حاتمنژاد: آمارم از طارمي و انصاري بالاتر است
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۲۳۴۲۷۹
خبرگزاري آريا - زهرا حاتم نژاد خانم گل فوتبال بانوان ايران در گفتگويي به سوالات پيرامون اين موفقيت پاسخ داده است.
به گزارش "ورزش سه"، زهر حاتم نژاد مهاجم پالايش گاز ايلام در فصل گذشتهي ليگ بانوان کشور موفق شد با ثبت 27 گل عنوان خانم گلي مسابقات را از آن خود کند.
مهاجم ملي پوش تيم پالايش گاز در گفتگو با "ورزش سه" به سوالاتي پيرامون کسب عنوان خانم گلي و همينطور فوتبال بانوان پرداخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
* براي اولين بار و پس از سال ها حضور در فوتبال بانوان موفق شديد عنوان خانم گلي که 5 ساله گذشته در اختيار سارا قمي بود را به دست بياوريد.
خدا را شکر امسال توانستم عنوان خانم گلي را به دست بياورم که مقوله ي بزرگي است. براي به دست آمدن يک موفقيت خيلي چيزها دخيل است و خدا را شکر امسال با همکاري بچه هاي تيم، کادر فني و مديريتي و .. شرايط براي من هموار شد. من يک سال مداوم تمرينات داشتم و از روزي که فصل گذشته تمام شد، در تمام روزها تمرين کردم تا ليگ جديد شروع شد و با کسب اين عنوان حاصل زحمات خودم و خانواده ام به ثمر نشست. البته تمام بازيکنان ما در ليگ درخشيدند و من هم در خط جلويي فرصت طلبي کردم و خوشبختانه به جايي رسيد که توانستم سنت شکني کنم. من براي خانم سارا قمي احترام زيادي قائلم و بازيکن بسيار خوبي هستند ولي با کسب عنوان خانم گلي که با 27 گل به دست آوردم توانستم بيشترين آمار گلزني را به نام خودم ثبت کنم تا کلکسيون افتخارات و خواسته هايم تکميل شود. نه اينکه بخواهم با بازيکني رو کم کني داشته باشم، چرا که امسال مهاجمان ديگر ليگ هم مثل خانم قنبري، قمي، سهرابي نيا، موري و .. خيلي خوب کار کردند.
* ميانگين گل هاي شما از مهدي طارمي و ساسان انصاري در هر بازي ليگ بيشتر بوده است که اين موضوع شما را به بهترين مهاجم فوتبال ايران از نظر آماري تبديل مي کند.
بله کارشناسان محترم اين آمار را محاسبه کرده اند. ميانگين گلزني من در هر ديدار 1.55 است. آمار خيره کننده اي است و خدا را از اين بابت شکر مي کنم.
* زماني که جايزه هاي بخش بانوان را اهدا مي کردند، تصاوير تلويزيوني قطع شده بود؛ در جريان اين موضوع هستيد؟
من نمي دانم چرا قطع شده؛ فقط اين را شنيدم که شايد بحث فني باشد. اجازه بدهيد يک جاهايي خوش بين باشيم و به نظرم نبايد در مورد تمام حرکات ريز و درشت، شمشير را از رو ببنديم. بايد ببينيم چه اتفاقي رخ داده؛ در سالن هم که بوديم صحبت هاي زيادي شده بود ولي ما که نمي دانيم موضوع چه بوده و قطع تصاوير معمولا پيش مي آيد، ولي من فکر مي کنم قطع تصاوير عمدي نبوده است.
* شما از سال 81 در فوتبال بانوان بوده ايد؛ چه تغييري در فوتبال بانوان طي اين سال ها ايجاد شده؟
فوتبال بانوان در همه ي جوانب تغيير کرده؛ قبلا تيم ها مقطعي و با هزينه هاي بخور و نمير مثلا در يک ماه دور هم جمع مي شدند و بازي مي کردند. ولي حالا بازي ها رفت و برگشت شده؛ اسپانسر ها وارد شده اند و ديگر مثل قبل حوصله ي آدم با ديدن فوتبال بانوان سر نمي رود و بازيکنان خلاق و باکيفيتي در تيم ها وجود دارند و اين يعني موفقيت.
* اين روند اميدوار کننده است؟
اگر اين روال ادامه پيدا کند هم ليگ پوياتري خواهيم داشت و هم تيم ملي بهتري خواهيم داشت. فوتبال براي اکثر ما شغل و علاقه است؛ وقتي تمام وجود خود را پاي فوتبال مي گذاري بايد بتواني زندگي ات را اداره کني. اميدوارم توجه به فوتبال بانوان بيشتر شود؛ بي توجهي ها خيلي زياد است. به ما لباس پلاستيکي مي دهند و مي رويم در هواي شرجي کشورهاي جنوب شرق آسيا بازي مي کنيم، که کيفيت بازي ما را پايين مي آورد. من خيلي خوشحالم که فوتسال ما در آسيا اول است و بازيکنان با کيفيتي داريم ولي اي کاش توجهات به ما هم بيشتر شود. اين مسائل جزئي در کنار هم مشکلات بزرگي ايجاد مي کند.
* يعني معتقديد به فوتسال بانوان بيشتر بها داده مي شود؟
اصلا دوست ندارم موفقيت هاي فوتسال را دليل توجه زياد به آنها بدانم، چون بازيکنان بسيار مستعدي دارند؛ بله ولي فکر مي کنم يک جاهايي توجهات به آنها بيشتر است.
وقتي ما به مسابقات مي رويم و نتيجه نمي گيريم، تيم را به طور کامل رها مي کنند. مثلا ما در همين مسابقات قبلي که در آسيا داشتيم يک اردو در بندعباس برگزار کرديم و بقيه ي اردوهاي ما در زمستان بود و براي مسابقه به ويتنام رفتيم که خيلي شرجي بود و اصلا نمي شود، آب و هوا را مقايسه کرد. از روزي که برگشتيم تا به امروز هيچ اردويي نداشتيم. اگر بخواهيم نتايج ضعيف گذشته را بهتر کنيم بايد تمرين کنيم و در غير اين صورت در آينده همين آش و است و همين کاسه. ما در حال حاضر هيچ چيزي نمي دانيم. رفتارها با ما اصلا درست نيست و برنامه ريزي درستي هم وجود ندارد؛ الان در رده ي 13 آسيا هستيم و اگر مي خواهيم بهتر شويم بايد مسئولان دست به دست هم بدهند و اين جايگاه را بالاتر ببريم.
* کمي فاصله بگيريم از اين موضوع. مراسم شب گذشته رضايت شما را جلب کرد؟
انبوهي از بانوان مي توانستند در مراسم شب گذشته حضور داشته باشند ولي فقط چند نماينده داشتيم. توجهات 1 به 1000 است. ديشب ما 2درصد بوديم و آقايان 98 درصد. به نظر شما با اين وضعيت فوتبال بانوان رشد مي کند؟!
* در يکي از مصاحبه هاي خود گفته بوديد که دوستانتان آرشاوين (ملي پوش فوتبال روسيه) صدايتان مي کنند.
بله دوستانم مي گويند که سبک بازي ام به آرشاوين بازيکن سابق آرسنال شباهت دارد و خودم هم فکر مي کنم يک جاهايي شبيه او بازي مي کنم.
* در ايران و اروپا طرفدار چه تيم هايي هستي؟
در ايران طرفدار پرسپوليس هستم و در اروپا طرفدار بارسلونا. يک زماني هم منچستريونايتد را دوست داشتم.
* پرسپوليس را چطور ديدي؟
پرسپوليس تيمي منسجم است و اين جاي خوشحالي دارد. هميشه اگر پرسپوليس و استقلال حال خوبي داشته باشند، تيم ملي خوبي هم داريم. پرسپوليس در آسيا 60 ميليون طرفدار دارد و اميدوارم به درخشش خود ادامه دهند و قهرمان آسيا شوند.
* چه بازيکناني الگوي فوتبالي ات هستند؟
در دنيا مسي را دوست دارم و در ايران هم علي دايي، علي کريمي، علي پروين و همينطور ناصر حجازي که شخصيت و منش بزرگي داشتند، از فوتباليست ها و شخصيت هاي مورد علاقه ي من هستند.
* حرف پاياني ؟
خدا را شکر مي کنم که اين لياقت را داشتم که به اين موفقيت دست پيدا کنم. اينجا از دوست خوبم خانم زندي تشکر مي کنم که هم در مسائل روحي و هم فني کمک حال من بودند. همينطور تشکر مي کنم از مربي تيم خانم آراسته نژاد، سبحاني و کادر فني تيم پالايش گاز. تشکر ويژه هم از مردم ايلام دارم که هميشه پشت من بوده اند و به من در هر جايي که مرا مي بينند، اميدواري مي دهند.
عکس ها از اميرحسين خيرخواه
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۳۴۲۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرگذشت غمانگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند. صدیقه (روحانگیز) سامینژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقشآفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.
نام روحانگیز سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید، اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد: زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد.
به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».
این کارگردان سینما همچنین گفته بود: من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.
عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است: وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است: بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد. «دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت.
سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند. ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است: اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.
سامینژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود: بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.
قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند.
در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد، اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم، اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، میتوانست نقش یک پدر را بازی بکند.
منبع: روزیاتو
tags # بازیگر سینما ، سینما سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند (تصاویر) کشف پرنده عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!