آیت الله بروجردی منادی وحدت و تقریب
تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۹۲۲۷۷۱
زندگينامه
آيت الله سيد حسين طباطبايى بروجردى، ماه صفر سال 1292 در شهر بروجرد به دنيا آمد. از آغاز كودكى و نوجوانى تحت تدبير و تربيت و مهر و محبت پدر دانشمندش حاج سيد على طباطبايى قرار گرفت و با رهنمودهاى او به مكتبخانه رفت. كتب گلستان سعدى، جامع المقدمات، سيوطى و منطق را همانجا آموخت. سپس وارد مدرسه «نوربخش» در اين شهر شد و در كنار تكميل دروس حوزوى از قبيل: صرف نحو، معانى بيان، منطق، فقه و اصول، به تهذيب نفس و كسب فضايل اخلاقى پرداخت و به رشد و كمال لازم رسيد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وى از سادات طباطبايى شهر بروجرد به شمار مىآيد و تبارش با سى واسطه درخشان به امام حسن مجتبى عليهالسلام منتهى مىشود. در سلسله تبار پدرى و مادرى آيتالله بروجردى، شخصيتهاى سرشناس دينى به چشم مىخورند كه در چند قرن اخير، همواره مرجعيت و رهبرى جهان تشيع را بر دوش داشتهاند. جد پنجم وى، آيتالله سيد محمد طباطبايى بروجردى از مجتهدان بزرگ نجف وداراى تأليفات بوده است و از طرفى همشيره زاده علامه مجلسى اول شمرده مىشود. فقيه سترگ سيد محمدمهدى طباطبايى معروف به «بحرالعلوم» عموى جد دوم ايشان است كه از فقهاى عظام و از شاگردان برجسته وحيد بهبهانى به شمار مىآيد. برادرِ علامه، آيتالله سيد جواد طباطبايى جد سوم، پسر او، ميرزا على نقى طباطبايى، جد دوم و پسرش حاج ميرزا احمد طباطبايى جد اول آيتالله بروجردى نيز همه از مجتهدان بارز هستند.(1)
از سوى ديگر مىبينيم، سيد محمد طباطبايى، داماد مير ابوطالب پسر ابوالمعالى كبير، داماد ملا صالح مازندرانى است كه او خود داماد مجلسى اوّل (ملا محمدتقى) بوده و در واقع سيد محمد، دختر دختر خالهاش را به همسرى برگزيده است. همچنان كه مير ابوطالب هم دختر ملا عبدالله پسر ديگر مجلسى اوّل و برادر مجلسى دوم (ملا محمدباقر) صاحب كتاب ارزشمند بحارالانوار است. از اين رو، تبار آيتالله بروجردى از سه طريق به علامه مجلسى اوّل منتسب است و نواده دخترى آن فقيه بزرگ بهشمار مىرود. به عبارت ديگر، مجلسى اوّل در سلسله اجداد و مجلسى دوم، دائى آيتالله بروجردى به شمار مىآيند.(2)
اسماعيل ديباج جد بيست و هفتم آيتالله بروجردى در ماجراى قيام محمد نفسالزكيه بر ضد حاكمان بنى عباس سه سال در مدينه و دو سال در زندان معروف به «هاشميه» نزديك كوفه به دستور منصور خليفه عباسى زندانى شد. پسرش ابراهيم طباطباست كه همه سادات طباطبا به اين مرد شريف منسوب هستند. در علت ملقب شدن ابراهيم به طباطبا نوشته اند: «روزى اسماعيل ديباج خواست براى فرزندش لباس بخرد. از ابراهيم پرسيد: آيا پيراهن مىخواهى يا قبا؟ او كه كودك بود و لكنت زبان داشت در جواب گفت: «طبا طبا» و منظورش «قبا قبا» بود.» از آن ايام، واژه طباطبا لقب او شد. طباطبا در زبان نبطى «عرب ناخالص» به معناى خواجه خواجگان هم آمده است.(1)
سيد حسين طباطبائى در سال 1310 ه .ق. در سن هجده سالگى وارد حوزه علميه اصفهان شد و در مدرسه صدر اين شهر سكونت اختيار كرد. در اين ايام، حوزه اصفهان از رونق چشمگيرى برخوردار بود و آيت الله بروجردى از اين فرصت استفاده خوبى نمود و به مدت چهار سال در محضر اساتيد بزرگى مانند: ميرزا ابوالمعالى كلباسى، سيد محمدتقى مدرس، سيد محمدباقر درچهاى، جهانگير خان قشقايى و ملا محمد كاشانى به تكميل اندوختههاى علمى همت گمارد.(2) يك روز كه مثل هميشه سرگرم درس و تحقيق بود، نامهاى از پدر به دستش رسيد كه او را به بروجرد فرا خوانده بود. سيد حسين طباطبايى به ناچار راهى وطن شد. پس از ديدار پدر و بستگان فهميد كه هدف از احضار وى به بروجرد اين است كه مقدمات ازدواج او فراهم شده وقراراست تشكيل خانواده دهد. او نخست از بيم آن كه ازدواج مانع ادامه تحصيل شود، از اين امر امتناع ورزيد اما پس از مشاوره با پدر و اصرار او، با اين امر موافقت كرد. او بعد از چند روز توقف در بروجرد اين بار همراه خانواده دوباره به حوزه اصفهان بازگشت و به مدت پنج سال به تحصيل و تحقيق خود در اين حوزه ادامه داد كه مجموعاً مدت اقامت و تحصيل وى در حوزه اصفهان نه سال طول كشيد.(1) در همين مدت، او به مراتب عالى از اجتهاد دست يافت.(2)
آيت الله بروجردى در سال 1319 ه .ق. نخست جهت ديدار با پدر به وطن بازگشت؛ بعد بنا به سفارش و تأكيد پدر، عازم نجف اشرف شد. در اين حوزه به مدت نه سال از محضر علمى حضرات آيات عظام: آخوند خراسانى و شيخالشريعه اصفهانى، فقه و اصول و رجال آموخت. حضور محققانه او در دروس فقهاى نجف، شور و شوق و تحرك خاصى در آن حوزه ايجاد كرد. به طورى كه استعداد، نبوغ، تيزهوشى، فهم و شعور و سرعت انتقال وى همه را به شگفتى و حيرت واداشت و آوازه علمى آقا حسين بروجردى در اغلب محافل حوزه آن روز پيچيد؛ تا جايى كه وى مورد عنايت و توجه استادش آخوند خراسانى قرار گرفت.(3) او در كنار بهره علمى از محضر بزرگان نجف، خود كرسى تدريس بپا داشت و كتاب «فصول» را به جمعى از فضلاى آن حوزه تدريس كرد. البته اين آغاز استادى وى نبود بلكه پيش از آن نيز طى يك دهه اقامت در حوزه اصفهان به طور مرتب كتب شرح لمعه، قوانين و فصول را تدريس كرده بود. تدريس فصول آيتالله بروجردى در نجف از تحقيق و امتيازات بارزى برخوردار بود. او خود نقل كرده است كه «در تدريس فصول سعى داشتم همه اشكالات ايشان را به صاحب «قوانين الاصول» جواب گويم.»(1)
اين فقيه بزرگ پس از نه سال اقامت در نجف و كسب درجه اجتهاد از دو استاد خويش، در سال 1328 ه .ق. به خاطر ديدار والدين و صله ارحام، عازم شهر بروجرد شد و در ميان استقبال كم نظير علما، فضلا و ساير مردم، وارد اين شهر گرديد. هنوز شش ماه از ورود او به وطن نگذشته بود كه پدر دانشمندش حاج سيد على طباطبايى چشم از جهان فروبست. او اگر چه در نجف به استادش قول بازگشت به حوزه نجف داده بود تا در شكوفايى و بالندگى آن مركز علمى نقش تاريخى ايفا كند، چنان كه بعداً استادش آخوند خراسانى طى مكاتباتى اين موضوع را دنبال مىكرد، اما درگذشت پدر سرنوشت او را تغيير داد و او در وطن ماندگار شد. چندى بعد در سال 1329 ه .ق. داغ رحلت مرحوم آخوند خراسانى اندوه قبلى وى را مضاعف كرد و او پدر دوم خويش را هم ازدست داد؛ چنان كه بارها به دوستان گفته بود «مرگ دو پدر به دنبال هم مرا به ستوه آورد و سخت منقلب كرد.»(1)
مدت اقامت آيت الله حاج آقا حسين طباطبايى در اين مرحله در شهر بروجرد، حدود سى سال به طول انجاميد. او در تمام اين مدت به طور مستمر مشغول تحصيل، تأليف و تدريس فقه و اصول و تعليم شخصيتهاى بارز حوزوى شد. اغلب آثار مكتوب، ابتكارات علمى ايشان در فقه، اصول و حديث و رجال كه در بخش تأليفات به آن اشاره خواهد شد، حاصل اين دوره از اقامت وى در بروجرد است. محل تدريس وى در اين شهر مسجد سيد جواد، مدرسه نوربخش و اغلب منزل خويش بود و در مجلس درس وى شاگردان فاضل بسيارى تربيت شدند.(2) در اينجا به اسامى چند تن از آنان اشاره مىشود:
حضرات آيات و حجج اسلام:
1. شيخ محمدابراهيم مدرسى
2. شيخ حسن كمرهاى خاتمى بروجردى
3. شيخ محمدرضا خاتمى بروجردى
4. شيخ على تألهى خرم آبادى
5. سيد اسماعيل گلپايگانى بروجردى
6. سيد ابوالمجد طباطبايى
7. شيخ اسماعيل عقدايى بروجردى
8. شيخ محمود جبرئيلى
9. ميرزا محمود رازينى
10. شيخ فخرالدين محسنى جناتى
11. سيد محسن شريعتمدارى
12. سيد ابوالحسن قدغونى
13. سيد ابوالفضل مجاهدى
14. ميرزا ابوالقاسم محقق رازانى
15. شيخ آقا حسين بروجردى
16. شيخ علىاصغر غفورى
17. ميرزا علىمحمد مروج
18. سيد فخرالدين طباطبايى
19. شيخ محمدعلى حجتى
20. شيخ بهاءالدين حجتى
21. شيخ حسن امام جمعه
22. سيد جلالالدين علوى طباطبايى(1)
وجود پربركت اين عالم تلاشگر، تشنگان علم و معرفت را از شهرهايى چون: قم، كاشان، اصفهان و خوزستان به سوى شهر بروجرد كشانده بود و مىرفت تا اين شهر را مركز علم و دانش قرار دهد.
به علاوه، آيت الله بروجردى در اين شهر و شهرهاى اطراف، مرجع دينى و اجتماعى مردم بود. ظهر و عصر در مسجد «ناسكالدين» و هنگام مغرب و عشا در مسجد «حاج آقا مهدى» به اقامه جماعت مىپرداخت و در اواخر نيز مدتى اين فريضه الهى را در مسجد شاه اقامه مىكرد. هر سال ماه مبارك رمضان به منبر مىرفت و با بيانات شيواى خويش مردم را به دين و ايمان و پاكى دعوت مىنمود.(1) او در سال 1344 ه .ق. از راه عتبات عاليات به زيارت خانه خدا مشرف شد. سال 1345 ه .ق. آن شهر را به قصد كاظمين و سامرا ترك كرد و پس از زيارت حرم امامان معصوم عليهمالسلام در آن دو شهر از راه بصره وارد ايران شد. اين ايام مصادف با مبارزات حاج آقا نورالله و آقا نجفى از علماى اصفهان بر ضد حاكمان مستبدّ وقت بود و آيت الله بروجردى هم در اين ارتباط قبل از آن كه به وطن برسد، در ميان راه قصرشيرين دستگير و به تهران احضار شد و مورد بازجويى قرار گرفت كه منجر به اقامت صد روزه ايشان در تهران گرديد. وى بعد از رفع محدوديت، به قصد زيارت حرم امام رضا عليهالسلام عازم مشهد شد و پس از سيزده ماه اقامت در جوار امام هشتم، به قم آمد. مدتى هم در كنار بارگاه حضرت معصومه عليهاالسلام ميهمان بود و در نهايت به وطن خود بازگشت و با استقبال پرشور مردم بروجرد وارد اين شهر شد و تا سال 1363 ه .ق. در آن جا حضورى نافذ پيدا كرد.(2) او در اين مدت علاوه بر فعاليتهاى معمول حوزوى، آثار عمرانى و آبادانى بسيارى از قبيل تأسيس و بازسازى مساجد، مدارس، وحسينيهها از خود به يادگار گذاشت.(3)
آيت الله بروجردى سال 1364 ه .ق. به علت معالجه بيمارى از بروجرد به تهران آمد و در بيمارستان فيروزآبادى در دو مرحله مورد عمل جراحى قرار گرفت. سيل علماى اعلام از قم، تهران وجاهاى ديگر به عيادت ايشان شتافتند. در اين هنگام چند نفر از فقهاى سرشناس حوزه علميه قم كه در رأس آن، حاج آقا روح الله خمينى قرار داشت، از اين فرصت بهره گرفتند و از آيت الله بروجردى جهت اقامت در قم و قبول مرجعيت جهان تشيع و رهبرى و مديريت حوزه علميه قم دعوت به عمل آوردند.(1)
اين موضوع پس از اصرار آقايان، بالاخره مورد قبول واقع شد و آيت الله بروجردى عصر پنج شنبه 26 / صفر / 1364 در ميان استقبال بى نظير مراجع، علما و ساير مردم قم وارد اين شهر مقدس شد. وى پس از استقرار كامل، شروع به تدريس فقه و اصول كرد. اين درس قبل از ظهر در مسجد عشقعلى و بعد از ظهر در مدرسه فيضيه و گاهى هم در مسجد بالاسر حرم مطهّر برگزار مىشد. اغلب فضلا و مدرسين سرشناس از جمله حاج آقا روحالله خمينى و سيد محمّد محقق داماد و حاج آقا مرتضى حائرى در اين دروس حضور پر نشاط داشتند.(2) از طرفى آيت الله سيد صدرالدين صدر كه خود از مراجع تقليد بود و در صحن بزرگ حرم اقامه جماعت مىكرد، جايگاه نماز خود را به آيت الله بروجردى واگذار كرد و به احترام او برنامه جماعت خود را تعطيل نمود. مرحوم آيت الله سيد محمّد حجت يكى ديگر از مراجع وقت، هم پايگاه تدريس خويش را در اختيار ايشان قرار داد. مرحوم آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى هم كه در واقع جزو شاگرادن نجف ايشان محسوب مىشد به عنوان احترام در درس ايشان شركت جست. همه اين امور روز به روز بر تقويت بنيه رهبرى و مرجعيت آيت الله بروجردى افزود.(1)
از سوى ديگر، حدود يك سال بعد در ذىالحجة 1365 آيت الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى از مراجع بزرگ تقليد در نجف رحلت كرد. علماى نجف و مقلدين ايشان و به دنبال آن شيعيان سرتاسر جهان به آيت الله بروجردى روى آوردند و در مدت اندكى «مرجعيت على الاطلاق» ايشان به مرحله ظهور رسيد.
پيش از ورود آيت الله بروجردى به قم، حوزه علميه به سرپرستى حضرات آيات عظام: صدر، حجت و خوانسارى اداره مىشد و چون دستگاه و تشكيلات مديريتى در وجود اين سه شخصيت بزرگ تقسيم و تفكيك شده بود، استحكام، قاطعيت و صلابت لازم را نمىتوانست داشته باشد؛ بلكه بعضى وقتها به خاطر درگيرىهاى اطرافيان، منشأ تشتت، ضعف، و اختلاف مىگرديد، مشكلات بسيارى به بار مىآورد و فرصت به دست دشمن و دستگاه حاكمه مىداد.
با مديريت واحد و رهبرى قاطع آيت الله بروجردى كه تا سال 1280 ه .ق. حدود شانزده سال ادامه يافت، تحولات عظيمى از نظر سياسى، اجتماعى، همچنين در بعد تأليف، تصنيف و ترجمه، چاپ كتب فقهى وغيره و همين طور در ساختار مديريتى حوزههاى علميه و سازماندهى آن پديد آمد. از همه مهمتر، يك نوع وحدت و انسجام چشمگيرى در ميان حوزه، روحانيت و اقشار مختلف مردم به وجود آورد كه شرح و تفصيل آن در اين مختصر نمىگنجد.
آيت اللّه بروجردى در مدت اقامت در قم، حوزه درسىِ پرشكوه و عميقى تشكيل داد كه شاگردان فاضل و انديشمند بسيارى در آن پرورش يافتند. در اينجا به تعداد اندكى از اين شاگردان كه هر كدام از شخصيتهاى برجسته حوزوى و برخى جزء مراجع عظام به شمار مىآيند، اشاره مىشود. حضرات آيات وحجج:
1. امام خمينى قدس سره
2. عبدالرحيم ربّانى شيرازى
3. شيخ علىپناه اشتهاردى
4. على صافى گلپايگانى
5. لطفاللّه صافى گلپايگانى
6. حسينعلى منتظرى
7. محمد فاضل لنكرانى
8. حسين نورى
9. ناصر مكارم شيرازى
10. اسماعيل مغزى ملايرى
11. محسنى ملايرى
12. شيخ مجتبى عراقى
13. محمد واعظزاده خراسانى
14. جعفر سبحانى
15. سيد حسين بدلا
16. سيد جعفر احمدى
17. سيد مرتضى برقعى
18. شيخ حسين كرمانى
19. احمدعلى احمدى شاهرودى
20. شيخ محسن حرمپناهى
21. ابراهيم امينى
22. محمدتقى ستوده
23. سيد محمدحسين درچهاى
24. عبدالرحيم بروجردى
25. شيخ على ثابتى همدانى
26. محمدباقر ابطحى اصفهانى
27. محمدعلى ابطحى اصفهانى
28. شيخ حسن نايينى
29. شيخ جواد خندقآبادى تهرانى (1)
فصل دوم
اسلوب و انديشهها
آيت الله بروجردى به اغلب علوم و فنون معمول در حوزه اشراف كامل داشت و در بسيارى از آن، صاحب نظر و داراى مبانى خاصى بود. شهيد مرتضى مطهرى در اينباره مىنويسد:
... آقاى بروجردى كه ما پاى درسش رفتيم و ديديم كه آن طور در مسائل فقهى و اصولى اظهار نظر مىكند... فقيه درجه اول زمان خود بود... در فقه و اصول، مرد فوقالعاده متبحر و صاحب نظرى بود و بر تفاسير قرآن هم مسلط بود و بيش از نصف قرآن را حفظ بود. ادبيات عربش فوقالعاده خوب بود. انسان باور نمىكرد كه يك مرد فقيه به ادبيات فارسى اين چنين مسلط باشد. گاه مىشد كه به يك مناسبتى شعرى از مولوى يا حافظ مىخواند كه انسان مىفهميد او تا بر اينها مسلط نباشد نمىتواند اينها را به يك مناسبتى در جاى خود بخواند. در اطلاعات تاريخى هم خوب بود... .(1)
او از ابتداى طلبگى، به هر علم و رشتهاى كه وارد مىشد به متن درسى بسنده نمىكرد بلكه به طور تحقيقى و گسترده موضوع را پيگيرى مىنمود و در آن به حد اجتهاد مىرسيد. ايشان خود مىفرمود: «من حتى مسائل علم نحو و مطالب معانى و بيان را به طور اجتهادى خواندم و بررسى كردم. سعى كردم در هر مسأله از هر علمى كه مىخوانم، صاحب نظر باشم...»(1)
آيت اللّه حاج شيخ على صافى گلپايگانى درباره شخصيت علمى ايشان مىگويد:
ايشان از نظر علمى فرد جامعى بودند. در فقه، اصول، تفسير، رجال، تاريخ، فلسفه وغيره صاحب نظر بودند. تسلط ايشان بر اقوال فقهاى عامّه فوقالعاده بود. به همين خاطر هم استنباطهاى خوبى داشتند. در فلسفه، از شاگردان ممتاز جهانگير خان در اصفهان بودند و تبحر كامل داشتند. گفته مىشد در فلسفه بعد از مرحوم سبزوارى تا آن زمان، كسى مانند مرحوم كمپانى و آيت الله بروجردى نيامده است. شعرهاى منظومه را به خوبى حفظ داشتند و در رجال، اجتهاد مىكردند و تنها به نقل ديگران اكتفا نمىنمودند. در اصول صاحب مبنا بودند. در مسائلى مانند ترتب، مبانى جديد داشتند و مسائل اصول فقه را ريشهيابى مىكردند.(2)
آيت الله بروجردى به مسائل هيئت و رياضيات نيز به خوبى آشنا بود. با اين كه اين دو علم را در جوانى آموخته بود اما تا اواخر عمر شريفش به ابحاث آن حضور ذهن كامل داشت. روزى كه آقاى سرتيپ حسنعلى رزم آرا مخترع «قبله نماى رزم آرا» جهت ارائهى گزارش از اختراع خود به حضور آيت الله بروجردى مىرسد، ايشان سؤالاتى از وى مىپرسند و توضيحاتى پيرامون قبله نما از وى مىخواهند كه از تسلط كافى ايشان به علم هيئت و رياضى حكايت مىكند و آقاى رزم آرا را بشدت تحت تأثير قرار مىدهد.(1)
نوآورى در استنباط احكام
الف: نوآورى در فقه
روش اجتهادى آيت الله بروجردى تحوّل عجيبى در طريق استنباط احكام در حوزههاى علميه قم و نجف به وجود آورد. بيشتر فقهاى عظام در استنباط، به مراجعه به كتاب احاديث در كتب مذكور اكتفا مىنمودند. همچنين سير اقوال در مسأله به ويژه اقوال قدما، چنان مورد توجه و تتبع قرار نمىگرفت. اما آيت الله بروجردى وقتى گام به عرصه فقاهت گذاشت، به طور دقيق و ظريف سير اقوال قدما و متأخرين را مورد دقت و بررسى قرار داد. موضوع مراجعه به كتب قدما و تحقيق در آن را به عنوان يك اصل، مطرح و احيا كرد. در اين راستا، متون خطى و قديمى فقهى از قبيل جوامع الفقهيه و مفتاح الكرامة را كه به ورطه فراموشى سپرده شده بود در محافل حوزوى وارد و عنوان كرد و اقدام به چاپ و نشر آنها نمود.(1)
وى در استنباط هر فرع فقهى، اگر به حديثى برخورد مىكرد به زمان صدور آن مراجعه مىنمود؛ بهخصوص از نظر وجود فقهاى اهل سنت و آراء آنان در مدينه و نيز در شهرهايى كه سؤال كنندگان از امام در آن ديار سكونت داشتهاند و يا در تماس بودهاند و هم از نظر برداشتى كه خود اصحاب و سؤال كنندگان از آن فرع فقهى داشتهاند و همان برداشت سبب سؤال از امام شده است. آيت الله بروجردى با توجه به عنايتى كه به اقوال و كتب قدما داشت و از طرفى هم چون ايشان به نكات ريز و درشت تاريخى مسلط بود، لذا همه اين موارد را كه قبلاص سابقه نداشت، كه قبلاً سابقه نداشت، در بحثهاى خود به دقت دنبال مىكرد.(2)
ب: شيوه اصولى
آيت الله بروجردى اشراف كم نظيرى بر مسائل علم اصول داشت و به آن اهتمام مىورزيد و بسيارى از مسائل آن را با دقت بررسى و موشكافى كرده بود. وى در مفهوم «اجماع» مبناى خاصى اختيار كرده بود. در بحث «انسداد» بر خلاف فقهاى مشهور كه آن را دليل بر حجيّت مطلق ظن مىدانند، وى با بيان خاص آن را دليل بر حجيت خبر واحد مىدانست؛ واين بحث كه موضوع علم اصول «حجت» است از ابتكارات ايشان به شمار مىآيد. با همه اين تسلط و تبحرى كه ايشان به مسائل علم اصول داشت در مقام استنباط، بيشتر به احاديث و ابحاث فقهى عنايت مىكرد و خيلى كم به اصول عمليّه تمسك مىجست.(1)
به طور كلى امتيازات استنباطى آيتالله بروجردى را مىتوان در موارد زير خلاصه كرد:
1. جمع بندى روايات باب و حذف زوايد آن.
2. توجه عميق به سير تاريخى موضوع و ريشه يابى آن.
3. اهتمام به اقوال قدما كه از آن به عنوان «اصول متعلقات» تعبير مىآورد.
4. توجه به مدارك اين اقوال و بررسى در آن.(2)
ج: ابتكار در علم رجال
يكى از رشتههاى علوم اسلامى در حوزههاى علميه كه از اركان مهم استنباط تلقى مىشود «علم رجال» است. اين رشته در جهت شناسايى راويان احاديث از نظر وثاقت و عدم اعتماد به آنان مورد بحث قرار مىگيرد و از اين رو، بسيار ارزشمند و مورد اهتمام مىباشد. در اين رشته تا كنون كتابهاى بسيارى نگارش يافته و هر كدام از صاحب نظران در اين علم داراى مبانى خاص خود هستند. آيتالله بروجردى در اين رشته نيز ذوق و نبوغ عجيبى داشت و سرآمد بود. يكى ديگر از شاگردان ايشان در اينباره مىگويد: «... آيتالله بروجردى (اعلىالله مقامه) به اندازهاى محيط به تراجم راويان احاديث بود كه گوئى اينان را بزرگ كرده است. از هركدام كه نام برده مىشد، مىدانست متولد شده كجاست، در كجا زندگى كرده، از كبار كدام طبقه و از صغار كدام طبقه است، چند امام را درك كرده و چه تأليف كرده است. خلاصه به قول بعضى از آقايان «يعدّ الرجال بأنامله» با انگشتانش رجال را مىشمرد..»(1)
وى در اثر اين اشراف و تبحر توانست در اين رشته، ابتكار و نوآورى بديعى از خود به يادگار گذارد. او در يك اقدام كم نظير، سندهاى روايات آن دسته از كتب حديثى كه در استنباط احكام مورد استناد قرار مىگيرد را از متن، جدا كرد و مورد دقت و بازبينى تخصصى قرار داد. متأسفانه، توضيح پيرامون جزئيات آن از حوصله اين نوشتار خارج است. اين تلاش بديع، فوائد و ثمرات بسيار ارزشمندى را در اختيار
محافل تحقيقاتى، پژوهشگران و رجال شناسان گذاشت كه اجمال آن را مىتوان به ترتيب زير عنوان كرد:
1. شناسايى شخصيت راويان
2. شناسايى آمار روايت راويان
3. روشن شدن موارد حذفى راويان در سلسله سند احاديث
4. آشكار شدن موارد مشترك
5. تمييز موارد تحريف و تصحيف
6. طبقه بندى راويان
اين موضوع اخير پيامدهاى بسيار مفيد اين تلاش تاريخى است و ثمرات زيادى بر آن مترتب مىباشد. وى از محدثان صدر اسلام، دوره ائمه و ايام غيبت صغرى و كبرى آغاز كرده و همه راويان را در يك چهار چوب و ساختار نوينى گنجانده و طبقات هر دوره را معين كرده و اين طبقهبندى را به دوره معاصر رسانده است؛ بهطورى كه خود ايشان در اين ردهبندى، در طبقه سى و ششم قرار دارد.(1)
آثار و تأليفات
آيت الله بروجردى همانطور كه توانست قدرت تدريس، تحقيق، نبوغ و نوآورى خودرا بهكارگيرد، در عين حال توانست ابتكارات ارزنده خويش را با قلم و تأليف به ثبت برساند و ارمغان گرانسنگى را براى نسلهاى بعد از خود به يادگار گذارد. او نگارش را قبل از سى سالگى با حاشيه بر كفايةالاصول استادش آخوند خراسانى شروع نمود و بعد از آن هرگز قلم بر زمين ننهاد و همچنان به ثبت آثار ماندگار خويش همت گمارد. وى خود گفت «زياد چيز نوشتهام؛ بعضى تمام شده، قسمتى ناتمام مانده و بعضى هم بر اثر نقل و انتقال از بروجرد به قم مفقود شده است.»(1)
آيت الله بروجردى علاوه بر اين كه خود اهل قلم و نگارش بود، شاگردان و دوستانش را هم به تأليف و نگارش تشويق مىكرد و مىفرمود«... بسيار خوشوقتم كه فضلاى حوزه زحمت مىكشند در علوم دين بحث و بررسى مىكنند و آثار خوبى از خود به يادگار مىگذارند... چيزى بنويسيد كه همه طبقات استفاده كنند و اهل فن نيز خورده نگيرند.»(2)
در اين بخش به معرفى آثار ارزشمند اين فقيه بزرگ به صورت موضوعى بسنده مىشود:
الف: آثار حديثى
1. الاحاديث المقلوبة و جواباتها
2. جامع الاحاديث شيعه
اين مجموعه گرانسنگ حديثى در جهت تكميل كتاب «وسائلالشيعه» و رفع نواقص آن از قبيل: تقطيع احاديث،تكرار اسناد، تكثير ابواب و عناوين، زيادى حجم وغيره به ابتكار آيت الله بروجردى نوشته شده است و فوائد بسيار ارزشمندى از نظر سهولت دسترسى به احاديث و استنباط از آن دارا مىباشد. كار تحقيقاتى اين كتاب به كمك جمعى از شاگردان و با اشراف و نظارت كامل معظم له در سال 1370ه.ق. آغاز شد و به مدت ده سال به طول انجاميد. تا كنون شانزده جلد از آن به چاپ رسيده است. در اين مجموعه نفيس همه نظرات و ابتكارات آيتالله بروجردى آورده شده است؛ به جز روايات اهل تسنن كه در ذيل هر باب و موضوع بايستى گنجانده مىشد. در عين حال، معظمله اين مجموعه را از ثمرات زندگى خويش قلمداد مىكرد.
3. حاشية على وسائل الشيعه
ب: آثار فقهى
1. حاشية على نهاية الشيخ الطوسى
2. حاشية على مبسوط الشيخ الطوسى
3. حاشية على خلاف الشيخ الطوسى
4. حاشية على عروة الوثقى
5. الفقه الاستدلالى
6. رسالة فى المواسعة و المضايقة
7. رسالة فى منجزات المريض
8. تقريرات بحث صلاة الجمعة و صلاة المسافر (البدرالظاهر) حسينعلى منتظرى
9. تقريرات بحث الخمس (زبدةالمقال) سيد عباس ابوترابى
10. تقريرات بحث الصلاة (نهايةالتقرير) فاضل لنكرانى
ج: آثار اصولى
1. حاشية على كفاية الاصول
2. الحاشية على كفاية الاصول (تقريرات درس) شيخ بهاءالدين حجتى بروجردى
3. حاشية على فرائدالاصول
4. تقريرات مباحث اصول فقه (زبدةالاصول) حسينعلى منتظرى
5. تقريرالاصول، امام خمينى
6. الحجة فى اصول الفقه، حائرى يزدى
7. تقليد الاعلم، احمدعلى احمدى شاهرودى
د: آثار رجالى و تراجم
23. ترتيب اسانيد كافى
24. ترتيب رجال اسانيد الكافى
25. ترتيب اسانيد الفقيه
26. ترتيب رجال اسانيد الفقيه
27. ترتيب اسانيد رجال اسانيدالفقيه
28. ترتيب اسانيد الامالى
29. ترتيب اسانيد الخصال
30. ترتيب اسانيد علل الشرايع
31. ترتيب اسانيد التهذيب
32. ترتيب رجال اسانيد التهذيب
33. ترتيب اسانيد الاستبصار
34. ترتيب اسانيد كتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال
35. ترتيب اسانيد الفهرست
36. ترتيب اسانيد رجال الكشى
37. تجريد اسانيد رجال النجاشى
مجموعه «ترتيب الاسانيد» يا «تجريد الاسانيد» و يا «طبقات الرجال» همان طور كه قبلاً اشاره شد، يكى از نوآورىها و آثار ارزشمند آيتالله بروجردى در علم رجال به شمار مىآيد. معظمله در اين مجموعه با ذوق و ظرافت ويژه، سندهاى احاديث كتب: كافى، استبصار، تهذيب، امالى، خصال، عللالشرايع، ثواب الاعمال شيخ صدوق وغيره را از متون اصلى جدا كرده و همه را مورد تحقيق و بررسى مجدد قرار داده است. وى با ملاحظه اين اسناد، شاگردان و اساتيد هر يك از راويان را مشخص نموده و به عبارت ديگر، روايان احاديث را بدين ترتيب طبقهبندى كرده است. به عنوان نمونه، اصحاب پيامبر را در طبقه اول و شاگردان آنها را در طبقه دوم و همينطور تا زمان معاصر، طبقات همه راويان و محدثان را آشكار ساخته است؛ چنانكه خود معظمله در طبقه سى و ششم قرار دارد. براى اين طبقهبندى فوائد زيادى مترتب است كه توضيح آن در بخش «ابتكار در علم رجال» گذشت.
38. حاشية على رجال النجاشى
39. حاشية على عمدة الطالب
40. حاشية على منهج المقال
41. مستدرك فهرست منتخبالدين
42. الفهرستين (طوسى و نجاشى)
43. رسالة فهرست منتخبالدين
44. حاشية على رجال الشيخ الطوسى
45. رسالة فى ترجمة بعض اعاظم اسرته و اجداده
46. بيوت الشيعة
ه: آثار متفرقه
47. رسالههاى علميه
48. توضيح المسائل
49. حاشية على مجمع المسائل
50. الحاشية على وسيلة النجاة
51. انيس المقلدين
52. حاشية على منتخب الرسائل
53. صراط النجاة
54. مناسك حج
55. توضيح المناسك
56. مجمع الفروع
57. حاشية على تبصرة المتعلمين
58. الآثار المنظومة
59. رسالة فى المنطق
60. تعليقة على الاسفار لملا صدرا الشيرازى
61. حاشية على منهج الرشاد
62. المهدى فى كتب اهل السنة(1)
فصل سوم
ويژگىهاى اخلاقى
پر واضح است انسانهايى كه به مقامات عالى مذهبى از جمله رهبرى و مرجعيت جهان تشيع رسيدند، علاوه بر امتيازات علمى و ظاهرى، قبل از آن در طول زندگى شخصى با خودسازى، مبارزه با نفس و جهاد اكبر، نخست فضائل اخلاقى را در وجود خويش عينيت بخشيدند، آنگاه مصداق بارز «لاينال عهدى الظالمين»(1) و «الله اعلم حيث يجعل رسالته»(2) گشتند؛ بعد شايسته رهبرى و تصدى هدايت جامعه و مردم شدند. به يقين آيتالله بروجردى يكى از جامعترين اين شخصيتهاست. او در وجود خود بذر فضائل اخلاقى را افشاند و روح خويش را به درختى پربار تبديل نمود. زهد، تقوا، ادب، دورى از تظاهر، ترس از خدا، بىاعتنايى به امور دنيوى، سخاوت، سعه صدر، تلاش، پشتكار، نظم و انضباط، پاكى و صداقت، قاطعيت و صلابت و تواضع، از جمله ويژگىهاى اين مرجع بزرگ بود كه از گوهر وجود او همانند چشمه جوشان سرازير شد و تشنگان فضائل انسانى را سيراب ساخت. در اينجا بر قطرههايى از آن باران فضيلت مرور مىكنيم.
او در طول زندگى چه هنگام اقامت در نجف و چه در بروجرد و قم در امور فردى، اجتماعى و سياسى، توكل عجيبى نسبت به مبدأ هستى داشت. به همين سبب هيچ گاه قدرت اجتماعى افراد و تهديد مقامات دولتى، وى را از انجام وظيفهاش باز نمىداشت وبه هرچه كه وظيفه الهى تشخيص مىداد، عمل مىكرد؛ او خود چنين اظهار مىداشت «... من هميشه توكلم به خداوند عالم بوده است و هيچگاه اميد مساعدت از غير او نداشتهام و هرگز نيز، از غير او مطلبى نخواستهام و از غير او واهمهاى نداشتهام.»(1)
يكى ديگر از ويژگىهاى بارز ايشان اين بود كه به كتاب آسمانى خيلى زياد احترام مىگذاشت. هنگامى كه در مجلسى قرآن تلاوت مىشد بىاختيار وضعش تغيير مىيافت. در وقت مطالعه كتب، چون به بخشى مىرسيد كه نويسنده در آن به آيهاى استناد كرده بود، فورى لحن مطالعهاش عوض مىشد؛ انگار كه در عالم ديگرى است. يك روز پادشاه عربستان سعودى به ايران آمده و در ضمن، هدايايى براى آيت الله بروجردى فرستاده بود. ايشان همه را برگرداند و فقط قرآن و مقدارى از پرده كعبه را نگه داشت. به علاوه، پادشاه از آيت الله درخواست ملاقات در شهر قم كرده بود، اما معظمله به دليلى كه بعد بدان اشاره خواهد شد، اين پيشنهاد را رد كرد.
هيأتى از طرف پادشاه به قم آمده و به حضور آيت الله مشرف شده بود تا قرآن را تقديم ايشان كند. آيت الله بروجردى هنگام دريافت قرآن با كهولت سنى كه داشتند، با زحمت از جاى خود بلند شدند و ايستادند و با احترام و تجليل خاصى قرآن را تحويل گرفتند، بعد نشستند و قبل از اين كه با اعضاى هيأت صحبت كنند، قرآن را گشودند و با صداى بلند چند آيهاى از آن را تلاوت كردند؛ گويى كه در مجلس هيچ كسى به جز قرآن حضور ندارد. سپس آن را بستند و در جاى مناسبى گذاشتند. آنگاه با اعضاى هيأت به خوشآمد گويى و تعارف و گفتگو پرداختند.(1)
ايشان نسبت به ساير كتب حديثى و فقهى و غيره نيز اين چنين بودند. در حضور وى گاهى اتفاق مىافتاد كه مراجعين طورى مىنشستند كه رو به ايشان و پشت به كتب قرار مىگرفتند. در اين هنگام، ايشان خيلى نگران و ناراحت مىشدند، به تكاپو مىافتادند و به يك نحوى آنان را از اين موضوع آگاه مىكردند و جاى آنها را تغيير مىدادند و مىگفتند« آقا پشت سر شما «بسم الله الرحمن الرحيم» و كتب روايات، اخبار و فقه است.»(2)
آيت الله بروجردى به حق شيفته و شيداى ائمه اطهار و اهل بيت عليهمالسلام بود. معروف است وقتى در بروجرد اقامت داشت، بهچشم درد شديدى مبتلا مىشود؛ به طورى كه شركت در مجلس روضه امام حسين عليهالسلام برايش مشكل مىگردد. ولى با اين حال، به مجلس مىرود تا اين شيفتگى و شيدايى را به اثبات برساند؛ و البته در آن مجلس شفا مىيابد. ايشان خود اين چنين به شرح جريان مىپردازد:
در ايامى كه در بروجرد بودم به چشم درد بسيار شديدى مبتلا شدم. اين ناراحتى مقارن با روضه ايام عاشورا در منزل ما بود. روز عاشورا اين ناراحتى به حدى شدت گرفت كه تصميم گرفتم در مجلس شركت نكنم؛ ولى باز منصرف شدم و دريغم آمد كه روز عاشورا و لو به عنوان استشفاء در مجلس روضه حاضر نشوم. (شركت كردم) وقتى دستهها به منزل ما آمدند، من از روى پاى يكى از آنان، مقدارى گل برداشتم و به ديدگان بيمار خود ماليدم. به فاصله كوتاهى، اين ناراحتى رفع شد و من پس از آن به هيچ كسالت چشمى مبتلا نشدم و حتى محتاج عينك نيز نگرديدم...(1)
يك وقت عدهاى از مردم كه به زيارت ايشان به منزل آمده بودند، شخصى از ميان آنها بلند شد و با صداى بلند گفت «براى سلامتى امام زمان عليه السلام و آيت الله بروجردى صلوات». ايشان خيلى ناراحت شدند و گفتند «اين شخص را از اينجا بيرون كنيد! چرا اسم مرا در كنار نام مبارك امام زمان عليه السلام قرار مىدهد؟»(2)
منظورش اين بود كه مقام و منزلت ائمه اطهار عليهم السلام خيلى والاتر از اين است كه نام مباركشان در كنار اسم ديگران رديف شود؛ اگر چه آن فرد خود او باشد. آيت الله بروجردى حتى نسبت به ساحت حضرت معصومه عليهاالسلام نيز مقام و منزلت عظيمى قائل بود و اجازه نمىداد نسبت به كريمه اهل بيت كم لطفى شود. وى آن سلاله پاك پيامبر را مافوق انسانهاى مادّى مىپنداشت. به همين سبب در آن سالى كه پادشاه عربستان به تهران آمده بود ضمن ارسال هدايايى، از ايشان درخواست ملاقات كرده بود. آيت الله بروجردى اين پيشنهاد را نپذيرفتند و در جواب اطرافيان گفتند «اين شخص اگر به قم بيايد و به زيارت حضرت معصومه عليهاالسلام نرود، توهين به آن حضرت خواهد شد و من چنين امرى را به هيچ وجه تحمل نمىكنم.»(1)
او با اين كه مبالغ هنگفتى از وجوه شرعى در اختيار داشت و شهريه طلاب و فضلاى نجف و قم را پرداخت مىكرد اما زندگى شخصى او بسيار ساده و زاهدانه بود. از وجوه شرعى مصرف نمىكرد و هزينه زندگى خود را از درآمد ملك اندكى كه در بروجرد داشت، تأمين مىنمود و نان مصرفى خانواده را از گندم و آرد محصول همان زمين تهيه مىكرد. يكى از نزديكان ايشان در اينباره نقل مىكند:
روزى آيت الله بروجردى از كيفيت پخت نانواى محل ناراحت و گلهمند بود؛ فرمود: اين نانى كه براى ما مىپزند كيفيتش خوب نيست. گلايه ايشان را به نانوا رساندم؛ او گفت: آردى كه ايشان در اختيار ما مىگذارد، مرغوب نيست و نان آن بهتر از اين در نمىآيد. اگر آقا نان خوب مىخواهند، من مىتوانم آرد خوب تهيه كنم و از آن براى ايشان نان مرغوب بپزم. به خدمت آيت الله آمدم و ح
منبع: تقریب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۹۲۲۷۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مشکلات جهان اسلام در نتیجه عدم توجه به توصیه های علمای جهان اسلام است/ هدف صهیونیسم بین الملل ایجاد فاصله میان کشورهای اسلامی است
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، اخبار تقریبی این خبرگزاری در هفتهای که گذشت به شرح ذیل است:
*پیام تسلیت حجت الاسلام سید موسی موسوی در پی درگذشت ماموستا فخری
نماینده سابق حضرت امام و مقام معظم رهبری در منطقه کردستان در پیامی درگذشت ماموستا ملا احمد فخری را تسلیت گفت.
*سعادتی در گفتوگو با تقریب: واکنش ایران سرعت سقوط آزاد حیثیت دروغین اسرائیل را افزایش داد
نماینده مردم بابل در مجلس شورای اسلامی بر این باور است ایران با واکنش قاطع و هوشمندانه معادله رژیم نامشروع اسرائیل مبنی بر تثبیت خود به عنوان نیروی مسلط در منطقه را برهم زد، پاسخی که ضعف و سستی اسرائیل را بعد از طوفان الاقصی نمایانتر کرد.
*ماموستا ابن الخیاط در گفتگو با تقریب: مشکلات جهان اسلام در نتیجه عدم توجه به توصیه های علمای جهان اسلام است/ لزوم وحدت و تقریب بین همه ادیان و مذاهب
امام جمعه اهل سنت و مدیر مدرسه شافعیه سقز، بیان کرد: مشکلات عدیده جهان اسلام در نتیجه عدم توجه به نظرات و توصیه های علمای جهان اسلام است؛ اینکه دشمنان از نفوذ و هر نوع آسیب بر پیکره اسلام استفاده می کنند از عدم همراهی حاکمان کشورهای اسلامی با علما است.
*عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در گفتگو با تقریب: هدف صهیونیسم بین الملل ایجاد فاصله میان کشورهای اسلامی است
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بیان کرد: صهیونیسم بین الملل و دشمنان اسلام هیچ دلسوزی نداشته و موجودیت اهل سنت و شیعه را به ضرر خود می دانند؛ از هر راه و مسیر که بتوانند اسلام را تضعیف کنند وارد می شوند.
*آخوند میرابی در گفتگو با تقریب: مسجد الاقصی به آغوش امت اسلامی بازخواهد گشت/ عمل به سنت رسول خدا(ص)؛ راهکار نجات مسلمانان
امام جمعه اهل سنت حامد قره تپه ترکمن، بیان کرد: یکی از راه های نجات امت اسلامی عمل نمودن به سنت وسیره پیامبر اکرم صلوات الله علیه می باشد، به خصوص رهبران و سردمداران مسلمانان دنیا هستند که می توانند با بهره گیری و ارشادات پیامبر اکرم پیرامون مسائل جوامع اسلامی تعقل و تدبیر سودمندی را برنامه ریزی نمایند.
*حجت الاسلام مهاجرنیا در گفتگو با تقریب: قدرت امت اسلامی در تحقق امت واحده و ایجاد جبهه واحد در مقابل صهیونیسم جهانی است
استاد دانشگاه و حوزه علمیه قم، بیان کرد: دو واژه "امت" و "واحده" هماهنگ و همسو هستند؛ آنچه ما به دنبال آن هستیم پیروان اسلام یا کسانی هستند که از دین مبین اسلام پیروی می کنند و آهنگ واحدی به اهداف اسلام دارند.
*آیت الله مقتدایی در گفتگو با تقریب: هدف صهیونیسم از بین بردن اسلام است/ تقویت اتحاد اسلامی؛ وظیفه اصلی امت اسلامی
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بیان کرد: باید یک وحدت کامل و تمام بین ملت داشته باشیم، همه پشتیبان یکدیگر بوده و از این نظام حمایت کنند و ملت های مظلوم عالم به مانند غزه را همراهی کنند تا دشمن که تاکنون شکست خورده و از این به بعد نیز شکست بخورد.
*حجت الاسلام میرعمادی در گفتگو با تقریب: اتحاد کشورهای اسلامی سبب پیروزی امت اسلامی بر رژیم صهیونیستی است
نماینده سابق ولی فقیه در لرستان، بیان کرد: دشمنان اسلام در اهداف خود یکپارچه هستند که می طلبد کشورهای اسلامی نیز وحدت و انسجام عملی داشته و یکپارچگی خود را جهت پیشبرد اهداف اسلام حفظ کند.
انتهای پیام/