جمعیتایران به ۱۱۰میلیون نفر میرسد، البته به لطف دههشصتیها!
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۳۵۶۴۹۵
موج دنباله دار دهه شصتیها تا سالهای بعد ایران را با مشکلاتی روبهرو خواهد کرد، البته نه به اندازه دهه شصتیها.
به گزارش خبرآنلاین، آمارها میگویند که جمعیت ایران در حال رد شدن از مرز ۸۰ میلیون نفری است. جمعیتی که بخش اعظمش به موالید دهه شصت مربوط میشود. سناریوهای مختلفی درباره جمعیت ایران در سالهای آینده منتشر شده که حکایت از افزایش جمعیت ایران دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او معتقد است که جمعیت ایران تا ۱۴۳۰ به ۱۱۰ میلیون میرسد. جمعیتی که نتیجه موج ایجاد شده جمعیتی در دهه شصت است. افزایش موالید در دهه شصت همچون سنگی که به درون آبی انداخته شده موجهایی را به وجود خواهد آورد تا زمانی که آرام بگیرد.
به گفته کاظمی پور موج اول جمعیتی دهه شصتیها در فرزندآوری در سالهای ۸۵ تا ۹۰ رخ داده و موج دوم آن ۲۰ سال دیگر اتفاق خواهد افتاد. به عبارتی یک میلیون و ۵۷۰ نوزادی که در سال ۹۵ متولد شدهاند و رشدی به نسبت قبل داشتهاند ۲۰ سال بعد با رسیدن به سن باروری فرزندان بیشتری را متولد میکنند. دهه شصتیها اما تبعات دیگری نیز دارند. به گفته کاظمیپور، در سال ۱۴۲۵ که دهه شصتیها به سن سالخوردگی میرسند حدود ۲۳ درصد جمعیت ایران سالخورده خواهند شد.
متن گفتوگوی خبرآنلاین با شهلا کاظمیپور، جمعیت شناس و استاد دانشگاه تهران در کافه خبر را در ادامه میخوانید:
اولین سوال را با میزان جمعیت در ایران آغاز کنیم؛ جمعیت چه مسیری را میپیماید؟ موالید و مرگ و میر در ایران چگونه است؟
به طور کلی سه شاخص یعنی موالید، مرگ و میر و مهاجرت در تحولات جمعیتی موثر است. در جمعیت کل ایران مهاجرتها نقش کمی دارند چرا که مهاجر فرستی به خارج و مهاجر پذیری به داخل آنچنان شدت و حدت ندارد. بنابراین مهمترین عواملی که جمعیت را تغییر میدهد موالید و مرگ و میر است. نه تنها ایران بلکه سایر کشورها و حتی در کشورهای فعلی توسعه یافته مراحل گذار جمعیتی طی شده است. در طول تاریخ موالید و مرگ و میر بالا بود و حدود ۴۰ تولد در ازای هزار نفر جمعیت رخ میداد و ۳۵ مرگ در ازای هزار نفر جمعیت اتفاق میافتاد. به دنبال انقلاب پزشکی و انقلاب صنعتی که در غرب رخ داد به تدریج مرگ و میر کاهش یافت و رقم ۳۵ مرگ در ازای هر هزار نفر کاهش پیدا کرد و در حال حاضر این رقم به ۳ تا ۴ فوتی در ازای هزار نفر رسیده است. البته کشورهای توسعه یافته چون با سالخوردگی جمعیت روبهرو هستند میزان مرگ و میرشان ۱۲ مرگ در ازای هزار نفر است.
در ابتدا نرخ مرگ و میر در کشورهای توسعه یافته کاهش یافت ولی در مقابل نرخ موالید با کاهش روبهرو نشد بنابراین جمعیت رشد فزاینده داشت که متعاقب آن سیاستهای کنترل موالید اتخاذ و از حدود ۱۰۰ سال پیش این سیاستها آغاز شد. اکنون این کشورها به مرحله سالخوردگی جمعیت رسیدهاند و موالیدشان به حداقل ممکن (حدود ۸ تا ۱۰ تولد در ازای هزار نفر) و مرگ و میرشان به حداقل ممکن (۳ تا ۶ مرگ در ازای هزار نفر) رسیده است.
ایران هم همین مرحله را طی کرده است. قبل از ۱۳۰۰ موالید و مرگ و میر بالا و رشد جمعیتی ناچیز است. اگر تفاضل این دو را محاسبه کنیم با رشد جمعیتی ۵ در هزار یا نیم درصد در سال روبهرو بودهایم و حدود ۱۴۰ سال طول میکشیده تا جمعیت ایران ۲ برابر شود. جمعیت ایران در مرز سال ۱۳۰۰ با ثبات سیاسی و افزایش دسترسی به امکانات بهداشتی نظیر واکنس که از طریق سازمانهای بین المللی به ایران وارد شد میزان مرگ و میر که ۳۵ مرگ در ازای هزار نفر بود، کاهش پیدا کرد و موالید همچنان با رشد روبهرو بود. این روند همچنان از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۹۵ سیر کاهنده داشته است و در آخرین آماری که اعلام شده میزان مرگ و میر با رقم ۵ مرگ در ازای هزار نفر به حداقل خود رسیده است. البته این رقم میتواند بیش از این کاهش یابد چرا که همچنان شاهد مرگ و میر نوزادان و مرگ و میر ناشی از حوادث و سوانح هستیم و با این ساختار جمعیتی انتظار داریم که میزان مرگ و میر به ۳ فوتی در ازای هزار نفر برسد.تحول دیگری که اتفاق افتاده، این است که در دهه ۹۰ - ۹۵ میزان مرگ و میر ما به خاطر سالخوردگی جمعیت در حال افزایش است. به عبارت دیگر به این دلیل که ما هنوز به سطح رفاه ایدهآل نرسیدیم، شمار مرگ و میر در ایران در حال بالا رفتن است.
آیا بالا بودن مرگ و میر و در مقابل موالید کم پدیده جدیدی است که در ایران اتفاق میافتد یا کشورهای دیگر نیز این مسیر را طی کردهاند؟
اگر به سبک کشورهای توسعه یافته سیر کردهایم باید مرگ و میر به حداقل ممکن خود رسیده باشد. به این معنی که بهداشت و رفاه به چنان سطحی برسد که همه در حداکثر امید به زندگی به سر ببرند و مرگ و میرهای ناشی از حوادث و مرگ و میر کودکان به حداقل خود برسد. اما چون در ایران نتوانستهایم بهداشت و رفاه جامعه را به حدی برسانیم که امید به زندگی افراد جامعه به حداکثر برسد این پدیده یعنی افزایش مرگ و میر رخ داده است.
نکته دیگر این است که امید به زندگی به نسبت گذشته بالا رفته است اما هنوز ناتوانی و بیماری در جمعیت بالا است بنابراین این اتفاق پدیدهای در جمعیت است که به دغدغه خاطر جمعیتشناسان تبدیل شده. درست است که از یک سو رشد جمعیت در حال کم شدن است ولی از سوی دیگر این نگرانی وجود دارد که اگر قرار باشد جمعیت افزایش پیدا کند کیفیت زندگی پایین نیاید.
میزان موالیدن در چه وضعیتی قرار دارد؟
از سال ۱۳۰۰ به بعد نه تنها موالید در ایران تغییر نکرد بلکه به دلیل افزایش امید به زندگی و افزایش سنوات زناشویی زیادتر نیز شد و حتی به رقم ۴۸ تولد در ازای هر هزار نفر جمعیت نیز رسید که اوج آن در دهه ۶۰ بود. در این دهه میانگین تعداد فرزندان والدین به حدود ۷ فرزند رسید. در گذشته به این دلیل که والدین زود میمردند به حداکثر تعداد فرزند نمیرسیدند و میانگین تعداد فرزند برای آنها در حدود ۴ تا ۵ فرزند بود. بدو انقلاب حدود ۶ تا ۷ بود و در دهه ۶۰ به ۷ فرزند رسید. از آنجایی که موالید در ایران بالا بود نهایتا حاصل تفاضل مرگ و میر از موالید، ۳۸ در هزار میشد که رشد جمعیتی ایران را بدست میآورد. به عبارتی دیگر اگر ۴۸ تولد در ازای هر هزار نفر را از ۱۰ مرگ در هزار نفر در اوایل انقلاب کم کنیم حاصل عددی در حدود ۳۸ در هزار است که بالاترین رشد جمعیتی ایران را شامل میشود. این رقم بالاترین رشد جمعیتی نه تنها در سابقه تاریخی بلکه در بین سایر کشورها بوده است. البته مقداری از این رشد جمعیت در سال ۵۵ و ۶۵ ایران ناشی از مهاجرتهای افغانها و عراقیها به ایران بود که با در نظر گرفتن این موضوع رشد طبیعی جمعیت ایران ۳.۲ بوده است.
بنابراین ما با پدیدهای در جمعیت خود مواجهیم که مرگ و میر سیر تداومی کاهنده را داشته ولی موالید بعد از ۱۳۰۰ بالا رفته و بعد از شروع سیاستهای تنظیم خانواده رژیم پهلوی که از سال ۴۶ شروع شد و بعد از سال ۵۰ اثر خود را نشان داد شاهد کاهش موالید بودیم که رشد جمعیترا از ۳ به ۲.۷ رساند و بعد از سال ۵۷ بعد از انقلاب اسلامی افزایش موالید را به همراه داشت و رشد جمعیت تا حدود سالهای ۶۷ و ۶۸ زیاد شد و از آن به بعد سیر کاهنده را با شیب بیشتر تجربه میکنیم چنان که رشد جمعیت از ۳ به ۲.۷ و بعد به ۳.۲ و از ۳.۲ سیر کاهنده پیدا کرد که در آخرین سرشماری به ۱.۲۴ رسیده است.
عدد tfr یا تعداد کل فرزندان در گذشته حدود ۵ و ۶ فرزند، اوایل انقلاب ۶ و ۷ فرزند و دهه شصت به ۷ فرزند رسیده است. این عدد به تدریج سیر کاهنده پیدا کرد تا اینکه در سال ۱۳۹۰ به ۱.۸ فرزند رسید. یعنی هر زوجی در طول سنوات باروری خود میتوانست ۱.۸ فرزند به دنیا آورد. به عبارت دیگر هر ۱۰ زوج ۱۸ فرزند داشتهاند.
سال ۹۵ تغییراتی در تعداد فرزندان رخ داده است. از آنجایی که جمعیت شناسان ساختار باروری زنانی که در سنین ۱۵ تا ۴۹ سال هستند را در یک سال مثلا سال ۹۰ مورد محاسبه قرار میدهند، براساس این محاسبه باروری برای سال ۹۵، ۲.۲ فرزند بوده است.
چون هرم سنی ایران به صورت اشک درآماده و وسط هرم متورم شده، افرادی که در دهه ۶۰ به دنیا آمدهاند در سال ۹۵ در دامنه سنی بین ۲۵ تا ۳۵ سال قرار دارند و متورمترین نقطه هرم سنی ایران را به وجود آوردهاند. دختران دهه ۶۰ که در سنین ازدواج و باروری قرار دارند، تعداد بیشتری فرزند به دنیا آوردهاند که میزان باروری را افزایش داده است. بنابراین وقتی که میگویند نرخ باروری در ایران در چند سال گذشته افزایش یافته این افزایش ساختاری بوده و معلوم نیست که آیا سیاستهای جمعیتی در آن موثر بوده یا خیر.
در طول تاریخ چه سیاستهای جمعیتی در ایران اتخاذ شده است؟
تقریبا از سال ۹۰ که سیاستهای جمعیتی در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شد ۱۲۸ بند سیاست جمعیتی را تنظیم کردیم، سیاستهایی که به مجلس رفت و در سال ۹۲ تحت عنوان سیاستهای جمعیت و تعالی خانواده مطرح شد که هنوز هم به تصویب نرسیده است. متعاقب آن در ۳۰ اردیبهشت ۹۳ ابلاغیه ۱۴ مادهای رهبری منتشر شد. البته همه این سیاستها تئوری هستند و هنوز به میدان عمل نرسیدهاند. تنها سیاستی که عملا اعمال میشود کاهش وسایل پیشگیری رایگان، خدمات پیشگیری از بارداری مانند تبکتومی و وازکتومی است، وسایل و خدمات رایگانی است که در اقسا نقاط کشور در اختیار زنان متقاضی گذاشته میشد.
یعنی به جز کاهش خدمات رایگان پیشگیری از بارداری هیچ کدام از سیاستهای جمعیتی در ایران به اجرا در نیامده است؟
بله. تقریبا بحث مسکوت گذاشتن برنامههای تنظیم خانواده رایگان اجرایی شده که مگر چند درصد زنان ایرانی به جز زنان روستایی و مناطق محرومتر شهری از این خدمات رایگان استفاده میکردند؟ خانوادهها ایرانی به آستانهای رسیدهاند که اگر تصمیم به پیشگیری بگیرند میتوانند این وسایل را خریداری کنند یا از متدهای سنتی استفاده کنند. در بررسیهایی که انجام دادهایم به این نتیجه رسیدهایم که استانهای توسعه یافتهتر از متدهای سنتی استفاده میکنند.
به زنان روستایی و شهری اشاره کردید، نرخ موالید به خصوص در دهه ۶۰ در روستاها بیشتر بوده یا در شهرها؟
همیشه نرخ موالید رابطهای با توسعه دارد. معمولا نرخ موالید در استانهای توسعهیافتهتر، نقاط شهری و کلانشهرها پایینتر است و در نقاط توسعهنیافته، شهرهای کوچکتر و روستاها نرخ موالید کمتر است. حتی در در شهرهای بزرگ نرخ موالید در بین با سوادان کمتر و در بین افراد بیسواد بیشتر است و در سالهای اخیر نیز خود را نشان داده است.
نرخ موالید در دهه شصت در کدام یک از مناطق یعنی شهری و روستایی چطور بوده است؟
در همه استانها بالا بوده.
نرخ موالید الان در شهرستانها زیادتر است یا شهرها؟
نرخ موالید که حدود ۷ فرزند بود میانگین کل کشور است. مثلا استان تهران ۴ و نیم و استان سیستان و بلوچستان ۸.۶ بوده است. حالا که میانگین تعداد فرزندان در کشور که ۷ بوده به ۱.۸ رسیده، تعداد فرزندان در استانهای مختلف نیز به مراتب کم شده است. مثلا استان تهران به ۱.۳ و استان گیلان به ۱.۴ و سیستان و بلوچستان به ۳.۳۰ و هرمزگان به ۲.۳۰ رسیده است.
یعنی جدیدترین محاسبه شما از سال ۹۵ نشان میدهد که میانگین تعداد فرزندان در ایران به ۲.۲ رسیده است...
البته محسابه آن کمی پیچیده است چون موالید را از ثبت احوال و مخرج کسر یعنی زنان ۱۵ تا ۴۹ ساله را از منبع دیگری گرفتهام که نتیجه این محاسبه ۲.۲ بوده است.
و این افزایش دلیل ساختاری دارد؟
بله. بیشتر بحث ساختاری است. میانه هرم متورم است و اگر تعداد زیاد زنانی که در این تورم قرار دارند فرزندآوری کنند میزان موالید بالا میرود.
این ساختار در آینده چطور تغییر میکند؟
زنان ۲۵ تا ۳۴ سالهها که دقیقا همان دهه شصتیها هستند ۸ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر در سال ۹۵ بودهاند. ولی زنان ۱۵ تا ۲۴ ساله که در دهه ۷۰ متولد شدهاند ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر بودهاند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که زنان دهه ۷۰ از زنان دهه ۶۰، ۲ و نیم میلیون کمتر هستند. یعنی اگر دهه هفتادیها در رده سنی ۲۵ تا ۳۴ سال قرار گیرند ۵ میلیون و ۷۰۰ نفر هستند. به عبارتی دیگر ۲ و نیم میلیون نفر از زنان دهه شصتی که اکنون در این رده سنی قرار دارند، کمتر هستند و به تبع فرزندانی که به دنیا میآورد کمتر خواهد بود.
یعنی ایران در دهههای آینده با حضور دهه هفتادیها در بازه سنی ۲۵ تا ۳۵ سال با کاهش باروری آن هم به دلیل ساختاری مواجه خواهد شد. درست است؟
بله. چون جمعیت آنها کمتر است.
در دهه شصت سالی ۲ میلیون نفر متولد میشدند. از ۵۵ تا ۶۵ جمعیت ایران از ۳۳ میلیون نفر به ۴۹ میلیون نفر رسید یعنی در طول ۱۰ سال جمعیت ایران ۱۷ میلیون نفر افزایش پیدا کرد. با یک حساب سرانگشتی میتوان فهمید که این رشد در سال ۲ میلیون نفر بوده است. بعد از سال ۶۵ با اعمال سیاستها یا بدون اعمال سیاست، باروری کاهش پیدا کرد اما بعد از انقلاب و جنگ فرزندآوری در خانوادههای ایران زودهنگام شد و بعد دوباره کاهش پیدا کرد. این کاهش موالید از ۲ میلیون تولد در سال مسیر سراشیب را طی کرد تا سال ۹۰ که تعداد موالید به ۱و ۲۰۰ تولد در سال رسید. از سال ۹۰ به بعد با ورود دهه شصتیها به سن ازدواج و باروری میبینیم که تعداد موالید سیر فزاینده دارد. یعنی آمار موالید در ایران از یک میلیون و ۲۰۰ تولد در سال ۹۰ به یک میلیون و ۵۷۰ هزار تولد در سال ۹۵ رسیده است.
باوری که درباره دهه شصت وجود دارد این است که بسیاری میگویند دهه شصت هرم سنی ایران را به هم ریخت. یعنی هرم سنی پیازی به هم خورد و تاثیراتش تا دهههای آینده روی همان نسل دیده میشود. آیا این باور درست است که دهه شصتیها هرم جمعیتی را به هم زدهاند؟
به غیر از ایران معمولا کشورهایی که باروری بالایی دارند و بر روی آن سیاستهای کنترل موالید را اعمال میکنند هرم سنیشان کم کم از شکل مثلث با قاعده وسیع به شکل مثلث با قاعده کوچکتر و در نهایت به هرم گنبدی شکل تبدیل میشود که مرگ و میرهای زیادی دارد. اکثر کشورها این موضوع را تجربه کردهاند. در ایران نیز اگر دهه شصت اتفاق نمیافتاد و سیاستهای کنترل موالید را اعمال میکردیم هرم جمعیتی کشور از مثلث با قاعده وسیع کم کم به مثلث با قاعده کوچکتر و بعد استوانهای تبدیل میشد ولی اکنون این هرم به خاطر افزایش موالید دهه شصتیها حالتی تورمی پیدا کرده است.
چه عاملی باعث افزایش جمعیت و موالید در این دهه شد، سیاستهای جمعیتی بود یا پیوستهای فرهنگی یا اجتماعی؟
تمامی کنفرانسهایی که در دهههای گذشته برگزار شده بحث بر سر این بود که چرا باروری بالا است و چه کار باید کرد که این باروری کاهش پیدا کند. حتی در سال ۱۳۶۳ کنفرانس جمعیتی برگزار شد که در آن برای کاهش جمعیت و اتخاذ سیاستهای کاهش موالید بحث شد، که بعد از آن این موضوع به امام خمینی (ره) منتقل شد و از ایشان دستخطی گرفته شد که اگر کنترل موالید لطمهای به مادر نمیزند میتواند اعمال شود. بعد از آن کنترل موالید در ایران آغاز شد.
اما اولین دلیل بالارفتن جمعیت در این دهه این بود که بعد از انقلاب دفتر تنظیم خانواده وزارت بهداشت تعطیل شد، همه وسایلی که در آن وجود داشت سوزانده شد و کلیه برنامههای تنظیم خانواده مسکوت ماند. سیاستهای ضمنی که دولت انقلابی ما مثل کپنی شدن ارزاق، دادن زمینها به خانوادههای پُر اولاد و دفترچههای بسیج اعمال کرد سبب شد که باروری بالا رود بدون اینکه دولت سیاست افزایش باروری داشته باشد. بحث جنگ و داشتن فرزند جایگزین فرزند شهید خانواده نیز سبب افزایش موالید شد.
البته نکات جامعهشناسی نیز در این رابطه وجود دارد. در سالهای اولیه دهه شصت که جنگ تحمیلی آغاز شده بود، در شهرها و روستاها بیشتر ساعات خاموشی زده میشود و تفریح و مشغلهای وجود نداشت بنابراین ساعات بیشتری زنان و شوهران با یکدیگر صرف میکدند که خود سبب افزایش باروری شد.
پس ما میتوانیم به طور کلی بگوییم که دهه شصت ساختار جمعیت را تغییر داد؟
به اندازه کمی تاثیر خود را گذاشت. قاعده هرم بیشتر وسیع شد.
در طول تاریخ چند سیاست جمعیتی در ایران اعمال شده؟
اولین سیاستهای جمعیتی از ۱۳۰۰ آغاز شد که بیشتر در خصوص مرگ و میر بود. مثلا با توزیع داروی «ددت» میزان مرگ و میر اطفال که ۲۵۰ مرگ به ازای هر هزار نفر بود در سال ۴۵ به ۱۸۰ مرگ به ازای هر هزار نفر و در سال ۵۵ به ۱۰۰ مرگ به ازای هر هزار نفر رسید. در سال ۶۵ مرگ نوزادان به ۷۰ مرگ به ازای هر هزار نفر و در سال ۷۵ به ۳۷ مرگ به ازای هر هزار نفر رسید. اکنون نیز میزان مرگ و میر نوزادان به ۱۷ مرگ به ازای هر هزار نفر رسیده است.
میزان مرگ و میر اطفال و نوزادان شاخص بسیار خوبی برای ارزیابی توسعه یافتگی است که ایران توانسته است آن را کاهش دهد. ولی با این حال مرگ و میر اطفال در کشور ژاپن که توسعهیافتهترین کشور است، زیر عدد ۷ (۷ مرگ به ازای هزار نفر) قرار دارد. یعنی اگر ادعا میکنیم که در حال بالا بردن سطح رفاه هستیم باید میزان مرگ و میر اطفال را به زیر ۷ برسانیم. درست است که عدد ۱۵ به نسبت گذشته عدد بهتری است اما باید این را در نظر گرفت که این مقدار کاهش نیز صرفا ناشی از بهبود بهداشت نیست بلکه کاهش باروری بر روی آن تاثیر داشته است. مادری که ۸ فرزند به دنیا میآورده به تبع فرزندان بیشتری از او فوت میکرده است اما امروز که هر زن تقریبا ۲ تا ۳ فرزند به دنیا میآورد تعداد کمتری از فرزندان او میمیرد.
یعنی بخشی از کاهش مرگ و میر اطفال به خاطر کاهش باروری است؟ پس اولین سیاستهای جمعیتی در ایران برای کاهش مرگ و میر بوده است.
در حوزه کاهش موالید ما هیچ گونه سیاستی نداشتیم تا سال ۱۳۴۶ که دفتری در وزارت بهداشت حکومت وقت به عنوان اداره تنظیم خانواده تاسیس شد. با تاسیس این دفتر وسایل پیشگیری و آموزشهای پیشگیری از بارداری به خانوادههای ایرانی و زنان ارائه شد. البته لازم است بدانیم تنظیم خانواده صرفا به معنی کاهش باروری نیست بلکه به معنی برنامهریزی برای تعداد فرزندان و فاصلهگذاری در تولد فرزندان، تغذیه مادر و کودک و زایمان سالم است و این طور نیست که بگوییم چون باروری پایین است تنظیم خانواده را تعطیل کنیم.
دقیقا بیشترین نگرشها به تنظیم خانواده به سمت کاهش باروری است.
به تنظیم خانواده در لاتین (family planning) گفته میشود که به معنی برنامهریزی بر روی خانواده است. اگر قرار است یک فرزند سالم داشته باشید باید ۲۰ سال قبل از تولد او برنامهریزی داشته باشید، یعنی مادر از زمانی که متولد میشود باید جسم سالمی داشته باشد تا بتواند یک فرزند سالم به دنیا آورد. ما باید به آحاد جامعه کمک کنیم که فرزند سالم داشته باشند وگرنه داشتن فرزندان ناسالم اما بسیار فایدهای ندارد. شاید بهتر بود که به جای تنظیم خانواده اسم این برنامه را بهداشت باروری میگذاشتند. یک زن روستایی که در یک منطقه دور افتاده زندگی میکند نباید این حق از او گرفته شود که سرویس معاینه و بهداشت باروری را دریافت نکند.
هنوز مرگ و میر مادران در حین زایمان در ایران بالاست. البته رقم چندانی نیست ولی همچنان بالاتر از آمارهای جهانی است. بنابراین از سال ۴۶ برنامه تنظیم خانواده در ایران شروع شد و تا سال ۵۷ ادامه پیدا کرد و اثر آن هم این بود که رشد جمعیت ۳ درصدی ایران به ۲.۷ کاهش پیدا کند.
یعنی سیاستهایی که اعمال میشد برای محدود کردن موالید بود؟
بله. زمانهایی که دانشجو بودم این بحث را دنبال میکردیم که آموزشهای لازم به خانوادههای پُر اولاد داده شود تا باروری آنها کاهش پیدا کند. البته این موضوع تنها در شهرها نمود داشت و نه در روستاها. شاید یکی از دلایل این امر شهرنشینی و بالا رفتن تحصیلات آنها بود که بعد از سال ۵۷ این سیاست مسکوت ماند و از سال ۶۷ به بعد بحث تنظیم خانواده آغاز شد و شورای تهدید موالید ۶ وزارتخانه را مسئول آن کرد. در سال ۷۳ درس تنظیم خانواده که مستخرج از همان جلسات شورا بود به واحدهای درسی دانشگاه اضافه شد و تا به حال این ادامه داشت و از سال ۹۲ برنامه تنظیم خانواده و حتی تدریس آن در دانشگاه مسکوت ماند و به جای آن درس اخلاق خانواده جایگزین آن شد.
در سال ۷۳ کاهش موالید براساس چه استدلالی بود؟
استدلال این بود که باروری بسیار بالا است و از رشد جمعیت دنیا بیشتر است.
با همان شعار فرزند کمتر زندگی بیشتر...
البته این موضوع برای قبل از انقلاب بود که بعد از انقلاب نیز ادامه پیدا کرد. اما در حدت و شدت آن در دهه هفتاد بود که بحث وازکتومی و تبکتومی به صورت رایگان ارائه شد. استدلال من این است که اگر سیاستهای تنظیم خانواده اثری در کاهش جمعیت ایران داشته اثر آن ۵۰ درصد است. ۵۰ درصد دیگر آن مربوط به توسعه شهرنشینی و افزایش سواد و تحصیلات است. در ابتدای انقلاب تعداد جمعیت باسواد در ایران تنها ۴۷ درصد بوده اما اکنون این آمار به نزدیک ۹۰ درصد رسیده است. در ابتدای انقلاب شهرنشینی حدود ۳۷ درصد بوده که اکنون به ۷۴ درصد رسیده است. همچنین سهم جمعیت تحصیلکرده در ایران افزایش یافته و تحولات اقتصادی و توسعه آی تی عواملی هستند که روی کاهش فرزندآوری تاثیر میگذارد.
من معتقد هستم که تنظیم خانواده یک عامل ثانوی است. نباید به طور مستقیم این وسایل را در اختیار افراد قرار دهیم چرا که تجربه پاکستان نشان داده است که تنها دسترسی به این خدمات و لوازم پیشگیری از بارداری بر کاهش جمعیت تاثیری ندارد. یعنی خانوادهها باید به این آستانه فکری برسند که بدانند چند فرزند میخواهند. اگر به این آستانه رسیدند ناگزیر هستند که به سراغ وسایل و خدمات پیشگیری از بارداری بروند. ولی اگر وسایل پیشگیری به صورت ناآگاهانه در اختیار آنها قرار گیرد ممکن است اثر بخشی نداشته باشد.
پس با توجه به صحبتهای شما سیاستهای تنظیم خانواده در چهار مقطع اتخاذ شده است. تحلیل کلی شما از این سیاستها و تاثیر گذاریشان بر کاهش جمعیت چیست؟ آیا این سیاستها بر جمعیت ایران تاثیرگذار است یا جمعیت ایران مسیر خود را میرود؟
به طور کلی نظر من این است که بحث جمعیت بحثی نیست که یک شبه به آن پرداخته شود و بعد کنار گذاشته شود بلکه موضوعی است که باید دائما روی آن کار شود و همین مغفول ماندن مقطعیِ بحث جمعیت باعث شده که ما به اینجا برسیم. بعد از دهه شصت که باروری پایین آمد به مرحلهای رسیدیم که سهم جمعیت ما در بالاترین سن باروری، فعالیت و اشتغال است. به این پنجره فرصت جمعیتی گفته میشود. هر کشوری که به پنجره فرصت جمعیتی برسد بالاتر از دو سوم جمعیتش در سن
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۳۵۶۴۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جسد مرد ۶۰ ساله طارمی پیدا شد
مدیرعامل جمعیت هلال احمر استان زنجان گفت: پس از ۶ روز جست و جو جسد مرد ۶۰ ساله طارمی در رودخانه قزل اوزن پیدا شد.
حکمتاله هاشمی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا در زنجان اظهار کرد: گزارش مفقودی مرد ۶۰ سالهای در ارتفاعات کوهکن شهر آب بر شهرستان طارم توسط مردمی در ساعت ۱۵:۳۰ روز شنبه یکم اردیبهشت به ندای امداد اطلاع داده شد.
وی تاکید کرد: بلافاصله یک تیم عملیاتی پنج نفره همراه با تجهیزات مورد نیاز با یک دستگاه خودروی کمک دار سبک از جمعیت هلال احمر مرکز شهرستان برای جست و جوی این مفقودی اعزام شدند.
مدیر عامل جمعیت هلالاحمر استان زنجان گفت: با هماهنگیهای انجام شده نیز ۲ تیم آنست (سگهای زنده یاب) ساعت ۱۹ شامگاه شنبه از پایگاه امدادی مرکز استان برای جست و جو به این منطقه اعزام شدند.
هاشمی ادامه داد: تا ساعت ۲۳:۵۵ شامگاه شنبه جست و جوی سه تیم ادامه داشت که این عملیات متوقف و جست و جو نیز صبح روز یکشنبه نیز مجدد آغاز شد.
مدیر عامل جمعیت هلال احمر استان زنجان گفت: این عملیات از صبح دوشنبه سوم اردیبهشت آغاز شده و همراه با ۲ تیم آنست ادامه داشت که با نامساعد شدن شرایط جوی عملیات این تیم متوقف شد.
هاشمی افزود: جست و جو توسط تیمهای عملیاتی متشکل از ۱۰ نجاتگر همراه با خودروی کمک دار سبک برای پیدا کردن این مرد طارمی ادامه داشت.
وی تاکید کرد: از بعدازظهر روز شنبه ارتفاعات و پیرامون روستاهای کلکش شهرستان زنجان، کوهکن علیا، چورزق، زرنی، شیرمشه توسط تیمهای عملیاتی و با همراهی و کمک بیش از ۲۰۰ نفر از نیروهای محلی و اهالی روستاها از مناطق جست و جو بوده است.
مدیر عامل جمعیت هلال احمر استان زنجان گفت: درخواست پرواز بالگرد برای جست و جوی این مرد ۶۰ ساله طارمی نیز انجام شده که به دلیل شرایط جوی نامساعد در این شهرستان امکان پرواز وجود نداشت.
هاشمی تاکید کرد: امروز پنجشنبه۲ تیم واکنش سریع با ۱۰ نیرو، یک تیم آنست (با یک قلاده سگ زنده یاب) و سه خودروی کمک دار سبک وارد عملیات شدند.
وی افزود: امروز جسد این مرد مفقودی توسط اهالی منطقه داخل رودخانه قزل اوزن اطراف روستای تسکین مشاهده شد.
مدیر عامل جمعیت هلال احمر استان زنجان گفت: تیمهای واکنش سریع با تجهیزات فنی پس از ساعتها تلاش جسد را که در داخل رودخانه گیر کرده بود به بیرون کشیده و تحویل عوامل انتظامی دادند.
هاشمی از هموطنان درخواست کرد در صورت گرفتار شدن در سوانح و حوادث برای دریافت خدمات امدادی با شماره ۱۱۲ ندای امداد بدون محدودیت زمانی تماس برقرار کنند.
کد خبر 747961