Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - سياست تغيير و براندازي نظام‌هاي مخالف با هژموني نظام سلطه به رهبري آمريکا، که در دوران جنگ سرد به‌صورت مخفيانه دنبال مي‌شد، اکنون به يکي از راهبردهاي آشکار و قطعي آمريکا تبديل‌شده و هر کشوري که بناي مخالفت داشته باشد، لاجرم در ليست سياه سياستمداران کاخ سفيد قرار مي‌گيرد.

به گزارش خبرنگار گروه فضاي مجازي خبرگزاري ميزان، در يادداشت روزنامه حمايت به قلم محمدحسن قديري‌ابيانه مي خوانيد: سياست تغيير و براندازي نظام‌هاي مخالف با هژموني نظام سلطه به رهبري آمريکا، که در دوران جنگ سرد به‌صورت مخفيانه دنبال مي‌شد، اکنون به يکي از راهبردهاي آشکار و قطعي آمريکا تبديل‌شده و هر کشوري که بناي مخالفت داشته باشد، لاجرم در ليست سياه سياستمداران کاخ سفيد قرار مي‌گيرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ايران اسلامي به‌عنوان کشوري قدرتمند و ذي‌نفوذ در سطح منطقه‌اي و بين‌المللي، يکي از آن دست کشورهايي است که هميشه در معرض توطئه‌هاي آمريکا قرار داشته است؛ لذا هميشه شاهد بوده‌ايم که مقامات آمريکايي در رؤياي براندازي نظام اسلامي، سخن رانده و گزافه گفته‌اند. جديدترين سياست خصمانه کاخ سفيد عليه ايران، مربوط به اظهارنظر علني «رکس تيلرسون»، وزير امورخارجه آمريکاست که در خردادماه سال جاري به صراحت اعلام کرد: «سياست ما در قبال ايران تغيير مسالمت‌آميز قدرت است.» ازاين‌رو، سرنگوني جمهوري اسلامي در صدر اهداف مسلم همه دولت‌هاي آمريکا اعم از دموکرات و جمهوري‌خواه بوده و هيچ‌گاه دست از توطئه برنداشته‌اند. حتي تحريک و حمايت آن‌ها از صدام در جنگ هشت‌ساله، حمايت از منافقين براي بمب‌گذاري در 7 تير و 8 شهريور، تلاش براي به ثمر رسيدن کودتاي نوژه، پشتيباني از گروه‌هاي تجزيه‌طلب و ... در امتداد تحقق رؤياي ناکام سرنگوني نظام اسلامي بوده است که کماکان به روش‌هاي گوناگون ادامه دارد.
شرح يک پيروزي بزرگ يک جدايي و يک ديدار تلخ
سعدالله زارعي در يادداشت روزنامه کيهان نوشت: پذيرش حضور ارتش سوريه در منطقه شرقي «تنف» در واقع پايان رسمي مهم‌ترين طرح امنيتي آمريکا در سوريه و عراق به حساب مي‌آيد. اينکه آمريکا محدوديت حضور را به «ارتش سوريه» محدود کرده است نه براي اين است که کماکان از نظر ارتش آمريکا نيروهاي جبهه مقاومت و به عبارتي متحدين منطقه‌اي دولت سوريه نمي‌توانند در حد فاصل مرز شرقي تا حدود 50 کيلومتري داخل سوريه حضور پيدا کنند کمااينکه تاکنون هم اين نيروها در اين منطقه به ظاهر ممنوعه حضور داشته و دست به عمليات هم زده‌اند. در واقع آمريکا براي آبروداري مي‌گويد فقط به ارتش سوريه اجازه حضور در اين مناطق را مي‌دهد و اين در حالي است که پيش از اين جبهه مقاومت از طريق فرماندهي ارتش روسيه در سوريه به سرفرماندهي نيروهاي آمريکا در منطقه اعلام کرده بود که هيچ قانون و دليلي وجود ندارد که مانع حضور نيروهاي سوريه در مناطق مرزي متعلق به خود شود. پذيرش رسمي و اعلامي آمريکا يک شکست استراتژيک و غيرقابل جبران براي ارتش آمريکا به حساب مي‌آيد. چنين پذيرشي که به معناي دست کشيدن ارتش آمريکا از مهم‌ترين طرح امنيتي خود در منطقه است، نيروهاي شبه‌نظامي مرتبط با آمريکا- موسوم به ارتش نوين- و نيز گروه داعش که بر رقه و بخش قابل توجهي از شهر ديرالزور سيطره دارد، را دچار مشکل اساسي کرده و راه را براي عمليات گسترده ارتش سوريه و هم‌پيمانان منطقه‌اي آن هموارتر مي‌کند. فرماندهان ارتش نوين که طي حدود 20 ماه گذشته توسط آمريکا جذب شده، آموزش ديده و سازمان پيدا کرده است و جمعيتي بين 5 تا 8 هزار نفر از عشاير اهل سنت مناطق جنوبي و شرقي سوريه را شامل مي‌شود، پيش از کنار گذاشته شدن طرح امنيتي شرق سوريه در پيغام‌هاي متعدد به فرماندهان جبهه مقاومت اطمينان داده بودند که با آنان درگير نمي‌شوند و درگير هم نشده بودند، حالا با اعلام رسمي کنار گذاشته شدن طرح امنيتي شرق که اساسا اين نيروها براي شکل‌دهي به پوشش زميني آن به استخدام در آمده بودند، نه تنها از فاز عملياتي خارج مي‌شوند بلکه فلسفه وجودي خود را نيز از دست مي‌دهند. از سوي ديگر در نتيجه کناره‌گيري آمريکا از طرح مهم امنيتي خود، داعش سوريه دچار مشکل اساسي مي‌شود چرا که طرح امنيتي آمريکا در عمل بقاي داعش در ديرالزور را تضمين مي‌کرد. چه اينکه بهانه اعلامي آمريکا براي اين طرح وجود نيروهاي تروريستي داعش در اين منطقه و لزوم در اختيار گرفتن سرزمين براي مبارزه با داعش بود و اين در حالي بود که آمريکا نه در يک اقدام تاکتيکي- شکست يک گروه تروريستي- بلکه در يک اقدام راهبردي- حفظ امنيت رژيم اسرائيل- بنا داشتند اين منطقه وسيع که در مجموع حدود 32500 کيلومتر- سه برابر مساحت لبنان- شامل مي‌شد را وجه‌الضمان امنيتي اسرائيل قرار دهند و بر اين اساس به حضور طولاني‌مدت داعش در ديرالزور نياز داشتند دقيقا به همين دليل ادبيات مقامات نظامي و سياسي آمريکا نسبت به اين گروه تروريستي طي ماه‌هاي اخير کاملا دگرگون شد و «تروريست‌هاي تکفيري» به «رزمندگان سني مخالف حکومت» تبديل شدند.
يکپارچگي ايرانيان مقابل امريکا پس از تحريم‌هاي جديد
يدالله جواني طي يادداشتي براي روزنامه جوان نوشت: امريکايي‌ها برخلاف تعهدات خود در برجام، بسته‌هاي سنگين و گسترده تحريمي را عليه ملت ايران در کنگره خود به تصويب رساندند. گستردگي تحريم‌هاي جديد که به طور قطع نقض فاحش برجام است؛ سبب گرديد عده‌اي از کارشناسان از اين تحريم‌ها با عناويني چون «مادر تحريم‌ها» يا «سياهچاله‌ تحريم‌ها» ياد کنند. ماهيت تحريم‌‌هاي جديد ضد ايراني به گونه‌اي است که حتي افرادي از مقامات فعلي و پيشين امريکا مانند: «برني سندرز»، «آدام زوبين» و «جان‌کري»، در خصوص تضعيف برجام و به خطر افتادن آن به دليل اين تحريم‌ها، هشدارهاي جدي داده‌اند. در تحريم‌هاي جديد که به تعبير رئيس مجلس نمايندگان امريکا، يکي از گسترده‌ترين بسته‌هاي تحريمي در طول تاريخ به شمار مي‌آيد، چهار محور اساسي براي اعمال تحريم وجود دارد که عبارت است از تحريم موشک‌هاي بالستيک؛ به معناي تحريم تمام افراد، نهادها و مؤسسات حقيقي يا حقوقي که در توسعه برنامه موشکي ايران مشارکت دارند. تحريم‌هاي جديد تروريسم؛ به معناي اعمال تحريم عليه سپاه و تمامي افراد، نهادها و مؤسسات حقوقي مرتبط با سپاه به دليل حمايت از تروريسم!. اجرايي شدن تحريم‌هاي نظامي؛ به معناي مورد تحريم قرار گرفتن تمامي افراد، نهادها و مؤسسات حقيقي يا حقوقي که در فروش، تأمين، تعمير و انتقال تانک، خودروي زرهي، تسليحات با کاليبر بالا، هواپيماي جنگي، بالگردهاي تهاجمي، کشتي و ... به ايران ايفاي نقش نمايند. تحريم‌هاي حقوق بشري ... به اعتقاد کارشناسان، تحريم‌هاي جديد بندهاي 26، 28 و 29 برجام را نقض کرده و اعمال اين تحريم‌ها به دليل تعارض شديد با روح و متن برجام، در نهايت برجام را بي‌خاصيت خواهد کرد. نکته مهم که ايرانيان اعم از مسئولان و مردم، بر آن اتفاق نظر دارند، هدف قرار گرفتن قدرت دفاعي ايران از طريق تحريم‌هاي جديد از سوي امريکا است. امريکايي‌ها از طريق اعمال اين تحريم‌ها، به دنبال تضعيف عوامل اصلي اقتدار دفاعي ايرانيان هستند. تحريم‌هاي جديد بر اساس نظريه «تحريم ـ مذاکره ـ‌معامله»، وضع شده است. امريکايي‌ها چنين مي‌پندارند که تشديد تحريم‌هاي هسته‌اي در گذشته، ايران را به پاي ميز مذاکره کشاند و آنان با برجام‌هسته‌اي، برنامه‌ هسته‌اي خود را محدود ساختند. بر همين اساس اعمال تحريم‌هاي سنگين عليه قدرت دفاعي و عوامل اقتدار ايران، در نهايت جمهوري اسلامي را پاي ميز مذاکره خواهد کشاند و از اين طريق، مي‌توان روي قدرت دفاعي ايران معامله انجام داد و برجام‌هاي موشکي، منطقه‌اي و ... را شکل داد! بر همين اساس مي‌توان گفت، موشک‌هاي بالستيک و سپاه، بهانه‌هاي تحريم براي تحت فشار قرار دادن اقتصاد ايران است و امريکايي‌ها از طريق اين تحريم‌ها به دنبال تحت فشار قرار دادن مردم و ايجاد اختلافات داخلي در کشور هستند.
تلگرام و حريم خصوصي داعش
مجتبي اصغري در يادداشت روزنامه وطن امروز نوشت: استفاده انحصاري داعش از اپليکيشن ارتباطي «تلگرام» در طول يک سال اخير، نظر کارشناسان امنيت شبکه و مسؤولان حوزه ضدتروريسم را در اروپا و آسيا به خود جلب کرده است. هافينگتون‌پست در تحليلي از قول محققان حوزه افراط‌گرايي آنلاين نوشت: ما شاهد يک روند مشخص استفاده روزانه همه گروه‌هاي تروريستي از جمله داعش از تلگرام هستيم! کار به جايي رسيده که نظارت و کنترل محتواي آنلاين توزيع شده توسط داعش و ساير گروه‌هاي تروريستي به واسطه استفاده آنها از تلگرام بسيار سخت شده است. به عنوان نمونه اخبار و فيلم‌ها و اطلاعات حملات پاريس، منچستر و تهران حتي پيش از اظهارنظر مقامات رسمي ابتدا در کانال‌هاي داعش در تلگرام، با جشن و شادي منتشر شد. اين در حالي است که کنترل اطلاعات فجايع تروريستي اهميت بسيار زيادي در هدايت و صيانت از افکار عمومي دارد. ابزار تروريست‌ها براي فتح رواني جامعه، گسترش مقطعي موج خشونت و وحشت است. به عبارت ساده‌تر هدف از اعمال تروريستي به طور معمول ايجاد انفجار و کشتار بسيار وسيع نيست اما هر چه جمعيت بيشتري از حادثه، در لحظه وقوع مطلع شوند و بترسند، خسارات حاکميتي ترور بيشتر مي‌شود. پس کنترل تروريسم علاوه بر ايجاد امنيت، نياز به اشراف امنيتي بر ارتباطات و کشف روابط گروه‌هاي تروريستي و مديريت محتواي توليدي و توزيعي آنها دارد. علاوه بر آن محتواي توزيعي داعش در مسير عضوگيري از شهروندان نيز به کار گرفته شده است. به عنوان نمونه در ايران و اندونزي و حتي روسيه، عضوگيري داعش با اتکا به محتواي ترويجي کانال‌هاي تلگرامي گزارش شده است. حتي خريد و فروش دختران و پسران غنيمتي داعش نيز در بستر کانال‌هاي تلگرام صورت گرفته است.
چرا تلگرام؟!؛ تلگرام پيام‌رساني رمزنگاري شده است. يعني محتواي رد و بدل شده ميان مخاطبان را تبديل به رمز مي‌کند که همين موضوع منجر به تضمين امنيت تروريست‌ها شده است. داعش نياز به ارتباط مستقيم با مخاطبان جوامع مختلف دارد. قابليت تاسيس کانال در تلگرام، اين پيامرسان را به علت اشتراک‌گذاري محتواي عام با مخاطبان متنوع به زبان‌هاي مختلف، نسبت به ساير پيام‌رسان‌هاي آنلاين شخصي، شاخص کرده است. نظارت تلگرام بر محتواي توزيعي کاربران ضعيف است و محققان معتقدند داعش با تکنيک‌هاي خاص با سيستم فيلترينگ اين سرويس‌دهنده سازگار شده است. به همين دليل شرکت پاول دوروف برخلاف فيسبوک و تا حدي توئيتر، در کنترل تروريست‌ها موفق نبوده است. تلگرام تحت حاکميت هيچ دولتي نيست، در نتيجه براي عمل به قوانين ضدتروريسم تحت فشار نيست! اغلب کاربران اين اپليکيشن ايراني هستند و وزارت ارتباطات کشورمان نيز بسادگي توسط «پاول دوروف» مدير و موسس تلگرام، در طول چند سال اخير اداره شده است. دوروف حاکميت‌گريز است و براي دور زدن قوانين مالياتي کشورهاي مختلف جهان، شهروند يکي از گريزگاه‌هاي مالياتي است و شرکتش را در هيچ‌کجا ثبت قانوني نکرده است!
دولت الکترونيک دولتي براي مردم
در يادداشت روزنامه خراسان مي خوانيد: وزيرارتباطات روز گذشته فاز نخست پروژه دولت الکترونيک را راه اندازي وبا ترسيم چشم اندازي خوشبينانه، اعلام کردکه در اين فاز 440 خدمت از سوي 51 دستگاه اجرايي عرضه مي‌شود. واقعيت اين است که پياده سازي طرح دولت الکترونيک درايران اوايل دهه 80 کليد خورد.در واقع تصميم براي اجراي طرح دولت الکترونيک در ايران سابقه‌اي 15 ساله دارد به نحوي که آيين‌نامه اجرايي تحقق دولت الکترونيک ( تکفا) مربوط به سال 81 است که طبق آن، دولت وقت، مکلف به ارائه خدمات غيرحضوري به مردم در راستاي بهبود کيفيت، کاهش هزينه‌ها و گردش سريع اطلاعات بين دستگاه‌هاي اجرايي شد. اما متاسفانه با وجود تدوين و تصويب اسناد راهبردي متعدد، به دليل عدم هماهنگي دستگاه‌ها و بي توجهي دولت‌ها، در تمامي اين سال‌ها شاهد عملياتي شدن اين پروژه مهم نبوديم. آمارها نيز حکايت از تنزل مستمر رتبه ايران در فهرست‌هاي جهاني دارد، به گونه‌اي که از سال 2012 تا 2016 رتبه‌ جهاني ايران در دولت الکترونيک 74 پله تنزل يافته است. به زبان ساده، دولت الکترونيک بستري ديجيتالي براي ارائه خدمات دولتي به همه اقشار مردم در کوتاه ترين زمان است و بايد منجر به اين شود که همه شهروندان، شرکت‌ها وسازمان‌ها از طريق وب سايت‌ها در شبکه اينترنت يا اينترانت و بدون محدوديت مکاني و زماني به اطلاعات و خدمات دولتي دسترسي پيدا کنند وبراي انجام بسياري از امور اداري و فرايندهاي دولتي از خانه بيرون نيايند و از طريق رايانه يا حتي تلفن همراه کارهاي خود را انجام دهند و پيگيري کنند. دولت الکترونيک با پيامدهايي مانند ارائه خدمت، همچنين راهي براي ريشه کني فساد در نظام اداري و افزايش شفافيت است. اما متاسفانه با وجود وعده‌هاي مکرر مسئولان طي سال‌هاي اخير، همچنان مردم براي انجام امور خود ناچار به عزيمت به اداره مورد نظر و صرف ساعت‌ها وقت وهزينه هستند.متاسفانه پايگاه‌هاي اينترنتي دستگاه‌ها و سازمان‌هاي دولتي بيشتر شبيه تريبون اطلاع رساني و اخبار روابط عمومي‌ها شده که اغلب نيز تا ماه‌ها حتي به روز رساني نمي‌شودو دستگاه‌ها همچنان از اشتراک گذاري و تبادل اطلاعات خود طفره مي‌روند. بايد تا پايان برنامه پنجم يعني سال 94، حدود 70 درصد خدمات دستگاه‌ها به صورت الکترونيکي به مردم ارائه مي‌شد،اما متاسفانه با بررسي وضع موجود؛به نظر نمي‌آيد حتي يک چهارم خدمات دستگاه‌ها نيز به صورت الکترونيکي ارائه شده باشد چه برسد به 70 درصد!.
6 نکته در چند و چون برجام
محمدکاظم انبارلويي در يادداشتي براي روزنامه رسالت نوشت: 1- گفتند مي خواهيم با دنيا تعامل کنيم، نمي شود با دنيا قهر کرد. رفتند با ‌آمريکايي‌ها و شرکاي اروپايي آنها گفتگو کردند. دستاورد چه بود؟ غني‌سازي 20 درصد را متوقف و چرخ سانتريفيوژها را کند، آب سنگين اراک را بتن ‌آرمه کرديم، در خيابان‌هاي وين با وزير خارجه آمريکا قدم زديم. نتيجه چه شد؟ تقريباً هيچ! چفت و بست تحريم‌ها در دولت خاتمي محکم شد، در فتنه 88 به صورت يک تقاضاي رسمي از سوي فتنه‌گران از آمريکايي‌ها تثبيت شد اما شقاوت و پستي آمريکايي‌ها را برخي ناجوانمردانه به حساب مقاومت انقلابيون و بي تدبيري در ديپلماسي خارجي در داخل فاکتور کردند، لذا حاضر نيستند يک کلمه از بدعهدي و نقض پيمان آمريکايي‌ها حرف بزنند و همچنان لوله توپ تبليغات خود را به سمت منتقدين گرفته‌اند و يک نفس شليک مي کنند! 2- جامعه جهاني چه شد؟ يکي از اعضاي جامعه جهاني، روسيه بود که در مذاکرات 1+5 رودرروي ما مي نشست و ريخت جامعه جهاني را تثبيت مي کرد. امروز روسيه خود مشمول تحريم‌هاي ظالمانه آمريکاست. چيني‌ها مورد بغض ترامپ هستند. بين اروپايي‌ها در نزديکي و دوري از آمريکا، بگومگوست. اما هيچ کدام کاري از دست شان ساخته نيست. آمريکايي‌ها با پدر و مادر تحريم‌ها بلايي سر حقوق و روابط بين‌الملل آورده‌اند که افق روشني براي صلح در منطقه و جهان ديده نمي شود. کره شمالي مي گويد همه آمريکا را زير تيغ اتمي خود دارد . روس‌ها از اخراج صدها ديپلمات آمريکايي شروع کرده و وعده داده اند اقدامات تنبيهي و متقابل خود را اعمال مي کنند. در تهران هم رئيس جمهور ما تهديد کرده است؛ «آمريکايي‌ها اگر آبراه امن مي خواهند از اين رفتارها دست بردارند.» واقعيت اين است که دهان آمريکا و شرکاي او در منطقه در تنگه هرمز در دسترس ماست، دماغ آمريکايي‌ها در تنگه باب‌المندب نيز در دست ماست . ما اگر اراده مقابله به مثل داريم، دهان و دماغ آمريکايي‌ها را بايد محکم ببنديم، بعد ببينيم آمريکايي‌ها از کجا مي خواهند نفس بکشند؟ سيلي محکم به پدر و مادر تحريم ها از همين جا بايد شروع شود. طبيعي است آمريکايي‌ها مي روند بچه‌هاي خود را مي‌آورند، بچه‌هاي آمريکا در منطقه بايد بدانند اگر صدام توانست عليه ملت ايران کاري بکند، آنها هم خواهند توانست. 3- آمريکايي‌ها متن برجام را پاره کردند، روح آن را هم به آتش کشيدند. اما چند صفحه از برجام را حاضر نيستند نه پاره کنند نه آتش بزنند؛ آن چند صفحه همان تعهدات ايران است. اين را مي گويند منطق توافق آ‌مريکا به عنوان يک ابرقدرت در هزاره سوم!. با اين منطق چگونه مي شود برخورد کرد؟ آيا گفتگو راه حل است؟! اگر را ه حل بود که نتيجه مي‌داد. منطق آمريکا در توافقات و گفتگوها اين است که طرف مقابل هر چه دارد روي ميز بريزد تا تقسيم کنيم اما محکم با دو دست سرجيب‌هاي خود را گرفته‌اند و حاضر نيستند آنها را اندکي شل کنند. با اين منطق کدام دولتمرد است که برود سر ميز مذاکره بنشيند؟ 4- امروز ما مانده‌ايم با جماعتي که به هر قيمت مي خواهند برجام را حفظ کنند. کدام قسمت برجام را؟ همان قسمتي که ناظر به تعهدات ماست! اسم اين نوع سياست‌ورزي و فهم ديپلماتيک براي حفظ منافع و مصالح ملي را چه نام مي توان گذاشت؟ اينکه بحث کنيم اين «تحريم ها حجمي است»، «موضعي» نيست! يا بگوييم تحريم‌ ها فاحش است يا فاحش نيست!. يا با کمال تعجب گفته شود اين تحريم‌ها هسته‌اي نيست، از جنس موشکي و حقوق بشري است، چه فرقي در کل معامله مي کند؟ اين نوع نگاه ها به صورت مسئله و نهايتاً حل ناقص آن فوق العاده خطرناک است.مردم منتظر «اقدام»، «عمل» و «واکنش بهنگام» هستند. 5- آقايان رفتند برجام را با دموکرات‌ها بستند، برخي هم در داخل از ظهور عقلانيت دموکرات‌ها در مذاکرات برجام داد سخن دادند، امروز اشتهاي دموکرات‌ها در سنا و مجلس نمايندگان آمريکا در تدوين و تنظيم تحريم‌هاي مادر خيلي بيشتر از جمهوري‌خوا‌هان است و اصلاً 2 حزب نابکار حاکم بر آمريکا اختلافي در برخورد با ملت ايران ندارند و در اعمال خشونت و خصومت با ايران مسابقه گذاشته اند. در تهران برخي زنجيره ‌نويسان در اوصاف دموکرات‌ها و عقلانيت سياسي آنها داد سخن دادند و شروع کردند به بزک کردن چهره خبيث آمريکا. امروز اين جماعت در برابر بدعهدي و نقض عهد آمريکايي‌ها سکوت کردند، وقتي هم حرف مي زنند خباثت آمريکا در نقض برجام را توجيه مي کنند. با اين جماعت چه بايد کرد؟ دست به آنها بزنيم مثل ايام فتنه 88 کوچ مي کنند مي روند لندن، پاريس و واشنگتن!. 6- قبلاً گفته مي شد اروپايي‌ها کاره‌اي نيستند، آمريکا همه کاره و کدخداست و اگر با کدخدا ببنديم، اروپا را هم داريم. امروز معلوم شده است چفت و بست ما با کدخدا، جفت و جور نيست. اگر ما هم بخواهيم، آنها نمي خواهند. کدخدا مي خواهد ريشه ما را بزند. خوب با اين حساب چطور مي شود روي اروپايي‌ها حساب باز کرد؟اکنون وقت آن رسيده است که حد يقف پيش روي آمريکايي‌ها و تداوم نقض عهد آنها جايي محاسبه شود. چرا ما در نشست اخير کميسيون مشترک برجام با 1+5 رسماً نقض برجام را اعلام نکرده و به عنوان اعتراض رسمي ثبت نکرديم؟ اين تعلل باعث شده ترامپ احمق به فکر اين بيفتد که هنوز چيزي نشده است ايران را به عنوان ناقض برجام معرفي کند. با اين آش نخورده و دهان سوخته چه بايد کرد؟!.
يمن، فاجعه در سکوت
در يادداشت روزنامه جمهوري اسلامي مي خوانيد: نهادهاي حقوق بشري و افکار عمومي دولت کانادا را مورد انتقاد قرار داده‌اند که جنگ افزارهاي ارسالي اين کشور به عربستان در مقياس وسيعي در سرکوب شيعيان و شهروندان العواميه مورد استفاده قرار گرفته است. افکار عمومي و نهادهاي حقوق بشري از دولت کانادا خواسته‌اند در فروش تسليحات و جنگ افزارهاي جديد به عربستان تجديدنظر کند. سال گذشته عربستان 12 ميليارد دلار از کانادا سلاح خريداري کرد. کانادا تنها کشور تامين‌کننده و فروشنده سلاح به عربستان نيست بلکه در مقياسه با آمريکا، انگليس، فرانسه و حتي اسرائيل در رده‌هاي بعدي قرار مي‌گيرد. عربستان در سرکوب شيعيان و شهروندان العواميه، يک جنگ تمام عيار يکطرفه به راه انداخته و از مهمات جنگي و سلاح‌هاي پيشرفته خريداري شده از اين کشورها در انهدام خانه‌ها و حملات کور عليه شهروندان استفاده مي‌کند. شدت و دامنه عمليات جنگي عربستان در منطقه شمال شرق اين کشور به حدي است که اگر ابعاد آن به درستي و به طور کامل در مقياس جهاني معنکس شود، به زودي همه کشورها و حتي تامين کنندگان جنگ افزارهاي رياض، اعلام برائت کرده و خواستار توقف عمليات جنگي خواهد شد. اما چرا دنيا در اين زمينه ساکت است؟ پاسخ اين سئوال روشن است. عربستان با ايجاد يک منطقه بسته نظامي و برقراري سانسور خبري مانع از انعکاس حوادث تلخ و تاسف بار العواميه در سطح منطقه‌اي و جهاني شده است. علاوه بر اين، حتي آن دسته از اخبار و گزارش‌هائي که به بيرون درز کرده، نيز واکنش چنداني را به همراه نداشته است.
معيارهايي براي چينش کابينه دوازدهم
روزنامه جام‌جم در يادداشتي نوشت: با توجه به اين‌که موعد معرفي کابينه دوازدهم فرارسيده است، بايد ديد چه معيارهايي را مي‌شود مبناي انتخاب وزراي جديد يا جابه‌جايي مديران ارشد دولتي قرار داد. به‌نظر مي رسد اولين معيار اصلي کابينه جديد دولت دوازدهم بايد جوان گرايي باشد تا با بهره‌گيري از تحصيلکردگان کشور در تمام مراحل تصميم گيري ،چنين ظرفيتي ناديده نگرفته نشود .بايد پرسيد دولت آينده تا چه اندازه تصميم دارد تحول خواه و مبتکر باشد و روحيه تلاشگر وانقلابي را در خود زنده نگه داشته وبه دور از افراط وتفريط با تکيه بر چهار دهه نظام جمهوري اسلامي، به خوبي بتواند از مزيت هاي داخل،‌براي دست يافتن به تحولات وابتکارات بخصوص در نظام آموزش وپرورش وبخش فرهنگ کشور اقدام کند؛ چرا که همه مي دانند اين دو رکن اساسي فارغ از مسائل شعاري در تمام شئون کشور تاثير دارند. همچنين نبايد از اين نکته غفلت کرد که مرزبندي‌هاي جناحي و سياسي نبايد اساس انتخاب شايستگان قرار گيرد و اصل بر خلوص‌نيت افراد و ميزان خدمتگزاري در کشور باشد تا ‌ولو اين‌که افراد برچسب سياسي متفاوتي نسبت به دولت مستقر داشته باشند بتوانند با معيارهاي ذکر‌شده با عشق به آب وخاک و مردمشان خدمت کنند. ملاک ديگر نيز تاکيد بر همبستگي ملي است و دولت بايد در اين مسير،ارزش هاي يگانگي اقوام وقشرهاي مختلف را در اولويت قرار دهد تا بتواند ذيل هويت يکدست ويکپارچه وفادار به انقلاب اسلامي، اجازه ظهور وبروز سلايق مختلف را مهيا کند. نکته ديگر؛معيار چابکي وکارآمدي دولت است. دولت بايد با بهره گيري از روش هاي نوين و پيشرفته دنيا تلاش کند جديدترين ابتکارات را پيش بگيرد چون در نظام فعلي اداري بيشتر سازوکارها پوسيده وقديمي است وهر برنامه ونيت خوبي با شکست مواجه خواهد شد، لذا بهتر است اين دولت از وزرا ،معاونين ومديراني استفاده کند که داراي ويژگي چابکي وکارآمدي در اعلا‌درجه باشند واز روح چابک، فارغ از مباحث سني برخوردار باشند.
تحليف متفاوت آيين استقبال جهان از ايران
فريدون مجلسي کارشناس مسائل بين‌الملل طي يادداشتي براي روزنامه ايران نوشت: روز شنبه ايران مراسم تحليفي متفاوت را تجربه مي‌کند. مراسمي که در آن چهره‌ها و شخصيت‌هاي مهم بين‌المللي از کشورهاي مختلف جهان در ساختمان مجلس شوراي اسلامي ايران گردهم مي‌آيند تا شاهد سوگند رئيس جمهوري منتخب مردم ايران نزد نمايندگان آنها و آغاز رسمي فعاليت دولت دوازدهم جمهوري اسلامي ايران باشند. حضوري که به نحوي يادآور حضور مقام‌هاي بين‌المللي در نخستين مراسم تحليف حسن روحاني براي مسئوليت رياست جمهوري است و در عين حال معاني متفاوتي را نيز به دنبال دارد. چنانکه مي‌‌دانيم، حضور مقامات سياسي کشورهاي جهان در مراسم تحليف رؤساي جمهوري چندان امر مرسومي نيست و اين مراسم در اغلب کشورها يک آيين داخلي و خصوصي تلقي مي‌شود. اگر در معدودي از کشورها نيز ميهمانان خارجي حضور دارند، اين ميهمانان بر اساس روابط شخصي خود با فرد منتخب و نه به نمايندگي از کشور متبوع‌شان حضور مي‌يابند.

مطالبات از دولت دوازدهم
در يادداشت روزنامه صبح نو مي خوانيد: كابينه دوازدهم در آستانه معرفي و استقرار قرار گرفته است. آنچه مسلم است، آقاي روحاني در دوره جديد، هم از سوي اصلاح طلبان و هم از جانب اصول گرايان با چالش‌هاي جدي مواجه است. اصلاح طلبان از آن جهت كه به رغم همراهي‌هاي انتخاباتي در دولت جديد به سهم مطلوب خود نرسيده‌اند، به يك منتقد جدي دولت تبديل شده‌اند و جريان اصول گرا نيز در ادامه تفاوت‌هاي راهبردي و رويكردي، در جايگاه مطالبه گر اصلي قرار دارد. طبيعي است كه در اين دوره، اصول گرايان مطالبات خود را جدي‌تر از قبل پيگيري كنند؛ هم از آن جهت كه در انتخابات امسال از پشتوانه رأي منسجم ١٦ميليوني برخوردار شده‌اند و هم به اين دليل كه اصلي‌ترين نياز كشور را رفع معضلات اقتصادي و حل مشكلات اشتغال و توليد مي‌دانند. افزون بر اين، تساهل‌هاي فرهنگي صورت گرفته از جانب دولت، نگراني‌هاي عمومي در توجه به آرمان‌ها و ارزش‌هاي اسلامي و ملي را نيز برانگيخته است و از اين جهت، جريان انقلابي وظيفه خود مي‌داند به طور آتش به اختيار، اين دو حوزه يعني اقتصاد و فرهنگ را، به عنوان رويكرد اصلي وجهه همت خود قرار دهد.
پيشامد مبارک
در يادداشت روزنامه شرق مي خوانيد: تأثير اصلي حراج تهران، نه بر اقتصاد هنر که بر رونق‌بخشيدن به دادوستدهاي هنري است. دادوستدهايي که نهايتا فعال‌شدن بازار خريدوفروش آثار هنرمندان را در پي دارد. اين حراج سبب مي‌شود افراد جامعه به هنر توجه کنند. عده‌اي که در فراغت مالي زندگي مي‌کنند و توجه به هنر و زيبايي هم دارند و هنر در زندگي عادي‌شان دخالت مي‌کند، به واسطه حراج مي‌توانند به آثار هنري دسترسي داشته باشند. افراد پس از مدتي با عرضه آثار هنري يا با دادوستد آنها، متوجه لزوم زيبايي در زندگي مي‌شوند. اگرچه من گمان مي‌کنم در رويدادهايي مثل حراج تهران، نياز فرهنگي اندکي بر بُعد دادوستد سايه انداخته است. در‌هرحال اين حراج، پيشامد مبارکي است، حتي اگر سهمش در ترويج فرهنگ، اندک باشد. چنين رويدادي در درازمدت به تعالي‌بخشيدن شکل زندگي افراد و توجه به زيبايي و هنر کمک مي‌کند و سواد بصري را بيشتر مي‌کند. چنين اتفاقي، حتي بر قرمه‌سبزي درست‌کردن خانم خانه هم تأثير دارد، حتي بر دادوستد کسي که آهن‌فروشي هم مي‌کند؛ حتي بر چيدمان داروهاي يک داروخانه‌دار؛ چراکه آغشته‌شدن محيط اطراف به هنر، سليقه عمومي را بالا مي‌برد.
مشکلات ما سياسي است يا اقتصادي؟
محمدمهدي بهکيش در يادداشتي براي روزنامه دنياي اقتصاد نوشت: چند روز پيش صحبتي داشتم در محفل بزرگان بازار سرمايه. موضوع صحبت افق‌ها و چالش‌هاي سرمايه‌گذاري در کشور بود. در اين سخنراني تشريح کردم که اگر تصميم به افزايش درآمد ملي داريم، بايد حداقل يکي از عوامل تشکيل‌دهنده درآمد ملي افزايش يابد. يعني يا «مصرف جامعه» رو به افزايش گذارد يا «سرمايه‌گذاري» بيشتر شود يا «دولت» پول بيشتري خرج کند و بالاخره يا «صادرات» گسترش يابد. چگونگي رشد چهار عامل فوق را براساس آمارهاي منتشره رسمي تحليل کردم و در نهايت به اين نتيجه رسيدم که هر چهار عامل در حال کاهش بوده‌اند و دورنمايي براي افزايش قابل‌توجه آنان در دسترس نيست. برخي دوستان در اين جمع به من ايراد گرفتند که شما اقتصاددانان مشکل را تشريح مي‌کنيد ولي راه‌حل ارائه نمي‌دهيد و من در جواب گفتم ما کارشناسان اقتصاد مي‌توانيم راه‌حل‌هاي «فني اقتصادي» را ارائه کنيم. همانگونه که در بحث حاضر راه‌حل‌هاي ارائه شده براي ساماندهي بازار سرمايه را ارائه کردم که شامل بود براز بين بردن رانت اطلاعاتي، ساماندهي قوانين نکول و ورشکستگي، توسل به حسابداري به روز و ايجاد تنوع در عقود مالي. ولي زماني که مسائل سياسي مطرح مي‌شوند راه‌حل‌يابي از حيطه تخصصي ما خارج مي‌شود. براي دوستان مثال‌هايي آوردم که برخي را ذکر مي‌کنم. گفتم فرض کنيم که دولت برنامه دارد سرمايه‌گذاري را تشويق کند. سرمايه‌گذاران در ابتدا به حساب سرمايه در حساب‌هاي ملي بانک مرکزي مراجعه مي‌کنند و ملاحظه مي‌شود که حساب سرمايه حتي در دوره دکتر روحاني منفي است؛ يعني حتي در سال 1395 نيز خروج سرمايه جدي از کشور داريم. براي افزايش سرمايه‌گذاري پس از برجام اتفاقات بسيار مثبتي رخ داد. هيات‌هايي که به ايران آمدند بسيار فراتر از هر زمان ديگر در 37 سال گذشته بود و اکثرا براي اين گروه‌ها تشريح شد که ايران يکي از امن‌ترين کشورها در منطقه خاورميانه است. حتي مثال ترکيه را در اتاق بازرگاني آوردند که شرايط امن آن کشور رو به ناامني است؛ ولي سرمايه‌گذاران به‌خصوص اروپايي‌ها اظهار مي‌کردند که ما اروپاييان بسيار علاقه‌مند هستيم در ايران سرمايه‌گذاري کنيم؛ زيرا شرايط اقتصادي در اروپا نامناسب است. ولي چگونه مي‌توانيم در کشوري سرمايه‌گذاري کنيم که خود ايراني‌ها اقدام جدي براي سرمايه‌گذاري ندارند و نشانه آن آمار و ارقام خروج سرمايه است.
انتهاي پيام/
خبرگزاري ميزان: انتشار مطالب و اخبار تحليلي ساير رسانه هاي داخلي و خارجي لزوماً به معناي تاييد محتواي آن نيست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضاي رسانه اي منتشر مي شود.



منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۴۹۳۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رکوردی که نتانیاهو ثبت کرد

دولت نتانیاهو پیش از شروع جنگ غزه و از ابتدای روی کار آمدنش در سال ۲۰۲۲ به یکی از مهم‌ترین چالش‌های سیاسی و اجتماعی در داخل سرزمین‌های اشغالی تبدیل شد به طوریکه تظاهرات‌های بی‌سابقه علیه دولتش در شهرهای بزرگ نظیر تل‌آویو و اورشلیم (قدس) شکل گرفت. - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، مهدی بختیاری در یادداشتی نوشت: با گذشت 208 روز از آغاز جنگ غزه، موج ضدصهیونیستی بیش از پیش در کشورهای مختلف جهان گسترده شده است. اتفاقات اخیر در دانشگاه‌های مهم و بزرگ آمریکا و تظاهرات‌ بی‌سابقه دانشجویان و اساتید این دانشگاه‌ها در حمایت از مردم غزه و مخالفت با جنایت‌های اسرائیل در جنگ اخیر - که با سرکوب شدید پلیس آمریکا همراه شده است - را نباید دست‌کم گرفت.

آمریکا مهم‌ترین و بزرگ‌ترین حامی رژیم صهیونیستی است که در طول چند دهه گذشته هیچگاه چتر حمایت‌های بی‌دریغش چه در عرصه سیاسی و بین‌المللی، چه اقتصادی و چه تکنولوژیک و نظامی، یک روز هم از سر این رژیم جمع نشده است.

آمریکا با باز گذاشتن دست اسرائیل در انجام هرگونه جنایت و حمایت از آن در مجامع بین‌المللی شریک جرم اصلی آنهاست و دستش به همان اندازه به خون مسلمانان و مردم بی‌گناه و بی‌دفاع فلسطین آغشته است اما همین دولت جنایتکار آمریکا هم توان جلوگیری از افزایش موج ضدصهیونیستی در کشور خودش را ندارد. جنگ غزه و کشتار بی‌رحمانه مردم بی‌دفاع این منطقه که تعدادشان از 40 هزار نفر فراتر رفته (باز هم باید یادآوری کرد بیش از 70 درصد این شهدا را زنان و کودکان فلسطینی تشکیل می‌دهند) اسرائیل را در افکار عمومی به منفورترین واحد سیاسی جهان تبدیل کرده است.

دولت نتانیاهو پیش از شروع این جنگ و از ابتدای روی کار آمدنش در سال 2022 به یکی از مهم‌ترین چالش‌های سیاسی و اجتماعی در داخل سرزمین‌های اشغالی تبدیل شد، به طوری که تظاهرات‌های بی‌سابقه علیه دولتش در شهرهای بزرگ نظیر تل‌آویو و اورشلیم (قدس) شکل گرفت که خواهان سرنگونی دولت مستقر و انتخابات زودهنگام بودند؛ اتفاقی که اسرائیل پیش از آن، 5 سال مداوم با آن درگیر بود.

شروع جنگ غزه و ناتوانی دولت نتانیاهو در تحقق اهدافی که اعلام کرده بود (بویژه آزادی اسرای در دست حماس) بر شدت این مخالفت‌ها افزود و ساکنان سرزمین‌های اشغالی (چه خانواده‌های اسرا و چه سردمداران سیاسی و اپوزیسیون) همگی فقط یک شعار می‌دهند: سقوط دولت نتانیاهو و برگزاری انتخابات زودهنگام. بر این موضوع باید آغاز روند استعفا و برکناری مقصران شکست اسرائیل از حماس در 7 اکتبر را هم افزود که با استعفای «آهارون هالیوا» رئیس آمان (اطلاعات ارتش اسرائیل) آغاز شد و به نظر می‌رسد در روزهای آینده شاهد گسترش آن و درگیر شدن شخصیت‌های مهم‌تری نظیر رئیس ستاد ارتش و دیگران هم باشیم.

موج نفرت از رژیم صهیونیستی امروز نه فقط در سرزمین‌های اشغالی و نفرت از صهیونیسم نه فقط در کشورهای جهان اسلام، بلکه در دیگر نقاط عالم و کشورهای غیراسلامی نیز شکل گرفته است و این موج گسترده نه‌تنها اسرائیل را در جهان منزوی‌تر کرده، بلکه گریبانگیر بزرگ‌ترین حامی آن نیز شده است.

جو بایدن، رئیس دولت فعلی آمریکا رابطه چندان مطلوبی با نتانیاهو ندارد و به نظر می‌رسد فشار افکار عمومی نیز وی را در حمایت‌های همه‌جانبه از این رژیم و جنایاتش (برای مثال در موضوع حمله به رفح) با تردید زیاد مواجه کرده است.

البته همین‌جا باید یادآور شد دولت آمریکا هیچگاه نه حاضر است و نه می‌تواند دست از حمایت اسرائیل بردارد. اسرائیل مهم‌ترین حربه و امتیاز آنها در دل جهان اسلام و غرب آسیاست و اگر آمریکا روزی دست از حمایت رژیم اشغالگر بردارد (که اینچنین نخواهد شد) آن وقت دیگر هیچ کشور متحدی در منطقه روی آمریکا حساب باز نخواهد کرد (این کشورها چگونگی حمایت دولت آمریکا از صربستان، مصر، عراق، لیبی و دیگران را به چشم دیده‌اند).

با این حال به نظر می‌رسد در مقطع فعلی، دولت آمریکا هم حاضر نیست در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، همه داشته‌هایش را خرج نتانیاهو کند. رای ممتنع آمریکا به قطعنامه آخر شورای امنیت سازمان ملل در موضوع آتش‌بس هم از همین جهت قابل تحلیل است.

موجی که امروز در آمریکا برپا شده، ثمره همین حمایت‌های بی‌دریغی است که آمریکا از پول و آبروی مردم کشورش پای خون‌ریزترین رژیم یک قرن اخیر هزینه کرده است؛ موجی که نه آمریکا و نه پلیس قدرتمندش توان جلوگیری از آن و گسترشش به دیگر نقاط این کشور و حتی جهان را نخواهد داشت. گسترش این موج ضدصهیونیستی و همه‌گیر شدن آن در همه جای جهان فقط و فقط از توان یک نفر برمی‌آمد: بنیامین نتانیاهو!

منبع: وطن امروز

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • جنجال خانواده متوفی برای استفاده از اثر انگشت برای باز کردن قفل گوشی
  • تولد توافق امنیتی جدید عربستان و آمریکا در انتظار چراغ سبز اسرائیل/ آیا آمریکا مجوز غنی سازی را به عربستان سعودی می دهد؟/ ریاض در یک قدمی پیروزی بزرگ قرار دارد
  • امام جمعه کرج: این واداده‌ها چرا در برابر کتک زدن دانشجویان آمریکا سکوت کردند؟
  • ونزوئلا از ضرر ۲ میلیارد دلاری ناشی از تحریم‌ها در 4 ماه گذشته خبر داد
  • ضرر ۲ میلیارد دلاری ونزوئلا به دلیل تحریم‌ها
  • ونزوئلا از ضرر ۲ میلیارد دلاری ناشی از تحریم‌ها در ۴ ماه گذشته خبر داد
  • اتهامات آمریکا علیه روسیه نفرت‌انگیز و بی‌اساس است
  • بخش خصوصی؛ضدتحریم،ارزآور
  • رکوردی که نتانیاهو ثبت کرد
  • بخش خصوصی؛ ضد تحریم، ارزآور