تعدیل ساختاری با اقتصاد چه میکند؟
تاریخ انتشار: ۲۴ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۰۳۳۳۳۵
ایمانی راد در ادامه این گفتوگو با تحلیل تصمیمات اخیر گروه 20و تاثیری که بر اقتصاد جهانی می گذارد، گفت:« اخیرا گروه کشورهای موسوم به G20 که از 20 کشور صنعتی و کشورهای در حال ظهور تشکیل شده اند، در هامبورگ آلمان در 7 و 8 جولای سال 2017نشستی برگزار کردند. کشورهای گروه 20 اساسا به این دلیل به وجود آمده اند که کشورهای در حال ظهور و صنعتی گردهم بیایند تا مسائل همدیگر و مسائل جهانی را بتوانند به اشتراک بگذارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود:« هدف این جهت گیری بررسی سه حوزه است؛ نخست توجه به نرخ رشد جهانی، دوم توجه به تجارت جهانی و قوانین آن و سوم توجه و بررسی بازارهای مالی جهانی. هسته اصلی ایده حاکم بر G20 عمدتا سیال کردن و روان کردن ارتباطات بین المللی است.»
این کارشناس اقتصادی بیان کرد:« به عنوان مثال آرژانتین، برزیل، اندونزی، هند، آفریقای جنوبی، مکزیک و ترکیه کشورهای در حال ظهور هستند،اما در این اجلاس شرکت می کنند و موضع خودشان را اعلام می کنند. بنابراین مسئله اصلی G20 تسهیل روابط بین المللی از طریق مشارکت این دو گروه کشور برای دست یابی به نرخ رشد اقتصادی بالا است و اساسا این گروه تاکید بسیار زیادی بر جهانی شدن و روان سازی ارتباطات بین المللی دارد..»
ایمانی راد اظهار کرد:«در کنار بحث G20 شاهد هستیم که جناحی تحت عنوان جناح راست یا راست افراطی در برخی از کشورها از جمله انگلستان، مجارستان، آمریکا و در بعضی کشورهایاروپائی شکل گرفته و به سرعت هم در حال رشد است . در انتخابات اخیر فرانسه که خانم لوپن که به عنوان رقیبی قدرتمند حضور داشت ، هر چند که انتخاب نشد،اما رای بی سابقه ای بدست آورد. بنابراین به موازات یک جریان موافق جهانی شدن را داریم و از طرف دیگر قدرت گیری جناح راست را داریم که أساس تفکرشان توجه به ملی گرایی ، اقتصاد داخلی ، تکیه کمتر به سازمانهای بین المللی است که به طور طبیعی در رشد کشورهای گروه 20 تاثیر خواهد گذاشت.»
سایه جناح راست بر اجلاس جی20
ایمانی راد خاطرنشان کرد:« در اجلاس اخیری که در هامبورگ برگزار شد، کاملا نشان داده شد که آمریکا یک ساز کاملا مخالفی را در اجلاس می زند و به همین جهت برخی ها با کنایه اعلام کردند که دیگر این کشورهای G20 نیست و به گروه کشورهای G19، تبدیل شده است.به عبارتی دیگر نمی توان انتظار داشت که آمریکا به طور جدی وارد مباحث G20 شود. به این دلیل که دولت ترامپ موضع کاملا راست و افراطی دارد که با مواضع کشورهای 20 ناسازگار است. بنابراین طبیعی است که باید آماده باشیم تغییراتی در سازمان های جهانی داده شود.»
او اضافه کرد:« در هر حال جناح راست با شعار حمایت های تعرفه ای و غیر تعرفه ای ، حمایت از اقتصاد داخلی ، مبارزه با تروریسم ،مبارزه با جهانی شدن به هر قیمت، مبارزه با تشکیل سازمان های مختلف جهانی به میدان آمده و مخالفت های خود را با جریانات حاکم بر جهانی شدن اعلام کرده است. اما باید دید که این حرکت ها به عنوان یک پدیده در سطح جهانی شکل می گیرد یا نه .»
این کارشناس اقتصادی خاطر نشان کرد:«اما نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که چرا این جناح علی رغم عدم آشنایی با مسائل تخصصی و روندهای جهانی در حال قدرت گرفتن هستند. چند دلیل برای قدرت گرفتن جناح راست وجود دارد. قدرت گیری جناح راست در جهان منجر به تضعیف گروه کشورهای 20 خواهد شد. یکی از علت هایی که جناح راست بسیار با سرعت قدرت گرفت مشکلاتی است که در اقصاد جهانی وجود دارد.»
این تحلیل گر مسایل اقتصادی یادآورشد:«در واقع بعد از بحران سال ،2008 اقتصاد جهانی نتوانست خود را به شرایط قبل از 2008 برگرداند.یعنی بحران به بدنه اقتصاد ها نفوذ کرده و هنوز این اقتصاد ها نتوانسته اند وضعیت عادی خود را به دست آورند. همین مسئله باعث شده است تا جناح راست این مشکل را به عنوان دلیلی برای موجودیت خود مطرح کند و با توجه به اینکه موج بیکاری نیز در جهان به شکل گسترده ای افزایش یافته و طبعا مخالفت زیادی با بیکاری وجود دارد،تحرکات جناح راست را توجیه پذیر کرده است.گذشته از بیکاری ، نرخ های پایین تورم و کاهش سرمایه گذاری در کشورهای صنعتی جهان محرک های اساسی قدرت گیری جناح راست بوده اند. در واقع جناح راست این مشکلات را ناشی از روند بی رویه جهانی شدن می داند»
ایمانی راد عنوان کرد:«گذشته از این ها مسئله تروریسم و مسئله کند شدن نرخ اقتصادی هم موضوع مهم دیگری است که دستآویز این گروه شده است. در واقع گسترش این مشکلات باعث شده تا جناح راست شکل بگیرد. نتیجه ای که می توان از این بحث گرفت، این است که کشورهای گروه 20 علی رغم هماهنگی هایی سازنده ای که با یکدیگر دارند، با همدیگر روی این خط مشی سیاست های جهانی هم فکری میکنند.لذا به نظر می رسد که از این به بعد دچار یک سری مشکلات جدی شوند که این مشکلات جدی از امسال شروع شده است و باید انتظار داشت در اجلاس های بعدی هم ادامه پیدا کند.»
توجه به نرخ رشد اقتصادی
رییس موسسه مطالعات اقتصادی بامداد با تاکید بر اینکه توجه به نرخ رشد اقتصادی از ویژگی های این اجلاس بود،عنوان کرد:« هر چند که مسائل نابرابری های جنسیتی و نابرابری های اقتصادی نیز مورد توجه قرار گرفت، اما مسئله اصلی این بود که چگونه میتوان نرخ رشد اقتصادی را افزایش داد. با توجه به اینکه جدا از 20 کشور چند کشور دعوت شده دائمی نیز حضور دارند و از سازمان های بین المللی نیز شرکت کنندگانی حاضر می شوند، لذا اهمیت بحث ها سبب شده تا G20 یکی از اجلاس های مهم جهانی به حساب آید و لذا زمانی که در رابطه با نرخ رشد اقتصادی بحث می شود، از جنبه های مختلف اقتصادی نیز مورد توجه قرار می گیرد.»
او اضافه کرد:«نتایج بحث ها نشان داد که نرخ رشد اقتصادی کمی سرعت خواهد گرفت،اما این موضوع احتیاج به روان سازی ارتباطات در سطح بین المللی دارد.از سوی دیگر یک سری سیاست های ملی مطرح شد که باید با سیاست های جهانی هماهنگ باشد. در مجموع با آزاد سازی ها و روان سازی های اقتصادی بین المللی می توان نرخ رشد اقتصادی را افزایش داد. این مهمترین نکته ای بود که در این اجلاس به آن توجه کردند. »
ایمانی راد گفت:« اجلاس امسال جدا از نرخ رشد اقتصادی دستیابی به این نرخ از طریق تجارت آزاد را نیز مورد تاکید قرار داد. همچنین با توجه به حمایت از تولید داخل به عنوان موتور توسعه داخل و سپس حمایت از تجارت آزاد به عنوان موتور توسعه بین المللی می توان انتظار داشت که پیش بینی ها محقق شود. نکته بسیار مهم این است که اساسا گردهمایی هایی شبیه گروه کشورهای 20 نمی توانند خیلی اثرگذار بر روی نرخ رشد اقتصادی باشند. به این دلیل که یک گردهمایی های دو روزه است و یک سری مواضع و تفاهمات نوشته و نانوشته ایجاد می شود و یک سری گفت وگو ها انجام می شود. بیشتر به نظر می رسد که یک نوع نزدیک کردن مواضع به یکدیگر است.»
او عنوان کرد:« کانون نرخ رشد اقتصادی نمی تواند در این مکان ها باشد. این اجلاس ها بیشتر به عنوان کاتالیزور اثر می گذارند و انصافا کشورهای گروه 20 در این نقش خود در ده سال گذشته موفق بوده است.»
افزایش بی سابقه بدهی دولت ها
این کارشناس اقتصادی اظهار کرد:« نکته ای که وجود دارد این است که مشکلات اقتصاد جهانی بسیار جدی تر از این حرف ها است که گروه هایی مانند G20 بتوانند این مشکلات را از سر راه بردارند. به طور جدی برای اولین بار بدهی دولت ها در سطح جهان بسیار بالا است. برای اولین بار بدهی شرکت های تولیدی در سطح جهان رو به افزایش است. برای اولین بار کشورهای نوظهور بدهی های بالایی پیدا کردند که در طول تاریخ سابقه توسعه اقتصادیشان چنین بدهی هایی نداشتند. جالب این است که در کشورهای صنعتی خانوارها نیز حجم بدهی بالایی دارند. به طور کل حجم بدهی شرکت ها، دولت ها و در خانوار بسیار بالا است. همین موضوع باعث شده است که یک مشکل جدی برای تقاضا ایجاد شود. آن هم یک نوع انقباض تقاضا در سطح جهانی ایجاد شده که همین مسئله موجب شده است تقاضا را برای کالاها کاهش دهد.»
وی بیان کرد:« کاهش تقاضا برای کالاها باعث شده است که قیمت کالاها از جمله نفت در سطح بسیار پایین تاریخی قرار بگیرد. چون این مشکل به طور ساختاری در اقتصاد جهان وجود دارد و وجود خواهد داشت،بنابراین هیچگونه چشم اندازی مثبتی برای بالا رفتن قیمت اولیه در سطح جهان وجود ندارد. »
این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه سیاست هایی که در خصوص این مشکل در کشورهای صنعتی اتخاذ شده سیاست های پولی بوده است، گفت:«در 9 سال گذشته این سیاست ها توسط کشورهای شبیه آلمان، ژاپن و آمریکا و در کل منطقه اروپا سیاست های تحت عنوان سیاست های انبساط پولی و سیاست های کاهش نرخ بهره اتخاذ شده که به طور معمول نتوانستند آثار بحران سال 2008 را از بین ببرند و یک محرک خوبی برای رشد اقتصادی قابل قبول برای کشورها باشد.»
کمرنگ شدن اثرگذاری سیاست های پولی در جهان
ایمانی راد خاطر نشان کرد:« مطلوبیت اثرگذاری سیاست های پولی در این کشورها به شدت پایین آمده است. به طور مثال در ماه گذشته که فدرال رزرو آمریکا نرخ بهره را 0.25 درصد بالا برد ؛ اما این تصمیم یک الی دو روز بیشتر دوام نیاورد و دلار آمریکا مجددا ضعیف تر شد. در چند سال گذشته ژاپن نیز چندین بار سیاست پولی خود را به شکل تزریق ین در بازارهای داخلی و خارجی اعمال کرده و جالب این است که هر چه این سیاست را بیشتر اعمال می کند اثرپذیری آن کم می شود. اخیرا بحث خرید اوراق قرضه ژاپن توسط بانک مرکزی مطرح شده است. جالب این است که در یک مدت زمان کوتاهی ین ژاپن کاهش پیدا کرده، اما مجددا به وضعیت سابق خودش بازگشته است.بنابراین معتقدم که اثرگذاری این سیاست ها در حال کم شدن است. به طوری که خود اقتصاددانان طرفدار سیاست های پولی هم به این سیاستها با دیده تردید نگاه می کنند. این یکی از نقاط حمله جدی جناح های راست به سیاستهای اقتصادی حاکم است. به همین دلیل است که آنها بیشتر روی سیاستهای مالی متمرکز هستند تا پولی.»
وی بیان کرد:« از یک طرف مشکل اقتصاد جهانی به طور ساختاری وجود دارد و از طرف دیگر سیاست مناسب برای فائق شدن برای مشکلات هنوز توسط کشورهای صنعتی جهانی ارائه و پیشنهاد نشده است ؛ لذا اثرگذاری موثر نداشته است. تنها کشوری که توانسته کمی مشکلات خود را حل کند و بیکاری را کاهش دهد آمریکا بوده که اگر بیشتر توجه کنید، آمریکا نیز در برخی مواقع آمارهای مثبت و در برخی دیگر آمارهای منفی دارد. در مجموع موفق شده است بخشی از مشکلات خود را حل کند اما کماکان مشکلات جدی دارد.در جمعه هفته گذشته آمار تورم و خرده فروشی أمریکا بسیار نا امید کننده بود. »
این کارشناس اقتصادی با تاکید بر اینکه سیاست هایی که برای رویارویی با این مشکلات اتخاذ شده به نظر نمی رسد که بتواند مشکلات اقتصاد جهانی را حل کند،متذکر شد:« نتیجه ای که می توان گرفت، این است که سازمان ها یا گروه های G20 دیگر قادر نخواهند بود که اقتصاد جهانی را به این راحتی تحت تاثیر قرار دهند.»
ایمانی راد گفت:« اقتصاد جهانی بر سر دوراهی است؛ یا این رکود دامن گیر و نرخ تورم بسیار پایین استمرار پیدا می کند و یک رکود گسترده تری را بر نظام جهانی حاکم خواهد کرد، یا اینکه با تعدیلهای جدی ساختاری اقتصاد جهانی می تواند تکان بخورد و نرخ های رشد بالاتری را تجربه کند.»
او تاکید کرد:« تجربه سال 2016 نشان می دهد که اثرگذاری این سیاست ها وجود داشته،ولی نتوانسته مسائل اساسی را حل کند و باید منتظر باشیم در سال 2017 .و 2018 آیا اقتصاد جهانی قادر خواهد بود مسائل خودش را با سیاست های پولی حل کند یا نه؟ اگر نتوانست تردیدی باقی نخواهد ماند که نفوذ و گسترش جناح راست بیشتر خواهد شد و کشورهای دیگری زیر پوشش سیاسی این جناح قرار خواهند گرفت.»
*منبع: پایگاه خبری خبرآنلاین/24تیر96
** اول ** 1337- انتشار دهنده: خداوردی اسدی
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۰۳۳۳۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
روزنامه هم میهن نوشت: در پی درگیری نظامی اخیر میان ایران و اسرائیل، پس از هدف قرار گرفتن کنسولگری ایران در دمشق و پاسخ نظامی ایران به این اقدام و اقدام نظامی بعدی در اصفهان که به اسرائیل منتسب شد، به نظر میرسد که وضعیت درگیری مستقیم نظامی بین دو کشور پایان یافتهاست.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان پس از فاز نظامی، اکنون نوبت به فاز دیپلماسی رسیدهاست تا جمهوری اسلامی بتواند ضمن بهرهبرداری از نمایش قدرت خود در منطقه، جلوی آسیب رسیدن به منافع کشور و افزایش فشارهای بینالمللی را بگیرد.
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در این شرایط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بهشدت فعالتر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، بهدنبال خنثی کردن تلاشهای حامیان اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد. این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شدهاست که استمرار تحریمهای گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.
در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون پیشین وزارت امور خارجه مطالعه میکنید.
*به نظر میرسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیدهاست. فکر میکنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟شرایط بهگونهای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفتهاست. الان شرایطی پدید آمدهاست که باید فعالیتهای جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف آغاز شود. حامیان اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی میکنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.
این کشورها و نهادها بههیچوجه نگران حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق نبودند، اما حالا بهگونهای رفتار میکنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شدهاست. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده و این کشورها قصد دارند بهدنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشتهباشیم تا بتوانیم اقدامهایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.
در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطلمانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حلوفصل نشود، ما از تحریمها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.
*فکر میکنید با تحولات اخیر آیا آمریکاییها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکاییها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شدهاست که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیدهنشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.
در این زمینه به نظر میرسد که انگیزههای ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقهای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفتوگو در این مورد فرا نرسیدهباشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.
الان اولویتهای مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شدهاست و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرفهای باقیمانده در برجام برای اجرای احکام معطلمانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.
برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیتهای دیپلماتهای باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هستهای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هستهای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.
*ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفانالاقصی و جنگ غزه چیست؟این سوال خیلی کلی است و نمیتوان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بینالمللی کشور را در همه حوزهها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.
در عین حال باید در حوزههای دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانهتر عمل کند. مهمترین مسئله این است که باید از این محدودیتهایی که برای سیاست خارجی ایجاد شدهاست، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.
اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرتهای دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینهها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.
*بعضی از کارشناسان معتقدند که بعد از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل ممکن است این تصور در بین کشورهای همسایه بهخصوص کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس ایجاد شود که قدرت نظامی و قدرت موشکی و پهپادی ایران را تهدیدی برای خودشان تلقی کنند. فکر میکنید آیا ممکن است بتوان سازوکاری ایجاد کرد که به این کشورها نشان داد ایران تهدیدی برای کشورهای همسایه و منطقه محسوب نمیشود؟بخشی از این تصورات ناشی از تبلیغات است. کشورهای منطقه به خوبی میدانند که تاریخ ایران نشان دادهاست که ایران هرگز در سدههای اخیر تهاجمی وارد یک درگیری و بحران نشدهاست. ایران اگر مورد حمله نظامی واقع شدهباشد از خود دفاع میکند، این موضوع را در قضیه عراق شاهد بودیم و اخیراً هم در مقابل تعرض نظامی اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق مشاهده کردیم. ولی ایران هرگز تهدیدی برای همسایگانش نبوده است. ایران همواره دعوت کردهاست که سازوکار امنیتی مشترکی برای تضمین امنیت کشورهای همسایه ایجاد شود.
الان هم دستگاه دیپلماسی ایران باید فعالتر از گذشته تلاش کند تا به همسایگان نشان دهد که اگر ایران یک نیروی نظامی قوی دارد، اگر توان موشکی و پهپادی دارد، این ظرفیتها میتواند در راستای تامین امنیت منطقه به کار رود. این تز کلی ایران که امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود، میشود با دیپلماسی فعال و تعامل با کشورهای همسایه و دولتهای جنوب خلیجفارس، آنها را به این نتیجه برسانیم که باید سازوکار امنیت جمعی در منطقه ایجاد شود و آنها را قانع کنیم که نیازی به حضور نیروهای خارج از منطقه نیست و کشورها خودشان میتوانند امنیت منطقه را تامین کنند.
*در منطقه غرب آسیا ایران و اسرائیل چهار دهه است که با هم خصومت دارند. این منازعه برای نخستین بار در طول هفتههای گذشته ماهیت مستقیم و رودررو پیدا کرد. فکر میکنید آیا امکان تکرار این منازعه مستقیم و تبدیل شدن آن به یک جنگ تمامعیار وجود داشتهباشد؟آینده منازعه ایران و اسرائیل بستگی به عملکرد طرف مقابل دارد. ایران در سالهای اخیر و بهویژه پس از آغاز جنگ غزه نشان دادهبود که صبر استراتژیک در پیش گرفتهاست. اسرائیل به شیوهای عمل کرد که ایران استراتژیاش را کنار گذاشت و وادار کرد وارد حالت تهاجمی شود. اگر اسرائیل اشتباه قبلی خود را تکرار کند، طبیعی است که مورد حمله ایران واقع خواهد شد. به اعتقاد من آینده این رویارویی کاملاً به عملکرد طرف مقابل بستگی دارد.
*عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلیها نسبت به عملکردشان در آینده محتاطتر شوند؟بسیار مؤثر بود. اسرائیلیها باور نمیکردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کردهبود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمکهای گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار میدادند.
قدرتهای جهانی پذیرفتهبودند که موجودیت اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویتهای اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شدهبود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاهویکم آمریکا یاد میشد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشکهای عراق به سمت اسرائیل، هیچ حملهای به اسرائیل نشدهبود و اسرائیل تصور میکرد که سازوکار بازدارندگیاش صددرصد موفق بودهاست.
برای کل قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا جا افتادهبود که اسرائیل باید از لحاظ نظامی و بهخصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قویتر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاشها بیفایده بوده و اسرائیل ضربهپذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.
*مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشکها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیلگران این موضوع را مطرح کردهاند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقهای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیکتر شدهاند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟منازعهای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیتهای کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشکهای ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشاندهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بیاثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.
بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.
ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمیتوان پیشبینی کرد؛ بهخصوص اینکه کشورهای منطقه هم میدانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها همسرنوشت کنند. همانگونه که در سالهای گذشته مشاهده کردهایم، همه سیاستهای آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.
*بعد از آغاز جنگ غزه گفته میشد که عربستان از فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل دور شدهاست. با توجه به تحولاتی که در ۶ ماه گذشته رخ دادهاست، تصور میکنید ریاض تا چه اندازه امکان دارد به فرآیند عادیسازی با اسرائیل بازگردد؟تجدید رابطه ایران با عربستان نشاندهنده تغییراتی در سیاست خارجی ریاض بود. از طرف دیگر برخی واکنشهایی که حکومت عربستان سعودی نسبت به عملکرد آمریکا نشان داد، مشخص کرد که سران این کشور دیگر مانند گذشته به صورت صددرصد پیرو آمریکا نیستند. در عربستان تصور غلطی ایجاد شدهبود که اگر این کشور دنبال توسعه اقتصادی و فناوری است، باید با اسرائیل که یک قدرت اثرگذار در آمریکا و کشورهای غربی محسوب میشود، رابطهای دوستانه برقرار کند. اما فکر میکنم ریاض اکنون به این نتیجه رسیدهاست که تحلیلی که در گذشته داشتند، درست نبوده و میتوانند بدون رابطه با اسرائیل توسعه اقتصادی داشتهباشند و میتوانند مطمئن باشند که کشورهای منطقه ظرفیت کافی برای تامین امنیت منطقه دارند.
نکته بسیار مهم این است که افکار عمومی کشورهای عربی به صورت جدی با توسعه روابط با اسرائیل مخالف هستند. مردم عرب و مردم مسلمان با اسرائیل مخالف هستند و حاضر به پذیرش این رژیم نیستند. این دولتهای عربی هستند که به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل حرکت میکنند. با توجه به وقایعی که در شش ماه گذشته رخ داد و جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب شد، قتلعام بیش از ۳۴ هزار نفر که اکثریت آنها کودکان و زنان هستند، گورهای دستجمعی که در بیمارستانها کشف میشوند، بمباران مدارس، بیمارستانها و خانههای شخصی و قحطی گسترده در غزه؛ همهی اینها باعث شدهاست که زمینه عادیسازی روابط با اسرائیل در کشورهای عربی، دستکم در افکار عمومی کاملاً از بین برود.
اگر دولتهای عربی دستکم تا زمانی که جنگ غزه در خاطره ملتها زنده است بخواهند اقدامی در راستای عادیسازی روابط و دوستی با اسرائیل انجام دهند، درون کشورهایشان با افکار عمومی دچار مشکل خواهند شد. احتمال اینکه فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل ادامه پیدا کند، بسیار کمتر از گذشته شدهاست.
*بعد از پاسخ ایران به اسرائیل، رئیسجمهور آمریکا گفت که میخواهد جبهه متحدی را برای فشار و تحریم علیه ایران ایجاد کند. در نشست سران گروه ۷ و وزرای خارجه اتحادیه اروپا هم شاهد بودیم که دولتهای غربی تصمیم خود را برای توسعه دایره تحریمها علیه ایران اعلام کردند. چه کاری از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از توسعه و افزایش تحریمها بر میآید؟من باید یک نکته را تذکر بدهم. تمام شعارهای انساندوستانه و بشردوستانهای که غربیها مطرح میکنند و آن را ناشی از ایدئولوژی لیبرالیسم میدانند، شعارهایی مثل آزادی، دموکراسی، حقوقبشر، رعایت حقوق زنان و کودکان، عدم استفاده از خشونت، حل اختلافهای بینالمللی بر مبنای دیپلماسی، نظم جهانی مبتنی بر قانون و امثال اینها، همه این شعارها وقتی نوبت به اسرائیل میرسد، از یاد برده میشود.
جنایتی نمانده است که اسرائیل انجام ندادهباشد و کشورهای غربی بهرغم همه شعارهایشان به آن بیتوجهی نکردهباشند. اسرائیل کل منطقه غزه را شش ماه است که مستمراً هوایی و زمینی بمباران میکند و نسلکشی گستردهای را آغاز کردهاست. در این شرایط کشورهای غربی همچنان از اسرائیل حمایت میکنند. یعنی تمام ادعاهایی که در مورد حقوق بشر و دموکراسی مطرح میکنند، دروغ است.
من فکر میکنم بیش از اینکه اسرائیل در این جنگ شکست خورده باشد، فرهنگ و ایدئولوژی غرب شکست خورده است و نشان داده تمام حرفهایی که میزنند، دروغ است و واقعیت ندارد. یکی از نتایج مهم جنگ غزه و بحرانی که بین ایران و اسرائیل پدید آمد، شکست ادعاهای بشردوستانه غرب بود. وقتی اسرائیل مرکز دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد، هیچ واکنشی نشان ندادند، اما وقتی ایران به جنایت اسرائیل عکسالعمل نشان داد، شروع میکنند به محکوم کردن و افزایش فشار و تحریم.
اینها استانداردهای دوگانهای است که در قبال کشورها دارند. در قبال این نوع عملکرد، ایران باید تمام تلاشاش را به کار بگیرد تا این رویه را متوقف کند و اجازه ندهد که میان کشورهایی که قصد دارند در همراهی با اسرائیل، ایران را تحت فشار قرار دهند، اجماع ایجاد شود. ایران باید به صورت جدی وارد فعالیت شود و با کشورهای منطقه و جهان وارد مذاکره شود. احیای برجام قطعاً یکی از بهترین راههای مقابله با افزایش فشار بینالمللی است. ایران باید از منحصر کردن سیاست خارجی به چین و روسیه دست بکشد و بعد فعالیت سیاست خارجیاش را گسترش دهد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کیهان علیه برجام و FATF / این همه موفقیت را نمی بینید یا نمی خواهید ببینید؟! قوانين و محدوديتهاي" FATF " كاغذ پاره نيست