ویژگیهای پژوهشهای آکادمیک فلسفی در غرب
تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۹۲۸۳۷۳
یک پژوهشگر فلسفه در انگلستان گفت: بسیاری از آثار دانشگاههای ما برای ژورنالهای غربی نوشته میشود و اگر رد میشود، به دلیل عدم آشنایی ما با پژوهشهای آکادمیک فلسفی در غرب و نحوه ارائه آنها است.
به گزارش ایسنا، دکتر سید خلیل طوسی استاد و پژوهشگر فلسفه در نشست تخصصی گروه فلسفه علوم انسانی که در مجمع عالی حکمت اسلامی مشهد برگزار شد، در خصوص ویژگیهای پژوهشهای آکادمیک فلسفی در غرب، اظهار کرد: بسیاری از آثار دانشگاههای ما برای ژورنالهای غربی نوشته میشود و اگر رد میشود، به دلیل نحوه ارائه آن ها است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: یکی از لوازم و ضروریات جذب مخاطب این است که ناشرین، دانشگاهیان و اساتید استانداردهای ارائه مطلب را بالا ببرند، به طور مثال چاپ مقاله باید حدود 2000 خواننده داشته باشد و اگر کسی توانست تمام استانداردهای ارائه مطالب را رعایت کند، هم به اهمیت مقاله و کتاب و هم به تعداد مخاطبان خود افزوده میشود و اگر نویسنده، مقاله را به دو سه نفر ارجاع دهد، نام نویسنده در لیست ناشرین در غرب اضافه می شود. بنابراین در صورت ارجاع، محتوا اهمیت خود را از دست می دهد.
این پژوهشگر فلسفه در انگلستان، یکی از شروط اصلی برای قبولی در یک رشته آکادمیک را نوشتن مقدمه خوب دانست و عنوان کرد: مقدمهی هر کتاب و مقاله باید به گونهای باشد که وقتی خواننده به مقدمه کتاب نگاه میکند، دیگر کتاب را زمین نگذارد، یعنی نویسنده باید خواننده را از ابتدای کتاب با خودش همراه کند و برای تعریف یک کتاب ادعاهای خود را در مقدمه کتاب خواننده را در زمینههای مختلف علمی از جمله علوم انسانی، فلسفه و غیره بایستی مورد توجه ادعاهای خود کنیم.
طوسی تصریح کرد: در مقدمه، نویسنده بایستی به صورت مختصر تمام آنچه که مورد بحث قرار میدهد را باید به صورت منظم، خلاصه و منطقی ذیل چند صفحه، بسته به حجم کتاب به خواننده بگوید تا یک مقدمهی اجمالی را به خواننده بدهد و سپس به سراغ سوال اول ادعای خود که قرار است خواننده در پایان کتاب به آن پاسخ دهد، برود.
وی اضافه کرد: مقدمه حکم شناسنامهی کتاب را دارد، بنابراین کتابی که مقدمه خوبی نداشته باشد، مورد نقد قرار نمیگیرد و این نقطه آغاز شکست یک اثر است. البته مقاله هم به همین صورت است در مقدمهی مقاله بایستی کلمات کلیدی و تعریف شده حتما در مقدمه ذکر شود و در صورت ذکر نشدن کلمات کلیدی، به متن صدمه میزند و موجب عدم فهم خواننده میشود؛ بنابراین نویسنده باید برای نوشتن یک مقدمه چندین ماه وقت بگذارد، آنقدر بخواند تا کل پیام کتاب را در چند پاراگراف یا نصف صفحه ارائه دهد.
این استاد فلسفه گفت: در نتیجه گیری کتاب تمام آنچه را که در کل کتاب یا مقاله گفته ایم باید با قلمی دیگر در یک صفحه خلاصه کنیم، نویسنده باید بتواند یک مطلب واحد را به زبانهای گوناگون بنویسد و سپس مطالبی را که ما نتیجه گیری کرده ایم، توسط عدله و شواهدی که در کتاب آمده است حکایت شود. در نتیجه گیری به هیچ عنوان نباید وارد یک موضوع جدید شویم و در همهی بخشهای کتاب باید منابع را ذکر کنیم. یکی از رقابتهای ژورنالهای آکادمیک در غرب این است که اگر کسی می خواهد کتابش تاثیر گذار باشد، باید میان بخشهای کتاب ارتباط برقرار کند.
طوسی خاطرنشان کرد: مقدمه باید فاخر باشد، اما اصل کتاب بایستی بر پایه ساده نویسی استوار باشد؛ به طور مثال نویسنده سخنی از ابن سینا نقل می کند ولی ارجاع نمی دهد که کجا حرف ابن سینا تمام شده است، از سوی دیگر در موضوعات علمی ما یک غلط رایج که گفته میشود، بقیه نیز همین غلط را در مباحث خود ارجاع میدهند. بنابراین ما باید منابع دست اول را بشناسیم.
وی یادآور شد: نویسنده بایستی به خواننده بفهماند که با منابع دست اول سروکار داشته باشد، بنابراین شخصی که درباره کسی صحبت میکند باید از یک منبع شناسی دقیق استفاده کند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۹۲۸۳۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پژوهشی جدید: مغز انسان درحال بزرگترشدن است
به گزارش تابناک، طبق پژوهش جدید محققان «UC Davis Health»، مغز انسان درحال بزرگترشدن است. در این مطالعه، افرادی که در دهه ۷۰ میلادی به دنیا آمده بودند، نسبت به متولدین دهه ۳۰ میلادی، ۶.۶ درصد حجم مغز بیشتر و ۱۵ درصد سطح مغز بزرگتری داشتند.
به گفته محققان، افزایش اندازه مغز احتمالاً خطر کلی ابتلا به زوال عقل با افزایش سن را کاهش میدهد. نتیجه کار پژوهشگران در ژورنال JAMA Neurology منتشر شده است.
افزایش اندازه مغز انسان طی چندین دهه
پژوهشگران در مطالعه خود از تصویربرداری پرتو مغناطیسی (MRI) برای افراد حاضر در «مطالعه قلب فرامینگهام» (FHS) استفاده کردند. این پژوهش برای بررسی بلندمدت بیماریهای قبلی از سال ۱۹۴۸ روی ساکنین شهر فرامینگهام ایالت ماساچوست درحال انجام است. این مطالعه با قدمت ۷۵ سال، حالا بیشتر نسل دوم و سوم مشارکتکنندگان اصلی را بررسی میکند.
در مطالعه اخیر، در فاصله سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۹ افراد متولد دهه ۳۰ تا ۷۰ میلادی حاضر در FHS تحت اسکن قرار گرفتند. در این پژوهش ۳۲۲۶ نفر مورد مطالعه قرار گرفتند که ۵۳ درصد آنها زن و ۴۷ درصدشان مرد بودند. میانگین سنی این افراد در زمان MRI برابر ۵۷ سال بود.
پژوهشگران MRI متولدین دهه ۳۰ و ۷۰ میلادی را با یکدیگر مقایسه کردند. نتیجه مقایسهها، افزایش تدریجی اما مداوم چندین ساختار مغز بود. برای مثال بررسیها از افزایش مداوم حجم مغز (حجم داخل جمجمهای) بهصورت دهه به دهه خبر داد. حجم معز متولدین دهه ۳۰ میلادی بهطور میانگین برابر ۱۲۳۴ میلیلیتر بود، درحالیکه حجم مغز متولدین دهه ۷۰ میلادی برابر ۱۳۲۱ میلیلیتر بود که از تفاوت ۶.۶ درصدی حکایت دارد.
در این مطالعه سطح قشر مغز (اندازهگیری سطح مغز) افزایش بیشتری را نشان داد. متولدین دهه ۷۰ و ۳۰ بهترتیب سطح مغزی برابر ۲۱۰۴ سانتیمترمربع و ۲۰۵۶ سانتیمترمربع داشتند که از افزایش ۱۵ درصدی خبر میدهد. محققان همچنین متوجه شدند که ساختارهای مغزی مانند ماده سفید، ماده خاکستری و هیپوکامپ هم در متولدین دهه ۷۰ بزرگتر از متولدین دهه ۳۰ بود.
به باور محققان پژوهش اخیر، این افزایش اندازه در مغز انسان میتواند نشاندهنده بهبود سلامت مغز باشد و باعث کاهش خطر ابتلا به زوال عقل با افزایش سن شود. برای مثال درحالیکه تعداد مبتلایان به آلزایمر در آمریکا درحال افزایش است، درصد جمعیتی که تحت تأثیر این بیماری قرار دارند، درحال کاهش است.
منبع: دیجیاتو