Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - ماهنامه سپيده دانايي - مرتضي منادي، جامعه شناس تربيتي: در حوزه جامعه شناسي براي بررسي يک واقعه اجتماعي يا به تعبير دورکيم پديده اجتماعي (1987) اعم از مثبت مانند فرهنگ کتاب خواني، علاقه مندي به علم، پيشرفت يک موسسه اداري يا اقتصادي يا عملي و منفي مانند طلاق يا اعتياد، سه مرحله را طي مي کنيم: در مرحله نخست، شناخت موضوع و گستردگي آن در سطح جامعه در نظر گرفته مي شود؛ در مرحله دوم، شناسايي علل و عوامل و شرايط توليد آن و عواقب و پيامدهاي گوارا يا ناگوار پديده اجتماعي مد نظر است و مرحله سوم ارائه راه حل هايي است که آن مشکل را حل کند يا آن فعاليت مثبت را تقويت کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



نطفه تمامي اين مقولات اعم از مثبت يا منفي، نخست، در بخشي از جامعه شکل ميگيرد و به مرور زمان تقويت و انتشار مي يابد. دوم، نهادهاي مختلف اجتماعي در توليد و تقويت آن ها نقش دارند.

اين نهادها امروزه شامل خانواده، مدرسه، رسانه هاي تصويري رسمي مانند شبکه هاي ماهواره اي و شبکه هاي خاص اينترنت، شبکه دوستان و محيط محله هستند؛ از اين رو، تمامي نهادهاي اجتماعي مذکور، به خصوص خانواده ها، نهاد آموزش و پرورش (در گذر از مربيان علوم اجتماعي) ضمن اين که بايد اهل مطالعه و پژوهش باشند و در جريان مسائل روز علم و جامعه باشند، خود نيز در تشخيص واقعه هايي که در حال آفرينش هستند، وارد بشوند و در کنار و به کمک اساتيد دانشگاه در فهم و شناخت و کنترل و هدايت آن واقعه نقش ايفا کنند و در صورت منفي بودن واقعه با آموزش هاي لازم از همان دورانِ نهاد آموزش و پرورش با جلب همکاري والدين در کنترل آن واقعه فعاليت بکنند.

يکي از اين مشکلات فعلي که در جامعه ما در آغازين لحظات راه خود و در حال رشد است، بحث زندگي مشترک زوجيني است که مراحل شرعي، قانوني و عرفي را نپيموده اند، ولي با هم زندگي مي کنند اين پديده به «ازدواج سفيد» معروف است.





در اصل، ازدواج از تشکيل زندگي مشترک يک زن و يک مرد در زير يک سقف به وجود مي آيد تا طبق قوانين طبيعت، نيازهاي عاطفي، احساسي، جنسي، حمايتي، خدماتي و توليد مثلشان تامين و تضمين بشود و به نوعي تکامل بيابند؛ زيرا، نه زن و نه مرد بدون يکديگر زندگيشان کامل نيست. همچنين، شکل گيري ازدواج براساس قوانين «عرفي»، «قانون رسمي» کشور و «قانون ديني» هر جامعه اي به رسميت شناخته مي شود.

از آنجايي که ممکن است زوج جوان پس از طي گذر زماني از زندگي مشترکشان اختلافاتي، هر چند اندک بينشان به وجود آيد و در مواقعي سريعا تصميم به جدايي و متارکه بگيرند، قوانين عرف و قانون رسمي و موازين شرع، شرايطي را براي زن و مرد فراهم مي کنند که هم مانع جدايي سريع آن ها از يکديگر مي شود و هم استحکام زندگي شان را تضمين کند. ضمن اين که جدايي زن و مرد آسيب هاي فردي و اجتماعي را نيز به دنبال دارد که اين قوانين عرفي، قانوني و شرعي به نوعي آن ها را پيش بيني مي کنند؛ البته هيچ يک از اين قوانين مايل نيستند که زن و مرد بسوزند و در کنار يکديگر بسازند.

در اديان مختلف، براي مثال در مسيحيت با حضور در کليسا و در مقابل کشيشي و در اسلام با حضور يک روحاني در جمع خانواده ها دو طرف، زن و مردي که قصد تشکيل زندگي مشترک را دارند، با قرائت خطبه عقد تاييد اين کار را از منظر دين دريافت مي کنند. درواقع، حضور دين يک قرارداد اخلاقي و انساني را بين زن و مرد برقرار مي کند؛ لذا حضور اخلاقيات در هر لحظه از زندگي مشترک چنين خانواده هايي هم ضامن بقاء، هم ضامن استحکام، هم حافظ حريم و حرمت خانواده و هم مانع روابطي خارج از محدوده خانواده مي شود.

در قوانين رسمي جوامع غربي مثل فرانسه با حضور در شهرداري و ثبت قانوني و در جامعه ما در محضر ازدواج، و ثبت قانوني و در جامعه ما در محضر ازدواج، اين ثبت قانوني صورت مي گيرد. اين بخش نيز ضمانت قانوني تداوم زندگي مشترک را کرده و تلاش مي کند تا به بقاء اين زندگي جان بخشد. در اين حالت، قانون وظايفي را براي مرد و زن در نظر مي يرد تا حق هيچ يک از زوجين توسط ديگري پايمال نشود.

اين قوانين که وظايفي را هم در حين زندگي و هم بعد از جدايي يا طلاق (پرداخت مهريه، پرداخت نفقه و غيره) برعهده مرد يا زن (فقط در غرب) مي گذارد، مانعي تعمق برانگيز است تا مرد و زن جدي تر و عاقلانه تر به حل و فصل اختلافات خود بيانديشند و تا جايي که ممکن است از جدايي بپرهيزند و به عواقب و پيامدهاي آن نيز واقف شوند؛ البته نه اين که زن و مرد بسوزند و بسازند و به زندگي پُرتنشي ادامه دهند، بلکه، بياموزند و کمي بيانديشند که مشکلاتشان چقدر عميق و لاينحل اي سطحي و قابل حل است.

قوانين عرف در هر جامعه اي حضور خود را در آغاز زندگي مشترک نشان مي دهد تا در چگونگي شکل گيري و تداوم زندگي مشترک نقش ايفا بکند و در مواقع مشکلات همين قوانين عرفي حضور پررنگ خود را جهت رفع اختلاف هاي زوج مشکل دار نشان مي دهد.

وجود مراسم خواستگاري، مجلس بله برون يا به قول امروزي ها معارفه با حضور بزرگان دو خانواده مرد و زن، در نظر گرفتن مبلغي يا چيزي همچون تعداد سکه، ملک و غيره به عنوان مهريه، برگزاري مراسم عقد رسمي و سپس جشن شادي و شرکت و آشنايي دو خانواده عروس و داماد، دادن هداياي مختلف و...، همه اين ها با اندازه ها و کيفيت هاي متفاوت، هر يک شرايطي را براي زن و مرد فراهم مي کنند تا زندگي مشترک زوجين، هرچه شيرين تر، بهتر و مستحکم تر باشد.





ضمن اين که در صورت بروز کوچک ترين اختلاف ها، برخوردها و رفت و آمدهاي خانوادگي و دوستان، يادآور حضور هميشگي عرف در لحظات مختلف زندگي است و زن و مرد را به سمت حل مشکات و کاستن اختلافات و سازگاري با يکديگر سوق مي دهد.

ممکن است آشنايي قبلي دختر و پسري و به وجود آمدن علاقه و نهايتا عشق، تقاضاي زندگي مشترک را فراهم و شرايط قانوني، عرفي، ديني به دنبال آن اجرا بشود، يا برعکس، به شکل سنتي زندگي مشترکي شکل بگيرد و کم کم علاقه و عشقي به وجود بيايد.

در هر حال بعد از گذر زماني متفاوت، بسته به خواسته هاي پسر و دختر يا فرهنگ خانواده ها و جامعه و نيز به عنوان يکي از کارکردهاي تشکيل خانواده، يعني توليد مثل و جانشيني نسل بعد از خود، فرزند يا فرزنداني به دنيا مي آيند که داراي پدر و مادري مشخص باشند و در فضايي عرفي و قانوني و شرعي رشد کنند و بزرگ شوند. اين فرزندان به عنوان فرزندان اين زوج در نهادهاي مختلف اجتماعي ثبت و شناخته خواهندشد و در شرايط خوب و مقبول فرهنگ جامعه، وارد جامعه خواهندشد.

اصل ماجرا

اخيرا در جامعه ما زندگي مشترک بين زوج هايي بدون ازدواج، در زير يک سقف شکل مي گيرد که تقريبا پايبند به هيچ يک از قوانين عرفي، قانوني و ديني نيستند؛ يعني نه دخالت دين جهت آغاز زندگي شان وجود دارد، نه رسما در مراجع قانوني ثبت مي شوند و نه عرف، نقش چنداني در تشکيل زندگي شان دارد؛ بدين ترتيب، در سکوت شهر و در خلوت شب، زن و مردي، اکثرا جوان، تصميم مي گيرند تا ايامي نامشخص را در زير سقفي بگذرانند.

بدون شک توافق قلبي و عقلي طرفين که در ازدواج نوع رسمي مهم است، در اين نوع زندگي مشترک نيز وجود و اهميت دارد و چه بسا علاقه و عشقي هم چاشني آغاز اين نوع زندگي مشترک است. طبيعتا نيازهاي عاطفي، احساسي، جنسي، حمايتي و خدماتي هر دو طرف تامين و تضمين مي شود؛ ولي به دلايلي که ذکر خواهدشد، خطراتي اين گونه زندگي هاي مشترک يعني «ازدواج هاي سفيد» را تهديد مي کند. در صورت جدايي اين زوج، آسيب هايي براي هر دو طرف در پي خواهدآمد و البته در جامعه فعلي ما، بيشتر اين آسيب ها نصيب زنان خواهدشد.

نخست، شايد جاري نشدن صيغه عقد در شروع زندگي مشترک، براي تعدادي از زوج ها چندان مشکل ساز نباشد، به خصوص اين که غالبا اين گونه زوج ها پايبندي قوي نيست به احکام ديني ندارند يا اصلا ندارند؛ ولي به هر جهت غيبت دين، قرارداد اخلاقي در تشکيل زندگي شان را کم رنگ مي کند و وابستگي هاي اخلاقي در زمان بروز مشکلات احتمالي، نقشي را ايفا نمي کنند، بنابراين، اين زوج ها در غياب قوانين ديني و اخلاقي، يکي از پايه هاي بنيادي استحکام زندگي مشترک را از دست مي دهند.





دوم، فرهنگ فعلي جامعه ما هنوز براي پذيراي چنين زندگي هاي مشترکي نيست، زيرا از سويي، اين گونه زندگي ها بدون گذراندن شرايط عرفي خواستگاري و مراسم مختلف جاري در فرهنگ جامعه شکل گرفته اند و از سوي ديگر، غالبا دور از چشم خانواده ها و گاهي با مخالفت والدين تشکيل شده اند؛ لذا اين شيوه، نوعي زندگي مشترک مخفي تلقي مي شود.

همين مخفي کاري خود مي تواند خطراتي را به همراه بياورد. در صورت بروز مشکلات و اختلافات بين زوجنين که در همه زندگي ها امري طبيعي است، خانواده هاي دو طرف چندان خود را درگير ماجرا نخواهند کرد، زيرا، يا از تشکيل اين زندگي باخبر نبوده اند يا چه بسا ضمن باخبر بودن، مخالف بوده اند؛ در نتيجه، نبود قوانين عرف نيز پايه مهم ديگر کانون اين نوع خانواده ها را سست مي کند.

سوم، چون قانون رسمي جامعه اين نوع زندگي را تاييد و ثبت نکرده است، در صورت تولد فرزند نمي توان وي را در مراجع قانوني ثبت کرد و برايش شناسنامه اي يا هويتي ملي گرفت. هويت ديني وي نيز به سادگي هضم پذير نيست. از سوي ديگر، در صورت بروز اختلاف بين اين گونه زوج ها، مراجع ديني و قانوني به دليل غيبت در زمان تشکيل، نمي توانند کمکي بکنند و يقينا قصد کمک هم نخواهند کرد.

از همه مهم تر پس از تخريب اين گونه زندگي ها، مردها، ضمن آسيب ديدن، ممکن است مجددا با زن ديگري همين نوع زندگي را شروع کنند؛ ولي زن ها اتيکت يا برچسب (گافمن، 1386) يک زندگي مشترک قبلي را، بيشتر از مردان، بر پيشاني خواهندداشت و تشکيل زندگي مشترک دوباره برايشان به مراتب سخت تر از مردان خواهدبود.

شايد باز هم زنان به مانند مردان همين نوع زندگي را مجددا با کمي تاخير تجربه بکنند، ولي همچنان همان مشکلات قبلي از قبيل ترس از باروري و فرزندآوري بدون ثبت رسمي آن ها هم براي مرد و هم باري زن برقرار خواهدبود. فرزند نياوردن زوج در سال هاي بعد، هم خطرات کاهش جمعيت را به دنبال خواهدداشت، هم آسيب هاي رواني را براي مرد و زن به همراه خواهدآورد؛ زيرا در اکثر مواقع، از منظر رواني، هم مردها و هم زن ها پدرشدن و مادرشدن را که نيازهايي طبيعي هستند، آرزو مي کنند.

از همه مهم تر، ترويج چنين زندگي مشترک آسان و بي دردسر و کم خرج و بدون تشريفات قانوني و شرعي، به مرور زمان مسئوليت پذيري زندگي مشترک با تمام وظايف مختلفش را هم در مردان و هم در زنان کاهش خواهدداد و اين در آينده جامعه را با مشکلات جدي کم شدن مسئوليت ها نه فقط در عرصه خانواده، بلکه در سطح جامعه رو به رو خواهدکرد؛ زيرا بخشي از ويژگي هاي رفتاري، مثل نظم يا بي نظمي، مسئوليت پذيري يا بي مسئوليتي و...، به ديگر رفتارهاي اجتماعي انسان نيز سرايت مي کند.



جداي از احتمال شيوع فساد و آسيب هاي مختلف اجتماعي که اين گونه زندگي هاي مشترک به همراه دارد، پرداختن به اين موضوع در سطح جامعه و آگاه کردن نسل جوان جامعه در اين باره مساله اي حياتي است. نبايد به سادگي از کنار معضل اين سبک زندگي جديد گذر کرد.

بدانيم جامعه ما به مانند جامعه مدرن غرب نيست، ارزش ها (خوب يا بد)، هنجارها (کار خوب يا بد)، آداب و رسوم و قوانين و فرهنگ ما قدمتي ديرينه دارد و با آن ها نمي توان مبارزه کرد. فرهنگ ما با فرهنگ غرب متفاوت است و يک باره نمي توان تکه اي از فرهنگ جامعه غرب را برگزيد و اجرا کرد، يا بخشي از فرهنگ جامعه غرب را برگزيد و اجرا کرد، يا بخشي از سبک زندگي آنان را تقليد کرد و بي توجه به پيامدهاي آن بود.

با توجه به اين که ارزش هاي اخلاقي که متاثر از دين هستند، قوانين عرفي که در خانواده و جامعه آموخته مي شوند و قوانين جاري مملکتي که آموزش آن ها در خانواده و سپس نهاد آموزش و پرورش و رسانه ها انجام مي شود، نخست خانواده ها، سپس برنامه هاي کارشناسي رسانه ملي و معلمين رشته هاي علوم اجتماعي بهترين، مجرب ترين، آگاه ترين و باصلاحيت ترين افراد هستند که مي توانند با آموزش اخلاقيات، عرف و قانون در ارتباط با مسائل مختلف، از خوبي ها و مضرات و آسيب ها به دانش آموزان آموزش هاي لازم را بدهند، زيرا تمامي اين عناصر اکتسابي هستند؛ بدين ترتيب، جوانان آتي از قبل در جريان واقعه هايي که هم براي خودشان مضر و هم براي جامعه آسيب زا هستند، قرار خواهندگرفت و از آن ها پرهيز خواهندکرد.

منابع:

- گافمن اروينگ (1386). داغ ننگ. چاره انديشي براي هويت ضايع شده. ترجمه مسعود کيانپور. تهران، نشر مرکز.

- منادي مرتضي (1384). جامعه شناسي خانواده، تحليل روزمرگي درون خانواده. تهران، نشر دانش

- Durkheim Emile (1987). Les regles de la method sociologique. Paris, PUF


منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۶۹۸۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دشمنان برای رواج بی حیایی و بی عفتی در جامعه تلاش می کنند

به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام ذوالفقار جبرائیلی ظهر یک شنبه در جمع کارکنان و خانواده‌های یگان پدافند شمالغرب کشور در تبریز اظهار کرد: حجاب و عفاف نماد ارزشمند دین مبین اسلام و یک فرهنگ ارزشی و ملی در جامعه ایرانی است.

وی با بیان اینکه دشمنانِ ارزش‌های الهی و دینی با رواج بی حیایی و بی عفتی در جامعه به دنبال آسیب به بنیان خانواده هستند افزود: فرهنگ عفاف و حجاب علاوه بر یک مقوله ارزشی و اجتماعی از ملزومات قانونی کشور است که رعایت آن برای تک تک اقشار جامعه ضروری و لازم الاجراست.

حجت الاسلام جبرائیلی با تاکید بر لزوم پاسداشت حجاب و عفاف در جامعه اسلامی، گفت: حجاب و عفاف نماد اسلامیت جامعه، تکریم مقام زن، نشانه حرمت و ارزش انسانیت و بلوغ عقلانی شهروندان جامعه اسلامی است.

وی تصریح کرد: یکی از پایه‌ها و اساس جامعه ایرانی نهاد خانواده است که دشمنان با ابزار و ساز و کارهای گوناگون می‌خواهند این بنیان مستحکم را کم رنگ و از بین ببرند.

کد خبر 6091059

دیگر خبرها

  • دشمنان برای رواج بی حیایی و بی عفتی در جامعه تلاش می کنند
  • نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعی
  • شبکه نمایش خانگی مروج چه اندیشه‌ای است؟!
  • آغاز زندگی مشترک دو زوج ناشنوا در سلامت شهر
  • بهره‌مندی ۳۶۰ هزار نفر از خدمات روانشناختی در مازندران ‌
  • عروسی‌هایی بدون تالار و تشریفات
  • بهره‌مندی بیش از ۳۶۰ هزار نفر از خدمات مشاوره بهزیستی مازندران
  • ۲۳ درصد پرونده های مشاوره طلاق در مازندران منجر به ساز شد
  • حفظ کیان خانواده سلامت جامعه را ارتقا می‌دهد
  • معلمان سکانداران علمی جامعه هستند