گزینههای جدید روی میز روحانی برای ریاست سازمان ملی جوانان
تاریخ انتشار: ۱۸ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۹۵۸۲۳۵
به گزارش خبرنگار ایلنا، سازمان ملی جوانان یکی از سازمانهای زیر مجموعه دولت بود که در دولت دوم اصلاحات به جای شورای عالی جوانان تشکیل شد،اما هنوز ۱۰ سال و اندی از عمرش نگذشته بود که با دستور محمود احمدینژاد و تصویب مجلس منحل شد و به یکی از معاونتهای وزارت ورزش و جوانان تقلیل پیدا کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بنا بر این گزارش، غلامرضا ظریفیان، محمد کبیری، محمد مهدی تندگویان، سید ضیا هاشمی و محمدرضا رستمی پنج کاندیدایی هستند که برای تصدی ریاست سازمان ملی جوانان نامشان روی میز رئیس جمهور قرار گرفته است. گفته میشود با توجه به سوابق آکادمیک و اجرایی هر یک از آنها، جهانگیری، نهاوندیان و واعظی در جمعبندیهای خود این افراد را به روحانی معرفی کردهاند.
سازمان ملی جوانان در حالی که حدود ۱۱ سال بیشتر از عمرش نمیگذشت با استناد به قانون برنامه پنجم توسعه و در راستای کوچک سازی دولت، با سازمان تربیت بدنی ادغام و به وزارت ورزش و جوانان تبدیل شد. تجربه تلخی که به قول محمدرضا رستمی، معاون جوانان وزارت ورزش و جوانان، حوزه جوانان را به حاشیه راند و این ادغام غیرکارشناسی چالشهای بسیاری در این حوزه مدیریتی و سیاستگذاری در پی داشت.
در حال حاضر احیای سازمان ملی جوانان، منتظر تصویب لایحه تفکیک معاونت جوانان از وزارت ورزش است. با وجود ابلاغیه رسمی رئیس جمهور، احیای این سازمان، قطعی به نظر میرسد و 5 نفر زیر نیز به عنوان کاندید به ریاست جمهور معرفی شدهاند.
غلامرضا ظریفیان؛ معاون وزیر علوم دولت اصلاحات
غلامرضا ظریفیان شفیعی استاد تاریخ دانشگاه تهران و از اعضای جمعیت توحید و تعاون است. او که دانشآموخته دوره دکتری تاریخ اسلام است، پیش از انقلاب اسلامی، دانشجوی دانشگاه تهران بود و به دلیل فعالیتهای سیاسی اخراج شد. پس از انقلاب با آغاز جنگ تحمیلی، مدتی همراه شهید چمران به پاوه رفت و پس از انقلاب فرهنگی، به تحصیلش ادامه داد. او چند سالی معاون مالی ادرای دانشگاه امیرکبیر، از سال ۷۶ مدیرکل دانشجویان داخل وزارت علوم، پس از حادثهی کوی دانشگاه، نماینده رییس جمهور در کمیته بررسی حادثه و سال ۷۹ معاون پارلمانی بود و از مهرماه ۸۰ تا روی کار آمدن دولت دهم معاون دانشجویی وزیر علوم بود، اما همین چهره علمی و دانشگاهی در پاییز سال ۱۳۸۹ بر اساس اطلاعیه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری حکم بازنشستگیاش امضاء و ابلاغ شد و جزو اساتید بازنشستشده در دولت دهم به شمار میرود.
وی سابقه عضویت در هیئت مؤسس و هیئت مدیره انجمن معارف ایران، جمعیت توسعه علمی کشور، جمعیت ایرانی اخلاق در علوم و فناوری، جمعیت توحید و تعاون و جمعیت رشد و توسعه ایران را دارد. وی پیش از روی کار آمدن دولت اصلاحات عضویت در هیات رئیسه دانشگاه صنعتی امیرکبیر و مسئولیت در معاونتهای مالی و اداری و دانشجویی این دانشگاه را تجربه کرد، اما با روی کار آمدن دولت اصلاحات و طی سالهای ۷۶ تا ۸۴ مسئولیتهای متعددی مانند مدیرکل دانشجویی وزرات علوم، معاون پارلمانی، حقوقی و مالی و اداری وزارت علوم و معاون دانشجویی این وزارتخانه را بر عهده داشت.
سید ضیا هاشمی، معاون وزیر علوم دولت یازدهم
سید ضیاء هاشمی پیش از قبول مسئولیت در وزارت علوم دولت یازدهم نیز در دانشگاه تهران و پژوهشکده مطالعات اجتماعی و دانشکده علوم اجتماعی عضویت و مسئولیت داشت و جزو اساتیدی به شمار میرفت که همیشه در میان دانشجویانش محبوبیت داشته است.
این پژوهشگر، استاد دانشگاه و سیاستمدار ایرانی دارای مدرک دکترای جامعهشناسی از دانشگاه تهران و دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است که البته عنوان پایاننامه دکترای او گروههای مرجع جوانان در تهران بود که از آن در سال ۱۳۸۳ دفاع کند.
هاشمی جزو اساتیدی به شمار میرود که تحقیقات بسیاری در تاریخ اسلام کرده و جزو شخصیتهای اصلاحطلبی است که همواره از مطالبات اصلاحطلبان دفاع کرده بود و پس از انتصاب در معاونت فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نیز تلاش کرد تا فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی در دانشگاهها را بر مبنای قانون تنظیم کند. او معتقد است که با عمل به قانون بهتر میتوان از آزادی بیان در دانشگاهها پاسداری کرد.
محمد مهدی تندگویان عضو شواری چهارم شهر تهران
محمد مهدی تندگویان، کارشناس ارشد مدیریت شهری، فرزند شهید تندگویان وزیر نفت دولت رجایی،عضو و سخنگوی فراکسیون اصلاح طلبان شورای شهر در دوره چهارم است.
محمدرضا رستمی، معاون جوانان وزیر ورزش و جوانان
رستمی یکی دیگر از گزینههایی است که نامش برای تصدی سازمان ملی جوانان برده میشود. او ۲۷ خرداد سال ۹۴ ، توسط محمود گودرزی، وزیر سابق ورزش و جوانان به سمت معاون ساماندهی امور جوانان در وزارت ورزش و جوانان در دولت یازدهم منصوب شد و تا امروز در این سمت حضور دارد. رستمی پیش از این مشاور امور جوانان وزیر ورزش و جوانان بوده و از مدیران کل سازمان ملی جوانان سابق است. او یکی از منتقدان اصلی انحلال سازمان ملی جوانان محسوب شده و تقلیل این سازمان به معاونت را مولد چالشهای جدی مدیریتی در امور جوانان میداند.
محمد کبیری رئیس ستاد جوانان روحانی
محمد کبیری جزو جوانان اصلاحطلبی است که همواره در ستادهای انتخاباتی اصلاحطلبان حضوری فعال داشته و دارد. او همچنین مسئولیت ستاد جوانان و دانشجویان روحانی در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری را بر عهده داشت و با وجود اینکه به نظر نمیرسد، چندان به فکر رسیدن به پست ریاست سازمان ملی جوانان باشد، اما نام او در فهرستی است که روی میز رئیس جمهور قرار دارد.
منبع: ایلنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۹۵۸۲۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شمارش معکوس برای فاز دوم نسلکشی در غزه
مهمترین عناوین روزنامههای امروز _یکشنبه بیستوهفتم اسفند ۱۴۰۲_ را در ادامه میخوانید.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «شمارش معکوس برای فاز دوم نسلکشی در غزه» به تأیید طرحهای شروع حمله زمینی به رفح توسط نتانیاهو پرداخت و نوشت: با آغاز ماه مبارک رمضان تصور بر آن بود که شدت جنایات صهیونیستها کاسته شود، اما آغاز این ماه هم ماشین کشتار اشغالگران را خاموش نکرد و با همان شدت سابق به کارش ادامه میدهد و این رژیم در صد و شصت و دومین روز از جنگ و نسلکشی نه فقط به بمباران مناطق مختلف نوار غزه ادامه داد که نخستوزیر این رژیم نیز موافقت خود با حمله به رفح را اعلام کرد.
دفتر «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی اعلام کرد، با طرح ارتش رژیم صهیونیستی برای حمله زمینی به شهر رفح واقع در جنوب غزه موافقت کرده است. موافقت نتانیاهو با حمله نظامی به رفح در شرایطی است که بیش از دو میلیون نفر از اهالی غزه پس از تجاوز ارتش رژیم صهیونیستی به سایر مناطق نوار غزه در این شهر پناه گرفتهاند. این موافقت پس از جلسه کابینه جنگ رژیم صهیونیستی و در پی آن جلسه کابینه کوچک امور سیاسی و امنیتی رژیم صهیونیستی صورت گرفت.
به گزارش سایت خبری عربی ۲۱، دفتر نتانیاهو در بیانیهای اعلام کرد ۲ طرح انجام عملیات نظامی در رفح و طرح تدارک ارتش رژیم صهیونیستی برای تخلیه آوارگان و ساکنان، تصویب شده است. پیشتر کابینه جنگی رژیم صهیونیستی برای حمله به رفح تا ماه رمضان ضربالاجل صادر کرده بود.
روزنامه کیهان در یادداشت امروز خود با تیتر «تأثیر و تفاوت جنگ اوکراین و جنگ غزه» نوشت: سال ۱۴۰۲ در میان مناقشات صحنه بینالملل، شاهد دو جنگ نسبتاً بزرگ بودیم، جنگ اوکراین و جنگ غزه و در هر دو جنگ، غرب کنار یک طرف منازعه ایستاد و تلاش کرد طرف مقابل را از صحنه خارج نماید. این دو جنگ تا آخرین روزهای این سال استمرار پیدا کرد و البته با فراز و نشیبهایی هم توأم بود. جنگ اوکراین و جنگ غزه، به عبارتی هر دو جنگ، «بینالمللی» بودند و تأثیرات آنها هم ماندگار ارزیابی شده است. این دو جنگ در نحوه، شدت و پیامدها البته تفاوتهای زیادی با هم داشتند که بعضی از آنها به قرار زیر است:
مدت زمان زیادی طول نکشید تا مشخص شود اوکراین قادر به مقاومت در برابر ارتش روسیه نیست بعد از آن حمایت کشورهای غرب از اوکراین با نوسانات زیاد مواجه گردید و کار به جایی رسید که رهبر مذهبی مسیحیان صراحتاً از رهبران اوکراین خواست پرچم سفید را بالا ببرند و از طریق واگذاری استانهای شرقی اوکراین به روسیه، جنگ را تمام کنند. کمااینکه پنج روز پیش وزیر خارجه اوکراین از آمادگی کییف برای شرکت در جلسه «صلح» با حضور روسیه صحبت کرد.
از آن طرف مدت زیادی از زمانی که مشخص شد رژیم اسرائیل قادر به شکست دادن مردم و مقاومت غزه نیست، نگذشت و از اینرو اگرچه جنگ با شدت زیاد ادامه پیدا کرد اما امید اسرائیل و دولتهای هوادار آن برای غلبه نظامی کمرنگ شد. هر دو جنگ درسهای تاریخی زیادی برجای گذاشته است که البته متفاوت از یکدیگر بودهاند. درس اول جنگ اوکراین عمدتاً ذیل این عنوان خلاصه میشود «آمریکا و اروپا در پدیدهای که آن را به طور واقعی مهمترین بحران امنیتی خود میخواندند، شکست خوردند.» در نقطه مقابل آن درس اول جنگ غزه این است که مردم فلسطین با گذشت ۷۵ سال، هیچ تردیدی در ضرورت آزادسازی سرزمینهای غصب شده نداشته و میتوانند علیرغم ناترازیهای نظامی زیادی که با دشمن خود دارند، معادله را تعیین کنند. مقاومت فلسطینیها در این جنگ تأثیر زیادی بر محیط بینالمللی داشت. جنگ غزه ثابت کرد عنصر ملتها تأثیری به مراتب بزرگتر از عنصر دولتها هر چند قدرتمند باشند، دارد.
روزنامه وطن امروز تصویر اصلی صفحه نخست خود را به مجموعهای از جنایتهای رژیم صهیونیستی در نوار غزه اختصاص داد و در ویژه نامه خود با نام «اینک آخرالزمان» به مهمترین رویداد سال ۱۴۰۲ یعنی جنگ غزه پرداخت.
این روزنامه در مطلبی با عنوان «اسرائیل در محاصره گزینههای بد» نوشت: وزیر جنگ رژیم صهیونیستی ۴ گزینه برای آینده غزه مطرح و همه آنها را «بد» توصیف کرد. یوآو گالانت در اظهاراتی گفت: برای آینده غزه ۴ گزینه پیش رو داریم که همه آنها «بد» هستند اما بدترین آنها در قدرت ماندن حماس پس از پایان جنگ است. به نقل از اسپوتنیک، وی افزود: دومین گزینه بد، مجبور شدن اسرائیل برای ایجاد حکومت نظامی در نوار غزه پس از پایان جنگ است، زیرا این گزینه باعث میشود نظامیان اسرائیلی زیادی کشته شوند، علاوه بر این منابع و امکانات نظامی گسترده تلف خواهد شد و سطح آمادگی ارتش در مرزهای شمالی و کرانه باختری پایین خواهد آمد. گالانت ادامه داد: گزینه دیگری وجود دارد که بعید به نظر نمیرسد اما سطح بد بودن آن نسبت به ۲ گزینه قبل پایینتر است و آن به وجود آمدن هرجومرج در نوار غزه است که باعث میشود جامعه بینالملل منابع زیادی را در این راستا از دست بدهد. وزیر صهیونیست گفت: اما چهارمین و آخرین گزینه که از نظر من سطح بد بودن آن نسبت به همه گزینهها کمتر است، اداره نوار غزه توسط یک سازمان محلی دیگر غیر از حماس است. اظهارات گالانت منجر به مشاجره در داخل کابینه امور سیاسی و امنیتی رژیم صهیونیستی شد و یاریو لوین و میری ریگیف، وزرای کابینه رژیم صهیونیستی بشدت از وی انتقاد و تاکید کردند: سناریوی آخر یا همان کمک گرفتن از تشکیلات خودگردان و روی کار آمدن نیروهای محلی از نظر ما غیرقابل پذیرش است و در واقع تو با این اقدام دولت فلسطین را روی کار خواهی آورد. یوآو گالانت در پاسخ به انتقاد این ۲ وزیر صهیونیست تاکید کرد: هر کس «نه» میگوید بدون اینکه جایگزینی بیاورد باید ۳ گزینه دیگر را انتخاب کند، کسانی که امروز در نبود تصمیم سیاسی ضرر میبینند سربازان ارتش هستند.
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «بیراهه تهاتر نفت» را برگزید و نوشت: چینیها از ابتدای سال ۱۴۰۳ برای ساخت مسکن و سه استادیوم ورزشی به تهران میآیند. تحریم سختگیرانه آمریکا بر اقتصاد ایران سبب شده است که تسویه پول نفت صادراتی گرفتار مشکلات عدیده شود و دولت پیشنهاد تهاتر نفت و کالا را با کشورهای متعددی مطرح کند. دراینمیان تهاتر نفت و پروژههای عمرانی مدل دیگری بود که دولت برای دورزدن تحریم مطرح کرد. حالا خبر میرسد که چینیها برای تسویه پول نفت به تهران میآیند تا در بافت فرسوده شهر، مسکن بسازند و سه استادیوم ورزشی احداث کنند؛ اما این تصمیم با مخالفت گسترده کارشناسان و صاحبنظران مواجه شده است و آن را بهنوعی اتلاف پول نفت میدانند. دراینمیان لطفعلی بخشی، اقتصاددان، به «شرق» خبر میدهد که کارزاری راه انداخته و از دولت خواسته است که به جای ساخت استادیوم ورزشی در تهران، از چینیها برای احداث نیروگاه خورشیدی و کاهش ناترازی انرژی استفاده کند.
این اقتصاددان در این کارزار ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری و علی سلاجقه، رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست را خطاب قرار داده و نوشته است که «در اخبار بود که دولت برای اجرای دو پروژه بزرگ با چینیها توافق کرده است؛ استادیوم ورزشی بزرگ تهران و پروژه فرودگاه بزرگ تهران. از چند و چون و نحوه انتخاب این پروژهها بیخبر هستیم؛ اما اکثریت کارشناسان کشور پروژههای ضروریتری را از نظر نیازهای فوری و فوتی اقتصاد و مردم ایران سراغ دارند. مثلاً با توجه به کمبود شدید تولید برق در کشور که تابستانها و زمستانها صنعت و زندگی مردم را متأثر میکند، به دولت محترم پیشنهاد میدهیم که از ساخت استادیوم صرفنظر کرده و از شرکای چینی بخواهد که به جای آن، یک پروژه بزرگ نیروگاه خورشیدی برای ایران احداث کند».
روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ضربه فقر به تحصیل» نوشت: در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱، نرخ ترک تحصیل به بیشترین مقدار خود در نیم دهه اخیر رسیده است. نکته قابل توجه آن است که نرخ ترک تحصیل در سال اخیر، حتی از ایام کرونا که برخی از دانشآموزان بهدلیل عدم دسترسی به وسایل ارتباطی و اینترنت ترک تحصیل کردند نیز بیشتر است. کارشناسان معتقدند که مهمترین عامل افزایش میزان ترک تحصیل در سالهای گذشته افزایش فقر در یک دهه اخیر بوده است. نرخ فقر در سال ۱۴۰۱ به ۳۰ درصد رسیده است و بسیاری از مردم ایران توانایی تأمین نیازهای ابتدایی خود را نیز ندارند و این مساله بر تحصیل فرزندانشان مؤثر است. بنابراین به نظر میرسد که برخی از دانشآموزان به جای تحصیل، برای تأمین نیازهای خود وارد بازار کار میشوند. علاوه بر این، ارزش تحصیل برای کسب درآمد نسبت به سالهای گذشته کاهش یافته و موجب شده است تا انگیزه دانشآموزان برای ادامه تحصیل کاهش یابد.
کد خبر 736870