همکاری آقای جاسوس با موسسه شرمین و بیژن!/ مراکز مطالعاتی آمریکا دقیقا به دنبال چه هستند؟/ با نماینده اسرائیل در مرکز رحمانی و شرکا آشنا شوید
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۱۱۱۵۰۶
زی یو وانگ شهروند آمریکاست اما در چین (پکن) به دنیا آمده، در رشته تاریخ به مدت 4 سال در دانشگاه پرینستون فعالیت کرده و در سالهای 2013 و 2014 مطالعات گروهی را در مورد ایران انجام داد.
به گزارش مشرق، طبق معمول جلسات گذشته سخنگوی قوه قضائیه در اول نشست خبری هفته گذشته توضیحاتی را از مهمترین پرونده های قضائی ارائه و در ادامه اظهار کرد: یکی از عوامل نفوذی امریکا که دو تابعیتی بود و هم تابعیت امریکا را داشت و هم از تابعیت یک کشور خارجی دیگر برخوردار بود، با نفوذ خاصی وارد ایران شده بود که توسط نیروهای وزارت اطلاعات شناسایی و دستگیر شد و محرز شد که وی در جهت جمعآوری اطلاعات فعالیت میکند و در بحث نفوذ دخالت داشته است که پرونده این فرد به دادگاه رفت و در دادگاه بدوی به ۱۰ سال حبس محکوم شد که البته این حکم قابل اعتراض و تجدید نظرخواهی است و چنانچه حکم این فرد که مستقیما از ناحیه امریکا هدایت میشده است، قطعی شد، شاید من بیشتر توضیح دهم که چه اقداماتی داشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زی یو وانگ شهروند آمریکاست اما در چین (پکن) به دنیا آمده، در رشته تاریخ به مدت 4 سال در دانشگاه پرینستون فعالیت کرده و در سالهای 2013 و 2014 مطالعات گروهی را در مورد ایران به همراه افرادی در موسسه شرمین و بیژن مصور رحمانی (موسسهای با دستور کار پیچیده و البته روابط عنکبوتی با نهادهای سیاسی و امنیتی و اطلاعاتی کشورهای آمریکا و انگلیس) انجام داده است.
وانگ در پوشش یک دانشجوی ارشد پژوهشگر وارد کشور شد، مطالعات میدانی از ایران را در قالب مقالههای آشکار(چاپ شده و قابل دسترس در فضای مجازی)، محرمانه و خیلی محرمانه در اختیار تیم تحقیقاتی وزارت امور خارجه آمریکا، موسسه شرمین و بیژن مصور رحمانی (که در دانشگاه پرینستون فعالیت میکند)، مدرسه کندی دانشگاه هاروارد و موسسه ایرانشناسی بریتانیا قرار داد و در قالب پروژه نفوذ به نهادهای مطالعاتی کشور سعی در نفوذ به آرشیوهای معتبر کشور را داشت.
وی تا پیش از دستگیری موفق به ثبت آرشیو دیجیتال از 4500 صفحه از اسناد کشور شده بود که البته این اقدام او با نظارت کارشناسان مجرب پرونده که وی را به صورت نامحسوس تحت نظر داشتهاند صورت گرفته است.
امروز به معرفی مرکز شرمین و بیژن مصور رحمانی برای مطالعات ایران خلیج فارس و چند نفر از اعضای آن خواهیم پرداخت. در گزارش بعدی به دیگر افراد نزدیک به این مرکز پرداخته خواهد شد.
همکاری آقای جاسوس با موسسه شرمین و بیژن!
همانطور که در گزارش پیشین اشاره شد، زی یو ونگ در زمان حضور در دانشگاه پرینستون به همکاری با موسسه شرمین و بیژن مصور رحمانی برای مطالعات ایران و خلیج فارس می پردازد؛ یکی از ده ها موسسه مطالعاتی وزارت خارجه آمریکا در دانشگاه های این کشور که با نگاهی به افراد و روابط آن مشخص میشود با پوشش مطالعاتی و فرهنگی در واقع پروژه های بزرگ تری از نفوذ و در نهایت براندازی نرم داخل ایران را مدیریت میکنند.
مراکز مطالعاتی امریکا دقیقا دنبال چه هستند؟
اینگونه مراکز با فرستادن نمایندگان یا همان جاسوسان حرفه ای خود به داخل ایران با پوشش هایی مانند سخنرانی، اعطای بورسیه های تحصیلی، حمایت از پروژه های ترجمه، پژوهش و کمپین های گوناگون فرهنگی به جمع آوری اسناد و مدارک از ایران می پردازند، اقدامی که دقیقا وانگ در ایران و در کتابخانه های نهادهای رسمی کشور دنبال کرده است.
مرکز شرمین و بیژن مصور رحمانی وابسته به دانشگاه پرینستون آمریکا است. این مرکز نیز مانند بسیاری دیگر از مراکز ایران شناسی در دانشگاه های آمریکا مانند هاروارد، ییل، کالج پارک، کالیفرنیا، استنفورد و ... در زمینه های فراوان و پیچیده ای از فرهنگ، اقتصاد، تاریخ گرفته تا حمایت از پروژه های هدف دار ترجمه و حتی آثار تاریخی و فرهنگی فعالیت میکند.
براساس آنچه در وب سایت این مرکز آمده است " مرکز مصور رحمانی در زمینه هایی گسترده از جمله مسائل سیاسی مانند تأثیر ایران و خلیج فارس در امنیّت منطقه و جهان و بر بازار نفت و انرژی و تجارت و مراودات مالی بین المللی پژوهش می کند. امّا محدودۀ فعالیت ها از تدریس و پژوهش در تاریخ تا سیاست، جامعه، اقتصاد،مذهب، ادبیّات، هنر و فرهنگ معاصر منطقه، از ایران پیش از اسلام تا کشورهای جدیدی که اکنون گرداگرد خلیج فارس هستند، را در بر می گیرد."
عمده تمرکز مرکز ایران شناسی پرینستون، با استخدام افراد متخصص در حوزه ایران جمع آوری اسناد و اطلاعات و ایجاد آرشیوی از اسناد ملی ایران است که برخی از آن ها اشاره می کنیم:
*ایجاد زیرساخت تحقیقاتی در آمریکا، از طریق تهیه آرشیودیجیتالی در مورد ایران
*ایجاد هماهنگی وتبادل اطلاعات بین تمام دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی در موضوعات مربوط به ایران به منظور شناسایی موضوعات مرتبط با براندازی نرم
**حمایت مادی ومعنوی از اشخاص حقیقی که با موضوعات قابل بهره برداری دراهداف از پیش تعیین شده در خصوص ایران اقدام به تحقیق و پژوهش می نمایند
**نظرسنجی گسترده با موضوع چگونگی رویگردانی مردم از انقلاب بخصوص در انتخابات و تغییرنسل
**ایجاد زیرساخت (بانک اطلاعاتی) درحوزه علوم انسانی با رویکرد القاء اهداف آمریکا (تغییر افکار)
**تجزیه وتحلیل ساختار اقتصادی ایران به منظور چگونگی اعمال تحریمهای اقتصادی هدفمند و تأثیرگذار
دانشگاه پرینستون امریکا، یکی از بهترین دانشگاه های دنیا از ترجمه برخی متون برای انتشار در ایران حمایت مادی می کند، کاری که توسط مرکز مصور رحمانی انجام میگیرد.
مرکز مصور رحمانی که با سرمایه گذاری 10 میلیون دلاری بیژن و شرمین مصور رحمانی، از دانشجویان سابق پرینستون و هاروارد در سال 2012 راه اندازی شد؛ در تهران نیز پایگاه هایی دارد و از طریق نهادهایی مانند انجمن ایران شناسی فرانسه در تهران پروژه های خود را انجام میدهد.
بیژن مصور رحمانی
آنطور که خود مرکز مصور رحمانی اشاره کرده است، این مرکز پروژه هایی را نیز در ایران دنبال می کند که برای اجرای آن با نهادهایی بنیاد سعدی در تهران، موسسه دهخدا که وانگ در آنجا فعالیت داشته است، دانشگاه اصفهان، دانشگاه شیراز، دانشگاه امام خمینی قزوین، دانشگاه مشهد همکاری دارد.
موسسه مصر رحمانی با بنیادهایی نظیر وودرو ویلسون، مدرسه کندی هاروارد، دانشگاه تل آویو، شورای ایران-آمریکا ، بنیاد راکفرو ... به صورت مستقیم و غیر مستقیم ارتباط دارد.
در واقع این بنیادها شاید در ظاهر ارتباطی با یکدیگر نداشته باشند، اما مواردی مانند، تحقیقات مشترک، برگزاری کنفرانس و نشستهای تخصصی با حضور افراد مشترک نشان از اهداف یکسان آن ها دارد که مستقیما ایران را نشانه گرفته اند.
این بنیادها، بازوهای تحقیقاتی و اطلاعاتی وزارت خارجه آمریکا و نهادی امنیتی این کشور برای اجرای پروژه های کلان برای کشورهایی مانند ایران هستند.
حضور جان لیمبرت، سفیر سابق فارسی زبان آمریکا در ایران و حسین موسویان در یکی از نشست های داشنگاه پرینستون با مدیریت مرکز مصور رحمانی در موضوع ایران
با موسس مرکز ایران شناسی پرینستون بیشتر آشنا شوید!
بیژن مصور رحمانی 65 ساله، دانش آموخته هاروارد سرمایه دار ایرانی است که بخش اعظم سرمایه خود را در بازار نفت کسب کرده است. وی یکی از مشهورترین تاجران نفتی خاور میانه، آفریقا و بویژه کردستان عراق است.
وی در واقع یک دلال بزرگ نفتی است، آنطور که در یکی از گزارش های نیویورک تایمز آمده است، بیژن مصور رحمانی، تا سال 1356 عضو هیئت ایرانی در اوپک بوده است.
وی عضو هیئت مدیره و رئیس شرکت ها و گروه های اقتصادی زیادی است که مهم ترین آن ها شرکت نفتی دی ان او اینترنشنال (دفتر مرکزی در اسلو نروژ) و شرکت نفتی راس الخیمه هستند که از جلمه شرکت های بزرگی هستند که مصور رحمانی هدایت آن ها را بر عهده دارد.
بدلیل حضور پررنگ در بازار نفت جهان و بویژه خاور میانه، رحمانی توانسته است به چهره پرنفوذی در آمریکا و حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس تبدیل شود.
بیژن مصور رحمانی در کنار فعالیت های بزرگ نفتی خود ارتباط نزدیکی با سیاستمداران آمریکایی دارد.
رحمانی و جان هولدن مشاور ارشد اوباما و مدیر اجرایی کنون مرکز مصور
او به غیر از دانشگاه پرینستون، مرکزی اقتصادی را در مدرسه کندی دانشگاه هاروارد مدیریت میکند، از مدرسه کندی به عنوان یکی از مهمترین مراکز مدیریت پروژه های نفوذ و براندازی نرم ایران یاد می شود.
عضویت در شورای آمریکا_ایران
شورای آمریکا_ایران AIC با مدیریت امیر هوشنگ احمدی پدرخوانده تریتا پارسی و شورای ملی ایرانیان آمریکا یا همان نایاک است. از این مرکز و مراکز همانند آن، به عنوان لابی میان دولت ایران و آمریکا یاد میشود که گاها توانسته اند در برخی سطوح بالای مدیریت دولتی نیز نفوذ داشته باشند، همانطور که در مذاکرات هسته ای نیز نقش فعالی داشته اند.
مصور رحمانی، از اعضای ارشد شورای ایران-آمریکا است که البته در ظاهر فعالیت چندانی ندارد اما از مدیران پشت پرده این سازمان است که در تصمیم گیری ها تاثیرگذار است. وی سابقه حضور در هیئت این مدیره این شورا را نیز در پرونده خود دارد. این شورا نقش فعالی در مذاکرات هسته ای نیز داشت؛ عضویت در این شورا را نیز به فهرست سوابق مصور رحمانی اضافه کنید.
همکاری مصور رحمانی با بنیاد راکفلر
بیژن رحمانی با بنیاد بزرگ راکفلر نیز همکاری میکند. خانواده راکفلر ثروتمندترین و با نفوذترین خانواده از نظر مالی و سیاسی در یک صد سال گذشته آمریکا شناخته شده است. این خانواده در سال ۱۹۱۳ «بیناد راکفلر» را تأسیس کرد که یکی از مهم ترین مراکز تعیین کننده سیاست و اقتصاد آمریکا محسوب می شود.
این بنیاد نفوذ چشمگیری در سیاست گذاری های داخلی و بین المللی کاخ سفید دارد. هرچند این بنیاد در ظاهر درخصوص امور مربوط به بهداشت و آموزش در سطح جهانی فعالیت می کند اما در واقع یک شرکت تجاری جهانی محسوب می شود که به همراه شبکه های گسترده مالی و اقتصادی خود، مدیریت بازارهای بین المللی را در دست دارد.
در راستای ترویج ارزش ها و نماد های آمریکایی در کشور های مختلف، بنیاد راکفلر تلاش کرده تا در این کشورها گروه های فعال سیاسی و مدنی مختلفی راه اندازی کند. امنیت اقتصادی و اجتماعی از دیگر برنامه های مطالعاتی بنیاد راکفلر است. در کل وظیفه اصلی این بنیاد پاسداری و حفاظت از نظام سرمایه داری است.
برای انجام همین وظیفه بنیاد راکفلر به طول چندین دهه از برنامه ها و مطالعات کنترل اذهان عمومی و مدیریت افکار از طریق رسانه ها حمایت های کلان مالی انجام داده است.
بنیاد راکلفر در خصوص ایران نیز پروژه های زیادی در دست داشته است، به طوری که به گزارش بلومبرگ در دوران مذاکرات هسته ای، موسسه راکفلرها با صرف میلیون ها دلار زمینه را برای توافق میان ایران و آمریکا فراهم کرده است.
اهداء اثار نفیس بدون منبع مشخص!
از دیگر فعالیت های بیژن مصور رحمانی حوزه فرهنگی است، وی یکی از اعضای هیئت امنای موزه معروف متروپولیتن نیویورک است. رحمانی مجموعه آثار نفیسی از ایران را که منبع آن مشخص نیست به این موزه اهدا کرده است.
بیوه شاه مخلوع ایران پای ثابت پارتی های رحمانی!
از نکات جالب اقدامات رحمانی برپایی جشن های نوروز در نیویورک و جمع آوردن اپوزوسیون های ایران در موزه متروپولیتن است. یکی از افرادی که در اکثر مواقع به این مهمانی دعوت میشود فرح پهلوی بیوه شاه مخلوع است.
مصور رحمانی در واقع فرد پشت پرده و مدیر پروژه هایی است نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا درباره ایران به دانشگاه هایی مانند هاروارد و پرینستون سپرده است. که در این میان البته همسرش شرمین نیز نقش ایفا میکند.
شرمین(شارمین) مصور رحمانی
شارمین همسر بیژن رحمانی، نیز فارغ التحصیل دانشگاه پرینستون است. شرمین، تحلیلگر ارشد اقتصادی است و از وی بعنوان یکی از فعالان مهم این زمینه در آمریکا یاد میشود. وی درخصوص مسائل اقتصادی مرتباط با تحریم های ایران به دولت آمریکا مشورت میدهد.
به غیر از مدیران اصلی پروژه ایران شناسی پرینستون، چند عضو کلیدی دیگر نیز در مرکز مصور رحمانی با تخصص براندازی نرم فعالیت میکنند که ارتباط مستقیمی با زی یووه ونگ داشته اند.
با نماینده اسرائیل در مرکز رحمانی و شرکا آشنا شوید!/داوید مناشری....
همینطور که پیشتر عنوان شد، مراکزی مانند مصور رحمانی همیشه از طریقی با مراکز فکر تل آویو در ارتباط هستند و اسرائیل حداقل یک نماینده در اینگونه بنیادها دارد و از آن ها حمایت میکند.
نماینده تل آویو در مرکز ایران شناسی مصور رحمانی فردی است به نام داوید مناشری از دانشگاه تل آویو. وی پژوهشگر مطالعات ایران است . مناشری عضو دائم مرکز پرویز و پوران نظریان یکی بنیادهای ضد ایرانی فعال در تل آویو است.
مناشری از برجستهترین محققان صهیونیستی در موضوعاتی همچون تاریخ ایران، سیاست مدرن ایران، شیعه، خلیج فارس و تاریخچه آموزش و پرورش در جهان اسلام است.
او در اواخر رژیم شاهنشاهی و در آستانه انقلاب اسلامی، به مدت 2 سال در ایران حضور داشته و به مطالعه و تحقیق در دانشگاههای کشورمان اقدام کرده است. مناشری که سابقه حضور در کرسی مطالعات تاریخ نوین ایران در دانشگاه تل آویو (کرسی موسوم به پرویز و پوران نازاریان) را دارد همچنین با استفاده از بورس فولبرایت دولت آمریکا (برنامه تبادل دانشجو و استاد بین آمریکا و کشورهای دیگر به هزینه دولت آمریکا) به عنوان استاد مدعو در دانشگاههای پرینستون و کورنل تدریس کرده است. او همچنین به عنون استاد مدعو در دانشگاههای شیکاگو، آکسفورد و ییل نیز سابقه تدریس دارد.
نقل قول مناشری از نخست وزیر رژیم صهیونیستی درباره برجام!
داوید مناشری بنیانگذار انجمن مطالعات ایران در دانشگاه تل آویو معتقد است بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی از متن توافقنامه هستهای میان ایران و کشورهای غربی، راضی است و ابراز مخالفتهای وی در راستای استراتژی دیپلماسی عمومی در مواجهه با ایران است.
منبع: مشرق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۱۱۱۵۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فارن افرز: از اتحاد عبری-عربی علیه ایران خبری نیست/ همسایگان عربی ایران به دنبال جنگ با تهران نیستند
به گزارش جماران، با گذشت چند روز از پاسخ نظامی مستقیم جمهوری اسلامی ایران به حمله اسرائیل به ساختمان بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق، تحلیل ها درباره تاثیرات این حمله بر معادله های منطقه ای و فرامنطقه ای جنبه های وسیع تر و متفاوت تری را زیر ذره بین برده است. فارن افرز در تحلیلی در این باره می نویسد: زمانی که ایران در 13 آوریل بیش از 300 موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل شلیک کرد، اردن به دفع حمله کمک کرد. گزارشهای اولیه رسانهها حاکی از آن بود که چندین کشور عربی دیگر در دفاع از رژیم اسرائیل کمک کردهاند، تلاشهایی که آنها بعداً آن را رد کردند. با این وجود، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانهای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. محور این تحلیل ها این بود که این کشورهای عربی، در صورت ادامه تشدید درگیری اسرائیل با ایران، طرفدار اسرائیل خواهند بود. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد کل ارتش رژیم اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران «فرصت های جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است». مؤسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده پیشرو اسرائیلی، اعلام کرد که «ائتلاف منطقهای و بینالمللی که در رهگیری پرتابهای ایران به سمت اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان میدهد.»
پس از پاسخ اسرائیل به حمله ایران با یک حمله نسبتاً محدود به تأسیسات نظامی در ایران، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست، ادعا کرد که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقه ای علیه ایران رفتار می کند». او نوشت: «به نظر میرسد که اسرائیل با پاسخ آرام خود، منافع متحدانش در این ائتلاف - عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن را که همگی در دفع حمله ایران به اسرائیل کمک کردند، در نظر گرفته بود.» به نظر ایگناتیوس، این یک «تغییر پارادایم برای اسرائیل» است، تغییری که به خاورمیانه «شکل جدیدی» میبخشد.
با این حال، این ارزیابیها بیش از حد مشتاقانه و خوش بینانه هستند و نمیتوانند پیچیدگی چالشهای منطقه را درک کنند. مطمئناً، با توجه به ماهیت بیسابقه حملات نظامی در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیشتر در نظر بگیرد. اما واقعیتهای منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل میشود، تغییر قابل توجهی نکرده است.
حتی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر و متعاقب آن جنگ اسرائیل علیه غزه، کشورهای عربی که توافقنامه 2020 ابراهیم را امضا کردند و عادی سازی با اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از گسترش شهرک سازی های اسرائیل در کرانه باختری و سیاست او نسبت به غزه، ناامید شده بودند. تلاش وزرای راست افراطی او برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ، مجموعه ای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینی ها در شهرهای کرانه باختری در بهار سال 2023 به تنش های منطقه ای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب در حمایت آشکار از اسرائیل تردید بیشتری پیدا کردند، زیرا می دانستند که همکاری آشکار می تواند به مشروعیت داخلی آنها لطمه بزند.
هیچ چیز درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و اسرائیل نشان نمی دهد که این مواضع تغییر کرده است. گروهی از دولتها که بسیاری از اسرائیلیها از آنها به عنوان «اتحاد سنی» یاد میکنند، در واقع همچنان به دنبال متعادل کردن روابط خود با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود و مهمتر از همه، جلوگیری از درگیری منطقهای گستردهتر هستند.
آنها همچنین احتمالاً پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقهای اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به تمایل اسرائیل برای پذیرش تشکیل کشور فلسطین بستگی دارد.
پیش از حمله 13 آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد. اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا هواپیماهای بدون سرنشین و موشکهای ورودی ایرانی را متوقف کنند و مستقیماً حملات ایران را رهگیری کنند. گزارشهای اولیه رسانهها، بهویژه در ایالات متحده و اسرائیل، تأکید کردند که تلاشهای منطقهای گسترده، حمله تهران را خنثی کرده است.
اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به دفاع اسرائیل را تکذیب کردند. مقامات اردنی از مشارکت خود با عنوان حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که «امنیت و حاکمیت» اردن «بالاتر از همه ملاحظات» قرار دارد.
تلاش هایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریباً به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط خود با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده موفقیت بیشتری در مهار رفتار اسرائیل در غزه کسب نکرده است، شگفت زده شدهاند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند. آنها هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که ایالات متحده برای آنها تامین می کند، نمی بینند.
در ماههای اخیر، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن برای کمک به مدیریت پویاییهای امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیتهای ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقهای گستردهتر ادامه دادهاند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقه ای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر توافق عادی سازی آینده با اسرائیل باشد. امارات به تلاش خود برای مذاکره درباره توافقنامه دفاعی خود با دولت بایدن ادامه داده است.
با این حال، در همین زمان، کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیک تری با تهران دارند. در سال 2019، پس از خروج دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا از توافق هسته ای که ایالات متحده و سایر قدرت های بزرگ با ایران بر سر آن توافق کرده بودند، تهران بی ثباتی را در سراسر خلیج فارس گسترش داد، به کشتی ها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. ( این گزاره ها ادعای نویسندگان گزارش است و تهران دست داشتن در این حملات را تکذیب کرده است.) پس از امضای توافقنامه ابراهیم، تهران نیز به صراحت به بحرین و امارات هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.
خیلی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر ایران ، تلاش برای نزدیکی است، نه تلافی. امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود با ایران را به ترتیب در سال های 2021 و 2023 احیا کردند. از 7 اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیامها و هشدارهایی را بین ایران و اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنشها پیشنهاداتی را برای خروج از این وضعیت پیشنهاد دادهاند. دو روز پس از حمله ایران در 13 آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تشدید درگیری تلفنی تماس گرفت.
در ماههای آینده، کشورهای عربی احتمالاً تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادل کننده را حفظ کنند و از همه طرفها به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و اسرائیل ادامه یابد، آنها احتمالاً حتی بیشتر تمایلی به حمایت از عملیات اسرائیل نخواهند داشت. هزینه های داخلی آنها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالاً با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، به ویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند، شهری در جنوب غزه که صدها هزار فلسطینی در آن پناه گرفته اند و اسرائیل مدعی است که حماس پایگاهی مستحکم دارد.
بسیاری از کشورهای عربی نگرانی های اسرائیل در مورد فعالیت های منطقه ای ایران، به ویژه حمایت این کشور از شبه نظامیان غیردولتی را دارند. اما کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، بهویژه، به وضوح محاسبه کردهاند که آغاز گفتگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزههای اقتصادی و انجام دیپلماسی پشتیبان با تهران امنترین راهها برای حفاظت از منافع آنها و جلوگیری از سرریز درگیری است. هر چقدر هم که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالاً از این اشکال تعامل عقب نشینی نخواهند کرد. تلاش های آنها برای عادی سازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاش ها برای عادی سازی روابط آنها با اسرائیل متوقف شده است.
در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشمانداز عادیسازی را مشروط به مشارکت اسرائیل در یک فرآیند سیاسی با هدف ایجاد کشور فلسطینی می کند. با این حال، اسرائیل این درخواست های عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادی سازی می تواند از همان جایی که متوقف شد ادامه یابد. عادی سازی بیشتر رابطه اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است. کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با اسرائیل نیست. آنها همچنین به این زودی ها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهند شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستمهای دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بسیار بیشتر است که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمان میبرد.
کشورهای عربی، به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس، از تلاشهای اسرائیل برای تنزل دادن تواناییهای نیابتی ایران استقبال خواهند کرد. اما آنها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که میتواند چشمانداز اقتصادی شکننده منطقه را بیثبات کند یا به حمله متقابل ایران در خلیجفارس منجر شود، مخالفت خواهند کرد. با وجود اینکه کشورهای عربی علاقه مند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، آنها نمی خواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه کار می کند. آنها ترجیح می دهند روابط چند منطقه ای و جهانی را متعادل کنند، نه اینکه پل ها را بسوزانند.
با وجود این محدودیتها، کشورهای عربی میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور - و ایجاد خطوط گرم برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است. دقیقاً به این دلیل که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را با ایران و اسرائیل تقویت کردهاند، آنها میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتنداری و کمک به انتقال پیامها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیریها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند. در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید پلتفرم خود را برای گفتگوی منظم ایجاد کنند که برای مشارکت ایران و اسرائیل باز باشد. حملات اخیر که ایران و اسرائیل را در آستانه جنگ قرار می دهد، تنها نشان می دهد که چقدر نیاز به چنین گفت وگویی ضروری شده است.
اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیکتر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد. همکاری کاملاً فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیراً در زمینههای مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشتهاند، احتمالاً ادامه خواهد داشت. با این حال، گردهماییهای منطقهای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکنند، در کار نیست مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود با غزه پایان دهد. تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی خود با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاهمدت واقعبینانهتر، حمایت از توانایی آنها برای میانجیگری و جلوگیری از درگیریهای آینده بین ایران و اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.