وکیلالدوله خوب بد زشت!/ نواصول گرایی؛ مقصد یا مسیر
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۲۳۵۸۴۹
محدود شدن راهکار مجلس برای مقابله با نقض عهدهای مکرر آمریکا در مساله برجام به یک موضع تکراری در «بیجواب نگذاشتن عهدشکنیها» بیش از هر زمان این فرضیه که وکیلالدوله نیز خوب و بد دارد راتقویت کرده است.
سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
********
همه میدانند مگر اینکه...!
حسین شمسیان در کیهان نوشت:
تحریمهای جدید آمریکا علیه کشورمان و بحث بر سر اینکه این تحریمها نقض برجام هست یا نه، مسئلهای است که در روزهای اخیر - علیرغم ساخت و پرداخت اخبار حاشیهای- همچنان به عنوان اصلیترین موضوع، در کانون توجهات قرار دارد.
در یک عبارت کوتاه باید گفت دولت و حامیان برجام معتقدند این تحریمها برجام را نقض نکرده است! در سوی دیگر، جمع زیادی از کارشناسان و منتقدان، معتقد به نقض آشکار برجام هستند.
برای اینکه بفهمیم اساسا چنین اتفاقی افتاده یا نه، خوب است بدانیم در این تحریم جدید چه چیزی علیه کشورمان به تصویب رسیده است.بخشی از آنچه قرار است برما اعمال شود به اختصار چنین است:
1- وزارتخانههای خارجه، دفاع و خزانهداری آمریکا و همچنین اداره اطلاعات ملی این کشور مکلفند هر دو سال یکبار استراتژی خود را برای مقابله با «اقدامات تهدیدآفرین ایران علیه آمریکا و متحدانش در منطقه خاورمیانه، شمال آفریقا و ماورای آن» ارائه دهند.
دایره این گزارش با توجه به عبارات «تهدیدآفرین» و«متحدان» آمریکا، به قدری وسیع و بیپایان است که از همین حالا میتوان پیشبینی کرد، هر حرکتی و هر اقدامی از سوی ایران بدون کمترین مانعی ممکن است در زمره این اعمال قرار بگیرد.
2- رئیسجمهور آمریکا مکلف است علیه هر شخص یا نهادی که به نوعی به برنامه موشکی بالستیک ایران یا به فروش و انتقال تجهیزات نظامی خاص به کشورمان کمک میکند یا کمک فنی یا مالی در این زمینه ارائه میدهد، تحریمهایی شامل توقیف اموال و محرومیت از تجارت با آمریکا وضع کند.
3- رئیسجمهور آمریکا مکلف است علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وابستگان خارجی آن به بهانه حمایت از تروریسم تحریمهایی از قبیل توقیف اموال و منع تبادلات مالی و بانکی اعمال کند.
4- رئیسجمهور آمریکا مکلف است هر شخصی که وزارت امور خارجه آمریکا او را به عنوان ناقض حقوق بشر در ایران معرفی کند، در لیست سیاه تحریم قرار دهد.
میبینید که این 4 بند، به شکل بیسابقه و بینظیری اختیارات نامحدود برای اعمال تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان به ترامپ میدهد. تاکنون سابقه نداشته یک نهاد یا نیروی رسمی کشوری بعنوان حامی تروریست تحریم شده و همه مرتبطان مختلف با آن هم در معرض تحریم قرار بگیرند.
5- تمامی تحریمهایی که پیش از این علیه اشخاصی که به برنامه موشکی بالستیک ایران کمک میکردند یا از آنچه آمریکاییها «اقدامات تروریستی بینالمللی ایران» میخواندند اعمال شده بود، تا زمانیکه رئیسجمهور آمریکا متوقف شدن اقدامات آنها را تایید نکند، تمدید میشود! این یعنی یک اختیار بینهایت تحریمی دیگر برای ترامپ و علیه ایران!
اکنون باید پرسید این تحریمها، برجام را نقض میکند؟
رئیسجمهور محترم، وزیر محترم امور خارجه و معاون ایشان معتقدند برجام نقض نشده! آقای عراقچی یکی از تاریخیترین تعبیرها را در تفسیر تحریمهای جدید بکار برده که قطعا به عقل خود آمریکاییها هم نمیرسید! وی تحریمهای آمریکایی را «نقض حسن نیت آمریکا» میداند! اینکه نقض حسن نیت یعنی چه و در ادبیات دیپلماتیک چه معنایی دارد و تاثیر آن در رفتار عینی کشورها چیست را باید از آقای عراقچی پرسید، اما یک بررسی ساده نشان میدهد آمریکاییها با تصویب تحریمهای جدید، به روشنی برجام را نقض کردهاند زیرا:
اولا: رهبر معظم انقلاب در بند دوم از شروط 9 گانه اجرای برجام تصریح فرمودند: «در سراسر دوره ۸ ساله وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای از جمله بهانههای تکراری و خودساخته تروریسم و حقوق بشر توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است طبق بند ۳ مصوبه مجلس اقدامهای لازم را انجام دهد و «فعالیتهای برجام را متوقف کند». این فرمان، جای هیچگونه تردید و بهانه آوردنی باقی نمیگذارد و راه را بر هر گونه فرافکنی و تفسیری میبندد.
ثانیا حتی به لحاظ متن برجام هم تحریمهای جدید ناقض صریح برجام است زیرا:
1- با این قانون ترس از همکاری با ایران چندین برابر شده، خارجیها ریسک سرمایهگذاری و همکاری با ایران را نمیپذیرند . این اقدام نقض بند ۲۹ برجام است که طبق آن قرار بود از وضع هرگونه سیاستی که از عادی شدن روابط اقتصادی ایران جلوگیری کند، خودداری شود.
2- این تحریم دستور اجرایی ۱۳۳۸۲آمریکا را به قانون تحریمی جدیدی تبدیل میکند و تصویب قانون تحریمی جدید در حوزه هستهای، نقض صریح بند ۲۶ برجام است.
3- قانون تحریمهای جدید اجازه میدهد نهادهای خارج شده از تحریم، دوباره تحریم شوند. این نیز نقض صریح برجام است.
اما با این همه دلایل آشکار، عجیب نیست که مقامات دولتی، بدیهیات عقلی و مستندات قراردادی را انکار میکنند!؟
آیا عجیب نیست که آقای عراقچی در برنامه زنده تلویزیونی، به عجیبترین شکل ممکن رفتار آمریکاییها را توجیه میکند و میگوید: «رهبر انقلاب فرمودهاند «وضع» تحریمهای جدید نقض برجام است اما اکنون که تحریم جدیدی وضع نشده! بلکه تنها اشخاصی به لیست تحریمهای قبلی افزوده شدهاند! اینکه آیا اضافه شدن اشخاص به لیست تحریمها وضع تحریم محسوب میشود یا نه را به هیئت رسیدگی ارجاع دادیم و تاکنون نظرشان این بوده که تحریم جدید نیست»!
آیا عجیب نیست که آقای علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی به جای پاسخ به آمریکا، رسانهها را از بیان حقایق برحذر میدارد و میگوید: «رسانهها اضطراب بلاوجه درباره مصوبه آمریکاییها ایجاد نکنند!... مصوبه آمریکاییها چیز جدیدی نبوده و تنها یک بخشهایی به تحریمها اضافه شده است!... وقتی این تحریمها را تحلیل میکنیم میبینیم ۹۰ درصد آنها در حال حاضر موجود است و حالا آن را قانونی کردند»!
واقعا از دل این توجیهات چه پیامی برای دشمن ارسال میشود!؟ پیش از پاسخ به این سؤال، باید به این مهم پاسخ داد که دلیل انکار حقایق چیست!؟
این همه انکار چند دلیل میتواند داشته باشد:
1- پیش از این درباره بدعهدی آمریکاییها هشدارهای متعددی داده شده بود. رهبر معظم انقلاب در شروط نهگانه برجام با انذار و هشدار شرط کرده بودند که از آمریکا و اروپا امضا و تضمین معتبر گرفته شود که تحریم تازهای وضع نمیکنند، بندهای برجام متوازن و همزمان با انجام تعهدات حریف اجرا شود و ... اما خب آنچه اتفاق افتاد چیزی جز این بود و اکنون هزینه اعتماد به آمریکا و اجرای یکجانبه برجام در قالب تحریمهای جدید(که قطعا آخرین تحریم هم نخواهد بود) خود را به رخ ما میکشد.
2- دولتمردان به اشتباه برجام را یگانه دستاورد دولت یازدهم میدانند و اینگونه تصور میکنند که پذیرش شکست یا حتی خلل در آن، پروژه آنها را از بین برده و دستشان را پیش مردم خالی میکند! بنابر این باید به هر قیمتی و تحت هر شرایطی برجام را حفظ کرد!
دولت هیچ برنامه روشنی برای روزهای بدون برجام ندارد، همین حالا هم برنامه روشنی در کار نیست و تنها چراغ امید به گشایشهای خارجی ناشی از برجام در دولتمردان روشن است! بنابر این آنها حاضر نیستند این چراغ را(که هیچ نوری هم نداشته و نخواهد داشت) خاموش کنند.
اکنون بهتر میتوان پاسخ داد که نتیجه قهری این سیاست چیست و چه پیامی از تهران به آمریکا ارسال میشود!؟
در یک نبرد تمامعیار، هر یک از طرفین با هوشیاری هرچه تمامتر، تحرکات دشمن را زیر نظر داشته و از کوچکترین حرکت او برداشت خاص خود را خواهند کرد. وقتی رئیسجمهور کشورمان اعلام کرد: «خزانه خالی است» یا بعدها وقتی گفت: «خوشبینیو بدبینیدر عالم سیاستمعنی ندارد» یا وقتی وزیر خارجه کشورمان در دانشگاه تهران گفت: «آمریکا میتواند با یک بمبسیستم دفاعی ما را از کار بیندازد» و ... حریف یقین کرد که با اندک فشاری دیگر، میتواند خواستههایش را تحمیل کند، پس همان راه را رفت و نتیجه هم گرفت! این را حتی فرانسه هم فهمید و با بازی در نقش پلیس بد، موفق شد امتیازات تجاری خجالتآوری از مقامات کشورمان بگیرد.
اکنون دولت بازهم همان پیام را به آمریکا مخابره میکند! با توجیه و مالهکشی مستمر دولتمردان بر روی اقدامات و شرارتهای آمریکایی، آنها مطمئن خواهند شد که هیچ واکنش بازدارندهای از ایران به تحریمهای پی در پی نشان داده نخواهد شد! پس با خیال راحت و با وقاحت بیشتر،به دنبال طراحی، تصویب و اعمال تحریمهای تازه خواهند بود. تحریمهایی که همچون تار و پودی اهریمنی، دست و پای اقتصاد ما را خواهد بست.
روزگاری در اثر غفلت، عجله، بیاطلاعی و ... «خسارت محض» و قراردادی «پر ابهام» به کشور تحمیل شد. آن اقدام به همان دلایل، هرگز مورد مطالبه و مواخذه مردم قرار نگرفت، اما اصرار بر یک راه خطا و اعتماد مجدد به دشمنی که همه راهها برای آزمودن او طی شده را هم باید خطا و شتاب و ندانستن قلمداد کرد!؟
وکیلالدوله خوب بد زشت!
صادق فرامرزی در وطن امروز نوشت:
1- نزاع بر سر «وکیلالدوله» یا «وکیلالمله» بودن امری آشنا در تاریخ چند سده اخیر کشورمان بوده است، چه از آن زمان که کریمخان زند خود را «وکیلالرعایا» خواند و چه در عصر مشروطه که محمدعلی سردار افخم ملقب به «وکیلالدوله» شد اما فارغ از سابقه تاریخی القاب مرسوم، مساله «وکیلالدوله» بودن، مبحثی جدید در گفتوشنودهای سیاست ایران است و میتوان احیای دوباره آن را به تقارن زمانی مجلسهای اصولگرا با دولت سابق و در میان اعتراضهای نمایندگان بخش اقلیت یافت. «وکیلالدوله» در ادبیات سیاسی آن سالها اشاره به نمایندگانی داشت که همراه با طیف افراطی و محدود مجلس که خود را متعهد به مخالفت با هر قول و عملی از سوی دولت میدید، نبود.
در این تعریف اساسا دولت همان چیزی بود که ملت نبود پس یک نماینده اگر میخواست وکالت خود نسبت به ملت را تبلیغ کند به مخالفتش با همه اقدامات دولت اشاره میکرد و دیگر نمایندگان را بابت عدم مخالفت با همه اقدامات، وکیلالدوله میخواند. هر چند چرخ سیاست به روال ثابت نچرخید تا با جابهجایی قدرت در قوه مجریه شاهد تعریف جدیدی از مفاهیم سابق شویم و نمایندگانی که کوچکترین همصدایی میان دیگر نمایندگان و دولت را دلیلی بر وکیلالدولهبودن میدانستند خود تبدیل به تریبونهایی جهت مالهکشی بر تمام عملکرد دولت در پارلمان شدند و هر سوال (به عنوان حداقلیترین حق یک نماینده مجلس) از دولت را به معنای ایستادن در برابر رای مردم و پیام تاریخی انتخابات تفسیر کردند. شاید همین تعریف دوگانه بود که مدعیان اولیه آن را بیش از همه نگران از تکرارش در فضای رسانهای کشور کرده است.
2- روایت این روزهای مجلس و انفعال نمایندگان در برابر اقدامات صورتگرفته توسط دولت خواهناخواه بیم از رواج وکیلالدولگی توسط کسانی میدهد که خود روزی همه نمایندگان ملت را متهم به آن میکردند. آنان که روزی بابت یک سخن نابجا در حوزه عفاف و حجاب از سوی رئیسجمهور وقت، طرح سوال از رئیسجمهور را کلید زده و عملی کردند، حال سکوتی نهچندان مصلحتآمیز و در عین حال توام با رضایت نسبی در برابر حملات خائنانه نسبت به سپاه پاسداران آن هم در شرایطی که خطر نفوذ تروریسم به درون مرزهایمان بیش از هر زمان دیگری جدی شده اتخاذ کردهاند و دغدغه خویش را محدود به زنده کردن کینههای سال 88 کردهاند، از سوی دیگر نمایندگانی که برای تصویب برجام آنقدر از خود عجله نشان دادند که حتی به طور ظاهری اجازه شنیده شدن نقدهای نمایندگان منتقد را ندادند تا سرانجام فرجام هستهای کشور در 20 دقیقه تصویب شود امروز برای آنکه خدشه به عملکرد نسنجیدهشان وارد نشود به مالهکشی تحریمهای ایالات متحده میپردازند و آن را تلاش برای ترساندن ایران از اجرای برجام(!) تفسیر میکنند، در این میان نماینده دیگری از طیف حامیان دولت مدعی آن میشود که وزیر کشور شایستگی ادامه وزارت را ندارد و علت این اظهار خویش را مدیریت غلط انتخابات که مانع از به صندوق افتادن 5 میلیون رای دیگر رئیسجمهور شد میداند تا بیش از هر زمان دیگری این سوال مطرح شود که یک نماینده مجلس در بالاترین سطح قانونگذاری کشور طبق چه قانونی به این نتیجه رسیده که از نزدیک به 3 میلیون متقاضی رای که به علت ضعف در برگزاری انتخابات موفق به شرکت در انتخابات نشدهاند 5 میلیون نفرشان قصد رای به یک کاندیدای خاص را داشتهاند؟! آیا از این سخن نابجا میشود تفسیری غیر از آن کرد که نمایندگان حامی دولت حتی در لباس مخالفت سعی در مالهکشی و فرار به جلو در اقدامات شبههبرانگیز دولت در روند انتخابات دارند؟
3- مساله مفتفروشی گاز به ترکیه، بندهای محرمانه و تعهدآور قراردادهای نفتی، به فنا رفتن جسم و روح برجام به تصدیق خود دولتمردان، برملا شدن فساد مالی برادر همهکاره رئیسجمهور، سخنان تنشزا و توهینآمیز دولتمردان خطاب به منتقدان خود، سعی در ایجاد تنش میان نهادهای اجرایی و نظامی کشور و دهها مورد از این دست به مثابه مواردی برای تمام شدن حجت بر نمایندگان در جهت رسیدگی و مطالبهگری از دولت است که به هیچکدام از آنها اعتنایی نمیشود.
محدود شدن راهکار مجلس شورای اسلامی برای مقابله با نقض عهدهای مکرر آمریکا در مساله برجام به یک موضع تکراری در «بیجواب نگذاشتن عهدشکنیها» بیش از هر زمان این فرضیه که وکیلالدوله نیز خوب و بد دارد را تقویت کرده است. در جغرافیای ذهنیای که مجلس شورای اسلامی به جای جزئی مستقل همواره در طول قوه مجریه تعریف میشود، استقلال یک نماینده بیش از هر زمان دیگر بیاعتبار تلقی میشود و او یک روز نماینده ملت بودن را در ایجاد تنش با قوه دیگر تعریف میکند و روز دیگر پس از جابهجایی قدرت در این قوه هر نقد و سوال کوچکی از رئیس دولت را به ایستادن در برابر رای مردم تلقی میکند.
آنچه در این میان بیش از هر چیز، مصداقی از رویه نمایندگان خطرناک به نظر میآید از اعتبار افتادن جایگاه نظارتی قوه مقننه در ساختار حقوقی و سیاسی کشور است. بیشک اگر مجلس شورای اسلامی به وظایف نظارتی خود بدون توجه به غوغاسالاریهای رسانهای اهتمام میورزید و در موارد متعدد از رئیس دولت و وزرایش بابت پیگیری سیاستهای نابجا و به کار گماردن افرادی که بیم فسادشان از مدتها پیش میرفت سوال میپرسید حالا شاهد چنین تکرویهایی در سیاست داخلی و خارجی نبودیم.
4- فضای این روزهای کشور و تلاشهای نمایندگانی که میخواستند از رواج مفهوم وکیلالدولگی چوبش را رقیبان بخورند و نانش را خود، بیشتر از هر زمان دیگری یادآور جمله «خیاط در کوزه افتاد» است. آنها که هر موافقت و همدلی میان 2 قوه را به معنای عبور از وکالت ملت تلقی میکردند، حالا خود تبدیل به تریبونهای توجیهگر دولت در برابر منافع ملت شدهاند. انفعال طیف به اصطلاح مستقل مجلس که یک روز بابت مساله «ساپورتپوشی» وزیر را به مجلس فرامیخواندند و امروز در برابر «مفتفروشی» سکوت میکنند خود خطر تولد نسل جدیدی از «وکیلالدوله»ها را گوشزد میکند.
کودک برجامی که امروز همه از تعرض به جسم و روحش سخن میگویند زایده خانه ملتی است که در سایه بیمبالاتی نمایندگان حامی دولت اجازه نقد جدی آن و نظارت بر اجرایش را چنان که باید و شاید نداد. اگر مجلس به وظیفه قانونی خود در قبال وزیر کشور به عنوان مجری انتخابات بموقع عمل میکرد و زمانی که 2 سال مانده به انتخابات و برخلاف عرف ایشان از 8 ساله بودن دولت مستقر سخن گفت تذکرات جدی را میداد امروز نماینده حامی دولت مجبور به نیتخوانی آرای کسانی که در سایه ضعف اجرایی دولت در برگزاری انتخابات موفق به دادن رای نشدند، نمیشد و ادعای 5 میلیون رای اضافی کاندیدای پیروز را نمیکرد.
5- امروز در فضای پساانتخابات دیگر نمیتوان به بهانه جلوگیری از ایجاد شبهه انتخاباتی از وظیفه نظارت نمایندگان ملت در برابر دولت چشم پوشید، چه آنکه بروز و ظهور فسادهای عمده مالی، توافقات و تعهدات محرمانه بینالمللی و عدم احقاق حقوق زائل شده ملی ایران خود گویای نتایج چشمپوشی از وظیفه نظارتی نمایندگان مردم در برابر دولت است. نمایندگان باید بهتر از همه بدانند که تنها دولت منتخب ملت نیست بلکه نهاد پارلمانی به علت تعدد و تکثر منتخبان موجود در آن که خطر یکدست شدن را از آن دور نگه میدارد خود تبلور رای و نظر مردم است پس ادبیاتی که مطالبهگری از دولت را شورش علیه رای مردم تلقی میکند همانقدر مردود است که بخواهد حمایت از رای مردم را به معنای «وکیلالدولگی» تفسیر کند.
ماهیت آنها که روزی از خطر وکیلالدولهها سخن میگفتند و امروز مصلحت را در لاپوشانی معایب دولت میبینند گویای سلیقهای و بیاعتبار بودن چنین ادعاهایی است. رای اعتماد یا عدم اعتماد مجلس شورای اسلامی به کابینه پیشنهادی دولت در 3-2 هفته آینده میتواند آزمونی بزرگ برای دفاع از جایگاه مجلس شورای اسلامی در برابر دولت باشد، جایگاهی که نباید خود را در حمایت یا مخالفت با دولت بلکه تنها و تنها بر مبنای مصلحت ملی و قانون اساسی تعریف کند تا شاهد رخت بربستن دوگانههای «وکیلالدوله» و «وکیلالمله» باشیم.
مقتدی صدر در عربستان ،سعودی ها به دنبال چه هستند؟
سید رضا قزوینی غرابی در خراسان نوشت:
مقتدی صدر رهبر جریان صدر عراق دو روز قبل با دعوت رسمی مقامات سعودی به عربستان رفت و مورد استقبال ثامر السبهان سفیر اخراجی سعودی در بغداد قرار گرفت. از آخرین سفر صدر به عربستان و دیدار با ملک عبدالله پادشاه سابق این کشور حدود یازده سال گذشته است.
سفر صدر به عربستان با واکنشهای فراوانی به خصوص در عراق مواجه شده است. برخی به دیده فرصت و خوشبینی به این دیدار مینگرند هرچند که تحلیلها نشان میدهد نمیتوان چندان به این سفر خوش بین بود. درباره حضور صدر در عربستان به چند نکته باید اشاره کرد.
نخست: زمان انجام این سفر باعث اعتراضهایی نه تنها در عراق بلکه از سوی برخی شیعیان در منطقه شده است. حتی اگر آقای صدر برای انجام حج به عربستان دعوت شده باشد، پذیرش این سفر در شرایطی که مردم یمن همچنان تحت بمباران شدید و محاصره همه جانبه سعودیها قرار دارند اقدام مناسبی ارزیابی نمیشود. بعید به نظر میرسد صدر در این سفر به دنبال تلاش برای کاهش فشارها بر مردم یمن باشد. در حقیقت ابعاد جنگ یمن بسیار بزرگ تر از میانجی گری افراد است.
علاوه بر این، رژیم سعودی بیش از هشتاد روز است که با محاصره شهر العوامیه، در حال تخریب منازل و اماکن متعلق به اهالی این شهر شیعه نشین است. سفر صدر به عربستان در این شرایط، باعث غافلگیر شدن و اعتراض فعالان مدنی مدافع حقوق شیعیان شده است.
دوم: تلاش مشکوک سعودیها برای تأثیرگذاری بر جریان صدر. این فرضیه به طور جدی قابل اعتناست. سعودیها پیش از این و از زبان ثامر السبهان سفیر سابق خود در بغداد اظهارات متعددی در تمجید از صدر داشته اند. ((سید مقتدی صدر مرد شماره یک عراق در حل بحرانهای کشور و حفاظت از وحدت مردم است))، (( سید مقتدی صدر تنها فردی است که میتواند آرامش را به عراق بازگرداند و در گذشته ثابت کرده است که تابع و وابسته به ایران نیست))، (( به خوبی درک کردم که آقای صدر دارای یک غیرت بزرگ عربی است. ایشان فردی جدی برای وحدت بخشیدن به طوایف مختلف جهان اسلام است)).
اینها بخشی از اظهارات سفیر سابق سعودی در بغداد پیرامون صدر است. اظهاراتی که نشان میدهد سعودیها در ورای این تعریف و تمجیدها به دنبال چیزی هستند. جالب آن که السبهان شخصا در فرودگاه از صدر استقبال کرد و حتی گفته میشود در زمان سفر صدر به بیروت، دیدارهایی میان این دو نفر انجام شده است. استقبال السبهان سفیر اخراجی عربستان از عراق از صدر نشان میدهد سعودیها به دنبال نشان دادن این مطلب هستند که به رغم اخراج سفیر خود از عراق که بخشی از آن بر اثر فشار شخصیتها و احزاب نزدیک به ایران بوده است همچنان در صحنه حضور دارد و بر ادامه پروژه نزدیک سازی عراق به محیط عربی خود و دور کردن آن از ایران اعتقاد دارد.در چند ماه اخیر روابط ریاض با بغداد پس از سالها سردی روابط، به سمت بهبود نسبی پیش رفته است و دو طرف معاهداتی در حوزههای امنیتی، اقتصادی و حمل و نقل و ... امضا کرده اند. علاوه بر اینکه مقامات دو کشور سفرهایی به پایتختهای یکدیگر داشته اند.
آشکار است که ریاض در شرایط کنونی به دنبال تغییر رویه در روابط خود با بغداد و جریانهای شیعی عراقی است تا عملا از نفوذ و تأثیرگذاری ایران بکاهد. علاوه بر اینکه عربستان تلاش میکند تا کشورهای اسلامی و عربی بیشتری را با خود همراه کند تا در مناقشات منطقهای موضع این کشور تقویت شود. نزدیک شدن ریاض به احزاب شیعی عملا بخشی از پروژه جنگ نرم سعودیها با ایران است. آنها تلاش میکنند تا با نزدیکی به افراد و احزاب شیعه باعث خشم تهران شوند. افزون بر اینها نزدیکی به انتخابات پارلمانی عراق که بهار سال آینده برگزار میشود و ترس از به قدرت رسیدن احزاب و جریانهایی که نزدیک به ایران شمرده میشوند باعث شده ریاض از هم اکنون پروژه بهبود روابط خود را با این جریانها کلید بزند.
رسانههای عرب یک روز پس از سفر صدر به عربستان، از دعوت رسمی سعودیها از عمار حکیم و ایاد علاوی هم خبر دادند. اگر این خبر درست باشد تردیدی نیست که باید آن را به عنوان دور جدیدی از اقدامات تحریک آمیز ریاض تلقی کرد.
با اینکه هنوز مشخص نیست آیا ریاض خواهد کوشید تا در انتخابات سال آینده، قوای برخی احزاب شیعی را در قالبی مشترک متحد کند یا نه اما حداقل آنچه که مسلم است این است که رفتارهای برخی از احزاب شیعی در عراق در حوزه سیاست خارجی و روابط منطقهای در حال دگردیسی و تغییرات جدی است.
اصلاح طلبان چه تهرانی را تحویل می گیرند؟
سیدمسعودعلوی در رسالت نوشت:
این روزها بحث جانشینی قالیباف در شهرداری تهران مهم ترین بحث اصلاح طلبان، کارگزاران و حضرات اعتدالیون است. به زودی شورای پنجم مستقر می شود و اولین تصمیم گیری آنها در مورد انتخاب شهردار تهران است. شنیده ها از محافل درونی آنها حاکی است که مهم ترین دغدغه شان کارآمدی و کاربلدی جانشین قالیباف است به گونه ای که مردم وقتی کارکرد و عملکرد قالیباف را با او مقایسه می کنند موجب شرمندگی نشود. چون دستشان در این باره خالی است شروع کردند به سیاه نمایی دوران 12 ساله عملکرد قالیباف! یکی از این حضرات که انتخابش به عنوان شهردار، محتمل می باشد چندی پیش گفته بود؛ «قالیباف، تهران را 100 سال به عقب برد!» نجابت و صداقت و ملاحت کارگزاران و اصلاح طلبان از این جمله به بیرون می تراود! و یکی باید قطرات آن را جمع کند.
هر انسان منصفی که حوصله داشته باشد سری به اتوبان ها، پارک ها و خیابان های تر و تمیز تهران بزند، می فهمد که ام القرای جهان اسلام طی 12 سال تصدی قالیباف چگونه ساخته شده و چطور به شهروندان تهرانی خدمت رسانی شده و می شود، به گونه ای که اصلاً معلوم نمی شود کشورمان طی این سال ها زیر شدیدترین و بی رحمانه ترین تحریم های ظالمانه آمریکا بوده است. تهران را اصولگرایان در میان گیس و گیس کشی اصلاح ط
منبع: مشرق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۳۵۸۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اراک؛ مقصد بعدی اتوبوس های برقی/ درخواست از دولت برای احداث ایستگاه های شارژ
تین نیوز
مدیرعامل اتحادیه حمل و نقل مسافر شهری کشور از ورود اتوبوس های برقی به ناوگان کرج خبر داد و گفت: با همکاری و مشارکت سازمان شهرداری ها و دهیاری های کشور، اتحادیه حمل و نقل مسافر شهری کشور، شرکت ایران خودرو دیزل و شهرداری کرج، اولین سری از اتوبوس های برقی به طور رسمی وارد ناوگان حمل و نقل عمومی کلانشهر کرج شد و مقصد بعدی این اتوبوس ها شهر اراک خواهد بود.
به گزارش تین نیوز به نقل از ایسنا، مرتضی ضامنی در تشریح ورود اتوبوس های برقی به ناوگان حمل و نقل عمومی کرج گفت: با همکاری و مشارکت سازمان شهرداری ها و دهیاری های کشور، اتحادیه حمل و نقل مسافر شهری کشور، شرکت ایران خودرو دیزل و شهرداری کرج، اولین سری از اتوبوس های برقی به طور رسمی وارد ناوگان حمل و نقل عمومی کلانشهر کرج شد.
وی افزود: این اقدام در راستای توسعه حمل و نقل پاک و کاهش آلودگی هوا در کلانشهرها و به دنبال هماهنگی های صورت گرفته با شرکت های خودروساز برای تولید انبوه اتوبوس های برقی صورت گرفته است.
ضامنی ادامه داد: با حمایت های دولت و توجه ویژه وزیر کشور به استفاده از اتوبوس و تاکسی های برقی در ناوگان حمل و نقل عمومی، شاهد اتفاقات خوبی در این زمینه هستیم. ورود اتوبوس های برقی به ناوگان حمل و نقل عمومی کرج گامی مهم در جهت تحقق عملیاتی این هدف و ارتقای کیفیت خدمات ارائه شده به شهروندان است.
وی با اشاره به اهمیت ایجاد زیرساخت های لازم برای استفاده از ناوگان برقی افزود: توسعه این صنعت نیازمند همکاری و همیاری همه دستگاه های ذیربط است. در همین راستا از دولت تقاضا داریم که در زمینه ایجاد زیرساخت های لازم، از جمله احداث ایستگاه های شارژ و تأمین اعتبار مورد نیاز، یاریگر ما باشند.
ضامنی در ادامه به برنامه ریزی برای ورود اتوبوس های برقی به دیگر کلانشهرها اشاره کرد و گفت: پس از کرج، شهر اراک مقصد بعدی ورود اتوبوس های برقی خواهد بود. در این راستا ۲۰ دستگاه اتوبوس برقی برای ناوگان حمل و نقل عمومی اراک تهیه شده است که تعدادی از این ناوگان به شهرداری مذکور تحویل شده است.
وی تأکید کرد: استفاده از اتوبوس های برقی به عنوان نسل جدیدی از وسایل حمل و نقل عمومی، نقشی اساسی در کاهش آلودگی هوا و ارتقای سلامت شهروندان ایفا می کند. امیدواریم با همکاری و همدلی همه دستگاه های ذیربط، شاهد گسترش روزافزون استفاده از این وسایل پاک در ناوگان حمل و نقل عمومی کلانشهرهای کشور باشیم.
آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید