تلخیها و شیرینیهای چندقلوداری!
تاریخ انتشار: ۲۹ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۰۹۶۰۷۶
بعد از کلی دوندگی و آمد و شد به اداره بهزیستی، سالی سیصد هزار تومان نصیب سه قلوها می شود و ماهی دو تا بسته شیر خشک یارانهای که درمانگاه با کلی نامهنگاری بهشان می دهد!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل ازکاشان اول– زهرا انصاری/ صحبت از چند قلوها که می شود، همه ذوق می کنند و قند توی دلشان آب می شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خلاصه برای همه اطرافیان، این یک پدیده شیرین و جذاب است؛ ولی هیچ کدامشان نمی توانند خودشان را جای پدر و مادر چندقلوها بگذارند تا شاید بتوانند در کنار تمام لذت هایی که آن ها می برند، در مسائل و مشکلاتی هم که هر روز با آن مواجه هستند سهیم باشند و درکشان کنند!
برای به تصویر کشیدن بخشی از مسائل والدینی که فرزندان چندقلو دارند، پای سخن چند خانواده دو قلو و سه قلودار نشستیم! در یک صحبت صمیمانه و با همکاری یکی از مادران، گوشه ای از تلخیها و شیرینیهای زندگیشان را شنیدیم؛ از ماجراهای مربوط به شیر خشک یارانهای و پوشک گرفته تا لباس و اسباب بازی و بعدها مدرسه و دانشگاه و ازدواج و … که فقط پدر و مادرانی که فرزندان دوقلو یا چندقلو دارند، به چنین تجربههای منحصربهفردی دست پیدا می کنند.
حتی در خوابیدن هم شبیه هم هستند
سعیده و ساجده توحیدی فر، هفت سالشان است و مادر آنها برای ما از داستانهای این هفت سال دوقلوداری می گوید. سعیده و ساجده از جمله دو قلو های همسان هستند.(دو قلوهایی که در رحم مادر در یک کیسه رشد می کنند و از هر لحاظ کاملا به هم شببه هستند و تشخیص دادنشان به سختی صورت می گیرد).
این مادر که یک دختر دوازده ساله دیگر نیز دارد، برایمان از هر دری سخن می گوید و با خنده از شیرینکاریهای دخترانش تعریف می کند که گاه باعث مشکلاتی نیز می شوند و صدای همه را در می آورند و حتی گاهی پای به خطر افتادن سلامتی شان هم وسط می آید.
از حسادت مثال زدنیشان می گوید و حس رقابت و تلاش برای رسیدن به همدیگر و اینکه هرکدامشان سعی می کند خودش را مطرح کند و توجه دیگران را به خودش جلب کند و در عین حال هوای دیگری را داشته باشد. دوس دارند در همه چیز شبیه هم باشند؛ در لباس و وسایل شخصی و حتی رنگش آنها، نوع مدل مو و زیورآلات دخترانه! انتخاب نوع بازی و حتی زمان بازی در شهر بازی و نیمکتی که در پیش دبستانی باید رویش می نشستند و بیماری های مشابه شان! حتی در خوابیدن هم شبیه هم هستند، اگر یکیشان بخوابد، آن یکی حتی اگر خوابش نیاید، خودش را به خواب می زند!
300هزار تومان کمک بهزیستی در سال برای سهقلوها
از مادر سعیده و ساجده در مورد کمکها و حمایتهای بهزیستی و سایر نهادهای دولتی سوال می کنم که با لبخندی جواب میدهد: برای دو قلوها که هیچ! برای چندقلوها بعد از کلی دوندگی و آمد و شد به اداره بهزیستی، سالی سیصد هزار تومان نصیب سه قلوها می شود و ماهی دو تا بسته شیر خشک یارانهای که درمانگاه با کلی نامهنگاری بهشان می دهد!
او در ادامه از مشکل لباس خریدنهای یک جور برایمان میگوید که کاملا باید یکسان باشد وگرنه باید گریههای طولانی مدتشان را تحمل کنی و حسادت هایشان را …
خانم دشتی از مدرسه رفتن بچه ها تعریف میکند که لازم است چندین جا بروی که هم خیالت راحت باشد که مدرسه خوبی است و هم خیلی برایت هزینه بردار نباشد! هر جا که می روی یا جا ندارند و یا هزینه های بالایی را می خواهند روی دستت بگذارند!
می گوید برای ثبت نام کلاس اولشان آنقدر استرس داشتم و حرص خوردم که نگو. حالا فکرش را بکنید سه قلوها یا چند قلوها چه می کشند! تازه این اول راه است و همین طور که بزرگ و بزرگ تر می شوند، باید منتظر مسائل بزرگ و بزرگتری بود که هیچ کس نمی تواند درکت کند و جای تو باشد و مادری را درک کند که جدای از مسائل مادی باید از همان دوران که این موجودات معصوم پا به شکمش می گذارند، خودش را وقف دو یا چند کودک بکند تا وقتی که بزرگ شوند و توجهش را به صورت همزمان میانشان تقسیم کند!
مادر سعیده و ساجده ضمن صحبتهایش از کمر دردهایش گلایه میکند و میگوید که مدتی او را خانه نشین کرد و همه می گفتند از عوارض کار زیاد و حرص و جوش هایی است که برای بزرگ کردن سعیده و ساجده خورده بود و شاید هم از عوارض سزارین باشد!
انتقال تجارب از یک جاری به جاری دیگر!
او در ادامه از سه قلوهای جاریاش(زن برادر شوهرش) برایمان تعریف می کند؛ نگین و نگار و نیمای یک سال و چهار ماهه که خداوند بعد از شش سال به پدر و مادر هدیهشان کرده است! این سه قلوی بامزه هم حالا تازه شیطنتهایشان گل کرده و مادر جوانشان هر روز باید منتظر یک مسئله و مشکل جدید باشد که برای حل آن گاهی دست به دامان جاری می شود و از تجربههای او در چندقلوداری استفاده می کند.
گروه تلگرامی برای اشتراک تجارب والدین چندقلودار در کاشان!
خانم دشتی از یک گروه تلگرامی در کاشان به ما خبر میدهد که حدود هفتاد عضو دارد و همه والدین چند قلوها را دور هم جمع کرده است و چون همه از یک شرایط مشابه برخوردارند، بهتر همدیگر را درک می کنند و حتی مادرهای با تجربه می توانند برای مادران جوان و کم تجربه از تحربیات مشترکشان بگویند و راهنمای خوبی برایشان باشند.
او برخی از پیامهایی را که روزانه در این گروه رد و بدل می شود، برایمان میخواند: «سلام! من الان بچه ام دوسال و یک ماهاش شده. اشکم دراومده! هنوز که موفق نشدم. همش توی دستشوییام. ولی آخرش هیچی»
– «تازه من بچه هام شش ماهه که لباس مای بی بی درمیارن! براشون لباس جلوبسته دوخته بودم. الان فقط کارم اینه که لباس تنشون کنم اونا دربیارن! دیونه نشم خوبه»
– «مافقط یه مشکل بزرگ داریم. خیلی دوست دارن برن توی دستشویی! حمام نمیرنا! فقط دستشویی!!!»
-«ما که اصلا نمیتونیم یه عکس سه تایی ازشون بگیریم…هر کدومشون یه کاری میکنن!»
دوقلوهای قدیم!
اما دو قلوهایی که قبلترها بودند و حالا خودشان شاید صاحب خانه و خانواده هستند، مشکلاتشان چند برابر بوده است! هرچند توقعات و انتظارات کمتر بوده، اما دیگر خبر از پوشک و کمک غذا و شیر خشکهای امروزی نبوده است و گاهی حتی پیش می آمده از همسایه ها هم کمک می گرفتند!
آن روزها دیگر لباسشوییهای تمام اتوماتیک در کار نبوده است و پای تشت نشستنهای طولانی و چنگ زدن به لباسهای بچهها که شاید با حساب دوقلوها، پنج شش تایی می شدند، کار را سختتر می کرده است.
پای صحبت یکی از همین مادران دلسوز قدیمی مینشینیم که علاوه بر دوقلوهایش، پنج فرزند دیگر را هم بزرگ کرده است.
اکرم پاکزاد، مادر دوقلوهای چهل ساله(علی اصغر و علی اکبر علیزاده) از آن روزها می گوید و گاه با خنده و گاه با گریه از خاطرات تلخ و شیرین آن زمان تعریف میکند. از زایمان طبیعی پر دردش که آن روزها هنوز سزارین نبود و از بیحرکت ماندن پای علی اصغر تا ده روز که با گوسفند نذری که پدر مرحوم دو قلوها برای امامزاده آقاعلی عباس داده بود، کاملا خوب شده است…
حضور نوبتی در راهپیمایی زمان انقلاب با دوقلوها
مادر علی اصغر و علی اکبر که حالا برای خودشان مردی شده اند؛ با گریه از رفتن به راهپیماییهای زمان انقلاب که نوبتی با پدر بچهها می رفتند، خاطرات فراوان دارد.
این خواهر شهید جاوید الاثر پاکزاد، با گریه از خاطرات پدر مرحوم دو قلوها و توجهات خاص او می گوید و از کارتنهای شیرخشکی که با کلی نامهنگاری بهشان تعلق می گرفت و از نوبتی شیر خوردنشان و عوض کردن لباس هایشان! او درست یادش بود که علی اکبر پنج دقیقه زودتر به دنیا آمده بود و تپلتر بود!
در این پرس و جوها از مادرانی که تجربه دوقلودار شدن را داشته اند، یکی هم از دوقلوهای خواهرش که بخاطر بیماری اسهال با دو روز فاصله مرده بودند، تعریف می کند: گاهی پیش می آمد که آن روزها به علت نبود بهداشت و امکانات و شیوع بیماریهای واگیردار که خیلی راحت یک قل به قل دیگر انتقال می داد و حالا هم همین طور هست،مادری دو قلو هایش را از دست می داد و شاید در یک زایمان طبیعی مادر یا دو قلوها جانشان را به راحتی از دست می دادند.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۰۹۶۰۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نساجی با رنگ قرمز برای بقا میجنگد
به گزارش "ورزش سه"، نساجی مازندران پس از چند بازی استفاده از پیراهن سفید رنگ حتی در بازیهای خانگی در نیم فصل دوم، دوباره از رنگ اصلی خود در بازیهای اخیر استفاده میکند.
سفید پوشیدن نساجی باعث ایجاد حواشی و سوال برای هواداران شده بود و حالا شاگردان ساکت با لباس قرمز خود مقابل رقیبان قرار میگیرند.
بنابراین در جلسه هماهنگی دیدار نساجی مازندران و ذوبآهن به میزبانی اصفهانیها مقرر شد نساجی با لباس یک دست قرمز پا به زمین مسابقه بگذارد.
آنها در بازی برابر سپاهان و تراکتور نیز با لباس اصلی خود ۴ امتیاز کسب کردند و به نظر میرسد دیگر تا میزبانی قرمزپوش مقابلشان نباشد این پیراهن را عوض نمیکنند.