شهید علیجانی در حین ماموریت شناسایی و گشت به شهادت رسید/میثم پاسداری شجاع و از نسل جوانان انقلابی
تاریخ انتشار: ۲۰ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۹۸۶۵۵۷
فرمانده لشکر عملیاتی 25 کربلا مازندران گفت: میثم علیجانی در نوار مرزی شمالغرب و در نقطه صفر مرزی در اجرای ماموریت شناسایی و گشت رزمی تامین جادهای دچار سانحه خودرویی شد و همرزمان شهیدش پیوست.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا،به نقل از بلاغ،سردار حمیدرضا رستمیان فرمانده لشکر عملیاتی 25 کربلا مازندران درپی شهادت میثم علیجانی پانصد و پنجاه و یکمین شهید شهرستان بابلسر در راه دفاع از وطن در مرحله شناسایی مناطق درگیری با اشرار مرزی آذربایجان غربی پیامی صادر کرد که در ادامه میخوانید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بسم رب الشهدا و الصدیقین
آنانی که در قهقهه مستانه شان عند ربهم یرزقون میشوند کسانی هستند که ما تا همیشه مدیون آنها و خانوادهایشان هستیم.
شهیدان جان دادهاند تا ما جان بگیریم.
آری نعمت و هدیه امنیت و آرامش امروز کشور بهای سنگین خون پاک شیرمردانی است که سختترین شرایط و امتحانات را میپذیرند تا ملت بزرگ و مسلمان ایران حرکت آرمانی خود را به سمت اهداف بلند انقلاب اسلامی که ظهور منجی آن یگانه دوران، حضرت بقیهالله الاعظم ارواحنا فداه است، ادامه دهند.
دراین مسیر هرگونه بیمهری و اطاعت ناپذیری از رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله امام خامنهای کجروی و میدان دادن به نااهلان و نامحرمان و ترسیدن از قدرت پوشالی استکبار جهانی است. خیانت بزرگی است که باید در مقابل خداوند بزرگ و متعال پاسخگو باشند.
شهید میثم علیجانی از جوانان انقلابی و از رزمندگان شجاع لشکر 25 کربلا بود که در مأموریتهای سال 90 و 94 شمالغرب، سالهای 94 و 95 دفاع ازحرم اهل بیت(ع) حضور فداکارانه و مخلصانه داشته است.
تا جایی که وقتی در حماسه خانطومان سوریه به درجه رفیع جانبازی نائل شد لحظهای ساکن نبود و داوطلبانه در عرصه جهاد اعلام آمادگی میکرد.
این جوان رزمنده که باید تربیت اسلامیاش را به خانواده محترمش تبریک گفت، به معنای واقعی سرباز ولایت بود.
در سال 96 همچنان با رزمندگان لشکر همراه و همدل و با اخلاق حسنه، آرامش و سکینه را به یارانش هدیه میداد.
در انتظار شهادت و پیوستن به دوستان شهیدش آرام و قرار نداشت و از عزیزترینهایش برای اهداف متعالی اسلام گذشت و حفظ امنیت و آرامش هم وطنانش را بزرگترین دغدغه زندگیاش نهاد.
میثم علیجانی در 18 تیر 96 در ساعت 16 عصر در نوار مرزی شمالغرب و در نقطه صفر مرزی در اجرای ماموریت شناسایی و گشت رزمی تامین جادهای دچار سانحه خودرویی شد و در وعده گاه الهی به دوستان و همرزمان شهیدش پیوست.
او به مقام آرامش عندربهم یرزقون رسید و بار دیگر ثابت کرد شهادت این شهید مدافع حریم اهل بیت وحریم نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران باعث تقویت عزم و اراده رزمندگان اسلام در تجدید میثاق با شهیدان و امام شهیدان و ارادت خالصانه و خاضعانه به محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی شده است و بار دیگر بر عزم رزمندگان لشکر 25 کربلا افزود که ما با تمام قوا ایستادهایم و تا مبارزه هست ما هستیم و تا نابودی کفر و استکبار و عوامل آنها چه در مرزهای ایران اسلامی و چه خارج از آن دست از مقابله و جهاد فی سبیل الله بر نخواهیم داشت.
در پایان این شهادت خونین را خدمت امام منتظر حضرت مهدی(عج)، مقام عظمای ولایت امام خامنهای و خانوادههای معظم و معزز شهیدان تبریک و تعزیت عرض نموده و آرزوی صبر جزیل محضر خانواده محترم ایشان، به خصوص همسر گرانقدر و فرزند عزیزی که آغوش پدر را درک نخواهد کرد از خداوند متعال مسئلت دارم و از مردم شریف مازندران دعوت میکنم تا با شرکت در مراسمات و تشییع این پاسدار راه امنیت بار دیگر بر شکوه و عظمت انقلاب اسلامی ندای تکبیر سر دهند.
و من الله التوفیق
حمیدرضا رستمیان
شمالغرب کشور
۹۶/۴/۱۹
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۹۸۶۵۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از شهادت مرتضی مطهری، معلمی برای انقلاب اسلامی ایران
۴۵ سال از شهادت استاد مرتضی مطهری میگذرد، ترور شهید مطهری دومین ترور سیاسی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود، از فروردین ۱۳۵۸ یعنی کمتر از دوماه پس از پیروزی انقلاب، موج ترورها علیه شخصیتهای روحانی و نظامی انقلاب آغاز شد. اتفاقی که البته امروز به شکلی دیگر و توسط دشمنان جمهوری اسلامی ایران همچنان ادامه دارد.
ساعت حدود ۷ شب بود که تیم سه نفره ترور، شامل بصیری، نیکنام و وفا قاضیزاده مقابل منزل شهید مطهری در خیابان دولت تهران توقف میکنند.
نقشه اولیه ترور او در همان منطقه بود، اما هوشیاری راننده آیتالله مطهری و وضعیت بد منطقه از نظر ترور، مانع کار تروریستها میشود.
آنها خودروی استاد مطهری را تعقیب میکنند. احتمالا راننده خیابان شریعتی را به سمت پل سیدخندان کنونی آمده و بعد از عبور از خیابان سهروردی به میدان هفت تیر رسیده و با گذر از خیابان مفتح به سمت میدان کنونی سپاه رفته بود. بعد از آن هم وارد خیابان فخرآباد شده تا به منزل مرحوم یدالله سحابی برسد.
جلسه آن شب برخلاف آنچه تصور میشود جلسه شورای انقلاب نبود، بلکه جلسه موسسه متاع (مکتب تربیتی ـ. اجتماعی علمی) بود که در سال ۱۳۳۷ تاسیس شده بود و به مسائل اجتماعی میپرداخت، اما به دلایل امنیتی هیچ سندی از خود ثبت نکرده بود.
خودرو تروریستها در ضلع مقابل خیابان پارک شده بود. قاتل (محمدعلی بصیری) هم پشت دیوار منزل سحابی کمین کرده و منتظر استاد مطهری بود. ظاهرا نفر دیگری (حمید نیکنام) هم سر کوچه کشیک میداده است.
تروریستها چراغی که ساکنان محل در پارک امینالدوله ـ. محل فعلی خانه مداحان ـ. برای روشنایی و امنیت محله گذاشته بودند را خاموش کرده بودند و با استفاده از تاریکی شب موفق به چنین کاری شدند.
ساعت حدود ۲۲:۴۰ شب جلسه تمام میشود و استاد مطهری عزم منزل میکند. ظاهرا قرار بر این میشود که با خودروی آقای ترخانی به شمیران ـ. منزل شخصی خود ـ. برود.خودرو ترخانی سرکوچه پارک شده بود. یدالله و عزتالله سحابی چند قدمی استاد مطهری را بدرقه میکنند تا این که آقای مطهری به سر کوچه میرسد.
ظاهرا در این هنگام است که قاتل اصلی به استاد مطهری نزدیک میشود و او را به نام صدا میکند و پس از برگشتن آیت الله مطهری گلولهای به زیر گوش او شلیک میکند که از ابروی چپش خارج میشود.
قاتل پس از این اقدام، ظاهرا از طریق یک کوچه فرار میکند و خود را به اتومبیل پیکان استیشنشان میرساند و با دو نفر دیگر به سمت شرق تهران فرار میکنند.
گروه فرقان خود را یک گروه مسلمان متکی بر اصل توحید میدانست و اهداف خود را بر اساس تفسیر قرآن مشخص میکرد. این گروه معتقد بود تفسیر قرآن کریم تنها کار امامان است و هر کسی جز امامان معصوم دست به تفسیر قرآن بزند، کارش خلاف اسلام است.
استاد مطهری در جریان انقلاب از تفکرات و ایدهها و دستورات حضرت امام تبعیت میکردند و همواره در پی اجرای فرامین حضرت امام در مورد نهضت بودند. در این مورد آیت الله طاهری خرم آبادی میگوید؛ اگر چه دار التبلیغ کارش را بعد از تبعید، شروع کرد، اما آن رونقی که باید میگرفت پیدا نکرد و آخرش هم به جایی نرسید؛ چون مهر تایید امام به مسئله دار التبلیغ زده نشد و این موسسه از این مطلب انتزاع میشد که یک حرکتی است در مقابل امام و نهضت امام مخصوصا این که مقدمات آن مصادف بود با مخالفت امام و همان زمانی که امام تبعید شدند.
اینها یکسری مسائلی را تداعی میکرد که اینجا یک مرکزی است در برابر نهضت و در برابر امام. چند سال بعد که به مرحوم استاد مطهری اصرار کرده بودند که یک درس در آنجا برقرار کند. ایشان با مشورت امام اجازه او به آنجا رفت؛ و الا همین طوری خودش برای تدریس به دار التبلیغ نرفت، یعنی با این که مسئله آن شدت وحدت خودش را از دست داده بود و جنبه عادی پیدا کرده بود و یک موسسهای شده بود برای تربیت مبلغ ولی باز شهید مطهری در برابر اصرار آنها به تنهایی تصمیم نگرفته بود.
همچنین شهید مطهری حلقه وصل و رابط امام با انقلابیون و مردم بود. در این مورد مرحوم حجت الاسلام موحدی ساوجی میگویند:در تهران آیت الله مطهری و چند نفر با امام مع الواسطه در ارتباط بودند و آنها بودند که پیغامها را به کل افراد انقلابی در سطح تهران میرساندند پیامها معمولا در قم گرفته میشد، اما یک سالی را که ترکیه بودند ارتباطی با خارج نداشتند. ولی در زمانی که در عراق بودند با پیروزی انقلاب و لو با واسطه ارتباط برقرار میکردند افراد میرفتند و پیامها را شفاهی از امام میگرفتند و میآمدند و عمل میکردند و یا به وسیله مکاتبه و نامه ارتباط انجام میشد، اما در واقع این ارتباط وجود داشت.
بدون تشبیه بگویم دوران تبعید امام از ترکیه به عراق تا سال ۵۷ و بازگشت امام به ایران تقریبا غیبت صغرای ولی عصر (روحی نه الفداء) بود که ملت ایران در میان خودشان امام را نداشتند، اما کسانی که نایب امام بودند وکیل و رابط بین امام و مردم بودند هر چند که این وکالت و نیابت نبود امام مردم میدانستند و میشناختند که اینها افراد مورد اعتماد امام هستند و از این طریق رهنمودها و پیامها را میگرفتند و عمل میکردند.
استاد مطهری در تمام میدان مبارزه حضور فعال و جدی فعال داشته است. از پخش اطلاعیهها تا شرکت در قیامها صحنه گردان میدان بود. استاد ابتدا در پخش اطلاعیهها تا شرکت در قیام سال ۴۲ نقش فعال داشتند. بارها از سوی عمال رژیم شاه بازداشت شده و زندانی شده بودند. اختلافات بین روحانیون را از بین میبرد و مانع انفکاک در صفوف مبارزه میشد. استاد در جذب نسل جوان و روشنفکر به خصوص بعد از راه انداختن حسینه ارشاد نقش فوق العادهای ایفا کردند. جذب نسل جوان نه تنها در دوران قبل از پیروزی انقلاب موثر واقع شد بلکه بعد از دوران پیروزی و جنگ برای کشور و انقلاب موثر واقع شد.
از نگاه شهید مطهری، بزرگترین ضربهای که بر پیکر اسلام وارد شد از روزی شروع شد که سیاست از دیانت منفک گردید؛ و طرد دین از سیاست به معنای جدا کردن یکی از اعضای پیکر اسلام بود. با این حال در جهان تشیع، تفسیر «اولی الامر» متفاوت با برداشت اهل سنت است و هدف امثال سید جمال نیز مسلماً این نبوده است تا با ندای همبستگی دین و سیاست به استبداد سیاسی قداست دینی دهند، بلکه هدف، بیداری مسلمانان در دخالت در سرنوشت سیاسی و وابسته ساختن به دین بوده است.
شهید مطهری در بحث امامت و رهبری با ظرافت خاصی جدایی دین از سیاست را به منزلهی جدایی روحانیت از سیاست و حکومت به شمار آورده و معتقد است، بزرگترین آرزوی دوستداران ترقی اسلام باید توأم شدن سیاست و دیانت باشد:
نسبت این دو با هم نسبت روح و بدن است. این روح و بدن، این مغز و پوست باید به یکدیگر بپیوندند. فلسفهی پوست، حفظ مغز است. پوست از مغز نیرو میگیرد و برای حفظ مغز است.
اهتمام اسلام بر امر سیاست و حکومت و جهاد و قوانین سیاسی، برای حفظ مواریث معنوی، یعنی توحید و معارف وحی و اخلاق و عدالت اجتماعی و مساوات و عواطف انسانی است.
شهید مطهری از مهمترین نیروهای انقلاب اسلامی بود و شاید مهمترین تعریف از این شهید بزرگوار را امام خمینتی (ره) بیان کردند.
خدمتی که مرحوم مطهری به نسل جوان و دیگران کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست، بی استثنا، همه آثارش خوب است و من کس دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم: «بی استثنا آثارش خوب است». ایشان بی استثنا آثارش خوب است؛ انسان ساز است؛ برای کشور خدمت کرده است. در آن حال خفقان، خدمتهای بزرگ کرده است این مرد عالی قدر