Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-05-06@20:15:03 GMT

سرم را سَرسَري متراش اي استاد سَلماني

تاریخ انتشار: ۱۸ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۹۵۵۰۷۳

خبرگزاري آريا -


داستان ضرب المثل سرم را سَرسَري متراش اي استاد سَلماني

مورد استفاده:
اين ضرب المثل را افرادي به كار مي‌برند كه مي‌خواهند بگويند من در شهر و ديار خود آدم مهم و سرشناسي هستم.

سرم را سرسري متراش اي استاد سلماني *** كه هركس در ديار خود سري دارد و ساماني

در زمان پادشاهي ابراهيم ادهم اين مرد عارف و خداپرست يك روز با خود فكر كرد كه اگر بخواهد پادشاه عادي باشد و با عدل و انصاف بر مردم حكومت كند، ممكن است از عبادت و بندگي خدا عقب بماند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به همين دليل بدون اينكه حرفي به اطرافيانش بزند يك روز از قصر خارج شد و راه كوه و بيابان را در پيش گرفت.

ابراهيم لباس ساده‌اي پوشيد و به هر شهري كه وارد مي شد چند روزي كار مي‌كرد و با مزدش مقداري آب و نان مي‌خريد و دوباره راهي كوه و بيابان مي‌شد تا تنها در دل كوه به پرستش و عبادت خداوند بپردازد.

از طرفي مادر ابراهيم ادهم وقتي كه خبردار شد پسرش يكباره تاج و تخت پادشاهي را رها كرده و هيچ كس از محل اقامت او خبر ندارد، تصميم گرفت خودش به دنبال پسرش برود. او براي اين كار كارواني را به راه انداخت و هرچه طلا و جواهر در خزانه‌ي پادشاهي بود بار شترها كرد و با كنيزكان و غلامان بسياري به راه افتاد. آنها شهر به شهر به دنبال ابراهيم مي‌رفتند و در هر شهر جارچيان جار مي‎‌زدند ما به دنبال ابراهيم ادهم هستيم هركس خبر يا نشاني از او به ما بدهد مژدگاني، اين كاروان و بار شترانش كه طلا و جواهرات است را براي خود كرده است.

ابراهيم ادهم چون مدت‌ها بود در كوه و دشت و بيابان به سر مي‌برد، موهاي سر و صورتش بسيار بلند و ژوليده شده بود و با اين سر و صورت حتي كسي به او كار هم نمي‌داد. چون او پول نداشت هيچ سلماني قبول نمي‌كرد، موهاي به اين بلندي را كوتاه كند بدون اينكه هيچ دستمزدي بگيرد.

يك روز ابراهيم ادهم از دكّه سلماني مي‌گذشت ديد مرد سلماني مشتري كمي دارد. جلو رفت و از او خواست موهاي او را هم كوتاه كند تا بعداً پولش را بدهد. استاد سلماني گفت: نسيه نمي‌توانم كار كنم. اين موهاي ژوليده‌ي تو وقت زيادي از من مي‌گيرد. شاگرد سلماني كه شاهد اين قضايا بود از اُستاد اجازه خواست تا او اين كار را انجام دهد. ولي استاد سلماني شروع كرد به دادوبيداد كردن كه نمي‌توانم مفت و مجاني سر هر فقير و بيچاره‌اي را اصلاح كنم. برو به مشتري‌ها برس.

شاگرد گفت: باشد اول كار مشتري‌ها را انجام مي‌دهم بعد اجازه دهيد موهاي اين مرد فقير و بيچاره را هم اصلاح كنم. استاد سلماني فرياد زد: برو به اصلاح اين مرد فقير برس، از فردا هم نمي‌خواهم بيايي سركار. ابراهيم ادهم كه اوضاع را اينگونه ديد، راهش را گرفت تا برود كه شاگرد سلماني دستش را گرفت و گفت: صبر كنيد. من خودم هم علاقه‌اي به كار كردن در دكّان اين مرد خودخواه و از خدا بي‌خبر ندارم. بيا برويم من خودم موهاي تو را كوتاه مي‌كنم از فردا هم خدا بزرگ و روزي رسان است.

شاگرد سلماني ابراهيم را روي تخته سنگي در گذر اصلي شهر نشاند و شروع كرد به اصلاح سر و صورت او. موهاي ابراهيم آنقدر بلند بود كه اصلاح او ساعتي وقت برد.
آخر كار سلماني بود كه صداي جارچيان مادر ابراهيم ادهم بلند شد كه فرياد مي‌زدند: ما از طرف مادر پادشاه عادلمان ابراهيم ادهم وارد اين شهر شده‌ايم هر كس از او خبري بگويد مژدگاني او ثروت عظيمي از طلا و جواهرات خواهد بود.

ابراهيم ادهم به شاگرد سلماني گفت: ‌اي جوان پاك دل، برو به اين جارچيان بگو كه ابراهيم ادهم را مي‌شناسي. آن وقت مرا به آنها معرفي كن و مژدگاني كه ثروت زيادي هم هست را بگير. نوش جانت اين پاداش قلب پاك و مهربان توست.
شاگرد سلماني كه باورش نمي‌شد اين مرد ژوليده كه حتي پول پرداخت سلماني‌اش را ندارد ابراهيم ادهم باشد گفت: تو مطمئني؟ ابراهيم گفت: تو به جارچيان خبر بده آنها همه مرا مي‌شناسند. او به طرف جارچيان رفت و خبرش را گفت: سپس مادر ابراهيم ادهم كه فرزندش را از دور ديد به طرف پسرش دويد و او را در آغوش گرفت.

اين خبر به سرعت پيچيد و همه‌ي مردم جمع شدند. مادر ابراهيم ادهم در جمع همه‌ي مردم شهر مژدگاني خبر خوش شاگرد سلماني را به او داد او با اين عمل انساني ثروت فراواني را صاحب شد. استاد سلماني كه اين صحنه‌ها را مي‌ديد حرص مي‌خورد ولي كاري از دستش برنمي‌آمد و ديگر پشيماني سودي نداشت.

منبع :rasekhoon.net



منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۹۵۵۰۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

همدردی باشگاه هوادار با آسیب دیدگان حریق در امامزاده ابراهیم(ع)

دریافت 3 MB کد خبر 6098644

دیگر خبرها

  • همدردی باشگاه هوادار با آسیب دیدگان حریق در امامزاده ابراهیم(ع)
  • رونمایی از کتاب «مثل ابراهیم» در رزن
  • ببینید | دوبله فوق‌العاده ابراهیم شفیعی روی آنتن تلویزیون
  • یک ایرانی در لیگ کره شاگرد پائز شد!
  • یک استاد نخبه پرور
  • ویژگی یک استاد نمونه، همیشه شاگرد خوب بودن است
  • ببینید/منزل استاد شهریار و یادآوری یک شب‌نشینی باشکوه
  • شاگرد برانکو و کرانچار قشنگ‌ترین گل فوتبال ایران را زد!
  • حالا وقت رفتن شاگرد سابق گواردیولا است؛ چرا آرسنال باید گابریل ژسوس را در تابستان بفروشد؟
  • دریچه‌های فاضلاب خیابان ادهم اهواز و دردسر‌های آن برای رانندگان به روایت فیلم