گفتگوی خواندندی با آیتالله شبیری زنجانی:ماجرای درگیری آیتالله خامنهای با یک کماندو/ روایت دیدار با فرزند رهبر انقلاب در ایستگاه راه آهن
تاریخ انتشار: ۸ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۲۱۷۳۲۶
به گزارش شریان نیوز،هر دو (من و مقام معظم رهبری) از نظر فکری نزدیکترین فرد به هم بودیم و حتی من گاهی اوقات به بعضیها میگویم اگر من جای ایشان بودم و اطلاعات ایشان را داشتم من هم همین تصمیمرا میگرفتم که ایشان گرفتند." این تعبیر شخصیتی است که سالها همنشین و همبحث رهبر انقلاب بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آیتالله سید جعفر شبیری زنجانی متولد سال 1316 در شهر مقدس قم است. پدرش مرحوم آیتاللهسید احمد زنجانیسالهادر حرم حضرت معصومه و مدرسه فیضیه قمنماز جماعت برگزار میکرد و اکنون برادر بزرگترش آیتالله سید موسی شبیری زنجانی به جای پدرامام جماعت نماز مغرب و عشا درحرم حضرت معصومهو نماز ظهر و عصر درمدرسه فیضیهٔ قماست.
آیتالله سید جعفر شبیری تحصیلات علمیه را از محضر پدر و سایر اساتید آن زمان همچون مرحوم امام،آیتالله مستنبطو سایر مراجع آن زمان فراگرفت اما درباره عدم شرکت در درس آیتالله بروجردی عذری داشت که در مصاحبه به آن اشاره کرده است. همین عذر بود که او را به جلسات درس حاج شیخ مرتضی حائری کشاند و از این رهگذر توفیق مصاحبت چند ساله با رهبر انقلاب پیدا کرد.
وی در طول سالهای تحصیل از مبارزه غافل نبود و در مسیر مبارزه با فدائیان اسلام و سایر مبارزان انقلابی همراه بود تا جایی که برای کسب اجازه از امام برای ترور نخستوزیر رژیم پهلوی عازم نجف میشود.
این یار دیرین رهبر انقلاب این روزهامشاور عالی رئیس قوه قضائیه است. بخش اول مصاحبه با وی درباره سالهای تحصیل، همراهی با فدائیان، آشنایی با رهبر انقلاب و ... امروز منتشر میشود. بخش دوم مصاحبه نیز شامل نحوه مبارزات انقلابی و همچنین برخورد با سرکرده گروهک فرقان و خاطرات سالهای بعد انقلاب روزهای آینده منتشر میشود.
متن پیشرو مصاحبه خبرنگاران سیاسی تسنیم با آیتالله شبیری زنجانی است که از منظرتان میگذرد:
پیش از اینکه من امام را بشناسم، او من را میشناخت
با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید،آشنایی شما با حضرت امام از چه تاریخی بود؟ گویا مرحوم پدرتان با مرحوم امام هممباحثه بودند.
بسمالله الرحمن الرحیم. پیش از اینکه من امام را بشناسم ایشان من را می شناختند. با پدرم دوست بودندو دوستی بین آنها معروف بود.در ماجرای فوت برادر کوچکترم، مرحوم حاج احمد آقا نامهای برای ما نوشتند و گفتند که با شنیدن فوت برادرتان منزل ما به هم ریخت.
شما از چه زمانی وارد حوزهعلمیه قم شدید، شروع درس خارجتان از کدام یک از بزرگان حوزه علمیه شروع شد و شرکتکردنتان در کلاس درس امام از چه تاریخی بود؟
ورود بنده به حوزه علمیه سال 1327 یا 1328 بود. البته زمان دقیق را فراموش کردهام. درس خارج هم سال 34 شروع کردمچون سال 35 عتبات رفتم.
شروع درس خارج شما از محضر آیتالله بروجردی شروع شد؟
خیر؛ درس آقای بروجردی را خیلی دوست داشتم شرکت کنمچون وضع خاصی درس ایشان داشت، من خیلی مایل بودم. منتها من دو اشکالداشتم یکی گوشم سنگین بود و یکی هم پایم درد میکرد. آن زمان بلندگو هم نبود واگر جلو میخواستم بنشینم نزدیک خود آیتالله بروجردی، آنجا جمعیت فشرده بود و پایم آزاد نبود و اگر عقب میخواستم بنشینم، صدا را نمیشنیدملذا با اینکه خیلی اشتیاق شرکت در درس ایشان را داشتم اما توفیق پیدا نکردم.
تنها یک روز درس آیتالله حکیم را درک کردم
در قم درس امام، درس آیتالله شیخ مرتضی حائری و آیتالله حاج سیدمحمد محقق داماد شرکت میکردم و درس مرحوم آیتالله سید محسن حکیم را در نجف یک روز فقط درک کردم. در سال 35 که به نجف مشرف شدم یک روز در کلاس درس ایشان بودیم که بعد ایشان مریض شدند و درس تعطیل شد. من هم در آن سال دو ماه بیشتر در نجف نبودم و به ایران برگشتم، در سفر بعدی نیز ایشان مکه مشرف شده بودندلذا درس ایشان را جز آن یک روز، درک نکردم.
درس اصلی که من شرکت میکردم، درس آیتالله خویی، آیتالله سیدحاج محمد شاهرودی و آیتالله حاج میرزاباقر زنجانیبود. در ماه رمضان، وقتی درسهای خارج دیگر تعطیل بود، یک درس خصوصی ایشان میفرمودند و در درس ایشان شرکت میکردم.
درس مرحوم آیتالله حاج سیدنصرالله مستنبط هم شرکت داشتم. درس آیتالله فانی یادم نیست که شرکت کردم یا نه، احتمالاً یک مدت کوتاهی شرکت کردم و یا بحث و صحبتی بود. چون نامهای که ایشان مرقوم فرمودند یک اظهار لطفی مبنی بر اینکه مثلاً مناسب بودبه نجف برمیگشتی داشتند امامن یادم نیست که سابقۀ بحثی در خدمت ایشان داشتم یا نه، منتها مشخص است که دورانش کوتاه بوده است.
در چه سالی به نجف مشرف شدید؟
سال 1335 بود، یکی سال 1343 بعد از دستگیری بود، آن زمانی که امام از زندان آزاد شدند در نجف بودم، یکی هم وقتی امام از ترکیه به نجف منتقل شدند، سال 47 بود که آن زمان سفر من برای تحصیل نبود.تحت عنوانزیارت و تحصیل رفتم اما درحقیقت میخواستیم برای قیام مسلحانه از ایشان اجازه بگیریم، ولی نمیخواستیم مطرح شود.
نظر استاد رهبر انقلاب درباره شهید نواب صفوی و ترور علم
همان زمان که بحث ترور علم مطرح شد؟
بلهواقعیت این است که وقتی امام را دستگیر کردند، من از آیتالله حائری پرسیدم که آیا میشود علم را ترور کرد؟ تا این را گفتم ایشان فرمودند خدا رحمت کند شهید نواب صفوی را، جایش خالی است!بعد گفتم بالاخره تکلیف چیست؟ نظر شما چیست؟ فرمودند مگر کسی پیدا میشود؟ گفتم اگر وظیفه باشد، تکلیف باشد خودم میروم.ایشان فرمودندکه باید به مردم آگاهی داد، کشورهای اسلامی به طور کلی استعمار زده شدهاند، باید کوشش کرد و استعمارزدایی کرد. متوجه شدم نظرش این است که باید کار فرهنگی بیشتر شود.
من هم بعد از اینکه امامبه نجف منتقل شدند،دیگر فکر کردمحتماً از امام موافقت میگیرم چون ایشان مبارزاتش با آن رژیم خیلی علنی و آشکار بود. من خدمتشان رفتم، صحبت کردم، ایشان همان حرف آیت الله حائری را فرمودند و گفتند: باید کار فرهنگی کرد، باید به مردم آگاهی دادو چون بالاخره جوان و خام بودیم من ابتدا پیش خودم فکر کردم امام مدتی در تبعید بودند و از وضع ایران اطلاعی ندارند. به خودم گفتم مردم آگاهی دارند، چطور امام میفرمایند باید آگاهی داد؟! تا اینکه در ماه محرم سال 57 متوجه شدم بله، قبلا آگاهی نبوده است!عاشورا و آن هیجانی که ایجاد شد تازه متوجه شدم مردم آگاه نبودند و یک مرتبه مردم آگاه شدند. از سربازخانههافرار میکردند و حاضر نبودند از آن رژیم حمایت کنند لذا متوجه شدم آنچه جوان در آئینه بیند، پیر در خشت خام بیند.
اولین آشناییتان با مرحوم نواب در چه تاریخی بود و چه شد که به شخصیت مرحوم نواب صفوی علاقهمند شدید؟
علاقهمندی من به ایشان از سال 1329 که مسالۀ ملی شدن نفت مطرح بود، آغاز شد.مجلس قانون ملی شدن نفت را تصویب کرد، در حقیقت ملی شدن نفت به برکت یک نامه نواب صفوی بود.نامهای که نواب برای نمایندگان نوشت و آن نامه باعث شد نمایندگان جرات مخالفت نکنند و به اتفاق آرا، رای به ملی شدن نفت دادند.از همان سال به فعالیتهایی که میشد علاقهمند شده بودم و در جمعیت فدائیان اسلام که در قم بودند، شرکت میکردم منتها نواب را بعد از آزادی از زندان، وقتیبه قم آمدند برای اولین بار دیدم.
یکی از شبهات و ادعاهایی که هر از گاهی مطرح میکنند، بحث ترورهایی بود که توسط فدائیان اسلام انجام میشد. اینها میگویند این ترورها از نظر شرعی مشکل داشته و ترور کسروی یا ترور رزمآرا،عملیات تروریستی بوده است.پاسخ شما از نظر تاریخی و هم از نظر فقهی به شبهه افکنی درباره آن ترورها و اعدامهای انقلابی که توسط فدائیان اسلام انجام میشود، چیست؟
اتفاقاً این مسالهای بود که در جلسهای با حضور من، شهید نواب٬ شهید واحدی و یکی از دوستان ما -آقای خداییاز روحانیونی که در دفتر مرحوم آیت الله فاضل بودند-بررسی شد. آقای خدایی همین سوال و اشکال را مطرح کردند و آنجا بحث شد.مقداری صحبت شد که الان جزئیات بحث یادم نیست و فکر میکنم مسئلهسپر کفار شدن مطرح بود کهاینها(برخی عوال داخلی) منافع کشورهای اسلامی را فدای خارجیها میکنند و این افراد عامل کفار شدند. آنچه از این جلسه یادم هست این بود در اواخر سال آقای حجت فوت کرده بودند و آقایان دیگر مانند آقای سیدمحمد خوانساری و آیت الله صدر هنوز در قید حیات بودند.
عالمی که مجوز شرعی ترورهای فدائیان را داد
آقای واحدی گفتند ما این راه را که میرویم میدانیم چه خواهد شد یعنی بالاخره ما را میکشند، ما نمیآییم کاری بکنیم که هم دنیایمانرا از دست بدهیم و هم آخرتمان رااما چون آقای حجت فوت کردند میگوییم و اِلا بروز نمیدادیم. ما درباره ترورها با آیتالله حجت صحبت کردیم و کاملاً برای ما از این جهت ابهامی نیست.البته ما اطلاع داشتیم که ایشان بیش از آقای حجت، با آقای صدر و همچنین با آقای خوانساری در ارتباط بودند.
تصویر آیتالله سیدمحمد حجت؛ شهید واحدی میگفت اعدام انقلابی رزمآرا و کسروی با هماهنگی وی صورت گرفته است
من حتی زمانی که نواب از زندان آزاد شد، همراه چندنفر رفتیم خدمت مرحوم سیدصدرالدین صدر، آقای صدر خیلی تحویل گرفتند. بعدپرسیدند حال آقای نواب چطور است؟ گفتم از زمانی که از زندان آزاد شدند، ایشان ضعیف شدهاند.مرتب این طرف و آن طرف فعالیت داشتند و سخنرانی میکنند که آقای صدر فرمودند به ایشان بگویید یک مقداری به سلامتیشان برسند.معلوم بود آقای صدر علاقه زیادی به نوابداشتند ولی آن زمان نامی از آقای صدر نبردند.همین ارتباط را با آقای بروجردی داشتند و کسی اطلاع نداشت.
یکبار خود من واسطه بین آنها و آیتالله بروجردی بودم. حتی نزدیکان آیت الله بروجردی و اطرافیان هم نظرشان این بود و خیلی مخالف نواب بودند و خیال میکردند اینها با آقای بروجردی مخالف هستند.
فردی که نفر دوم فدائیان اسلام را در فیضیه کتک زد
جماعت مذکور درباره رابطه مرحوم نواب صفوی با علما و مراجع هم شبهه وارد میکنند از جمله مخالفت مراجع وقت و آیتالله بروجردی با حرکت آنها. نمونه آن را هم کتک خوردن یکی از اعضای فدائیان توسط اصحاب آیت الله بروجردی در نظر میگیرند؟
این یکی از اشتباهات است که نوعاً کسانی که اطلاع ندارند، آن را بیان میکنند.آنچهدر بیرون شایع شده مربوط به جریانی است که در مدرسه فیضیهشهید واحدی را کتک زدند.آنهایی که کتک زدند از اصحاب آقای بروجردی نبودند.تعدادی از طلاب خرمآبادیبودند.طلبههای متدین و خوبی هم بودند و به آقای بروجردی ارادت داشتند اما از یاران ایشان نبودند.
علتش این بود آقای بروجردی پیغام داده بودند که اینها مرتب هر روز در مدرسه فیضیه سخنرانی میکنند، وضع حوزه داشت به هم میریخت، مصلحت نبود و حوزه باید محفوظ میماند. آقای بروجردی پیغام دادند به اینها بگویید در فیضیه سخنرانی نکنند.طلبههاهم آمدند با آقای واحدی روبرو شدند و ویرا کتک زدند،منتها زمانی که آقای نواب از زندان آزاد شده بود و قم آمد، همه علما رفتند دیدن ایشان. آقای بروجردی هم چند نفر را برای بازدید فرستادند.
برگردیم به بحث سپر کفار شدن، درباره اینقاعده فقهی بیشتر توضیح دهید و بگویید منظور از سپر کفار شدن چه بود و چگونه شهید نواب صفوی با این مسئله مبارزه میکرد؟
بله؛ در آن جلسه میگفتیم اینها سپر کفار هستند و درحقیقت فدائیان اسلام و نواب صفوی اشکالشان به دستگاه حکومت در همین قسمت بود که میگفت کشورهای اسلامی باید در برابر کفار بایستند و نگذارند اینها کشورهای اسلامی را بدوشند و استعمار کنند و کشورهای اسلامی عملاً مستعمرۀ انگلستانشدهاند.
خبر جالب روزنامه انگلیسی درباره شهادت نواب صفوی
یادم هست اولین بار که قبل از انقلاب -سال 56 و 57 بود- دختر شهید نواب صفوی را دیدم،برایش مجلهای را بردم و گفتم میخواهید اهمیت کار پدرتان را بدانید، این خبر کوتاه را بخوانید. شهادت نواب را روزنامههای آن زمان نمیخواستند تیتر بکنند، نمیخواستند بزرگ کنند. مجله ترقی در صفحه وسط یک خبر کوتاهی نوشته بود، از قول یکی از روزنامههای معروف انگلستان که "نواب صفوی مردی که منافع انگلستان را در خاورمیانه به خطر انداخته بود اعدام شد." این واقعیت کار شهید نواب صفوی را نشان میداد.
منافع کشورهای غربیبه ضرر خاورمیانه بود. نواب صفوی از این رنج میبرد و میگفت باید جلوی آن را گرفت، سخنرانیهایش در مصر٬ اردن و در عراق تمام هم و غمش این مساله بود و خواستهاش این بود که مسلمانان قیام کنند.
شهید نواب صفوی در دادگاه
در اردن در مرزی که بین اردن و اسرائیل بود، آنها وقتی از مرز عبور میکنند -در سفری که به اردن داشتند-میروند در مسجدی که آنجا بوده، نماز بخوانند(در خاطرات آقای عبدخدایی این وجود دارد) یکی از این افرادی که همراه نواب بوده با کنار دستی خودش صحبت میکند و میگوید این سید اولاد پیغمبر فکر نکرده ما از این مرز عبور کردیم و رفتیمنماز بخوانیم اگر آن سرباز اسرائیلی ما را دیده بود به رگبار میبست چه میشد؟ نواب میشنود، رویش را برمیگرداند و میگوید خیلی خوب میشد، الان کشورهای اسلامی خواب هستند، مسلمانان خواب هستند و نمیدانند چه بلایی سرشان آمده است.اگر ما 50،60 نفر یکجا کشته میشدیم، جهان اسلام بیدار میشد، قیام میکرد و فلسطین را از شر اسرائیل نجات میداد.
به این ترتیب فلسفه اینکه گاهی ترورهایی انجام میدهند روشن میشود.او میخواست منافع انگلستان را در خاورمیانه را از بین ببرد و مانع از بین رفتن منافع کشورهای اسلامی شود.
چرا آیتالله بروجردی مانع از اعدام نواب نشد؟
بعد از دستگیری شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام، امام با مرحوم بروجردی دیدار میکنند و از ایشان درخواست میکنندجلوی اعدام آنها را بگیرند ولی گویا مرحوم بروجردی میگویند من مطمئن هستم نواب و یارانش اعدام نمیشوند. در خاطرات برخی آقایان هم آمده است که حضرت امام با دلخوری شدید محضر آیتالله بروجردی را ترک میکنند. علت عدم ورود آیتالله بروجردی برای جلوگیری از اعدام شهید نواب صفوی چه بود؟
من تعبیر ایشان را نمیدانم و اینکه امام در ملاقاتشان چه گفتند. من هم اطمینان داشتم اینها اعدام نمیشوند.در این جریان بعد از دستگیری نواب، پدرم با آیتالله بروجردی یک ملاقاتی داشتند. شاید همان جلسهای بوده که با امام رفتند. پدرم به آیتالله بروجردی گفته بودند اگر مصلحت نیست شما ورود کنید، ما و دیگران اقدامی بکنیم؟ آقای بروجردی فرموده بودندمن شخصاً میخواهم اقدام بکنم.
اقدام و بنای آقای بروجردی هم این بود که اگر حکم اعدام صادر شد جلوگیری کنند و اگر زندان باشد بنا نداشتند دخالت کنند. فرد یا افرادی را در دادگاه گذاشته بودند که گزارش کار را به اطلاع آقای بروجردی برسانند. طبقمعمول آن زمان بعد از اینکه رای قطعی میشود یعنی دادگاه تجدیدنظر رای میدهد-10 روز حق فرجام بود، فرجام خواهی هم معمولاً آخرین روز است-حکم اعدام فدائیان وقتی تایید میشود اینها میآیندحکم اعدام را ابلاغ میکنند و با اصرار میگویند که اگر اعتراض به رای دارید الان باید اعتراض کنید و نمیگذارند 10 روز بگذرد.معمولا دو روز هم فرصت میدهند وصایا و کارهایشانرا انجام بدهندولی دستگاه قضایی شاه یک روز هم تاخیر نمیاندازند.
همان روزی که حکم اعدام تایید شد، بعدازظهر آقای شیخ محمدجواد حجتی کرمانی(برادر بزرگ شیخ علی کرمانی) جلوی مدرسه فیضیه به من رسید، حوزه تعطیل بود وبا یک ناراحتی گفت "حکم اعدام تایید شده و من بروم در مدرسه سخنرانی کنم"من هم چون خبرداشتمگفتم "نه؛ اعدام نمیکنند."اطمینان داشتم. همان اطمینانی که آقای بروجردی داشتند.به آقای حجتی هم گفتم الان سخنرانی شما نتیجهای ندارد و در مدرسه فیضیه کسی نیست. همه رفتند خانههایشان.کسانی هم که در مدرسه ساکن هستند رفتند در حجرهشان و الان کسی آنجا نیست.خلاصه این را با اطمینان گفتم حالا فردا آقای بروجردی اقدامی میکنند.
بعداً متوجه شدیم برای فردا هم نگذاشتند و همان شبانه آقای بروجردی نامه فرستادند. نامه به تهران میآید و مشخص میشود شاه به "پیست اسکی آبعلی" رفته است. آنجا نامه به دست شاه میرسد و شاه میگوید زود اعدام بکنید بگویید نامه بعداً به دست من رسیده است. این بود که قبل از آفتاب آنها را اعدام کردند.
همین باعث شد بعد از اینکه نواب شهید شد آیتالله کاشانی را به همین اتهام دستگیر کردند. بلافاصله آقای بروجردی تند برخورد کردند، چون آن تجربه بودلذا دیگر آقای کاشانی یک روز هم در زندان نماندند و فوری او را آزاد کردند.
کمی به سوابق تحصیلی شما بپردازیم. حضرتعالی در محضر حاج شیخ مرتضی حائری، همبحث رهبر انقلاب بودید. ویژگی درس حاج شیخ مرتضی چه بود که شما بین استادان حوزهایشان را انتخاب کردید و وارد درس و بحث ایشان شدید؟
درسها هر کدام یک خصوصیاتی دارد که بسته به ذوق شاگردی است که انتخاب میکند. من از برادر بزرگم (حاج آقا موسی) پرسیدم من درس کدام یک از آقایان شرکت کنم؟ ایشان فرمودند که درس را باید بروید ببینید کدام را میپسندید، ذوقها متفاوت است بعد ایشان فرمودند من خودم درس ایشان(شیخ مرتضی) را میپسندم و خوشم میآید. خیلیها خوششان نمیآمد چراکهبیان ایشان یک مقدار اِغلاق [پیچیدهگویی] داشت.شاید بعضیها خیلی آن را نمیپسندند ولی گفتند من شرح لمعه نزد ایشان خواندم خیلی خوشم آمد، من هم رفتم درس ایشان خیلی خوشم آمد.
آیتالله شیخ مرتضی حائری در کنار امام خمینی - دیدار اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی با امام(ره)
از چپ به راست: امام خمینی، شیخ مرتضی حائری، آیتالله انگجی، شهید صدوقی، آیتالله سبحانی، آیتالله مکارم شیرازی، بنیصدر، آیتالله منتظری، آیتالله طاهری اصفهانی
ایشان اقوال علما را کمتر نقل میکردند و بیشترفکر میکردند و راحت شاگرد با استاد بحث میکرد، بحث که میکردیم گاهی اگر نظرشان این بود که شاگرد درست میگوید، دیگر با او مجادله نمیکرد و فوری میگفت درست میگوید. یادم میآید اشکالی مطرح میکردند و میگفتند به نظر شما جواب چه میشود؟ یادم نیست من جوابدادم یا مقام معظم رهبری، جوابی که دادیم ایشان فرمودند نظر من هم همین بود.انصاف خاصی که ایشان در برابر شاگرد داشتند واگر نظرشان بود که حرف شاگرد درست است تسلیم میشدند. این مزیتی بود که داشتند.
تاریخ اولین آشنایی رهبر انقلاب و مرحوم هاشمی رفسنجانی
مرحوم هاشمی رفسنجانی گفته بودند من آشناییام با رهبر معظم انقلاب در درس آقای محققداماد سال 38 بود. رهبر انقلاب نیز فرموده بودند که اولین دیدار ایشان با آقای هاشمی در کربلا بوده شما نیز در آن سفر حضور داشتید. آشنایی رهبر انقلاببا آقای هاشمی از کربلا شروع شد؟
در کربلا فقط آیت الله خامنهای با آقای هاشمی دیدار کردند و آشنا شدند. من وقتی آقا را اتفاقی در کربلا دیدم گفتم مناسب است با چندتن که از ایران آمدیم،دوست شوید. آمدند آنجا همدیگر را دیدند اما دیدارشان با مرحوم هاشمی در آنجابه دوستی نرسید فقط شناختند. آقای ربانیاملشی هم بودند. وقتی در صحن امام حسین من را دیدند، با تعجب گفتند کِی آمدی؟ گفتم تازه آمدم.
سال 38 که آمدند قم در درس آقای داماد با هم رفیق شدند و با هم بحث را شروع کردند و رفاقت آنها از آنجا شروع شد.سفر عتبات را آقای هاشمی به اشتباه سال 1340 ذکر کرده است. من به ایشان گفتم آن سفر با گذرنامه نرفتیم با دفترچه 20 تومانی رفتیم. گفتم سال 38 بود نه سال 40 که ایشان تصدیق کرد.
اولین آشنایی شما با
منبع: شریان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۱۷۳۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نظر رهبر انقلاب درباره اهمیت تاریخی و راهبردی علمیات وعده صادق
به گزارش جماران؛ هفتهنامه «خط حزبالله» در شماره اخیر خود نوشت: رهبرانقلاب اسلامی اخیراً در جریان یک دیدار، با اشاره به اعترافات اندیشمندان غربی در خصوص اهمیت تاریخی و راهبردی عملیات تنبیهی ایران علیه رژیم صهونیستی تاکید کردند که تاریخ منطقه غرب آسیا را باید به دو بخش قبل و بعد از عملیات وعده صادق تقسیم کرد.
کارشناسان منطقهای و بینالمللی در تحلیل پاسخ تاریخی و بیسابقه ایران، آن را فصل جدیدی در معادلات و قواعد منطقه میدانند؛ از جمله مرشایمر، نظریهپرداز و اندیشمند آمریکایی حوزه روابط بینالملل که هفته گذشته درباره عملیات وعده صادق گفته بود: این اولین بار است که کشوری قادر شده از سرزمین خود به اسرائیل حمله کند. این از منظر اسرائیل، واقعا شوکهکننده است. بعد از ۱۴ آوریل بازدارندگی رژیم صهیونیستی به شدت آسیب دید.
دانلود خط حزب الله جدید