ماجرای قتل فجیع مادر و نوزاد ۱۱ ماهه در مشهد+عکس
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۲۸۲۷۳۸
به گزارش شریان نیوز،در این لحظه پسر۱۱ ماهه ام را از زیر پیکر غرق به خون همسرم در حالی بیرون کشیدم که گریه می کرد و جغجغه اش در زیر جسد مادرش مانده بود. او را به دیوار آجری کوبیدم و پیکرش را به آن سوی حصار انداختم!!
به گزارش خراسان، سحرگاه پنج شنبه گذشته درحالی که قاضی ویژه قتل عمد مشهد مشغول رسیدگی به یک پرونده جنایی در شمال شهر بود ناگهان صدای زنگ تلفن همراه رشته سخنان وی را برید و سکوت صبحگاهی در محل حکم فرما شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عقربه های ساعت روی ۸ صبح قفل شده بودند که مقام قضایی ادامه تحقیقات درباره پرونده جنایی مذکور را به وقت دیگری موکول کرد و به همراه کارآگاهان اداره جنایی عازم جاده مشهد – چناران شد. لحظاتی بعد بی سیم ها به کار افتاد و قاضی ویژه قتل نیز با صدور دستورات تلفنی اوضاع را زیرنظر داشت.
درحالی که خودروهای پلیس آژیر کشان از رانندگان عبوری می خواستند تا راه را برای عبور نیروهای انتظامی باز بگذارند، مقام قضایی به صورت تلفنی مشغول بررسی موضوع و چگونگی کشف اجساد شد.
مامور انتظامی کلانتری محل عنوان کرد: مردی که اجساد همسر و فرزندش پیدا شده به همراه پسرعمویش در کلانتری حضور دارند و مدعی هستند که زن جوان از ۳ روز قبل برای رفتن به منزل پدر شوهرش از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است.»
در این هنگام بود که قاضی میرزایی با طرح چند سوال تلفنی دیگر و در حالی که دستور حفظ صحنه حادثه را صادر می کرد از نیروهای انتظامی خواست ۲ مرد مذکور نیز برای پارهای توضیحات در کلانتری حضور داشته باشند! قاضی گوشی تلفن را قطع کرد و با این جمله که «این پرونده جنایی هم بسته شد!» تعجب همه را برانگیخت.
بازپرس با تجربه شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب که حیرت را در چهره های سرنشینان خودرو می دید، ادامه داد: این جنایت وحشتناک یک سناریوی از پیش تعریف شده است و تنها یک ساعت کافی است تا قاتل مادر و فرزند به جرم خود اقرار کند!قاضی میرزایی گفت: آنچه درباره چگونگی کشف اجساد بیان می شود، صحت ندارد و یک ماجرای ساختگی است بنابراین فردی که این صحنه ها را در ذهن خود ساخته است، قاتل زن جوان و فرزند خردسالش است.
بنابر این گزارش، حدود ۲۰ دقیقه بعد بود که کارآگاهان ورزیده اداره آگاهی و قاضی ویژه قتل عمد وارد زمین بزرگی شدند که دیوارهای بلندی از آجر اطراف آن را محصور کرده بود. جسد زنی که آثار شکستگی جمجمه بر سر وی مشهود بود، خون آلود روی خار و خاشاک قرار داشت. نوع پوشش زن جوان بیانگر آن بود که وی لباس های بیرون از منزل پوشیده اما خون های ریخته شده در محل نشان می داد که جنایت در همین زمین محصور رخ داده است.
لحظاتی بعد جسد نوزاد ۱۱ ماهه ای که در آن سوی دیوار افتاده بود، چشم های رهگذران و رانندگان عبوری را اشکباران کرد.
این نوزاد نیز به طرز دلخراشی به قتل رسیده بود که به احترام خوانندگان از بیان جزئیات آن معذوریم.
تحقیقات در اطراف محل کشف اجساد و همچنین بررسی جای جای این زمین بزرگ نشان میداد که زن ۲۵ ساله به زور وارد این زمین نشده و فردی که او و پسر کوچکش را به قتل رسانده با وی آشنا بوده است چرا که هیچ اثری از تخریب و یا درگیری در محل دیده نمی شد و تنها قطرات خونی که بالای بخشی از آجرهای دیوار ریخته بود، این پرونده جنایی را وارد مرحله جدیدی می کرد.
در این هنگام بود که کارآگاهان اداره جنایی به سرپرستی سرگرد سلطانیان (رئیس دایره قتل) با راهنمایی ها و دستورات مقام قضایی، همسر مقتوله را به صحنه کشف اجساد انتقال دادند.
قاضی که از فاصله ای چند متری رفتار و حرکات او را با دقت خاصی زیرنظر گرفته بود متوجه شد که مرد ۳۱ ساله درحالی که سعی می کند اضطراب خود را پنهان کند از نگاه کردن به قسمتی از زمین که خون آلود بود هم وحشت دارد.این مرد که مدام اشک هایش را پاک می کرد در پاسخ به سوالات کارآگاهان درباره چگونگی ماجرا گفت: روز سه شنبه گذشته من از منزلم در گلبهار خارج شدم و همسرم نیز قصد داشت به منزل پدرم در مشهد برود.
او لوازم پسرم را داخل ساک ریخت و بعد از من به سوی مشهد حرکت کرده بود ولی دیگر از او اطلاعی نداشتم تا این که صبح روز چهارشنبه وقتی فهمیدم که به منزل پدرم نرفته است احتمال آدم ربایی دادم و به همین خاطر شکایتی را در دادسرای گلبهار مطرح کردم و خودم به همراه پسرعمویم در همین مسیر به جست وجو پرداختیم یکی از بستگانمان هم نزد فال بینی در منطقه کوثر مشهد رفته بود که آن فال بین از طریق نگاه کردن در آینه گفته بود همسر و فرزندم را کشته و اجساد آن ها را در بیابان انداخته اند.
همین موضوع مرا به بیابان های حاشیه جاده گلبهار- مشهد کشاند تا این که اجساد آن ها را به همراه پسر عمویم در زمین چهار دیواری یافتیم و موضوع را به کلانتری اطلاع دادیم!
این همان جملاتی بود که مامور انتظامی به صورت تلفنی و در مسیر حرکت به سمت ناظریه (محل کشف اجساد) برای قاضی ویژه قتل عمد بازگو کرد بنابراین قاضی میرزایی که به روشنی دریافته بود سخنان این مرد تنها یک سناریوی ساختگی است، دستور بازداشت وی را صادر کرد و بدین ترتیب مرد ۳۱ ساله توسط کارآگاهان به داخل خودروی پلیس هدایت شد و همان جا در حضور مقام قضایی مورد بازجویی های تخصصی قرار گرفت.
تنها متهم این پرونده جنایی که می دانست حرف هایش را کسی باور نمی کند و هر بار در پاسخ به سوالات فنی عاجز می ماند، ناگهان فریاد زد! «خودم کشتم!» قاضی و کارآگاهان که منتظر همین جمله بودند او را به آرامش دعوت کردند تا این که لحظاتی بعد لب به اعتراف گشود و گفت: وضعیت مالی ام خوب نبود از حدود ۵ ماه قبل خودم و همسرم را بیمه عمر کرده بودم تا این که فکر دریافت پول از بیمه به سرم زد.
از حدود ۴ روز قبل نقشه می کشیدم که چگونه همسرم را به قتل برسانم و پول بیمه عمر او را بگیرم! وقتی داستان قتل را تکمیل کردم و فهمیدم که با این نقشه کسی به من مشکوک نمی شود مقدمات اجرای قتل همسر و فرزندم را فراهم کردم. صبح روز دهم مرداد ابتدا خودم از منزل بیرون آمدم تا همسایگان ببینند که همسرم به تنهایی از منزل بیرون می رود اما با او در کنار فضای سبز قرار گذاشته بودم به او گفتم من به منزل یکی از دوستانم می روم وقتی زنگ زدم، بیا کنار فضای سبز تا با هم به مشهد برویم.
با این نقشه همسر و فرزند ۱۱ ماهه ام را سوار خودروی آردی کردم و به سوی مشهد به راه افتادیم. سلاح شکاری ساچمه زنی را هم با خودم برداشتم چرا که برخی از اوقات به همراه همسرم نشانه زنی می کردیم. آن روز هم عصر بود که آن ها را به داخل زمین بزرگ محصوری بردم که از قبل شناسایی کرده بودم. زیراندازها را انداختم و مشغول تیراندازی شدیم که ناگهان از پشت سر و از فاصله نزدیک به سر همسرم شلیک کردم و او در حالی که فرزندش را در آغوش گرفته بود و رها نمی کرد خون آلود به زمین افتاد.
در این لحظه پسر۱۱ ماهه ام را از زیر پیکر غرق به خون همسرم در حالی بیرون کشیدم که گریه می کرد و جغجغه اش در زیر جسد مادرش مانده بود. او را به دیوار آجری کوبیدم و پیکرش را به آن سوی حصار انداختم!!
بعد از آن هم اسلحه و گوشی تلفن همراه همسرم را شکستم و در بیابان انداختم. متهم این پرونده هولناک جنایی ادامه داد: لوله اسلحه را نیز که شکسته بودم به داخل منزل متروکه ای در منطقه گلبهار پرت کردم.
با اعترافات صریح متهم،در حضور مقام قضایی و کارآگاهان اداره جنایی، وی به مقر پلیس آگاهی خراسان رضوی انتقال یافت تا بررسی های بیشتری درباره انگیزه ابهام آمیز وی از ارتکاب این جنایت وحشتناک صورت گیرد.به همین خاطر قاضی کاظم میرزایی روز گذشته با صدور دستوراتی برای کشف آلت قتاله از کارآگاهان خواست درباره انگیزه متهم تحقیقات بیشتری انجام دهند چرا که هنوز زوایای تاریکی در این پرونده جنایی به چشم می خورد و انگیزه قتل نیز در هاله ای از ابهام است.
روز گذشته گروه ویژه ای از کارآگاهان اداره جنایی با دستور «سرهنگ کارآگاه حمید رزمخواه» (رئیس پلیس آگاهی) مامور تحقیق در این پرونده و اجرای دستورات قضایی شدند. آنان که به فرماندهی سرهنگ محمدرضا غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی) وارد عملیات پلیسی شده بودند، پس از تجزیه و تحلیل های اطلاعاتی، موفق شدند ساک لوازم کودک را به همراه اسلحه شکسته و دیگر لوازم در بیابان های منطقه وزیرانداز و پتوها را در مکان های مورد ادعای متهم کشف کنند.
بررسی های بیشتر درباره این جنایت فجیع روز گذشته در حالی ادامه یافت که هنوز جمله قاضی ویژه قتل عمد قبل از حضور در صحنه کشف اجساد در ذهنم رژه می رفت «این پرونده جنایی هم بسته شد».
منبع: شریان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۸۲۷۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۷ فیلم که مثل «بیبدن» بر اساس پروندهای واقعی ساخته شدهاند
همشهری آنلاین: پروندههای جنایی یکی از متداولترین منابع اقتباس سینمایی در جهان مخصوصا در هالیوود هستند. فقط در دو دهه اخیر پروندههای جنایی مختلفی دستمایه ساخت فیلم سینمایی قرار گرفتهاند، از «زودیاک» گرفته تا «جانی بوستون». در سینمای ایران پرداختن به پروندههای جنایی به اندازه هالیوود رواج ندارد، چراکه موانعی زیادی در مسیر به تصویر کشیدن آنها وجود دارد. با این حال، در سالهای اخیر برخی کارگردانان و فیلمنامهنویسان با رایزنیهایی که با مسئولان انجام دادهاند، امکان به فیلم درآوردن تعدادی از پروندههای جنایی را در چارچوبهای توافقشده به دست آوردهاند. جدیدترین نمونهای که در سینمای ایران یک پرونده جنایی را مبنای اقتباس قرار داده، «بیبدن» ساخته مرتضی علیزاده است که خط داستانی آن با پرونده مشهور «غزاله و آرمان» بسیار مشابهت دارد، هرچند کارگردان فیلم بارها چنین مشابهتی را رد کرده و فیلمش را حاصل چند پرونده جنایی و نه یک پرونده خاص دانسته است. جز این فیلم، کدام فیلمها در سینمای ایران بر اساس یک پرونده جنایی واقعی بودهاند؟
ماهی و گربه (۱۳۹۲)
«ماهی و گربه» ساخته شهرام مکری فیلمی است با بیش از دو ساعت زمان و تکپلان درباره گروهی جوان که دور دریاچهای کمپ زدهاند و در نزدیکی دریاچه سه مرد میانسالِ عجیبوغریب کلبهرستورانی را میچرخانند. نمیشود گفت این فیلم مستقیما از روی پرونده جنایی خاصی اقتباس شده. جملهای در ابتدای فیلم میآید که میگوید این فیلم بر اساس ماجرای واقعی رستورانی بینراهی که از گوشت چرخکرده انسان استفاده میکرده ساخته شده است. این خبر، حتی در صورت موثق بودن هم، در خود فیلم چندان مهم نیست. «ماهی و گربه» فیلم فرم است تا مضمون.
خشم و هیاهو (۱۳۹۴)
پرونده قتل لاله سحرخیزان، همسر ناصر محمدخانی، بازیکن سالهای دور تیم فوتبال پرسپولیس و تیم ملی، تا مدتها تیتر اول رسانهها بود و مردم هم با کنجکاوی اخبار این پرونده را دنبال میکردند. زنی به نام شهلا جاهد، همسر صیغهای محمدخانی، به عنوان متهم به قتل دستگیر شد و با اینکه پس از گفتوگویی با محمدخانی حاضر به پذیرش اتهامش شد، اما تقریبا در ۸ سالی که تا روز اجرای حکم اعدام در زندان بود، هیچگاه قتل لاله را گردن نگرفت. «خشم و هیاهو» ساخته هومن سیدی به این پرونده پرداخت و اتفاقا محمدخانی به استفاده بیاجازه دستاندرکاران فیلم از این ماجرا معترض شد. مطابق معمول هم سیدی ارتباط فیلمش با این پرونده را تکذیب کرد.
لانتوری (۱۳۹۵)
تنها قسمتی از فیلم «لانتوری» ساخته رضا درمیشیان است که یک پرونده جنایی را تداعی میکند. پاشا که بارها علاقهاش را به مریم ابراز کرده و از سوی او پس زده شده، در نهایت با پاشیدن اسید روی مریم از او انتقام میگیرد. پاشا دستگیر میشود و مریم در قصاص او مصر است. صحنه قصاص پاشا یادآور پرونده آمنه بهرامی و اسیدپاشاش است. آمنه تا مدتها حاضر به رضایت دادن نبود و بر اجرای حکم قصاص پافشاری میکرد، اما دست آخر از اجرای حکم قصاص که منجر به نابینایی اسیدپاش میشد گذشت کرد.
طلاخون (۱۳۹۶)
مهین قدیری قاتل سریالی بود که پس از قتل ۵ زن و یک مرد در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۸ دستگیر و در ۲۹ آذرماه سال ۱۳۸۹ در زندان چوبیندر قزوین اعدام شد. بخشهایی از داستان مهین در فیلم «طلاخون» ساخته ابراهیم شیبانی با بازی شهاب حسینی آمده است. فیلم در اکران موفق نبود و شباهتش با پرونده مهین هم خیلی مورد توجه قرار نگرفت. مهین در اعترافاتش گفته بود به دلیل مشکلات مالی و بدهی دست به قتل زده بود. محمدحسین حیدری نیز مستندی به نام «داستان مهین» بر اساس این پرونده ساخته بود.
هزارتو (۱۳۹۷)
سال ۱۳۹۳ محمدامین ۵ ساله در شهرستان جوین ربوده میشود و ربایندگان در تماس با خانواده این کودک درخواست ۵۰۰ سکه طلا میکنند. پلیس پس از مطلع شدن از ماجرا دست به کار میشود و افرادی را که مظنون به همکاری با ربایندگان هستند بازداشت میکند. با مرگ یکی از این افراد، سایر دستگیرشدگان از همکاری با پلیس خودداری میکنند و سرنوشت بچه مبهم باقی میماند. این پرونده موضوع فیلم «هزارتو/ لابیرنت» ساخته حسین ترابی بود که شهاب حسینی و پژمان جمشیدی در آن بازی داشتند. فیلم خیلی دیده نشد و نتوانست توجهی جلب کند.
عنکبوت (۱۳۹۸)
سعید حنایی مردی چهل ساله بود که از مرداد ۱۳۷۹ تا مرداد ۱۳۸۰ در مشهد ۱۶ زن خیابانی را کشت. آخرین زنی که حنایی قصد کشتن او را داشت توانست از دستش بگریزد و ماجرا را به اطلاع پلیس برساند. حنایی پس از دستگیری عنوان کرده بود که انگیزهاش از این قتلها خیرخواهانه بوده و هدفی متعالی را دنبال میکرده است. مستند «و عنکبوت آمد» که مصاحبههای نابی با حنایی داشت از این ماجرا ساخته شد. بعدها این مستند و خود پرونده سوژه فیلم «عنکبوت» ساخته ابراهیم ایرجزاد شد که تقریبا دو سالی طول کشید تا توانست با جلب رضایت مسئولان به روی پرده برود. محسن تنابنده نقش حنایی را بازی میکرد.
علفزار (۱۴۰۰)
این فیلم الهامگرفته از ماجرایی واقعی در سال ۱۳۹۰ در اصفهان الهام گرفته است. در این پرونده ۶ مرد به صورت غیرقانونی وارد یک مراسم خانوادگی در باغی میشوند و پس از حبس کردن مردان، به زنان تجاوز میکنند. کاظم دانشی، کارگردان فیلم، در اولین تجربه ساخت فیلم بلندش موضوعی ملتهب و سخت را برای کار برگزید که اتفاقا به لطف حضور پژمان جمشیدی اکرانی نسبتا موفق داشت. او فیلمنامه «بیبدن» را هم نوشته که باز بر اساس پروندهای جنایی مشهوری است. اخیرا خبرهایی درباره ساخت سریالی بر اساس یک پرونده جنایی به دست او شنیده شده است. گویا دانشی علاقه خاصی به پروندههای جنایی دارد.
کد خبر 847038 منبع: همشهری آنلاین برچسبها کارگردانان سینمای ایران بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران مجله سینمای ایران قتل - قاتل