شعاع نوری در میان تاریکی جهانگستر
تاریخ انتشار: ۲۷ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۰۷۳۸۱۶
مجموع سه کتاب «ادبیات و انقلاب» ردپای تفکرات مارکسیستی را در آثار نویسندگان مناطق گوناگونی از جهان به قلم یورگن روله دنبال میکند و بر نقشآفرینی ایدههای تاریخ کمونیسم در قلمنگاریهای آنان نقد و شرح میدهد. نسخۀ اصلی «ادبیات و انقلاب» در اصل یک جلد بوده است که ناشر ترجمۀ فارسی آن را به سه جلد و تحت عنوان: «نویسندگان روس»، «نویسندگان آلمانی» و «از آسیا تا آمریکا» با ترجمۀ علیاصغر حداد به بازار نشر سپرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش قدس آنلاین، نویسندگان و شاعران در یک جامعۀ درگیر انقلاب از یک سو تحت تأثیر فضای آن قرار میگیرند و از سوی دیگر بر این فضا تأثیر میگذارند. ادبیات اصیل، بازتاب موقعیت اجتماعی هر جامعه است. جامعۀ روسیه در قرن نوزدهم بهعنوان یک جامعۀ پرتلاطم در حال گذار از یک دورۀ تاریخی مهم بود و شخصیتهای برجستهای در فضای چنین جامعهای زندگی میکردند که اهلقلم و روشنفکران و نویسندگان، شاعران و متفکران و سخنوران صحنهگردانهای فعال و چشم تیزبین آن بودند. این قشر از جامعه، چه پیش از بروز انقلاب که در صحنههای اجتماعی ظهور کردند و مشوق مردم برای تغییر ساختار موجود شدند و چه در زمان وقوع این تحول عظیم تاریخی و چه پس از آن و در رصد آنچه باید میشد، نقش اثرگذاری در پرورش دیدگاههای جامعه بهسوی آزادیخواهی و حقطلبی داشتند. پس از پیروزی انقلاب اکتبر در روسیه اصولاً ادبیات به دو بخش انقلابی و ضدانقلابی تقسیم شد؛ یعنی از نظر حاکمان، ادبیات انقلابی فقط رئالیسم سوسیالیستی بود و از نگاه دیگران بخصوص نویسندگانی که نگاه نقادانه داشتند، مطالبهگرانه بود. وجود چنین نگاهی برای حاکمان سوسیالیستی خوشایند نبود و تسلط حاکمان بر محتوای ادبیات تاریخ روسیه به حدی شدت داشت که مخالفان نمیتوانستند در آن قلمفرسایی کنند. تعقیب سیاسی نویسندگان و مرگهای خاموش و نابهنگام و تأملبرانگیز آنان از تأثیرگذاری قلم آنان در بین مردم و ترس قدرتمندان از نفوذ قلم آنها حکایت داشته است. از زمان حاکمیت تفکر مارکسیستی و کمونیستی بر بخشهای زیادی از جهان که با انقلاب ۱۹۱۷ در روسیه رسمیت و قدرت یافت، نویسندگان با الهام از این تفکر آثار بسیاری خلق کردند و فضای سیاسی حاکم را با قلم ادبی خود بازتاب دادند یا به چالش کشیدند.
مجموع سه کتاب «ادبیات و انقلاب» ردپای تفکرات مارکسیستی را در آثار نویسندگان مناطق گوناگونی از جهان به قلم یورگن روله دنبال میکند و بر نقشآفرینی ایدههای تاریخ کمونیسم در قلمنگاریهای آنان نقد و شرح میدهد. نسخۀ اصلی «ادبیات و انقلاب» در اصل یک جلد بوده است که ناشر ترجمۀ فارسی آن را به سه جلد و تحت عنوان: «نویسندگان روس»، «نویسندگان آلمانی» و «از آسیا تا آمریکا» با ترجمۀ علیاصغر حداد به بازار نشر سپرده است.
یورگن روله نویسنده و روزنامهنگار آلمانی (۱۹۸۶-۱۹۲۴) خود یکی از نویسندگان و روشنفکرانی است که در آغاز بشدت به اندیشههای کمونیستی گرایش داشته و مسحور آن بوده است، ولی بتدریج و با آشنایی از واقعیتهای تفکرات کمونیستی و سپس استالینیستی به منتقدی جدی تبدیل شده و از زمان پناهندگی به آلمان غربی، بهعنوان شاهدی تاریخی و عینی از تحولات ادبی در دوران کمونیستی، آثار فراوانی از خود ارائه داده است که به انعکاس این عصر مهم بپردازد.
در کتاب «ادبیات و انقلاب» هدف او از نگارش، تاریخ نویسنده و کمونیسم در سراسر جهان از ۱۹۱۷ تا ۱۹۶۰ است. کتاب پرحجم او در ادبیات روس از الکساندر بلوک تا دکتر ژیواگو را در بر میگیرد، به شعر پابلو نرودا و داستانهای ارسکین کالدول میپردازد و دامنۀ بحث را از آرای سیاسی توماس مان تا نقد لوشون میگستراند.
یورگن روله این وسعت دید و دامنۀ وسیع نگارش خود را در کتاب «ادبیات و انقلاب» نیز به سه حوزۀ جغرافیایی وسعت داده است و نویسندگان این قلمرو وسیع را در نگارش آثار ادبی که دارای درونمایه و پسزمینهای سیاسی بودهاند، بازخوانی کرده است. نویسندگانی که در دوران تسلط لنین و استالین قلم خود را بهعنوان سلاحی برگزیدند تا با سیاستهای این حزب در عرصههای گوناگون بخصوص در حوزۀ فرهنگی که با انتخاب کسانی چون ژدانف بهعنوان مدیر سیاست فرهنگی شوروی که با سیاستگذاریهای خود در مقابل هرگونه نگاه مخالف در مقابل تفکر کمونیستی حاکم ایستادگی میکرد و از فعالیت نویسندگان و هنرمندان معترض ممانعت به عمل میآورد و با هنرمندانی که با نظرات وی موافق نبودند برخورد مینمود، ایستادگی کنند.
روله در این اثر مراحل پیدایش و دگرگونی انقلاب و سیاست بلشویکی را از مجرای گزارش ادبی نویسندگان عصر، بازاندیشی و بازسازی انتقادی کرده و روابط روشنفکران و سیاستمداران را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. نویسندگان بسیاری در کتاب «ادبیات و انقلاب» یورگن روله و آثار و بخصوص سرنوشت آنان مورد توجه قرار گرفته است که هریک با نگارش خود بخشهایی از تاریخ تفکر چپ را نشان دادهاند. آثار کسانی چون بلوک، یسنین و مایاکوفسکی، کلیم سامگین و گزارشهایی دربارۀ نوشتههای آیساک بابل و شولوخوف و چیستی و چگونگی بیان ادبی آنها به گونهای که در آن واحد توانستند چندین متضاد را در اثر خود گرد هم آورند. اشارۀ این کتاب بخصوص به اثر معروفی از پاسترناک و بیان دقیق و هیجانی روله در آن که نشان میدهد چگونه پاسترناک در «دکتر ژیواگو» صدای روسیه را منعکس میکند. بخشی از کتاب که به این اثر اختصاص یافته است، رویکرد انتقادی تند و بیپروایی را که نویسنده علیه انقلاب کمونیستی بیان میکند و آن را از اساس فاقد اعتبار میداند به اشاره آورده است: «مارکسیسم کمتر از آن بر خودش مسلط است که بتواند علم باشد؛ شاخههای علمی معمولاً متعادلتر و منصفترند. مارکسیسم و عینیت؟ من جنبش فکریای نمیشناسم که در خودمحوری و دور از واقعیات بودن به پای مارکسیسم برسد. هر آدمی میکوشد فکرهای خود را از طریق تجربۀ عملی بیازماید؛ اما آدمهای قدرتطلب دست به هر کاری میزنند تا به حقیقت پشت کنند، چون به اسطورۀ مصونیت خود از خطا باور دارند. سیاست به من چیزی نمیگوید. من از آدمهایی که نسبت به حقیقت بیتفاوتند خوشم نمیآید.» شاعرانی همچون گومیلیوف، ماندلشتام و آنا آخماتووا که صدایی در انقلاب روسیه بودند، نتوانستند صدای خود را به جایی برسانند.
روله در کتابی که گسترۀ آسیا تا آمریکا را در بر گرفته است به تأثیر کمونیسم بر کامو، سارتر، ژید، مالرو، الوار، سلین و آراگون و همچنین بر نویسندگان ایتالیایی چون سیلونه، پاوزه، مالاپارته، موراویا و کارلو لوی میپردازد و بخشی از اعتراضها و مقاومتهایی که توسط نویسندگان و شاعران در برابر گستردگی تفکر استالینیستی در مناطق مختلف ازجمله در مجارستان روی داده است را شرح میدهد. «ظلمت در نیمروز» اثر آرتور کوستلر یکی از کتابهایی است که به ترور استالین پرداخته و در قالب آن مناسبات درونی حزب کمونیستی را با جزئیات و با بهرهگیری از شخصیتی خیالی تقریر کرده و رازهای نهفتهای از محاکمات نمایشی و از میان برداشتنهای مخالفان در این حزب را به نمایش درآورده است. شرح این بازجوییها و سرنوشت عدۀ بسیاری از نویسندگانی که در زندانهای شوروی بودهاند، محتوای بسیاری از آثار مورد توجه روله را شکل میدهد و از ارتباط عمیقی که میان ادبیات و کمونیسم بوده است، پرده برمیدارد.
مجموع هر سه کتاب فضای ادبیات و هنر نوشتاری را نشان داده و شرح میدهد که چگونه با فرازوفرود ساحت سیاسی که تحت تأثیر قدرت یافتن تفکرات و نظام کمونیستی در فضای سیاسی جهان حاکم شده بود به انتقاد و تحلیل شرایط پرداختند و نویسندگان به فراخور بازتاب عملکرد و تصمیمات این حزب در اجتماع و در زندگی مردم، آن را در آثار خود و در قالب شخصیتهایی که هریک نمادی از عناصر مغفولمانده یا مورد بیمهری قرار گرفته در زمان حاکمیت تفکر سوسیالیستی و کمونیستی بودند بیان میکردند و در نهایت نیز در دریای قدرت تفکر حاکم غرق میشدند.
منبع: روزنامه قدسمنبع: قدس آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۰۷۳۸۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گلآقا میگفت وظایفی داریم و باید نگهبان حرمتها باشیم
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: محمدباقر نجفزاده بارفروش نویسنده، روزنامهنگار و پژوهشگر ادبیات معاصر بهتازگی یادداشتی درباره «کیومرث صابری فومنی» نوشته که برای انتشار در اختیار مهر قرار گرفته است.
مشروح متن یادداشت مورد اشاره در ادامه میآید؛
کیومرث صابری فومنی از خوشنامترین، برجستهترین و موفقترین طنزپرداز عصر انقلاب اسلامی است. بی هیچ گمانی آثار او و خدمات او به ویژه انتشار کتابها و مجلات هفتهنامه، ماهنامه و سالنامه گلآقا از یادها نخواهد رفت. کیومرث صابری فومنی در شهر فومن در خانوادهای بسیار مذهبی، مقید و متعهد به دنیا آمد. مقدمات تحصیل ابتدایی و متوسطه اول در فومن و سه سال پسین را در دانشسرای کشاورزی شهر ساری گذراند. پس از آن به آموزگاری و تدریس در آموزش و پرورش گمارده شد و همراه با آن به ادامه تحصیل و مطالعه گسترده و عمیق در گستره ادبیات همت نمود.
اشراف و تجربه و خلق آثار برجسته ادبی از او چهرهای ممتاز به نمایش میگذارد. استاد کیومرث صابری همراه با معلمی در آموزش و پرورش، به همکاری با مطبوعات آن زمان از جمله نشریات توفیق همت گماشت. وی پس از انقلاب به عنوان مشاور و همکار شهید محمدعلی رجایی نخستوزیر و ریاست جمهور وقت یاوری بی ایستا بود. پس از شهادت شهید رجایی به همکاری با دولت کریمه وقت دست یاری داد و همراه با یاری و مساعدت در پیشگاه ریاست جمهوری وقت یعنی مقام معظم رهبری به انتشار دورههای مجله گلآقا پرداخت.
کیومرث صابری فومنی پس از انقلاب جسته و گریخته در مجلات طنز آن روزگاران مطالبی به شعر و نثر با نامهای مستعار گذشتهاش در توفیق، اندیشههایش را تکرار مینمود تا اینکه به پیشنهاد شمارگانی از دوستان به نوشتن ستون «دو کلمه حرف حساب» با نام مستعار «گلآقا» و نامهای ساخته و پرداخته شخصیتی چون «ممصادق»، «کمینه» و چند چهره دیگر، یک تحول عظیمی در ادبیات سیاسی پدید آورد به گونهای که مردم مدتها در پی آن بودند که نویسنده و خالق ستون «دو کلمه حرف حساب» را بشناسند.
رفته رفته صابری شناسایی و شناخته شد. استاد صابری فومنی به سرعت مورد توجه، علاقه و مهر مردم قرار گرفت. نگاه او به طنز و مباحث اجتماعی و سیاسی او را برجسته نشان میداد. اگرچه خود او بارها پس از آن اذعان میداشت که من برای روحانیت و نظام مقدس جمهوری اسلامی احترام خاصی قائلم و برای خودم یک نوع خطر قرمزی قائل هستم و هرگز از این مرز عدول نخواهد کرد. خط قرمزی که او ارائه میداد سرلوحه آرمانهای اهل قلم قرار گرفت. خود او میگفت که طنز نوعی سلاخی است و هدف از رویکرد به طنز نوعی صافکاری و زیباسازی ارزشهاست نه تخریب و اهانت و بیحرمتی به ارزشهای دینی، ملی و انسانی.
استاد کیومرث صابری اصرار داشت که در مجلات خود نیز همه موارد ارزشی را نگاه داشته و از این قلمرو دور نباشد. جالب است که برخی از اهالی طنز و به اصطلاح همدورهایها و همپالگیهای او در توفیق اصرار داشتند که وی پایش را از این دایره و خط قرمز فراتر گذاشته و به ستیز علیه نظام حکومتی و ارزشها برخواسته و بستیزد؛ اما او بر عقاید خود اصرار و امرار داشته و اظهار میداشت باید پاسدار ارزشها و آرمانهای امام راحل و منویات رهبری و پیامها و مانیفستهای شهیدان باشیم. میگفت ما در اینباره وظایفی داریم و باید این حرمتها را نگاهبان باشیم. پرورش جوانان مستعد، تولید آثار طنز و نقد و انتقاد مباحث سیاسی و اجتماعی و تمیز سره از ناسره در قالب ادبیات طنز جایی در میان دلهای مردم عاشق انقلاب اسلامی و ولایت و لبخند بر لبان هموطنان دریغ نورزید. توانمندی و چیرگی او بر مباحث اجتماعی و کاربرد قدرتمند ادبیات طنز و صنایع لفظی و معنوی او را به اوج رساند.
بی هیچ گمانی وی در گستره ادبیات طنز امروز فراموش نخواهد شد. بر پایه یکی از نظرسنجیها کیومرث صابری فومنی یکی از ۳۰ طنزپرداز نخست امروز ایران به شمار میرود. کیومرث صابری فومنی دیگر تکرار نخواهد شد و یاد او نیز به خاموشی نخواهد گرایید. یاد او و همه طنزپردازان و همه کسانی که در خدمت ارزشهای این سرزمین میکوشند گرانمایهتر و گرامیتر باد. ایدون باد و ایدونتر باد.
کد خبر 6080022 الناز رحمت نژاد