نقشهراه نفت در دولت دوازدهم
تاریخ انتشار: ۹ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۲۳۰۸۶۳
رئیس پیشین امور اوپک در وزارت نفت بر این باور است ایران باید با بازیابی توان تولید نفت و گاز خود و بهکارگیری این ثروت، هرچه زودتر در مسیر توسعه قرار گیرد، وی معتقد است نباید نگاه تکبعدی به صنعت نفت داشت و افزون بر توسعه اقتصادی کشور، باید از آن بهعنوان اهرمی برای توسعه سیاسی و ایجاد روابط راهبردی با دیگر کشورها استفاده کرد؛ وی همچنین روسیه را نمونهای از پیادهسازی این الگو معرفی میکند و میگوید اتخاذ چنین رویکردی در ایران نیز با توجه به تنشهای کنونی در منطقه، ضرورت بیشتری یافته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش شانا به نقل از روزنامه دنیای اقتصاد، ردپای نفت، این ماده سیاه را در همه وقایع تاریخ معاصر ایران میتوان دید؛ از سالها حضور استعماری دولت انگلیس در ایران تا کودتای 28 مرداد و حتی انقلاب اسلامی. بررسی تاریخ معاصر ایران نشان میدهد نفت همواره نقشی دو سویه در سرنوشت کشور داشته، هرچند در برهههایی خاطراتی تلخ را بهوجود آورده، اما در مقابل همواره در مسیر توسعه اقتصادی ایران نیز نقش اساسی داشته است. اما در برهه کنونی نفت همچنان میتواند نقشی تاریخی در اقتصاد ایران ایفا کند چراکه در سالهای تحریم، صنعت نفت ایران بر خلاف دیگر نقاط دنیا نتوانسته هیچ سرمایهای جذب کند. حال با عبور از تنگنای تحریمها شرایط برای حضور سرمایهگذاران در صنعت نفت ایران فراهم شده است و چرخش چرخ صنعت نفت میتواند به حرکت اقتصاد کشور بینجامد. برای بررسی هرچه بیشتر نقش نفت در گذشته و آینده ایران، سراغ جواد یارجانی، کارشناس اقتصادی و نماینده اسبق ایران در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) رفتهایم.
یارجانی در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» نقشهراهی را ترسیم میکند که در واپسین روزهای مانده به آغاز دولت دوازدهم میتواند چراغ راهنمایی برای مسوولان و تصمیمگیران باشد.
وی بر این باور است که نفت و گاز نباید تنها در اقتصاد ایران نقش موثری ایفا کند و باید از آنها بهعنوان اهرمی برای ایجاد روابط استراتژیک با دیگر کشورها استفاده کرد. این کارشناس اقتصادی در این زمینه روسیه را مثال میزند که با وجود همه پیشرفتهای تکنولوژیک و فنی این کشور، برای توسعه صنعت نفت خود روابط بهشدت درهمآمیختهای با شرکتها و کشورهای اروپایی ایجاد کرده و به این وسیله علاوه بر توسعه صنعت نفت خود و تبدیل شدن به بزرگترین تولیدکننده نفت و گاز جهان، امنیت سیاسی بیشتری کسب کرده است. از اینرو یارجانی بر این باور است که در بسیاری از مسائل مربوط به صنعت نفت باید در سطوحی فراتر از وزارت نفت تصمیمگیری شود.
در این گفتوگو افزون بر اینکه با نگاهی تاریخی صنعت نفت کشور بهصورت اجمالی بررسی شده، به موضوعهای دیگری از جمله اوپک و نقش این سازمان در تاریخ نفت پرداخته شده است.
جناب یارجانی شما پیش از این گفته بودید (هفتهنامه تجارت فردا - شماره 203، میوه نفتی برجام) صنعت نفت ایران و عربستان قابلقیاس نیست و صنعت نفت کشوری مانند روسیه درسهای بیشتری برای ایران دارد. ممکن است دلایل شما را بدانیم؟
دلیل این موضوع ریشهای است و از ابتدا مسیر صنعت نفت ایران و عربستان متفاوت بوده است. توسعه صنعت نفت در ایران مسیر آسانی را نپیموده و پستی و بلندیهای بسیاری را گذرانده است. یکی از بدشانسیهای ما این بود که نفت ایران برای دولت انگلیس اهمیت بسیاری بالایی یافت چراکه در جنگ جهانیدوم این کشور از نفت بهعنوان سوخت ناوهای جنگی خود استفاده میکرد، از اینرو دولت انگلیس در قرارداد امتیازی واگذاری تولید نفت ایران، سهامدار شد. اما شکل ورود صنعت نفت به عربستان متفاوت از ایران بوده است. ورود صنعت نفت به این کشور در دهه 30 میلادی بعد از ملاقات مشهور رهبران وقت عربستان و آمریکا روی عرشه کشتی در کانالسوئز رخ میدهد. بعد از این ملاقات شرکتهای آمریکایی امتیاز تولید نفت عربستان را در دست میگیرند. تفاوتش با امتیاز انگلیس برای تولید نفت ایران در این است که به دلیل اهمیت نفت برای انگلیس، دولت این کشور مستقیما به صنعت نفت ایران ورود میکند، در حالی که در عربستان، دولت آمریکا تنها نقش حامی شرکتهای آمریکایی را بازی میکند و این شرکتهای آمریکایی بودند که امتیاز تولید نفت عربستان را داشتند و دولت نقشی در آن نداشت.
یعنی تفاوت صنعت نفت دو کشور تنها به شکل ورود آنها بازمیگردد؟
نه در طول تاریخ نیز اتفاقاتی افتاد که مسیر صنعت نفت دو کشور را کاملا با هم متفاوت کرد. زمان رضاخان مجددا امتیاز تولید نفت تغییر میکند و مدت آن افزایش مییابد. در سالهای بعد از آن نیز کشور با مساله ملی شدن نفت و سپس کودتا مواجه میشود و در تمام اتفاقات سیاسی و تاریخی کشور «نفت» نقش اساسی بازی میکند اما کشوری مانند عربستان هیچگاه تجربه اینچنینی نداشته است.
در تمام وقایع صنعت نفت ایران نیز دولت انگلیس دخالت داشته است.
بله. در کتاب «یادداشتهای فواد روحانی» (دکتر فواد روحانی، اولین دبیرکل اوپک بود) به وقایع مهمی پرداخته شده که دخالتهای دولت وقت انگلیس در صنعت نفت ایران را نشان میدهد. بهطور مثال مطالعه خاطرات وی نشان میدهد در داخل ایران برای عضویت کشور در اوپک مخالفتهای بسیاری بوده است. مخالفان این استدلال را میآوردهاند که چرا باید سیاستهای نفتیمان را با دیگر کشورها هماهنگ کنیم. این مخالفتها حتی درداخل شرکت نفت و از سوی برخی ار مقامات بالای شرکت نفت هم ابراز میشد، چراکه به دلیل کودتا ایران در تولید نفت عقب افتاده بود. اسدالله علم، نخستوزیر وقت ایران نیز مخالف همکاری با دیگرکشورهای عضو اوپک بود. حتی در کتاب خاطرات روحانی اشاره میشود که برخی موضوعات سری اوپک را علم با سفیر وقت انگلیس در میان میگذاشته است. اما آقای روحانی همه تلاشش را برای موفقیت اوپک میکرده، چراکه سعی داشته کشورهای صادرکننده نفت با همکاری یکدیگر بتوانند حقشان را از شرکتهای نفتی بگیرند.
بعد از انقلاب چه تحولاتی در صنعت نفت کشور رخ داد؟
انقلاب تاثیر زیادی بر صنعت نفت کشور گذاشت. در آن زمان دیدگاه درستی نسبت به کارکنان ارشد صنعت نفت وجود نداشت و این تلقی بود که کسانی که در سطح بالای صنعت نفت فعالیت داشتهاند، به دلیل دریافت حقوقهای بالا اموال کشور را به تاراج بردهاند. بهطور مثال برخی از کسانی که زمام امور صنعت نفت را در اوایل انقلاب در دست داشتند، میگفتند که امکانات کارکنان شرکت نفت را مانند نواحی کارگری میکنم. بنابراین گاهی برخوردهای بدی با کارمندان و کارکنان ارشد صنعت نفت میشد و همین موجب شد که برخی مهندسان و خبرگان از صنعت نفت ایران بروند و بسیاری از آنها در شرکتهای نفتی خارجی در بالاترین ردهها بهکار گرفته شدند. اما از همه اینها بدتر، وقایع جنگ بود که آسیبهای زیادی به صنعت نفت ایران زد. بنابراین تاریخ نشان میدهد که صنعت نفت ایران بسیار متفاوت از صنعت نفت کشورهای دیگر بهخصوص کشور رقیب ما در منطقه یعنی عربستان است. این کشور هیچکدام از وقایع رخ داده در صنعت نفت ایران را تجربه نکرده است.تمام این تفاوتها موجب شد که عربستان به تولید بیش از 10 میلیون بشکه در روزهم برسد. اما در شرایط ما، اگر بتوانیم به تولید 5 میلیون بشکه در روز دستیابیم، دستاورد بسیار بزرگی برای کشور است. در زمان وزارت غلامحسین نوذری(وزیر نفت دولت نهم) تولید ایران به حدود 2/ 4 میلیون بشکه در روز هم رسید که عمدتا دستاورد وزارت دوره اول آقای زنگنه بود، اما بعد از آن با افت تولید مواجه شدیم. در صنعت نفت به هیچعنوان نمیتوانیم خودمان را با عربستان مقایسه کنیم، حتی با قطر در تولید گاز. در ایران این موضوع که قطر کجای کار است و ما کجای کار هستیم و ما چقدر تولید میکنیم، آنها چقدر، بیش از اندازه موردتوجه است.
با قطر چرا نمیتوان مقایسه کرد؟
قطر برای تولید گاز از این میدان مشترک با بزرگترین شرکتهای نفت وگاز دنیا از جمله شل، توتال و اکسونموبیل کار میکند وگرنه خود این کشور توان انجام پروژههای به این عظمت را ندارد. اما ما با سختی زیاد و بیشتر با تکیه بر توان داخلی در دوران تحریم این میدان را توسعه دادیم و به تولید بالا و قابلتوجه رساندیم. در عربستان نیز بسیار دیده میشود که مدیران ارشد آرامکو بعد از بازنشسته شدن در شرکتهای بزرگ نفتی دنیا بهخصوص در هیاتمدیره شرکتهای آمریکایی به فعالیت ادامه میدهند. البته برعکس این موضوع نیز صادق است، به این معنا که بسیاری از مدیران ارشد شرکتهای نفتی بینالمللی بزرگ بعد از سالها کار در دوره بازنشستگی خود در آرامکو استخدام شده وعمدتا عضو هیاتمدیره این شرکت میشوند؛ یعنی روابط آرامکوو شرکتهای نفتی بینالمللی بسیار درهمتنیده است و قاعدتا با چنین روابطی تکنولوژی نیز در صنعت نفت عربستان روزآمد میشود. رخدادن چنین اتفاقی در ایران اصلا قابل تصور نیست. ما برای بهثمر رساندن قراردادی مانند آنچه با توتال وCNPC نهایی شد یا حتی برای بهکارگیری مشاور خارجی با دردسرها و حاشیههای بسیاری مواجه میشویم، یا اینکه تلاش ایران برای ایجاد «نیکو» بهعنوان شرکتی در خارج از کشور با مشکلات بسیاری مواجه بود. من یادم هست که برخی میخواستندبا رفتن به نیکو زبان انگلیسی یاد بگیرند. شرایط ما خیلی خاص است. برای مثال در روسیه نیز چنین مشکلاتی وجود ندارد و یکی از بزرگترین شرکت تجاری نفتی وابسته به روسیه است بدون اینکه این وابستگی علنی باشد.
بنابراین طبق گفتههای شما صنعت نفت ایران به مرور از کشوری مانند عربستان عقب میماند، بهطوریکه در حال حاضر صنعت نفت دو کشور قابل قیاس نیست.
بله. البته همیشه اینطور نبوده است. علی النعیمی، وزیر نفت سابق عربستان در بخشی از خاطرات خود به ماجرای خرید پالایشگاه از کرهجنوبی اشاره میکند. در این کتاب اشاره شده که اوایل دهه 90 میلادی توجه عربستان به سمت بازار آسیا جلب میشود. این در حالی است که اولین پالایشگاه کرهجنوبی راشرکت نفت ایران در مشارکت با شرکت سانگیانگ در دهه 70 میلادی میسازد و 50 درصد سهام این پالایشگاه به شرکت ملی نفت ایران تعلق داشت. یعنی در زمانی که هنوز تفکر ورود کشورهای نفتی به بازار آسیا وجود نداشت، ایران 50 درصد سهام یک پالایشگاه کرهای را در اختیار داشت. با این حال بعد از انقلاب بهدلیل وجود روابط خاص بین کرهجنوبی و آمریکا، آن کشور مدافع منافع غرب تلقی شد و برخی در وزرات خارجه ایران به دنبال کاهش روابط با این کشور برآمدند. در آن زمان فشارهای بسیاری از سوی وزارت خارجه برای فروش داراییهای شرکت نفت در کره جنوبی و آفریقای جنوبی وارد میشود و مقاومت شرکت نفت در برابر این فشارها کارگر نمیافتد و بالاخره ایران به فروش این پالایشگاه تن میدهد.
یعنی ایران تنها پالایشگاهی را که تاکنون در خارج از کشور داشته از دست داد؟
البته همه پالایشگاه مال ایران نبود و ایران سهم 50 درصدی خودش را در این پالایشگاه کرهای به قیمت دفتری به شرکت سانگ یانگ واگذار کرد. بعدها عربستان به بازار کره جنوبی وارد شده و 40 درصد از سهام این پالایشگاه را با قیمتی بسیار بالاتر خریداری میکند. علاوه بر این، عربستان تامینکننده نفت شرکت سانگیانگ شد و با وجود همه علاقهای که این شرکت برای ادامه همکاری با ایران داشت، خرید نفتش از ما به صفر رسید. ما امکان فروش نفت به شرکت سانگیانگ را برای همیشه و به راحتی از دست دادیم در حالی که این روزها میبینیم کشوری مانند عربستان، پادشاه راهی کشورهای شرق و غرب آسیا میشود تا برای بیشتر کردن صادرات نفتشان و گسترش همکاریهای نفتی با آنها قراردادامضا کند.
اجازه بدهید به ابتدای بحث بازگردیم. شباهتهای صنعت روسیه و درسهای این کشور برای صنعت نفت ایران از نگاه شما چیست؟
روسیه ذخایر نفتی بسیار کمتری نسبت به ما دارد، ولی توانسته است در حال حاضر دوباره به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت جهان تبدیل شود. روسیه برخلاف بسیاری از کشورهای نفتخیز از لحاظ صنعتی توسعه یافته است و تکنولوژی بالایی دارد؛ البته نه به اندازه تکنولوژی کشورهای عمده اروپایی و آمریکایی. اما روسها همواره با هر روشی سعی کردهاند که تولید نفت وگازشان را بالا نگه دارند. بعد از فروپاشی شوروی تولید نفت این کشور به شدت پایین آمده بود. اما با وجود دشواریهایی که در آن دوران داشتند تلاش کردند تولیداتشان را بالا ببرند. رمز موفقیت روسیه در این بود که مدعی نشد چون مثلا توانستهاند اولین انسان را به فضا بفرستند و زمانی تولید نفتشان نزدیک به ۱۲ میلیون بشکه در روز بوده، پس حتما خود میتوانند میادین نفتی و گازیشان را توسعه دهند. به خصوص بعد از قدرت گرفتن پوتین، توجه آنها به شکل ویژهای معطوف به صنعت نفت و گاز میشود، بهطوریکه روابط بزرگ و استراتژیک خود را بر اساس گسترش این صنعت تنظیم میکنند.
برای نمونه روسیه در یک برههای گرهارد شرودر، صدراعظم سابق آلمان را به ریاست هیاتمدیره شرکت نورد استریم و مشاور گازپروم درمیآورد تا بتواند افزایش صادرات گاز به آلمان را عملی بکند. این موضوع در دنیا بسیار مشهور است و نشان از اهمیت بالای صنعت نفت و گاز برای این کشور دارد. در واقع روسیه میدانست که اگر قرار است روابط پایداری با کشوری مانند آلمان داشته باشد دست زدن به اینگونه اقدامات ضروری است. به مرور شاهد حضور گسترده شرکتهای خارجی در روسیه هستیم. بهطور مثال بیپی، غول نفتی انگلیسی نزدیک به 20 درصد سهام شرکت روسنفت را در اختیار دارد و این در حالی است که روسنفت شرکت نفت دولتی روسیه است و نزدیک به پنج میلیون بشکه در روز تولید دارد و دو نفر از اعضای هیات مدیره آن را بیپی تعیین میکند. این سلسله اقدامات روسیه را به جایی که الان هست رساند. در حال حاضر توان روسیه به حدی رسیده که میتواند روابط استراتژیک با قدرت اقتصادی بزرگی مانند چین ایجاد کند. در این میان آمریکا نیز متوجه هدف روسیه بود، از این رو در زمان ریاستجمهوری ریگان وی تلاش کرد که خط لوله گاز روسیه به اروپا کشیده نشود. فایننشال تایمز چند سال پیش وقتی قیمت نفت بالای ۱۰۰ دلاربود در گزارشی نشان داده بود که روسیه میتواند تمام هزینه بازسازی ارتش خود را از درآمد حاصل از فروش نفت و گاز به اروپا تامین کند که این امر زنگ خطری برای ناتو محسوب میشد.
با این حال ما شاهد این هستیم که با وجود این روابط استراتژیک بین اروپا به خصوص آلمان با روسیه، بعد از وقایع اوکراین غرب موفق میشود تحریم روسیه را عملی بکند.
به هر حال این یک بازی سیاسی است. روسیه توانست توان تولید خود را به حدی برساند که یکی از منابع مهم تامین نفت و گاز دنیا به خصوص اروپا شود، از این رو هیچگاه غرب نتوانست تحریمهایی به شدت تحریمهای ایران علیه این کشور وضع کند. اگر روابط گسترده روسیه با اروپا نبود و قاره سبز به نفت و گاز این کشور وابسته نبود، صد درصد تحریمهای به مراتب شدیدتری علیه این کشور وضع میشد. به یقین شرکتهای بزرگ نفت و گاز غربی از تشدید تحریمها علیه روسیه نگرانند و برای جلوگیری از آن تلاش کردهاند. توتال در الانجی روسیه حضور دارد. 20 درصد سهم دارد و کشتیای که قرار است اولین محموله الانجی روسیه را حمل کند به نام کریستف دومارژری، مدیرعامل سابق توتال نامگذاری شده است. یعنی شرکتهای خارجی همچنان در روسیه فعالند و منتظر تغییر شرایط هستند که با سرعت بیشتری با روسیه همکاری کنند.به همین دلیل من معتقدم مسیر توسعه صنعت نفت روسیه و تاثیرات آن بر سیاست و روابط این کشور درسهای بزرگی برای ایران دارد. البته نه به این معنا که ما دنبالهرو روسیه باشیم، اما باید از تجارب این کشور در افزایش تولید نفت از زیر 6 میلیون بشکه در روز و تقریبا دوبرابر کردن آن درس گرفت.
به نظر میرسد یکی از بزرگترین مشکلات کشور و بهطور خاص صنعت نفت، نداشتن نگاه کلی و جزئینگری در امور است. یعنی ما تاکنون نتوانستهایم از نفت بهعنوان مولفهای برای توسعه روابط خارجی استفاده کنیم در حالی که روسیه چنین نقشی به صنعت نفت و گاز خود داده است. به نظر میرسد برای استفاده از نفت بهعنوان ابزاری در راستای چیدمان روابط استراتژیک بینالمللی باید فراتر از مجموعه وزارت نفت رفت.
بله، به نکته خوبی اشاره کردید. اخیرا نیز شاهد اظهارات گوناگونی پیرامون مساله هند و ایران بر سر توسعه میدان گازی «فرزاد بی» بودهایم. اما در این مساله به نظر میرسد، طرف مقابل ما نه تنها یک شرکت بلکه، دولت هند هم ذینفع است. بنابراین انتظار حل مشکل با هندیها را نباید از وزارت نفت یا شرکت ملی نفت داشت بلکه باید در سطوح بالاتری از دولت برای حل این مساله اقدام شود. چراکه کارشرکت نفت بهطور طبیعی این است که بررسی کند که آیا پیشنهاد هند برای توسعه این میدان اقتصادی است یا نه و بر اساس آن تصمیمگیری بکند. اما زمانیکه دولت در سطحی بالاتر و کلیتر از وزارت نفت به مساله ورود کند، براساس مصالح روابط بین دو کشور و نه تنها بر اساس سود و زیان اقتصادی با این موضوع برخورد خواهد کرد. یعنی ممکن است وزارت نفت اعلام کند پیشنهاد هند موجب میشود که ظرف مثلا 20 سال فلان مقدار شرکت نفت زیان ببیند. اما دولت در مقابل ممکن است اعلام کند به دلیل کاری که هند برای کشور در حوزه دیگری مثلا توسعه بندر چابهار یا کل استان سیستانوبلوچستان انجام خواهد داد، این زیان را هند آنجا جبران کند. در واقع منافع ملی به شکل کلیتر دیده و از بخشینگری خارج میشود. در مساله ترکمنستان نیز وضع به همین منوال است. ما در واردات گاز از ترکمنستان نیز با دولت این کشور و شخص رئیسجمهوری ترکمنستان مواجهیم، در این کشور رئیسجمهوری خود شخصا رئیس شرکت گاز را تعیین میکند. بنابراین نباید حل این مساله را تنها از شرکت ملی گاز یا وزارت نفت انتظار داشته باشیم.
ایجاد روابط چندجانبه چگونه میتواند به کمک کشور بیاید؟
هم اکنون ما در شرایط سختی هستیم، از این لحاظ که نیاز به انعقاد قرارداد با شرکتهای خارجی برای جذب سرمایه خارجی در صنعت نفت داریم، در حالی که بانکها چندان با ما همکاری نمیکنند. انعقاد قرارداد در چنین شرایطی روابط خاصی را میطلبد. یعنی ایجاد روابط استراتژیک با مصرفکنندگان بزرگ که توانایی سرمایهگذاری را نیز دارند، اهمیت ویژهای پیدا میکند. بهطور مثال ارتباط با چین. کاری که در ارتباط با طرح توسعه فاز 11 میدان گازی پارس جنوبی شد، یعنی قرارداد مشترک بین پتروپارس، ساینوپک چین و توتال بسیار اقدام مثبتی بود و باید سعی شود از این الگو بیشتر استفاده شود.
یعنی شما در امضای قرارداد فاز 11 حضور چین را نیز مهم میدانید؟
به اعتقاد من در این قرارداد سوای اهمیت مشارکت با توتال بهعنوان شرکت صاحب تکنولوژی وسرمایه، ایجاد ارتباط بلند و پایدار با کشوری مانند چین که برای سرمایهگذاری آماده و برای تامین انرژی مورد نیاز کشورش نیز علاقهمند است، اهمیت ویژهای دارد. ایجاد روابطی از این دست تنها به سود ما از توسعه فاز 11 محدود نمیشود و درصورتی میتوانیم منفعت بیشتری کسب کنیم که بهطور مثال چین در قبال عقد این قرارداد کار دیگری نیز برای ما انجام دهد. مثال بارز چنین رابطهای ساخت
منبع: شانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.shana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۳۰۸۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
صنعت نفت و گاز پیشتاز مسیر حرکت به سمت دانشبنیان شدن
صنعت نفت و گاز نقشی محوری در اقتصاد ایران ایفا می کند و به عنوان منبع اصلی انرژی و سوخت برای بخش های مختلف عمل می کند. با این حال، در سالهای اخیر، این صنعت دستخوش دگرگونی قابلتوجهی به سمت دانش محور شدن بوده است. این تغییر به سمت شیوهها و فنآوریهای مبتنی بر دانش به دلیل نیاز به بهبود کارایی، کاهش هزینهها، به حداقل رساندن هدررفت انرژی و افزایش رقابت کلی انجام شده است.
یکی از حوزه های کلیدی که صنعت نفت و گاز به کارگیری شرکت های دانش بنیان است. این شرکت ها که در توسعه فناوری ها و راه حل های نوآورانه تخصص دارند، در خط مقدم رشد بهره وری، کاهش اتلاف انرژی و جلوگیری از هدر رفتن گازهای مرتبط در فرآیندهای تولید و توزیع بوده اند.
در ایران، صنعت نفت و گاز نقش پیشرو در استفاده از شرکت های دانش بنیان برای پیشبرد رشد اقتصادی را بر عهده گرفته است. ایران با بیش از 650 شرکت دانش بنیان فعال در بخش نفت، فناوری و نوآوری را با موفقیت در عملیات نفت و گاز خود ادغام کرده است. این شرکت ها نقش مهمی در افزایش بهره وری، بهینه سازی فرآیندها و توسعه راه حل های پایدار برای صنعت داشته اند.
همچنین رویکرد فعال دولت ایران به ویژه دولت سیزدهم در تمرکز بر توسعه میادین گازی کشور در رشد و نوآوری در بخش نفت و گاز موثر بوده است. ایران با اولویتبندی جمعآوری و استفاده از گازهای مشعل، نه تنها تولید گاز خود را افزایش داده، بلکه در بازار جهانی گاز نیز پیشتاز است. دستاوردهای این کشور در تولید گاز از میانگین نرخ رشد سایر کشورهای تولیدکننده گاز پیشی گرفته است و رتبه برتر را در مجموعه گازهای مشعل در میان کشورهای عضو مجمع صادرکننده گاز کسب کرده است.
ادغام شیوههای مبتنی بر دانش در صنعت نفت و گاز، شرکتها را قادر میسازد تا فناوریهای پیشرفته را اتخاذ کنند، کارایی عملیاتی را بهبود بخشند و اثرات زیستمحیطی را کاهش دهند. با بهره گیری از تخصص و راه حل های نوآورانه ارائه شده توسط شرکت های دانش بنیان، این صنعت توانسته است بر چالش ها غلبه کند، بهره وری را افزایش دهد و رشد پایدار را هدایت کند.
علاوه بر این، تغییر به سمت رویکرد دانش محور در صنعت نفت و گاز فرصت های جدیدی را برای همکاری، تحقیق و توسعه باز کرده است. با تقویت مشارکت بین بازیگران صنعت، دانشگاه ها، مؤسسات تحقیقاتی و شرکت های دانش بنیان، این صنعت توانسته است به نوآوری سرعت بخشد، مهارت ها را افزایش دهد و فرهنگ یادگیری و بهبود مستمر را تقویت کند.
در نتیجه، گذار صنعت نفت و گاز به سمت دانش محور شدن نشان دهنده نقطه عطف مهمی در تکامل آن است. با پذیرش فناوری، نوآوری و تخصص ارائه شده توسط شرکت های دانش بنیان، این صنعت توانسته است بهره وری را افزایش دهد، اثرات زیست محیطی را کاهش دهد و رشد پایدار را هدایت کند. ادغام شیوه های مبتنی بر دانش نه تنها صنعت را به سمت کارایی و رقابت بیشتر سوق داده است، بلکه آن را به عنوان یک بازیگر کلیدی در چشم انداز انرژی جهانی قرار داده است.