Web Analytics Made Easy - Statcounter

بازیگر سریال "ولایت عشق" گفت: متاسفانه فرهنگ‌سازی حال حاضر همه و همه به نقش اول‌های دختر و پسر ختم می‌شود. کل داستان دیدار یک پسر که از قضا خوشگل با یک دختر شده و حالا در هر فیلمی رنگ و لعابش فرق می‌کند

خبرگزاری میزان: اکبر زنجانپور بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون درخصوص کاهش تولید آثار تاریخی و مذهبی در سینما گفت: به نظر من تولید آثار تاریخی در سینما بسیار هزینه بردار است و تهیه‌کنندگ خصوصی از پس آن بر نمی‌آید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
این گونه کار‌ها باید همه جوره از سوی نهاد‌ها و دولت حمایت شوند تا تهیه‌کنندگان بتوانند به سمت تولید آثار تاریخی بروند.

وی درباره کم‌کاری هم نسلان خود در عرصه بازیگری افزود: من آرزویم این است که کار خوب تولید شود و در آن بازی کنم. یک بار به دنیا آمده‌ام و آن یک بار هم رو به پایان است و فعلاً باید بیکار بنشینم تا به دنیای دیگری بروم. این درست نیست که من و هم‌نسلان من بیکار باشیم چون فارغ از اینکه من بازیگر باید کار کنم، آنها می‌توانند از تجربیات امثال ما استفاده شود.


بازیگر سریال ولایت عشق درباره سختگیری خود در انتخاب نقش تاکید کرد: من نمی‌توانم هر نقشی را بازی کنم و باید در قبال آثاری که انتخاب می‌کنم مسئول باشم. یک بازی خوب و متعهدانه می‌تواند از کار تاریخی گرفته تا آثار اجتماعی را شامل شود، اما کلاً این روز‌ها کار خوب کم شده است. در حال حاضر اکثر آثار تولیدی سینما گذری است یعنی بدون وقت گذاشتن و تفکر ساخته می‌شود و می‌گویند حالا این صحنه را بگیریم تا ببینیم چه می‌شود. خب من نمی‌توانم در چنین آثاری که بدون تفکر ساخته می‌شوند بازی کنم.

وی سینمای ایران را تحت تاثیر آثار ترکیه‌ای دانست و تصریح کرد: متاسفانه فرهنگ‌سازی حال حاضر همه و همه به نقش اول‌های دختر و پسر ختم می‌شود. کل داستان دیدار یک پسر که از قضا خوشگل با یک دختر شده و حالا در هر فیلمی رنگ و لعابش فرق می‌کند، اما کلیت همین است. این تفکر هیچ جای دنیا به جز ایران و هند نیست. متاسفانه این نوع از ساخت آثار کاملاً شبیه فیلم‌ها و سریال‌های ترکیه‌ای شده است.

بازیگر سریال "مختارنامه" با نقد سینمای به اصطلاح بفروش اضافه کرد: در دوره ما بازیگر باید توانایی‌های زیادی داشت و این طور نبود که فقط برای دوربین چشم و ابرو بیاییم. به نظر من همه این مشکلات از سیاست‌گذاری غلط فرهنگی ناشی می‌شود. سیاست‌گذاریی که برپایه درآمدزایی سریع یک اثر بوده و تولیدکننده می‌خواهد بدون هیچ زحمتی به به پولی هنگفت برسد. خب با این نگاه مشخص است که جایی برای تولید آثار خوب سینمایی باقی نخواهد ماند. ما تهیه‌کننده و بازیگر و کارگردانان بزرگ و بسیار خوبی داریم، اما در حال حاضر آن کسی که کارش را بلد است با هر سنی هم که باشد بیکار است.


وی با اشاره به نفوذ سینما در تئاتر اذعان کرد: فیلم‌های حال حاضر سینما سرگرمی‌های الکی هستند و بالاخره این نوع از آثار فروش خوبی هم دارند. این آثار الکی علاوه بر سینما در تئاتر هم وجود دارند. این‌ها یک مشت کار سهل‌الوصول هستند که به سادگی درست شده و سریعاً به پول می‌رسند.

بازیگر سریال "تنهایی لیلا" بازیگری را حرفه‌ای دشوار توصیف کرده و افزود: من و امثال من یاد گرفتیم که برای رسیدن به کعبه آمال باید بسیار تلاش کرد و سختی کشید. سختی اصلاً چیز بدی نیست، زیرا تا سختی نباشد لذتی وجود ندارد. مخصوصاً در هنر باید همواره سختی کشید تا بالاخره روزی به سعادت و سرمستی رسید. آن کسی که رنج نمی‌برد سواد آن را ندارد تا بداند چگونه می‌توان به سرمستی جانان رسید. این کار‌های دم دستی حال حاضر سینما نمود کاملی از بی‌سوادی هستند.

وی انتخاب آثار توسط بعضی بازیگران در ایران را نامناسب دانست و ادامه داد: بازیگری در همه جای دنیا کار بسیار سختی است، اما صحبت اینجا است که اغلب بازیگران حال حاضر سینمای ما اصلاً بازیگر نیستند. بازیگر و هنرمند باید انتخاب کند و این نیست که هرکاری را انجام دهد. این‌ها اصلاً درکی از بازیگری ندارند. برای بازیگری واقعی همواره کار کردن سخت است. ما بازیگران خوب فراوان داریم، اما اکثراً در خانه هستند.

بازیگر سریال "آوای فاخته" بسیاری از بهترین بازیگران ایران را خانه نشین دید و تاکید کرد: بازیگران امروزه شاید استعدادی داشته باشند، اما اصلاً روی آن تمرینی انجام نمی‌دهند و صرفاً با برخی کار‌های سطحی خود را بازیگر می‌نامند. شما فکر نکنید که بازیگران خانه‌نشین ما را کنار گذاشته‌اند، آن‌ها خودشان عطایش را به لقایش بخشیده‌اند و ترجیح می‌دهند که در چنین سیستمی اصلاً حضور نداشته باشند.

وی مشکلات هنر نمایش را مشکلاتی سخت تصویر و اضافه کرد: اوضاع تئاتر ایران فاجعه و فلاکت‌بار است. من از روز اول این روز‌ها را می‌دیدم و مخالف جدی تئاتر خصوصی بودم. همیشه گفته‌ام تئاتر خصوصی معنا ندارد و تئاتر باید تحت حمایت دولت باشد. الان شخص آب انبار خانه‌اش را کلاس آموزشی تئاتر کرده است.

این بازیگر پیشسکوت سینما و تئاتر، با نقد حضور بازیگران سینما در تئاتر افزود: این روز‌ها همه در تئاتر به فکر فروختن هستند و بازیگرانی که در سینما کارشان کساد شده به تئاتر می‌آیند تا از این طریق پول در آورند و کمبودشان در سینما را جبران کنند.

وی در همین راستا تصریح کرد: فروختن و فروش اصلاً وظیفه تئاتر نیست. قرار تئاتر این نیست که به هر قیمتی بفروشد. جدیداً هم یاد گرفته‌اند که یک نفر را هر شب دعوت می‌کنند و کار را به وی تقدیم می‌کنند تا کسی با کیفیت بد اثرشان مخالف نباشد.

بازیگر فیلم پل خواب اعتراض را حق مخاطب تئاتر دانست و بیان کرد: تماشاگر تئاتر حق دارد حتی در حین اجرا به تئاتر اعتراض کند اما این تبلیغات و هیاهو‌ها قدرت نقد و انتقاد را از مخاطب تئاتر گرفته است. این مساله بفروش بودن تئاتر را نابود کرده است. وظیفه تئاتر روشن‌گری و انسان سازی است نه فروش.

زنجانپور با اشاره به فعالیت‌های خود خاطرنشان کرد: این روز‌ها تمام تلاشم را انجام می‌دهم تا بتوانم اجرای مدرنی را از نمایش شاه لیر را روی صحنه ببرم. البته منظورم از مدرن معلق زدن روی صحنه نیست بلکه به دیدن آثار نقاشی، تئاتر و سینمای مدرن می‌روم تا کاری فراخور زمان خود ارائه دهم.

منبع: فردا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۷۸۲۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟

فریدون جیرانی در آخرین گفت‌وگوی ویدئویی خود در «اعتمادآنلاین» روبروی ابوالحسن داوودی، کارگردان و تهیه‌کننده و فرهاد توحیدی، فیلمنامه‌نویس نشست و درباره شرایط روز سینمای ایران سخن گفتند.

در بخشی از این گفتگو فریدون جیرانی به سینمای عباس کیارستمی و تاثیر آن در دهه ۷۰ شمسی پرداخته است و با مهمانان به بررسی آن شرایط و دوره‌های پس از آن پرداخته‌اند.

به گزارش اعتمادآنلاین، در ادامه این بخش صحبت‌های جیرانی و ابوالحسن داوودی را می‌خوانید و می‌بینید:

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

در تحلیل دولتمردان فرهنگی دهه ۷۰ خیلی از عناصر که ممکن است به تعبیر الان مزاحم به نظر بیایند، کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود

*تفکر عباس کیارستمی با خانه دوست کجاست و کلوزآپ باعث شد روشنفکری تمام دنیا متوجه این‌جور سینما شوند و تاثیر جهانی گذاشت.

داوودی: و امر مهمی که داشت اینکه در تحلیل خیلی از دولتمردان فرهنگی آن زمان خیلی از این عناصر که ممکن است به تعبیر الان عناصر مزاحم به نظر بیایند، آن زمان کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود. یعنی یک جوری چهره جمهوری اسلامی را در دنیا یک چهره جذاب‌تر و قابل قبول‌تری نشان می‌داد.

در عرصه فرهنگ معمولاً سیاست‌هایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه می‌شود

*چهره را خیلی عوض کرد.

داوودی: اشکال بزرگی که در روش و سیستمی که به نظر می‌آید حاکمیت بعد از این جریان در پیش گرفت، [این است که]به نظرم حاکمیت را بیشتر تبدیل کرد به یک حاکمیت ترسیده که برای اینکه از شرایط پیشگیری کند درخت را از بن برید. یعنی سعی کرد درخت را به‌نوعی از ریشه دربیاورد یا خشک کند، نفت بریزد که ریشه‌اش هم خشک شود؛ و این توجه را نداشت که همه این عناصر حتی منتقدترین‌شان، حتی کسانی که به نظر اوج اپوزیسیون جریان حاکمیت می‌آیند، نهایتاً در این سیستم پیچیده فرهنگی و ارتباطی که در دنیا هست می‌توانند منافعی را هم برای دولت بیاورند. به‌خصوص در حوزه فرهنگ. در حوزه سیاست اگر این را ببینید سیاست برخورد‌های خیلی سلبی و تند و تیز را ممکن است جواب بدهد، اما در عرصه فرهنگ معمولاً سیاست‌هایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه می‌شود. شمشیر دولبه‌ای که بعد از یک مدتی بیشترین خسارت را برای خود آن شمشیرزن به وجود می‌آورد. این چیزی بود که دوستان تحلیل نکرده بودند.

جشنواره فجر به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد/ قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، می‌گوییم جیرانی چرا بسازد؟

در واقع شاید مهم‌ترین مساله‌ای که وجود داشت این بود که در این دوره دوستان کاملاً بدون هرگونه تحلیلی بر اساس شرایط مدرن امروز سینما و جامعه رفتاری را پیشه کردند که از همین الان می‌بینیم خسارت‌هایش چگونه اتفاق افتاد. مثلاً جشنواره فجر تقریباً جزو دولتی‌ترین جشنواره‌های دنیا محسوب می‌شود. به خاطر مناسبتش، ویترینش، به خاطر اینکه سال‌های سال همه درگیرش بوده‌ایم. اینکه جشنواره فجر همواره زیر سایه سالگرد انقلاب حرکت کرده و تبدیل به ویترینش شده، با همه لطمه‌هایی که زده، اما باعث شده خود این جامعه در دورانی تبدیل به یک چهره ملی و سبب ارتباط بین این دو هم بشود؛

یعنی بین حاکمیت و مردم و به‌خصوص بخش فرهنگی و سینمایی. الان تصویر جشنواره فجر را نگاه کنید. جشنواره فجر واقعاً به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد که یک نهاد و جریان حکومتی برگزار می‌کند تا چهره‌ای که هم اهالی سینما و هم مردم آن را پذیرفته بودند که این شرایط به دلیل وضعیتی که داریم بهترین شکلی است که می‌تواند الان برگزار شود. اشکالاتش را هم پذیرفته بودند، اما الان اتفاقی که از سال گذشته به شکل عمده و آشکار شروع شد، تاثیرش را همین امسال چقدر در سطحی شدن و از دست دادن کیفیت گذاشته است. از دست دادن هویت به‌خصوص حتی بخشی که مربوط به حاکمیت بود.

یعنی این به نظرم خسارتش بسیار عمده‌تر از چیزی است که جشنواره فجر برای مردم داشت و دوستان این را در تحلیل خودشان متوجه نشدند که هر کدام از این اتفاقات، از این شمشیر از رو بستن‌هایی که در واقع نفی کردن یک طیفی که فکر کنند چرا برویم دنبال اینکه آقای جیرانی چه چیزی می‌خواهد بسازد. اصلاً آقای جیرانی چرا باید فیلم بسازد. وقتی این تفکر غالب می‌شود و این می‌شود که قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، می‌گوییم جیرانی چرا بسازد؟

سینمای ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره می‌خورد به این دلیل که نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند

این تفکر خسارتش قبل از هر چیز به خودشان برمی‌گردد. به این دلیل که سیستمی که در تحلیل شما و فرهاد هم بود، رشد کردن سینمایی ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره می‌خورد. چون سینمای پروپاگاندا به دلیل اینکه نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و پل‌هایی را که مخاطب خودش نیاز دارد با درک و سلیقه خودش کشف کند و واردش شود، نمی‌تواند آن‌ها را بسازد؛ بنابراین روزبه‌روز چه دولت بخواهد چه نخواهد، گران‌تر و غیرقابل ساخت‌تر می‌شود و به جایی می‌رسد که دیگر سینما، حتی سینمای پروپاگاندا، امکانش از دست دولت و نهاد‌های سازنده هم خارج می‌شود. چون این‌ها مخاطب ندارند.

در تولیدات سال قبل، تعداد محدود محصولاتی که بنیاد فارابی به عنوان مهم‌ترین بنیاد تقویت‌کننده سینما که به این دلیل شکل گرفته بود... به این دلیل که حمایت کند یکسری محصولات ساخته شود تا رابط بین فرهنگ ایدئولوژیک و حاکمیتی و مردم باشد...، اما عملاً به چه سرنوشتی دچار شده؟

محصولات امسال هیچ شانسی در ارتباط با مخاطب ندارند/ کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون می‌آید جواب نمی‌دهد

سال گذشته و امسال تقریباً ۲۰ محصول داشتیم که از این تعداد تماماً در اختیار نهاد‌های مختلف بوده و سرمایه‌هایی که بیشتر سرمایه‌های دولتی بوده‌اند و شاید به جز یکی دوتا- که احتمال دارد بر اساس آن چیزی که دیده‌اند باشد، من هیچ کدام از محصولات امسال را ندیده‌ام-، اما کسانی که دیده‌اند به جز یکی دو مورد بقیه‌شان هیچ‌گونه شانسی برای اینکه کمترین اقبالی را بتوانند در ارتباط با مخاطب و مخاطب عام به وجود بیاورند [نداشتند]نه یک گروه خاص، گروه انتخاب‌شده که پول بدهند.

کسانی که تصمیمات فرهنگی می‌گیرند با شرایط و کسانی روبه‌رو می‌شویم که همان مثال معروف را به یادمان می‌آورند که بر سر شاخ نشسته‌اند و بن می‌برند و متوجه نیستند که این رفتار خشن، سلبی و تحریک‌کننده که پیش گرفته‌اند، فرار به جلویی که می‌بینیم که روزبه‌روز بیشتر می‌شود، این لجبازی از طرف تمام تصمیم‌گیران نسبت به اینکه همین است که هست، این سیاست حتی وقتی به جایی می‌رسد که دیدیم بعد از جشنواره فجر وقتی این میزان مهجوریت را مشاهده کردند، به جای اینکه این را تحلیل کنند، روزنامه معروفی که بیشتر از همه نسبت به این داستان واکنش دارد، عنوان می‌کند چه خوب شد که پای همه این عناصر را از سینما قطع کردید و ما همین را می‌خواستیم.

این کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون می‌آید، به نظر می‌آید اولین چیزی است که ممکن است به ذهن هر آدم عامی بیاید که برای اینکه با یک مساله و بحران حاد روبه‌رو شود، چیزی که فکر می‌کند می‌تواند عامل بحران باشد از اول سرش را قطع کند. این فرهنگ جواب نمی‌دهد. این در سینما جواب نمی‌دهد. اتفاقی که شاید افتاده و دوستان کاملاً ندیده گرفته‌اند تغییر ماهیت جریانات و نوع ارتباطات فرهنگی است که سینما جزو عمده‌ترین‌شان است.

در بین محصولاتی که تولید می‌شود که حتی مربوط به سینمای زیرزمینی هم نیست؛ همین فیلم آقای صناعی‌ها فیلمی است که خیلی مشخص و قانونی پروانه ساخت گرفته و با همه اصول و نظارت‌های دوستان ساخته شده، اما چرا تبدیل می‌شود به یک جریانی که مثل لیف خرما نمی‌دانند چه‌کارش کنند. فیلمی که همه مراحل قانونی را طی کرده و بر آن اساس ساخته شده.

اگر بخواهیم به تعبیر همان اواسط دهه‌های ۶۰ و ۷۰ نگاه کنیم، این فیلم باید از جانب مردم و حاکمیت افتخار سینمای ایران باشد. ممکن است حاکمیت نسبت به آن نقد هم داشته باشد هیچ ایرادی ندارد می‌تواند نقدش را داشته باشد، اما از یک طرف به عنوان یک تصویری [که جامعه آزاد را نشان می‌دهد]، جامعه‌ای که در آن امکان حرف زدن و ابراز سلیقه‌های مختلف وجود دارد، بیش از هر چیزی آن فیلم می‌تواند به حاکمیت و جریان بین‌المللی کمک کند. ۴۰ سال است که با پوست و گوشت و استخوان و تورم این را تجربه می‌کنیم که هیچ جور از این شرایط جهانی جدا نیست.

دیگر خبرها

  • بازیگر قدیمی سینما به کما رفت + عکس
  • کدام فیلم‌های سینما به جامعه کارگری ادای دین کردند؟
  • سینما به روایت «آپاراتچی»
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
  • فیلمبردار سینمای ایران درگذشت
  • سینما بدون چهره کارگر ایرانی
  • «مست عشق» ، زمانی برای مستی سالن های سینما / روایت مولانا و شمس ، پدیده ای فراتر از اکران
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
  • اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار
  • (ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟