پیروزی اصلاحطلبان مرهون شورایعالی نبود
تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۰۰۰۹۲۰
رویداد۲۴-اصلاحطلبان سه انتخابات گذشته را با پیروزی پشت سر گذراندهاند اما حالا گویی با یک بحران جدی روبرو شدهاند؛ اصلاح طلبان در حالی در انتخابات 29 اردیبهشت ماه برنده از میدان بیرون آمدند که حالا بعضی از چهره های آنها نه تنها عملکرد شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان را زیر سوال برده اند که بعضی از آنها خواستار منحل شدن آن هم هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علی صوفی وزیر تعاون در دولت اصلاحات و فعال سیاسی هم گرچه عملکرد شورای عالی سیاست گذاری را قابل نقد می داند اما معتقد است نباید نقش رهبری را در جریان اصلاح طلب نادیده گرفت.
او که قبلا عضو شورای عالی سیاست گذاری بوده، با بیان اینکه پیروزی های اصلاح طلبان مرهون شورای عالی سیاست گذاری نبوده است یا علت تام و تمامش اين شورا نبوده است، میگوید ما نمیتوانیم بگوییم اگر شورای عالی را نداشته باشیم کلا اصلاح طلبان در انتخابات های بعدی نمی توانند پیروز باشند. اما این شورا نیازمند تحولی ساختاری است.
مشروح گفت وگوی خبرآنلاین با علی صوفی را در زیر می خوانید؛
***
بیش از یک ماه از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری میگذرد و عدهای از چهرههای اصلاح طلب معتقدند شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان باید منحل شود. شما قبلا عضو این شورا بوده اید، آیا این موضوع می تواند بین اصلاح طلبان اختلاف ایجاد کند؟عملکرد شورای عالی سیاست گذاری یک چیز است و ساختار درونی میان جریان اصلاح طلبان یک چیز دیگر است. نظر آقای منتجب نیا درباره انتقاداتی که بر عملکرد شورای عالی وجود دارد، از نظر من هم پذیرفته است. طبعا همیشه یک نهادی که تصمیم گیر است در مظان انتقاد قرار دارد و اینطوری نیست که عملکرد این نهاد صد درصد مورد تایید همه اعضای آن نهاد باشد. به ویژه در این دوره انتقادها به عملکرد شورای عالی سیاست گذاری و میزان نارضایتی از تصمیمات این شورا زیاد بوده است. اما این نقدها باید مورد بررسی قرار بگیرد تا کار به اختلاف نکشد. البته به وجود آمدن یا نیامدن اختلافات، بستگی به ساختاری دارد که آقای خاتمی در نظر خواهد گرفت. ممکن است آن ساختار با ساختار کنونی در تعارض باشد و در آنجا سعی کنند که به نوعی این تشتت را کمتر کنند.
اتفاقا بحث رهبری میان جریان اصلاحات هم محل اختلاف است. حتی گفته شده که رهبریِ شخصی برای جریان اصلاحات حرکتی استبدادی است و رهبری این جریان باید به عهده احزاب گذاشته شود. نظر شما در این باره چیست؟اینکه بگوییم جامعه اصلاح طلبی نیاز به رهبری ندارد و یا اینکه بخواهیم رهبری موجود این جریان را زیر سوال ببریم، مورد قبول من نیست. چون این رهبری، رهبری تشکیلاتی و حزبی نیست که در جایی نشسته باشند و یک رهبر را انتخاب کرده باشند. این رهبری ای است که منشاء آن مطالبات عمومی مردم و رییس دولت اصلاحات است. آقای خاتمی را نمی شود کنار گذاشت و خود او هم نمی تواند از این موضع عقب نشینی کند، چون کسی او را انتخاب نکرده است که حالا بخواهد کناره گیری کند. رابطه ای بین او و مردم وجود دارد و این موضوع تعهداتی را بین طرفین پیش می آورد. این موضوع در هیچ قالب رسمی و تشکیلاتی نمی گنجد که بگوییم که این رهبری را می خواهیم یا نمی خواهیم یا اینکه احزاب باید جایگزین آن شوند.
احزاب نمی توانند جایگزین مسئله رهبری در جریان اصلاحات شوند؛ چون احزاب اگر قدرت داشتند که می توانستند بیشتر اثرگذار باشند؛ در حالیکه می بینیم از سال 92 تا به الان هر موفقیتی که داشته ایم مرهون رهبری اصلاحات یعنی همان رییس دولت اصلاحات است. مردم به صورت فراگیر در کشور این موضوع را قبول دارند و اگر اصلاح طلبان این موضوع را کنار بگذارند، باید ریسک کنند و ببینند که مردم چقدر از احزاب اصلاح طلب حمایت می کنند و آنها را قبول دارند. مشخص است که ریسک خوبی نیست و نمی شود بر روی آن حساب کرد. ما نمی توانیم به مردم دیکته کنیم که چرا مثلا از اظهارات یک نفر حمایت می کنید و از احزاب حمایت نمی کنید! این موضوع معقول نیست چون در قالب یک کار تشکیلاتی حزبی نمی گنجد. این موضوعی است که پیش آمده است و همه سران اصلاحات از جمله مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی هم این موضوع را قبول داشتند. آقای هاشمی بارها اعلام کرده بود که هرچه آقای خاتمی تصمیم بگیرد، ما از آن حمایت خواهیم کرد. این واقعیت را نمی شود نادیده گرفت.
این انتقادات در حالی مطرح می شود که پیش از تشکیل شورای عالی سیاست گذاری، شورای هماهنگی جبهه اصلاحات که متشکل از احزاب بود، وجود داشت. پس چرا اصلاح طلبان رو به تشکیل شورای عالی سیاست گذاری آوردند؟بله دقیقا همینطور است. اگر دوستان الان نقش احزاب را پررنگ می کنند؛ چرا اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات که متشکل از احزاب بود از آقای خاتمی خواسته بودند که این شورا را با شورای راهبردی ادغام کنند و شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان را تشکیل دهند؟ اتفاقا کسی که این موضوع را درخواست کرد آقای غریبانی بود که او هم، همسو با آقای منتجبنیا است. بنابراین معلوم است که احزاب اصلاح طلب هم این واقعیت را پذیرفته اند که آقای خاتمی در چنین جایگاهی قرار دارد و نیاز دارند حول این محور تصمیم گیری شود. شورای عالی سیاست گذاری هم بر جای خود باقی بماند. به هر حال بعضی از دوستان علیرغم اینکه در شورای عالی سیاست گذاری حضور داشتند به این موضوع انتقاد داشتند و نقدشان هم محترم است. اما این موضوع را نمی شود به پای آقای خاتمی گذاشت. او الان باید تصمیم گیری کند و اصلاحاتی را انجام بدهد، من نمیدانم که او الان چه اصلاحاتی را در این زمینه در نظر دارد اما فکر می کنم که مانند دوره گذشته با پایان گرفتن کار انتخابات این دوره، امکان بازبینی و تجدیدنظر در این رابطه به وجود خواهد آمد. باید منتظر ساختار جدید این شورا بمانیم.
البته شورای عالی سیاست گذاری در سه انتخابات گذشته عملکرد مثبتی داشته است. با اين حال عمده نقدهای منتقدان این شورا مربوط به چه حوزهاي است؟این شورا از سال 94 و برای انتخابات مجلس تشکیل شد و اعمال سیاست کرد و درانتخابات اخیر هم نه در ارتباط با ریاست جمهوری که درارتباط با انتخابات شوراها در معرض انتقادات شدیدتری قرار گرفت و هنوز هم این موج ادامه دارد. بنابراین بازبینی در ساختار شورای عالی با این موج فزاینده نارضایتی که از تصمیماتشان حاصل شده است، وجود دارد و لازم است که تجدیدنظری صورت بگیرد. این موج نارضایتی در ارزیابی عملکرد شورای عالی در مرکز و استان ها صورت گرفته است که بیشتر مربوط به تغییر ساختارها در این شورا است.
منظور شما این است که با توجه به این انتقادات نباید موفقیتهای حاصله اصلاح طلبان را مرهون عملکرد شورای عالی دانست؟به نظر من پیروزی های اصلاح طلبان مرهون شورای عالی سیاست گذاری نبوده است یا علت تام و تمامش اين شورا نبوده است. بنابراین ما نمی توانیم بگوییم که اگر شورای عالی را نداشته باشیم، کلا اصلاح طلبان در انتخابات های بعدی نمی توانند پیروز شوند. نقش اصلی در این پیروزیها را رییس دولت اصلاحات داشته است. آن لیستی هم که شورای عالی تایید کرده بود، مورد انتقاد بعضی از اعضای درونی شورای عالی هم بود و حتی در مقطعی، عده ای از این شورا جدا شدند.
اگر آقای خاتمی لیست شوراها را تایید نمی کرد، بعید می دانم این لیست می توانست موفق شود. برای همین هم بود که اول آقای خاتمی از پذیرش این لیست امتناع کرد و در پیام ویدیوییاي هم که داد، حرفی از لیست شوراها نیاورد. اما در روزهای آخر او مجبور شد که پیامی در حمایت از این لیست بدهد که آن هم البته یک پیام کتبی بود و با همان پیام مردم به این لیست رای دادند. واضح است که اگر شورای عالی سیاست گذاری هم نباشد آقای خاتمی قطعا ساز و کار دیگری را تدوین خواهد کرد و با آن سازو کار می تواند همین تاثیرگذاری را داشته باشد.
منبع: رویداد24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۰۰۰۹۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست، باید تبدیل به ارزش افزوده شود.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
محمد خاتمی، لیدر جبهه اصلاحات به تازگی در سخنانی که سایت جماران آنها را منتشر کرد با طرح این کنایه که امیدواریم بزرگان کشور نگرانی این را داشته باشند که مشکلات را حل کنند(!) گفته است:
"تنها یک سال از برنامه چشمانداز ۲۰ ساله مانده است، باید ببینیم چرا به شاخصهای نهایی آن نزدیک نشدهایم."[1]
*اگرچه ایران اسلامی توانسته است به برخی اهداف خود در سند چشماندازه 20 ساله برسد و برخی از آنها هم نزدیک شود لکن سؤال خاتمی درباره برخی از شاخصها همچنان موجه است و باید به آن پاسخ داد...
نکته اول در قبال پاسخ به سؤال خاتمی این است که بخش زیادی از مجموع 20 سال متعلق به تحقق سند چشم انداز در اختیار مدیریت دولتی اصلاحطلبان بوده است و جا دارد آنها بیشتر از هر کس دیگری به مردم درباره میزان پیشرفت در سند چشمانداز گزارش بدهند.
نکته دوم این است که نمیشود از مسیر پیشرفت حرف زد اما از طوفانها و بلایا و درههای خطرناک دستکند شده در طول مسیر چیزی نگفت!
آقای خاتمی آیا میداند که اثر فتنه او و دوستانش در سال 88 بر سرعت پیشرفت کشور و زیاد شدن تحریمها علیه مردم ایران چه بود؟
3 دوره "تحریم انتخابات" که خاتمی حامی آن بود چه؟ آیا تحریم انتخابات که عملا به معنی هدف گرفتن شقیقه نظام سیاسی کشور است هیچ تأثیری در کاهش سرعت پیشرفت کشور نداشته است؟
"سیاهنمایی از اوضاع کشور و دعوت دائم مردم به خیابان" که قاتق نان اصلاحطلبان در شب و روز بود را چطور باید ارزیابی کرد؟
خاتمی باید بداند که بخش اعظمی از وقت و انرژی و تدبیر کشور طی 20 سال گذشته صرف مقابله با این توطئههای خانمانسوزی شده است که هر یک به تنهایی میتوانست تمام ابعاد زندگی و اقتصاد و معیشت و امنیت مردم را با مخاطره مواجه کند. اما نظام اسلامی در مقابل تمام این دسیسههای خطرناک ایستاد و در عین حال به یک هژمونی جهانی تبدیل شد که امروز نه تنها از معیشت مردمش دفاع کرده است بلکه همپیمانان خود در اقصی نقاط جهان را نیز زیر چتر حمایت خود دارد. و ایضا درخشش موشکهای ایران در آسمان تلاویو نیز که حتما به سمع و نظر آقای خاتمی رسیده است.
ملاحظه میشود که ایران علیرغم تمام توطئههایی که بخش بزرگی از آنها نیز عامل داخلی داشته؛ اما به جایگاه امروزینی رسیده است که عده کثیری در جهان با اطلاق هژمونی به ایران موافقت یافتهاند.
پس باید واقعیت مطلوب ایران را دید و البته سؤالات فوقالذکر را هم از آقای خاتمی و دوستانش پرسید!
درباره وضعیت پیشرفت ایران در سند چشمانداز 20 ساله همچنین خوانش این تحلیل 2 سال قبل مشرق که با عنوان "اشکها و لبخندهای سند چشم انداز ۱۴۰۴؛ امروز کجا هستیم!؟" منتشر شد نیز خالی از لطف نیست.
***
کارنامههایی که باید آنها را به مردم معرفی کرد
آیتا... محمدجواد فاضل لنکرانی، رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) طی سخنانی در مراسم تجلیل از استادان منتخب این مرکز گفته است: استادان حوزوی باید از جهت معیشت تأمین شوند.
به گزارش شفقنا، او در عین حال تصریح کرده است: برخی از تلاش های آیت الله اعرافی در تأمین معیشت استادان به ثمر رسیده است.[2]
*اذعان آیتا... فاضل لنکرانی به کارآمدی مدیریت حوزههای علمیه یک اذعان باارزش و حاوی این معناست که کارآمدی نصبالعین برنامههای مدیریت حوزههای علمیه است.
کارآمدی موثر و دور از شعارزدگی و نمایش که میبینیم مورد اشاره استادان حوزه نیز قرار گرفته است و همگان وظیفه داریم برای معرفی آنها به مردم تلاش کنیم.
دقت شود که معنای "کارآمدی" و مدیریت اصولی همین است و باید اثرات چنین مدیریتی آنچنان ملموس باشد که جامعه هدف نیز بتواند دقیقا بدانها اشاره کند.
آیتا... علیرضا اعرافی که از اعضای مجلس خبرگان نیز هست؛ مدتی قبل در نامهای سرگشاده به رئیسجمهور با برشمردن ایرادات طرح نهضت ملی مسکن به عدم توانایی عمده مردم برای بازپرداخت اقساط این طرح اشاره کرده بود.[3]
***
نگاهی به الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" برای مهاجرین خارجی
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!
محمد کرمی، استاندار سیستان و بلوچستان به تازگی طی سخنانی در دیدار با جمعی از مدیران استانی و شهرستانی پیرامون ظرفیتهای صنعتی و پیشرفت این استان گفته است: همکاری ایران با کشورهای همسایه و برعکس باید در یک چرخه مثبت باشد تا موفقیت متقابل را ممکن سازد چون همه این کشورها مکمل یکدیگر هستند و باید از ظرفیتهای یکدیگر استفاده کنند.
به گزارش ایرنا، او به ارتباط ایران با افغانستان اشاره کرد و افزود: افغانستان درخواست کرده با کارخانههای فرآوری ایران به صورت مشترک سرمایه گذاری کند و از آن طرف بخشی از استخراج معادنشان را به این طرف بیاورند و از این طریق میتوانند از معادنشان استفاده کنند.
کرمی تصریح میکند: اگر اقتصاد افغانستان را درست کنیم قطعا اقتصاد ایران نیز بهره میبرد. از آن طرف نیاز نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم"![4]
*سخنان استاندار محترم کاملا صحیح است الّا در بخش آخر که میگوید با عنایت به پیشرفت ایران و توسعه همکاری با کشورهای همسایه از جمله افغانستان آنگاه نیازی نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم!
باید دانست که بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست؛ باید تبدیل به ارزش افزوده شود نه اینکه در اختیار اتباع خارجی قرار گیرد.
زیرا در این حالت مفهوم مرز و ملت و حکمرانی و پرچم مورد استشکال قرار میگیرد.
بله! ما با افغانستانیها برادریم و همدرد آنها در مصائب و مشکلات افغانستان هستیم. و ایضا بر اساس همین برادری و همکیشی بود که مهاجران جنگزده افغانستان را پذیرفتیم و همچنان نیز میزبان آنها (اعم از شیعه و سنی) هستیم.
اما به لحاظ منطق حکمرانی؛ افغانستانیها باید به کشورشان بازگردند و در خاک خودشان نموّ داشته باشند.
چه در این حالت است که سطح همکاریهای دو کشور نیز میتواند ارتقای بیشتری بیابد چون بخشی از جمعیت بازگشته؛ دارای استعداد و تخصصی هستند که در ایران اسلامی به دست آوردهاند و لذا اکنون که در سنین ثمردهی هستند، میتوانند کمککار کشور و حکومتشان باشند.
از سوی دیگر ایران اسلامی نه تنها در گستره جمعیت فعلی خود بلکه در گستره جمعیت بسیار بیشتر (که نیازمند آن است) نیز نیازمند تمام ظرفیتهای خویش است و هر توجیهی برای اختصاص بخشی از این ظرفیت به اتباع خارجی مسموع نیست. مگر همانطور که اشاره شد در حالت نیاز به نیروی کاری که مشاغلی را در داخل کشور میزبان بر عهده بگیرد که شهروندان بنا به هر دلیلی در آن شغلها نیستند. پدیدهای که البته در ابعادی از اقتصاد ایران هم بروز کرده و برای جبران آن میتوان در کنار افغانستانیها به اتباع کشورهای دیگری غیر از افغانستان هم نگریست.
منحیثالمجموع باید این مسئله نصبالعین مدیران حکمرانی خاصّه در وزارت کشور باشد که ترتیباتی اتخاذ کنند تا اتباع محترم افغانستانی نه تنها فیالفور به کشور مادر بازگردند بلکه تدابیری هم برای حاضرین افغانستانی در ایران (اعم از مجاز و غیر مجاز) لحاظ شود تا هم حضور معیشت و کارکرد آنها برای خودشان و برای حاکمیت ایران بهینه شود و هم اگر نیازی به کار یا تخصص آنان در بازار کار ایران وجود دارد؛ فیالفور به سمت آن شغل راهنمایی شوند.
این الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" بایستی مد نظر تمام مسئولان و مدیران کشور باشد و هرگز از آنها تخطی نکنند.
***
1_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1630446
2_https://fa.shafaqna.com/?p=1788220
3_khabaronline.ir/xk5dz
4_https://irna.ir/xjQrZz