Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جنوب نیوز»
2024-05-02@22:49:43 GMT

اعلام رضایت پدر و مادر یوسف از رفتار رباینده

تاریخ انتشار: ۳ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۱۵۲۴۴۵

در پی گم شدن مرموز پسرک 3 ساله در پایتخت، هنگامی که مأموران پلیس در سراسر تهران جست‌و‌جوی شبانه روزی را برای یافتن کودک آغاز کرده بودند، پس از چند شبانه روز پردلهره، زن میانسالی یکشنبه شب این کودک را به مأموران کلانتری تهران‌نو تحویل داد. به گزارش جنوب نیوز به نقل از روزنامه ایران، روز 27 تیر خانواده این کودک سه ساله که یوسف بهمن آبادی نام دارد در تماس با پلیس از گم شدن فرزندشان خبر دادند و بلافاصله تصاویر کودک گمشده در فضای مجازی و رسانه‌ها منتشر و از مردم کمک خواسته شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



در حالی که هیچ ردی از یوسف گمشده به دست نیامده بود، با گذشت یک هفته زن میانسالی این کودک را تحویل کلانتری 128 تهران‌نو داد. این زن مدعی شد یوسف را در خیابان پیدا کرده است، ولی مأموران پلیس که به اظهارات این زن ظنین شده بودند با دستور قضایی او را بازداشت کردند و تحویل اداره مبارزه با آدم ربایی پلیس آگاهی دادند.

وی در جریان بازجویی با رد اتهام کودک ربایی، گفت: «روز 27 تیر یوسف را در خیابان تنها و سرگردان دیدم. برای اینکه به دست بچه دزدها نیفتد، او را به خانه‌ام بردم و در این مدت برای یافتن پدر و مادرش تلاش کردم اما وقتی به جایی نرسیدم او را به کلانتری بردم و تحویل مأموران دادم.»

این زن صبح دیروز به دادسرای جنایی منتقل شد و از سوی بازپرس آرش سیفی تحت بازجویی قرار گرفت،اما او به هیچ عنوان کودک ربایی را قبول نکرد و مدعی شد برای اینکه بچه به دام شخص دیگری نیفتد او را با خود برده است. زن جوان از چند روز زندگی با یوسف گفت.

خانواده یوسف را از قبل می‌شناختی؟ نه، تا به حال نه یوسف را دیده بودم و نه خانواده‌اش را.

پس چرا بچه را با خودت بردی؟ پسرک در خیابان سرگردان بود، یکبار نزدیک بود ماشین به او بزند. یک بار هم مردی به سمتش رفت و با او صحبت کرد. به نظرم قصد بردن بچه را داشت که به طرفش رفتم و گفتم با بچه من چکار داری. او هم ترسید و رفت. سراغ بچه رفتم و اسم و آدرسش را پرسیدم، اما او حتی اسمش را هم نمی‌دانست. آدرس خانه‌شان را پرسیدم که سعی کرد مرا به سمت خانه‌شان ببرد. یکبار گفت خانه‌مان آن‌طرف خیابان است، اما به هیچ نتیجه‌ای نرسیدیم. چون دیدم بی‌پناه است و ممکن است گرفتار آدم رباها و بچه فروش‌ها بشود، او را با خودم به خانه بردم.

چرا او را به خانه ات بردی؟ جای دیگری را نمی‌شناختم و بچه خسته و گرسنه بود. به محض اینکه وارد خانه شدیم خوابش برد.

خب چرا به پلیس خبر ندادی؟ همین بزرگ‌ترین اشتباهم بود. واقعاً نمی‌دانم چرا او را تحویل پلیس ندادم.

می‌خواستی با بچه چه کار کنی؟ هیچی، گفتم چند روزی پیشم باشد تا خانواده‌اش پیدا شود.

چطور می خواستی خانواده‌اش را پیدا کنی؟ گفتم شاید بچه بتواند اطلاعاتی به من بدهد، اما فقط می‌گفت مامانم دهات است بابام با موتور رفته دهات. البته به خودم گفتم اگر پدر و مادرش پیدا نشدند حتماً او را تحویل پلیس می‌دهم.

در این مدت گریه یا غریبی نمی‌کرد؟ اصلاً، حتی یک‌بار هم گریه نکرد. باورتان نمی‌شود وقتی او را تحویل دادم گریه کرد. بچه در این مدت آنقدر رابطه‌اش با من خوب بود که فکر می‌کردم پدر و مادرش از هم جدا شده‌اند و محبت مادری ندیده است. آخر چطور ممکن بود بچه در این سن و سال سراغ مادرش را نگیرد.

در مدتی که با هم بودید بیرون هم رفتید؟ یک یا دو بار پارک رفتیم، باقی مواقع خانه بودیم.

برای یوسف اسباب بازی یا سی‌دی کارتون نخریدی؟نه، فقط چون لباس‌هایش کثیف بود برایش چند دست لباس خریدم. رابطه‌مان خیلی خوب بود.

تو و یوسف باهم تنها بودید؟ بله، مدت‌هاست که تنها زندگی می‌کنم و خانواده‌ام شهرستان هستند. خودم خرج زندگی‌ام را می‌دهم.

زمانی که می‌رفتی سرکار بچه تنها بود؟در این مدت مرخصی گرفتم و تمام وقت پیش یوسف بودم. راستش را بخواهید دنبال خانواده‌اش بودم تا اینکه دوستم با من تماس گرفت و گفت خانواده یوسف دنبالش هستند و عکسش را در فضای مجازی منتشر کرده‌اند، من هم با آنها تماس گرفتم.

چه ساعتی زنگ زدی؟حدود ٧ عصر بود و یک ساعت بعد در محل قرارمان که نزدیکی‌های محل پیدا شدن بچه بود آنها را دیدم.

ازدواج کرده‌ای؟بله اما ١٥ سال قبل به خاطر اختلاف از همسرم جدا شدم. یک وقت فکر نکنید چون دلم بچه می‌خواست او را برده ام. اگر ازدواج کنم می‌توانم بچه دار بشوم. فقط دلم برای بچه سوخت. گفتم من یوسف رو با خودم نبرم، ممکن است دیگران او را با خود ببرند و هزار بلا سرش بیاورند.

حرفهای پدر و مادر یوسف

مادر یوسف به روزنامه جام جم گفت:

«یوسفم تازه شش ماه پیش زبان باز کرده بود. خیلی از حرف‌هایش را فقط من و پدرش متوجه می‌شدیم. وقتی ناپدید شد، فکرم همه جا رفت؛ نکند معتادها او را دزدیده باشند، نکند بلایی سرش آمده باشد. آرام و قرار نداشتم. یک بار نیمه‌شب حالم بد شد و مرا به بیمارستان بردند. وقتی یوسف ناپدید شد، دوربین مغازه‌های سه چهار کوچه اطراف را بررسی کردیم اما سرنخی به دست نیامد. سه روز بعد، به فکرمان رسید دوربین‌های سمت مخالف خیابان را هم نگاه کنیم. با بررسی آنها، زنی را دیدیم که دست یوسف را گرفته و او را با خود می‌برد. آنجا کمی خیالم راحت شد که پسرم را معتادها ندزدیده‌اند.» وی افزود: «تا این که یکشنبه‌شب، در مزار شهدای گمنام میدان امام حسین(ع)، چند خیابان دورتر از جایی که یوسفم گم شده بود، پای روضه حضرت رقیه(س) نشسته بودم و برای پیدا شدن کودک سه ساله‌ام دعا می‌کردم که تلفن همراهم زنگ خورد. دایی‌ام بود. تا حرفش تمام شد، ناخودآگاه جیغ کشیدم «بچه‌ام پیدا شده» زن‌ها همه به من نگاه می‌کردند. با جیغ و فریاد از جایم بلند شدم. نفهمیدم چطور کفش‌هایم را پوشیدم. با تمام توان می‌دویدم. چند بار زمین خوردم و دوباره بلند شدم. باورم نمی‌شد یوسف سه ساله‌ام پس از شش روز پیدا شده باشد.»

او درباره شرایط یوسف، یک روز پس از پیدا شدن نیز می‌گوید: «یوسف دیر زبان باز کرد و تازه از شش ماه پیش می‌توانست خوب حرف بزند. دیروز (یکشنبه) به خاطر جمعیت زیادی که به محل قرار آمده بودند، شوکه شده بود. حتی بغل من هم نیامد اما امروز (دوشنبه) حالش خوب است و بازیگوشی می‌کند. خدا را شکر آن زن رفتار خوبی داشته و آسیبی به بچه‌ام نزده است. حتی موقع تحویل، لباس نو تنش کرده بود.» یوسف درباره رفتار این زن هم به مادرش گفته است: «آن خانم برایم بستنی و لباس نو ‌خرید.»

پدر یوسف هم ظهر دیروز به دادسرا رفته بود تا پرونده را پیگیری کند. او به جام‌جم می‌گوید: «اول صبح، پس از انجام کارهای ثبت نام مدرسه علی ـ برادر هفت ساله یوسف ـ به دادسرا رفتم. موفق نشدم متهم را ببینم اما او دیروز (یکشنبه) در کلانتری به من گفت، وقتی یوسف را در خیابان تنها دیده، برای این که بچه اذیت نشود، او را به خانه‌اش برده و نمی‌دانسته باید چه کار کند.» او با بیان این که متهم هنوز در بازداشت است، افزود: «هرچند این زن در این شش روز خیلی ما را اذیت کرد، طوری که حتی نمی‌توانستیم غذا بخوریم اما وقتی او را در کلانتری دیدم به این نتیجه رسیدم انگیزه کودک‌ربایی نداشته و بیشتر به خاطر مسائل روحی دست به این کار زده است. حال باید منتظر تحقیقات پلیسی و قضایی در این باره بود.»

منبع: جنوب نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jonoubnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جنوب نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۱۵۲۴۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یسنا ۴ ساله بعد از ۵ روز زنده پیدا شد | او کجا مانده بود؟ +فیلم لحظه پیدا شدن

رسانه‌ها امروز از پیدا شدن یسنا دختر گمشده کلاله‌ای پس از پنج روز جست و جو خبر دادند.

 

به گزارش فرارو، فرهاد شیبک فرماندار کلاله در گفتگو با ایسنا به گفتن این جمله که یسنا صحیح و سالم در یلی‌بودراق از روستا‌های اطراف پیدا شده است، بسنده کرد.

ساعت ۱۷ روز یکشنبه ۹ اردیبهشت گم‌شدن یک دختر ۴ ساله در زمین‌های کشاورزی روستای یلی بدراق کلاله از سوی بخشداری به هلال‌احمر گزارش شد و از همان ساعت اولیه گروه‌های امدادی و مردم به صورت گسترده برای پیدا کردن او بسیج شده بودند.

اولین تصاویر از پیدا شدن یسنا

 

یسنا در آغوش مادر مصاحبه تسنیم با فردی که یسنا را پیدا کرد مردم اینگونه از کایت‌سواری که یسنا را پیدا کرد، تشکر کردند یسنا چطور گم شد؟

پیش از این فرماندار کلاله در خصوص آخرین اخبار جستجوی کودک مفقود شده کلاله‌ای اظهار کرد: مادر دختر بچه چهار ساله کلاله‌ای به نام «یسنا دیدار» بعد از ظهر روز یکشنبه به همراه فرزندش برای کار به مزرعه رفته بود و بنابر اظهارات خودش بر اثر غفلت، کودک از او فاصله گرفته و به دلیل اینکه ارتفاع و حجم محصولات کشاورزی بالا بوده کودک مفقود می‌شود.

اظهارات مادر یسنا

فرهاد شیبک با بیان اینکه مفقود شدن کودک در ساعت ۱۸ عصر گزارش شد، گفت: روز اول بلافاصله به تاریکی هوا برخورد کردیم، ولی دو تیم از دوستان هلال احمر به همراه اعضای خانه هلال روستایی منطقه را تا صبح گشتند که متأسفانه کودک پبدا نشد.

فرماندار کلاله با اشاره به اینکه در روز دوم چهار تیم به افراد روز گذشته و گروه‌های مردمی پیوسته و به جست‌وجو ادامه دادند که باز هم بی‌نتیجه ماند، اضافه کرد: روز سه‌شنبه که روز سوم جست و جو‌ها بود ۱۲ تیم تخصصی هلال به استعداد ۶۰ نفر از استان، دو تیم از شهرستان گنبد، پنج تیم از کلاله، گروه‌های مردمی از روستا‌های اطراف، بسیج، نیروی انتظامی و دستگاه‌های مختلف در منطقه حاضر شده و مساحت بسیار زیادی را برای یافتن کودک جست‌وجو کردند.

شیبک با بیان اینکه همه نقاط از جمله مانده آب چاله‌ها و مسیر‌هایی که گل و لایه نیز بوده به وسیله موتور پمپ و بیل مکانیکی تخلیه شده است، گفت: تیم مدیریت بحران، ۷۸ نیروی متخصص هلال احمر و بیش از ۳۰۰ نیروی مردمی با استفاده از سگ‌های زنده یاب، دو دستگاه پاراموتور، ۱۰ دستگاه هلی شات و بالگرد شناسایی به صورت گشت‌های زمینی و هوایی در جست‌وجوی کودک ما هستند.

این مقام مسئول ادامه داد: یک دستگاه بالگرد سبک از استان سمنان برای یافتن کودک مفقود شده به کلاله آمده و دو مرحله در صبح و بعدازظهر روز سه شنبه در منطقه گشت زنی داشته و علاوه بر آن جست‌وجو با سگ‌های زنده یاب نیز توسط هلال احمر و نیروی انتظامی داشتیم که متأسفانه باز هم کودک پیدا نشد.

شیبک با بیان اینکه با بیل دستی و مکانیکی لانه اکثر حیوانات منطقه را خاک‌برداری کرده و چیزی نیافتیم، گفت: تعداد کمی از لانه‌ها که باقی مانده را بررسی کرده و نیروی انتظامی نیز در حال بررسی حادثه است که‌امیدواریم بتوانیم کودک را سالم به آغوش خانواده باز گردانیم.

ردپای یسنا پس از چهار روز پیدا شد

در روز چهارم از گم شدن دختر چهار ساله اهل کلاله فیلمی منتشر شد که نشان می‌داد رد پای این دختر در یک جاده پیدا شده است.

   

دیگر خبرها

  • یسنا ۴ ساله بعد از ۵ روز زنده پیدا شد | او کجا مانده بود؟ +فیلم لحظه پیدا شدن
  • نحوه پرداخت حق بیمه خودروها تغییر پیدا می‌کند
  • شیطان با نقاب خواستگار
  • ترفندهای کاربردی تربیتی برای جلوگیری از لجبازی کودک
  • کودک از چه سنی می‌تواند ماست بخورد؟
  • خانه مادر شهیدی که دیوارهایش مزین به عکس شهدا است
  • علت پرحرفی کودکان؛ چطور رفتار کنیم؟
  • چند ترفند تربیتی کاربردی برای جلوگیری از لجبازی کودک
  • ۷ نکته مهم برای آرام کردن کودکی که عصبانی و پرخاشگر است
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم