وارد بازی آمریکا نشویم؛ پرونده توافق هستهای بسته شده است
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۲۴۰۲۳۳
آمریکا رویکرد خصمانه خود علیه ایران را در ادامه سیاستهای 37 ساله اخیرش ادامه میدهد. واشنگتن تلاش میکند از ابزار فشارهایش در قبال ایران نهایت استفاده را ببرد. این سیاست آمریکا ارتباط ماهوی با برجام یا توافق هستهای ایران با 1+5 ندارد؛ بلکه بهانهای است تا سیاست انزوای سیاسی، اقتصادی، منطقهای و بینالمللی ایران را در دوران کنونی پیاده کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علی منتظری، تحلیلگر مسائل منطقهای در یادداشتی برای ایسنا نوشته است: حتی اگر چیزی به نام توافق هستهای نبود باز هم آمریکا این مسیر را در دوره ترامپ ادامه میداد بنا بر این عاقلانه و منطقی آن است که سیاست آمریکا در قبال ایران در فضایی فراتر از برجام مورد ارزیابی قرار گیرد، علت آن هم روشن است:
1- برنامه هستهای صلحآمیز ایران یک قوای علمی صنعتی بزرگ دراز مدت است که اثرات آنی بر سیاست خارجی و تحولات اقتصادی و صنعتی داخلی ایران ندارد. از این رو پس نباید برجام و توافق اتمی دلیلی برای رویکرد جدید آمریکا علیه ایران باشد.
2- هر برنامه هسته ای در دنیا دارای دو شق کاملا منفصل از یکدیگر است. یکی برای کاربردهای نظامی و تولید بمبهای اتمی یا هستهای است که بر اساس تواناییها در غنیسازی اورانیوم و تولید پلوتونیوم شکل میگیرد که ایران هیچ ارتباطی با این شق ندارد و همه دنیا اکنون میدانند برنامه اتمی ایران صلحآمیز است و این اعتراف از دستاوردهای سیاسی برجام است. اما در شق صلحآمیز، ما اکنون پروژههای اتمی استراتژیک نداریم تا از دستاوردهای آن در پروژههای صنعتی اتمی استفاده کنیم. نیروگاه اتمی بوشهر از جمله جاهایی است که میتوانیم در آن از تولید داخلی سوخت اتمی استفاده کنیم که آن هم تکلیفش براساس نوع قرارداد با روسیه روشن است و ما نیروگاههای جدیدی نیاز داریم تا ساخته و آماده شوند تا بتوانیم از تولیدات واحدهایی همچون نطنز یا فردو در آینده استفاده کنیم و تا قبل از آن عملا نمیتوانیم از تولیدات چرخه اتمی در ایران در سطح صنعتی کلان استفاده کنیم.مصارف علمی و دارویی تولیدات چرخه اتمی هم در راکتور علمی تهران نیز که جای بحثی ندارد و ایران این موضوع را در چارچوب توانایی داخلی و برجام حل و فصل کرده است. علاوه بر همه اینها آژانس بینالمللی انرژی اتمی با همه ابزارهای نظارتی و بازرسی های منظم ضمن تاکید بر اجرای تعهدات ایران، بر صلحآمیز بودن برنامه اتمی ایران صحه گذاشته است. پس از این نگاه نیز هیچ دلیلی ندارد تا سنگ بنای سیاست خارجی دولت ترامپ در برابر ایران برنامه صلحآمیز اتمی باشد.
3- آن چه در قالب توافق هسته ای اکنون مهم است و باید آن را با اقتدار حفظ و حراست کنیم ادامه کارهای علمی و زیربنایی برنامه های هسته ای است که برجام نیز این مجال را به ایران داده است به رغم آن که ما محدودیت های آن را نیز تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی هسته ای پذیرفته ایم. همین تعهد متقابل از 1+5 برای ما فرصتی است تا روند علمی آن را ادامه دهیم. به نظر می رسد این بخش از دستاوردهای برجام برای آمریکا گران تمام شده است که این چنین بی پروا در صدد برهم زدن قاعده بازی است.در حقیقت آمریکا به دنبال این نیست تا برنامه هسته ای ایران را با نام برجام مختل یا ناقص کند بلکه با بهانه برجام در صدد حصار انداختن بر دست و پای ایران است تا در دراز مدت برنامه اتمی ایران به دلیل وجود مشکلات و بحران های اقتصادی و مالی متوقف یا با کندی شدید مواجه شود لذا در این بخش نیز روشن است که هدف آمریکا محاصره اقتصادی منطقه ای و بین المللی است.
آمریکایی ها همین امور را به خوبی می دانند و به همین دلیل است که تاکید می کنیم آمریکایی ها برنامه اتمی و توافق اتمی با 1+5 را بهانهای برای هجوم علیه ایران به کار می برند و از همین نقطه میبایست پی ببریم برنامه آمریکا در سیاست هجومی جدید، تهدید برنامه هستهای ایران نیست بلکه آمریکا تلاش دارد تا اصل نظام اقتصادی را در ایران هدف قرار دهد. برای این منظور آمریکا، ایران را در قالب روابط بینالملل، روابط منطقهای و تحولات داخلی آن ارزیابی میکند و سپس براساس آن چگونگی برخورد با کشورمان را سازماندهی می کند لذا ما باید مراقب چگونگی رفتارمان با برجام در داخل باشیم و حجتی بر توسعه بهانههای آمریکایی ایجاد نکنیم:
1- آمریکا می خواهد مناسبات محدود و کنترل شده اقتصادی و مالی منطقه ای و بین المللی ایران همچون قبل از توافق اتمی با 1+5 احیا شود و کشورمان همچنان دوران تحریم های شش گانه شورای امنیت سازمان ملل که در قالب برجام برچیده شد را مجددا تجربه کند.
2- رفتار جدید دولت ترامپ علیه ایران در قالب سیاست بینالمللی آمریکا برای حفظ مصالح بینالمللی و منطقه ای در خاورمیانه است به همین دلیل است که در کنار تحریمهای ایران، رفتاری مشابه در قبال روسیه اتخاذ کرده است و تحریم های سختی نیز علیه این کشور اعمال کرده که تاثیرات قابل توجهی در بحران اوکراین، تقابل ساختارهای نظامی در مرزهای غربی روسیه با اروپا و نیز منطقه خاورمیانه و بحران سوریه دارد جایی که دو کشور ایران و روسیه سیاست های مشترکی در قبال آن دارند.
3- آمریکا در صدد است تا از نقش ایران در خاورمیانه بکاهد لذا با تکیه بر هم پیمانی با برخی کشورهای عربی در منطقه از جمله سعودی تلاش خواهد کرد تا محاصره جدیدی از مناسبات مالی و اقتصادی بر ایران تحمیل کند تا با سیاست خارجی ایران در خاورمیانه مقابله کند. آمریکا در این برنامه از تجربه تحریم های بین المللی علیه ایران در منطقه نیز بهره برداری می کند.
4- ایران دستاوردهای مهمی در قالب توافق اتمی با 1+5 داشته است، ترامپ و تیم سیاست خارجی وی نیز بارها این موضوع را در نقد عملکرد دولت سابق آمریکا در عهد اوباما بیان کرده اند لذا طرح مجدد دستاوردهای مثبت ایران از سوی آمریکا در برجام و اجرای تهدیدات متوالی بر برچیدن این توافق نه برای آن است که برنامه اتمی ایران را تهدید کند چرا که تهدید های سابق علیه برنامه هسته ای ایران پس از توافق اتمی با 1+5 به صفحات تاریخ رفته است و هرگز از سوی طرف هایی چون اتحادیه اروپا، روسیه، چین و بسیاری از کشورهای دیگر و موسسات مهم نظارتی همچون آژانس بین المللی انرژی هسته ای پذیرفته نخواهد شد، بلکه برای آن است که ساختار جدید بین المللی برای اعمال تحریم های اقتصادی تازه علیه ایران اعمال کند. به رغم قدرت یافتن ایران در خاورمیانه پس از توافق اتمی که ناشی از قدرت برتر منطقهای ایران در خاورمیانه بوده است اما گره زدن تحولات خاورمیانه با برنامه اتمی ایران از سوی آمریکا به مثابه بازی سبکی خواهد بود که مورد قبول هیچ طرفی قرار نخواهد گرفت به خصوص آن که تنها مجموعه اتمی نظامی در خاورمیانه اسرائیل است که حامل زرادخانه سلاح های اتمی است و ایران دارای برنامه اتمی کاملا صلح آمیز است.
آمریکا در دوران باراک حسین اوبامای دموکرات از ادامه مسیر گفتوگوهای دوجانبه پس از توافق اتمی با ایران ناامید شد و به در بسته خورد و همین وضعیت به شکل شدیدتر و مایوسانه تری به دوران دونالد ترامپ جمهوریخواه منتقل شد که مصادف با زمانی است که کاخ سفید برنامه هرج و مرج هوشمندانه را در خاورمیانه به منظور فروپاشی استقرار و امنیت آن و سپس تجزیه منطقه دنبال می کند و برای وصول به این اهداف باید از قدرت منطقه ای ایران بکاهد و نقش هم پیمانی ایران با روسیه را به شکل کاملی فرو ریزد.
بنابراین ضروری است نگاه داخلی به اقدامات آمریکا در قبال برجام با دقت بیشتری مورد ارزیابی قرار گیرد و بروز تنش سیاسی و رفتاری در مناسبات داخلی در قبال توافق اتمی هیچ مشکلی از ما را حل نمی کند و مانع از وحدت رویه در قبال اقدامات آمریکا می شود و بهتر آن است تا آمریکا هر چه می خواهد بر طبل لغو توافق اتمی بکوبد و ما از کنار آن آرام و بدون واکنش عبور کنیم و بدانیم تاریخ مصرف به کارگیری بهانه برنامه اتمی صلح آمیز ایران علیه امنیت ملی کشورمان به سر آمده است و ایران با التزام به تعهداتش رویهای عادی و منطقی را در پیش خواهد گرفت و وارد تنش آمریکایی علیه برجام نمیشود.
به همین دلیل است که آمریکا در تحریمهای جدیدش از یک سو اقتصاد منطقهای و بین المللی ایران و از سوی دیگر توان دفاعی ایران در خاورمیانه و در راس آن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را هدف گرفته است و مثل روز روشن است که توافق اتمی یا همان برجام بهانه ای ضعیف در دستان آمریکا است.
برای عکس العمل مطالعه شده و هدفمند در قبال سیاست های تحریمی جدید آمریکا برخی امور باید مورد توجه قرار گیرد:
1- آمریکا به دلیل محوریت دلار در تعاملات اقتصادی، مالی و بانکی دنیا از این ابزار علیه بنگاه ها و موسسات مالی و بانکهای جهانی استفاده میکند تا مانع همکاری این موسسات با ایران شود در حالی که بسیاری از بانکها و موسسات مالی دنیا متعلق به بخش خصوصی هستند و دولتها نمی توانند آنها را مجبور به تعامل اقتصادی با طرفی خاص کنند. چنانچه روشن است بخشهای خصوصی مالی و اقتصادی دنیا از ترس اعمال مجازاتهای آمریکا دست به عصا حرکت میکنند و وارد ریسکهای بزرگ نمی شوند.
2- از همان زمان امضای توافق اتمی این انتظار می رفت که آمریکا تحریم های یکجانبه ای را علیه ایران تحت عناوینی همچون حقوق بشر و تروریسم یا برنامه های موشک بالستیک اعمال کند و حالا همین کار را انجام می دهد و این همان مسیری بوده که قبل برجام وجود داشته و حالا نیز آن را دنبال می کند.
3- آمریکا به تنهایی یکی از بازارهای بزرگ مصرف دنیا به شمار می رود که هیچ طرفی حاضر به از دست دادن آن نمی باشد. بسیاری از طرح های آمریکایی نیز در نقاط مختلف دنیا با همکاری دیگر موسسات صنعتی و تجاری خارجی انجام می شود که از فاینانس ها و اعتبارات آمریکا بهره برداری می کنند. علاوه بر این بسیاری از کارتل های اقتصادی دنیا با مشارکت طرف های آمریکایی است. مثلا در بسیاری از صنایع هواپیما سازی، آمریکایی ها یا در تولید یا سرمایه گذاری آن سهیم هستند و ارتباط این نوع موسسات با طرف های دیگر باید با مجوز آمریکا همراه باشد. همه این عوامل می تواند از ابزار فشار آمریکا علیه کشورهایی باشد که امریکا با سیاست خارجی آن مخالفت می ورزد یا در فلک سیاست خارجی اش حرکت نمی کنند.
4- با همه رجزخوانیهای آمریکا، این کشور پس از برجام دنبال تعامل سیاسی و اقتصادی جدید با ایران بود و حالا که به مقصود خویش نرسیده تلاش خواهد کرد تا کار رقبای اقتصادی خود در ایران را با چالش های جدیدی روبرو سازد.
5- حتی اگر فرض بگیریم که کشورهای اروپایی عضو 1+5 نیز با بهانه های آمریکایی در خصوص موشک های بالستیک ایران همراهی کنند اما بعید است چین و روسیه که به نوعی هدف حملات جدید تحریم ها قرار گرفته اند با آنها همراهی کنند و این می تواند یکی از نقاط قوت ایران در چگونگی برخورد با تحریم های جدید و بهانه تراشی های آمریکا باشد.
با همه این اوضاع و احوال همچنان که انتظار می رفت و پیشتر نیز گفته شده بود ایران با توجه به شرایط کنونی خاورمیانه باید خود را برای شرایط بسیار سختی آماده کند و باید از دیپلماسی چند منظوره در گفتوگوها برخوردار باشد. در چنین شرایطی و با توجه به چگونگی رفتار اتحادیه اروپا پس از برجام جا دارد گفتوگوهای محکم و هدفمند با اتحادیه اروپا پیش از هرگونه اقدام پیشدستانه آمریکا برقرار کرد و در کنار آن گفتوگوهای ویژهای با روسیه و چین انجام داد تا از توسعه سیاست هرج و مرج طلبانه آمریکا در قبال ایران و منطقه جلوگیری نمود. نقطه مثبت چنین سیاستی توسعه روابط اقتصادی ایران با این کشورها پس از برجام است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۴۰۲۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
روزنامه هم میهن نوشت: در پی درگیری نظامی اخیر میان ایران و اسرائیل، پس از هدف قرار گرفتن کنسولگری ایران در دمشق و پاسخ نظامی ایران به این اقدام و اقدام نظامی بعدی در اصفهان که به اسرائیل منتسب شد، به نظر میرسد که وضعیت درگیری مستقیم نظامی بین دو کشور پایان یافتهاست.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان پس از فاز نظامی، اکنون نوبت به فاز دیپلماسی رسیدهاست تا جمهوری اسلامی بتواند ضمن بهرهبرداری از نمایش قدرت خود در منطقه، جلوی آسیب رسیدن به منافع کشور و افزایش فشارهای بینالمللی را بگیرد.
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در این شرایط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بهشدت فعالتر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، بهدنبال خنثی کردن تلاشهای حامیان اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد. این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شدهاست که استمرار تحریمهای گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.
در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون پیشین وزارت امور خارجه مطالعه میکنید.
*به نظر میرسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیدهاست. فکر میکنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟شرایط بهگونهای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفتهاست. الان شرایطی پدید آمدهاست که باید فعالیتهای جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف آغاز شود. حامیان اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی میکنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.
این کشورها و نهادها بههیچوجه نگران حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق نبودند، اما حالا بهگونهای رفتار میکنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شدهاست. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده و این کشورها قصد دارند بهدنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشتهباشیم تا بتوانیم اقدامهایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.
در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطلمانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حلوفصل نشود، ما از تحریمها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.
*فکر میکنید با تحولات اخیر آیا آمریکاییها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکاییها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شدهاست که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیدهنشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.
در این زمینه به نظر میرسد که انگیزههای ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقهای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفتوگو در این مورد فرا نرسیدهباشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.
الان اولویتهای مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شدهاست و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرفهای باقیمانده در برجام برای اجرای احکام معطلمانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.
برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیتهای دیپلماتهای باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هستهای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هستهای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.
*ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفانالاقصی و جنگ غزه چیست؟این سوال خیلی کلی است و نمیتوان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بینالمللی کشور را در همه حوزهها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.
در عین حال باید در حوزههای دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانهتر عمل کند. مهمترین مسئله این است که باید از این محدودیتهایی که برای سیاست خارجی ایجاد شدهاست، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.
اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرتهای دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینهها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.
*بعضی از کارشناسان معتقدند که بعد از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل ممکن است این تصور در بین کشورهای همسایه بهخصوص کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس ایجاد شود که قدرت نظامی و قدرت موشکی و پهپادی ایران را تهدیدی برای خودشان تلقی کنند. فکر میکنید آیا ممکن است بتوان سازوکاری ایجاد کرد که به این کشورها نشان داد ایران تهدیدی برای کشورهای همسایه و منطقه محسوب نمیشود؟بخشی از این تصورات ناشی از تبلیغات است. کشورهای منطقه به خوبی میدانند که تاریخ ایران نشان دادهاست که ایران هرگز در سدههای اخیر تهاجمی وارد یک درگیری و بحران نشدهاست. ایران اگر مورد حمله نظامی واقع شدهباشد از خود دفاع میکند، این موضوع را در قضیه عراق شاهد بودیم و اخیراً هم در مقابل تعرض نظامی اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق مشاهده کردیم. ولی ایران هرگز تهدیدی برای همسایگانش نبوده است. ایران همواره دعوت کردهاست که سازوکار امنیتی مشترکی برای تضمین امنیت کشورهای همسایه ایجاد شود.
الان هم دستگاه دیپلماسی ایران باید فعالتر از گذشته تلاش کند تا به همسایگان نشان دهد که اگر ایران یک نیروی نظامی قوی دارد، اگر توان موشکی و پهپادی دارد، این ظرفیتها میتواند در راستای تامین امنیت منطقه به کار رود. این تز کلی ایران که امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود، میشود با دیپلماسی فعال و تعامل با کشورهای همسایه و دولتهای جنوب خلیجفارس، آنها را به این نتیجه برسانیم که باید سازوکار امنیت جمعی در منطقه ایجاد شود و آنها را قانع کنیم که نیازی به حضور نیروهای خارج از منطقه نیست و کشورها خودشان میتوانند امنیت منطقه را تامین کنند.
*در منطقه غرب آسیا ایران و اسرائیل چهار دهه است که با هم خصومت دارند. این منازعه برای نخستین بار در طول هفتههای گذشته ماهیت مستقیم و رودررو پیدا کرد. فکر میکنید آیا امکان تکرار این منازعه مستقیم و تبدیل شدن آن به یک جنگ تمامعیار وجود داشتهباشد؟آینده منازعه ایران و اسرائیل بستگی به عملکرد طرف مقابل دارد. ایران در سالهای اخیر و بهویژه پس از آغاز جنگ غزه نشان دادهبود که صبر استراتژیک در پیش گرفتهاست. اسرائیل به شیوهای عمل کرد که ایران استراتژیاش را کنار گذاشت و وادار کرد وارد حالت تهاجمی شود. اگر اسرائیل اشتباه قبلی خود را تکرار کند، طبیعی است که مورد حمله ایران واقع خواهد شد. به اعتقاد من آینده این رویارویی کاملاً به عملکرد طرف مقابل بستگی دارد.
*عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلیها نسبت به عملکردشان در آینده محتاطتر شوند؟بسیار مؤثر بود. اسرائیلیها باور نمیکردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کردهبود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمکهای گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار میدادند.
قدرتهای جهانی پذیرفتهبودند که موجودیت اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویتهای اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شدهبود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاهویکم آمریکا یاد میشد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشکهای عراق به سمت اسرائیل، هیچ حملهای به اسرائیل نشدهبود و اسرائیل تصور میکرد که سازوکار بازدارندگیاش صددرصد موفق بودهاست.
برای کل قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا جا افتادهبود که اسرائیل باید از لحاظ نظامی و بهخصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قویتر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاشها بیفایده بوده و اسرائیل ضربهپذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.
*مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشکها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیلگران این موضوع را مطرح کردهاند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقهای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیکتر شدهاند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟منازعهای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیتهای کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشکهای ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشاندهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بیاثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.
بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.
ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمیتوان پیشبینی کرد؛ بهخصوص اینکه کشورهای منطقه هم میدانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها همسرنوشت کنند. همانگونه که در سالهای گذشته مشاهده کردهایم، همه سیاستهای آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.
*بعد از آغاز جنگ غزه گفته میشد که عربستان از فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل دور شدهاست. با توجه به تحولاتی که در ۶ ماه گذشته رخ دادهاست، تصور میکنید ریاض تا چه اندازه امکان دارد به فرآیند عادیسازی با اسرائیل بازگردد؟تجدید رابطه ایران با عربستان نشاندهنده تغییراتی در سیاست خارجی ریاض بود. از طرف دیگر برخی واکنشهایی که حکومت عربستان سعودی نسبت به عملکرد آمریکا نشان داد، مشخص کرد که سران این کشور دیگر مانند گذشته به صورت صددرصد پیرو آمریکا نیستند. در عربستان تصور غلطی ایجاد شدهبود که اگر این کشور دنبال توسعه اقتصادی و فناوری است، باید با اسرائیل که یک قدرت اثرگذار در آمریکا و کشورهای غربی محسوب میشود، رابطهای دوستانه برقرار کند. اما فکر میکنم ریاض اکنون به این نتیجه رسیدهاست که تحلیلی که در گذشته داشتند، درست نبوده و میتوانند بدون رابطه با اسرائیل توسعه اقتصادی داشتهباشند و میتوانند مطمئن باشند که کشورهای منطقه ظرفیت کافی برای تامین امنیت منطقه دارند.
نکته بسیار مهم این است که افکار عمومی کشورهای عربی به صورت جدی با توسعه روابط با اسرائیل مخالف هستند. مردم عرب و مردم مسلمان با اسرائیل مخالف هستند و حاضر به پذیرش این رژیم نیستند. این دولتهای عربی هستند که به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل حرکت میکنند. با توجه به وقایعی که در شش ماه گذشته رخ داد و جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب شد، قتلعام بیش از ۳۴ هزار نفر که اکثریت آنها کودکان و زنان هستند، گورهای دستجمعی که در بیمارستانها کشف میشوند، بمباران مدارس، بیمارستانها و خانههای شخصی و قحطی گسترده در غزه؛ همهی اینها باعث شدهاست که زمینه عادیسازی روابط با اسرائیل در کشورهای عربی، دستکم در افکار عمومی کاملاً از بین برود.
اگر دولتهای عربی دستکم تا زمانی که جنگ غزه در خاطره ملتها زنده است بخواهند اقدامی در راستای عادیسازی روابط و دوستی با اسرائیل انجام دهند، درون کشورهایشان با افکار عمومی دچار مشکل خواهند شد. احتمال اینکه فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل ادامه پیدا کند، بسیار کمتر از گذشته شدهاست.
*بعد از پاسخ ایران به اسرائیل، رئیسجمهور آمریکا گفت که میخواهد جبهه متحدی را برای فشار و تحریم علیه ایران ایجاد کند. در نشست سران گروه ۷ و وزرای خارجه اتحادیه اروپا هم شاهد بودیم که دولتهای غربی تصمیم خود را برای توسعه دایره تحریمها علیه ایران اعلام کردند. چه کاری از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از توسعه و افزایش تحریمها بر میآید؟من باید یک نکته را تذکر بدهم. تمام شعارهای انساندوستانه و بشردوستانهای که غربیها مطرح میکنند و آن را ناشی از ایدئولوژی لیبرالیسم میدانند، شعارهایی مثل آزادی، دموکراسی، حقوقبشر، رعایت حقوق زنان و کودکان، عدم استفاده از خشونت، حل اختلافهای بینالمللی بر مبنای دیپلماسی، نظم جهانی مبتنی بر قانون و امثال اینها، همه این شعارها وقتی نوبت به اسرائیل میرسد، از یاد برده میشود.
جنایتی نمانده است که اسرائیل انجام ندادهباشد و کشورهای غربی بهرغم همه شعارهایشان به آن بیتوجهی نکردهباشند. اسرائیل کل منطقه غزه را شش ماه است که مستمراً هوایی و زمینی بمباران میکند و نسلکشی گستردهای را آغاز کردهاست. در این شرایط کشورهای غربی همچنان از اسرائیل حمایت میکنند. یعنی تمام ادعاهایی که در مورد حقوق بشر و دموکراسی مطرح میکنند، دروغ است.
من فکر میکنم بیش از اینکه اسرائیل در این جنگ شکست خورده باشد، فرهنگ و ایدئولوژی غرب شکست خورده است و نشان داده تمام حرفهایی که میزنند، دروغ است و واقعیت ندارد. یکی از نتایج مهم جنگ غزه و بحرانی که بین ایران و اسرائیل پدید آمد، شکست ادعاهای بشردوستانه غرب بود. وقتی اسرائیل مرکز دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد، هیچ واکنشی نشان ندادند، اما وقتی ایران به جنایت اسرائیل عکسالعمل نشان داد، شروع میکنند به محکوم کردن و افزایش فشار و تحریم.
اینها استانداردهای دوگانهای است که در قبال کشورها دارند. در قبال این نوع عملکرد، ایران باید تمام تلاشاش را به کار بگیرد تا این رویه را متوقف کند و اجازه ندهد که میان کشورهایی که قصد دارند در همراهی با اسرائیل، ایران را تحت فشار قرار دهند، اجماع ایجاد شود. ایران باید به صورت جدی وارد فعالیت شود و با کشورهای منطقه و جهان وارد مذاکره شود. احیای برجام قطعاً یکی از بهترین راههای مقابله با افزایش فشار بینالمللی است. ایران باید از منحصر کردن سیاست خارجی به چین و روسیه دست بکشد و بعد فعالیت سیاست خارجیاش را گسترش دهد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کیهان علیه برجام و FATF / این همه موفقیت را نمی بینید یا نمی خواهید ببینید؟! قوانين و محدوديتهاي" FATF " كاغذ پاره نيست