Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-05-03@03:00:34 GMT

«تغيير شکل دهندگان»؛ روبات هاي پير و خسته

تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۳۱۴۴۴۳

خبرگزاري آريا - روزنامه قانون - آرش پارساپور: ده سالگي روبات‌هاي تبديل شونده در عالم سينما مصادف شده با اکران آخرين فيلم آن‌ها يعني روبات‌هاي مبدل:آخرين شواليه. فيلمي که قرار است سرآغازي بر تغييرات ريز و درشت اين فرنچايز محبوب مردمي (منفور در بين منتقدين) باشد. فروش هنگفت اين سري فيلم‌ها استوديو را واداشته که هر چند سال يک‌بار به همراهي مايکل‌بي ، کارگردان اين سري، يک نسخه جديد از اين سري را روانه سينماها کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حتي تغييرات جزيي و کلي بازيگران مجموعه از قسمت سوم به بعد، باعث عوض شدن نظر کارگردان نشده و با يک چرخش داستاني زيرکانه فيلم‌هاي جديد را خلق کرده است. و اما داستان،کدام داستان؟ سري ترنسفورمرز از روي يک سري اسباب بازي يا به اصطلاح دقيق تر اکشن فيگور ساخته شده است. يعني منشا داستاني اين مجموعه يک مشت اسباب بازي هستند!





پس قاعدتا داستاني قوي نيز در پيکره آن به چشم نمي‌خورد. روبات‌هاي مبدل به دو دسته کلي تقسيم مي شوند؛ «آتوبات‌ها» و «دستپتيکان‌ها» که به ترتيب نقش هاي خوب و نقش هاي بد قصه را بر عهده دارند. اين روبات ها تبديل به هر وسيله نقليه و مکانيکي مي شوند، از ساعت روميزي بگير تا اتومبيل و تانک‌هاي غول پيکر! در هر قسمتي از مجموعه، روبات هاي بد به روبات هاي خوب حمله مي کنند تا بتوانند آن ها را شکست داده و کنترل زمين را در دستان خود بگيرند.شاخ و برگ هاي اضافي که در کنار داستان اصلي روايت مي‌شوند، مشکل اساسي ناپختگي دارند.

نويسنده فيلمنامه، دلش مي‌خواهد داستان فيلم، پا را فراتر از يک اثر فقط بلاک باستري و اکشن بي معني بگذارد و دايما قصه را در جهت هاي مختلف کش مي دهد. نتيجه اما بدتر از چيزيست که فکر مي کنيد. هر بار و در هر فيلم جديد، اين اتفاق نااميد کننده تکرار شده و در قسمت پيشين(چهارم)به اوج خود رسيد. در فيلم پنجم، سه‌نفر تازه نفس کار نوشتن فيلمنامه را در اتاق فکري که استوديو در حين پيش توليد خبر افتتاح آن را به علاقه مندان داده بود، شروع کردند و نتيجه چيزيست بدتر از قسمت هاي قبلي! روند فروش فيلم هاي ترانسفورمرز در کمال تعجب چيز ديگري نشان مي دهد. طرفداران هميشه پاي فيلم ايستاده اند؛ به گونه‌اي که فيلم قبلي، فروشي بيش از يک ميليارد دلار در سرتاسر جهان داشت.

فروشي که پوزخندي به تمام نظريات منفي کارشناسانه درباره فيلم از سوي منتقدان است. اما آيا اين بار نيز اين بي توجهي به نظر منتقدان و شعار «فيلمسازي براي طرفداران و مردم! نه صاحب نظران!» که در دهان خالق اين مجموعه افتاده ،جواب مي دهد؟ ممکن است اين حرف از چند جهت درست باشد اما نمي توان منکر اين شد که اين‌گونه فيلم ها سطح خاصي از کيفيت را نخواهند داشت. اگر فرنچايزي وجود داشته باشد فقط با اين فکر که براي مخاطب و نه منتقد ساخته شود، قطعا اين فرنچايز، روبات هاي مبدل است. صرف نظر از نقدهاي صورت گرفته بر اين سري از فيلم ها، آن ها هميشه در گيشه عملکرد موفقي داشته اند اما تا به اينجاي کار ، قسمت جديد به فروش پيش بيني شده اي که براي آن در نظر گرفته شده بود، نرسيده است.

البته اين به معني متضرر شدن سازندگان اين مجموعه نيست . فروش اسباب بازي ها و ساير متعلقات به همراه يک فروش معمولي براي يک سوددهي سرسام آور کافيست. اما اميدواريم که اين زنگ خطر، مسئولان استوديو را به خود بياورد و حال که مايکل بي، کارگردان رسما خبر انصراف از ساخت ادامه اين سري را اعلام عمومي کرده (البته در دو فيلم قبلي نيز همين کار را کرد و بعد پشيمان شد) در فکر يک تغييرات اساسي در بن مايه داستاني فيلم باشد.

حکايتي رنگارنگ ولي تو خالي

هاليوود امسال، دوبار سرکي به افسانه معروف آرتور شاه کشيد و هر دوبار از آن سرافکنده بيرون آمد. يکي خود فيلم شاه آرتور که يک شکست بزرگ تجاري محسوب مي‌شود و حالا قسمت جديد روبات هاي مبدل که داستانش به زور به دنياي اساطيري آرتور شاه و شواليه اش ربط داده شده است: مرلين، جادوگري كه در زمان هاي خيلي دور با روبات هاي مبدل که از سياره نابود شده‌شان به زمين پناه آورده بودند، مخفيانه در ارتباط است. در بحبوحه يک جنگ عظيم، او از رييس اين روبات ها درخواست کمک مي کند.يک چوبدستي جادويي که با آن توانايي کنترل اژدهاي مکانيکي سه سر غول پيکري را پيدا مي کند، به‌او داده مي شود .جدا از اين چوبدستي ، چندين روبات غول پيکر شواليه نيز دوشادوش شواليه هاي آرتور شاه در ميادين جنگي مبارزه مي کنند.

بعد از مرگ مرلين، چوبدستي نيز با تابوت او به گور سپرده مي شود.حال در عصر حاضر در دنيا چه خبر است؟ اپتيموس پرايم، رييس آتوبات‌ها (روبات هاي خوب) به سياره زادگاه اصلي شان در کهکشان برگشته تا پرده از اسرار نابودي آن بردارد. مگاترون، رييس دسپتيکان‌ها (روبات‌هاي بد) نيز آب شده و خبري از آن نيست. آشوب‌هاي گوناگوني توسط روبات ها روي زمين صورت گرفته و کنترل روبات ها از دست خارج شده و نيروي ارتش وارد کارزار جنگي با آن ها شده است. «کيد يگار»با بازي مارک والبرگ همراه با بازماندگان اصلي اتوبات ها از فيلم قبل در يک گاراژ مخفيانه زندگي مي کنند.





يک روز روباتي کهنسال با قدمتي چند هزار ساله به زمين مي آيد و مدالي مکانيکي را به دست کيد مي سپرد؛ چرا که او «منتخب شده» است. از آن سو محقق و اشراف زاده اي به نام «سر ادموند برتون» که آنتوني هاپکينز نقش آن را ايفا مي کند، کيد را به همراه يک پروفسور خانم به نام «ويون ويمبلي» با بازي «لائورا هداک» (که اولين نقش درست حسابي خود را در سينما پيدا کرده) به پيش خود فرامي‌خواند. کاشف به عمل مي آيد که اين خانم، آخرين بازمانده نوادگان مرلين و تنها کسي است که مي‌تواند چوبدستي را پيدا کند و آن را کنترل کند. او و کيد بايد قبل از مگاترون و ياران تازه اش به اين عصاي جادويي دست پيدا کنند وگرنه کار دنيا و بشريت تمام است.

از آن سو اپتيموس‌پرايم نيز، تحت کنترل يک روبات مادر که خالق همه آتوبات‌هاست و تمام مدت در سياره درب و داغان‌شان بيکار نشسته بوده و به يک‌باره در اين فيلم ظاهر شده، قرار گرفته و ذات بدجنسي اش گل کرده و به دنبال عصا به زمين باز مي‌گردد. شايد با خواندن متون بالا تصور کنيد که با چه داستان غني و پيچيده اي روبه‌رو هستيد ولي زهي خيال باطل! به قول منتقد مجله تايمز مشکل، «داستان خوب نداشتن» نيست بلکه داشتن تعداد زيادي داستان دست و پا شکسته است ! تيم جديد فيلم پنجم به ايده هايي رسيده‌اند؛ آن نيز اينکه نقش روبات ها را در لابه لاي حوادث تاريخي زمين(ماجراي آرتور شاه و جنگ جهاني دوم و کشتن هيتلرو...) جاسازي کنند. ايده در مجموع، يک موضوع هيجان انگيز و سوژه نابي است اما افسار ايده از دست سازندگان در طول فيلم کاملا از دست رفته است.

انگار كه آن ها از ذوق بي نهايت‌شان از رسيدن به اين ايده، آن‌قدر اين ديگ داستاني را هم زده اند که کليت کار، يک آش شلم شوربا در آمده و تمام سوژه به گند کشيده‌شده است. نقش آدم ها در فيلم به واقع سياه لشکري است و اصلا بود و نبود آن‌ها فرق چنداني ندارد. گرچه سازندگان با «منتخب» کردن نقش مارک والبرگ سعي کرده اند که کاراکتر اصلي انساني فيلم را بال و پر بدهند ولي نتيجه حتي براي طرفداران، مساله خوشايندي نيست. آن ها روبات هاي غول پيکر و انفجارهاي عظيم و اکشن نفس گير را دوست دارند، نه آدمي کوچک با هر مقدار عضله که با شمشير وسط اين روبات ها جولان دهد. حضور بازيگر بزرگي مثل آنتوني هاپکينز از ديگر تلاش هاي سازندگان براي مهم تر کردن نقش انسان ها در فيلم است؛حضوري بي فايده و بي معني که از آغاز سرانجامش قابل پيش بيني است.

اين تلاش ها با حضور دختربچه اي لاتين تبار که مثلا قرار است بار عاطفي و لطيف فيلم را به دوش بکشد نيز، به سرانجامي نرسيده است. حذف شخصيت دختر «کيد» که در فيلم قبل جزو عوامل اصلي بود، از آن کارهاي بي منطق مايکل بي است که دوست دارد بازيگران مجموعه را يکي پس از ديگري از فيلم‌هايش دور بيندازد. بازي همه بازيگران فيلم روبات هاي مبدل:آخرين شواليه در گرماگرم صحنه هاي شلوغ فيلم گم مي شود و هيچ کدام توانايي نشان دادن بازي خود را ندارند و عده كمي از آنان مثل هاپکينز و جان توتورو گويا علاقه اي براي خوب بازيگري کردن ندارند و فقط آمده اند چک‌شان را بگيرند و بروند خانه.

اشباع جلوه هاي ويژه

فيلم از منظر جلوه هاي ويژه حالت کل کل با بقيه آثار هم رده را گرفته است. خيلي از صحنه هاي روبات‌ها و سفينه‌هاي فضايي، يادآور سکانس هايي از سري جنگ ستارگان است يا انفجارهاي آخر فيلم کاملا شما را ياد انفجارهاي فيلم انتقام جويان مارول ميندازد. روبات‌هاي مبدل، بي شک يک سروگردن از آثار گفته شده بهتر عمل کرده و زياد نمي‌توان به جلوه هاي ويژه و صحنه هاي اکشن آن خرده گرفت. تنها ايراد اين صحنه ها، زيادي بودن آن‌هاست! در طول مدت زمان طولاني دو ساعت و نيمه فيلم، در هر سکانس ما شاهد نماهاي جور و واجور اکشن با فيلمبرداري سريع و تدوين سريع تر از آن هستيم.






اما اين صحنه‌ها آن‌قدر تکرار مي شود که در اواخر فيلم، حوصله مخاطب را سر مي برد. سکانس تبديل شدن بامبل بي(يکي از اتوبات هاي معروف سري فيلم) به چند روبات کوچک در وهله اول هيجان را به مخاطب ارائه مي کند ولي در انتها تبديل به سيرکي مي شود که هرچقدر بازيگران روبات مانند آن، تلاش مي کنند شکوهمند به نظر بيايند، کافي نيست.حتي ورود اژدهاي سه سر مکانيکي، دردي از اين ماجرا درمان نمي کند و تکراري بودن فيلم همچنان در روح فيلم جاريست. من فيلم را در تلويزيون ديدم،شايد ديدن اين صحنه هاي عظيم روي پرده هاي عريض آيمکس يا به صورت سه بعدي، درد تکراري بودن اين عنوان را تسکين دهد. دستيارهاي جديد مگاترون که همگي روبات‌هاي جديدي در مجموعه هستند، آن کاريزماي نقش منفي هاي فيلم اول را ندارند.

روبات ها حالا بي هويت‌تر از قبل هستند و فقط بزرگ‌تر و خفن‌تر ساخته مي شوند. در بين روبات هاي غول پيکر، يک آدم آهني خدمتکار با صداپيشگي «جيم کارتر»(که در سريال داون تاون ابي نقش سرپيشخدمت خانه را داشت) داريم که از بين بقيه کاراکترهاي جديد دلنشين تر است. فيلم، چند سورپرايز خوب براي طرفدارانش نيز دارد.حضور پر رنگ تر و بيشتر از پيش«داينوبات ها» همچنين زماني که در سکانس آخر حرف از کاراکتر «يونيکورن» به ميان مي آيد، قطعا طرفداران را ذوق زده مي‌كند. يونيکورن، يکي از قوي ترين و محبوب ترين ضد قهرمان هاي دنياي روبات هاي مبدل به شمار مي رود و در حقيقت يک سياره مکانيکي است!

دنياي مجزاي روبات هاي مبدل

شوخي‌ها و صحنه‌هاي کمدي فيلم پنجم بيشتر از فيلم‌هاي قبلي اين مجموعه است؛ شوخي‌هايي که سعي در استراحتي بين هجوم زرق و برق فيلم بوده و گاهي نيز موفق مي شوند. اگر همين شوخي‌ها و ديالوگ‌هاي گهگاه بامزه نبود، ديدن فيلم تا انتهاي آن کاري بس طاقت فرسا بود. فيلم‌هاي ترانسفورمرز فقط براي خوابانيدن آتش تند طرفداران اين مجموعه که در ينگه دنيا کم نيستند، ساخته مي شوند اما همين طرفداران تاكنون روي چندان خوشي به آخرين فيلم اين مجموعه نشان نداده اند. استوديو، صحبت از ساخت يک دنياي سينمايي بسا دنياي مارول براي فيلم زده و قرار است فيلم هايي به صورت spin off براي اين مجموعه ساخته شود. اسپين آف، به فيلم هايي گفته مي شود که موضوع جانبي را نسبت به قصه اصلي سري روايت مي کنند.

ساخت اولين اسپين آف اين مجموعه نيز کمتر از دوماه ديگر کليد مي‌خورد. بامبل بي نام اين فيلم مي باشد و همان‌گونه که از اسمش پيداست، داستان با محوريت اين روبات ساخته مي شود. ساخت اسپين آف و فيلم‌هاي جانبي براي اين سري که به تکرار افتاده، لازم است. شايد ساخت مجموعه هايي مجزا بتواند حکايت اين روبات ها را از ورطه تکرار نجات دهد. روبات هاي مبدل پير و خسته شده اند،اين خوب است که بر خلاف مرسوم استوديوها، سازندگان مجموعه فوري دست به ريبوت کردن و بازسازي کامل آن نمي‌زنند ولي بهتر است دکمه ريسيت اين روبات ها را يک بار بزنند. روبات ها نياز به يک بازسازي نه و نياز به يک بازخواني درست دارند تا بتوانند جدا از صحنه هاي اکشن ناب و خالصي که به سينما ارائه مي‌دهند، کشش داستاني موفقي نيز داشته باشند.


منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۳۱۴۴۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کرمانی‌مقدم: بازی پرسپولیس و سپاهان خسته‌کننده و بی‌روح بود

پیشکسوت پرسپولیس با بیان این که بازی کسل‌کننده و بی‌روحی را شاهد بودیم، گفت: هر دو تیم به خاطر موقعیت و جایگاهشان در جدول خیلی با احتیاط بازی می‌کردند و بازی زیبایی را از هر دو تیم شاهد نبودیم.

به گزارش مشرق، مرتضی کرمانی مقدم، درباره بازی پرسپولیس و سپاهان اظهار کرد: دو بازی استقلال و پرسپولیس و سپاهان هر دو خسته کننده و تماشا پسند نبود. سپاهان از ابتدای بازی طوری بازی می کرد که به دنبال نتیجه مساوی این دیدار بود، تمام روزنه ها را بسته بود و تمرکزش بیشتر بازی دفاعی بود تا حمله، به ویژه نیمه اول که اصلا یک توپ وارد دروازه ما نشد.

وی افزود: نیمه دوم پرسپولیس تا حدودی رو به جلو بازی می کرد و حتی یکی دو موقعیت نیز بوجود آورد، اما در مجموع بازی قشنگی نبود و موقعیت های زیادی نداشت، هر دو تیم به خاطر موقعیت های امتیاز و جایگاهشان در جدول خیلی با احتیاط بازی می کردند. بعد از اخراج عالیشاه که حقش نبود و داور می توانست به تیم مقابل کارت های زیاد بدهد که این کار را انجام نداد.

کرمانی مقدم با بیان این که بازی بی روح و کسل کننده ای بود، گفت: باز هم جای شکرش باقی بود که تیم بعد از اخراج عالیشاه که ۱۰ نفره شدند بازی را واگذار نکرد و نتیجه با تساوی به پایان رسید.

وی در خصوص ضعف پرسپولیس در این دیدار خاطرنشان کرد: سپاهان تمام‌روزنه ها را در این دیدار بسته بود و پرسپولیس مخصوصا در دفاع خوب کار کرد تنها ضعف پرسپولیس این بود که موقعیت ایجاد نکرد آن هم به خاطر این بود که ترابی در این بازی سرحال نبود و به خط جلو خیلی کمک نمی کردند و بازی متعادل بود.

این پیشکسوت پرسپولیس گفت: اگر پرسپولیس برنده این دیدار بود و صدرنشین می شد حداقل از نظر روحی برای بازیکنان خوب بود. البته ۵ بازی باقی مانده و استقلال هم بازی های سختی را پیش رو دارد که می تواند امتیاز از دست بدهد و پرسپولیس فرصت بازگشت به صدر جدول را دارد.

وی افزود: چون بازی سختی بود هر دو تیم دیدار حساسی داشتند و به خاطر همین مساله بازی زیبایی از هر دو تیم شاهد نبودیم.

کرمانی مقدم تصریح کرد: اگر پرسپولیس بتواند صدرنشین شود دیگر آن را از دست نخواهد داد، اگر صدرنشین شود بدون شک قهرمان خواهد شد.

وی در ارزیابی از تیم سپاهان افزود: سپاهان در این بازی خیلی دفاعی بازی می کرد و در کارش موفق بود، البته به این مساله نمی توان ایراد گرفت و بازی دفاعی نوعی تاکتیک است. سپاهان هم تیم بزرگی است که باید به آن احترام گذاشت.

پیشکسوت پرسپولیس در پایان گفت: پیش بینی من برد پرسپولیس بود اما در نیمه اول که بازی را دیدم مطمئن شدم که بازی با نتیجه مساوی به پایان می رسد چون سپاهان خیلی دفاعی و با احتیاط بازی می کرد.

منبع: ایسنا

دیگر خبرها

  • مقام صهیونیست: آمریکا از جنگ خسته شده است
  • هویت ۹۹ درصد رأی دهندگان به صورت الکترونیکی احراز شد
  • کرمانی‌مقدم: بازی پرسپولیس و سپاهان خسته‌کننده و بی‌روح بود
  • امیدها در شهر خسته زنده شد؛ هواداران نساجی: در لیگ برتر می مانیم! / فیلم
  • چالش‌ها و راهکار‌های مشارکت سیاسی آگاهانه
  • ویژگی جدیدی که به ChatGPT اضافه شد
  • توزیع تخم نوغان یارانه‌ای بین پرورش دهندگان کرم ابریشم
  • ویژگی جدیدی که به ChatGPT اضافه شد | روبات هوش مصنوعی به چه چیزی مجهز شد؟
  • عنایتی: از این صحبت‌ها خسته شدم!
  • تغییر ساعت پخش در شبکه تماشا