جدل هاشمی- قالیباف/عارف مردم را دچار احمدینژاد نکند/چک پاس نشده خصولتیها/پشت پرده توطئه تجزیه کردستان عراق/تولید ملی گروگان بانکهای میلی!/منتجب نیا: باهنر وزیر نمیشود/ایده ترامپ، جوک روز شد
تاریخ انتشار: ۲۰ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۹۸۲۳۶۳
روزنامه امروز سه شنبه بیستم تیرماه عناوین اصلی صفحات اول خود را به موضوعات متنوعی از جمله شکایت انتخاباتی دولت، روایت سردار سلیمانی از داعش، چک برگشتی شرکتهای خصوصی، طرح سه فوریتی برای توقف قرارداد توتال، بحران آب و بازتاب بازداشت حمید بقایی اختصاص دادند. در این میان برخی روزنامههای اصلاح طلب هدف گزارشهای انتقادی خود را از میان نیروهای اصلاح طلب و نزدیک به رئیس جمهور از جمله عارف و آشنا انتخاب کرده بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از گذشت نزدیک به دو ماه از انتخابات و اظهارنظرهای مختلف درباره تخلفهای انتخاباتی عوامل اجرایی توسط رقبای رئیس جمهور و هواداران آنها از تریبونهای مختلف و طرح شکایتها تا چند روز پیش حالا معاون حقوقی رئیس جمهور خبر از طرح شکایت دولت از رقبایش به خاطر وقوع برخی تخلفهای انتخاباتی میدهد. موضوعی که در چند روزنامه در صفحه اول به عنوان تیتر اصلی جای گرفت. روزنامه ایران و همدلی این محور را تیتر اصلی کردند و بیشتر روزنامههای اصلاح طلب در صفحه اول اشارهای به آن کردند. روزنامه کیهان، اما همچنان تیتر اول خود را به قرارداد توتال اختصاص میدهد. این روزنامه در شماره امروزش موضوع طرح ۳ فوریتی توقف قرارداد توتال توسط مجلس را تیتر یک خود انتخاب کرده بود.روزنامه قانون با درج تیتر پیله تنهایی گزارش انتقادی نسبتا تندی را به عملکرد محمدرضا عارف در میان اصلاح طلبان نوشته است و روزنامه آفتاب یزد حسام الدین آشنا مشاور رئیس جمهور را سیبل انتقادات خود قرار داده است گزارشی که به انضمام کارتونی از چهره این روحانی با لباس شخصی در صفحه اول این روزنامه اصلاح طلب به چشم میخورد.جز این موارد در لابلای روزنامههای امروز محورها و موضوعات دیگری نیز مورد تحلیل و بررسی روزنامه نگاران و گزارش نویسها قرار گرفته است که در ادامه برخی از آنها را مرور میکنیم:
عارف مردم را دچار احمدینژاد نکندروزنامه قانون در گزارشی با عنوان پیله تنهایی و تصویری از محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس در صفحه اول شماره امروزش انتقادهای اخیر مطرح شده علیه عارف را موضوع گزارش کرده است. گزارشی که بعضا در آن انتقادهای تند برخی اصلاح طلبان نسبت به مشی و عملکرد عارف مطرح شده است. در بخشی از این گزارش آمده است: محسن رهامی، عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان به وضعیت اداره شورا توسط عارف و جریانی که او را کنترل و اداره میکند، اعتراض کرد. وی در اینباره گفت: «من همان اندازه که با جریان اصلاحات رفیقم با آقای ناطق نوری و آقای محسن قمی بیت رهبری، مراجع و علمای قم همچون حضرات آیت ا... یزدی و مومن، ارتباط و جلسات مستمر دارم، اما آن جریان، تحمل نمیکند و میگوید اگر اصلاح طلب هستید از همه ببرید، فقط با ما مرتبط باشید، هر کاری هم میکنید باید با اجازه و هماهنگی ما باشد. خب این مبنا غلط است. این اصلاحات نیست بلکه دیکتاتوری است». وی در ادامه با انتقاد از سیاستهای تک صدایی این شورا گفت: «شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب، تشکل هایی هستند که عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و شورای عالی سیاستگذاری نیستند. این حرف که شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان میگوید هر مجموعهای خارج از این شورا برای انتخابات لیست بدهد تقلبی، بدلی و غضنفر است، به لحاظ مبنایی مشکل دارد و دیکتاتوری محسوب میشود».از این دست ایرادها و انتقادها به عارف و جماعتی که دور خود جمع کرده، فراوان بود و سبب شد تا این شورا برای بستن دهان منتقدان، کار را خرابتر کند. در همین راستا، اسماعیل گرامیمقدم از تشکیل کمیته هفت نفره برای آسیب شناسی شورای عالی سیاست گذاری خبرداد. در این لیست، حسن رسولی، مرتضی مبلغ، محمود میرلوحی، آقازاده و طاهرنژاد، صدراعظم نوری و الهه کولایی حضور داشتند. افرادی که سبب شدند تا دوباره جواد امام به این تصمیم اعتراض کند وبگوید: «جای تعجب و تاسف است این دوستان نه تنها همه عضو شورای عالی سیاست گذاری هستند، بلکه بیشترشان دست اندرکار و دارای مسئولیت در هیات رییسه و درگیر در بستن لیست شوراها بوده اند. حال قرار است نسبت به عملکرد خودشان بررسی و ارزیابی داشته باشند؛ این باکدام منطق است؟!»این روند بیش از آنکه سبب حل مشکلات میان اصلاح طلبان شود، عاملی برای شادی و هلهله اصولگرایان و محافظهکاران شده است. آنها لغزشهای خودخواهان به اصطلاح اصلاحطلب را به اهرمی برای تخریب روحیه مردم و از بین بردن امید ملت تبدیل کردهاند و از سوی دیگر اقتدارگرایان چپنما، تنها به دنبال خودنمایی و اعمال نظر هستند. این جریان برای اهداف محافظهکاران قدم برمیدارد و بی شک در آینده سبب میشود که میوه اختلافات در سبد آنهاگذاشته شود.مردم ما یک بار در سال ۸۴ زیان خودسریهای افرادی مانند مهرعلیزاده که جایگاه و وزن لازم را در معادلات نداشتند و با خود ژنرال بینی وارد میدان شدند، مشاهده کردند و نتیجه آن هشت سال حکومت جریانی مانند احمدینژاد شد. ملت دیگر نمیخواهد با خودخواهیها و تکرویهای فردی مانند عارف و جریانی که وی را کنترل میکند، درگیر محموداحمدینژاد شوند.
چک پاس نشده خصولتیها/ واگذاری هایی که به شکست منجر شدکوچک کردن دولت با واگذاری شرکتهای دولتی به بخش خصوصی موضوعی است که از یک دهه پیش در کشور مطرح شده است. اتفاقی که حرف و حدیثهای فراوانی را تا امروز به همراه داشته است.رروزنامه ابتکار در شماره امروز خود در گزارشی که عنوان آن را تیتر یک خود انتخاب کرده است به شکست پروژه خصوصی سازی و واگذاریهای انجام گرفته پرداخته است. در این گزارش آمده است: اوج واگذاریها، اما در دولت نهم و دهم صورت گرفت و البته تبعاتِ نا مطلوب آن سبب شد تا بخش خصوصی کشور نه تنها آن را نپذیرد که خواستار جلوگیری از آن نیز شود. واگذاری شرکتهای دولتی به بخشهایی که خصوصی واقعی نبودند و به خصولتیها معروف شدند نه تنها دولت را چابکتر نکرد که همان شرکتها هم عمدتاً نتوانستند عملکرد مثبتی در اقتصاد داشته باشند. روز گذشته نیز عبدالله پوری حسینی رئیس سازمان خصوصیسازی پرده از واقعیتهایی در این خصوص برداشت. این مقام مسئول به اتهاماتی پاسخ داد که طی روزهای گذشته توسط مسئولان قبلی این سازمان به دولت یازدهم زده شده بود و در عین حال از بدهیهای فراوان شرکتهای واگذار شده مانند مخابرات و صدرا خبر داد.به نظر میرسد آنچه در این میان سد راه خصوصیسازی در کشور شده است فربه شدن دولت و نفوذ افرادی در بدنه دولت برای مانع تراشی در این زمینه است. مخابرات یکی از شرکتهایی بود که در دولت گذشته واگذار شد و البته با حرف و حدیثهای فراوانی همراه بود. این حاشیه ها، اما تا چند ماه پیش ادامه داشت زمانی که سازمان خصوصیسازی تهدید کرد اگر بدهی این شرکت به دولت پرداخت نشود سهام مخابرات بازپس گرفته میشود. موضوعی که با پرداخت مبلغی از سوی خریدار حل شد، اما باز روزگذشته پوری حسینی در این خصوص به ایسنا گفت: امسال مجددا یکی از چکهایشان که برای اردیبهشتماه است، برگشت خورده که مبلغ آن حدود ۶۰۰ میلیارد تومان است و الان که برج چهار هستیم، تقریبا دو ماه است که چک آنها برگشت خورده و ما هم اظهارنامه خدمت آنها دادیم تا اگر پولمان را ندادند، آن وقت برخورد قانونی انجام دهیم.وی افزود: من فکر کنم دو چک باقی مانده که یکی مربوط به اردیبهشتماه و یکی مربوط به آبان است که اگر آن دو چک را پرداخت کنند، فکر میکنم اقساطشان تمام میشود.رئیس سازمان خصوصیسازی روز گذشته در مورد بدهیهای این شرکت گفت: منِ پوریحسینی که در آن زمان در سال ۱۳۸۳ رئیس سازمان خصوصیسازی بودم، جملاتم کامل خاطرم هست و به آن آقایان گفتم که اگر گران خریدید، پس دهید. ولی آنها گفتند، پس نمیدهیم، اما دعوا میکنیم تا از قیمت بِکَنیم. در صورتی که اگر کسی معتقد بود که گران خریده، سزایش این بود که گرانفروش معاملهاش را اقاله کند. من برای همین گفتم که اگر گذشتگان من به شما گران فروختهاند، من حاضرم پس بگیرم. همین الان صورت جلسه کنید و سهم را پس دهید، ولی آنها حاضر به پس دادن سهم نشدهاند و همین خریداران سهام آذرآب که شرکت صدرا هستند، همین الان بابت همین قرارداد نزدیک به ۱۰۰ میلیارد تومان بابت آن قرارداد به ما بدهکارند.همچنین پیش از این مجید رضا حریری عضو اتاق بازرگانی ایران در گفت و گو با «ابتکار» تجربهی خصوصی سازی در کشور را بسیار مضر دانسته و گفته بود: در واگذاریها کمیت مهم نیست، بلکه کیفیت این رویداد است که طی سالهای گذشته به بدترین شکل آن رخ داد. وی افزود: اگر قرار باشد دولت با واگذاری شرکتهای خود بدهیهای دولت را بپردازد و یا با آن کسب در آمد کند پس این دیگر خصوصی سازی نمیشود.وی با اشاره به ابلاغیه مقام معظم رهبری در اجرای سیاستهای اصل ۴۴ گفت: قرار بود با اجرای این اصل مدیریت ناکارآمد دولتی به بخش خصوصی و بنگاههای سود ده واگذار شود، اما عملا ً. این اتفاق تبدیل به واگذاری شرکتهای خصوصی به شبه دولتیها شد. وی تصریح کرد: چند سال پیش مرکز پژوهشهای مجلس در این زمینه دست به تحقیقاتی زد که بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار با نرخ ۱۲۰۰ تومان صرف کمیت خصوصی سازی شده که بیش از ۹۰ درصد آن واگذار نشده بود. رئیس واردات اتاق ایران افزود: بخش قابل توجهی از این خصوصی سازی در دولت پیشین صرف سهام عدالت شد، که تصمیم گیری و مدیریت آن هم به عهده دولت بود. وی به نامه اتاق بازرگانی به دولت دهم اشاره کرد و گفت: آن زمان به دلیل اینکه خصوصی سازی داشت به ضرر اقتصاد کشور تمام میشد طی نامهای از دولت خواستیم تا این روند به اصطلاح خصوصی سازی متوقف شود.
پشت پرده توطئه تجزیه کردستان عراقروزنامه جمهوری اسلامی در شماره امروزش سرمقاله خود را به موضوع طرح تجزیه عراق اختصاص داده است. در این سرمقاله میخوانیم: آمریکا و صهیونیستها برای عراق نقشههای متعدد دارند، زیرا نمیخواهند اجازه بدهند این کشور روی پای خود بایستد، اما اینکه آیا میتوانند به اهداف خود برسند یا نه؟ سوال مهمی است که این مقاله درصدد پاسخ گفتن به آن است.این روزها آزادی موصل که به منزله عبور دولت و ملت عراق از یکی از دشوارترین بحرانهای تاریخ این کشور است، موجب شادی فراوان عموم مردم شده و ملتهای منطقه نیز به دولتمردان و ارتش و نیروهای مردمی عراق که توانستهاند موصل را از چنگ تروریستهای داعش خارج کنند، به دیده تحسین مینگرند. واقعیت هم این است که این پیروزی، بسیار بزرگ و پرمعناست، به ویژه آنکه آمریکا نمیخواست دولت عراق در بازپس گیری موصل از داعش موفق شود و برای جلوگیری از این موفقیت تا آنجا که توانست کارشکنی کرد و حتی به تروریستهای داعش کمکهای تسلیحاتی رساند و نیروهای عراقی را بمباران کرد. با این حال، سرانجام دولت و ملت عراق با ارادهای که از خود نشان دادند، توانستند موصل را آزاد کنند و آمریکا را ناکام بگذارند.همه میدانند که نقش مرجعیت آیتالله سیستانی در صدور فتوای جهاد کفائی نقش بسیار موثری در پیروزی ارتش و نیروهای مردمی عراق برای بازپسگیری موصل و به شکست کشاندن تروریستهای داعش داشت. به همین دلیل، آمریکا و صهیونیستها از مرجعیت و حشدالشعبی یا نیروهای مردمی عراق عصبانی هستند و عصبانیت خود را میخواهند در جای دیگری نشان دهند.نقشه جدید آمریکا و صهیونیستها دامن زدن به تجزیه عراق است. درست از هنگامی که برای همه قطعی شد که موصل آزاد میشود و شیشه عمر داعش در عراق شکسته شده، بارزانی با اشاره به آمریکا و صهیونیستها زمزمه تجزیه کردستان عراق را از سر گرفت و تلاش کرد دولتمردان عراقی و ملت این کشور را به موضوع دیگری مشغول نماید. موضوع تجزیه کردستان عراق هر چند جدید نیست، اما مدتی بود که با توجه به مخالفت بسیاری از سران کرد عراقی و مواضع منفی دولتهای همسایه به ویژه جمهوری اسلامی ایران این نغمه شوم خاموش شده بود. از سرگیری این زمزمه استعماری در هفتههای اخیر، نقشهایست که به نوعی میتواند گرفتن انتقام بازپسگیری موصل به حساب بیاید. آمریکا و صهیونیست با ابزار قرار دادن بارزانی درصدد تلخ کردن شیرینی پیروزی دولت و ملت عراق بر داعش و آزاد شدن موصل هستند. در این طرح شوم، دولت عربستان نیز به آمریکا و صهیونیستها کمک میکند. دولت عربستان به عراق پیشنهاد داده با قطر قطع رابطه کند و در ازاء این قطع رابطه کمکهائی برای بازسازی موصل دریافت نماید. روی دیگر سکهای که آل سعود به عراق نشان داده این است که اگر این پیشنهاد را نپذیرد، عربستان با آمریکا و صهیونیستها در دامن زدن به تجزیه کردستان عراق همکاری خواهد کرد.دولت عراق، با درک همین حساسیتها دو روز قبل به بارزانی اخطار کرد با توطئه تجزیه کردستان که قرار است با یک همهپرسی نمایشی به مرحله اجرا نزدیک شود برخورد خواهد کرد. جمهوری اسلامی ایران نیز موضع منفی خود را دراین زمینه اعلام کرده و بارزانی را از این اقدام برحذر داشته است.هم بارزانی و هم حامیان منطقهای و فرامنطقهای وی باید بدانند که در این توطئه محکوم به شکست هستند و قطعاً راه به جائی نخواهند برد. علاوه بر اراده جدی دولت و ملت عراق بر یکپارچه ماندن کشورشان و موضع منفی جمهوری اسلامی ایران، قدرت مرجعیت نیز به حمایت از یکپارچه ماندن عراق خواهد شتافت و بارزانی که حتی در میان خود کردها نیز با مخالفتهای اساسی مواجه است، در این توطئه ناکام خواهد ماند. بنابر این، بهتر است اصولاً وارد این گرداب خطرناک نشود.
جدل هاشمی- قالیبافروزنامه اعتماد در شماره امروز خود با درج دو جمله از محسن هاشمی و باقر قالیباف که اخیرا توسط این دو نفر نقل شده است گزارشی از جدل این دو چهره مدیریت شهری نوشته است.محسن هاشمی:پیشرفت مترو در دوره قالیباف نمایشی و تبلیغاتی بود/ قالیباف: نمیشود با دار و دسته فلان شهر را اداره کردگزارش نویس اعتماد در این روزنامه نوشته است: دیروز شهردار تهران برای سومین روز پیاپی در هفته جاری، دولت و عملکرد آن را آماج حملات خود قرار داد. او که اینبار در همایش عمران شهری سخن میگفت: تلاش کرد تا بار دیگر از این تریبون برای دفاع از عملکرد ١٢ ساله خود و پاسخگویی به اتهاماتی که علیه وی مطرح میشود، استفاده کند. محمدباقر قالیباف صبح دیروز در سومین همایش عمران شهری با بیان اینکه داستان ما در شهرداریها قصه پرغصهای است، با تاکید براینکهاز سال ٦٣ تاکنون قرار است لایحه درآمدهای پایدار شهرداری به مجلس رفته و به قانون بدل شود، گفت: هنوز این لایحه که فرصت شش ماهه داشته از سال ٦٣ تاکنون به مجلس نرفته است و باید عنوان کنم بعد از ضعف مدیریتی در اداره کشور مهمترین چالش ما بیتوجهی به اصلاح نظام اداری و اجرایی کشور است.قالیباف با بیان اینکه ضعف در اداره کشور موجب شده که همه تصمیمگیریها حالت اضطرار داشته باشد، گفت: قریب به اتفاق، مدیریت شهری در کشور ما نوع رویکردشان ناگزیر مدیریت همراه با اضطرار است چرا که هیچ فرصتی برای برنامهریزی ندارند و شما بگویید مدیریت شهری که پنج ماه است نتوانسته حقوق کارمندانش را بدهد با چه آرامشی میتواند برنامهریزی کند و بر همین اساس باید این ضعفهای مدیریتی مرتفع شود تا همه بتوانند به مدیریت درستی در سطح شهر برسند.شهردار تهران گفت: شهرداری تنها در حوزه فرهنگی، پنج میلیون متر مربع فضای فرهنگی در شهر احداث کرده که قابل قیاس با تعداد کل و بزرگراههای ساخته شده نیست. در حوزه سینما و تئاتر شهرداری تهران نیز شهرداری اقتصاد فرهنگی را متحول کرده؛ بهگونهای که حتی این تغییر را دولتها هم نتوانستند انجام دهند و با افتخار از عملکرد همکارانمان در عرصه سینما و تئاتر دفاع میکنند و شما دیدید که سینما آزادی که ساختش یک روز آرزو بود و بچه حزباللهیها متهم بودند که آن را آتش زدند ساخته شد و من در روز افتتاحیه اعلام کردم که اگر قبول دارید که من یک بسیجی و حزباللهی هستم، فرهنگ بسیجی این است که سینما آزادی را بسازند و به شما تقدیم کنند، اما یک خواهش از آنها داشتم و گفتم که ما مخالف سینما نیستیم، اما با فساد مخالف هستیم.شهردار تهران با بیان اینکه در شرایطی که حتی دولت پول یک لاستیک اتوبوس برای نوسازی را نداده و در حالی که هزینه ساخت یک ایستگاه ٢٣٠ میلیارد تومان است، اما تنها ١٢٠ میلیارد تومان که آن هم هزینه ساخت نیم کیلومتر مترو است را داده و با سختی کار را پیش میبریم، گفت: با این حال برخی سیاستهای غلط دولتها سبب شده که بار شهر تهران افزایش یابد به عنوان مثال سیاستهای غلط دولت در اشتغالزایی سبب شده که دستفروشها از شهرستانها به تهران بیایند و ما برای آنها مکان فعالیت یا شغل ایجاد میکنیم.شهردار تهران با بیان اینکه تونل امیرکبیر رها شده بود، گفت: تونل رسالت ٩ سال بود که تنها ٤٥ درصد پیشرفت داشت و ما آن را کامل کردیم. قالیباف با بیان اینکه نمیشود با دار و دسته فلان سلیقه خاص سیاسی شهر را اداره کرد، گفت: در اداره شهر رفتار سیاسی نداریم هر چند که بارها گفتهام حرفتان را بزنید، اما کارتان را انجام دهید و اینگونه نباشد که هر کسی با ما نیست علیه ما است. وی با بیان اینکه بانک شهر کمک حال همه شهرداریها است، گفت: دولتها در راهاندازی این بانک مخالفت کردند، اما حالا میبینید که این بانک پشتوانه شهرداریهاست و در اکثر پروژههای مختلف در سطح کشور نقش بانک شهر را میبینید.همچنین در حاشیه این جلسه نیز شهردار تهران درمورد واگذاری سولههای مدیریت بحران و انتقادهایی که در این زمینه به شهرداری میشود با بیان اینکه من خواهش میکنم به سوابق تاریخی توجه کنید، گفت: هیچ سوله بحرانی تغییر کاربری نداده است. قالیباف اظهار کرد: زمانی که سولههای بحران ساخته شدند بخشی از آنها بلا استفاده بود و بخشی که باید تجهیز میشد تجهیز شده و برخی دیگر نیز قر
منبع: تابناک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۹۸۲۳۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فاشیسم با یک سلاح جدید بازگشته است: نظریه توطئه!
فرارو- جهان در حال آغاز یک تغییر است. سیاستها و ایدئولوژیهای راست افراطی از حاشیه طیفهای سیاسی بیرون میآیند و در حال قرار گرفتن در متن و جریان اصلی سیاست هستند. این یک تغییر خطرناک است به ویژه با دانستن مسیری که به فاشیسم در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی منتهی شد. فاشیسم مدرن که اغلب از آن تحت عنوان نئوفاشیسم یاد میشود علیرغم ارتباط با میلیتاریزاسیون (نظامی سازی) و فتوحات سرزمینی، ایدئولوژیهای امپریالیستی را کنار گذاشته است. در عین حال، به نظر میرسد که نئوفاشیسم سلاح کاملا جالبی را در دست گرفته است: نظریههای توطئه.
به گزارش فرارو به نقل از فِرآبزرور، رهبرانی مانند "ویکتور اوربان" نخست وزیر مجارستان و "دونالد ترامپ" رئیس جمهور پیشین ایالات متحده نظریههای توطئهای را تداوم میبخشند که باعث قطبی شدن پایگاه رای دهندگان میشود و بر شدت دفاع از ایدئولوژیهای ملی گرایانه افراطی میافزاید. به نظر میرسد که فاشیسم چهره جدیدی به خود گرفته است. دیگر نظریه پردازان توطئه و نئوفاشیستها محصور در گوشههایی از فضای مجازی نیستند. مقامهای منتخب اکنون به طور فزایندهای ایدههای راست افراطی را عادی سازی کرده و آن را تبدیل به جریان میسازند. در سرتاسر عرصه بین المللی گروههای راست افراطی بی سر و صدا به جریان اصلی نفوذ کرده اند بدون آن که باعث ایجاد خشم ناگوار ناشی از یک کودتا شوند.
نقطه اتصال بین نئوفاشیسم و نظریه توطئه"بنیتو موسولینی" ایدئولوژی فاشیسم را در دهه ۱۹۲۰ معرفی کرد. فاشیسم پاسخی ارتجاعی به کمونیسم، سوسیالیسم و لیبرالیسم بود. نئوفاشیسم تکرار مدرن آن است. نئوفاشیسم طیفی از باورها و عملکردهای ملی گرایانه افراطی را در بر میگیرد و مواضع چپ، چپ میانه و راست میانه را رد میکند. این شکل مدرن فاشیسم با برتری نژادی، پوپولیسم، اقتدارگرایی و بومی گرایی مشخص میشود. نئوفاشیسم به شدت با لیبرال دموکراسی، مارکسیسم، کمونیسم و سوسیالیسم مخالف است و اغلب ایدههای بیگانه هراسانه و دیدگاههای مهاجرستیزانه را ترویج میکند. نئوفاشیستها تمرکز متعصبانهای بر کشور خود و مسائل آن دارند و مهاجران، لیبرالها و افراد دارای هویتهای نژادی مختلف را مقصر معضلات کشورشان قلمداد میکنند.
ابزار رایج نئوفاشیسم نظریه توطئه است. نظریه پردازان توطئه معتقدند که یک موقعیت یا رویداد نتیجه یک نقشه مخفیانه توسط بازیگران تاثیرگذار است که اغلب با انگیزههای سیاسی انجام میشود. هر نظریه در مورد توطئه یک نظریه توطئه نیست. بلکه این اصطلاح حاکی از تکیه بر تعصب یا شواهد ناکافی است. اغلب نظریههای توطئه با استدلالهایی تقویت میشوند و جایی که شواهدی با نظریه توطئه مغایرت دارند از ان استدلالها به عنوان پشتیبان تفسیر نظریه توطئه استفاده میشود.
بسیاری از جناحهای نئوفاشیست از نظریههای توطئه برای افراطی کردن افراد و تقویت دستورکار و برنامههای شان استفاده میکنند. سپس در فرایند رادیکالیزه یا افراطی کردن فرد ایدههای مرتبط با وجود خطر و ضرر به فرد القا میشود. نئوفاشیستها به دنبال متقاعد کردن افراد به پذیرش این باور هستند که شیوه زندگی انان در معرض خطری فوری قرار دارد.
نظریه "جایگزینی بزرگ" "رنو کامو" نویسنده فرانسوی مبتنی بر این فرض است که "نخبگان" در حال تنظیم جایگزینی اروپاییهای سفیدپوست با غیراروپاییها هستند.
"برنتون تارانت" ۲۹ ساله پیش از تیراندازی در تاریخ ۱۵ مارس ۲۰۱۹ به سوی مسجد النور و مرکز اسلامی لینوود واقع در کرایست چرچ در نیوزیلند نظریه "جایگزینی بزرگ" را در قالب یک مانیفست مورد تاید قرار داده بود. "جایگزینی بزرگ" با روایت "نسل زدایی سفیدپوستان" پیوند پیچیدهای دارد که بر برتری نژاد سفیدپوست تاکید میکند و ترس از جابجایی جمعیتی را ترویج مینماید.
گروههای نئوفاشیست از این نظریه استفاده میکنند تا با تداوم ایجاد ترس افراد را به طور مستقیم رادیکالیزه کنند. احزاب جناح راست اغلب این ایدهها را پرورش میدهند و تبلیغ میکنند تا حمایت رای دهندگان را از یک دولت قدرتمند برای ایفای نقش ناجی تضمین نمایند.
بنابراین، نئوفاشیسم و ترویج نظریههای توطئه دست به دست یکدیگر میدهند. آنها یکدیگر را برای ایجاد یک قرارداد اجتماعی جدید بین دو گروه تقویت میکنند: بخشی از جامعه که با ترس به جهان لیبرال دموکراتیک مینگرد و احزاب سیاسی که بازگشت نئوفاشیسم را تنها راه توقف انحطاط و هرج و مرج جهان میدانند.
بازگشت فاشیسم در اروپاحزب فیدز تحت رهبری اوربان از سال ۲۰۱۰ میلادی در قدرت بوده است. تحت رهبری او مجارستان نه تنها به یکی از ضد اروپایی ترین، طرفدار روسیهترین و طرفدار چینترین کشورهای اتحادیه اروپا تبدیل شده بلکه به یکی از محافظه کارترین و ضد مهاجرتترین کشورها نیز تحت دفاع فرضی از ارزشهای سنتی و کاتولیک تبدیل شده است.
مجارستان علیرغم عضویت در اتحادیه اروپا آن اتحادیه را تهدیدی برای چشم انداز ترسیمی اوربان به منظور داشتن یک جامعه و اقتصاد ملی گرا قلمداد میکند. اوربان در طول کارزار انتخاباتی اروپا در سال ۲۰۱۹ میلادی پوستری با چهره "جورج سوروس" سرمایه گذار و کنشگر سیاسی مجارستانی "ژان کلود یونکر" رئیس وقت کمیسیون اروپا راه اندازی کرد. روی پوستر نوشته شده بود:"شما این حق را دارید که بدانید بروکسل در حال برنامه ریزی برای انجام چه کاری است". در آن زمان "مارگاریتیس شیناس" سخنگوی ارشد یونکر دولت مجارستان را به طرح نظریههای توطئه علیه اتحادیه اروپا متهم کرد.
آن پوستر به سهمیههای اجباری جابجایی مهاجران اشاره داشت که توسط اتحادیه اروپا تعیین شده بود. از دید حزب فیدز تحت رهبری اوربان یونکر از نفوذ و سرمایه خود برای نابودی فرهنگ اروپایی از طریق طرحهایی برای پذیرش دسته جمعی پناهجویان استفاده میکرد. اتحادیه اروپا اخراج مهاجران مجارستان را غیرقانونی اعلام کرد، اما مجارستان اتحادیه اروپا را به حمله علیه ارزشهای آن کشور متهم کرده بود.
شهروندان مجارستان این نگرانی را دارند که ارزش ها، فرهنگ و هویت شان به مثابه یک ملت از سوی اتحادیه اروپا مورد هجمه قرار گیرد. رهبران بروکسل در عمل مجارها را منزوی کرده و آنان را از رهبری اتحادیه اروپا ناامید ساخته اند. آنان از خود میپرسند چگونه میتوانند از رهبری اتحادیه اروپا پیروی کنند در حالی که به نظر میرسد آن اتحادیه از هویت ملی آنان محافظت نمیکند؟ اینجاست که فریبنده بودن رهبری فردی مانند ویکتور اوربان نمایان میشود.
سادگی روایات اخلاقی اوربان جذابیت او را بیش از پیش تقویت میکند و جهت روشنی را ارائه میدهد و اتحادیه اروپا را به عنوان نهادی که هدف پاکسازی هویت قومیتی مجاری را در سر دارد به مردم مجارستان معرفی میکند. این موضوع باعث ایجاد کیش شخصیتی شده که در آن اوربان نماینده کامل هویت مجارستانی است. این امر همراه با شخصیت رهبری قوی اوربان، مجارهای میانه رو را جذب میکند و آنان را به این نتیجه میرساند که او مصمم به حفظ هویت و ارزشهای مجارستان است. از این رو حتی مجارهای میانه رو نیز به سمت جناح راست سوق پیدا میکنند موضوعی که اصول دموکراتیک مجارستان را تهدید خواهد کرد. جذابیت اوربان ناشی از نظریههای توطئه به افراد سرخورده و افراطی اجازه میدهد تا تقصیر را به گردن اتحادیه اروپا انداخته و ان نهاد را برای پاک کردن هویت قومی مجاری مصمم بدانند. اوربان یک بدیل را ارائه میدهد.
او در کنفرانسی با حضور نمایندگان جریانهای راستگرای اروپایی گفته بود: "اگر اثبات شود رهبری بد است باید جایگزین شود". برای یک مجار سرخورده که احساس میکند هویت اش در معرض خطر قرار دارد اوربان راستگرا و نئوفاشیست به مثابه یک پناه قلمداد میشود. فقدان رهبران جذاب شهروندان میانه رو را به سمت رهبران سیاسی شجاع و ضد سیستمی سوق میدهد که راه حلهای تند و تیز و انقلابی برای مشکلات سیستمی ارائه میدهند از آنجایی که تودههای میانه رو بیش تری به سمت رهبران رادیکال و نئوفاشیست روی میآورند دموکراسی در پرتگاهی خطرناک قرار گرفته است.
دموکراسی در ایالات متحده مورد حمله قرار گرفته استپدیده نئوفاشیسم محدود به مرزهای اروپا نیست. علیرغم مشکلات حقوقی بی شمار دونالد ترامپ پیشتاز جمهوری خواهان برای راهیابی دوباره به کاخ سفید است تا تبدیل به چهل و هفتمین رئیس جمهور ایالات متحده شود. البته ممکن است تا زمان برگزاری انتخابات اتفاقات زیادی رخ دهند با این وجود، نتایج تمام نظرسنجیها نشان میدهند که ترامپ از بایدن جلوتر است. او در اکثر ایالتهای نوسانی نامزد پیشتاز است. شرکت کنندگان در نظرسنجی ترامپ را بیش از بایدن در زمینه اقتصاد قابل اعتماد میدانند.
هم چنین، واضح است که ترامپ از زمانی که کاخ سفید را ترک کرد نظرش را به خصوص درباره ادعای تقلب انتخاباتی تغییر نداده است. او کماکان از این نظریه دفاع میکند که نتایج انتخابات ۲۰۲۰ میلادی به سرقت رفته است. ترامپ علیرغم مواجهه با ۹۱ فقره اتهام کیفری از جمله یک پرونده فدرال در مورد سازماندهی توطئه برای کلاهبرداری و فریب درون سیستم انتخاباتی امریکا معتقد است که "قربانی یکی از بزرگترین کارزارهای بدنام کننده افراد در طول تاریخ ایالات متحده" قرار گرفته است.
این در حالیست که هیچ گونه شواهد و مستنداتی وجود ندارند که نشان دهند ادعای او درباره تقلب در انتخابات ۲۰۲۰ صحت دارد. با این وجود، بسیاری از گروه ها، سازمان ها، پلتفرمهای رسانهای و گروههای شبه نظامی در جناح راست هنوز از این ادعای ترامپ و از شخص او حمایت میکنند. نامزدی ترامپ ریشه محکمی در آرمانها و ایدههای جنبش موسوم به MAGA (امریکا را دوباره عظمت ببخش) دارد. در میان اعضای آن جنبش میتوان طرفداران نظریه جایگزینی بزرگ را یافت که معتقدند یک توطئه بین المللی وجود دارد که هدف آن "مهندسی مهاجرت افراد غیر سفیدپوست به کشورهای از نظر تاریخی با جمعیت سفیدپوست" است. آنان این به زعم خود توطئه را تلاشی برای "جایگزینی" سفیدپوستان با نژادهای دیگر میدانند. ایده آنان این است که در این باره باید بر سوء ظن ناشی از ترس از "دیگران" که متفاوت از "ما" هستند تاکید نمایند.
برای جمعیتی که از قبل عمیقا نگران ریشه کن شدن ازادیهای فردی شان از سوی دولت فدرال امریکا هستند نظریههای توطئه راهی برای فرو نشاندن سرخوردگی راست میانه ارائه میدهد. در این میان بخش عمده خشم اجتماعی مردان سفید پوست محافظه کار به سوی طرفداری از این جریان سوق پیدا کرده است. محافظه کاران از ترس از دست دادن ازادی شان خشم خود علیه دولتهایی که به زعم شان اجاره ورود مهاجران از نژادهای دیگر را به کشور میدهند هدایت میکنند؛ بنابراین برای چنین پایگاه رای دهنده راستگرای آشفتهای دیگر رهبران سیاسی میانه رو مورد علاقه نیستند. ترامپ نامزد مناسبی برای پر کردن این خلاء است.
کاریزمای رهبری مانند ترامپ از ایده اغوا کننده محافظت از پاکی ملت "واقعی" در برابر "انحطاط خارجی" ناشی میشود. رای دهندگان جناح راست در ایالات متحده به طور فزایندهای رهبران سیاسی میانه رو جریان خود را ناتوان از ارائه راه حلهای عملی برای مشکلاتی که در جامعه میبینند تصور میکنند. این وضعیت مسیری عالی را برای رهبران پوپولیست و افراطی مانند ترامپ هموار میکند. برای جناح راست افراطی هیچ گزینه دیگری قابل اجرا نیست.
یک راه رو به جلورهبران افراطی و نئوفاشیست به درگیریهای خشونت آمیز در جوامع از پیش قطبی شده دامن میزنند. بنابراین، چالش اصلی تلاش برای بازگرداندن اعتدال است. محافظه کاری انتقادی، منطقی و بالغ سالم باید از بیعقلی نئوفاشیسم و مردم سرخورده نجات یابد.
دولتها باید نارضایتیهای اجتماعی را جدی بگیرند. ما باید همه چیز را از شرایط ملموس مانند هزینههای دلهره آور زندگی گرفته تا مسائل عمیقی مانند اولویت دادن به سیستمها بر فرد مورد بررسی قرار دهیم. تنها هوشیاری و مشارکت فعال در فرهنگ مدنی و زندگی عمومی میتواند بلایی، چون نئوفاشیسم را سرکوب کند. ما باید از ظهور خطرناک نئوفاشیسم درس بگیریم.