قتل همسر و مادرزن پس از جشن عروسی+عکس
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۲۸۸۷۹۱
مردی که همسر و مادرزنش را پس از بازگشت از یک مراسم عروسی به قتل رسانده، مدعی است که دخالتهای خانواده همسرش منجر به ارتکاب این جنایت شده است.
به گزارش مشرق، ساعت ۹:۳۰ صبح دیروز قاضی دشتبان، بازپرس ویژه قتل تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری ۱۳۳ شهر زیبا از حادثه خونینی در خانهای حوالی بلوار تعاون در غرب پایتخت با خبر شد و لحظاتی بعد در محل حادثه که ساختمانی سه طبقه قدیمی در کوچه بنبست گلها بود، حاضر شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کمی آنطرفتر از جسد زن میانسال مرد ۴۰ سالهای به نام اسماعیل در حالی که چاقوی خونین به دست داشت و روی مبل نشسته بود، بازداشت شد. نخستین بررسیها حکایت از آن داشت اسماعیل دقایقی قبل همسر و مادر زنش را با چاقو به قتل رسانده و پدر زنش به نام داوود را نیز به شدت زخمی و راهی بیمارستان کرده است.
همچنین مشخص شد پس از این حادثه، داوود در حالی که به شدت زخمی شده بود به داخل کوچه آمده و از همسایهها درخواست کمک کرده است و ساکنان کوچه با دیدن این صحنه پلیس را باخبر کردهاند.
متهم در نخستین بازجوییها در محل حادثه با اعتراف به قتل همسر و مادر زنش گفت: مدتی است با خانواده همسرم اختلاف دارم. آنها در زندگی من دخالت میکنند و به همین دلیل من و همسرم همیشه با هم مشاجره لفظی داشتیم. شب قبل همسرم همراه خانوادهاش به عروسی یکی از بستگانش رفت، اما من نرفتم.
شب تنها در خانه بودم و همسرم پس از پایان عروسی به خانهمان نیامد و در خانه پدرش خوابید. صبح به خانه پدرزنم رفتم و پس از خوردن صبحانه به خاطر همین موضوع با هم مشاجره کردیم. خیلی عصبانی شدم و همراه پسر پنج سالهام به خانه خواهرم رفتم. لحظاتی بعد در حالی که چاقویی همراه داشتم، به خانه پدرزنم آمدم و دوباره با همسر و مادرزنم درگیر شدم و با چاقو به همسر و مادرزنم حمله کردم.
چند ضربه به آنها زدم و فریادشان به آسمان بلند شد که پدرزنم به کمک آنها آمد و او را هم با ضرباتی زخمی کردم.
پس از حادثه در خانه آنها ماندم و از همسایهها خواستم پلیس را در جریان حادثه قرار دهند. همزمان با ادامه تحقیقات دو مقتول برای انجام آزمایشهای لازم به پزشکی قانونی فرستاده شد. متهم برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایای پنهان حادثه به دستور قاضی دشتبان در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
خانه قدیمی هنوز بوی خون میداد
ساعتی از حادثه گذشته بود که خبرنگار ما برای تهیه گزارش میدانی راهی محل حادثه شد.
کوچه خلوت است و فقط یکی از همسایهها روبهروی در ورودی محل حادثه ایستاده است. ورودی خانه پر از لکههای خون است. از راهرو کوچکی وارد آپارتمان طبقه همکف ( محل حادثه ) میشوم. خانه نقلی دوخوابهای حدود۷۰ متری است. روی یخچال تعدادی عکس بچه است.
به گفته یکی از بستگان همه نوههای مقتول هستند و یکی از عکسها هم که متعلق به پسر پنج ساله اسماعیل، عامل این حادثه هولناک است. آشپزخانه، پذیرایی، یکی از اتاق خوابها و راهرو و پلههای داخل حیاط که به موتورخانه راه دارد، خون فراگرفته است که حکایت از این دارد مهناز بعد از حادثه ابتدا به حیاط فرار میکند تا در موتورخانه پنهان شود، اما وقتی با در بسته موتورخانه روبهرو میشود، دوباره به خانه بر میگردد تا از در به بیرون از کوچه برود که در نهایت در آستانه در ورودی ساختمان به کام مرگ میرود.
بوی خون که با آب آغشته شده مشام را میآزارد وکارگر خدماتی شهرداری همراه یکی از همسایه در حال شستوشوی خونابهای محل حادثه هستند.
حادثه از زبان زن همسایه
زن میانسالی که حادثه را به مأموران خبر داده بود، به خبرنگار ما گفت: لحظه حادثه در خانهمان بودم که متوجه فریادهای دلخراش مرد همسایه شدم. سراسیمه به داخل کوچه آمدم. مرد همسایه خونین داخل کوچه فریاد میزد همسر و دخترم را کشتند، به فریادمان برسید. ثانیههایی بعد تعداد دیگری از همسایهها به داخل کوچه آمدند. همه شوکه شده بودیم که با پیکر نیمه جان و خونین مهناز دختر داوود پشت در مواجه شدیم.
او در حالی که سرپایش را خون گرفته بود، به در تکیه داده بود، هنوز نفس میکشید. وقتی پای به داخل خانه گذاشتیم، با صحنه هولناک دیگری روبهرو شدیم.
گوهر خونین داخل آشپزخانه نقش بر زمین شده بود و دامادش هم چاقوی خونینی در دست داشت. بلافاصله موضوع را به مأموران پلیس و اورژانس خبر دادیم. قاتل در خانه منتظر ماند تا مأموران رسیدند و او را بازداشت کردند.
۳۱ سال است مقتول و شوهرش همسایه ما هستند
مرد میانسال در حالی که خیره به در خانه مقتول شدهبود، به خبرنگار ما میگوید: داوود از سال ۶۵ که این ساختمان را ساخت با ما همسایه است. او و همسرش انسانهای خوبی بودند. دختران و پسرانش همگی انسانهای مورد احترامی هستند و ما تا کنون از آنها بدی ندیدهایم. من دامادهای دیگرش را میشناختم، اما با قاتل خیلی ارتباط نداشتم. در این مدت چند بار که او را داخل کوچه دیدم، به او سلام کردم، اما جوابی نداد، به همین خاطر دیگر با وی ارتباطی برقرار نکردم. دامادهای دیگرش ارتباط خوبی با همسایهها داشتند.
لحظه حادثه داخل پارک بودم که دخترم به من تلفن زد و گفت گوهر و دخترش را به قتل رساندهاند. به سرعت خودم را به داخل کوچه رساندم و با صحنه غمانگیزی روبهرو شدم. داوود غرق در خون بود و دخترش هم در حالی که به در تکیه داده بود، لحظات آخر عمرش را سپری میکرد. داخل خانه هم گوهر به قتل رسیده و قاتل هم روی مبل نشسته بود.
قبل از حادثه صدای درگیری از خانه گوهر به گوشم رسید
یکی از همسایهها گفت: لحظاتی قبل از حادثه، صدای مشاجره آنها به گوشم رسید، اما فکر کردم مثل همیشه آنها با هم مشاجره و بعد هم آشتی میکنند.
وی ادامه داد: داماد آنها هر وقت به خانه گوهر میآمد، صدای مشاجرهشان به گوش میرسید، به همین دلیل فکر نمیکردیم او دست به این کار هولناک بزند. لحظاتی بعد صدای فریادهای دلخراش به گوشم رسید که وقتی به پایین آمدم با صحنه هولناکی روبهرو شدم.
اسماعیل آدم خاصی بود و ما با او ارتباطی نداشتیم
یکی از بستگان گوهر و مهناز به خبرنگار ما گفت: اسماعیل ۱۰ سال قبل با مهناز ازدواج کرد. آنها پسر پنج سالهای دارند و خانهشان کمی با خانه مادرزنش فاصله دارد. شب قبل همسرش همراه مادرزنش در عروسی بودند، اما او نرفته بود. صبح قاتل به خانه مادر زنش میآید و پس از صبحانه خوردن با آنها درگیر میشود. به گفته خودش او ابتدا پسرش را به خانه خواهرش میبرد تا شاهد درگیری خونین نباشد. او پس از مشاجره با همسر و مادرزنش با چاقو به آنها حمله میکند.
قاتل مادرزنش را غرق در خون داخل آشپزخانه نقش بر زمین میکند. همسرش در حالی که زخمی شده بود به داخل حیاط فرار میکند تا در موتورخانه مخفی شود، اما وقتی با در بسته روبهرو میشود، دوباره به خانه میآید تا از در ورودی فرار کند که دوباره اسماعیل به او حمله میکند.
پدرزنش لحظه حادثه داخل اتاقخواب بودهاست که با داد و فریاد همسر و دخترش بیرون میآید تا به آنها کمک کند که او هم هدف اصابت چاقوی قاتل قرار میگیرد و به شدت زخمی میشود. پس از این، پدرزنش به داخل کوچه میرود و از همسایهها درخواست کمک میکند.
قاتل همیشه با همسرش مشاجره لفظی داشت
یکی از همسایههای محل سکونت اسماعیل در حوالی دهکده المپیک گفت: مدتی است متهم همراه همسرش در این آپارتمان زندگی میکنند. متهم و همسرش هر دو کارمند اداره پست بودند، اما قاتل گاهی اوقات شبکار هم بود. صدای مشاجره لفظی آنها هر چند وقت یک بار به گوش ما میرسید، اما چند شبی بود که خبری از آنها نداشتیم تا اینکه امروز فهمیدیم او همسر و مادرزنش را به قتل رسانده است.
منبع: روزنامه جوان
منبع: مشرق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۸۸۷۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دستگیری قاتل مست ۲ زن در عروسی | ماجرای تلخ عروسی هایی که عزا می شوند
همشهری آنلاین _ فتانه احدی: جمعه گذشته در روستای الله آباد شهرستان عنبرآباد در استان کرمان مراسم جشن عروسی برپا بود و بسیاری از مردم روستا در این مراسم شرکت کرده بودند.
داماد جوانی اهل کرمان و عروس اهل بندرعباس بود و از آنجا که پدر داماد در روستای الله آباد زندگی میکرد، مراسم عروسی نیز در همان روستا برگزار شده بود. علاوه بر اقوام داماد و اهالی روستا، بستگان عروس نیز از بندرعباس راهی الله آباد شده بودند تا شروع زندگی زوج جوان را جشن بگیرند.
از صبح جمعه هر دو خانواده در تکاپوی برگزاری مراسم بودند. بعد از اینکه خطبه عقد عروس و داماد خوانده شد، نوبت به جشن و پایکوبی رسید. همه چیز خوب پیش میرفت و همه خوشحال در انتظار ورود عروس و داماد به داخل سالن بودند که ناگهان حادثه هولناکی رخ داد.
تیراندازی مرگباروقتی عروس و داماد به مجلس رسیدند، همه شروع کردند به رقصیدن و شادی کردن، در بین میهمانان ۳ نفر از دوستان دوران سربازی داماد نیز بحضور داشتند که از بندرعباس خود را به مراسم رسانده بودند.
منصور بهمنی دهیار روستای الله آباد عنبرآباد در گفتوگو با همشهری میگوید: یکی از دوستان داماد با خود کلت کمری آورده بود تا مطابق رسم غلطی که در بعضی از عروسیها وجود دارد، با آن تیراندازی کند. او شروع به رقصیدن کرد اما چون مشروبات الکی مصرف کرده بود، حالت عادی نداشت و در همان حال ناگهان سلاحش را به دست گرفت و شروع به تیراندازی کرد.
او ادامه میدهد: چون حال پسر جوان خوب نبود، نمیدانست که سر اسلحه را به کدام سو گرفته است. او چند گلوله شلیک کرد و ناگهان خواهر داماد در اثر اصابت گلوله به سرش نقش زمین شد.
وقتی این اتفاق افتاد، ضارب که همچنان در حال رقص بود، از سر و صدای موزیک متوجه کارش نشد و باز هم شلیک کرد که این بار خاله عروس مورد اصابت گلوله قرار گرفت و گلوله به شکمش خورد و بر زمین افتاد.
بهمنی میافزاید: با جیغ و فریاد میهمانان همه متوجه این حادثه و گلوله خوردن این دختر جوان شدند. پس از آن بود که همهمه به پا شد و عروسی با شیون مهمانان و خانواده عروس و داماد به عزا تبدیل شد.
شب زیبایی که عروس و داماد انتظارش را داشتند یکباره به شب عزای دو دختر جوان تبدیل شد. خانوادهها همه تلاش خود را کردند تا دو دختر را به بیمارستان برسانند اما کار از کار گذشته بود و هر دو جان خود را از دست داده بودند. از سوی دیگر ضارب وقتی متوجه شد چه حادثهای رخ داده است، به همراه یکی از دوستانش فرار کرد و به بندرعباس گریخت. دهیار الله آباد ادامه میدهد: دوست سوم که راننده بود، توسط پلیس دستگیر شد. ماموران پلیس با حضور در محل حادثه تحقیقات خود را آغاز کردند.
پلیس وقتی متوجه شد که ضارب فرار کرده است، در تحقیقاتی که انجام داد، رد ضارب را در بندرعباس شناسایی کرد.
بهمنی اضافه میکند: یکشنبه که به اداره آگاهی رفته بودم، متوجه شدم که پلیس بندرعباس رد ضارب را گرفته و برای دستگیریاش راهی محل اختفای او شده اما وی مقاومت کرده و درگیری به وجود آمده است. در این درگیری ضارب تیر خورده و دستگیر و راهی بیمارستان شده است تا بعد از معالجه به مراجعه قضایی تحویل داده شود.
رسمی که کشتههای زیادی داده استپس از جمعه غمانگیز روستای اللهآباد، خواهر داماد صبح یکشنبه به خاک سپرده شد و پیکر خاله عروس نیز برای دفن به بندرعباس انتقال یافت.
به گفته دهیار روستای اللهآباد، رسم غلط تیراندازی در مراسم عروسی تا کنون باعث مرگ افراد زیادی شده است. این رسم در مناطق جنوبی کرمان وجود دارد و هر سال باعث مرگ افراد زیادی میشود.
وی میگوید: باید با کسانی که در مراسم ختم و عروسی اقدام به تیراندازی میکنند، برخورد شدید شود تا دیگر شاهد چنین حوادث تلخی نباشیم.
تیراندازی های مرگبار در یک سال گذشتهرسم غلط تیراندازی در مراسم عزا و عروسی در سالهای اخیر قربانیان زیادی به جا گذاشته است. این در حالی است که در همه این سالها پلیس، دستگاه قضایی و رسانهها درباره این رسم غلط و تبعات آن بارها هشدار دادهاند. مهمترین حوادث اینچنینی را با هم مرور میکنیم.
مرگ جوان ۲۷ سالهدر یکی از روستاهای بروجرد رسم غلط تیراندازی در عروسی حادثه مرگباری آفرید. این حادثه ۳ خرداد سال گذشته رخ داد. وقتی مهمانان در حال جشن و پایکوبی بودند، دو نفر که وظیفه تیراندازی در عروسی را برای احترام به مهمانان بر عهده داشتند، با شلیک گلوله باعث مرگ یک جوان ۲۷ ساله شدند و خاطرهای هولناک برای عروس و داماد باقی گذاشتند.
کشته شدن داماد
یکی از دردناکترین حوادث رسم تیراندازی در یکی از روستاهای کهگیلوهه و بویر احمد اتفاق افتاد. ۳۱ تیر سال گذشته، وقتی عروس و داماد دست در دست هم پیشاپیش خانواده و مهمانان وارد حیاط خانه پدر داماد شدند، یکی از مهمانان تفنگ به دست برای خوشامدگویی به مهمانان شروع به تیراندازی کرد که ناگهان یکی از گلولهها بر قلب داماد اثابت کرد و باعث جان باختن او شد و خانوادهاش را داغدار کرد.
برادرعروس کشته شد
پنجشنبه شب ۲۱دی ۱۴۰۲، در روستای سرآسیاب شهرستان لنده در کهگیلویه و بویراحمد شلیک گلوله توسط یکی از مهمانان که در حین رقص و پایکوبی تیراندازی میکرد، باعث مرگ برادر عروس شد. این مرد ۴۲ ساله بر اثر شلیک گلوله جان خود را از دست و عروس در شب عروسیاش برای همیشه عزادار برادرش شد.
شامگاه ۲۸ اسفند سال گذشته در شهر ایذه، وقتی عروس و داماد وارد تالار عروسی شدند، یکی از مهمانان با اسلحه شکاری خود، شروع به تیراندازی کرد و با این کار ۱۳ نفر از مهمانان به شدت زخمی و روانه بیمارستان شدند، این اقدام باعث برهم خوردن عروسی شد و شبی که قرار بود برای حاضران و عروس و داماد به شادی ختم شود، با شیون و زاری پایان یافت.
کودک ۹ ساله جان باخت۸ اسفند سال گذشته نیز سنت تیراندازی جان یک کودک را گرفت. کودک ۹ ساله اهل روستای چاهدروا شهرستان مُهر در استان فارس، در اثر تیراندازی در عروسی به شدت مجروح شد. او را به بیمارستانی در لامرد برای معالجعه منتقل کردند اما چون شدت جراحات زیاد بود، کادر پزشکی درخواست کردند که با اورژانس هوایی به شیراز منتقل شود، اما قبل از رسیدن اورژانس، کودک جان خود را از دست داد.
مرگ در تالار عروسی۷ فروردین امسال، یکی از تالارهای شهرستان گتوند در خوزستان میزبان عروسی و مراسم جشن و پایکوبی بود. با ورود عروس و داماد به داخل محوطه بیرونی تالار، یکی از بستگان برای خوشآمد گویی به عروس و داماد در میان حضار، خانواده و بستگان شروع به تیراندازی کرد. صدای تیراندازی شور و شادی مهمانان را چندبرابر کرد اما غافل از اینکه یک جوان ۳۲ ساله در این بین بر اثر شلیک گلوله بر زمین افتاده است. تیراندازی در شلوغی و همهمه مهمانان ادامه داشت تا اینکه جیغ و فریاد باعث شد تا مهمانان متوجه تیرخوردن مرد جوان شوند.
بدین ترتیب شیون و زاری جای خود را به پایکوبی و شادی داد. آن جوان در همان لحظه جان خود را از دست داد و عروسی شروع نشده پایان یافت و تبدیل به عزا شد.
۱۸ شهریور سال گذشته، وقتی شاعران معروف خوزستانی در یک مراسم ختم در بندر امام خمینی گرد هم آمدند، یکی از حاضران در این مراسم بر اثر رسم غلط تیراندازی، شروع به شلیک تیرکرد که ناگهان چند تیر به سوی حضار شلیک شد و حیدر حیدری شاعر عرب خوزستانی اهل رامشیر بر اثر اصابت گلوله جان خود را از دست داد و همچنین علی مجدم، شاعر عرب اهل آبادان بر اثر اصابت تیر مجروح و به بیمارستان منتقل شد.
کد خبر 847847 منبع: همشهری آنلاین برچسبها تیراندازی مجله مرگ حوادث ایران