عدهای شوق زیادی به لبخند آمریکا دارند/ همان که خودِ مردم آمریکا میگویند دیوانه است رئیسجمهورشان شده
تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۰۵۰۳۳۱
صراط: رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) گفت: عدهای شوق زیادی به لبخندی از جانب مسئول آمریکایی دارند، همان مسئولی که خودِ مردم، آمریکا صراحتاً میگویند که دیوانه است و خجالت میکشند که وی رئیسجمهورشان است.
به گزارش مرکز خبر حوزه، آیتالله مصباحیزدی در دیدار جمعی از مدیران ارشد ناجا با اشاره به اینکه برخی معتقدند انسان بهخودیخود، هیچ مسئولیتی ندارد، اظهار داشت: عدهای منشأ مسئولیت را نیازهای مادی بشر میدانند، از آنجاکه انسان نمیتواند بهتنهایی همه نیازهایش را تأمین کند، به زندگی اجتماعی روی آورده، و زندگی اجتماعی ایجاب میکند که اگر کسی مسئولیتی را بر عهده نگیرد، نیازهایش تأمین نمیشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با اشاره به نظر دیگری در مورد منشأ تکالیف گفت: برخی منشأ تکالیف را ارزشهای اجتماعی، یا عواطف و احساسات دانسته، میگویند انسان نیازهای فطری و عاطفی هم دارد که ارضای آن در گرو کمک به هم نوع و بر دوش گرفتن مسئولیتهایی در برابر آنهاست.
فیلسوف و متفکر اسلامی، سومین نظر در مورد منشأ تکالیف را که عمدتاً از طرف فیلسوفان غربی بیانشده، عقل عملی دانست و افزود: برخی از فلاسفه میگویند انسان بهغیر از احساسات و عواطف، عقل نیز دارد و این عقل است که برای ما مسئولیت معین میکند از همین رو برای اینکه موجودی برتر از حیوانات شویم، باید به آنچه عقل میگوید عمل کنیم.
وی ادامه داد: اما عدهای باور دارند که اصل تکالیف از خداست، حتی اموری که گفته شد، نشانههایی از تکالیف خداست، و حتی حکم عقل هم نشانه خواست خداوند است که ما را مکلف کرده است به عبارت بهتر خداوند ازآنجهت که هستی و مالکیت ما از اوست، میتواند ما را مکلف کند و ما در مقابل او مسئولیم.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه در جمعبندی این نظریات افزود: طبق نظر اول، اگر انسان تکلیفی بر عهده نگیرد، نمیتواند زندگی اجتماعی خوبی داشته باشد و نیازهایش را تأمین کند، طبق نظر دوم عدم مسئولیتپذیری، عدم ارضای عواطف و شرمندگی نزد وجدان را در پی دارد، طبق نگاه سوم، بدون انجام تکالیف، انسان در ردیف حیوانات است و استفاده از عقل و مسئولیتپذیری براساس عقل است که سبب تمایز انسان و حیوان میشود؛ طبق نگاه چهارم، اگر انسان عمل به تکلیف نداشته باشد، بنده خوبی برای خداوند نیست و سعادت دنیوی و اخروی نخواهد داشت.
وی با اشاره به لزوم حل شدن این مسائل برای انسان و تأثیرگذاری این باورها در اعمال انسان، افزود: برخی جامعه شناسان غربی گفتهاند انسان دوران مدرنیته ماهیتی متفاوت با انسان قبل از مدرنیته دارد. انسان قبل از دوران مدرنیته، تکلیفمدار بود و به دنبال مسئولیت و انجام تکلیف بود، اما انسان عصر مدرنیته، نه بهدنبال انجام تکلیف که بهدنبال استیفای حق خود است، حتی اگر به خدا اعتقاد دارد نه برای انجام تکلیف خود در برابر او، بلکه بهدنبال گرفتن حق خود از خداست از این رو مفاهیمی مانند حقوق بشر و حقوق شهروندی مطرحشده و میشود و بسیار به آن بها داده میشود.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه با اشاره به اینکه این تفکر در دنیا ترویج میشود، اظهار داشت: همین حقوق بشر بهعنوان ابزار و بهانهای است تا کشورهای استکباری به مقاصد و اهداف خود برسند، درحالیکه بسیاری از این نظریات، دارای اصل و ریشه صحیحی نیست، اما بمباران تبلیغاتی سبب انتشار و پذیرش آن توسط مردم شده است.
آیتالله مصباحیزدی با طرح این سؤال که آیا واقعاً حق و تکلیفی در کار نیست؟ ادامه داد: برخی از فیلسوفان اروپایی چنین گفتهاند که انسانها گرگ هستند که باید گرگ برتری باشد تا آنها را کنترل کند، از این رو وضع قوانین، نه برای حفظ ارزشها، بلکه برای کنترل آدمهاست که گرگصفتاند.
وی افزود: بسیاری از مردم، ارزشها را دو قسم میدانند، ارزشهای دینی و ارزشهای اجتماعی که ارزشهای دینی همان نماز و قرآن و عبادتهای فردی است و ارزشهای اجتماعی که در نگاه آنها، ربطی به ارزشهای دینی هم ندارد یعنی چگونه در جامعه زندگی کنیم که بتوانیم بهتر منافع مادیمان را تأمین کنیم، و این یعنی تفکیک دین از سیاست.
استاد حوزه خاطرنشان کرد: اگر فردی با چنین تفکری مسئول هم بشود، میگوید دغدغه آخرت نداشته باشید، باید فکر شکم مردم بود و ما باید تحریمها را برداریم، چراکه از نگاه آنها، دستگاه دین و سیاست جدا از یکدیگرند، مسئول دستگاه دین که جز نماز و عبادات فردی نیست- روحانیون هستند و مسئول دستگاه سیاست نیز سیاستمداران هستند و این دو ربطی به هم ندارند.
آیتالله مصباحیزدی با اشاره به اینکه براساس نگاه اسلام، تفکیکی بین دین و سیاست وجود ندارد اصل تکالیف و حقوق از خداست، ادامه داد: در اسلام، فقط خدا حق قانونگذاری دارد و قانون نیز تنها این دنیا را در نظر نمیگیرد، بلکه زندگی ابدی انسانها را هم مدنظر قرار میدهد.
وی افزود: اسلام به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند متعال است، اگر خداوند، تکلیفی هم برای ما مشخص کرده نه به خاطر نیاز خودش به انجام تکلیف ما، بلکه برای سعادت دنیا و آخرت ماست و تسلیمبودن در برابر این تکالیف الهی، سعادت ابدی را در پی دارد که به نفع خود انسان است.
آیتالله مصباحیزدی با اشاره به اینکه انسان موجودی ابدی است و آخرت، ادامه و نتیجه اعمال انسان در همین دنیاست، ادامه داد: همانگونه که کار کشاورز در برداشت محصول، ادامه کار وی در امر کاشت و مترتب بر آن است، وضعیت انسان در آخرت نیز مترتب بر کار وی در این دنیاست.
وی ادامه داد: کسانی که اسلام و اهلبیت (ع) و مخصوصاً مبانی فکر امام (ره) و ارزشهای انقلاب را پذیرفتهاند، به لازمه آن، یعنی عدم جدایی سیاست و دین نیز باور دارند. البته ارزشهای انقلاب چیزی جدید و ورای دین نیست، بلکه همان اسلام است که احکام آن فراموششده بود و امام (ره) با هشدارهایش و نهضتش آن را احیاء کرد. بنابراین وقتی امام (ره) میخواست بالاترین هشدارها را بدهد، میگفت اسلام درخطر است؛ و در واقع امام (ره) برای اسلام به پا خاست.
مفسر قرآن کریم با اشاره به آیاتی از قرآن کریم، اظهار داشت: روح اسلام در دو کلمه است، اگر جامعهای این دو کلمه را باور داشته باشند و به لوازم آن پایبند بمانند، هیچ خوف و ترسی بر آنها نخواهد بود و هیچ غصهای هم نخواهند داشت. آن دو کلمه این است: باور کنند که رب و صاحباختیار فقط الله است و در این مسیر استقامت داشته باشند. وقتی گفتیم رب ما خداست، یعنی صاحباختیار ما اوست؛ پس هر کاری خواستیم بکنیم، باید ببینیم صاحباختیارها چگونه دوست دارد.
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) افزود: همه انبیاء و اولیای الهی همه ایثار و فداکاریهایشان تنها برای همین نکته بود که به ما بگویند رب ما الله است. او همان کسی است که پیامبران را برانگیخت، همان است که امام (ره) را به ما عطا کرد، همان کسی است که انقلاب را پیروز کرد و خرمشهر را آزاد کرد. اگر بنا بگذاریم این کلمه را خوب بفهمیم و به آن پایبند باشیم، هیچ غم و غصه و ناراحتی نخواهیم داشت.
استاد اخلاق حوزه علمیه افزود: اگر خدا را واقعاً باور کردیم، مانند درختی است که کاشتهایم و دائماً در حال میوه و ثمره دادن است. مهم این است که نهالی که میخواهیم بکاریم از جنس باور به خدا باشد، اما اگر نهالی که در دل کاشتیم، پرستش غرب و تعظیم مغرب زمین بود، نمیتوان چنین توقعی داشت.
منبع: صراط نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۰۵۰۳۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیتالله رمضانی: اسلام گنج وجودی انسان را معرفی میکند / ویژگیهای مسلمان واقعی براساس روایات اهلبیت(ع)
آیت الله «رضا رمضانی» دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) که به دعوت مسلمانان کشور برزیل برای حضور در همایش بین المللی «اسلام؛ دین گفتگو و زندگی» به این کشور سفر کرده بود، در مرکز اسلامی امام مهدی(عج) شهر سائوپائولو برزیل، حضور یافت و در جمع جوانان مسلمان در این مرکز اسلامی به سخنرانی پرداخت.
آیت الله رمضانی در این سخنرانی با اشاره به جایگاه اخلاق در اسلام اظهار کرد: یکی از نکات مهم در خصوص دین اسلام، بعد اخلاقی آن است، اسلام در صدد است که خود انسان را اخلاقی تربیت کند و جامعه نیز جامعه اخلاقی باشد. اخلاق از آن مقوله هایی است که وقتی وارد فضایل آن می شویم، می بینیم که با فطرت انسان، هماهنگ است. برخی از پستی های اخلاقی، مخالف فطرت می باشد. وقتی که قرآن به حقیقت نفس، قسم می خورد، جایگاه نفس و تمایل نفس حقیقی را به صورت قشنگ معرفی می کند، «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا»، قرآن در ادامه می گوید که همه خوبی ها و بدی ها را به انسان الهام کردیم و شناساندیم، «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا». کسانی پیروز میدان هستند که خودشان را تزکیه و تربیت کنند و این افراد به فلاح و رستگاری می رسند، «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا»
وی ادامه داد: خداوند همه زیبایی ها را در فطرت و وجود انسان، قرار داده است. مولوی یکی از عرفان بزرگ، یک مثال قشنگی می زند که یک نفر در خواب می بیند که باید تیری به کمان بزند و این تیر در هر کجا خورد، آنجا گنج است، او هم تیر را به کمان می کشید و می زد و تیر در هر کجا که می خورد، شروع به حفر زمین می کرد تا به گنج برسد، اما به گنج نمی رسید، جاهای مختلفی را کند، اما به گنج نرسید. برخی خیال کردند که این قضیه حقیقی است، چون این فرد، انسان بی ربطی هم نبود. فرماندار آنجا به این مرد گفت که تو دیگه حفاری نکن، تو مقدماتش را فراهم کن و حفاری بر عهده ما باشد و به گنج که رسیدیم، آن گنج را به صورت مساوی بین هم تقسیم می کنیم. آن کسی که به خواب این فرد می آمد، زیاد این کار را انجام می داد و می گفت که آنجا را حفر کن. به آن فرد گفتند که از این شخص بپرس که چرا ما این همه جا را کندیم، اما به گنج نرسیدیم، یعنی من را فریب می دهی؟ و از او بیشتر سوال کن. آن فرد هم در خواب این سوال را پرسید و آن شخص هم پاسخ داد که من گفتم تیر را به کمان بزن، ولی نگفتم که بکش، تو می رفتی می کشیدی و آن تیر ۴۰ متر آن طرف می افتاد و تو به گنج نمی رسیدی، تو این تیر را به کمان بزن بدون این که بکشی، رها کن. مرد بعد از بیدار شدن همان کار را انجام داد، تیر را روی کمان گذاشت و تیر در مقابلش افتاد و همان جا را حفر کرد و به گنج رسید. نتیجه این که گنج در وجود خود انسان است، انسان اگر خودش را مطالعه کند، به گنج می رسد.
اسلام گنج وجودی انسان را معرفی می کند
دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) افزود: اسلام گنج وجودی انسان را به او معرفی می کند، اما ما متاسفانه می خواهیم که از غیر جستجو کنیم و به گنج برسیم. شعر معروفی از حافظ است که سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد، آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد. اسلام در حقیقت می خواهد که انسان را انسان تربیت کند. انسان شدن، ویژگی های خاص خودش را دارد. انسان آن وقتی که انسان شد، به دیگران خدمت می کند، امانتدار خواهد بود، انفاق می کند و خیلی از فضایل دیگر در انسان رشد می کند. البته فهمیدن انسان شدن، بسیار مهم است. یک مثال می زنم تا این مسئله، روشن تر شود. یک پدر و یک پسر با هم دعوا داشتند و پسر بسیار پدرش را اذیت می کرد، این پدر به پسر می گوید که تو انسان نمی شوی، گفتن این حرف به پسر برخورد و او رفت چند جا درس خواند و همچنین فعالیت اجتماعی انجام داد پسر در ادامه، امیر یک استانی شد. او بعد از این به حاکمیت رسید، نامه ای را برای پدرش نوشت بدون این که بگوید من پسرت هستم، با این مضمون که من امیر، تو را فرامی خوانم، پدر نمی دانست فرزندش است و لذا بابت احضار شدن از طرف امیر حکومت، ترسید و باز و بندیلش را جمع کرد و پیش امیر رفت. وقتی که پدر وارد فضای عمارت حکومتی شد دید که پسرش آن بالا نشسته است، پسر به پدرش گفت که دیدی من آدم شدم، در حالی که تو به من می گفتی که تو آدم نمی شوی اما من به اینجا رسیدم. پدر به پسر گفت من به تو نگفتم که حاکم نمی شوی من به تو گفتم که آدم نمی شوی، تو آدم شدی؟ اگر آدم شده بودی پدر پیرت را به اینجا نمی آوردی.
آیت الله رمضانی با اشاره به راهکار تربیتی اسلام اظهار کرد: اسلام می خواهد که انسان را آدم تربیت کند، وقتی که انسان، آدم شود، عاشق می شود. قبل از پیامبر(ص)، جوان ها عاشق بودند، بعد از پیامبر(ص) هم آنها عاشق بودند، اما جوانان پیش از پیامبر(ص) به دنبال عشق های مجازی بودند و به خاطر این عشق ها، جنگ ها و نزاع های زیادی رخ داد. پیامبر(ص) که آمدند، عشق را معنا کردند و گفتند که عشق و علاقه، کمال به زیبایی ها است و بالاترین عشق، عشق به خداوند و محبت به خدا است. وقتی که عشق به خداوند بیایید، عشق به کمال و عشق به زیبایی ها و عشق به معنویت و عشق به خدمت هم می آید و انسان با عشق به دیگران خدمت می کند، این طور نیست که گدا به در خانه او برود، بلکه او با عشق به در خانه گدا می رود و به او کمک می کند.
وی ادامه داد: انسان اگر بخواهد انسان شود و خودش را تربیت کند، خودش را نباید ببیند. چون اگر بخواهد خودش را ببیند، دیگر آن حقیقت را نمی تواند ببیند. مولوی داستانی از شکایت پشه نزد حضرت سلیمان نقل کرد، پشه پیش حضرت سلیمان رفت و گفت که من از باد شکایت دارم، حضرت سلیمان گفت که از هر کسی که شکایت داری، باید او هم باشد و برای من این قضاوت کنم باید هم باید و هم پشه باشد، پشه به حضرت سلیمان گفت که من نمی گویم، تو به باد بگو که بیاد. باد تحت تسخیر حضرت سلیمان بود و او زبان حیوانات را هم می فهمید، حضرت سلیمان به باد گفت که بیا، باد که آمد پشه رفت، حضرت سلیمان به پشه گفت که تو هم باش تا من بررسی کنم که مشکل از کجا است، پشه گفت که مشکل من از باد است، هر کجا که باد باشد من نمی توانم باشم. مولوی از این داستان، نتیجه اخلاقی گرفت و گفت همان طوری که پشه و باد با هم جمع نمی شوند، خود بینی هم با خدابینی جمع نخواهد شد. انسان نباید خودبین باشد، بلکه انسان باید خودش را مخلوق خداوند ببیند و تسلیم او شود، وقتی که به تسلیم شدن رسید، مسلم می شود، اسلام در حقیقت به معنای تسلیم در برابر دستورات باری تعالی است.
ویژگی های مسلمان واقعی براساس روایات اهل بیت(ع)
دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) افزود: مسلم هر کجا که باشد، دیگران احساس امنیت می کنند و مسلمان واقعی همین است. براساس روایات، مسلمان واقعی کسی است که دیگران از دست و زبان او در امان باشند. خیلی ها شاید در اسم مسلمان باشند، اما در معنا، مسلمان نیستند، پیامبر(ص) فرمودند که شما باید در معنا، مسلمان باشید. انسان وقتی به این جایگاه مسلمان بودن رسید، احساس مسئولیت می کند، اول در برابر خود و بعد در برابر همه مسلمانان احساس مسئولیت خواهد کرد، او اگر احساس مسئولیت نکند، حقیقتا، مسلمان نیست. پیامبر(ص) در روایتی فرمودند که «مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ» اگر کسی صبح کند و به فکر اصلاح امور مسلمانان نباشد، مسلمان نیست.
آیت الله رمضانی با اشاره به لزوم احساس مسئولیت مسلمانان در برابر یکدیگر اظهار کرد: اسلام می گوید که در یک جامعه اسلامی، مشکل یک مسلمان، مشکل یک مسلمان دیگر نیز است. چون که مسلمان برادر مسلمان است، اگر او احساس درد می کند، تو هم باید احساس درد کنی، اگر او شاد باشد تو هم باید شاد باشی. سعدی شعر قشگی را دارد که بنی آدم اعضای یکدیگر هستند. انسان مسلمان نه تنها باید در برابر دیگر مسلمانان احساس مسئولیت کند، بلکه اگر یک غیرمسلمان همچون فردی مسیحی از او کمک بخواهد، باید به او کمک کند و اگر این کمک را انجام ندهد، مسلمان نیست. پیامبر(ص) در روایتی فرمودند که «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»؛ (کسی که صدای انسانی را بشنود که فریاد می زند: ای مسلمانان به دادم برسید و کمکم کنید، کسی که این فریاد را بشنود و پاسخ نگوید، مسلمان نیست). یک مسلمان دیگران را بر خودش مقدم می کند، امام حسن(ع) گفتند که دیدم مادرم حضرت زهرا(س) در عبادت خود فقط برای همسایه ها دعا می کردند و در حالی که خودشان بیمار بودند، برای خودشان دعا نکردند. من از مادرم پرسیدم که چرا برای خودتان دعا نکردید، ایشان فرمودند که اول همسایه و بعد خانه.
دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) ادامه داد: روزی حضرت زهرا(س) به نزد پدرشان رسول اکرم(ص) آمدند و فرمودند که مهر من فرقش با دیگران چیست، همان جا خداوند به جبرئیل وحی کرد که جبرئیل به پیامبر(ص) بگوید که فاطمه هر چی بخواهد به او می دهم. حضرت زهرا(س) به پیامبر(ص) گفتند که امت شما در روز قیامت با مشکل مواجه هستند، من نمی خواهم که آنها در جهنم بسوزند، من می خواهم که آنها را شفاعت کنم با وجودی که ایشان را خیلی اذیت کردند. خداوند به جبرئیل گفت که این فرشته الهی به پیامبر(ص) بگوید که من شفاعت حضرت فاطمه(ص) را پذیرفتم و هر کسی را حضرت فاطمه(س) نگاه کند و شفاعت نماید. من قبول می کنم و حضرت زهرا(س) از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدند.
وی خاطرنشان کرد: حضرت زهرا(س) به حضرت امیرالمومنین(ع) آرامش می دادند. امام علی(ع) فرمودند هر چه که من غم داشتم، زمانی که حضرت زهرا(س) را می دیدم، تمام غم های عالم از من دور می شدند، نه من حضرت فاطمه(س) را اذیت کردم و نه ایشان من را اذیت کرد. زمانی که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در مسجد، خبر شهادت حضرت زهرا(س) را به امام علی(ع) دادند، حضرت امیرالمومنین(ع) چند بار نشستند و بلند شدند، ایشان وقتی وقتی وارد خانه گشتند، عبا و عمامه خود را انداختند و پیش پیکر حضرت زهرا(س) آمدند و چند برابر ایشان را صدا زدند، اما جوابی نیامد تا این که حضرت امیرالمومنین(ع) گفتند که یا فاطمه، من پسرعموی تو علی هستم. در روایات آمده است که حضرت زهرا(س) فرمودند هر کس برای امام حسین(ع) گریه کند، من او را شفاعت می کنم. ما افتخار می کنیم که امام مان حضرت امیرالمومنین(ع) و مادرمان حضرت زهرا(س) هستند.
منبع: خبرگزاری اهلبیت(ع) - ابنا