Web Analytics Made Easy - Statcounter

در دو سالگی توافق هسته‌ای ایران با 1+5 این سؤال را باید مطرح کرد که آیا طبق رسم مالوف، این دوسالگی را باید جشن بگیریم و به آن افتخار کنیم یا خیر.

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:‌

********

نشانه‌های سندروم استکهلم!

محمد صرفی در کیهان نوشت:

«کلید چرخید ایران خندید»، «دنیا به احترام ایران ایستاد»، «آغاز عصر ایرانی»، «جهان تغییر کرد»، «ایران بر قله توافق»، «انفجار امید»، «خورشید درخشان شد تا باد چنین بادا»، «جشن دستیابی مطالبات هسته‌ای با نرمش قهرمانانه»، «پیروزی بدون ‌جنگ»، «انفجار اتمی بدون ‌بمب»، «پا به پای شادمانی‌های مردم»، «حصر ایران شکست»، «روز خوب توافق اتمی»، «کلید تدبیر قفل تحریم‌ها را گشود»، «خجسته باد این پیروزی»، «توافق عزتمندانه»، «گل صد‌برگ توافق شکفت»، «مهر تدبیر بر پیشانی تحریم»، «توافق قهرمانانه ایران»، «فتح‌الفتوح دیپلماسی ایران»، «توافق تاریخی»، «غروب تحریم، ساحل توافق» و... اینها تیترهای دو سال پیش روزنامه‌های حامی دولت در چنین روزی است، یک روز پس از امضای برجام در وین پایتخت اتریش. چنان سرمست بودند که حتی روزنامه‌های ورزشی هم که به ندرت وارد بازی‌های سیاسی می‌شوند، تیتر زدند؛ «ظریف گل زد ایران خندید»، «گل‌طلایی ظریف به 1+5» و...

البته اینها فقط تیترهای روز پس از توافق است و نگاهی به تیتر مطبوعات در روزها و هفته‌های پس از آن جالب و عبرت‌آموز است. در هیاهوی جشن آن روزها و سیل تبریک‌ها و تقدیرها، تیترهای کیهان وصله ناجور می‌نمود. انگار جشن و شادمانی پر سر و صدایی در منزلی برپا باشد و همه مشغول بزن و بکوب و در همان زمان دزدان مشغول جمع کردن اثاث منزل باشند و یکی داد بزند؛ چه‌نشسته‌اید که دزدان همه اموالتان را به غارت بردند!

پیام تبریک‌ها فرستادند و شادباش‌ها گفتند و 165 خاصیت محیرالعقول برای این مولود تازه ردیف کردند و جار زدند که دور باشید و کور باشید که قدرت‌های بزرگ دنیا را پشت میز مذاکره شکست داده‌ایم و این هم سندش! وقتی هم که نتوانستند با جنجال و هیاهو، هشدار دلسوزانه و قاطعانه کیهان را خاموش کنند، ساز دیگری کوک کرده و گفتند؛ ببینید ملت! در دنیا برجام دو مخالف بیشتر ندارد؛ یکی کیهان است و دیگری اسرائیل و شعار درست کردند که «کیهان- اسرائیل پیوندتان مبارک»! و حالا دیروز در دوسالگی برجام مقام ارشد امنیتی رژیم صهیونیستی (کارمی گیلون رئیس اسبق شین‌‌بت) در فارین پالیسی یادداشت می‌نویسد که؛ برجام برای تل آویو یک موهبت بود و «به همین دلیل، حتی سرسخت‌ترین منتقدین برجام از جمله ترامپ، نتانیاهو و تعدادی از همکاران من در مراکز نظامی و امنیتی اسرائیل نیز امروز علنا یا تلویحا به نتایج مثبت آن اذعان دارند یا اینکه دستکم برخلاف گذشته در برابر آن سکوت کرده‌اند.»

این روزها با اقدامات واشنگتن و اعترافات مقامات دولت یازدهم، نقد برجام کاری سهل است و البته بی‌هزینه اما در تابستان دو سال پیش، گفتن اینکه بالای چشم برجام ابروست، چشمی تیزبین می‌خواست و البته جگر شیر! اما هر چه زمان گذشت حقانیت این تک‌صدای به ظاهر در اقلیت، روشن‌تر شد و کار به جایی رسید که صدای آشپزهای داخلی برجام هم از بدعهدی‌ها و کارشکنی‌های دشمن درآمد و اذعان کردند عایدی ایران از این توافق «تقریباً هیچ» است. همین دیروز بود که آقای ظریف در بدو ورود به نیویورک گفت؛ «متاسفانه آمریکا ضمن اینکه حداقل ماندگاری را در این توافق داشته است، ولی با اجازه ندادن به ایران در بهره بردن از منافع کامل این توافق در عمل کردن به روح این توافق شکست خورده است و ما بر این باوریم که آنان در موضع خودشان بازنگری کنند، زیرا این امر به سود پایداری این توافق نیست.» البته مشخص نیست اگر بهره بردن از منافع توافق - در قالب رفع تحریم‌های اقتصادی- محقق نشود که تا کنون نشده است، دیگر چه چیزی از روح و جسم برجام باقی می‌ماند که باید برای پایدار ماندن آن تلاش کرد؟!

اما مهم‌تر از برجام و تعداد سانتریفیوژهای نطنز و نوع رآکتور اراک و درصد غنی‌سازی و میزان اورانیوم غنی شده و... فهم ملی - اعم از مسئولان خرد و کلان و مردم کشور- از کلیت ماجراست. بیستم فروردین ماه سال 94 - سه ماه پیش از توافق هسته‌ای- رهبرمعظم انقلاب فرمودند؛ «اگر طرف مقابل از کج‌تابی‌های معمولی خودش دست برداشت، این یک تجربه‌ای برای ما می‌شود که خیلی خب، پس می‌شود در یک موضوع دیگر هم با اینها مذاکره کرد؛ اما اگر دیدیم نه، این کج‌تابی‌هایی که همیشه از اینها دیده‌ایم باز هم وجود دارد و کج‌راهه دارند می‌روند، خب طبعاً تجربه‌ گذشته‌ ما تقویت خواهد شد.» ایران در عمل به تعهدات برجامی خود چنان سرعت عمل و عجله به خرج داد که تعجب ناظران غربی را نیز برانگیخت اما پاسخی که از طرف غرب دریافت کرد ناامیدکننده بود، چرا که آنها به مسائل دیگری نظر داشتند و خواب‌های دیگری دیده بودند. این بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی 11 مردادماه سال گذشته تاکید کردند؛ «این برجام شد برای ما یک نمونه، یک تجربه... در ظاهر وعده می‌دهند، با زبان چرب و نرم حرف می‌زنند اما در عمل توطئه می‌کنند، تخریب می‌کنند، مانع از پیشرفت کارها می‌شوند؛ این شد آمریکا؛ این شد تجربه.»

اما عده‌ای علاقه ندارند که این تجربه فراگیر و تعمیق شود. همان روزنامه‌ای که مدیر‌مسئولش اعتراف کرده بود برجام را برای عبور از سد افکار عمومی بزک کرده‌اند و چاره دیگری هم نداشته‌اند (درباره چرایی این ناچاری باید به آگهی‌های تقریبا همه روزه و تمام صفحه ساعت‌های لوکس آن اشاره کرد و دید از کجا می‌آید!) چند روز پیش یادداشت منتشر می‌کند که نخیر! آمریکا به همه تعهدات خود عمل کرده است و تحریم‌های جدید هم نقض برجام نیست! البته از آدم‌هایی که شلیک ناو آمریکایی به هواپیمای مسافری ایران در سال 67 را هم بزک کرده و آن را «دور کردن خطر»! توصیف می‌کنند، انتظار بیشتری نیست اما باید دانست که این رقم مواضع و تحلیل‌ها صرفاً یک نظر شخصی نیست که بتوان به سادگی از کنار آنها گذشت. مواضعی است که در نهایت به خسارت‌های محض منتهی می‌شود و چنین خساراتی را لایق قدردانی هم معرفی می‌کند!

بی‌توجهی به تجربه برجام که قیمتی گزاف برای آن پرداخت شده، راه را برای خسارت‌های بعدی هموار می‌کند. یک نمونه آن که این روزها جزو اخبار داغ کشور است، موضوع قرارداد با شرکت توتال است. کسی نه مخالف همکاری با شرکت‌های غربی است و نه سرمایه‌گذاری خارجی. در این فقره نیز دولتمردان محترم به جای پاسخ منطقی به انتقادات، همان روش توهین و شانتاژ را در پیش گرفته‌اند که؛ حرف مفت است و منتقدان از اساس مخالف سرمایه‌گذاری خارجی‌اند و نانشان بریده شده است و ... امثال این اتهامات صد من یک غاز! وقتی هم می‌خواهند از قرارداد دفاع کنند رئیس توتال را شاهد می‌آورند که؛ مذاکره‌کنندگان شما به خوبی از منافع ایران دفاع کردند! و یا در ماجرای رشوه سال‌ها پیش توتال به یک مقام دولتی ایران، جناب آقای زنگنه در مجلس می‌گوید از خودشان پرسیدیم و گفتند صحت ندارد و رشوه‌ای نداده‌ایم!


44 سال پیش عده‌ای دزد به بانکی در استکهلم -پایتخت سوئد- حمله کرده و چند کارمند بانک را گروگان گرفتند. کارمندان طی این ماجرای 6 روزه با دزدان رابطه‌ای عاطفی برقرار کرده و نه‌تنها با پلیس همکاری نمی‌کردند که حتی پس از آزادی نیز از آنان دفاع می‌کردند. این ماجرا تعجب روانشناسان را برانگیخت و به موضوع مطالعه آنها تبدیل شد. بعدها نام این وضعیت و اختلال را «سندروم استکهلم» گذاشتند. وضعیتی که در آن گروگان حس یکدلی و همدردی و احساس مثبت نسبت به گروگانگیر پیدا کرده، و در مواقعی این حس تا اندازه‌ای ‌است که از کسی که جان، مال یا آزادی‌اش را تهدید کرده، دفاع نموده و به صورت اختیاری و با علاقه خود را تسلیمش می‌کند! آیا عده‌ای در ایران، نسبت به دشمن دچار «سندروم استکهلم» شده‌اند؟!

مطلوب ترامپ در برجام چیست؟

امیرحسین یزدان پناه در خراسان نوشت:

توافق هسته ای یا همان برجام امروز وارد سومین سال انعقاد خود شده است. توافقی که پس از 12 سال فشارهای سیاسی و اقتصادی و تهدیدهای نظامی غرب علیه ایران با مذاکرات فشرده 6 قدرت جهانی با کشورمان حاصل شد. به این توافق از مناظر گوناگون می توان پرداخت و این که برجام در این 2 سال چه مسیرهایی را رفته و در حوزه اجرا به چه نقاطی رسیده یا نرسیده است، موضوعات متفاوتی است که باید در جای خود بحث شود اما سوالی که در این مجال به آن پرداخته می شود این است که با توجه به رویکردهای دولت آمریکا، چه سرنوشتی برای توافق هسته ای درحال رقم خوردن است؟


جالب این جاست که تابستان سال گذشته از هرکس می پرسیدی اگر ترامپ رای بیاورد چه بر سر توافق هسته ای خواهد آورد؟ تقریبا همه پاسخ می دادند که او «توافق را لغو خواهد کرد». اما اکنون که 6 ماه از حضور او در کاخ سفید می گذرد این اتفاق رخ نداده است. این که او می تواند یا نمی تواند توافق را لغو کند سوالی است که اگر توافق نامه آب و هوایی پاریس را مبنا بدانیم نشان می دهد که ترامپ ابایی از برهم زدن توافق های جهانی ندارد. اما اگر رفتار او درباره همین توافق هسته ای را ملاک بدانیم، واقعیت چیز دیگری است که به نظر می رسد الگوی دیگری را پیش روی ما می گذارد. چه الگویی؟


اگر به مواضع اتحادیه اروپا و مقامات روسیه درباره برجام نگاه کنیم، نوعی نگرانی از عدم اجرای برجام از سوی آمریکا را شاهد هستیم. اخیرا «ریابکوف» معاون وزیرخارجه روسیه که به تهران آمده بود در گفت و گویی صریح مواضع ضدآمریکایی درباره برجام مطرح کرده بود که نشان می داد این 2 کشور درباره توافق هسته ای اختلاف دیدگاه های جدی دارند. همچنین «فدریکا موگرینی» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز طی یک ماه اخیر واکنش های صریحی درباره برجام داشته است؛ نقطه مشترک اعتراض های اتحادیه اروپایی و روسیه به آمریکا این است که برجام یک توافق بین المللی است نه یک توافق متعلق به یک کشور. هرچند همانطور که آمد سرنوشت توافق نامه پاریس نشان داد که «توافق بین المللی» لولویی نیست که ترامپ را بترساند.


موگرینی البته حرف های دیگری هم دارد؛ او ماه پیش میلادی صریحا گفته بود «اروپا فارغ از تصمیمات شرکایش به اجرای برجام ادامه خواهد داد» یا همین هفته گذشته خطاب به آمریکا تاکید کرده بود: «اجرای برجام ادامه خواهد یافت». اخیرا نیز روزنامه دست راستی وال استریت ژورنال در گزارشی به نقل از منابع آگاه دیپلماتیک در اتحادیه اروپایی از نگرانی مقامات و دیپلمات های اروپایی در مورد سرنوشت برجام خبر داده و به نقل از این افراد نوشته بود: «اگر آمریکا در بازبینی برجام آن را نقض کند و تهران همچنان به آن پایبند باشد، اروپا در بازگرداندن تحریم ها با آمریکا همراهی نخواهد کرد».موضوعی که از آن به نشانه های جدایی احتمالی اروپا از آمریکا تعبیر می شود .


برای پیش بینی دقیق تر باید منتظر تحولات پیش رو و به خصوص 29 تیر که پایان مدت زمانی است که قرار است نتیجه بازبینی برجام توسط دولت آمریکا اعلام شود، ماند اما اگر از یک فاصله دورتر به عرصه توافق هسته ای در جهان نگاه کنیم می شود این طور پیش بینی کرد که ادامه یافتن آن چه اکنون در آن به سر می بریم به نوعی مطلوب فعلی آمریکا هست. یعنی چه؟ یعنی ادامه دادن همین شرایط خوف و رجا که کسی نمی داند چه اتفاقی خواهد افتاد؛ اروپایی ها را به نوعی نگران کرده و روس ها را هم به نوعی؛ بماند که در این میان معلوم نیست مواضع صریح چین یا فرانسه یا آلمان درباره توافق هسته ای در تقابل با آمریکایی ها چیست. مثلا آیا آنجلا مرکل صدراعظم آلمان که 2 ماه پیش گفته بود «اروپا دیگر نمی‌تواند روی آمریکا و بریتانیا حساب کند» درباره توافق هسته ای هم همین دیدگاه را دارد؟ کسی نمی داند. همین «ندانستن ها» و«نگرانی ها» یعنی تیشه زدن به ریشه های باقی مانده برجام.

این که شرکت های بزرگ تجاری و بانک های معتبر بین المللی « ندانند» که «چه می شود؟» یا «نگران» باشند که «چه خواهد شد؟» همان چیزی است که مطلوب فعلی آمریکایی هاست. نمونه این «نگرانی ها» هم کم نیست؛ شرکت توتال که اخیرا قرارداد بسیار مهم اش با ایران نهایی شد، ماه هاست که نهایی شدن کارها را به بعد از تعیین سرنوشت برجام از سوی ترامپ موکول کرده بود. این البته به معنای آن نیست که برجام هیچ اثری نداشته، خیر. واقعیت این است که برجام تحریم های هسته ای را روی کاغذ لغو کرده و در حوزه هایی نیز منافعش به کشور رسیده است؛ از جمله باز شدن مراودات شرکت ها و بانک های ایرانی با برخی بانک ها و شرکت های آسیایی و اروپایی، برداشته شدن موانع از سر راه کشتی رانی ایران، بیمه کشتی ها، افزایش فروش نفت به 2.2 میلیون بشکه در روز، قراردادهای خودرویی و خرید هواپیما و ... . هرچند این تمام ماجرا نیست و بسیاری از بانک ها از ترس گرفتار شدن در جریمه های سیستم هوشمند خزانه داری آمریکا هنوز هم حاضر به از سرگیری مراودات با ایران و شرکت های وابسته به ایران نیستندو در موضوع مراودات بانکی هنوز ارتباط ما با بانکهای بزرگ برقرار نشده است و این موضوع تاثیر زیادی بر روابط بانکی ما داشته و می توان گفت که تحریم های بانکی تا حد زیادی هنوز پابرجاست. در حوزه مراودات دلاری بانک های ایران مشکلات جدی دارند و ... .


این شرایط البته فقط به دوره ترامپ مربوط نیست، «خوف و رجای اجرای برجام» میراث اوباماست. جایی که اروپایی ها در همان ماه های آغاز برجام از باراک اوباما رئیس جمهور و جان کری وزیر خارجه سابق آمریکا، تضمین های کتبی برای مراوده با ایران براساس برجام می خواستند اما دست کم در 3 مقطع که خبرمذاکرات محرمانه بانک ها و فعالان اقتصادی بزرگ اروپا با آمریکا درباره برجام رسانه ای شد، دولت اوباما هیچ تعهد کتبی نداد تا همچنان سایه ترس از مراوده با ایران بر سر کشورمان نگه داشته شود. ترامپ هم همان مسیر را می رود. سیاستی که بیش از گذشته نوع مراوده با آمریکا و الگوی دقیق و عزتمندانه برای دیپلماسی را گوشزد می کند.


در این فضای خوف و رجای ایجاد شده اگر قرار باشد مدام مواضعی که بوی علاقه به نزدیک شدن به آمریکا را می دهد از مسئولان ایرانی شنیده شود، بدون شک فشارها نیز بیشتر خواهد شد، کما این که این شعار که «من می خواهم تحریم ها را بردارم» از نظر ترامپ که تاجر است یعنی «بایدبیشتر تحریم کنم تا تصمیم برای برداشتن تحریم ها را گرانتر بفروشم»! لذا انتظار این است که به جای بیان مواضعی که در آن عزت و استقلال کشور وجود ندارد، با هوشمندی از این فضای ایجاد شده برای گام برداشتن روی شکاف هایی که ترامپ میان آمریکا و متحدان این کشور همچون اتحادیه اروپا و برخی کشورهای اروپایی ایجاد کرده است، استفاده کرد. یکی از این شکاف ها نشانه هایی است که از جدایی اروپا و آمریکا حکایت دارد و نیازمند یک دیپلماسی دقیق برای استفاده از شرایط موجود است.


جایی که باید آن چه باعث اقتدار ایران شده و 6 کشور را وادار به مذاکره کرد، یعنی اتکا به قدرت داخلی و گفتمان انقلاب و استکبارستیزی رابه عنوان عاملی برای آنکه تهدیدهای «خوف و رجای برجام» به فرصت های اقتصادی از این توافق، بدل شود، استفاده کرد؛ که البته این موضوع نیاز به سامان دادن اقتصاد کشور و ایجاد یک اقتصاد درون زا دارد تا هم برای شرکت ها و تجار خارجی جذابیت همکاری داشته باشد و هم مشکلات مردم را حل کند. آیا این رویکرد را در دولت شاهد خواهیم بود؟

برجام، روابط بین‌الملل و قانون جنگل

امیر استکی در وطن امروز نوشت:

نقد داستان این است که ما رآکتور آب سنگین اراک را تعطیل کرده‌ایم و قلب این رآکتور را با بتن پر کرده‌ایم و دست از غنی‌سازی با غنای 20 درصد شسته‌ایم و سانتریفیوژهای نسل جدید خود را اوراق کرده‌ایم و تاسیسات غنی‌سازی فردو را برچیده‌ایم به گونه‌ای که این اطمینان خاطر را به طرف‌های خود در چالش برنامه هسته‌ای کشورمان داده‌ایم که فاصله ایران از توانایی استفاده از این فناوری در مصارف غیرمرتبط با انرژی از چندین ماه ادعایی آنها به چندین سال تبدیل شده است.


به شکل خلاصه تعهدات سنگینی را پذیرفته‌ایم و تمام آنها را به اذعان آژانس به انجام رسانده‌ایم. نسیه داستان هم این است که هنوز منتظریم که ایالات متحده آمریکا به تعهدات خود در برجام عمل و به گونه‌ای رفتار کند که شرایط اقتصادی ایران در عرصه بین‌المللی بهبود یابد. ایالات متحده آمریکا هم به اذعان سردمداران دستگاه دیپلماسی کشور نه‌تنها روح برجام را مکررا نقض کرده است، بلکه با تحریم‌های قریب‌التصویب جدید، خاصه S722، جسم برجام را هم نقض کرده است و در این مورد اخیر با برداشتن استثنای تبادلات ریالی، حلقه تحریم‌های هوشمند مالی را از آنچه پیش از برجام وجود داشت، تنگ‌تر کرده است. حالا با توجه به پذیرش کامل و بدون چون و چرای FATF توسط دولت تدبیر و امید در دوره پیشین، باید منتظر محدودیت‌های شدید مالی داخلی برای نهادهای موجود در لیست تحریم‌های آمریکا، خاصه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باشیم. با این اوصاف در وضعیتی که دستگاه دیپلماسی دولت تدبیر و امید برای کشور رقم زده است، سپاه پاسداران، وزارت دفاع و ارتش به کانالی هدایت می‌شوند که تنها بتوانند از پس پرداخت حقوق کارکنان خود برآیند و هرگونه تلاشی برای تجهیز این نهادهای بسیار مهم با سد عریض و طویل تحریم‌های مالی و لجستیکی مواجه خواهد شد. بویژه اگر توجه داشته باشیم که ما در برجام یک دوره 5 ساله ممنوعیت خرید تسلیحات متعارف و یک دوره هشت ساله ممنوعیت خریدهای موشکی را پذیرفته‌ایم و حالا با کشیده شدن دامنه محدودیت‌ها به تبادلات ریالی، این نهادها و بویژه سپاه پاسداران، بیش از پیش در تنگنا قرار خواهند گرفت.

البته این روزها دیگر بهانه وضع تحریم‌های جدید از برنامه هسته‌ای به اتهام به ایران مبنی بر حمایت از تروریسم و نقض حقوق‌بشر تغییر کرده است و این دو مقوله که صورت‌های عوام‌فریبانه سخن گفتن از قدرت و نفوذ منطقه‌ای ایران و تلاش امنیتی و اطلاعاتی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی است، چالش‌های جدیدی هستند که ایالات متحده آمریکا امیدوار است به چیزی شبیه برجام ختم شود. البته این امید با توجه به رویکردی که در میان نخبگان سیاسی مرکزی دولت تدبیر و امید وجود دارد، به هیچ‌وجه بی‌اساس و خوشبینانه نخواهد بود. دولت در برجام نشان داد می‌توان ایران را با هزینه بسیار کمی به تغییر رفتار وادار کرد. کل عواید ما از برجام منحصر شده است به مساله خرید هواپیمای مسافری و تسهیل در فروش نفت و نه در انتقال عواید آن به داخل کشور و مقداری امیدواری به وجود سرمایه‌گذاران خارجی پردل و جرأتی که با توجه به ریسک بسیار بالای بازگشت تحریم‌ها حاضر باشند سرمایه خود را به ایران وارد کنند. سرمایه‌ای که با توجه به ترتیبات موجود و در صورت تمدید نشدن تعلیق تحریم‌های هسته‌ای ایران توسط رئیس‌جمهور آمریکا، فقط 180 روز برای خروج آن از ایران فرصت وجود خواهد داشت و در کنار همه اینها با توجه به آنچه درباره تحریم‌های جدید گفتیم، تمام ترتیبات تحریمی پیشین، آرام آرام و با بهانه‌های دیگر در حال شکل‌گیری است. این در حالی است که بازگشت به وضعیت پیشابرجام برای ما نه غیرممکن ولی بسیار سخت و پرهزینه خواهد بود.


آنچه در این پاراگراف عریض و طویل گفتم تماما مقدمه‌ای بود که اینجای بحث به بعد را بتوانم بگویم. اینکه روابط بین‌الملل را با منطقی واقع‌گرا و رئالیستی ببینیم یا در تخیلات و توهمات با رویکرد کلبی‌مسلکی پای به عرصه مذاکرات بین‌المللی بگذاریم، نتیجه‌اش می‌شود حلوای نقد و پول نسیه مشکوک‌الوصولی که هیچ وقت هم وصول نمی‌شود.


اینکه بفهمیم عرصه بین‌الملل و روابط بین‌الملل را قانون جنگل تعریف می‌کند و حتی طرفداران جریان مذاکره چون نقیب‌زاده هم به این معترفند ورود به مذاکرات و نحوه مبادلات و عقد تعهدات را متفاوت می‌کند اما همه اینها را امروز در ماجرای اجلاس G20 بیشتر از قبل می‌فهمیم. وقتی سطح اختلافات و تنازعات تا این حد بالاست که در بیانیه پایانی این اجلاس هم نمود و بروز دارد، وقتی مرکل آلمانی، ساز خود را می‌زند و ترامپ آمریکایی میخ خود را می‌کوبد، باید بفهمیم که آنها در منطق لیبرالیستی خودشان و در زمین بازی خودشان هم می‌دانند که روابط بین‌الملل قانون جنگل است و هیچکس نباید به هیچکس اعتماد داشته باشد. همچنان که چند سال پیش همین آمریکا از همین آلمان شنود می‌کرد و مناسبات سیاسی دومین کشور صنعتی دنیا را اینگونه تخمین می‌زد. یعنی باید بفهمیم در حوزه روابط بین‌الملل آنها به خودی‌ها هم رحم نمی‌کنند چه رسد به غیرخودی‌ها! چه رسد به کشوری که منطق حکومتی‌شان را زیر سوال می‌برد و یک گفتمانی ورای لیبرال- دموکراسی به دنیا عرضه کرده است.


دولت جناب روحانی با ادعای کاربلدی و دانستن زبان سخن گفتن با دنیا بر سر کار آمد و هر نوع انتقاد و نگرانی از روندی را که آغاز کرده بود به بی‌سوادی منتقدان و نشناختن این زبان مربوط می‌دانست. تا جایی که نگرانی از آنچه را در حال شکل‌گیری بود تبدیل به یک ترند تحقیرآمیز تحت عنوان دلواپسان کرد و در یک جو یکطرفه و غیرشفاف، برجام را برای ملت به ارمغان آورد. برجامی که قرار بود سیب و گلابی فراوانی از باغش چیده شود تا جایی که مشکل آب خوردن ملت را هم برطرف کند، بدون اینکه بفهمد دارد در عرصه بین‌الملل و با قانون جنگل معامله می‌کند و این مسیر تند و افراطی راه به جایی نمی‌برد که نبرده است. آن روزها هر چه از این مساله سخن گفته شد که ایالات متحده قابل اعتماد نیست و باید سازوکار این قرارداد بسیار مهم به‌نحوی باشد که داده و ستانده آن گام به گام و با یکدیگر محقق شود، کار با تمسخر و پوزخند و توهین به منتقدان پیش می‌رفت و حالا که صدق دلواپسی منتقدان محرز شده است، داستان با فرافکنی و از کاه کوه ساختن و سکوت، می‌گذرد. تازه سخن از برجام‌های سوم و چهارم و... در میان است.

برجام2 به نظر نگارنده همان پیوستن بی‌سروصدا و بی‌کم‌وکاست به FATF بود. برجام منطقه‌ای با هدف صفر کردن خطر قدرت و نفوذ ایران در عراق، سوریه و لبنان و پررنگ کردن نقش اصلی‌ترین متحد عربی آمریکا یعنی عربستان سعودی در منطقه خاورمیانه و بویژه خلیج فارس است. ما با این اوصاف یا باید این روند را از همینجا قطع کنیم یا باید تا انتها به این روند تن بدهیم و در یک دوره 4-3 ساله و بدون سر و صدا به یک در اصطلاح طرف‌های غربی، تغییر رفتار گسترده دست بزنیم و جمهوری اسلامی ایران را از یک نظام سیاسی با ایده‌های عدالت‌طلبانه و ضدسلطه به یک نظام سیاسی معمولی که نقش فرودستانه خود در مناسبات منطقه‌ای و جهانی را پذیرفته است، تبدیل کنیم. تفاوت این دو حالت برای ملت نه گشایش خاصی و نه امکان جدیدی فراهم خواهد کرد بلکه همه آورده این تغییر رفتار منحصر به دوام حکمرانی نخبگان الیگارش کنونی خواهد بود. نخبگانی که این روزها چهره‌ای دموکرات و طرفدار مردم یافته‌اند و ایران را نه کشوری قدرتمند و عزتمند بلکه محلی برای حکمرانی با ثبات خویش می‌خواهند.


G

منبع: مشرق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۰۲۸۰۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دادگاه نیویورک ترامپ را ۹۰۰۰ دلار جریمه کرد

به گزارش خبرگزاری مهر، خبرگزاری آژانس فرانس پرس امروز سه شنبه در حساب کاربری خود در ایکس (توییتر سابق) از حکم دادگاه نیویورک برای جریمه ترامپ خبر داد.

بر اساس اعلام این رسانه، دونالد ترامپ رییس جمهور پیشین آمریکا در جریان محاکمه اش در نیویورک به دلیل اهانت به دادگاه ۹ هزار دلار جریمه شده است.

قاضی دادگاه نیویورک، امروز دونالد ترامپ، رئیس‌ جمهور پیشین آمریکا را به پرداخت ۹ هزار دلار جریمه محکوم کرد و اخطار داد که تداوم نقض ممنوعیت صحبت درباره دادگاه، می‌ تواند منجر به بازداشت او شود.

بر اساس دستور قاضی «خوان مرچان» دونالد ترامپ اجازه ندارد هرگونه حمله کلامی علیه شاهدان، اعضای هیأت منصفه یا کارکنان دادگاه و نزدیکان آن‌ ها انجام دهد.

«مرچان» به ازای هر مورد نقض این دستور، هزار دلار جریمه برای ترامپ در نظر گرفت و دستور داد ۷ نوشته او که «توهین‌ آمیز» بود از شبکه اجتماعی تروث‌سوشال و وب‌ سایت کارزار تبلیغاتی او حذف شود.

قاضی مذکور هنگام صدور این حکم گفت: بدین وسیله، به متهم هشدار داده شد که دادگاه تداوم نقض آگاهانه دستورات قانونی‌ اش را نمی‌ پذیرد و اگر ضروری و مناسب بداند، بازداشت تنبیهی اعمال خواهد کرد.

نامزد جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به جعل سوابق تجاری مربوط به پرداختی در سال ۲۰۱۶ به استورمی دنیلز، ستاره سابق فیلم‌های غیراخلاقی متهم شده است.

کد خبر 6093570

دیگر خبرها

  • روحانی: پاسخ من به شورای نگهبان به زودی منتشر می‌شود تا مردم از سطح درک اعضای این شورا از مسائل حیاتی کشور مطلع شوند!
  • افشاگری روحانی درباره دلایل ردصلاحیتش
  • ترامپ برای کمک به کی‌یف شرط گذاشت
  • دادگاه نیویورک ترامپ را ۹۰۰۰ دلار جریمه کرد
  • ادعاهای تازه دونالد ترامپ درباره ایران و احتمال جنگ با اسرائیل
  • صفحه نخست روزنامه های عبری زبان/ صهیونیست‌ها در انتظار نتیجه مذاکرات
  • حماس: هر توافقی مشروط به موافقت اسرائیل با خواسته‌های ماست
  • جهاد اسلامی: پیشنهاد جدید صهیونیست‌ها منجر به توافق نمی‌شود
  • بایدن هم مثل ترامپ عربستان را قربانی می‌کند؟
  • پشت‌ پرده مذاکرات مسکو و کی یف / توافق روسیه و اوکراین چطور از دست رفت؟