Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری برنا»
2024-04-25@04:52:05 GMT

ماجرای رابطه غیراخلاقی زن شوهردار با همکارش

تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۳۲۷۵۷۱

ماجرای رابطه غیراخلاقی زن شوهردار با همکارش

به گزارشگروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛مرد 38 ساله با بیان این که همسرم پاسخ محبت ها و حمایت های مرا با بی مهری داد و زندگی ام را به خاک سیاه نشاند، به کارشناس اجتماعی کلانتری شهید هاشمی نژاد مشهد گفت: 10 سال قبل با شور و شوق خاصی کت و شلوار دامادی ام را پوشیدم و به خواستگاری «ترانه» رفتم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او دیپلم گرفته بود ولی من در همان دوران راهنمایی ترک تحصیل کردم و وارد بازار کار شدم. با این همه، این اختلاف اندک تحصیلی را هیچ گاه در زندگی آینده ام مهم نمی دانستم و تنها به سعادت و خوشبختی ترانه می اندیشیدم، دوست داشتم همه امکانات و خواسته های همسرم را برآورده کنم تا مشکلی در زندگی نداشته باشد.

زندگی شیرین و عاشقانه ما با به دنیا آمدن «پریسا» رنگ و بوی بهشتی گرفت. از آن روز به بعد «پریسا» لذت زندگی ما را دو چندان کرد و ما برای آینده او نقشه های فراوانی می کشیدیم. 6 سال با سعادت و خوشبختی در کنار یکدیگر زندگی کردیم تا این که روزی «ترانه» از علاقه اش به ادامه تحصیل سخن گفت. من هم که دوست نداشتم در برابر خواسته های او مقاومت کنم، برای ادامه تحصیل او رضایت دادم. ابتدا تصورم این بود که ترانه در شهرستان محل زندگی خودمان به تحصیل می پردازد اما وقتی نتایج کنکور روی سایت ها قرار گرفت، مشخص شد همسرم در یکی از دانشگاه های مشهد پذیرفته شده است.

این موضوع مرا نگران کرد چرا که ادامه تحصیل همسرم در یک شهر دیگر با مشکلات زیادی همراه بود. اگرچه فاصله شهرستان محل زندگی ما تا مشهد زیاد نبود و همسرم می توانست رفت و آمد کند ولی باز هم نگهداری از پریسا و رسیدگی به امور منزل از جمله مشکلاتی بود که بر نگرانی ام می افزود.

با همه این ها، وقتی شور و شوق او را برای ادامه تحصیل دیدم به ناچار موافقت کردم اما گاهی همسرم به دلیل تاریکی شب یا برگزاری کلاس های جبرانی یا امتحانات نمی توانست به شهرمان بازگردد و در خوابگاه دانشگاه ساکن می شد. با آن که مخالف اقامت او در خوابگاه بودم ولی همسرم به این روند ادامه داد و آرام آرام رفتارش تغییر کرد، کار به جایی رسید که دیگر به من و پریسا بی توجه شده بود و گاهی حتی پاسخ تلفن هایم را نمی داد.

در همین شرایط او گفت در شرکتی مشغول به کار شده است تا بتواند هزینه های تحصیلی اش را تامین کند. مخالفت های من هم هیچ فایده‌ای نداشت چرا که دیگر ترانه به من و زندگی اش کاملا بی تفاوت بود. آرام آرام زمزمه هایی می شنیدم که دیگرعلاقه‌ای به من ندارد تا این که فهمیدم بدون اجازه من با یکی از همکارانش در شرکت به مسافرت شمال کشور رفته است.

3 روز هیچ اطلاعی از او نداشتم تا این که بعد از بازگشت از مسافرت به او اعتراض کردم و با هم درگیر شدیم. در همین حال گوشی همسرم را به زور گرفتم و با تصاویر غیراخلاقی او و همکارش روبه رو شدم، ترانه با دیدن این صحنه، گفت علاقه ای به من ندارد و قصد جدایی از مرا دارد.

منبع:روزنامه خراسان

منبع: خبرگزاری برنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۳۲۷۵۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

همسرکشی با بند بادکنک | قاتل جسد همسرش را ۲ شب زیر تخت فرزندش مخفی کرد

همشهری آنلاین- حوادث: چندی قبل مردی به پلیس آگاهی تهران رفت و از ناپدید شدن همسرش خبر داد. او به ماموران گفت: من و همسرم سالها است که ازدواج کرده ایم و ۲ فرزند داریم. دیروز همراه فرزندانم از خانه بیرون رفتیم و وقتی برگشتیم همسرم در خانه نبود. گمان کردم که برای خرید از خانه خارج شده اما هرچه صبر کردم برنگشت و به تماس های تلفنی هم جواب نداد و چند ساعت بعد هم گوشی اش خاموش شد.

در دادسرای جنایی

به دنبال اعلام فقدانی این زن پرونده ای در شعبه اول دادیاری دادسرای امور جنایی تهران تشکیل و تلاش‌ها برای یافتن زن گمشده آغاز شد. هیچ کدام از نزدیکان و اقوام این زن نمی‌دانستند که او به چه سرنوشتی دچار شده است. فرزندان این زن در تحقیقات به پلیس گفتند: ما مدرسه بودیم و وقتی به خانه آمدیم مادرمان نبود و نمی‌دانیم کجا رفته است.

اعضای خانواده زن جوان اما اطلاعاتی را با کاراگاهان جنایی در میان گذاشتند که تا حدودی مسیر تحقیقات را برای آنها روشن کرد. آنها گفتند که زن جوان از مدتها قبل با شوهرش اختلاف داشته و ممکن است بخاطر همین اختلافات بلایی بر سر زن جوان آمده باشد. یکی از آنها گفت:‌ چند شب قبل تولد یکی از فرزندان آنها بود. آن شب همگی جمع بودیم و بچه ها هم خوشحال بودند اما این زن و شوهر چند مرتبه با یکدیگر بگومگو کردند و ما به شوهر او مشکوک هستیم.

اعتراف به قتل

در شرایطی که در جریان تحقیقات هیچ ردی از زن جوان به دست نیامده بود و تنها مظنون پرونده شوهر او بود، این مرد بازداشت شد. او که خودش چند روز قبل خبر مفقود شدن همسرش را به پلیس اطلاع داده بود حالا در این پرونده در مظان اتهام قرار داشت. وقتی او تحت بازجویی قرار گرفت باز هم تلاش کرد وانمود کند که از سرنوشت همسرش اطلاعی ندارد. با این وجود بازجویی‌ها از او ادامه یافت تا اینکه مرد جوان اعتراف کرد که در جریان درگیری با همسری به شکلی ناخواسته او را به قتل رسانده است.

قتل با بند بادکنک

متهم به قتل در بازجویی‌های تکمیلی جزئیات بیشتری از قتل همسرش و سرنوشت جسد او را بازگو کرد. او به کارآگاهان گفت:‌ من و همسرم از مدتها قبل با یکدیگر اختلاف داشتیم. این اختلافات مدتها ادامه داشت و بر سر هر موضوعی با هم درگیر می‌شدیم. شب قبل از حادثه هم تولد یکی از فرزندان‌مان بود. آن شب بخاطر پذیرایی از مهمانان با هم اختلاف پیدا کردیم و چند مرتبه جلوی مهمانان با هم درگیر شدیم. با این حال هر طور که شده جشن تولد تمام شد. فردای آن روز وقتی بچه ها به مدرسه رفتند بخاطر شب قبل با هم بگومگو کردیم. این بار کار به درگیری و زد و خورد کشید و من هم در حالی که عصبانی بودم یک بند بادکنک که از شب قبل باقی مانده بود برداشتم و با آن همسرم را خفه کردم. چند لحظه بعد که به خودم آمدم او نفس نمی‌کشید و فوت شده بود.

۲ شبانه روز زندگی با جسد

متهم به قتل درباره سرنوشت جسد مقتول بعد از این جنایت گفت: همسرم را به قتل رسانده بودم و تا ساعتی دیگر بچه‌هایم از مدرسه به خانه برمی‌گشتند. نمی‌دانستم با جنازه چه کار کنم. در آن موقع از روز نمی‌توانستم جنازه را از خانه خارج کنم. سردرگم بودم تا اینکه جسد را از جایی که بود کشان کشان به اتاق خواب بچه‌ها بردم و زیر تخت گذاشتم. بعد هم وقتی بچه‌ها به خانه برگشتند وانمود کردم که مادرشان از خانه بیرون رفته است. بعد از وقتی خبری از همسرم نشد و بچه ها سراغ مادرشان را گرفتند گفتم که احتمالا قهر کرده و چند روز دیگر برمی‌گردد. چند روز بعد اعضای خانواده همسرم سراغش را گرفتند و وقتی دیدم همه پیگر وضعیت او هستند، تصمیم گرفتم مفقود شدنش را به پلیس اطلاع دهم.

متهم به قتل در ادامه گفت: جسد همسرم دو شبانه روز زیر تخت یکی از بچه‌ها بود و هیچ کدام از آنها نمی‌دانستند که جسد مادرشان در خانه است. روز سوم وقتی آنها به مدرسه رفتند خودروی یکی از دوستانم را از او امانت گرفتم تا با آن جسد را منتقل کنم. سراغ جنازه رفتم و آن را داخل پتو پیچیدم و روی دوشم انداختم و با آسانسور به پارکینگ منتقل کردم و در صندوق عقب ماشین انداختم. آن روز ساختمان خلوت بود و هیچ کدام از همسایه‌ها من را هنگام انتقال جسد ندیدند. در ادامه جسد را به منطقه ای در شرق تهران بردم. مدتی قبل برای خرید زمین با همسرم به آن منطقه رفته بودیم و آنجا را می‌شناختم. در آنجا جسد را دفن کردم و بعد هم با صحنه سازی وانمود کردم که همسرم گم شده است اما بالاخره دستم رو شد.

به دنبال اعترافات این مرد بازپرس پرونده دستور داد تا ماموران جسد مقتول را کشف کنند. بر اساس این گزارش، هم اکنون متهم با قرار قانونی در بازداشت به سر می‌برد و تحقیقات در این باره ادامه دارد.

کد خبر 846129 برچسب‌ها دادسرای عمومی و انقلاب تهران خبر مهم قتل - قاتل حوادث ایران

دیگر خبرها

  • ماجرای رابطه جنسی یک مرد انگلیسی با اجساد
  • زندگی قاتل با جسد زن گمشده به‌ مدت ۲ شبانه‌ روز در تهران!
  • جزئیات جدید از زندگی علی هیبتی؛ از تحصیل در هوافضا و زندگی در آلمان تا مبارزه در رینگ
  • ۱۴ سال پرستاری از جانبازی که بی‌نام و نشان بود
  • ماجرای خودروی شراکتی دکتر معتمدی و دکتر مرندی و خرید بلیت قسطی هواپیما
  • درگیری شدید و عجیب زن رسمی و زن صیغه‌ای در کلانتری
  • زندگی قاتل با جسد زن گمشده به مدت ۲ شبانه‌روز در تهران/ قاتل: جسد را زیر تختخواب داخل اتاق گذاشتم        
  • زندگی قاتل با جسد زن گمشده به مدت ۲ شبانه‌روز!
  • زندگی قاتل با جسد زن گمشده به مدت ۲ شبانه‌روز در تهران!
  • همسرکشی با بند بادکنک | قاتل جسد همسرش را ۲ شب زیر تخت فرزندش مخفی کرد