Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-04-30@07:17:51 GMT

علت راي آوري «روحاني» از نگاه «رئيسي»

تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۰۱۹۲۰۷

خبرگزاري آريا - چندي پيش مديران عامل برخي خبرگزاري‌هاي کشور ديداري با حجت الاسلام والمسلمين سيدابراهيم رئيسي داشتند که سؤالات مختلفي از تحليلِ متن، حاشيه و نتيجه دوازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري از ايشان داشتند.

به گزارش سرويس سياسي جام نيـوز، چندي پيش در ايام تعطيلات عيد سعيد فطر مديران عامل برخي خبرگزاري‌هاي کشور سفري به مشهد مقدس داشتند که طي اين سفر، ديداري صميمانه نيز با حجت الاسلام والمسلمين سيدابراهيم رئيسي توليت آستان قدس رضوي فراهم گرديد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در اين ديدار، سؤالات مختلفي درباره چرايي ورود حجت الاسلام رئيسي به انتخابات دوازدهمين دوره رياست جمهوري و نيز تحليل وي از متن، حاشيه و نتيجه اين انتخابات مطرح شد. آنچه در پي مي‌آيد متن کامل اين گفت و گوي رسانه‌اي است که از سوي دفتر حجت الاسلام رئيسي در اختيار رسانه‌ها قرار گرفته است.


* آقاي رئيسي، اگر امروز مي‌خواستيد براي ورود به انتخابات تصميم بگيريد دوباره نامزد مي‌شديد؟
من در دوران تبليغات انتخابات رياست جمهوري هم چندين بار گفتم که بهترين شغل يعني خادمي علي‌بن موسي الرضا(ع) و زوار بزرگوارشان را دارم و هيچ کاري برايم از اين بالاتر و شيرين‌تر نيست؛ اما واقعاً با وضعيتي مواجه بوديم و هستيم که يک مسئوليت مضاعفي را براي حضور در انتخابات ايجاب مي‌کرد.جمهوري اسلامي در دهه چهارم حياتش، بايد از خود در حل مسائل پيچيده اقتصادي و بين المللي کارآمدي بيشتري نشان دهد؛ مردم را روز به روز به انقلاب و اهداف بلند آن اميدوارتر کند؛ نفوذ بين المللي، منطقه‌اي و گفتماني‌اش را افزايش دهد؛ در يک کلمه نظام اسلامي بايد نشان دهد که همچنان «مي‌تواند» و بايد کارآمد و الهام‌بخش و پيشرو باشد.خب، اين تفکر «ما مي‌توانيم» در چند سال اخير به‌طور واضح در سطوحي از قوه مجريه کشور افول کرد، يعني روحيه اعتماد به نفس و تلاش براي باز کردن راه ها و گره از کار مردم و پيشرفت ميان مديران جاي خودش را به «نااميدي و نمي‌شود» داد.

براي يک حرکت پيش‌رونده و يک موجود زنده بانشاط به‌نام انقلاب، نگاه «ما نمي‌توانيم» يک تهديد اساسي است. اين واضح است که نسخه دشمن براي مقابله با انقلاب در دوره کنوني القاي پشيماني از گذشته به مسئولان و مردم است تا جايي که مداوم دستور عقب‌نشيني صادر شود، يعني بنا دارند تفکر و روحيۀ بانشاط مديريت انقلابي را به يأس و نمي‌شود مبتلا و بالطبع انقلاب اسلامي را به موجودي حاشيه‌اي و هضم‌شده در مناسبات نظام سلطه و نظم نوين جهاني تبديل کنند. متأسفانه اين رويکرد غلط در انديشۀ برخي از مديريت هاي کلان اجرايي هم نفوذ کرده است.واقع مطلب اين است که انقلاب اسلامي در عرصۀ مديريت کشور پس از سال ها هنوز نتوانسته است طرح خود را به‌صورت کامل ارائه دهد. الگوهايي از مديريت انقلابي وجود دارد و آثار خوبي خلق کرده است ولي به‌عنوان يک جريان غالب نه خود را کاملاً شناسانده است و نه بر فرهنگ مديريتي و اجرايي کشور حاکم شده است. ريشه‌هاي مشکلات کشور شناخته‌شده نبودن اين نوع از مديريت عقلاني و انقلابي و جاري نشدن آن در ساختارهاي مديريتي کشور است.

من عقيده دارم انقلاب اسلامي حتي به کساني که به اين انقلاب اعتقاد ندارند بيشترين خدمت را کرده است و وظيفه هم دارد بکند، منتها اين پروژه هنوز کامل نيست و خلأهايي دارد که بايد پوشانده شود، همين موجب ناکارآمد نشان دادن انقلاب و نظام مي‌شود.حالا در مقابل اين مسير، تکليف نيروهاي دلسوز و دغدغه‌مند چيست؟ نشستن و تماشا کردن؟ نگراني از هزينه شدن و هزينه دادن؟ مردم مؤمن و فداکار ما براي انقلابشان اين‌همه هزينه مالي و جاني را پذيرفته‌اند تا به يک الگوي مستقل تبديل شود؛ يعني بتواند واقعاً در همه ابعاد پيشرفت کند و در عين حال، عزت و عظمت داشته باشد و مردمش، شرمنده و کوچک‌شده و وابسته به قدرت هاي زورگو نباشند؛ حالا در مقابل جرياني که مي‌خواهد بگويد پيشرفت الّا و لابد از راه وابستگي به غرب يا شرق مي‌گذرد و در واقع مي‌خواهد به مردم بگويد که شعارهاي استقلال و آزادي را که در انقلاب خواسته‌ايد، در حد يک شعار بوده است و تحقق يافتني نيست، چه بايد کرد؟ آيا نبايد حرف منطقي و عقلاني انقلاب را سر دست گرفت؟ اين يک وظيفه و مطالبه عمومي بود.

بسياري از مردم مؤمن و نخبگان دانشگاهي و علماي بزرگوار و طلاب و دانشجويان و قشرهاي مختلف اتمام حجت کردند و خواستند که در صحنه اين مبارزه و امتحان حاضر شوم، من هم سعي کردم وظيفه‌ام را انجام دهم و از اين بابت خدا را شکر مي‌کنم.

اساساً برخي از منازعات سياسي در کشور به تقابل دو نوع نگاه برمي‌گردد؛ يک نگاه که مي‌گويد انقلاب اسلامي الگويي براي ادارۀ کشور دارد که متفاوت از نظام سرمايه‌داري است و يک نگاه که نه از خلاقيتي برخوردار است و نه حاضر است دربارۀ نوع مديريتي که تفکر انقلابي ارائه مي‌دهد بينديشد و تنها راه بقا را توجه به اراده بيگانگان مي‌داند. من به اين انتخابات قدم گذاشتم که بگويم رفتار و مديريت انقلابي آن تصويري نيست که دشمنان آن ساخته‌اند و گام اول براي اين که وضعيت کشور اصلاح شود اصلاح اين تصوير است.


* با اين توصيف شما، نتيجه انتخابات يعني مردم به الگويي که شما معتقديد نادرست است، اعتماد کردند و مسيري را که شما نماينده‌اش بوديد و مي‌گوييد مسير بهتري بوده است، رد کردند؟
تحليل نتيجه انتخابات با اين ساده‌سازي‌ها به‌نظرم خطايي است که نبايد در دام آن بيفتيم. ما مي‌دانيم مردم به‌دلايل مختلف به يک فرد يا يک جريان رأي مي‌دهند، اگر اين انگيزه‌ها را دقيق نشناسيم خودمان را به اشتباه خواهيم انداخت و موجبات سوء استفاده از رأي مردم را فراهم خواهيم کرد. بله، يک جريان تبليغي خاصي که طيف هم هستند از باندهاي بلندگوي تبليغاتي دشمنان از آمريکا و انگليس گرفته تا برخي رسانه‌هاي داخلي مي‌خواهند نتيجه انتخابات را همين‌طور تفسير کنند، چرا؟ چون با اين تفسير کار دارد، مي‌داند که اگر بتواند اين تفسير را جا بيندازد، پله‌اي هست براي مقاصد بعدي و تضعيف هويت و استقلال ملي، اما واضح است که اين تفسير، معيوب است.در تحليل‌هاي علمي از يک انتخابات هم انديشمندان علوم سياسي مطالب مهمي دربارۀ دور دوم انتخابات ذکر کرده‌اند، به‌ ويژه در کشور ما که اقتضائات خاصي وجود دارد که ساده‌انديشي دربارۀ تحليل يک انتخابات را رد مي‌کند.


* تفسير خود شما از نتيجه چيست؟
براي تفسير، اول بايد چارچوب داشته باشيم؛ چارچوب اول و اصلي براي ما در انتخابات، حضور گسترده مردم بود، چون لازمه حفظ اصل نظام، حضور و انسجام مردم است. اگر امروز ما نگرانيم که برخي در دنبال کردن اهداف پيشرفت و تعالي کشور، لَنگ مي‌زنند، به‌خاطر اين است که اين ضعف ها و ناکارآمدي‌ها، ممکن است مردم را نسبت به اصل نظام و کارآمدي آن بدبين کند. حالا اگر در همين شرايط يک جمعيت عظيم 41ميليوني پاي صندوق بيايند، اين يعني موفقيت نظام؛ اين يعني با وجود همه بدخواهي‌ها و بددلي‌ها مردم به اصل نظام اعتماد دارند، مردم به صندوق رأيي که نظام برايشان گذاشته، اعتماد دارند. اين يک شکست واضح براي دشمنان کشور است؛ اين ها آرزويشان قهر مردم با نظام بوده و هست؛ نگاه نکنيد که در اين انتخابات از تحريم صحبت نکردند يا ظرفيت عظيم تبليغي‌شان را براي يک جريان بسيج کردند، ته دلشان و آرزوي اصلي‌شان اين است که مردم نااميد شوند و با نظام قهر کنند، وقتي ديدند اين نقشه قديمي‌شان هنوز نمي‌گيرد، تاکتيک را عوض کردند. شما انتخابات مجلس نهم را ببينيد. در بهمن سال 89، اين اولين انتخابات بعد از انتخابات رياست جمهوري 88 بود، همه توان‌شان را گذاشتند که بگويند مردم به نظام اعتماد ندارند و بعد از 88 ديگر پاي صندوق نمي‌آيند. مردم چه کردند؟ بيش از 60 درصد پاي صندوق آمدند؛ يعني معادل انتخابات مجلس در دور قبل آن.

در همين انتخابات اخير رياست جمهوري دوازدهم هم ثبت رکورد حضور بالاي مردمي شد يک پيروزي براي ملت و نظام. اين انتخابات بسياري از ته‌مانده‌هاي آثار بد فتنۀ 88 را هم از بين برد و منطق و صداقت انقلاب در موضوع انتخابات به‌طور کامل به اثبات رسيد.البته اين نکته را هم بايد بگويم که اگر رأي مناطق مختلف را تحليل کنيد، متوجه مي‌شويد که مشارکت قشر ضعيف و محروم، در انتخابات کاهش پيدا کرده است و اين نقطه ضعف دولت ها است که گاهي با سياست هاي غلطشان اميد مردم و به‌ ويژه طبقه محروم را کم کرده‌اند. ببينيد تا اميد نباشد، حرکت ايجاد نمي‌شود.

در انتخابات اخير حدود 15 ميليون نفر رأي ندادند، بررسي‌هاي ما نشان مي‌دهد بخشي از آن، آراي اخذنشده در روستاها و شهرهاي کوچک است اما سهم زيادي از اين جمعيت کساني هستند که نسبت به رفت‌وآمد دولت ها بي‌تفاوت شده‌اند، چون احساس مي‌کنند در اين رفت‌وآمد دولت ها سود و نفعي براي آنان وجود ندارد؛ يا کساني هستند که بر اثر عمل نکردن دولت ها به شعارها و وعده‌هايشان، احساس نااميدي و ترديد مي‌کنند. در واقع در اين انتخابات ناکارآمدي ها بخش‌هايي از جامعه را از مشارکت‌جويي سياسي نااميد کرد.در اين انتخابات، يک نقطه مرکزي سخنان بنده در توجه به همين اقشار بود تا مردم مستضعف و باکرامت ما احساس نکنند که حرف آنها زده نمي‌شود و بدانند که ميان هياهوهاي سياسي احزاب و جناح‌ها، کسي هم هست که درد آنها را بشناسد و با صداي بلند بگويد.


* پس چرا همين قشرها به شما رأي ندادند و برنده انتخابات نشديد؟
رأي دادن يا ندادن، مسئله دوم است، مسئله اول اين است که بخشي از جامعه که بر اثر سياست هاي غلط ضعيف و ضعيف‌تر شده و اميدي براي حرکت ندارد، بداند که در صحنه انتخابات که اوج شلوغ‌کاري‌هاست، کساني هستند که حرف دل او را بزنند؛ اين خودش اميدآفرين است ولو آن که به‌اندازه‌اي توليد اميد نکند که منجر به رأي غالب بشود، يعني همين که يک حلقه وصل و يک زبان مشترک، با افرادي که به‌تعبير امام راحل ولي‌نعمتان انقلاب هستند ايجاد کنيم، خودش پيروزي و موفقيت است. من فکر مي‌کنم اين کار تا حدي انجام شد، يعني اگر چنين صدايي در انتخابات وجود نداشت، بي شک، مشارکت مردم در انتخابات به‌مراتب کمتر از اين بود. اين رويکرد، حتي در مسير رقيب هم اثر گذاشت.

اصلاً شما رسانه‌اي هستيد و يکي از کارهاي رايج در ارتباطات، تحليل محتواست؛ بياييد تبليغات جريان رقيب ما در انتخابات را تحليل محتوا کنيد. اينها ابتدا وجود مشکلات جدي را انکار مي‌کردند؛ پيام نوروزي امسال رئيس‌جمهور محترم را نگاه کنيد؛ آمارهايي که آنجا گفته مي‌شود، يعني تقريباً هيچ مشکلي در کشور وجود ندارد، و مسائلي نظير بيکاري، رکود، فقر و کاهش قدرت خريد مردم به‌ويژه اقشار ضعيف يک مشت حرف بيخود از جانب منتقدان است، اما چه مي‌شود که در ايام منتهي به انتخابات ناگهان مستمري مددجويان افزايش قابل توجه پيدا مي‌کند، سايت کارورزي راه مي‌افتد، براي وصل يارانه افرادي که يارانه‌شان را قطع کرده بودند، پيامک مي زنند و حرکت تبليغاتي انجام مي دهند، وعده يک‌ميليون شغل را در سال که ما داده بوديم، اول مسخره مي‌کنند اما سخنگوي دولت را پشت تريبون مي‌فرستند تا بگويد سالي 955 هزار شغل ايجاد مي‌کنيم، وعده افزايش 3برابري يارانه ضعيفان را که ما داده بوديم، اول هجو مي‌کنند بعد خودشان مي‌گويند حتي تا 5 برابر امکان افزايش وجود دارد؟ البته الان شنيده مي‌شود که بعد از انتخابات دارند زير برخي از همان وعده‌ها مي‌زنند مثلاً همان يارانه را که به قطع‌شده‌ها پيامک داده بودند، مي‌خواهيم وصل کنيم، الان پيامک داده‌اند که نه، بايد بررسي کنيم! اميدوارم اينها درست نباشد. اين نشان مي‌دهد اين انتخابات حداقل خاصيتي که داشت اين بود که دولت را وادار کرد تا صداي مردم را بشنود، همين موفقيت کمي نيست.اين را مي‌خواهم بگويم که فکر مي‌کنم يک فايده حضور بنده، قدرت دادن به صداي ضعيف محرومان و اميدوار کردن آنها به اهداف و پرچم و شعارهاي اصلي انقلاب بود. ما از بن دندان معتقديم که تنها راه‌حل مشکلات و احقاق حق مردم ايران، تحول در مديريت و استقرار يک عقلانيت انقلابي براي اداره کشور است، ساير مسيرها بي شک دير يا زود به اراده دشمنان ايران وابسته مي‌شود و اراده دشمنان مردم هم که معلوم است چيزي جز ضعيف کردن کشور در همه زمينه‌ها نيست.


* يعني شما به اين که دل محرومان را شاد و بخشي از آنها را با خودتان هموار کرديد، راضي و قانع هستيد؟
من از اين که حرف دل بخشي از مردم را در انتخابات گفتم، راضي و خدا را شاکر هستم، چون اين مردم عموماً رنج‌ديده‌ها و هزينه‌داده‌ها براي انقلاب هستند و وظيفه ما که در اين نظام مسئوليت داريم در توجه به آنها مضاعف است. اما اين که گفتيد، قانع هستيد، نه؛ قانع نيستم. اولاً ما در اين انتخابات اشکال هايي داشتيم، مثلاً زمان تبليغات زمان کوتاهي براي معرفي ايده‌ها و برنامه‌هاي من بود و من کار تبليغاتي را به‌علت رعايت قانون شروع نکرده بودم. نظرسنجي‌هاي يک‌ماه مانده به انتخابات نشان مي‌داد بسياري از مردم اساساً مرا نمي‌شناختند، بر‌خلاف طرف مقابل که چهار سال در قدرت بود و انواع و اقسام ابزارهاي تبليغاتي را هم در اختيار داشت؛ حتي صداوسيما که بايد ملي و فراجناحي باشد، به‌دلايلي از جمله گروکشي‌ها درباره بودجه و گاهي گرايش‌هاي خاص تحليلي، در مقاطع نزديک به انتخابات متأسفانه به روابط عمومي و ستاد تبليغي دولت تبديل شده بود که اين وضع در شأن سازماني با مأموريت هاي ملي نيست؛ دولت خودش روابط عمومي و ابزار دارد، انتظار مردم از صداوسيما اين است که روابط عمومي و سخنگو و بلندگوي حق و حقوق ملت باشد، حالا نمي‌خواهم باب اين موضوع را در اينجا باز کنم، اين قضيه به آسيب‌شناسي نياز دارد.

مهم تر از اين که با بنده مردم خوب آشنايي نداشتند، اين بود که ما نتوانستيم طرز تفکر خود را در موضوع تحول در مديريت کشور به مردم انتقال بدهيم. البته اين يک موضوع فراانتخاباتي است و بايد روي آن کار بشود. مشکل ما چند مورد ضعف و ناکارآمدي و يا چند مورد اختلاس و تخلف نيست بلکه مشکل اساسي‌تر از اين حرف‌هاست، مختصات اين تغيير بايد براي مردم تبيين شود.


نکته ديگر اين که «تبليغ منفي» در کارهاي انتخاباتي دنيا به يک امر رايج تبديل شده است؛ يعني کانديداها نگاه مي‌کنند به وضع خودشان و محاسبه مي‌کنند با رأي پايه‌اي که دارند به‌طور طبيعي نمي‌توانند برنده شوند؛ خب، تدبير رايج در اين شرايط چيست؟
اين است که رأي‌دهندگان مردد را بترسانند و طرف مقابل را خطرناک نشان دهند. جلب رأي از مسير اثبات کارآمدي، کار يک ماه و دو ماه نيست. مجموعه‌اي که به هر علتي احساس کند نتوانسته در طول چند سال در عرصه اجرا، کارآمدي ايده و عمل خود را اثبات کند به رسانه و عمليات رواني تکيه مي‌کند، چون ترساندن مردم از رقيب برخلاف مورد قبلي، نياز به فرصت ندارد و ظرف چند روز محقق مي‌شود. شما اين را در انتخابات اخير به‌وضوح ديديد. هراس‌زدايي از جامعه نسبت به جريان انقلابي يکي از مهم ترين مأموريت‌هاي آينده است.


* يعني شما که وارد انتخابات شديد مسائل را از قبل نمي‌دانستيد؛ طبعاً وقتي که وارد چنين عرصه‌اي مي‌شويد بايد آماده اين تير و ترکش ها هم باشيد.
بله، اين وضع، قابل پيش‌بيني بود اما حقيقتاً خود بنده اين حجم از تخريب و ترساندن مردم را پيش‌بيني نمي‌کردم؛ چرا؟ چون پيش خود مي‌گفتم که اولاً طرفِ رقابت، فردي است که لباس دين و روحانيت را به تن دارد و لااقل در اين قضيه حد نگه مي‌دارد؛ نه اين که کاري نمي‌کند، بلکه بالأخره تا يک جايي جلو مي‌رود، ثانياً ايشان از اول انقلاب مسئوليت داشته، بنابراين لااقل حريم نظام و اصول اخلاقي انتخابات را نگه مي‌دارد؛ ثالثاً اکنون رئيس‌جمهور است و شئونات رئيس‌‌جمهور را حفظ خواهد نمود؛ خب، در انتخابات و به ويژه ده روز آخر هر سه محاسبه ما به‌هم خورد.


* يعني معتقديد اگر رقيب اين کارها را نمي‌کرد، مردم به شما رأي مي‌دادند؟
قرار نيست بنده جاي مردم تصميم بگيرم، من دارم عرض مي‌کنم که در انتخابات اين اتفاقات افتاد و بسيار مؤثر هم بود؛ البته به‌دليل همان وقت کم و پرهيزي که از ورود زودهنگام و غيرقانوني به انتخابات داشتم، و همچنين برخي ضعف هاي تبليغاتي ما، در مواردي بايد خيلي بهتر عمل مي‌کرديم؛ مثلاً اين که بتوانيم علاوه بر محرومان و اقشار ضعيف، صدايمان را به طبقه متوسط هم برسانيم؛ حرف من اين است که رقيب، با مجموعه تبليغات تخريبي بي‌سابقه، چنان فضاي رعب و ترس‌آلودي ايجاد کرد که صداي ما به بخشي از جامعه نرسيد. به‌نظر شما سخيف‌تر و خنده‌دارتر از اين ادعا وجود دارد که مي‌گفتند اگر فلاني بيايد در خيابان ها و پياده‌روها ديوار مي‌ کشد؟ (خنده) اما با تبليغات و تخريب ها کاري کردند که متأسفانه بخشي از جامعه ترسيده بود که نکند واقعاً اينها رأي بياورند و آزادي هاي مردم را سلب کنند!

يا مثلاً گفتند اگر اينها رأي بياورند، جنگ و ناامني مي‌شود، يا دوباره تحريم مي‌شود. خب، به تازگي مردم خبرها را مي‌بينند، در آمريکا يکي از بي‌سابقه‌ترين تحريم ها عليه ما در حال تصويب است. قصدشان اين است که با اين تحريم ها جنگ داخلي درست کنند و مردم را به جان هم و به جان نظام بيندازند؛ خب، چرا آقايان جوابگو نيستند؟ مگر شبکه‌هاي رسانه‌اي و تبليغاتي‌شان نمي‌گفت اگر فلاني رأي بياورد جنگ و تحريم است، چرا هنوز چند هفته نگذشته چنين تحريم پيچيده و چندلايه‌اي عليه ملت ايران طراحي و تصويب شد؟ اينها شماتت نيست، بلکه تبيين واقعيت است.

کار دشمن دشمني است. براي دشمن فرقي بين دولت ها نيست. او مي‌خواهد ريشه ملت مسلمان ايران و اسلام و اصل انقلاب را بزند. اتفاقاً آمريکا بيش از هر کس با تحريم هايش دارد به طبقه متوسط در ايران ضربه مي‌زند. اين واقعيت را که برداشتن تحريم ها تنها از مسير شکل‌گيري يک دولت مقتدر و نه با ترس و مجامله محقق مي‌شود برخي پوشاندند و الان هم پاسخگو نيستند، اينها مطلقاً گله از تخريب شخص خودم نيست. اينها نگراني از باب شدن يک روش در فرهنگ سياسي ماست.رقيب‌هراسي، آن‌هم به‌دروغ و فريب، يک روش جاري در رقابت هاي انتخاباتي دنيا به‌ويژه غرب است؛ اما نظام ما فرق دارد، ما که مسلمان هستيم، آيا بايد همان روش هاي غيراخلاقي غربي‌ها را کپي کنيم؟

به هر حال انتخابات تمام شده اما اين يک زنگ خطر است. اين که فرهنگ سياسي مسئولان چنان تغيير کرده که همانند غربي ها براي کسب قدرت، کميته عمليات رواني تشکيل مي‌دهند و در آنجا براي نشر حداکثري دروغ و تهمت هاي عجيب و غريب برنامه‌ريزي مي‌کنند و بعد هم که نتيجه مي‌گيرند؛ نه‌تنها احساس گناه نمي‌کنند بلکه براي خودشان کف مي‌زنند و مي‌گويند موفق شديم.، اين يعني فرهنگ سياسي رو به انحطاط است.

تا گفته مي‌شود تهاجم فرهنگي و يا گفته مي‌شود منکر، ذهن برخي افراد مي‌رود سراغ پوشش جوانان يا امثال اين موارد؛ در حالي که مهم ترين اولويت در تهاجم فرهنگي، ما مسئولان هستيم و غربي شدن فرهنگ سياسي هم يکي از مهم ترين منکرات است که متأسفانه در ذهن سياسيون در حال تبديل شدن به معروف است. اگر ما مسئولان در نظام اسلامي اين‌گونه عمل کرديم، قاعده اجتماعي الناس علي دين ملوکهم، وضعيت به‌مراتب بدتري را در عرصه معاملات و تعاملات اجتماعي وعده مي‌دهد. عمليات رواني و رقيب‌هراسي که اتفاق افتاد متأسفانه دامن ديگراني را هم گرفت که بماند.


* ببخشيد که صريح سؤال مي‌پرسم، يعني به‌نظر شما کساني بودند در انتخابات که بخواهند به شما رأي بدهند اما با عمليات رواني رقيب شما به آقاي روحاني رأي داده باشند؟
جامعه در کلّيت خود، صفر و يکي نگاه نمي‌کند و همه يک جور تصميم نمي‌گيرند. بالاخره بخشي از مردم را از آنچه خودشان هم مي‌دانستند بي‌اساس است ترساندند و با اين اقدام فضاي رواني کشور را تحت تأثير قرار دادند. يک نمونه براي اين موضوع، همان جوان، آقاي مقصودلو بود. خب، ايشان را در نمازخانه فرودگاه، درست در زماني که براي رسيدن به پرواز عجله هم داشتم به من معرفي کردند و اگرچه با سابقه او آشنايي نداشتم اما گفتند علي‌رغم سابقه‌اش، به تازگي اشعار و ترانه‌هاي اثرگذاري در مورد شهدا، حجاب، مدافعان حرم و ... خوانده است و همان‌جا خيلي صادقانه باب صحبت کوتاهي درباره سوابق منفي گذشته‌ و اين که از آن رويگردان بوده، باز کرد. با اين که بعد از نماز با عجله به‌سمت پرواز بايد مي‌رفتم، اما نشستم و 3 تا 4 دقيقه او را به‌خاطر ترانه‌اي که براي امام رضا(ع) خوانده بود، تحسين و تشويق کردم و رفتم.

بعداً از دوستان شنيدم که ايشان تصوير اين ديدار کوتاه را در فضاي مجازي منتشر کرده و نوشته که من ابتدا از فلاني مي‌ترسيدم...‌، ببينيد چگونه فضاي رواني جامعه و جوانان را با عمليات رواني تحت تأثير رقيب‌هراسي قرار داده بود. صدها هزار نفر تحت تأثير اين تبليغات قرار گرفته بودند. البته گويا ايشان تاوان اين اظهارنظر خود را هم داده بود. خيلي متأسف شدم وقتي شنيدم که تصاوير نامناسبي از گذشته که او از آنها اعلام برائت کرده با طراحي همان اتاق عمليات رواني به‌طور گسترده در فضاي مجازي پخش شد. خُب، اين کار خيلي زشت و حرام بيّن و اشاعه فحشاء از جواني است که اظهار مي‌کند من توبه کرده‌ام.، اين گناهي عظيم‌تر است.

خب، از اين ديدار معمولي هم متأسفانه برخي سوء استفاده کردند؛ شئونات فردي و اجتماعي ما به‌عنوان يک طلبه اقتضاء مي کند که جوانان را از خود نرانيم، به ويژه افرادي که مي‌خواهند راه اصلاح را در پيش بگيرند. من در طول سال هاي گذشته بارها در مجامع عمومي و ... با افرادي که بعضاً سوابق خوبي هم نداشتند و حتي محکوم هم شده بودند، صحبت کرده‌ام و پاي درددلشان نشسته‌ام.


* اما ظاهراً شما علاوه بر روش تبليغاتي رقيب، مدعي مواردي همچون انجام تخلفات آشکار و فراوان در انتخابات نيز شديد؟
ببينيد، انتخابات تمام شد و بنده و دوستانمان و همه حاميان ملتزم به نتيجه انتخابات هستيم. تمام تلاشمان هم کمک به مجموعه دولت و رئيس جمهور محترم براي ارتقاي کارآمدي‌ها و تحقق وعده‌ها و حل مشکلات مردم است.

مواردي که در فرآيند انتخابات مورد اعتراض بنده بود و هست دقيقاً منطبق بر اصل هشتم قانون اساسي است. اصل مترقي امر به معروف و نهي از منکر که متأسفانه در جامعه ما تنها تفسير مورد اشاره از اين دستور الهي و اصل قانون اساسي رعايت پوشش و آن هم مختص بانوان بوده. من معتقدم کاربرد اصلي و ضروري‌تر امر به معروف و نهي از منکر در خطاب به مديران و حاکمان هست. اين موضوعات با رويکرد اصل هشتمي بايد پيگيري شود و الّا من هيچ شکايت و گله عمومي از بابت موارد شخصي ندارم و آن را به خداي خود واگذار کرده‌ام.

يکي از اين تخلفات، استفاده بي‌رويه از ابزارهاي حاکميتي در اختيار دولت در دوره قبل و حين برگزاري انتخابات بود. من چندين دوره عضو هيئت‌هاي اجرايي و مرکزي نظارت بر انتخابات بوده‌ام. در همين دوره هم عضو بودم که قبل از اعلام کانديداتوري، از آن استعفا دادم. اين را نه به‌عنوان يک کانديدا، بلکه به‌عنوان فردي با سابقه چندين دوره عضويت در هيئت‌هاي اجرايي و مرکزي نظارت و اطلاع از سوابق عرض مي‌کنم که کمّ و کيف اين شکل تخلفات در اين دوره عجيب و بي‌سابقه بود. تخلف، زيبنده نظام اسلامي نيست و بايد جلويش گرفته شود. بنده اگر در اين زمينه پافشاري کردم، در واقع به وظيفه ديني و ملي خود يعني نهي از منکر عمل کردم؛ تخلف در انتخابات که مساوي با ضايع شدن حق الناس است، يک منکر بزرگ و در سطح ملي است و بايد با آن برخورد شود تا تکرار نشود. اکنون هم شوراي محترم نگهبان اعلام کرده است که تخلفات دولتي را به قوه قضاييه ارسال کرده است و اميدواريم دستگاه قضايي به‌طور جدي و بدون مماشات با مجري و مباشر و معاون در تخلف، بر اساس قانون برخورد کند تا در آينده حق مردم اين‌گونه تضييع نشود.


* آقاي رئيسي، گفتيد که در برقرار کردن ارتباط مؤثر با جماعتي که به شما رأي ندادند مشکل داشتيد، يعني معتقديد حرفتان به آنها نرسيد و رقيب آنها را از شما ترساند؛ حالا نقداً 16ميليون هستند که به شما رأي داده‌اند و بيش از 23ميليون رأي نداده‌اند؛ با اينها مي‌خواهيد چه‌کار کنيد؟
حقيقتاً و براي چندمين بار عرض مي‌کنم سپاسگزار آن اعتماد 16 ميليوني هستم که با وجود باران سيل‌آساي تهمت و تخريب، باز هم به بنده اعتماد کردند؛ اين موضوع فارغ از اين که به بنده رأي داده شده، واقعاً جاي تأمل و بررسي دارد.

قبلاً گفتم در اينجا يک مشکل جدي هست که بايد شجاعانه با آن مواجه شد. اما علاوه بر آن بايد پرسيد چه مي‌شود که با وجود تأخير و ضعف هاي تبليغاتي ما و تخريب‌هاي رسانه‌اي عظيم طرف مقابل و آن تصويرسازي ترسناک شبکه تبليغاتي با وسعتي بي‌نظير و تهديدها و تطميع‌ها در شهرها و روستاها اما در نهايت، يک رأي پرقدرت شکل مي‌گيرد که خب، اين رأي براي نفر دوم در مقايسه با همه انتخابات گذشته يک رکورد است به‌ويژه بين دو دوره؛ يعني در شرايطي که رئيس‌جمهور مستقر، خودش يک ضلع رقابت است.

اين اتفاق، بي‌اغراق يک نعمت بزرگ است که اولاً بايد شکرش را به‌جا آورد و ثانياً براي حفظ و ارتقاي آن، به خود مردم مراجعه کنيم. من با وجود نگراني از معضلاتي که براي معيشت مردم و عزت و اقتصاد ملي پيش‌بيني مي‌کنم، اما کشور را در دوره پس از آن در آستانه يک تحول مديريتي مي‌بينم. اين تحول، به‌اعتقاد من با گرايش عموم مردم و آگاهي آنان رخ خواهد داد، فارغ از اين که مجري آن، امثال بنده يا اين و آن باشد، بنابراين تلاش توده عظيمي که در اين انتخابات به شعارهاي مطرح‌شده از سوي اينجانب اعتماد کرد به هدر نرفته، اين اراده‌ها بر اساس قواعد مردم سالاري در جلب نظر سايرين و تعيين مسير آينده‌اي نزديک در کشور مؤثر خواهد بود.


* يعني بنا داريد فعاليت‌هايتان را از سر بگيريد؟
البته فعاليت حرفه‌اي ما در آستان قدس به‌عنوان متولي و مدير کلان اين مجموعه مقدس، از اقتضائات روزمره سياسي جدا است و در مسير ترسيم‌شده خود ادامه خواهد يافت. براي اداره آستان قدس افق بلندمدتي داريم که بيشتر هم از حکم 7بندي رهبر معظم انقلاب در انتصاب اينجانب، الهام گرفته است و حتي اگر من رئيس جمهور هم مي‌شدم، همان مسير پيگيري مي‌شد، کما اين که براي پرهيز از اصابت شائبه‌ها و تهمت ها به اين آستان مقدس، از ابتداي ورود خود به عرصه انتخابات تا پايان آن، ارتباطات کاري خود با آستان را به‌طور کل قطع کردم و به تمامي مديران آستان تکليف کردم که حق ندارند همزمان با اشتغال در اين آستان فعاليت انتخاباتي کنند. اما درباره نيازي که به تحول در مديريت کشور احساس مي‌شود، اولاً بحث فعاليت صرفِ شخص بنده نيست، زيرا فعاليت نيروهاي دلسوز کشور براي تحول در مديريت کشور محدود به بنده يا انتخابات نيست.

اساساً براي تغيير وضع موجود در مديريت به‌طرف مطلوب در کشور بايد اقدام و روشنگري کرد و از همۀ فرصت ها براي قدرت يافتن مردم در ادارۀ امور خودشان و اصلاح روند مديريتي کشور استفاده کرد. ثانياً اين فعاليت ها متوقف نشده بود که بخواهيم از سر بگيريم. يک جريان اجتماعي پرانگيزه، مقاوم و اهل خدمت صادقانه به مردم، در اين انتخابات خودش را نشان داده و دارد راهش را براي آينده باز مي‌کند. مطالبات اين جريان هم چيزي جدا از مطالبات قاطبه ملت نيست؛ همه تلاش ما اين خواهد بود که با ايجاد انسجام، حرف مردم و خواست مردم و حقوق اساسي مردم را طرح کنيم.


* مشخصاً چه‌کاري مي‌خواهيد بکنيد؟ اين روزها زمزمه ايجاد دولت سايه مطرح است، قرار است چنين سازوکاري راه بيندازيد؟
درباره سازوکار، فارغ از نظر مردم، کارشناسان خبره و نيروهاي انقلابي عمل نخواهد شد؛ يک برکت و نعمت ديگر اين انتخابات، جمع شدن بخش عظيمي از نيروهاي دلسوز کشور دور هم و کنار گذاشتن کدورت ها بود. در ادامه هم، اهداف مشخص است.

همان‌طور که گفتم مهم اين است که به‌رغم خواست دشمن و برخي عوامل داخلي آن، نشان بدهيم که انقلاب پاي کار مردم و حلال مسائل آنهاست، نه بي‌تفاوت نسبت به حل مشکلات کشور و ملت، و براي حل مسائل راه‌حل و برنامه دارد، ضمن اين که فقط هم نبايد به نشستن و برنامه دادن اکتفا کرد، بلکه با استفاده از ظرفيت‌هاي خودجوش خود مردم علاوه بر کارهاي ايجابي، هم مطالبه‌‌گري بايد کرد و هم به ارائه راه حل مشکلات اقتصادي و محروميت‌ها و زنده کردن اميد در لايه‌هاي مختلف اجتماعي بايد پرداخت.


* يعني قصد داريد که افراد مؤثر جريان اصولگرا را هم‌افزا و زير چتر خود جمع کنيد؟
بنده چتري ندارم؛ اگر چتري است، چتر تفکر انقلابي است و همه افراد، خارج از دسته‌بندي‌هاي رايج و گروه ها و احزاب سياسي بايد تلاش کنيم که با عمل درست و انقلابي زير چتر انقلاب باقي بمانيم. اصولگرا و اصلاح‌طلب اگر در خط امام(ره) باشند، انقلابي‌اند و فرقي ندارند. بحث بر سر يک گفتمان است که مطمئنم روز به روز گسترش پيدا خواهد کرد چون تنها راه حل مشکلات اساسي کشور است.

اين چالش‌هاي سياسي و مشکلات جاري در کشور منجر به توليد گفتمان تحول در مديريت کشور و تحول در ساختارهاي مديريتي خواهد شد که مطابق با نيازها و اقتضائات کشور صورت خواهد گرفت. در تبيين ضرورت اين تحول و چگونگي آن انديشمندان و متفکران بايد جلودار باشند و تمام نيروهاي دلسوز کشور بايد به همفکري و روشنگري بپردازند.


* رابطه‌تان با افرادي همچون آقايان قاليباف و جليلي که در انتخابات به‌نفع شما کار کردند، همچنان برقرار است و آيا درباره آينده با اين افراد هم صحبت کرده‌ايد؟
برادراني که گفتيد در انتخابات حقيقتاً مجاهدت و تلاش و اقدامي وظيفه‌شناسانه و زمان‌شناسانه کردند؛ بنده ممنون آنها و ديگر عزيزاني هستم که بي‌دريغ و با نيت الهي، در سراسر کشور کار شبانه‌روزي و بي‌منت کردند. البته همين‌جا هم بگويم که به‌خلاف برخي ادعاهاي رسانه‌ها، من نه قبل از ثبت‌نام ها و نه بعد از آن تا روز انتخابات از احدي از نامزدهاي بالقوه و بالفعل انتخاباتي نخواستم که ثبت‌نام يا کناره‌گيري کنند و اين اقدام را براي خود نوعي تکبر سياسي مي‌دانم. در هر صورت، حتماً در ادامه اين مسير، کشور نيازمند اجماع و همدلي همه نيروهاي انقلابي از جمله بزرگواراني که نام برديد، است. بايد در اولين فرصت، همه نيروهاي انقلاب فراتر از دسته‌بندي هاي رايج سياسي، دور هم جمع شوند و براي حرکت هاي بعدي، همفکري و همکاري ها را به‌نفع مردم و به ويژه محرومان تقويت نمايند.

انقلاب از دور هم جمع شدن و هم‌افزايي نيروهاي مردمي و وفادار، خير و برکت ديده و از اختلاف و شکاف، آسيب. اينها تجربيات زنده و موجود است؛ نبايد دوباره از همان نقاط، آسيب ببينيم، لذا نيروهاي انقلابي بايد براي حفظ و ارتقاي انسجامشان تلاش کنند؛ البته امثال بنده و عزيزاني هم که نام برديد و سايرين، وظيفه بيشتر و سنگين‌تري داريم که بايد با همدلي حول منافع مردم و اصول مکتبي و انقلابي، به وظايف‌مان عمل کنيم.


* روشن بفرماييد برنامه‌تان براي 23ميليوني که به شما رأي ندادند، چيست؟
امروز ديگر انتخابات تمام شده و اصرار بر تقسيم کردن مردم، کار درستي نيست؛ ما نبايد کار ناپسند برخي را تکرار کنيم. ديگران را متهم به ديوارکشي کردند اما خودشان، بين مردم ديوار کشيدند و بعد از انتخابات اين کار را ادامه دادند. اين‌گونه تقسيم‌بندي‌ها، هم غيرواقعي است هم خلاف منافع ملي و امنيت ملي. مردم طبق قاعده‌اي که نظام ايجاد کرده و با دلسوزي و احساس مسئوليت رأيشان را دادند و امروز همه 80 ميليون ايراني، پيکر واحد و يد واحديم و بايد براي پيشرفت کشورمان و دفاع منافع ملي در برابر دشمنان ملت از هميشه بيشتر تلاش کنيم.امام راحل و نظام اسلامي، قاعده جمهوريت و مراجعه به رأي مردم را بنيان گذاشتند. من عميقاً به رعايت قواعد جمهوريت نظام اسلامي ملتزم و پايبندم.

اگر عده‌اي از مردم با ما موافق نبودند و سلايق و علايق ديگري داشتند، هيچ اشکالي ندارد؛ راه‌حل، احترام و همدلي است؛ بايد به علايق و سلايق همديگر در چارچوب قانون احترام بگذاريم و براي اهداف و منافع مشترک، همدلي کنيم. همه پيشرفت کشورشان و آينده بهتر و عزتمند براي فرزندانشان را مي‌خواهند؛ هيچ‌کس به وابسته‌شدن کشورش و بازگشت به شرايط ذلت‌بار و وابسته قبل از انقلاب راضي نيست؛ افزايش ايمان و معنويت در جامعه و تربيت نسل مؤمن، صالح و اخلاق‌مدار مطلوب خانواده‌هاي ايراني است؛ اين ها و دهها مورد ديگر ارزش هاي مشترک اجتماعي هس

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۰۱۹۲۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نقش کلیدی صندوق‌های سرمایه گذاری بازار سرمایه در جمع‌آوری نقدینگی‌های بلاتکلیف

امیرحسین جنانی کارشناس بازار سرمایه در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران جوان گفت: صندوق‌های سرمایه گذاری به عنوان روشی برای عدم ورود هیجانات و رفتار‌های غیرحرفه‌ای به بازار سرمایه عمل می‌کند صندوق‌های سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه نقش کلیدی در جمع‌آوری نقدینگی بلاتکلیف و جلوگیری از ورود آن‌ها به بازار‌های موازی مثل مسکن و ارز دارند و به همین دلیل، تصمیماتی که سبب خروج پول از صندوق‌ها می‌شود در نهایت به ضرر اقتصاد ایران خواهد شد.

او افزود: اکنون نه تنها صندوق‌های سرمایه‌گذاری به عنوان یکی از ابزار‌های اصلی بازار سرمایه تلقی می‌شوند بلکه این صندوق‌ها به یکی از اجزای مهم اقتصاد کشور تبدیل شده‌اند آغاز فعالیت صندوق‌های سرمایه‌گذاری در سال ۸۷، حجم چشمگیری از نقدینگی‌ها جذب این صندوق‌ها شدند و توانستند علاوه بر پوشش انواع مختلف ریسک‌پذیری افراد، به رکن اصلی تأمین مالی شرکت‌ها و حتی دولت تبدیل شوند.

این کارشناس بازار سرمایه می‌گوید: کارکرد صندوق‌های سرمایه‌گذاری بخصوص صندوق‌های با درآمد ثابت به ۲ بخش اصلی سرمایه‌گذاری غیرمستقیم در بورس و کمک به تأمین مالی تقسیم می‌شود اکنون بیش از ۹ میلیون نفر از دارندگان واحد‌های سرمایه‌گذاری با رقمی حدود یک‌هزار همت در این صندوق‌ها سرمایه‌گذاری کرده اند، این مبلغ می‌توانست بجای جذب در شفاف‌ترین بخش اقتصاد یعنی بازار سرمایه به سمت بازار‌های غیر مولد و غیررسمی مانند رمز ارزها، طلا و ارز سرازیر شود و بجای به‌کارگیری آنها در تأمین مالی شرکت‌ها در هنگام انتشار اوراق یا سپرده‌گذاری در بانک‌ها با ورود به بازار‌های مخاطره‌آمیز در این شرایط تحریمی که دسترسی به منابع سرمایه‌گذاری خارجی وجود ندارد، آسیب جدی به اقتصاد کشور وارد کند.

جنانی افزود: صندوق‌های سرمایه‌گذاری توانسته‌اند کمک شایانی را در مسیر شفافیت به بخش مولد اقتصاد داشته باشند و تا حد زیادی باعث جلوگیری از بروز ناهنجاری‌ها در فضای اقتصاد کشور شوند متأسفانه خبر‌هایی مبنی بر اجرای قانون مالیاتی جدید شنیده می‌شود که این ابزار حیاتی بازار سرمایه را مورد هدف قرار می‌دهد.

او بیان کرد: صندوق‌های سرمایه‌گذاری به عنوان ابزاری تلقی می‌شوند که امکان سرمایه‌گذاری غیرمستقیم را برای جمع زیادی از مردم فراهم کرده و توانسته در طی این سال‌ها منابع مناسبی را جذب کند بهترین راه برای حفظ و افزایش اصل سرمایه، سرمایه گذاری اصولی و مطمئن است، روش‌های مختلفی برای سرمایه گذاری وجود دارد و در کل می‌توان گفت سرمایه گذاری به دو روش مستقیم و غیرمستقیم انجام می‌شود که افراد با توجه به میزان سرمایه و سطح اطلاعات خود، روش متناسب با شرایط خود را انتخاب می‌کنند.

باشگاه خبرنگاران جوان اقتصادی بورس

دیگر خبرها

  • وزیر کار: تلاش کارگران زمینه ساز امنیت کشور است
  • کاندیداتوری عضو شورای نگهبان در انتخابات ریاست جمهوری /صادق زیباکلام برای مصاحبه آمد، زاکانی برای گزارش دادن /خاطرات آیت الله هاشمی
  • شایعه عجیب درباره کلاهبرداری داوود کیم در ایران!
  • مشعل گازی تمامی پالایشگاه‌ها و پتروشیمی‌ها تا ۳ سال آینده جمع آوری خواهد شد
  • ببینید | سرکار گذاشتن مردم توسط دولت رئیسی به روایت یک نماینده مجلس
  • ادعای معاون رئیسی درباره مهاجرت ایرانیان | چرا پلیس وارد بحث مهاجرت شد؟
  • معاون علمی رئیسی: افرادی که از کشور خارج می‌‎شوند با منِ نوعی مشکل دارند نه با ایران
  • ببینید | ادعای عجیب معاون رئیسی درباره مهاجرت مردم از ایران
  • هروی: حاکمیت باید در انتخابات ۱۴۰۴ اندکی نرمش نشان دهد /برای حل مشکلات اقتصادی، درهای کشور برای تعامل با بیرون باز شود
  • نقش کلیدی صندوق‌های سرمایه گذاری بازار سرمایه در جمع‌آوری نقدینگی‌های بلاتکلیف