ريشه هاي تنبلي هاي ناگزير در افراد مختلف
تاریخ انتشار: ۱۸ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۹۵۴۹۰۴
خبرگزاري آريا -
ساکن بودن و فعاليت نکردن هميشه جزو دردسرهاي ما بوده است. دردسري که روانشناسان ميگويند برايش راهحلهايي هم وجود دارد .
"افسرده نيستم ولي اول صبح که از خواب پا ميشم، حس انجام دادن هيچ کاري نيست."، "ميدونم خيلي کار دارم ولي تنبليم ميياد که حتي يکيشون رو انجام بدم."، "واي! نميدوني چقدر بده! درسامو ميذارم لحظه آخر بخونم، بعدش اون لحظه هم يه دفعه انگار همه تنبليهاي دنيا رو ريختن رو سرم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شما هم مطمئنا لااقل يک دوره در زندگيتان از اين تنبليهاي ناگزير ناليدهايد. احتمالا همه ما در ذهنمان، راههايي مختص خودمان براي غلبه بر تنبلي داريم، اما شايد بد نباشد نظر روانشناسها را هم در مورد علتهاي اين پديده ي فراگير بدانيم و پيشنهادهايشان را بشنويم. تنبلي، موضوع مورد علاقه ي نويسندگان کتابهاي موفقيت است. بهعنوان مثال، گذشته از آنکه برايان تريسي و راهکارهايش را قبول داشته باشيم يا نه، کتاب پرفروش "قورباغهات را قورت بده!" فقط حول يک موضوع ميچرخد؛ تنبلي. حتي نويسندگان هم دست از سر اين موضوع برنداشتهاند. داستان روسي "ابلوموف" حديث تنبلي بينهايت يک شخصيت به همين نام است.
در اين داستان تنها عاشق شدن ابلوموف است که ميتواند او را از زندگي هميشگي در رختخواب نجات دهد. اما تنبليهاي آدمهاي دور و بر ما معمولا به شدت ابلوموف نيست. ما از تنبليهايي جزئيتر شکايت داريم که به خاطر اينکه حسشان در موقعيتهاي خاصي به سرمان ميزند، زندگيمان را موقتا فلج ميکنند. در واقع استعارهاي که تنبلي را کنار رختخواب ميگذارد، چندان هم با واقعيت جور نيست. شما ممکن است در محل کارتان، در دانشگاه، در آشپزخانه، در اتاق پذيرايي، در ميانه ي راه کوه رفتن، در کتابخانه وقتي که روزهاي پشت کنکور را ميگذرانيد، يکباره احساس تنبلي کنيد، پشتش توجيه بياوريد که خستهايد و کارهايتان را انجام ندهيد.
راههاي زيادي وجود دارد که آدم بر اين تنبلي غلبه کند اما چون امتحان کردن هر کدام از اين راهها خودش نياز به کنار گذاشتن تنبلي دارد، ممکن است شما در يک دور باطل تنبلي پشت تنبلي بيفتيد. پس اولين پيشنهاد اين است که لااقل براي امتحان کردن اين پيشنهادها بايد يک بار خودتان تنبلي را کنار بگذاريد!
بطور کلي تنبلي از کجا ميآيد ؟
اگر کتابهاي روانشناسي و حتي زيستشناسي را زيرورو کنيم، ميتوانيم دليلهاي عميق و درازمدتي را براي تنبلي پيدا کنيم. روانشناسان تکاملي معتقدند که تنبلي ريشهايتر از اين حرفهاست. آنها ميگويند تمام پديدههاي ذهني بشر که نشانهاي از "بيفعاليتي"، "ساکن بودن" و "انفعال" دارد ميتواند به يک دليل واحد رخ دهد. به نظر آنها علت همه اين پديدهها ميتواند سبک زندگي بدوي اجداد ما باشد. اين روانشناسان که ارادت خاصي به جناب داروين دارند، بيفعاليت بودن اجداد ما در زمانهاي خاصي از سال و ذخيرهکردن انرژي براي زمانهاي ديگر را دليل تنبلي، خستگي رواني و افسردگي بشر مدرن ميدانند.
آنها ميگويند در زمان مدرن ممکن است ديگر از زمانهاي متناوب فعاليت، بيفعاليتي براي ذخيره انرژي خبري نباشد اما ژنهاي ما به اين تنبلي نياز دارند. اگر بخواهيم طبق نظر روانشناسان تکاملي عمل کنيم، بايد بگذاريم ژنهايمان در چند صد سال، زندگي مدرن را تجربه کنند تا نتيجهها و نبيرههايمان دست از تنبلي بردارند. اما گروه ديگري از روانشناسها هم هستند که نظر متفاوتي دارند. روانکاوها بيشتر در مورد نوع خاصي از تنبلي که آدم را به عقب انداختن کارها و انجام دادنشان در لحظه آخر واميدارد، حرف دارند. به نظر آنها در اين نوع از تنبلي، رگههايي از خودآزاري رواني وجود دارد. در واقع ما به خاطر اين کار خودمان را زجر ميدهيم اما ناخودآگاه از اين رنج لذت ميبريم. روانکاوها براي حل اين مشکل راه حلهاي طولاني مدتي دارند.
به نظر آنها شمايي که اين نوع خاص از تنبلي را داريد، بايد آناليز رواني شويد تا معلوم شود که کي و کجا اين خودآزاري رواني را در خود پرورش دادهايد. از آنجا که اين کار فقط در مطب روانکاوها انجام ميشود و در اين مقاله نميشود با توضيح کامل تئوري روانکاوي راه به جايي برد، مجبوريم از خير اين گروه از روانشناسها هم بگذريم. در مورد علتهاي تنبلي چند نظر همهپسند و بهدردبخور و در عين حال علمي هم در روانشناسي وجود دارد. روانشناسها معتقدند ما به علتهايي که در مقاله ي بعد با عنوان "خوابالوها" به ذکر و توضيح آن مي پردازيم، ممکن است "اهمال کار" شويم. در مورد علتهاي تنبلي چند نظر همهپسند و بهدردبخور و در عين حال علمي هم در روانشناسي وجود دارد. روانشناسها معتقدند ما به علتهايي که در زير مي آيد ممکن است "اهمال کار" شويم...
1- حتما بايد حسش بيايد تا کاري را انجام دهيم
يکي از شايعترين دليلها يا بهتر بگوييم توجيههاي ما براي تنبليمان همين است. ما ميگوييم فعلا حال و حوصله اين کار را نداريم و بهتر است بگذاريم کارمان را با انگيزه انجام دهيم. اما ممکن است با عقب انداختن کارها، اين انگيزه هيچوقت در ما بيدار نشود. در واقع ما يک افسانه نه چندان درست در مورد انجام کارهايمان داريم؛ "اول انگيزه، بعد عمل" در صورتي که تجربه نشان داده است که شروع کارها ( فارغ از اينکه قبل از شروع آن کار را دوست داشته باشيم يا نه ) خودش ميتواند انگيزه بوجود بياورد. اگر خيلي کلي بخواهيم بگوييم، هميشه علاقه نيست که ما را به کاري وا ميدارد، گاهي آشنايي بيشتر با يک فعاليت و کشف تواناييهاي فرديمان در انجام آن کار، ما را به فعاليتي علاقهمند ميکند.
2- فکر ميکنيم، آنها که موفقند هميشه بر کارهايشان مسلطند
روانشناسها اسم اين خطاي ذهني را گذاشتهاند "الگوي تسلط". بعضي از ما تنبليمان را با مقايسه با انسانهاي موفق و کارآمد توجيه ميکنيم. ما فکر ميکنيم که آنها هميشه با اطمينان و اعتماد بهنفس کامل و بدون تحمل فشارهاي رواني به سوي هدف ميتازند. اين تصورات احتمالا به اين خاطر شکل گرفته است که ما فقط يک برش از زندگي و حرفهاي آدمهاي موفق را در مصاحبههاي تلويزيوني و مطبوعاتي ميبينيم و ميخوانيم.
اگر پيش بيايد و ما يک زندگي صميمانه و نزديک با آدمهاي کارآمد داشته باشيم، ميبينيم که نه، از اين خبرها هم نيست. آنها هم مثل همه ما پر هستند از ناکاميهاي رواني و تجربههاي دردناک، منتها ميدانند که چطور از پس اين بحرانها برآيند. پس موفقها آدمهاي خاصي نيستند، ما تنبلها آدمهاي خاصي هستيم !
3- کمالگرا هستيم
آدمهايي که شخصيتي کمالگرا دارند، ميخواهند کارشان را به بهترين و کاملترين نحو انجام دهند. براي آنها همه چيز يا خوب خوب است يا بد. همين باور باعث ميشود که اگر فکر کنند کارشان، کسر و کمبودي خواهد داشت، آن را به تعويق مياندازند تا زماني که بتوانند به بهترين نحو انجامش دهند. خيلي جالب است؛ تنبلي ميکنيم چون ميخواهيم کارهايمان عالي باشند!
4- از شکست ميترسيم
تعارف نداريم که! عدهاي از ما ميترسيم که به کارمان گند بزنيم و در بين عالم و آدم انگشتنما شويم. اما ترس ما بيشتر از آنکه به قضاوت ديگران برگردد، به قضاوت خودمان در مورد ارزش وجودمان برميگردد. اگر ما ارزش خودمان را با تعداد موفقيتها منهاي تعداد شکستها بسنجيم، هميشه از شکست خوردن و بنابر اين بيارزش شدن ميترسيم. اين باور بنيادي ميتواند باعث خيلي از تنبليهاي ما مخصوصا در انجام کارهاي بزرگي مثل ادامه تحصيل، تغيير سبکزندگي و حتي ازدواج شود.
5- به خودمان جايزه نميدهيم
بالاخره ما هم آدميم ديگر. همه ما از هديه خوشمان ميآيد؛ مخصوصا وقتي که بعد از يک موفقيت نصيبمان شود. اما خيلي از ما از اين دريغ ميکنيم که اين هديه دادن و هديه گرفتن را خودمان انجام دهيم؛ يعني اينکه خودمان به خودمان هديه بدهيم. اگر ما بعد از هر موفقيت کوچک و بزرگ، خودمان را به پاداشي کوچک مثل خوردن يک آب پرتقال مهمان کنيم، زندگيمان از رکود و بينمکي بيرون ميآيد. اگر اين هديه، دروني باشد که ديگر بهتر. يعني اينکه ما بعد از تمام کردن هر کاري به خودمان احسنت بگوييم و خودمان، خودمان را تحويل بگيريم.
6- زندگيمان سرشار از بايدهاست
روانشناسان با آنچه در کتابهاي عامهپسند موفقيت تبليغ ميشود، موافق نيستند. کتابهاي موفقيت ميگويند، به خودتان بگوييد: "من بايد اين کار را انجام دهم" تا آن کار انجام بگيرد. اما روانشناسان ميگويند استفاده از کلماتي مثل بايد باعث ميشود که ما به خاطر انجام ندادن کار بيشتر احساس گناه کنيم؛ يعني ما با کلمهاي مثل بايد، انجام يک کار ساده را تا حد رعايت يک ايدئولوژي يا عملي اخلاقي بالا ميبريم. بالا بردن ارزش يک کار همان و سختتر شدن انجامش همان و تنبلي بيشتر به خاطر کار سختتر همان!
7- با تنبليمان پرخاشگري ميکنيم
بله! درست خوانديد. بعضي وقتها ما کمکاري و تنبلي ميکنيم، به اين خاطر که ميخواهيم حرص صاحبکارمان درآيد. در واقع ما داريم پرخاشگريمان را به صورت غيرمستقيم، سر طرف خالي ميکنيم؛ پرخاشگري تنبلانه يا به قول روانشناسها پرخاشگري منفعل.
شکستن شاخ غول خوابالو
همانطور که در مقدمه هم گفتيم، انجام هر کدام از پيشنهادهاي زير مستلزم اين است که براي يک بار هم که شده تنبليتان را کنار بگذاريد؛ پس قدم اول با شما و اين هم گامهاي بعدي :
1- لقمهها را کوچک کنيد
برايان تريسي در "قورباغهات را قورت بده" ميگويد که اول کار گندهاي را که حالش را نداري، انجام بده اما روانشناسها معتقدند که اين راه مناسب نيست. به نظر آنها بايد همه کارهاي وقتگير را تبديل به کارهاي کوچکتري کرد که در مدت زمان کمتري قابل انجام باشند. اينطوري هم کارها راحتتر به نظر ميرسند و هم شروع به انجام آنها نياز به زمان معين و مشخصي ندارد. هر روز يک جزء را انجام ميدهيد و اصراري نداريد که همه را همين الان تمام کنيد.
2- باحس و بيحس استارت بزنيد
اينکه بنشينيد منتظر که حس يک کاري خودش با پاي خودش بيايد در وجودتان، معمولا باعث ميشود کارها در آخرين زمان و به بدترين نحو انجام شوند. استارت بزنيد، ما قول ميدهيم حسش بيايد!
3- محيط خودتان را عوض کنيد
بعضي وقتها آدم بعضي از جاها را ميبيند و خودبهخود تنبلياش ميآيد. اگر دست خودتان است، سعي کنيد طراحي محيطي که در آن زندگي ميکنيد، شبيه اتاق خواب نباشد. استفاده از رنگها و طرحهاي مهيجتر ميتواند به اين کار کمک کند. کلا محيطي بسازيد که براي زندگي و فعاليت باشد، نه براي مردن آرام.
4- با خودتان عهد ببنديد
اين پيشنهاد به درد کساني ميخورد که لااقل با خودشان روراست هستند. ميتوانيد به خودتان قول بدهيد که کارهايتان را بدون تنبلي انجام دهيد. براي اينکه يک کنترل بيروني هم داشته باشيد، ميتوانيد با کسي که همکار يا همهدف شماست همراه شويد، تا نه او بگذارد شما اهمال کاري کنيد و نه شما بگذاريد او تنبلي کند. کلا بد نيست که تنوعي به دوستانتان بدهيد. نميگويم دوستان معمولا تنبل را کنار بگذاريد، فقط اگر چند تا دوست با انرژي هم بگذاريد کنارشان، بد نيست.
5- خودتان را تنبيه و تشويق کنيد
تشويقها خيلي وابسته به شخصيت و علايق فرد هستند. انجام کاري که برايمان با بيشترين لذت همراه است، ميتواند بهترين تشويق باشد. اين کار براي يکي ممکن است رفتن به سينما و براي ديگري خوردن بستني سنتي باشد. به قول يکي از روانشناسان کشورمان ما اگر تا وقتي که در خانه تنها بودهايم، از خودمان پذيرايي نکردهايم، ارزشي براي خودمان قائل نيستيم.
غير از اين، ما ميتوانيم خودمان را تنبيه کنيم. بهترين نوع تنبيه که يکجورهايي شيره ماليدن به سر خودمان است، انجام دادن کارهايي است که لازم است انجام شوند ولي ما از آنها بدمان ميآيد. اينجوري هم کارمان انجام شده و هم تنبيه شدهايم. راههاي بيرحمانهتري هم وجود دارد؛ مثلا انجام ندادن اجباري کاري که دوستش داشتهايم. چند باري که خودتان را تنبيه و تشويق کنيد، اين ذهن تنبلتان شرطي ميشود تا دست از بيخيالي بردارد.
منبع:pezeshk-zibaee.com
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۹۵۴۹۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حد کم کردن وزن کجاست؟ نگاهی به شیوههای مرسوم در کاهش و تثبیت وزن
صدای ایران از یورونیوز-چه با کمک داروهای مؤثر جدید لاغر شوید، چه بعد از جراحی لاغری وزن کم کنید، چه ورزش کنید و کالری بسوزانید، روزی میرسد که اعداد روی ترازو دیگر پایین نمیآیند و شما به محدودیت کاهش وزن برخورد میکنید. اما این حد کجاست؟
به گزارش شبکه سیانان، در یک مطالعه جدید، کوین هال، پژوهشگری در مؤسسه ملی بهداشت که کارشناس اندازهگیری متابولیسم و تغییر وزن است، بررسیای انجام داد تا ببیند به طور معمول چه زمانی کاهش وزن متوقف میشود و این موضوع چه ارتباطی با روش کاهش وزن افراد دارد.
او با استفاده از دادههای حاصل از آزمایشهای بالینی باکیفیت از روشهای مختلف کاهش وزن، این دادهها را به مدلهای ریاضی تقسیم کرد تا بفهمد چرا افرادی که وزن کم میکنند از جایی به بعد آن را متوقف میسازند.
او دریافت که بخشی از دلیل مؤثر بودن جراحی بای پس معده و داروهای جدید کاهش وزن مانند سماگلوتاید و تیرزپاتاید این است که زمان لازم برای رسیدن به پایداری وزن دو برابر میشود. در واقع در این روش نسبت کاهش کالری، افراد میتوانند برای مدت طولانیتری کاهش وزن را ادامه دهند.
بدن با تلاش برای حفظ تعادل بین کالریهایی که میخوریم و کالریهایی که میسوزانیم وزن را تنظیم میکند. وقتی کالری مصرف میکنیم یا کاهش میدهیم و شروع به سوزاندن انرژی ذخیره شده خود میکنیم، اشتها به ما میگوید که بیشتر بخوریم. مطالعات هال نشان داده است که هر چه فرد وزن بیشتری از دست بدهد، اشتها قویتر میشود تا زمانی که با تمام کارهای سختی که در وهله اول برای از دست دادن وزن انجام داده، مقابله کند.
این مکانیسم واکنشی برای اجداد شکارچی انسان ارزشمند بوده است، اما برای انسانهای مدرن که دسترسی آسان به غذاهایی با انرژی متراکم دارند، به خوبی کار نمیکند.
هال برای مطالعه مسیر کاهش وزن تنها با استفاده از محدودیت کالری، کاهش وزن مشاهده شده را مدلسازی کرد. او به طور تصادفی ۲۳۸ بزرگسال را به گروه تقسیم کرد. یک گروه به مدت دو سال از یک رژیم غذایی با محدودیت ۲۵ درصد کالری پیروی کردند و گروه دیگر به خوردن مطابق معمول پرداختند. این مطالعه که از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ با مشارکت مؤسسه ملی بهداشت انجام شد نشان داد افراد گروهی که کالری را کاهش دادند به طور متوسط حدود ۱۶پوند وزن از دست دادند، اما گروهی که رژیم غذایی معمولی خود را دنبال کردند حدود ۲ پوند اضافه وزن داشتند.
اگرچه افرادی که در این تحقیق شرکت کردند به مدت دو سال به تلاش خود ادامه دادند، اما کاهش وزن آنها تقریباً در حدود ماه دوازدهم متوقف شد، زیرا اشتهای آنها برای مقابله با چاقی افزایش یافت.
هال اشاره میکند که در مطالعه خود به میانگینها پرداخته است. زمان کاهش وزن ممکن است بسته به فرد متفاوت باشد.
مدل هال پیشبینی کرد که برای دستیابی به کاهش وزن گزارششده در آن مطالعه، افرادی که رژیمشان با ۲۵۰۰ کالری در روز شروع میشد، باید بیش از ۸۰۰ کالری در روز کاهش میدادند. به این ترتیب بدن آنها این گونه پاسخ داد که باید به ازای هر کیلوگرم وزنی که از دست دادهاند، روزانه حدود ۸۳ کالری بگیرند.
یک کیلوگرم حدود ۲.۲ پوند است. به ازای هر ۲.۲ پوند کاهش وزن داوطلبان در این تحقیق، اشتهای آنها با درخواست ۸۳ کالری بیشتر در روز پاسخ داده شد. میانگین کاهش وزن گزارش شده در این مطالعه ۷.۵ کیلوگرم یا ۱۶ پوند بود و این به معنی آن است که در کمترین وزن خود، احساس نیاز به خوردن ۶۲۲ کالری بیشتر در روز نسبت به قبل از شروع کاهش وزن داشتند.
اما آنها در واقع ۶۲۲ کالری اضافه در روز نمیخوردند بلکه این مقدار اشتهای بیشتری است که احساس میکردند به آن نیاز دارند، در حالی که همان تلاشی را میکردند که در ابتدا برای کاهش ۸۰۰ کالری در روز انجام میدادند.
هال گفت در پایان این مطالعه، شرکتکنندگان به همان اندازه که در ابتدا تلاش میکردند برای مقاومت در برابر غذا تلاش میکردند، اما به جای ۸۰۰ کالری که هدف آنها بود، فقط توانستند حدود ۲۰۰ کالری در روز کاهش دهند؛ و این باعث شد که روند کاهش وزن آنها متوقف شود.
دکتر کریستوفر گاردنر، مدیر مطالعات تغذیه در مرکز تحقیقات پیشگیری استنفورد، قبلاً به سیانان گفته بود که روند کاهش وزن هر چه پیشتر میرود سختتر میشود. زیرا بدن افراد به آن واکنش نشان میدهد و از نظر متابولیک کارآمدتر میشوند؛ و بنابراین همان کسری کالری این کار را برای شما انجام نمیدهد. به همین دلیل است که کاهش وزن افراد رفته رفته متوقف میشود.
در مدل هال، از آنجایی که افراد وزن بیشتری از دست دادند، اشتهایشان برگشت و حدود ماه ۱۲، کاهش وزن را متوقف کردند.
داروهای سماگلوتید و تیرزپاتید که با تقلید از هورمونهای روده به افراد در کاهش وزن کمک میکنند، باعث ایجاد محدودیت بیشتری کالری شدند.
سازمان غذا و داروی ایالات متحده تزریق تیرزپاتاید را تأیید کرده است. این اولین و تنها داروی چاقی در نوع خود است که هم جیآیپی (پلی پپتید انسولینوتروپیک وابسته به گلوکز) و هم جیالپی-۱ را فعال میکند.
اما مهمتر از همه آن که این داروها فقط بر تعداد کالریهایی که افراد از رژیم غذایی خود حذف میکنند تأثیر نداشتند. آنها همچنین تعداد کالریهایی را که بدنشان باعث میشد با کاهش وزن دوباره غذا بخورند، کاهش دادند و در واقع اشتهایشان را ضعیف کردند. با کاهش اشتهای خود به نصف، آنها توانستند وزن خود را برای مدت طولانیتری کاهش دهند، به طور متوسط یک سال بیشتر در مقایسه با محدودیت کالری به تنهایی و بدون دارو. به طور کلی روند کاهش وزن در افرادی که از داروهای کاهش وزن استفاده میکنند در حدود سال دوم متوقف میشود.
عمل جراحی کاهش وزن قویترین اثر را داشت و افراد را بر آن داشت که روزانه حدود ۳ هزار و ۶۰۰ کالری از رژیمهای غذایی خود حذف کرده و به ازای هر کیلوگرم کاهش وزن، فقط ۵۸ کالری دریافت کنند. افرادی که تحت عمل جراحی کاهش وزن قرار گرفته بودند، یک سال دیرتر به وضعیت پایدار میرسند که نشان میدهد این جراحی اشتهای آنها را به میزان قابل توجهی کاهش میدهد.
هال میگوید استفاده از داروهایی مانند سماگلوتاید و تیرزپاتاید و مداخلاتی مانند جراحی کاهش وزن زمان لازم برای رسیدن به توقف کاهش وزن را طولانیتر میکند، اما از وقوع کامل آن جلوگیری نمیکند.
هال گفت: «آنچه که در حال رخ دادن است این است که افراد هر چقدر هم وزن از دست بدهند، همچنان افزایش اشتها را تجربه میکنند.»
او در عین حال تصریح کرد اگر دارو یا درمانی به طور کامل اشتها را از بین ببرد، خطرناک خواهد بود. اگر این اتفاق بیفتد، ممکن است فرد تا آن قدر از خوردن سر باز بزند که بمیرد.
این مطالعه همچنین به اصلاح برخی از ایدهها در مورد اینکه چرا افراد از کاهش وزن خودداری میکنند کمک میکند.
به عنوان مثال، یک نظریه این است که کاهش وزن به متابولیسم آسیب میرساند، بنابراین افراد در هنگام استراحت کالری بسیار کمتری نسبت به زمانی که شروع کردند میسوزانند و میتوانند به راحتی وزن خود را به دست آورند.
هال میگوید متابولیسم پس از کاهش وزن کاهش مییابد، اما نه آن قدری که بتوان با آن زمان توقف کاهش وزن را دریافت.
او این تصور را که اثر داروها در نهایت متوقف میشود، رد میکند و میگوید: «دلیل توقف کاهش وزن آن است که در نقطهای، اثر داروها باعث افزایش اشتها میشود.»
هال گفت: «یک چیز بسیار رایج دیگر در حال حاضر این است که بعضی میگویند با جراحی چاقی، آن قدری که فکر میکردند وزنشان کم نشده است، از پپتید شبهگلوکاگون ۱ استفاده میکنند، یعنی باز هم تن به مداخله بدنی دیگری میدهند.»
این پژوهشگر میافزاید: «هر مسیری را که انتخاب کنید، یک وضعیت پایدار برای حفظ کاهش وزن مورد نیاز است؛ بنابراین ایده خوبی است که در نظر بگیرید آیا میتوانید کاری را که انجام میدهید برای مدت طولانی ادامه دهید یا نه.»
افرادی که پس از کاهش کالری روند کاهش وزنشان متوقف میشود، احتمالاً میتوانند با محدود کردن بیشتر کالری یا اضافه کردن ورزش به روال خود، از آن مرحله عبور کنند. هال در این زمینه میگوید: «هر کاری که انجام میدهید، باید به آن ادامه بدهید؛ بنابراین شما باید از مداخله در سبک زندگی برای بقیه زندگی خود راضی باشید.»