Web Analytics Made Easy - Statcounter



-آقای مهرانفر دوست دارید بحث با چه چیزی شروع شود؟

- توجه به توسعه پایدار. اگر در ساخت فرهنگ یک ملت، هدف توسعه پایدار و ارتقای دانش مد نظر قرار گیرد، یعنی باید آنچه نسلهای قبل تجربه کرده و آموخته اند، درست به نسل بعد منتقل شود تا بیرق فرهنگ درست بالا کشیده شده و توسعه پایدار ایجاد شود. در این کشور تجربیات زیادی شده است و از دهه 50 فیلمساران نخبه ای بودند که در حوزه سینما از موج جهانی عقب نمانند و با فیلمسازان جهان قدم برداشتند و جوانان ما باید تجربیات آنها را درست به کار ببندند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ولی متاسفانه مملکتی هستیم که حافظه تاریخی خوبی نداریم و در هر مقطعی می خواهیم گذشته را نادیده بگیریم و فکر می کنیم تاریخ باید از ما شروع شود.

این در سیاست وجود دارد و به بقیه بخشها منتقل می شود. در حالی که امروز ما، محصول مجموعه تجارب نسلهای قبل است که توانسته اند آن دانش و زیباشناسی و تجارب را خودآگاه یا ناخودآگاه بیاموزند و به نسل بعد منتقل کنند. در رد پای هر نسلی از فیلمسازان از قبل از من گرفته تا خیلی های دیگر بعد از من رد پای مجموعه تجارب نسلهای قبلی را می بینیم و نمی توانیم بگوییم که از آقای بیضایی، کیارستمی، تقوایی، مهرجویی و شهید ثالث و دیگران و حتی از مدیران سینمایی مثل فیروزشیروانلو متاثر نشدیم. امروزه چه ما بخواهیم چه نخواهیم مجموع شعور سینمایی ما برآیند این گذشته است.

-اگر ما میراث دار آن گذشته هستیم بچه دو ساله ما پشت کوچکترین ابزار رسانه ای مثل یک موبایل هوشمند یا تبلت نشسته و با گیم های آن سوی آبها بازی می کند. جهان آینده را گیم تعیین می کند و سینما در دل گیم ظهور پیدا می کند. خوب خوراک فرهنگی این بچه از حالا از آن سوی آب می آید امروز باید دستمان خیلی پر باشد و نباید شاهد گسستی در بخشهای مختلف باشیم. ولی متاسفانه مجموع نگاه فیلمسازان کهنه کار سینمای کودک این گسست را حداقل در این حوزه تایید می کند. مثلا سینمای کودک دهه شصت دهه پرباری و دوره درخشش سینمای کودک بود. البته شاید یکی از مهمترین دلایل این باشد که سینماگر کودک به محض اینکه در این عرصه موفق می شود، وارد عرصه سینمای بزرگسال می شود. به نظر شما چرا این گسست به وجود می آید؟

- اگر بُعد صنعت سینما را در نظر بگیریم و منطق صنعت یعنی عرضه و تقاضا را در آن مدنظر قرار بدهیم، باید تقاضا در سینمای کودک را از دید مدیران سینمایی بررسی کنیم، وجهی که خیلی زیاد در آن داد سخن داده می شود و به نظر می رسد دغدغه زیادی نسبت به آن وجود دارد. یعنی باید ببینیم چقدر برای تولید فیلم کودک و فرهنگ سازی برای کودک وجود دارد. اگر جشنواره کودک اصفهان را که آن هم به همت چند مدیر دلسوخته و کارشناس و آدمی که سالها در این زمینه استخوان خرد کردند و توانستند حیثیت این جشنواره را حفظ کنند، کنار بگذاریم مجموعه مدیریت سینما چقدر دلسوخته این سینما و کودکان این سرزمین است و می خواهد برایشان فضای فرهنگی ایجاد کند. اگر این دغدغه وجود نداشته باشد یعنی تقاضایی وجود ندارد و تولیدی نخواهیم داشت.

- یعنی شما معتقدید که تقاضا باید اول از سوی مدیران وجود داشته باشد؟

- مسلم است. چون مخاطب که بالفطره و بالقوه وجود دارد و نمی توانیم منکر این شویم که نسل کودک و نوجوان ما نیازمند فیلم نیست. این امر بدیهی است. ولی باید ببینیم که این دغدغه چقدر هدفمند در سطح مدیران و حاکمیت کلان برای نسل کودک و نوجوان برنامه ریزی می کند.

- شما چطور ارزیابی می کنید؟

- واقعیت این است که وقتی زمان برگزاری جشنواره کودک نزدیک می شود خیلی عجولانه تلاش می شود چند فیلم به هر طریق حمایت شود تا چیزی برای عرضه در جشنواره وجود داشته باشد و جشنواره بتواند برگزار شود. اما دلیل بی این توجهی را بعد از جشنواره متوجه می شویم که هیچ دغدغه ای برای اکران این فیلمها وجود ندارد.

مثلا فیلم «موشک کاغذی» من در همین جشنواره در بخش ملی و بین المللی جایزه گرفت ولی تا به امروز امکان اکران برای این فیلم وجود نداشته است. در حالی که تمام دست اندرکاران سینما معتقدند فیلمی است که خانواده را هم با خودش به سینما می آورد. فیلمهای دیگری هم هستند که هم در عرصه بین المللی درخشیدند و هم در جشنواره های داخلی ولی فرصت اکران پیدا نکردند، گرچه به زعم برخی، فیملهایی درباره همیشه در جشنواره ها همه ما آرمانهایمان را می گوییم، ولی باید منتظر باشیم و ببینیم که در طول سال این حرفها چه نتیجه ای برای سینما به بار خواهد آورد و این دیدگاهها چقدر خریدار داشته و توانسته به عمل درآید کودک بوده و سیاه نمایی داشته اند ولی تعدادی هم فیلمهای خوب برای کودک هستند و متاسفانه امکان عرضه نداشته اند. وقتی فیلم اکران نمی شود، فیلمساز کودک دلسرد می شود و فکر می کند که به جهتی برود که امکان اکران فیلمش وجود داشته باشد و در عرصه اقتصادی بچرخد.

مثل حوزه اجتماعی که می بینیم چون از سوی مخاطب استقبال می شود، باعث شده که عرضه در این حوزه وجه غالب تولیدات را به خود اختصاص بدهد. معتقدم دلیل اصلی آن به عدم برنامه ریزی و مدیریت توزیع سرمایه و بودجه و حمایت است. چون نمی توانیم بگوییم که سینمای کودک در گامهای اولیه ای که قرار داریم به لحاظ جنبه اقتصادی سینما نیازمند هیچ حمایت دولتی نیست. این سینما در صورتی نیازمند حمایت دولتی نیست که خط قرمزهای آن برداشته شود.

- در شرایط فعلی سینمای بزرگسال هم نیازمند حمایت دولتی است.

- بله وقتی محدودیت وجود دارد و شاخ و بال تجاری فیلم را محدود می شود، طبیعتا باید سوبسید هم داده شود. من معتقدم اگر آن محدودیتها نباشد همچنان افرادی مثل خانم برومند، آقایان طهماسب یا جبلی و دیگرانی که در حوزه کودک تجربیات خوبی داشته اند همچنان می توانند آثار خوبی ارایه دهند. چون کودک سرمایه بزرگی برای اقتصاد سینماست که اصولا نادیده گرفته می شود و متوجه این پتانسیل نیستیم که همراه هر کودک، پدر و مادر هم به سینما می آیند.

این در حالی است که بخشی از سینمای هالیوود اتفاقا برای کودک و نوجوان ساخته می شود یا مختصاتی را در فیلم در نظر می گیرند که کودک و نوجوان تا سن 15 سال را دربرگیرد. چون باور دارند که همراه کودک، پدر و مادر هم به سینما می روند و این پتانسیل بسیار خوبی برای اقتصاد سینماست.

در حالی که ما این سرمایه بالقوه را نادیده می گیریم. این وجه اقتصادی آن است، اما این بی توجهی در وجه فرهنگی فاجعه بیشتری با خود به دنبال می آورد. نسل آینده را با چه چیزی تجهیز می کنیم؟ بچه دو ساله ما پشت کوچکترین ابزار رسانه ای مثل یک موبایل هوشمند یا تبلت نشسته و با گیم های آن سوی آبها بازی می کند. جهان آینده را گیم تعیین می کند و سینما در دل گیم ظهور پیدا می کند. خوب خوراک فرهنگی این بچه از حالا از آن سوی آب می آید. ما چقدر برای این کودک سرمایه گذاری کرده ایم؟

- من همین را می خواستم بپرسم. بخشی از موقعیت فرهنگی و اجتماعی امروز همنسلان من و شما به واسطه تصاویری است که در کودکی دیدیم و حس بلندپروازی خشونت طلبی که منافع لابی های قدرت و اقتصاد نظامی در آن است، با این سرمایه گذاری در حوزه کودک و ایجاد حس خشونت طلبی و نژادپرستی و مرزبندی انسانها و فرهنگ و ادیان است محقق می شود. ولی ما در این زمینه چه کار می کنیم؟ هیچ، یعنی کودک ما هیچ خوراکی ملی و فرهنگی ندارد. و خیال پردازی را در ما پروراند و به ما انگیزه هایی را داده که در بزرگسالی آنها را محقق کردیم. حالا این حس چطور در نسل کودک و نوجوان ما ایجاد می شود؟

- بخشی از آن با خشونتی که در آثار غربی وجود دارد و می دانید این کار چقدر هدفمند انجام می گیرد. یعنی تیمی از کارشناسان و متخصصان امور مختلف در حال برنامه ریزی دهه های بعدی جهان هستند و به شدت روی کودک سرمایه گذاری می کنند. این خشونت طلبی که منافع لابی های قدرت و اقتصاد نظامی در آن است، با این سرمایه گذاری در حوزه کودک و ایجاد حس خشونت طلبی و نژادپرستی و مرزبندی انسانها و فرهنگ و ادیان است محقق می شود. ولی ما در این زمینه چه کار می کنیم؟ هیچ، یعنی کودک ما هیچ خوراکی ملی و فرهنگی ندارد.

حتی در تلویزیون هم سالهاست هیچ برنامه ریزی درستی وجود ندارد. زمانی شبکه 2 بود ولی الان جز بعضی سریالهایی که محض سرگرمی مخاطب متوسط به پایین است، هیچ چیز دیگری وجود ندارد. این در حالی است که کودک ما همچنان به واسطه رسانه های نیرومندتری مثل امکانات مجازی و ابزار هوشمند امروزی تحت تاثیر قرار می گیرد و بنیان های فرهنگی و رشته های احساسی اش با برنامه های آنها شکل می گیرد؛ چیزی که به راحتی دگرگون نخواهد شد.

مثلا فرض کنید زمان کودکی ما والت دیسنی و انیمیشن هایی راجع به ارتباط انسان با انسان یا انسان با طبیعت مثل بل و سباستین ساخته می شد و همین ها کودکی ما را شکل داد. در حالی که کودکی کودکان ما با انواع گیم های خشونت زا در حال شکل گیری است.

- در حالی که ارتباط انسان با انسان یا طبیعت و حیوانات در ذات انسان است که باید با ابزارهای مختلف مثل فیلم حفظ و تقویت شود. ولی کودک امروز ما چطور این احساسات را دریافت خواهد کرد؟

- این خلایی است که وجود دارد هر چند در همین دوره از جشنواره فیلمهایی را دیدم که می تواند در صورت اکران تاثیر خوبی داشته باشد.

- مثل؟
- مثل فیلم آقای طالبی، «پایان رویاها». آقای طالبی یکی از دانش آموخته های سینمای کودک است که از نوجوانی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوده است که فیلمسازان تاثیرگذاری مثل آقای کیارستمی و خیلی های دیگر را تربیت کرده که امروز ستون سینمای کودک هستند. اما آیا واقعا توانستیم کانون را با همان اقتدار حفظ کنیم؟ درست است که سرمایه گذار فیلم آقای طالبی، کانون بوده ولی این اصلا این کافی نیست. چون برنامه استراتژیکی برای نسل آینده نداریم.

- این برنامه را سیاستگذاران کلان باید داشته باشند یا کانون؟ نقش کانون چیست؟

- دوستانی که در کانون بالیدند و پدران معنوی کانون هستنداین باور را به نقش کانوان دارند، ولی وقتی در سیاستهای کلان و در تقسیم اعتبارات کودک ما همچنان به واسطه رسانه های نیرومندتری مثل امکانات مجازی و ابزار هوشمند امروزی تحت تاثیر قرار می گیرد و بنیان های فرهنگی و رشته های احساسی اش با برنامه های آنها شکل می گیرد؛ چیزی که به راحتی دگرگون نخواهد شد. فرهنگی سهم قابل توجهی به کانون اختصاص داده نمی شود، نقش کانون کم رنگ می شود، این در حالی است که سهم اعتبارات مراکز و نهادهایی که در فرهنگ سازی نقش مهمی ندارند، خیلی بیشتر از کانوان است.

- یعنی کانون همچنان می تواند تاثیرگذار باشد به شرطی که به لحاظ مالی دستش باز باشد؟

- قطعا. کارشناسان لازم وجود دارد، البته مدیریت با جسارت و با دست باز هم لازم است تا همان تجربه ای که مدیران کانون قبل از انقلاب داشتند، محقق شود؛ مدیری که تحمل دیدگاههای مختلف را داشته باشد و اجازه دهد در این فضا بالنده شوند.

- البته نباید فراموش کنیم که عرصه کودک بسیار حساس است، چراکه آینده کشور را همین کودکان می سازند.

- بله، دقیقا. باید بدانیم چه نهالی را در چه زمینی می کاریم و چه مراقبت و توجهی لازم دارد.

- با توجه به شرایط موجود چه تصوری از آینده نه چندان دور این سینما دارید؟

- من همیشه امیداورم ولی در شرایط امروز خیلی بدبینم...

- یعنی آقای مهرانفر با آن تصاویر به یادماندنی در فیلمهایش که حال آدم را خوبو حس رضایت از زندگی ایجاد می کرد، الان بدبین شده... وای به حال بقیه.

- من امیدوارم چون به آقای روحانی رای دادم و معتقدم باید این اتقاق می افتاد. حداقل خاصیت این رای دادن یک اتحاد ملی بود. ولی در همان نظری که از من خواستند گفتم من به آقای روحانی رای می دهم ولی از فردای موفقیت ایشان منتقد کاستی ها و خلاهای فرهنگی خواهم بود. چون دوست دارم و می دانم که ظرفیت نقدپذیری را دارد و می دانم که پناهنگاه تعالی و رشد جوانان است. الان هم باید به آینده امیدوار باشیم ولی باید بدبین باشیم برای همه آن چیزهایی که حوزه فرهنگ را احاطه کرده...

- حداقل متناسب با موضوع بحث مان یعنی سینمای کودک چه پیشنهادی دارید؟

- در حوزه مدیریت فکر می کنم یک مدیر خوب فردی است که باور دارد همه چیز را همگان دانند. این یعنی مشاور قرار دادن اهل فن و تخصص. من فکر می کنم حداقل در حوزه سینما باید یک جا به جایی و دگرگونی نگاه پیشتاز و ساختارشکنانه صورت بگیرد که کسانی که نگاه انتقادی به مدیریت سینما دارند، امکان بیان نظراتشان را داشته باشند.

مثلا من بین فیلمسازان جوان فردی مثل آقای آل احمد را می بینم که فرد فرهیخته و اندیشمندی است و مطمئنم در حوزه نظریه پردازی هم می تواند تاثیرگذار باشد. در حالی که ایشان در حال حاضر فقط از طریق یک گروه تلگرامی امکان بیان نظراتشان را دارد یا همه سینماگرانی که در گروه تلگرامی نباید در مورد سینمای کودک نگاه دلسوزانه و حمایتگر داشته باشیم، بلکه باید سرمایه گذاری جدی صورت بگیرد.چرا که یک فیم کودک هم می تواند فروش میلیاردی داشته باشد به شرطی که سرمایه گذاری و برنامه ریزی درستی داشته باشد؛ نمونه های موفق آن مدرسه موشهاست ایشان عضو هستند امکانی بیش از این ندارند. در حالی که می بینم حرفهای بسیار خوبی زده می شود. چرا این نظرات نباید به مدیران سینمایی منتقل شود و تعامل و گفتمانی بین مدیران و این سینماگران برقرار نشود؟

- با توجه به صحبتهای آقای حیدریان درباره سینمای کودک در جلسه مطبوعاتی چه احساسی دارید؟

- همیشه در جشنواره ها همه ما آرمانهایمان را می گوییم، ولی باید منتظر باشیم و ببینیم که در طول سال این حرفها چه نتیجه ای برای سینما به بار خواهد آورد و این دیدگاهها چقدر خریدار داشته و توانسته به عمل درآید. مثلا سالهاست که می شنویم قرار است اکران ویژه برای سینمای کودک و نوجوان اختصاص داده شود...

- آقای حیدریان در جلسه قولش را دادند، ولی موضوع اینجاست که اختصاص اکران ویژه گره گشای وضعیت سینمای کودک یا هر سینمایی نیست. سالهاست در این سینما از اختصاص سانس ویژه برای فیلم کوتاه یا مستند زده می شود، یا الان سینمای هنر و تجربه. ولی به نظر من اگر فیلم خوب باشد فارغ از هر گونه طبقه بندی می تواند مخاطبش را پیدا کند.

- منطق همین را می گوید. بحث ما صرف تخصص گروه نیست، بحث سرمایه گذاری زیربنایی و توجه به توسعه پایدار است. شما اگر به غرب توجه کنید که چطور استراتژیک در حوزه کودک سرمایه گذاری می کند می بینید فیلمهایی را با صداپیشگان و بازیگران مطرح می سازند تا فیلم قوی ساخته شود و از طریق آن بتوانند ذهن کودک را جهت دهی کنند. سرمایه ساخت یک فیلم کودک معادل یک فیلم اکشن پرهزینه است.

یعنی آنها همانگونه که گفتم هوشمندانه کودک را هدف قرار می دهند و در کنارش پدر و مادر را هم برای برگشت سرمایه می بینند. کسی که مخاطب بالای 18 سال را هدف قرار می دهد در واقع داردیک پتانسیل خوب را ندیده می گیرد. به نظرم نباید در مورد سینمای کودک نگاه دلسوزانه و حمایتگر داشته باشیم، بلکه باید سرمایه گذاری جدی صورت بگیرد.

سرمایه گذار فیلم کودک باید متقاعد شود که یک فیم کودک هم می تواند فروش میلیاردی داشته باشد به شرطی که سرمایه گذاری و برنامه ریزی درستی داشته باشد؛ نمونه های موفق آن مدرسه موشهاست. ولی وقتی این نگاه وجود ندارد نتیجه مورد نظر هم حاصل نمی شود.

من در این سفر با آقای رمضانی از فیلمسازان فعال کودک همراه بودم. ایشان هم چند سالی است که در این حوزه فیلم نساخته. واقعیت این است که بعد سالها وقت گذاشتن نسبت به تولید در این حوزه ناامید شده است. ولی این سینما چه شرایطی ایجاد کرده که کسی مثل آقای رمضانی در مسیر فیلمسازیش برای کودک راهش را ادامه بدهد؟ چرا این آدم کنار می کشد؟

- واقعا چرا؟

- پیشنهاد می کنم با خودشان صحبت کنید.

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۹۶۹۲۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

لزوم تقویت برنامه‌های فرهنگی و معنوی در بنیاد شهید استان ایلام

به گزارش خبرنگار مهر، محمد سبحان حسنی صبح شنبه در دیدار سرپرست اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام اظهار کرد: بنیاد شهید یک اداره خاص در جامعه ما است چراکه جامعه هدف این اداره افرادی هستند که از جان خود برای عزت آفرینی کشور گذشتند.

وی بیان کرد: اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران در کنار خدمات مختلف به جامعه ایثارگران، برای اجرای فرهنگی ماندگار در جامعه تلاش کند، جامعه ایثارگران پشتوانه اصلی نظام هستند و امروز دشمنان به دنبال فاصله انداختن بیان جامعه ایثارگری از نظام هستند.

حسنی با اشاره به اینکه از ظرفیت گلزار شهدا برای اجرای برنامه‌های فرهنگی متنوع به خصوص برای جوانان و نوجوانان استفاده شود، عنوان کرد: کار کردن در بنیاد شهید و امور ایثارگران نیازمند روحیه جهادی است.

معاون سیاسی و امنیتی استاندار ایلام اضافه کرد: تقویت برنامه‌های فرهنگی و معنوی در بنیاد شهید استان ایلام یکی از مهمترین مسائلی است که باید به آن توجه شود.

وی افزود: با تمام ظرفیت و امکانات از برنامه‌های اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران به خصوص برای اجرای برنامه‌های فرهنگی حمایت خواهیم کرد.

محمد رحیمی سرپرست اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام نیز در این دیدار با اشاره به اینکه ۱۰۲ هزار نفر در استان ایلام جامعه هدف بنیاد شهید و امور ایثارگران استان هستند، گفت: خدمات دهی مطلوب به جامعه هدف ایثارگران در استان نیازمند تعامل و همکاری همه دستگاه‌های اجرایی است.

وی با اشاره به اینکه برنامه‌های فرهنگی ماندگار از جمله یادواره‌های شهدا، سه شنبه‌های شهدایی، پنجشنبه‌های شهدایی در سال جاری تقویت می‌شود، عنوان کرد: دستگاه‌های اجرایی استان ایلام باید به تکالیف قانونی خود برای افزایش سطح معیشت جامعه ایثارگران در استان عمل کنند.

وی عنوان کرد: احداث خانه‌های ایثار از مهمترین اولویت‌های اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران است که این مهم نیازمند حمایت مسئولان ارشد استان است.

کد خبر 6089673

دیگر خبرها

  • رقابت ۱۰ گروه در جشنواره هنر‌های نمایشی کودک و نوجوان آذربایجان غربی
  • محکومیت شدید برخوردهای خشونت آمیز علیه اساتید و دانشجویان غربی
  • لزوم تقویت برنامه‌های فرهنگی و معنوی در بنیاد شهید استان ایلام
  • نجات جان کودک ۲ ساله مغروق در رودخانه روستای گردشیلان مهاباد
  • نجات جان کودک ۲ ساله مغروق در رودخانه
  • کودک ۲ ساله سردشتی غرق شد اما نجات یافت!
  • جذب نزدیک به ۴۰ قاضی برای تقویت کادر قضایی آذربایجان غربی
  • سنجش بینایی بیش از ۱۶۲ هزار کودک سال گذشته در آذربایجان‌غربی
  • سنجش بینایی بیش از ۱۶۲ هزار کودک در آذربایجان‌غربی
  • پشت صحنه تازه‌ترین فیلم پارسا پیروزفر در سینما