Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «صراط نیوز»
2024-05-02@14:50:13 GMT

چرا جمهوری سوسیالیستی گیلان سقوط کرد؟

تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۱۱۴۸۸۵

صراط: میرزاکوچک خان برای‌ ملاقات با رشیدالممالک خلخالی به سوی گیلوان‌ حرکت کرد. در دامنه کوه گیلوان، دچار‌ بوران‌ و برف شدیدی شده، افرادش یکی‌ پس‌ از‌ دیگری‌، یا‌ از‌ کوه پرت شدند‌ و یا‌ راه را گم کرده، زیر برف ماندند.

به گزارش فارس، یکی از جنبش‌های ضد‌ حکومت‌ مرکزی‌ ایران در جریان جنگ جهانی اول، «جنبش جنگل به رهبری میرزا کوچک خان» بود که‌ خواهان سرنگونی رژیم‌ استبدادی و مبارزه با استعمار انگلیس و استقرار «حکومت جمهوری» در ایران‌ بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



همزمان با تشکیل جمهوری سوسیالیستی گیلان، در 31 ژوئیه 1920 (نهم مرداد 1299) حکومت جدیدی به رهبری «احسان‌الله خان‌»، در‌ رشت‌ قدرت را به دست گرفت و رسما «کمیته ملی آزادیبخش ایران» نامیده شد.

دولت احسان‌الله خان، بیانیه بلندبالایی درباره آزاد ساختن توده‌های در بند، مصادره و تقسیم زمین‌های مالکان‌ بین‌ دهقانان‌ و ... منتشر ساخت و به علاوه، در شرایط اقتصادی نواحی آن سیستم، تحویل اجباری‌‌ برنج‌ را برقرار کرد که در واقع به افزایش بهره مالکانه انجامید. با چنین وضعیتی، اوضاع‌ گیلان‌ رو به وخامت گذاشت. آنچه در گیلان می‌گذشت‌، بیشتر به یک کابوس شباهت داشت تا‌ یک‌ رویای‌ ملی‌گرانه یا یک‌ کمونیسم روسی.

دولت بلشویکی، دست‌ از حمایت انقلابیون گیلان برداشت و نیروهای خود را از شمال کشور‌ فراخواند‌. با‌ خروج ارتش سرخ، مخالفت‌ها در میان اعضای کمیته انقلاب، به اوج خود‌ رسید‌. به‌طوری‌ که سرانجام به عمر جمهوری شورایی گیلان، پایان داد.

با تسلیم خالو قربان‌ و فرار‌ احسان‌الله خان به طرف باکو‌، در‌ حقیقت‌ شیرازه اصلی جنگل‌، از‌ هم پاشیده شد. اعظام‌ قدسی‌، در خاطراتش گفته است: «تشکیل‌دهندگان سازمان جنگل، به جز خود میرزا، مردم ثابت‌قدم و دارای یک‌ عقیده‌‌ ثابت و مثبتی نبودند. هرکدام، به فکرهای‌ مختلف‌ تشکیل جمعیت‌ داده‌ بودند‌.»

* نحوه مرگ میرزاکوچک‌خان

طرح انحلال جنگل، به امضای روس و انگلیس رسیده بود و جناح‌های سیاسی از بلشویک‌هایی چون میرزا کریم‌ خان رشتی و خان و سردار محیی گرفته تا دسیسه‌کارانی چون میرزا کریم خان رشتی و قوام السلطنه و رضا خان، همه تأیید کرده بودند کار میرزا تمام بود.

کوچک خان، برای‌ ملاقات با رشیدالممالک خلخالی، به سوی گیلوان‌ حرکت کرد. در دامنه کوه گیلوان، دچار‌ بوران‌ و برف شدیدی شده، افرادش یکی‌ پس‌ از‌ دیگری‌، یا‌ از‌ کوه پرت شدند‌ و یا‌ راه را گم کرده، زیر برف ماندند. میرزا، به‌ همراه یکی از یاران وفادار خود به‌ نام‌ کائوگ‌ آلمانی معروف به هوشنگ، در گدوک گیلوان‌، به‌ کولاک‌ سختی‌ دچار‌ شد‌. به احتمال قوی، یازدهم آذرماه ۱۳۰۰ هجری جان به جانان سپردند.

ژرژلنچافسکی، درباره سیاست خارجی‌ شوروی‌ در این مقطع زمانی، نوشته است: «اگر تبلیغ کمونیست را هدف اصلی شوروی در پیمان با ایران بدانیم و می‌دانیم‌ (پیمان 1921). که در واقع چنین بوده است. و تبلیغات پرسروصدای‌ مأموران‌‌ شوروی در سراسر شرق، خود بهترین دلیل این مدعاست. بنابراین شوروی، ترجیح‌ می‌داد که روابط صمیمانه خویش را با ایران حفظ نماید. ایران‌، بویژه‌ پس از خروج‌ سربازان انگلیسی‌، حق‌ داشت خود را قربانی امپریالیسم جدید شوروی بپندارد. روسیه، می‌بایست یکی از این دو را برمی‌گزید، یا روابط دوستانه خویش را با حکومت مرکزی‌ ایران‌ حفظ می‌نمود تا از‌ طریق‌ تبلیغات کمونیستی به وسیله‌ سفارت شوروی در تهران، نفوذ خویش را رفته‌رفته افزایش می‌داد و یا برای‌ کمونیست کردن این سرزمین، به اقدامات حادی نظیر رویداد گیلان با استفاده از عناصر‌ ناراضی‌ ایران دست می‌زد. در پاییز سال 1921 بود که بالاخره شوروی، به‌ این نتیجه رسید که راه نخست، برای دستیابی به هدف، مناسبتر می‌نماید. » 44

* دلایل سقوط جمهوری گیلان

قرارداد‌ مودتی‌ که بین‌ دولت شوروی و دولت مرکزی ایران، در هشتم اسفند 1299 به امضا رسید، «مرحله دیپلماتیک جدیدی‌» در روابط ایران و شوروی‌ گشود. مهمترین ویژگی این قرارداد، ماده مربوط‌ به‌ «خروج‌ ارتش سرخ از خاک‌ ایران تا 21 سپتامبر 1921» بود. عقب‌نشینی نیروهای روسی، نشانگر «تغییر معکوس‌ سیاست ‌‌شوروی‌» نسبت به ایران بود که نه‌تنها اثراتی در وضع نهضت انقلابی جنگل‌ به‌ جای‌ گذارد‌، بلکه در «آینده کمونیسم در ایران» نیز، تاثیر داشت.

پس از ورود قوای دولتی‌ به رشت و انزلی، «آندره روتشتین»، سفیر شوروی در تهران، ترغیب شد تا بین‌ دولت مرکزی و کوچک خان‌، میانجیگری‌ کند. بررسی‌ پیامهایی که بین کوچک خان و روتشتین مبادله شد، «طرز برخورد شوروی را با نهضت گیلان» روشن کرد. سفیر شوروی، در نامه خود، از کوچک خان خواست‌ تا تسلیم شود‌ و چنین نوشت: «...این تقصیر شما نیست؛ بلکه تحولات بین‌المللی از پایان جنگ...، تغییر سیاست ما را در ایران اجتناب‌ناپذیر ساخته است... در حال‌ حاضر، عملیات انقلابی را در ایران، نه‌تنها بی‌فایده‌ بلکه‌ مضر می‌دانیم. این است که‌ شکل سیاستمان را عوض کرده، راه دیگر در پیش گرفتیم...» و تلویحا گفت: «که‌ این اقدام، موقتی بوده و فعالیت نهضت، به زمان مناسبترین باید موکول‌ شود‌.» روتشتین، طرز برخورد دسته «احسان‌الله خان» را با نهضت، مورد انتقاد قرارداد و قاطعانه اظهار داشت که «دولت شوروی، هرگونه اقدام انقلابی را در این شرایط، بی‌فایده و زیانبار می‌داند» و از‌ این‌رو‌ سیاست خود را نسبت به ایران، تغییر داده است!

شواهدی وجود دارد که حاکی از این است که «نمایندگان دیپلماتیک‌ شوروی در تهران»، از اینکه در نابودی نهضت جنگل‌ تأخیر‌ می‌شد‌، ناشکیبا بودند، و از لنین می‌خواستند‌ تا‌ سریعا‌ اقدام کند. «روتشتین، سفیر شوروی در ایران، نزد چیچرین گلایه کرد، و چیچرین نیز، به نوبه خود، یک اعتراض شخصی، برای‌ لنین‌ فرستاد‌.»

منابع شوروی، نهضت جنگل را، عامل اصلی «لغو‌ قرارداد‌ ۱۹۱۹ ایران و انگلیس» و «سقوط سلسله قاجار» دانستند. منابع روسی، از «تجربه گیلان» این‌ درس را فرا گرفتند که برای «متحد‌ کردن‌ مردم‌ ایران و شوروی»، باید از «احساسات‌ ملی» آنان بهره‌برداری کرد. زیرا‌ توده‌های گسترده مردم، از این اتحاد استقبال‌ کردند. چون در چنین اتحادی، تضمینی برای آزادی و استقلال خود یافتند‌.

باتوجه‌ به‌ برآیند منابع مختلف، آنچه مسلم است، منابع روسی، در موضوع‌ نهضت‌ گیلان‌، اختلاف‌نظر جدی داشتند؛ اما شرح‌های آنان درباره «علل شکست‌ کمونیسم» در این جنبش، گوشه‌ای از حقیقت‌ را‌ بیان‌ می‌کند و مسئولیت شکست‌ را ناشی از سه عامل عمده زیر می‌داند:

۱. خارج‌ شدن‌ ارتش‌ سرخ. از ایران؛

۲. محتوای اجتماعی نهضت جنگل؛

۳. ضعف حزب کمونیست ایران.

منبع: صراط نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۱۱۴۸۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پایان پوتین؟!

برخی معتقدند مانند اتحاد جماهیر شوروی، رئیس‌جمهور فعلی روسیه هم شکننده است. اما آن‌ها خیلی چیزها را نادیده می‌انگارند.

به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت: ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقاله‌ای را باعنوان «رژیم شکننده پوتین» در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.

این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر می‌رسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیش‌بینی نمی‌کرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همین‌ترتیب، سیستم پوتین در حال‌حاضر قدرتمند و مقاوم به نظر می‌رسد و کمتر کسی می‌تواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.

مشخص است که چرا این استدلال برای فارن‌افرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب می‌کند. مردم دوست دارند آنچه را که می‌خواهند بشنوند را به آن‌ها بگویند. بدون هیچ چشم‌اندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتمل‌ترین سناریویی که باعث می‌شود کی‌یف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.

قیاس‌های تاریخی می‌توانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهت‌های سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوت‌های ساختاری را نادیده می‌گیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص می‌کند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.

اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکال‌تری را اتخاذ کند که کل سیستم را بی‌ثبات می‌کرد.

در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیل‌گران موافقند که پایه‌های اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیان‌گذار خود هم جان سالم به‌در می‌برد.

مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که می‌تواند در آن پیروز شود.

مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض می‌گرفت. در مقابل با وجود تحریم‌های غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامه‌ریزی شده شوروی سفت و سخت و ویران‌کننده بود و دولت در گودالی از یارانه‌های دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایه‌داری پویا است که به‌خوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریم‌های غرب دارند.

نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روس‌ها تشکیل می‌دادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روس‌ها تشکیل می‌دهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلام‌گرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق می‌کند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانه‌ای که از مسکو می‌رسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنی‌ها از جنگ‌های اول و دوم درس گرفته‌اند که استقلال‌طلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچ‌یک از جمهوری‌های دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقه‌ای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.

حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلام‌گرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویس‌های اطلاعاتی این کشور بود. ایالات‌متحده از قبل به آن‌ها هشدار داده بود که چنین حمله‌ای در راه است. آن‌ها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالن‌های کنسرت در مسکو مستقر می‌کردند. بااین‌حال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمی‌شود. تروریست‌ها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان می‌دهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آن‌ها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حال‌حاضر از چالش‌های امنیتی که ایجاد می‌کنند بیشتر است.

شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارق‌العاده بود و جدی‌ترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب می‌آمد. ما هرگز نمی‌دانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ می‌داد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه می‌دانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.

اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی می‌ماند و نمی‌تواند به عنوان پایه‌ای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.

برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقع‌بینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری می‌کند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفته‌اند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد می‌کند.

دیگر خبرها

  • تصویری غم‌انگیز از سقوط ارزش ریال + عکس
  • خندیدن گردشگر روس به سقوط ارزش ریال (عکس)
  • پایان پوتین؟!
  • تصویری غم‌انگیز از سقوط ارزش ریال در دستان گردشگر روس
  • سقوط پوتین؟ شاید آرزو بر جوانان عیب نیست / گورباچف مایه عبرت ولادیمیر پوتین شده است / چرا روسیه پوتین با شوروی در آستانه سقوط متفاوت است
  • (تصاویر) حذف نمادهای دوران شوروی در اوکراین
  • سرگذشت فارسی‌زبانان آسیای میانه /نگاهی به کتاب «تاریخ تاجیکان ورارود»
  • فرونشست و سقوط یک کامیون مملو از شن و ماسه! (فیلم)
  • سقوط فرش دستباف؛ صادرات به ۴۰ میلیون دلار رسید
  • سقوط یک جوان با پاراموتور (فیلم)