وبلاگ مشرق کشف اصل جديد در قانون اساسي! عطريانفر: رهبري طبق قانون اساسي در انتخاب وزير کشور نقش دارند/ چرا «آقاي فرهيخته اصلاحطلبان» از «باغ کتاب» قاليباف حرفي نميزند؟
تاریخ انتشار: ۳ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۱۵۰۷۰۸
خبرگزاري آريا - «رحمانيفضلي» به حدي ناکارآمد است که استانداران هم وظايف خود را نميدانند.
سرويس سياست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشي روزانه در لابهلاي اخبار و مطالب رسانههاي کشور است. ما درباره اين خوانش البته تحليلها و پيشينههايي را نيز در اختيار مخاطبان محترم ميگذاريم. 7:30 هر روز با بسته ويژه خبري-تحليلي مشرق همراه باشيد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
***
صوفي: «رحمانيفضلي» به حدي ناکارآمد است که استانداران هم وظايف خود را نميدانند
علي صوفي، عضو شورايعالي سياستگذاري اصلاحطلبان و از وزراي دولت اصلاحات به تازگي در بخشي از مصاحبه خود با روزنامه ستاره صبح در پاسخ به اين سؤال که به نظر شما کدام وزارتخانه بيش از ديگر وزاتخانهها از عملکرد نامناسب برخوردار بوده است؟! گفت:
«وزارت کشور از مهمترين نهادهاي کشور به حساب ميآيد که به دليل حضور فردي در رأس آن که التزامي به مباني اصلاحطلبي ندارد به اندازهاي ناکارآمد بوده که حتي استاندارانِ انتصابيِ آن جايگاه و وظايف خود را نميدانستند. اين استانداران و مديران به جاي اعمال مديريت براي تأمين امنيت يا اجراي سياستهاي دولت، از جريانهاي ديگري در استان خط ميگرفتند که با فلسفه حضور استاندار به عنوان نماينده دولت در منطقه هم خواني نداشت.»
وي همچنين افزوده است: در ارتباط با فرمانداران نيز بسياري از آنها همچنان از حاميان احمدينژاد بودند. اصلاحات به ظاهر تدريجي وزارت کشور نيز نتوانست انتظارات را برآورده کند. روحاني در صبحتهاي خود نشان داده کابينه فعلي، کابينه مورد نظر او نيست و کابينهاي که کارآمد، همراه و شجاع باشد و مواضع رئيسجمهور را تقويت کند نبوده است.[1]
صوفي همزمان طي يادداشتي در شماره دوشنبه گذشته روزنامه آرمان امروز هم در اشاره به کابينه يازدهم و شخص وزير کشور نوشته است:
«آقاي روحاني مجبور شد، در يکي از مهمترين پستهاي کابينه شخصي را به وزارت برساند که هيچگونه سابقهاي در اين زمينه نداشت و از تجربه وزارت هم برخوردار نبود. اين انتخاب تبعاتي داشت و صرفنظر از نارضايتي دوستداران رئيس جمهور، اثرات خود را در اداره استانها گذاشت و پيامدهايي هم براي نمايندگان مجلس داشت و حتي براي دکتر مطهري مسائلي به وجود آمد که به دليل ناتواني و ضعف استاندار در جايگاه و مسئوليتش بود. اين انتخاب درلايههاي مختلف از جمله مديران استاني تاثير گذاشت، طوري که بسياري از مديران استاني از دولت قبل باقي ماندند و اساسا حتي به دولت هم وفادار نبودند. انتصابهاي استاني موجي از نارضايتي را به وجود آورد و اما و اگرهايي را در حمايت از روحاني در انتخابات ارديبهشت گذشته مطرح کرد.»
*علت اينهمه دشمني عجيب اصلاحطلبان با «عبدالرضا رحمانيفضلي»، وزير کشور دولت يازدهم در نگاه اول مشخص نيست.
اين کينهورزيهاي در حالي است که اتفاقا آقاي رحمانيفضلي يکي از پاکبازترين وزراي رئيسجمهور روحاني و از ارادتمندان ستادي وي نيز به شمار ميرود.
صوفي پيش از اين هم در اظهارات ديگري تأکيد کرده بود که رئيسجمهور روحاني از رحمانيفضلي ضربه خورده است.[2]
قبل از صوفي، عبدا... ناصري، ديگر عضو شورايعالي سياستگذاري اصلاحطلبان نيز طي اظهاراتي در اشاره به وزير کشور گفته بود:
«وزارت کشور از جمله مهمترين وزارتخانههايي است که بايد در آن تغييراتي صورت بگيرد. هم در سال 92 و هم در سال 96، توسعه سياسي و گسترش جامعه مدني از مهمترين شعارهاي آقاي روحاني بوده است. متاسفانه انتخاب آقاي رحمانيفضلي به عنوان وزير کشور بيتوجهي به اين شعار است!»
اظهاراتي که وزارت کشور نسبت به آنها واکنش نشان داد و طي بيانيهاي تأکيد کرد:
آرزو يا تلاش برخي جريانها براي تأثيرگذاري در روند شکل گيري کابينه امري طبيعي و مباح است لکن دروغگويي و انتشار مطالب خلاف واقع براي به نتيجه رساندن اين تلاش ها، رفتاري غير اخلاقي، غير اسلامي و غير سازنده است که با شأن نيروهاي سياسي و بعلاوه با رسالت حقيقي رسانه هاي بالنده ايران اسلامي، ناهمخوان است.[3]
سطح دشمنيهاي جريان خاص با رحمانيفضلي به حدي عيان و نهادينه است که از باب رندي ميتوان گفت دنياي سياست شايد زماني براي اصلاحطلبان زيبا ميشود که رحمانيفضلي و البته محمدباقر قاليباف از شاکله آن حذف شوند!
***
تلاش اصلاحطلبان براي سهيمنشان دادن مقام معظم رهبري در کابينه روحاني
کشف اصل جديد در قانون اساسي! عطريانفر: رهبري طبق قانون اساسي در انتخاب وزير کشور نقش دارند...
«محمد عطريانفر»، از فعالان اصلاحطلب و عضو حزب کارگزاران سازندگي در بخشي از مصاحبه خود با شماره دوشنبه گذشته روزنامه آرمان امروز، در اشاره به فرايند چينش کابينه رئيسجمهور روحاني، به چيزي تحت عنوان «عوامل بيروني تأثيرگذار بر تصميم روحاني» اشاره کرده و گفته است:
«در مقام تشکيل کابينه فقط آقاي رئيسجمهور نيست که تصميم ميگيرد، بلکه خيلي از عوامل فيزيکي، بيروني، عامل و غير عامل وجود دارد که در آن انتخاب تاثيرگذارند. اينکه گفتم در مقام انتخاب بايد در نقطه بهينه باشيم همين است. مثلا ميخواهيد وزير کشور يا استاندار انتخاب کنيد، در يک استان شخصيتهاي ديگري هم هستند که در اين موضوع ورود داشته و در انتخاب تاثير دارند. به عبارت ديگر شرايطي ممکن است وجود داشته باشد که به پاشنه آشيل استاندار شما تبديل شود يا تقويتش کند. شخصيتهاي استان مانند ائمه جمعه و نمايندگان مقام معظم رهبري، فرماندهان نيروهاي مسلح و روساي دستگاه قضائي در استان و... در اين انتخاب تاثير دارند. طبيعي است که رئيسجمهور متناسب با تمام اين اقتضائات تصميم بگيرد. مثلا ميخواهيم وزير کشور انتخاب کنيم، به هر تقدير مقام معظم رهبري در اين انتخاب موثر و ذيمدخل است. اين جزو حقوق قانوني و حقوق مندرج در قانون اساسي است. انتخاب وزير دفاع، وزير اطلاعات و... نيز به همين گونه است.»[4]
اين مصاحبه همچنين با تيتر «در تشکيل کابينه فقط روحاني تصميم نميگيرد» در صفحه يکم روزنامه اصلاحطلب آرمان امروز منتشر شده است!
*پيش از عطريانفر نيز شخص رئيسجمهور روحاني طي اظهاراتي در جلسه با تعدادي از نمايندگان مجلس اينطور عنوان کرده بود که در خصوص تشکيل کابينه و افراد آن با مقام معظم رهبري مشورت داشته و خواهند داشت.[5]
اين اظهارات «ستاد مشترک اصلاحطلبان و دولت» درباره نقش مقام معظم رهبري و يا حتي شخصيتهاي استاني در انتصاب مقامات کابينه و ساير مديران دولتي در حاليست که مثلا دولت آقاي روحاني در بحث برجام صراحتا بر خلاف نظر مقام معظم رهبري مبني بر عدمالنفع مذاکره با آمريکا و يا بدبيني به آمريکا عمل کردند و حرف زدند.
و جالب آنکه آقايان در آن روزها هيچ التزامي به تبيين نقش مقامات ارشد نظام در رفتارهاي دولت يازدهم نداشتند و بصورت عليالرأس، مذاکره ميکردند، گاهي از خطوط قرمز کشور عبور ميکردند و بعد هم نامه تبريک مينوشتند و به سوي توافقاتي ديگر براي تکميل پروژه پيش ميرفتند.
در آن روزها نظر برخي تحليلگران اين بود که ستاد جريان سياسي خاص در صورتي که برجام فاقد دستاورد باشد، قصد دارد آنرا به گردن نظام اسلامي بياندازند و برجام را فرزند نظام! معرفي کند...
که ديديم همينگونه هم شد و کار برجام و بيدستاوردي و شکست وعدههايش به جايي رسيد که آقايان گفتند برجام را خدا آورد و اين برجام با تصميم رهبري نظام! منعقد شد و غيره.
فيالواقع آش اين قضيه به حدّي شور شد که حتي برخي اصلاحطلبان نيز در مقابل اين رفتار ابراز شرم کردند... ابراهيم اصغرزاده، از فعالان اصلاحطلب در همان روزها طي صحبتهايي تأکيد کرده بود که «روحاني نبايد برجامش را به گردن رهبري نظام بياندازد»[6]
اکنون اين سؤال به ذهن خطور ميکند که علت اشاره ناگهاني يک عده به چيزي تحت عنوان نقش نهادهاي کلان نظام در چينش کابينه! چيست؟!
متأسفانه بايستي اشاره کرد که تحليلها ميگويد دليل اين اقدام؛ طراحي پروژهاي به منظور «مقصّرتراشي» است تا اشتباهات احتمالي کابينه به جايي در بيرون از آن ربط داده شود و جريان سياسي خاص نيز به سهولت بيشتري بتواند روند «طلاق سياسي» خود از روحاني که در پايان 4 سال پيش رو به آن نياز دارد را به پيش ببرد و صراحتاً بگويد که کابينه روحاني هرگز مورد انتظار ما نبود.
(کما اينکه هماکنون نيز درباره کابينه يازدهم به همين گزاره اشاره ميشود!)
گفتنيست، اظهارات عطريانفر مبني بر اينکه نقش مقام معظم رهبري در انتخاب وزير کشور جزو حقوق قانون اساسي است نيز حرف صحيحي نيست و چنين چيزي در نصّ قانون وجود ندارد اگرچه روح قانون اساسي جمهوري اسلامي بر ولايت مطلقه فقيه در تمامي امور تأکيد دارد. فيالواقع مقام معظم رهبري در انتصاب برخي وزرا صرفا به مشاوره اکتفا دارند که آنهم در نص قانون وجود ندارد.
تقلا براي ذيمدخل نشان دادن نقش دفتر رهبري نظام در نصب رحماني فضلي که گويا اصلاحطلبان با وي کينهورزي شديدي دارند نيز در اظهارات عطريانفر به شدت قابل تأمل است.
(ناگفته نماند که آقاي عطريانفر بهتر از خيليها ميداند که در متن قانون اساسي هيچ صراحت و يا حتي اشاره تلويحي به نقش رهبري نظام در نصب وزرا وجود ندارد اما به نظر ميرسد پروژه «تقلا براي سهيم نشاندادن مقامات ارشد کشور در اشتباهات احتمالي کابينه دوم روحاني» ارزش کشف نصوص جديد در قانون اساسي را هم داشته باشد!)
يادآور ميشود: عزتا... ضرغامي، از چهرههاي اصولگرا و رئيس سابق سازمان صدا و سيما به تازگي در واکنش به پروژه مقصر نشان دادن مقامات ارشد نظام در کابينه دوم رئيسجمهور روحاني طي يک يادداشت نوشت:
«انشاءالله در روزهاي آينده کابينه جديد و نسبتاً تازه نفس اداره قوه مجريه را در دست خواهد گرفت. براي آنان آرزوي موفقيت ميکنيم.
اين روزها در فضاي مجازي مسأله رابطه انتخاب وزراء، با رهبر معظم انقلاب مورد بحث و اظهارنظر قرار ميگيرد.
برخي بر اين باورند که همه وزراء محترم با نظر ايشان انتخاب ميشوند و اين رويه را حتي تا معاون رئيس جمهور هم توسعه ميدهند.
اختلاف نظرهاي جريانهاي سياسي حاميان رئيس جمهور نيز باعث شده تا عدم انتخاب احتمالي افراد مدنظر آنان به نوعي به رهبري نسبت داده شود.
از سوي ديگر اين شايعات باعث تضعيف جايگاه مجلس نيز شده است. چرا که نمايندگان محترم به حسب قانون وظيفه دارند تا در مورد صلاحيت تک تک وزراء بررسي، اظهارنظر و تصميم گير نمايند.
تجربه من از همکاري با 3 رئيس جمهور محترم در دولت و آشنايي با اعضاء محترم کابينهها حاکي از آن است که تصور فوق صحت ندارد.
همهي وزراء و معاونين محترم مستقيماً توسط رئيس جمهور انتخاب ميشوند. معمولاً وزراي دفاع، اطلاعات و خارجه به دليل حساسيت ويژه و لزوم هماهنگي بيشتر با دستگاههاي حاکميتي، پس از انتخاب اوليه رئيس جمهور، با مشورت نهايي رهبري قطعي ميشوند.
همانگونه که در مورد وزير دادگستري نيز هماهنگي رئيس جمهور و قوه قضائيه ضروري است.
معمولاً رهبري معظم در مورد اکثريت غالب اعضاي کابينه نظر خاصي مطرح نميکنند و اين موضوع به هيچ وجه به معناي تأييد و يا رد آنان نيست. مواردي هم بوده که شخصاً به يک انتخاب خوب هم صحه گذاشتهاند که به نوعي تقويت آن فرد هم محسوب ميشود.
رهبري هيچگاه فرد خاصي را هم براي عضويت در کابينه انتخاب و معرفي نميکنند. اگر در برخي جلسات خصوصي، که کسي از آن مطلع نيست، رؤساي محترم جمهور بخواهند از نظر مشورتي ايشان در ساير موارد استفاده کنند و در واقع از تجربه، دانش و نگاه حکيمانهشان سود ببرند موضوع ديگري است.
رئيس جمهور محترم بايد بر اساس وعدههايي که به مردم دادهاند کابينهي شايستهاي تشکيل دهند که اولويت آنان توانايي و صلاحيت تحقق وعدههاي ايشان باشد.
آقاي روحاني رئيس جمهور همه مردم است. او بايد بتواند رضايت اکثريت، اقليت و حتي کساني که در انتخابات شرکت نکردهاند را جلب کند و آحاد ملت را نسبت به آينده کشور اميدوار نمايد.
وجه مشترک همه مردم حل مشکلات اقتصادي و معيشتي است که به نظر ميرسد دولت محترم به اين مسأله توجه جدي دارد.»[7]
***
چرا «آقاي فرهيخته اصلاحطلبان» از «باغ کتاب» قاليباف حرفي نميزند؟!
شهرداري تهران طي روزهاي گذشته «باغ کتاب تهران» که گفته ميشود بزرگترين مرکز کتاب در جهان است را افتتاح کرد.
اما «احمد مسجدجامعي» چهره فرهنگي اصلاحطلبان و عضو شوراي شوراي شهر تهران که سابقه وزارت ارشاد را نيز دارد و به کتابدوستي و کتابخواني در جريان چپ شناخته ميشود، واکنش خاصي نسبت به اين رخداد نشان نداده است.
مسجدجامعي که مدتي قبل زمزمههاي رياست او بر کتابخانه ملي ايران نيز مطرح شده بود، در حالي نسبت به افتتاح بزرگترين مرکز کتاب جهان در تهران و ساخت آن توسط محمدباقر قاليباف دچار بيحسّي است که همواره خود را يکي از فعالين حوزه کتاب معرفي ميکند...
*مسجدجامعي که حضور مستمري در نشستهاي مرتبط با کتاب و فعاليتهاي هنري و فرهنگي دارد، حتي زماني به مردم و نويسندگان کتاب در تهران فراخوان داد تا در عصرانههاي مختلف در کتابفروشيهاي تهران گرد هم بيايند و کتاب بخوانند و کتاب بخرند.
همچنين زماني خبري از وي منتشر شد که در هنگام بازديد «سيدرضا صالحياميري»، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي از يک کتابفروشي در تهران به سرعت خود را به کتابفروشي رسانده و در کنار وزير ارشاد حضور يافته است تا بيشتر بر اهميت کتاب تأکيد کند.
مسجدجامعي که خود هم نويسنده کتاب به شمار ميرود اما طي روزهاي پس از افتتاح باغ کتاب تهران تاکنون هيچ واکنش خاصي نسبت به اين اقدام شهرداري تهران نشان نداده است.
او که در قضيه پلاسکو و يا دروغ بزرگ «املاک نجومي»، هر چند روز يک بار يک مقاله بلندبالا در يک رسانه اصلاحطلب مينوشت و يا فعالانه بيانيه ميداد و اعلام ميکرد که قصد دارد در شوراي شهر تهران بماند تا مقصر حادثه پلاسکو را به مردم معرفي کند! قاليباف بايد عذرخواهي کند، شهرداري تهران قصد انحصار اخبار را دارد و... اما با رصد ما به طرز ناگهاني از حجم فعاليت خود کاسته است، واکنش خاصي به باغ کتاب تهران نشان نميدهد و گويا در نظر او اصلا چنين رخدادي در ايران و تهران بروز نيافته است.
«چهره فرهيخته جريان چپ» همچنين در حالي هيچ اشاره خاص و چشمگيري به افتتاح بزرگترين مرکز کتاب جهان در تهران و توسط قاليباف ندارد که نزديکان او معتقدند مسجدجامعي نمونه بارز يک تهراني و عصاره تهران واقعي است!
آنها همچنين درباره او گفته بود: وقتي وي(مسجدجامعي) درباره شوراها صحبت ميکند شوراي واقعي مد نظر اوست، همان شورايي که مورد نظر زندهياد مدرس، بهشتي و طالقاني بود و مشروطهخواهان هم از آن سخن گفتند.[8]
البته مشخص نيست که اين هواداران آن روزهاي مسجدجامعي چه نظري درباره افتتاح بزرگترين مرکز کتاب جهان در تهران و سکوت و احتمالا تنفر مسجدجامعي نسبت به اين رخداد دارند؟!
گفتنيست، سيدياسر جبرائيلي، از چهرههاي اصولگرا به تازگي با اشاره به بازديد خود از باغ کتاب تهران نوشته است:
«ياد احمد مسجد جامعي افتادم که وقتي رئيس شوراي شهر بود، لشکري از اصحاب رسانه با خود همراه ميکرد و به محلات سر مي زد و براي خود و جريانش رپورتاژ ميرفت. مردم تهران در آينده نزديک شايد نمايشهايي از جنس شوهاي مسجدجامعي توسط شهردار اصلاحطلب تهران زياد خواهند ديد، اما قطعا دلشان براي قاليبافي شهرشان را آباد ميکرد تنگ خواهد شد.»[9]
***
1_ http://setaresobh.ir/fa/news/main/6448
2_ mshrgh.ir/747399
3_ mshrgh.ir/747399
4_http://www.armandaily.ir/fa/news/main/192255
5_http://fararu.com/fa/news/323383
6_mshrgh.ir/687662
7_http://fna.ir/QZ5W7P
8_ mshrgh.ir/716042
9_ mshrgh.ir/753720
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۱۵۰۷۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تشکیل کانون نقد و کانونهای شورش!
حجاریان ضمن تلاش برای توجیه مسیر راهبردی اصلاح طلبان می کوشد که علاوه بر امید ضرورت مطالبه گری و نقد حاکمیت را به عنوان ماموریت این جریان معنادهی کن
سرویس سیاست مشرق- بررسیها نشان میدهد که اصلاح طلبان ساختاری و لایه رادیکال جریان اصلاحات به منظور پیشبرد اهداف خود در حال دسته و پنچه نرم کردن با برخی اقتضائات درون – بیرون جریانی می باشد.
این جریان از سویی با ناامیدی، بی انگیزگی و عدم باور به راهبردهای رئوس جریان خود بوده و از جانب دیگر برخی راهبردهای رادیکالی را نیز در دستورکار خود دارد که نه تنها در چارچوب نظام نبوده بلکه معنای معارضه را نیز به نمایش می گذارد.
در این میان برخی از نیروهای فکری اصلاح طلبان که شیفت به امر اجتماعی به منظور ارتباط گیری با لایه ها و تشکیل کانون های اعتراضی و مطالبه گری را توصیه کرده اند تاکید دارند که برای انسجام بخشی در میان اصلاحات باید «امید» به منظور توزان قوا و تولید قدرت همسنگ در برابر حاکمیت را بارور ساخته و از سوی دیگر باید «نقد» در ساحات مختلف را به منظور تعریف خود به عنوان آلترناتیو وضع موجود را پیگیری نمود.
در همین رابطه سعید حجاریان که چندی پیش طی توئیتی استارت کنش سیاسی- انتخاباتی اصلاح طلبان را زده بود طی توئیتی نوشته بود: دولت سیزدهم و تفکر حاکم بر آن چماقی بود به بار شیشه مملکت؛ مسئله نرخ بنزین، «نور» حجاب و دیگر طرح ها و اقدام های در پیش هم ضربات مهلک تری هستند. تداوم این تفکر در دولت چهاردهم آخرین چماق است بر بار شیشه و دیگر چیزی باقی نخواهد ماند.
حجاریان در توئیت خود تلاش برای شکل دهی به یک جبهه بر اساس «سطح زندگی» و «سبک زندگی» را کلید زده بود. به طوری که می توان گفت ادعای افزایش نرخ بنزین عملا علی رغم تکذیب های مکرر آن توسط مسئولین به معنای تلاش برای تولید هراس در دهک های مختلف جامعه و به منظور تحریک جامعه اعتراضی بوده و برجسته سازی مساله طرح نور نیز در چارچوب کانونی سازی مساله آزادی های سیاسی- فرهنگی و تلاش برای بازنمایی ایجاد محدودیت ها معنا می یابد، تشکیل کانونهای نقد از درون و کانونهای شورش از بیرون راهبردی برابر از سوی رادیکالها در روزهای اخیر است!
در این میان اما حجاریان بار دیگر در صفحه توئیتر خود به یک نقد مطرحشده از جملهاش اشاره کرد و نوشت: «منتقدی مجرّب نقدی بر این پست نگاشته و بیان کردهاند: «چیزی باقی نخواهد ماند» گزارهای آخرالزمانی است؛ یعنی چیزی متصور نیست که برای حفظ/اصلاحاش تلاش کنیم».
وی تصریح کرده بود که به حفظ «امید» و نگه داشتن شعله شمع باور دارم ولی توأمان «نقد» را شرط لازم هر گشایش و سخن ایجابی میدانم.
توئیت دوباره حجاریان اما نشان می دهد که پاسخ به توئیت وی از جانب اصلاح طلبان بیانگر فقدان روحیه امید در جریان اصلاحات بوده وی ضمن تلاش برای توجیه مسیر راهبردی اصلاح طلبان می کوشد که علاوه بر امید ضرورت مطالبه گری و نقد حاکمیت را به عنوان ماموریت این جریان معنادهی کند.