیراخلاقی سوق داده است و اکنون آنها را وادار کرده است که نقض پندهای اصلی را توجیه کنند: نکش. دزدی نکن. طمع نداشته باش.
این یک بت و خدای دروغین است که آزادی یهودیان را با بمبهای خوشهای که کودکان فلسطینی را میکشند و معلول میکنند، برابر میداند. این بتی است که به تمام ارزشهای یهودی خیانت کرده و میکند.
و با عشق ما به عنوان مردم به متون و آموزش، امروز یک بت و خدای دروغین نزد ما میآید تا بمباران تمام دانشگاههای نوار غزه، تخریب مدارس، بایگانیها و چاپخانههای بی شمار و کشتار صدها نفر از دانشگاهیان، روزنامه نگاران و شاعران را توجیه کند. این چیزی است که فلسطینیها آن را به عنوان مکتب کشی میشناسند که به معنای نابودی وسایل آموزش است.
در همین حال، در این شهر، دانشگاهها در حال فراخواندن پلیس نیویورک هستند و خود را در برابر تهدید خطرناکی که دانشجویانشان جرأت میکنند از آنها سؤالات اساسی بپرسند، مصون میکنند؛ سوالاتی مثل: چگونه میتوانید ادعا کنید که اصلا به چیزی یا حتی به ما اعتقاد دارید. درحالی که به این نسل کشی کمک میکنید یا روی آن سرمایه گذاری و با آن همکاری میکنید؟
به بت دروغین صهیونیسم برای مدت طولانی اجازه داده شده است که بدون کنترل رشد کند. پس امشب میگوییم: این بت به همین جا ختم میشود. یهودیت ما نمیتواند یک دولت قومی را در خود جای دهد، زیرا یهودیت ما ماهیت بینالمللی دارد. یهودیت ما نمیتواند توسط تشکیلات نظامی خشمگین آن دولت، محافظت شود، زیرا تمام کاری که این ارتش انجام میدهد کاشت غم و اندوه و درو کردن نفرت است، از جمله علیه ما به عنوان یهودیان.
یهودیت ما توسط افرادی تهدید نمیشود که صدای همبستگی خود را با فلسطین از همه نژادها، قومیتها، طیفها و نسلها بلند میکنند. یهودیت ما یکی از آن صداهاست و میداند که امنیت و رهایی جمعی ما در همراهی با این گروه نهفته است.
ما به بت صهیونیسم نیازی نداریم و آن را نمیخواهیم. ما خواهان رهایی از پروژهای هستیم که به نام ما نسل کشی میکند. رهایی از ایدئولوژی که هیچ برنامهای برای صلح جز تعامل با دولتهای نفتی تئوکراتیک قاتل همسایه و در عین حال فروش تکنیکهای ترور خودکار به جهان ندارد.
ما به دنبال رهایی یهودیت از دولت نژادی هستیم که میخواهد یهودیان دائما احساس ترس کنند، میخواهد فرزندانمان بترسند و میخواهد ما باور کنیم که جهان علیه ماست تا به زیر گنبد آهنین آن فرار کنیم، یا حداقل برای حفظ اسلحه و کمکهای مالی به آن اقدام کنیم. این بت و معبود دروغین است.
موضوع فقط به بنیامین نتانیاهو محدود نمیشود، بلکه شامل دنیایی است که نتانیاهو را خلق کرده است.
ما که هستیم؟ ماهها و ماهها در این خیابانها بودیم، داریم بیرون میرویم. خروج از صهیونیسم.
ما به امثال چاک شومرهای این دنیا نمیگوییم اجازه دهید مردم ما بیرون بروند. بلکه میگوییم ما خارج شدیم. فرزندان شما چه؟ آنها اکنون با ما هستند.»
انتهای پیام