علی قویتن: ذائقه کودکان را باید تغییر داد/ مشکل سینمای کودک و نوجوان اکران است
تاریخ انتشار: ۱۶ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۹۳۳۵۱۲
کارگردان سینمای ایران گفت: نمیتوان تنها فیلمهای فانتزی و سرگرم کننده برای کودکان ساخت، ذائقه کودکان را باید تغییر داد تا سالها بعد وقتی وارد جامعه میشوند قدرت ساختن آن را داشته باشند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، علی قویتن که برای شرکت در سیامین جشنواره فیلم کودک و نوجوان به اصفهان آمده است در میان همهمه تماشاچیان، دعوت خبرنگار تسنیم به گفتوگو را پذیرفت و به سؤالات و دغدغههایی که سینمای کودک و نوجوان را درگیر کرده است، پاسخ داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علی قویتن کارگردان سینمای ایران پیرامون برگزاری سیامین جشنواره فیلم کودک و نوجوان در اصفهان اظهار داشت: در جشنواره امسال فیلمهای خوبی دیدیم که نسبت به سالهای گذشته که فیلمهای چندان خوبی برای کودکان ساخته نمیشد، بهتر و پربارتر بود.
وی افزود: بخشی از جشنواره خوب برگزار شد اما در بخش دیگرش ضعفهایی بهویژه در حوزه نمایش فیلم مشاهده میشود، بعضی فیلمها در زمان نامناسبی نمایش داده میشود، بهعنوان مثال فیلم پل سفید در ساعت 12 و 30 دقیقه بامداد اکران شد، ساعتی که هیچ کودکی نمیتواند بیدار باشد.
به ساعت پخش نمایش اعتراض کردم
قویتن با بیان اینکه برای سانس فوقالعاده درخواست نباید از جانب ما باشد، بیان کرد: به ساعت اکران فیلم اعتراض کردم و گفتم که این ساعت زمان بیداری کودک و نوجوان نیست، شاید ساعت مناسبی برای بزرگسالان باشد اما کودکان در این ساعت خوابند.
وی با اشاره به اینکه باوجود زمان نامناسب اکران، استقبال مردم از این فیلم خوب بوده است، گفت: انتظار ما این است که فیلم در ساعت شش تا هشت عصر نمایش داده شود تا مخاطب ما که کودکان و نوجوانان هستند بتوانند فیلم را ببینند.
کارگران سینمای ایران با اشاره به اینکه در سینمای بزرگسال ممیزی سخت ده سال گذشته را نداریم و خط قرمزی در این حوزه وجود ندارد، اظهار داشت: فیلمهایی که امروزه ساخته میشود مشکلی برای پخش ندارد، درواقع بعد از انقلاب اسلامی، فیلمسازان میدانند که چه باید بسازند تا دچار مشکل نشوند.
مشکل سینمای کودک و نوجوان اکران است
وی با بیان اینکه زمان نمایش نیز مشکل دیگری است که به آن توجه نشده،گفت: مشکل ما در حوزه کودک و نوجوان این است که در اکران حمایت نشدیم و همین امر باعث افت تولیدات این سینما میشود.
قویتن با بیان اینکه حمایت نکردن از فیلمسازان باعث افت سینمای کودک و بزرگسال میشود، تصریح کرد: از سال 1390 به بعد چند فیلم ساختم که در جشنوارههای جهانی شرکت کرد، سه فیلمم را نیز به کشورهای اروپایی و آسیایی فروختم و در آن کشورها اکران شد اما در ایران از فیلمهای من حمایت نشد.
استانداردها را بلدیممشکل بعضی فیلمسازان موضوع فیلم است
کارگردان سینمای ایران با اشاره به اینکه ما در سینما چه کودک و چه بزرگسال، استانداردهای جهانی را میدانیم و به آنها دست یافتهایم، اظهار داشت: ما مشکل تکنیک و استاندارد نداریم اما برخی فیلمسازان به لحاظ موضوعی مشکل دارند.
وی افزود: برخی کارگردانها و تهیهکنندهها با تهیه فیلمهایی از داستانها و قصههای مخاطب پسند و گیشه دارد به دنبال موضوعات سرگرم کننده هستند و برخی دیگر به دنبال موضوعات آموزشی و تربیتی بوده و نگاه وسیعی به جامعه دارند.
تمام فیلمهای کودک را نمیتوان تنها برای کودک ساخت
قویتن با بیان اینکه نمیتوان تمام فیلمهای کودک و نوجوان را برای کودک ساخت، گفت: همیشه و در تمام دورهها عدهای برای کودک و عدهای دیگر درباره کودک فیلم میسازند اما مخاطب تمام فیلمهای کودکان تنها کودکان نیستند.
وی با بیان اینکه 50 درصد فیلمهای کودک مخاطبش کودکان هستند و 50 درصد دیگر خانوادهها، ارگانها و سازمانها را درگیر میکند، افزود: چنین فیلمهایی نهادها را متوجه برخی مشکلات و معضلات کودکان و جامعه میکنند تا برای بهبود و کاهش آن تلاش کنند.
کارگردان سینمای ایران خاطرنشان کرد: نمیتوان تنها فیلمهای سرگرمکننده و فانتزی برای کودکان ساخت، بعضی فیلمها باید اندوهی در خود داشته باشد تا کودکان را به چالش بکشد و خانوادهها و مسئولان را نیز درگیر کند.
پل سفیدتمام اقشار جامعه را درگیر میکند
قویتن گفت: فیلم پل سفیدقصه کودکی است که به کلاس اول دبستان وارد شده اما پس از چهار ماه دچار حادثه شده و در بیمارستان بستری میشود، او در آن سال دیگر نمیتواند درس بخواند، سال آینده وقتی که به مدرسه مراجعه میکند از او آزمون میگیرند تا بدانند آیا این کودک میتواند در مدارس عادی تحصیل کند یا خیر.
وی افزود: این کودک در آزمون رد میشود و به او میگویند باید در مدرسه استثنایی تحصیل کند، این موضوع باعث بحران در این کودک میشود و برایش سؤال میشود که چرا باید در مدرسه استثناییها درس بخواند.
کارگردان سینمای ایران ادامه داد: خانوادهها و مسئولان آموزشوپرورش باید متوجه باشند که کجای کار اشتباه است، اگر زندگی یک کودک به خطر بیفتد چه اتفاقی برایش خواهد افتاد،تلاش کردم فیلم را به گونهای بسازم که هم کودکان و هم بزرگسالان با آن ارتباط برقرار کنند.
سینمای کودک را نمیتوان جهتدهی کرد
وی گفت: بادکنک سفید ساخته جعفر پناهی نمیتوانست همچون کلاه قرمزی به فروش برسد چرا که روال خود را داشت و نمیتوانست در قالب فانتزی و سرگرم کننده قرار گیرد.
قویتن با اشاره به اینکه باید سینما را رها کنیم تا فیلمسازان آزادانه به موضوعات مورد نظر خود بپردازند، افزود: سینمای کودک را نمیتوان جهتدهی کرد، جهتدهی تنها برای تلویزیون است، در سینما که پای تهیهکننده شخصی در میان است و موقعیتش را فدای فرهنگ و مسائل اجتماعی میکند باید حرکت تأثیرگذاری اتفاق بیفتد.
ذائقه کودک و نوجوان را باید تغییر داد
وی با بیان اینکه کودکان را به سطحینگری عادت ندهیم، گفت: ذائقه کودکان نباید به سطحینگری عادت کند، کودک 10 ساله امروز جوان 20 ساله فرداست و باید از کودکی بیاموزد که چگونه میتواند جامعه را بسازد،کودکان آیندهساز جامعه ما هستند و پستهای اجتماعی و اقتصادی را به دست میگیرند اگر فکر آنها را تنها به سمت تفریح و سرگرمی سوق دهیم و ذائقه آنها را تغییر ندهیم فاجعه به بار میآید.
کارگردان سینمای ایرانبا بیان اینکه کودک باید درگیر مشکلات جامعه شود، تصریح کرد: ما باید به کودکان بیاموزیم که با چه مشکلاتی در آینده روبرو میشوند، چگونه باید بهتر زندگی کنند و کودکان دیگر چه مشکلاتی دارند.
کودکان را دستکم نگیریم
ویبا اشاره به اینکه کودکان را نباید دستکم بگیریم و باید برای آنها ارزش قائل باشیم، گفت: باید برای کودکان فیلمهای پربار بسازیم و از ساخت فیلمهای سطحی بپرهیزیم.
قویتن با بیان اینکه آموزش و پرورش میتواند فیلمسازان را در این راه یاری کندافزود: وزارت ارشاد نیز میتواند ما را در اکران حمایت کند چرا که حمایت تنها در ساخت فیلم نیست، حمایت اصلی باید در اکران باشد.
انتهای پیام/
R41346/P1357/S6,51/CT2منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۹۳۳۵۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پاکستان؛ فرصتی طلایی برای اکران و تولیدات مشترک سینمایی
در سفر اخیر رئیسجمهور به پاکستان در کنار همکاریهای فرهنگی، تفاهمنامهای برای تولید مشترک سینمایی با اقتباس از زندگی اقبال لاهوری منعقد شد. عرصه سینما یکی از شتابدهندههای مؤثر در مسیر تقویت روابط فرهنگی با دیگر کشورهاست، اما لازمه افزایش بازدهی آن دارا بودن شناخت کامل از ظرفیتهای سینمایی کشورهای هدف است.
به همین بهانه در ادامه براساس تجربه نگارش کتاب «ردپای سینما در ۳۵ کشور جهان» مروری داریم به تاریخ سینمای پاکستان تا با وسعت، موفقیتها و ظرفیتهای سینمایی آن آشنا شویم.
تولد در لاهور
اندک زمانی پس از «تقسیم سرزمین»، کشور تازهتأسیس پاکستان با پدیده فرار مغزها روبهرو شد. کمبود وسایل و تجهیزات فیلمسازی به از کار افتادن صنعت فیلمسازی این کشور منجر شد. با وجود تمام مشکلات و موانع، در هفتم آگوست ۱۹۴۸، پاکستان موفق شد اولین فیلم بلند داستانیاش را با عنوان «تری یاد» تهیه کند که در تماشاخانه «پرابات» شهر لاهور به نمایش عمومی درآمد. سال بعد، بزرگترین کمپانی فیلمسازی آن زمان تأسیس شد و طی چند سال بعد و تا قبل از نمایش «دو آنسو» در هفتم آوریل ۱۹۵۰، فیلمهای این کمپانی با استقبال نسبی روبهرو میشدند.
نخستین تجربه کارگردانی نورجهان که با عنوان «چانوی» در بیستونهم آوریل ۱۹۵۱ به نمایش درآمد، حکایت از آغاز دوران بازیابی داشت. این اولین فیلم پاکستانی به کارگردانی یک کارگردان زن بود.
رونق در دهه ۵۰
در سال ۱۹۵۲، سید فقیر احمدشاه؛ اولین فیلم خود را با عنوان «جاگاداکو» به کارگردانی ثقلین ریزوی تهیه کرد که بهدلیل نمایش خشونت، چندان مورد توجه واقع نشد. با افزایش تماشاگران، فیلم «ساسی» که در سوم ژوئن ۱۹۵۴ اکران شد، مدت ۵۰ هفته بر پرده سینماها ماند. نخستین فیلم پاکستانی با گویش «سندی»، «عمر مروی» بود که در دوازدهم مارس ۱۹۵۶ نمایش داده شد و برای تقدیر از موفقیت این تلاشها، یک سینمایینویس به نام الیاس رشیدی در هفدهم جولای ۱۹۵۸ مراسم اعطای جوایز سالانه «نگار» را ترتیب داد که هنوز هم معتبرترین رویداد اعطای جوایز در رشتههای مختلف مرتبط با فیلمسازی است.
دوران طلایی سینمای پاکستان
دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ بهعنوان دوران طلایی سینمای پاکستان شناخته میشود. با منسوخ شدن تولیدات سیاهوسفید، سینمای پاکستان اولین فیلمهای رنگیاش را تولید کرد.
فیلمهای «عذرا» به کارگردانی مونشی دیل در اوایل سالهای ۱۹۶۰، «سنگام» (نخستین فیلم رنگی بلندمدت) به کارگردانی ظهیر ریحان و «مالا» (نخستین فیلم رنگی سینماسکوپ) از آن جمله هستند.
در بیستوششم ماه می۱۹۶۱، فیلم «بمبئی والا» به نمایش درآمد و جالب این که با وجود دقت و سختگیری سانسور، مسئولان متوجه نشدند که عنوان فیلم، نام شهری در هند را یدک میکشد، آن هم در آستانه تنش رو به گسترش هند و پاکستان. با این فیلم، سینمای پاکستان برای نخستین بار به کندوکاو در قلمرو سیاست پرداخت.
مقاومت؛ اندیشه مشترک
در سال ۱۹۶۲، فیلم «شهید» به مسأله فلسطین پرداخت و از ابتدای نمایش عمومیاش با استقبال گستردهای روبهرو شد. در سپتامبر ۱۹۶۵ و پس از رویارویی مسلحانه هند و پاکستان، تمام فیلمهای هندی از اکران عمومی پایین کشیده شدند و هیچ فیلم هندی از آن تاریخ اجازه نمایش دریافت نکرد. این منع نمایش از ۱۹۵۲ در پاکستان غربی و از ۱۹۶۲ در پاکستان شرقی (بنگلادش کنونی) برقرار بود. تماشاخانههای پاکستان از این تصمیم چندان متضرر نشدند و حتی بر تعداد تماشاگرانشان افزوده شد. تولید فیلمهای سینمایی با موضوع مبارزات فلسطین و جنگ با هند مشابه اتفاقی که در سینمای ایران در دهه ۶۰ رخ داد، توان سینمایی پاکستان را تقویت کرد.
درخشش ستارهها
بروز عینی توانایی بالقوه جذب مخاطب، باعث شد تا وحید مراد، به حیطه سینما قدم بگذارد و کمی بعد به عنوان قهرمان شیرین، مارلون براندو و الویس پریسلی پاکستان شناخته شود. در سال ۱۹۶۶، فیلم «آرمان» به نمایش درآمد و یکی از امیدبخشترین دستاوردهای صنعت فیلمسازی پاکستان تلقی شد. اکران این فیلم به مدت ۷۵ هفته در تمام تماشاخانههای پاکستان ادامه داشت. ستاره خوشآتیه دیگری به نام «نظیر بک» با لقب هنری «ندیم» نیز سال ۱۹۶۷ و با اولین تجربه بازیگریاش در فیلم «چاکوری» موفقیت را در آغوش کشید. با نمایش «اجساد زنده»، سینمای گونه هراس به تماشاگران پاکستانی معرفی شد. این فیلم اولین اثری بود که بر دیوارکوبهایش درجه R [مخصوص بزرگسالان]بهوضوح در معرض دید قرار داشت.
ظهور سینمای کاغذ
در همین سالها، نشریه زرد «مجله فیلمهای شرقی» به سردبیری سعید هارون، محبوبترین و پرمخاطبترین مجله دوستداران سینما شد. با اکران فیلم «نیلا پربت» در سوم ژانویه ۱۹۶۹، تیتر جلد بیشتر نشریات زرد به این فیلم جنجالبرانگیز اختصاص یافت که درجهبندی آن را فقط مناسب بزرگسالان تشخیص داده بود. اکران فیلم فقط سه، چهار روز ادامه داشت.
سقوط امکانات و تحولی دیگر
در پی «جنگ آزادیبخش بنگلادش» صنعت فیلمسازی پاکستان، امکانات و تجهیزات شهر داکا را از دست داد و تعداد تماشاخانهها به سرعت کاهش یافت. کارورزان باتجربه نیز عازم کشور تازه تأسیس بنگلادش شدند و موج جدیدی از فرار مغزها به راه افتاد. به این ترتیب صنعت سینمای پاکستان در آستانه فاجعه دیگری قرار گرفت. براین اساس تا سال ۱۹۷۱ سه مرکز اصلی تولید فیلم در کشور پاکستان شهرهای لاهور، داکا و کراچی بودند که بزرگترین مرکز سینمایی پاکستان در شهر لاهور به لالیوود معروف بود و پس از جدایی بنگلاش از پاکستان، شهر داکا در کشور بنگلادش قرار گرفت و صنعت سینمایی بنگلادش به دالیوود شهرت یافت. بیشتر فیلمهای پاکستان به زبان اردو تولید میشود، اما فیلمهایی به زبانهای انگلیسی یا گویشهای پنجابی، پشتو، سیندهی نیز ساخته میشوند که این مسأله بهدلیل تنوع گویشها در کشور پاکستان است، اما در میانه این بحران، فیلم «دوستی» که در ۷ فوریه ۱۹۷۱ به نمایش درآمد، نخستین فیلم بومی اردو زبان بود که ۱۰۱ هفته نمایش موفقیتآمیز را تجربه کرد.
دیپلماسی سینمایی
با گسترش روند بیثباتی سیاسی به حیطه صنعت سرگرمیسازی از فیلمسازان خواسته شد مراقب تاثیرات اجتماعی ـــ سیاسی فیلمهایشان باشند. درخواست از سازندگان فیلم «تهذیب» مبنی بر تغییر اشعار ترانههای فیلم و بهویژه واژه «مصر» گواهی بر این مدعا بود که تصور میشد میتواند بر روابط دیپلماتیک مصر و پاکستان تاثیر سوء بگذارد. صنعت فیلمسازی در مقابل تغییرات پیاپی سیاسی سال ۱۹۷۶ چنان آسیبپذیر و بیپشتیبان بود که گروهی از اراذل و اوباش خشمگین، چند روز مانده به نمایش عمومی نخستین فیلم با گویش بلوچی به نام «هامالو ماه گونج» تماشاخانهای که فیلم در آن فیلمبرداری شده بود را به آتش کشیدند.
سالهای میانی دهه ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰، همزمان با پیدایش دستگاههای نمایش خانگی (VCR) در پاکستان بود. این امر موجب کاهش شدید سینماروها شد که ترجیح میدادند فیلمهای روز جهان را در خانه و در کنار خانواده به تماشا بنشینند. بدین ترتیب، تکثیر قاچاقی فیلمها شکل گرفت.
فیلم «ورای آخرین کوهستان» به کارگردانی جاوید جبّار که دوم دسامبر ۱۹۷۶ به نمایش درآمد، اولین تجربه پرمخاطره سینمای پاکستان در تولید فیلم به زبان انگلیسی بود. نسخه اردوزبان این فیلم که «مسافر» نام داشت با استقبال روبهرو نشد. فیلم «آینا» نیز که در هجدهم مارس ۱۹۷۷ نمایش داده شد، به گسست نمادین بین سالهای حکومت ذوالفقار علی بوتو و حکومت محافظهکار به ظاهر انقلابی محمد ضیاءالحق میپرداخت. اکران این فیلم بیش از ۴۰۰ هفته ادامه یافت. این فیلم تنها در تماشاخانه «اسکالا» در کراچی، بیش از چهار سال بر پرده ماند و محبوبترین و پرمخاطبترین فیلم در تاریخ پاکستان شناخته شد.
فرهنگ گانداها
درپی کودتای نظامی، محمد ضیاءالحق قوانین شریعت را ملاک اداره کشور قرار داد. طبق قوانین جدید، تهیهکنندگان فقط میتوانستند با فیلمسازانی کار کنند که درجهبندی شده بودند. البته تعداد آنان بسیار کم بود و این امر بهسرعت سقوط این صنعت افزود. دولت بیشتر تماشاخانهها را در شهر لاهور تعطیل کرد. مالیاتهای جدیدی اعمال شد و از تعداد مخاطبان تماشاخانهها کاسته شد. استودیوها به تهیه و تولید برنامههای کوتاه نمایشی و آگهیهای بازرگانی برای تلویزیون روی آوردند. بدین ترتیب درست در آستانه پیدایش تلویزیون کابلی در پاکستان، صنعت فیلمسازی سرگردان ماند. طی سالهای نخستین دهه ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰، تولیدات سالانه تا حدود ۴۰ عنوان کاهش یافت که همگی توسط یک استودیو تهیه و تولید شده بودند. اگر تولیدات دیگری هم وجود داشت، با سرمایه شخصی فیلمسازان تهیه میشد.
رقابت با سینمای خارجی
طی سالهای میانی و پایانی ۱۹۹۰، صنعت سینمای پاکستان با دو فیلم «جیوه» به کارگردانی سید نور و «انتها» ساخته ثمینه پیرزاده، توانست باردیگر توجه مخاطبان را جلب کند. به نظر میرسد سینمای پاکستان به سوی رقابت با تولیدات خارجی پیش میرفت، اما کاهش مخاطبان فیلمهای بعدی، سقوط نهایی صنعت سینمای پاکستان را مسجل میکرد. شاخصترین فیلمهای این دوران عبارتند از: «دیوانهتره پیار که»، «موج چند چهیه»، «سنگام»، «تره پیا مئین» و «غرکاب آئوگای». این فیلمها سخت کوشیدند تا از داستانهای کلیشهای و خشن پرهیز کنند، اما مورد عنایت مخاطبان طبقه متوسط و فرودست واقع نشد.
جنجال در سینما با تولیدات مشترک
در سالهای پایانی ۱۹۹۰، تولید فیلم «جناح» جنجال آفرید. فیلم را اکبر صلاحالدین احمد تهیه کرد و کارگردانیاش را جمیل دهلوی برعهده داشت. مخالفتها و اعتراضها به انتخاب بازیگر بریتانیایی کریستوفر لی برای نقش محمدعلی جناح، مؤسس پاکستان و نیز حضور بازیگر هندی ششی کاپور در نقش فرشته بزرگ «جبرئیل» بود. جدا از تمام جنجالها و شایعات، فیلم جناح این نکته را ثابت کرد که فیلمسازان و بازیگران هندی و پاکستانی میتوانند بدون نیاز به برداشتن قوانین منع همکاری، در پروژههای سینمایی با یکدیگر مشارکت کنند. طی سالهای بعد بازیگران بیشتری از دو کشور، در تولیدات هندی و پاکستانی ایفای نقش کردند.
سینمای مقتول
در ۱۹۹۶، سلطان راهی به طرز مشکوکی به قتل رسید. او فیلمهای پنجابی پاکستان را در دو دهه از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۶ به ثمر رساند و در بیش از ۸۰۴ فیلم ظاهر شد. راهی به قتل رسید و در پی این جنایت، صنعت متزلزل فیلمسازی پاکستان مخاطبانش را از دست داد. در پی این افول «سانگیتا» دیگر کارگردان موثر پاکستان زندگی در کنار خانواده را به فیلمسازی ترجیح داد.
احیای علائم حیاتی
«سید نور» که از سقوط یکباره سینمای پاکستان آزرده خاطر شده بود، برای تهیه تنها فیلم پاکستانی که بتواند ثابت کند از این فاجعه جان بدر برده، تعدادی سرمایهگذار را دور خود جمع کرد. سال ۱۹۹۸ او فیلم «چوریان» را به نمایش درآورد که به زبان پنجابی بود و ۱۸۰ میلیون روپیه فروخت. به این ترتیب دیگر کارگردانان امیدوار شدند و فیلم «یه دیل آپ کاهوا» به کارگردانی جاوید شیخ در سال ۲۰۰۲ اکران شد و بیش از ۲۰۰ میلیون روپیه فروخت. به این ترتیب برای نخستین بار طی ۱۲ سال سرمایهگذاران علاقه شدیدی به سرمایهگذاری در فیلمهای پاکستانی نشان دادند.
ورود به بازار جهانی
دوران موفقیت چندان پایدار نماند. در سال ۲۰۰۳، همان صنعتی که زمانی بیش از ۱۰۰ فیلم در سال تهیه و تولید میکرد، به سختی میتوانست ۳۲ فیلم در سال تهیه کند. در ابتدای سال ۲۰۰۳، فیلمسازان جوان بر آن شدند تا ثابت کنند که با بهرهگیری از منابع محدود موجود، صنعت سینمای بومی قادر به تولید فیلمهای باکیفیت است. با خصوصیسازی فرستندههای تلویزیونی، کانال جدیدی به نام «فیلم آزیا» آغاز به کار کرد و هدف خود را پخش فیلمها و نمایشهایی قرار داد که با عوامل بومی و گویشهای محلی تهیه و تولید شدهاند.
پیوند دوباره با سینمای هند
در همین دوران، ماهش بهات، کارگردان مشهور هندی در جستوجوی چهرههای با استعداد جدید، از پاکستان دیدارکرد. حضور او با سومین دوره «جشنواره فیلم کارا» در کراچی همزمان شد که فیلم «پاپ» او هم در جشنواره حضور داشت. ماهش بهات برای اجرای ترانههای فیلم «زِهِر»، دو هنرمند پاکستانی عاطف اسلام و میرا را استخدام کرد. میرا، بازیگر زنی بود که به موجب قرارداد، باید در یکی از فیلمهای ماهش بهات نقش اصلی را برعهده میگرفت. این فعالیت موفق، زمینهساز تولیدات مشترک تازه شد.
اواخر سال ۲۰۰۵، دستاندرکاران صنعت سینمای پاکستان متوجه این واقعیت شدند که دولت باید قانون منع نمایش فیلمهای بالیوودی در پاکستان را ملغی کند. این درخواست را انجمن تهیهکنندگان فیلم (FPA) و انجمن سینماداران (CAO) آن هم درست پس از نمایش عمومی کپی رنگی شده فیلم هندی «مغول اعظم» (۱۹۶۰) مطرح کردند. دولت با این درخواست مخالفت کرد، اما جیوفیلمز، یکی از زیرمجموعههای «جیو تی وی»، حاضر به سرمایهگذاری در فیلمهای پاکستانی شد و این اقدام را «احیای سینمای پاکستان» نام نهاد. در بیستم جولای ۲۰۰۷، جیوفیلمز نخستین تجربه کارگردانی شعیب منصور را که «به نام خدا» نام داشت به نمایش درآورد. این فیلم نخستین فیلم پاکستانی از زمان قانون منع نمایش فیلمهای بالیوودی در ۱۹۶۵ بود که همزمان در هند و پاکستان اکران میشد. فیلم در بیش از ۱۰۰ تماشاخانه و ۲۰ شهر هند اکران شد.
حیات سینمای هراس
از سوی دیگر، یک فیلم پاکستانی در گونه هراس و جنایی به دور از اطلاع رسانههای داخلی، در جشنوارههای بینالمللی به نمایش درآمد. نخستین تجربه کارگردانی عمر علیخان، با عنوان «زیباخانه» در جشنوارههای سرتاسر جهان نمایش داده شد و به عنوان «نخستین فیلم به طرز افراطی هراسناک» شهرت یافت و جوایزی نیز دریافت کرد. این فیلم باعث احیای گونه هراس در سینمای پاکستان شد و اولین فیلم پاکستانی بود که با دوربین وضوح بالا (HD) تصویربرداری گردید. جدا از احیای این گونه، فیلم «آوای آزادی» از جلوههای ویژه کامپیوتری بهره گرفت که اولین فیلم پس از «شانی» (۱۹۸۹) در استفاده از این تکنیک بود. موفقیت فیلمهای موضوعمحور مانند «به نام خدا»، کارگردانی مانند مهرین جبار را بر آن داشت تا با نمایش «رامچاند پاکستانی» مورد توجه قرار گیرد. این فیلم نخستین تلاش واقعی برای احیای سینمای پاکستان با مشارکت بینالمللی بود. فیلمی براساس رمان «ورونیکا تصمیم دارد بمیرد» نوشته پائولو کوئلیو، را بازیگر پاکستانی ریما خان کارگردانی کرد. «چوپ» به کارگردانی شان عامل معرفی جوگون کاظم شد.
«ویرسا» محصول مشترک هند و پاکستان و آمریکا با بازی آریا بابار هندی و مهرین راهکال پاکستانی و کارگردانی پانکاج باترای هندی، در جشنواره بینالمللی فیلم دالاس برای اولین بار به نمایش درآمد و سپس در پاکستان و هند اکران شد. فیلم «فرزند پاکستان»، برگرفته از رویدادهای تروریستی در پاکستان را جرار ریزوی با فیلمنامهای نوشته خودش تهیه و کارگردانی کرد. در سال ۲۰۱۱، محصول مشترک بریتانیایی و پاکستانی به نام «تمنا» که در پاکستان فیلمبرداری شد، به نمایش درآمد.
ظرفیت اکران
طی سالهای میانی دهه ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ که صنعت سینمای پاکستان در اوج بود، شهر کراچی بیش از صد سالن سینما داشت و هر سال بیش از ۲۰۰ فیلم تهیه و اکران میشد، اما در سال ۲۰۰۰ تعداد سینماهای این شهر به کمتر از ۱۰ سالن رسید. شهر لاهور نیز وضعیتی مشابه دارد. این کاهش باعث شد سرمایهگذاران برای حضور در این صنعت رغبتی از خود نشان ندهند. سال ۱۹۹۰، پاکستان به ۷۵۰ تماشاخانه میبالید، اما در سال ۲۰۰۲ این تعداد به ۱۷۵ کاهش یافت. تماشاخانههای باقیمانده در شرایط بسیار اسفباری به کارشان ادامه دادند.
سال ۲۰۰۲ پردیس سینمایی «یونیورسال» در کراچی افتتاح شد و شاهد پایداری کسبوکار فیلمسازی در پاکستان این واقعیت است که بسیاری از کمپانیهای چندملیتی به سرمایهگذاری در تجارت سینماهای پاکستان ابراز علاقه کردهاند. اولین کمپانی که به امر ساختوساز پردیس پرداخت، کمپانی «سینهپکس» است. این کمپانی که اولین زنجیره پردیسهای پاکستانی را میسازد، خود را مکلف میداند طی پنج سال ۱۲۰ سالن سینما را به بهرهبرداری برساند. کمپانی، تولیدات هالیوودی را طی یک ماه پس از پخش جهانیشان در پاکستان اکران میکند.
اتفاقات خوب اخیر
گرچه در تمامی سالها اتفاقات جدی در همکاری سینمای ایران و پاکستان نیفتاده است، اما جرقههایی در این زمینه زده شد. برگزاری هفته فیلم ایران در پاکستان، دریافت جایزه بخش بینالمللی زنان راهبر پاکستان توسط نرگس آبیار و ... از آن جملهاند. اما با وجود تمایل پاکستان به همکاری سینمایی با ایران که بهصورت رسمی توسط مقامات ارشد پاکستان بارها اعلام شده، تاکنون هیچ توجهی از سوی طرف ایرانی به این موضوع نگردیده تا سفر اخیر ابراهیم رئیسی و تفاهم در تولید فیلم مشترک پیرامون اقبال لاهوری که اقدامی امیدبخش برای وقوع همکاریهای پایدار است. با این توجه که سینمای پاکستان در همزیستی با سینمای هند دارای تولید منظم و براساس قوانین حرفهای است و سینمای ایران پیش از هر چیز باید به زیرساختهای قانونی همکاریهای مشترک خاصه در بخش مالکیت مجهز شود، وگرنه این فرصت نیز به تهدید بدل میشود.