ابراز نگرانی عموپورنگ از بیتوجهی به حوزه کودک
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۳۵۶۷۹۱
سالها از دوران درخشش گروه کودک و نوجوان تلویزیون میگذرد. سالهایی که تولید برنامه برای کودکان، محلی برای دیده شدن و نشان دادن استعداد هنرمندان بود. افرادی ماننداکبر عبدی، حسین پناهی، آتیلا پسیانی، رضا رویگری، حسین محباهری، حمید جبلی، رضا بابک و... در برنامههایی نظیر «محله برو و بیا» یا «زیر گنبد کبود» توانستند خود را در دنیای تصویر اثبات کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
داریوش فرضیایی از کسانی است که در دوران طلایی برنامه سازی کودکان به تلویزیون رفت. او در سال ۷۸ با مجموعه «تورنگ و پورنگ» توانست توجهها را به خود جلب کند و در همان زمانها نام مستعار عمو پورنگ را برای خود انتخاب کرد که تا امروز هم بیشتر با همین نام شناخته میشود. در سالهای اخیر او و گروه هنریاش با به روی آنتن بردن محله گل و بلبل سبک جدیدی از سریالهای مخصوص کودکان را ارائه دادند که با اقبال مخاطبان مواجه شد، تا آنجا که توانستبه عنوان بهترین سریال سال ۹۵ در نظرسنجی برنامه سین مثل سریال انتخاب شود. اما با وجود این موفقیت، محله گل و بلبل باز هم چندان مورد توجه مدیران صدا و سیما قرار نگرفته است! بر همین اساس شرایط حاکم بر حوزه کودک و نوجوان سازمان صدا و سیما را در نشستی با عوامل برنامه محله گل و بلبل مورد بررسی قرار دادیم. در این نشست صمیمانه داریوش فرضیایی (عمو پورنگ)، احمد درویش علیپور (کارگردان محله گل و بلبل)، محمد درویش علیپور (تهیه کننده محله گل و بلبل) و مسلم آقاجان زاده (تهیه کننده محله گل و بلبل) حضور داشتند. در قسمت اول این گفتگو معضلات سازمان صدا و سیما در موردتخصصی کردن شبکهها و همچنین کم توجهی به امور کودک به خاطر سیاسی نبودن مورد بحث قرار گرفت. قسمت دوم این نشست به نظر مخاطبان میرسد.
کودک در ایران حکم یک دهات دور افتاده را دارد. تا زمانی که دوربین خبرنگاری سمتآننرود، مسئولان اصلاً متوجۀنمیشوند.
در تلویزیون این طور به نظر میرسد که کار کودک با کار بزرگسال مقایسه میشود. فکر میکنید این موضوع چقدر به کار کودک لطمه میزند؟
محمد علیپور:دوستان من که نویسنده کار کودک هستند میگویند نمیتوانیم کار کودک بنویسیم. همۀ آنها نویسندگان خوبی هم هستند، تقریباً میتوانم بگویم بخش عظیمی از تولیدات صدا و سیما را آنها مینویسند امامعتقدند که در نگاه کلی رسانه ملی جایی ندارند. ما امسال در نظرسنجیهای که صدا و سیما انجام داد پربیننده ترین مجموعۀ شبکه دو بودیم. یعنی از سریالهایساعت ۱۰ شب نیز ما پربینندهتر بودیم. این درحالی است که نظرکودکان لحاظ نشده بود، یعنی تنها ازبزرگسالان نظرسنجی شده بود. با این حالزمان قدردانی، عوامل آن سریالهارا صدا کردند و اصلاً به ما نگفتند و بعدها ما از طریق خبرگزاریها و تلویزیون متوجه شدیم آنها مراسمی گرفتند! امروز شما با هر کسی صحبت کنید میگوید بحث کودک خیلی مهم است. اما کودک در ایران حکم یک دهات دور افتاده را دارد. تا زمانی که دوربین خبرنگاری نرود آن سمت مسئولان اصلاً متوجۀ آن نمیشوند.
در اینجا باید اشاره کنم که ما با صحبتهای رهبری راجع به «آتش به اختیار» خیلی همسو بودیم. چون ما محله گل و بلبل با این عظمت را از خودمان مایه گذاشتیم که انجام شود، نه اینکه به ما پولی بدهند بگویند بروید این کار را انجام دهید. همۀ ما از حقمان گذشتیم که یک کار خیلی خوب انجام دهیم. ما راجع به موضوعاتی صحبت کردیم که باید در دنیای امروز از کودکی آموزش داده شود و البته مانند توصیه هایی مانندمسواک زدن وشب زود خوابیدن تکراری نبود.
در فاز اول به موضوعاتی مانند شهرداری، هوای پاک، آسمان آبی، رعایت خطوط سفید، بین دو خط رانندگی کردن، تفکیک زباله، کمتر زباله تولید کردن پرداختین. اصلاً کسی به بچهها چنین آموزشی نمیدهد. در فاز دوم راجع به فضای مجازی چیزهایی را مطرح کردیم که حتی برای بزرگسال هم تا به حال مطرح نشده است. مانند فحش و ناسزا دادن زیر پستهای آدمهای معروف. من فکر میکنم این تعبیر همان فرمایش مقام معظم رهبری راجع به «آتش به اختیار» است.
آقاجانزاده:ما برای اینکه قبح حرف بد را بین بچهها رواج دهیم گفتیم کسانی که فحش میدهند «کله گچی»هستند.
محمد علیپور:کسی به ما نگفت این کار را بکنید، این دغدغۀ ما بود. گفتیم ۱۰ سال دیگر که این بچه بزرگ میشوند، میدانند که نباید فحش بدهد و یا زیر یک پُستی کهخوششان نمیآید کامنت بی ادبانه بگذارند. آن زمان دیگر میدانند چطورباید از تکنولوژی و فضای مجازی استفاده کنند، اینها دغدغۀ ما بود. کسی هم به مانگفت چنین کاری بکنیم.
در فصل اول محله گل و بلبلپنج کلمه جادویی به بچهها یاد دادیم. واژههایی کهمتاسفانه کمتر در جامعه استفاده میشود. کلمه «لطفاً» یکی از اینها بود. در زبان انگلیسی ما یاد میگیرم در جملات از کلمه لطفاً استفاده کنیم، ولی در ایران اینگونه نیست. یک کلمۀ جادویی دیگر «نه» است. اگر ما به بچهها نه گفتن را یاد داده بودیم، شاهد خیلی از مسائل بغرنجی که در جامعۀ ما دارد اتفاق میافتد نبودیم. ما «نه گفتن» را به بچه یاد نمیدهیم، سلام وببخشید را یاد نمیدهیم. در قسمت بعد آمدیم گفتیم این پنج کلمه چه کاربردی دارد، اینها هر کدام میتواند برای ما هفت راه را باز کند.
برای جا انداختن این موضوع یک شخصیت منفی درست کردیم البتهنه منفی ترسناک. چون دوست داشتیم بچهها بدانند این شخصیت منفی است و با او ارتباط برقرار کنند. مگر الان شخصیتهای منفی جامعۀ ما ترسناک هستند؟ مگر فضای مجازی ترسناک است؟ ولی میتواند بدترین شخصیتِ منفی هر خانهای باشد. ببینید همین فضای مجازی آمار طلاق را به کجا کشانده است! شبها همه را بیدار نگه میدارد و هزار و یک اتفاق در فضای مجازی میافتد. برفک (نام شخصیت منفی مجموعه محله گل و بلبل) از دل همین مسئله بیرون آمده است. یک شخصیتی که منفی است ولی میتواند خیلی هم محبوب باشد و اصلاً آن چهره ترسناک را هم نداشته باشد. در یکی از قسمتهاگفتیم نباید با این شخصیت مذاکره کرد چون ته مذاکره با چنین شخصیتی برای ما خوب نیست و زیر قولش میزند.
آقاجانزاده:باید در تکمیل صحبتها عرض کنم که در برنامه نوروزو هفت قسمت پایانی محله گل و بلبل برخی مسائل روز جامعه را مطرح کردیم. موضوعاتی مانند اتحاد، مقابله با استکبار و دشمنان ونحوه صحیحمذاکره با دشمن. هیچ کدام از اینها را هم البته شعاری نگفتیم.
تخصصی کردن کار خیلی کار خوبی است اما یک شرط لازم دارد و آن وجودزیرساخت است.
به نظر میرسد در برنامه محله گل و بلبل معرفیسبک ایرانی ـ اسلامی جایگاه به خصوصی دارد. در این مورد توضیح دهید.
محمد علیپور:دقیقاً. ما نمیخواستیم فقط برای کسانی که در تهران هستند برنامه بسازیم بلکه هدف ما همۀ ایران بود. چرا کههمهامکانِ دیدن ماهواره را ندارند وتنها دلخوشی آنها این برنامه است، واقعاً وقتی بعضی از کامنتها را که سرشار از لطف مردم است را میخوانم میگویم خودمان هم نمیتوانیم از این قضیه بگذریم. از یک طرف هم میگویم چرا من که تواناییاش را دارم که تبدیلبه یک نویسندۀ خیلی بهتر شوم و کارهای بزرگسالانه بنویسم، چرا باید عمرم را برای کاری بگذارم که اصلاً قرار نیست دیده شود؟ اگر هم ما را میبرند در مبارزه، همیشه مبارزههای سخت و نابرابر است. چراباید با دورهمی و خندوانه و نود و یا سریالهای بزرگسال مقایسه شویم! دستمزدی که به من در مقایسه با دستمزدی که به نویسنده آن سریالها دادند اصلاً قابل مقایسه نیست. البته خدارا شاکرم که مردم به ما رای دادند.
آقاجانزاده:این در حالی است که سیاست قدیم تلویزیون این بود که از قدیم میگفتند تلویزیون برای بچههاست. الان هم اگر در خانههابچهها تعیین میکنند کدام شبکه باشد.
شما به تفکیک شبکهها اشاره کردید و گفتید که اینکار اشتباهی بود. میتوانید در این مورد توضیح دهید؟
احمد علیپور:تخصصی کردن کار خیلی کار خوبی است اما یک شرط لازم دارد و آن وجودزیرساخت است. با توجه به کدام زیرساخت ماتعداد شبکهها را اینقدر افزایش دادیم و الان چقدر تولید برای این شبکههای تخصصی داریم و چقدر این شبکهها بیننده دارند؟
سادهترین چیز برای فراهم کردن یک برنامۀ تلویزیونی، یک شو و یک سریال تلویزیونی داشتن استودیو است. آیا ما قبل از تاسیس شبکههای جدیدیک استودیو اضافه کردیم؟ تعداد استودیوهایی که قبلاً برای دو شبکه بوده است شده برای سه شبکهبا ابتکار چهار شبکه و با خلاقیت پنج شبکه. و بعدیکدفعه ۲۰ شبکه را با همین تعداد استدیو راه اندازی میکنیم! مگر میشود!؟ تفکیک زمانی است که شما تولید برای آن داشته باشید، تولید برنامه ترکیبی، انیمیشن، سریال نمایشی نه اینکه یک سریال را هزار بار از شبکههای مختلف پخش کنید! تنها شبکهای که الان تولید میکنند شبکه ورزش است آن هم به خاطر اینکه فوتبال را جای دیگری برگزار میکنند و فیلمبرداری میکنند ما فقط آن را پخش میکنیم! مساله این است که باید تولید هم باشد و توجه داشت که خواستۀ بچهها فقطدیدنِ یک کار نمایشی و یک کار انیمیشن نیست. یکی از راههای اثرگذاری و پیامرسانیشوهای تلویزیونی است. این گونه در همه جای دنیا جریانساز است.
آقاجانزاده:بحث اینکه ما باید شبکه تخصصی کودک داشته باشیم درست است و حتی خیلی هم دیر اقدام کردیم. ولی چرا ساختار شبکه یک و دو که از قبل یک شبکۀ عمومی بود را خراب کردیم؟ چرا گروه کودک شبکه یک را نابود کردیم؟ گروه یک تولید میکرد، گروه شبکه دو تولید میکرد، در ضمن یک شبکه پویا هم باید میداشتیم. نه اینکه بگوییم مدام تخصصی. الان متاسفانه زمزمههایی وجود دارد که مدام میگویند تخصصی تخصصی که همین را هم که داریم تولید میکنیم میخواهند تعطیل کنند. همه بیایند پویا، نباید اینطور شود، اصلاً اشتباه است.
حتی شبکه سه هم گویا قصد دارد گروه کودک راه اندازی کند.
آقاجانزاده: اتفاقاًخوب است. در همه جای دنیا بعضی از شبکههای پربیننده که به صورت عمومی هستندهمه چیز دارند. باکس کودک دارند، باکس ورزش دارند و... اینها چیزهایی است که بیننده را جذب میکند. مسئله اینجا است کهبه نام تخصصی کردن نباید گروههای شبکهها را تعطیل کنیم. مگر الان که شبکه ورزش دارمی شبکههای دیگر نباید ورزش پخش کنند؟ نه آن شبکه گستردهتر است شاید همۀ مسابقات را پخش کند و دستش باز است و شبکۀ ۳ مهمترین ورزشها را پخش میکند. متاسفانهزمزمههایی به گوش میرسد که میخواهد گروه کودک شبکه یک و دوتعطیل شود و فقط شبکه پویا به امور کودکان بپردازد.
وقتی میبینم فقط در قالب شعار حرف میزنند و در عمل چیزی تخصیص نمیدهند، احساس میکنم دارد با باورها و اعتقاداتمبازی میشود.
فرضیایی: به نظرم من خوب صحبت کردن کاری است که همۀ دوستان دست اندرکار حوزۀ کودک میتوانند انجام دهند. اما کودک را دوست داشتن و در بطنش قرار گرفتن کار هر کسی نیست. کسی مثل من که مجری کودک است مطمئن باشید بعد از ۱۵ سال با کار کودک آمیخته شده است. من نمیتوانم از کودک فاصله بگیرم اما وقتی میبینم کسانی که دغدغهشان کودک است فقط در قالب شعار حرف میزنند و در عمل چیزی تخصیص نمیدهند، احساس میکنم دارد با باورها و اعتقادات و وابستگیهای من بازی میشود. اگر کودک را دوست دارید بروید در بیمارستانها آنها را ملاقات کنید. بچه مریض روی تخت بیمارستان با لبخند میگوید عمو کِی برمیگردی و کِی برنامه میسازی؟ این یعنی دغدغه، این یعنی پایبندی به آن اعتقاداتی که در ارتباط با کار دارید. اما وقتی در جلسۀ عمومی میبینید چیزی را تخصیص نمیدهند و بچهها را در نهایتآخرین اولویتها قرار میدهند، آنجا میفهمید که آنها نه کودک را دوست دارند و نه قبول دارند.
بزرگترین فاجعه این است که کار کودک را میآیند با کار بزرگسالمقایسه میکنند. چرا من بروم با یک برنامه بزرگسالِ پربیننده مقایسه شوم؟ ضمن اینکه بچهها نمیتوانند پیامک بزنند و در این فضا باشند. این چه مقایسهای است!؟ مقایسۀ غیراخلاقی و غیرعلمی است و باز هم افتخار میکنم در آن مقایسهنفر سوم شدم. ما با کمترین امکانات محله گل و بلبل را ساختیم، اما تا کجا میتوانیم از خودمان مایه بگذاریم؟ به نظر من وضعیت ما مانند این است کهشما یک کودک را در یک اتاقی گذاشتید و درها را هم بستید برقها را هم خاموش کردیدو کودک دارد آنجا میمیرد.
شما به هیچ عنوان به کودک توجه نمیکنید، کودک همان کسی است که ۱۰ سال آینده پشتمیز مینشیند و برای من و شما تصمیم خواهد گرفت. میتواند یک نماینده قضایی باشد، یک پلیس باشد، معلم باشد و یا پزشک باشد و خروجی کارهایی که ما میکنیم آن زمان خودش را نشان میدهد. اگر امروز به آنها بها ندهیم، دیگر در آیندهنمیتوانیمانتظاری از آنها داشته باشیم. چرا که باید فکر کنیم ببینیم در بچگی چه چیزیبه او چه دادیم؟ چه عنصر فرهنگی به او دادیم؟
محله گل و بلبل با همهسختیها مورد توجه مردم قرار گرفت. من دست تمام دوستانم را در این پروژه میبوسم. اما واقعاً چرا باید به اینجا برسیم که نویسنده من بگوید برای کاری که توسط مسئولین دیده نمیشود دیگر شاید وقت نگذارد. ما زمانی که سال ۸۰ شروع کردیم آمدیم یک ساختارشکنی کردیم و یک کار جدیدی تعریف کردیم. ولیچرا بچههایی که با ما بزرگ شدند با ما هم ذات پنداری میکنند و خاطرات خوبی از ما دارند، چرا باید بگویندیاد آن روزها بخیر! ای کاش آن روزها برمیگشت! آن بچه آن زمان پنج سالش بوده الان ۱۸ سالش است، انگار دچار نوعی یاس و ناامیدی شده است. انگار فهمیده تلویزیون دیگر چیزی برای گفتن ندارد. برای مقابله بااین بد اخلاقی که در جامعه حاکم شده یا میشود باید از کودک شروع کنیم. به نظرم بیشترین هزینه و بیشتری برآورد را باید به کودک اختصاص داد. ولی متاسفانه میگویند بچه است ولَش کن!
علیپور به من میگوید داریوش برای بلندمدت چه استراتژی درنظر گرفتهای که از این داشتهها و تجاربت را به دیگران منتقل کنی؟ اما قبل از پاسخ این پرسش باید توجه کرداین سیستم برای من و امثال من چه درنظر گرفته است؟ به رئیس سازمان در مراسم افطاری گفتم من خوشحال هستم که شما را برای اولین بار میبینم، گفتم بالاترین مقام مملکت را چند بار زیارت کردم ولی شما را به عنوان مدیر فقط یکبار دیدم! به او گفتم بایدمانند برنامههای دیگر به کار کودک بها داده شود. همانطور که به لوکشینهای دیگر سر میزنید به برنامه کودک هم سر بزنید. یک پدر که بین فرزندانشان تفاوت قائل نمیشود. حضورشما موجب دلگرمی میشود. ما که با کمترین شرایط و بودجه داریم کار میکنیم، بزرگترین دلخوشی ما مردم هستند. اما شما به عنوان کسی که مدیریت میکنید اگر بیایید ببینید که کمبودهای ما چیست و دردودل ما چیست ما با انگیزۀ بیشتری کار میکنیم.
از مدیران سازمان کسی بازدید محله گل و بلبل نیامد؟
فرضیایی:مدیر شبکه دو و معاونت مالی سازمان آمدندولی ریاستهای سازمان چه دوره قبل و چه دوره جدید کسی نیامد.
آقاجانزاده:دو بار مورد لطف مقام معظم رهبری قرار گرفتیم اما یک بار نشد افراد دیگریکار ما را پیگیری کنند و بپرسندچه شد به اینجا رسیدید وچه چیزی لازم دارید!
فرضیایی:من فکر میکنم این صحبتهایمان باز همبه جایی نمیرسد چون ما در گذشته هم خیلی راجع به این موضوع صحبت کردیم و دوستان هم کار خودشان را میکنند. شاید بعضیها هم موضع بگیرند ولی حرف دلم را گفتم نسبت به اینکه بچهها یک روزی از من و شما طلب خواهند کرد. من که دارم کارم را میکنم، اما از شما که متصدی و صاحب منصب هستید سوال خواهند کرد برای ما چه کردید؟
منبع: افکارنيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۳۵۶۷۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این صدا سالها در رادیو درخشید/ یک نکته درباره «حشاشین»
خبرگزاری مهر-گروه هنر-عطیه مؤذن؛ «هفت روز سیما» عنوان یک بسته خبری-تحلیلی است که در پایان هر هفته به بازخوانی متن و حاشیه اتفاقات خبری صدا و سیما و شبکه نمایش خانگی میپردازد. همچنین در این بسته، نیمنگاهی هم به شایعات و اخبار غیررسمی داریم و در تلاش هستیم در کوتاهترین زمان ممکن از مهمترین اخبار هفته در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی باخبر شوید.
امروز پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ماه میتوانید با شماره ۱۴۷ بسته خبری «هفت روز سیما» همراه شوید.
چهره هفته؛ مسعود اسکویی
معدود چهرهها و حرفهایهای رادیو هستند که تا آخر عمرشان در همین رسانه مانده و به آن وفادار می مانند. بسیاری از این رادیوییها به دلایل مختلف بعد از مدتی به تلویزیون و یا حتی دیگر مدیوم های رسانه ای می روند. مسعود اسکویی گزارشگر و گوینده پیشکسوت از جمله همین حرفه ای های استثنایی بود که مدتی در حوزه گزارشگری ورزشی فعالیت کرد و سپس به رادیو رفت و سال ها در پشت میکروفن های رادیو صدایش درخشید.
اسکویی شاگردان بسیاری را هم در رادیو تربیت کرد و به صدای خاص رادیو معروف بود. وی از سال ۶۰ به بعد به رادیو رفت و مسابقات ورزشی را گزارش می کرد. او قدیمی ترین مجری کارشناس و گوینده ورزشی صداوسیما بود که دوره تهیه کنندگی برنامه های تلویزیونی را در آلمان گذراند.
هنرمندان و گویندگان رادیو نسلی از فعالان را تربیت کرده اند اما کمتر شناخته شده اند و کمتر این اقبال را داشته اند که در مقابل دوربین های تلویزیون به چهره بدل شوند. مسعود اسکویی البته جزو نامدارها بود که از او هم تصویر اندکی در رسانه ها وجود دارد و بیشترین ویدیوهایی که در این چند روز از او دیده شد به برنامه های «چهل تیکه» و «خندوانه» مربوط می شد که باز هم غنیمتی است.
گمانه زنی هفته؛ غیبت بهرام افشاری از پایتخت
یکی از شخصیت های «پایتخت» که در فصل های اخیر در کنار تیم حضور داشت و بازی او به چشم آمد بهرام افشاری با نقش بهتاش بود.
یکی از رسانه ها این هفته خبر داد که بهرام افشاری در فصل جدید «پایتخت» حضور ندارد و بعد گزارش های ویژه ای در فضای مجازی منتشر شد و از چرایی این غیبت پرسش کردند.
برخی نیز نبود او در این سریال را با هوتن شکیبا مقایسه کردند که اگرچه در سینما و در فیلم های سینمایی بعد از «لیسانسه ها» به یک ستاره بدل شد و نقش های اصلی بازی کرد اما بعد از آن دوباره با «فوق لیسانسهها» به تلویزیون بازگشت و عوامل سریالی را که خود از شخصیت های اصلیاش بود تنها نگذاشت.
به این ترتیب بهرام افشاری این هفته به سوژه چندین گزارش خبری بدل شد و رسانه ها از همین زاویه او را رصد کردند. تمرکز بیش از حد برخی روی این موضوع هم کمی چالش برانگیز شد که ممکن است پروپاگاندایی برای این بازیگر بفروش این روزهای سینمای ایران باشد یا این که صرفاً یک مطالبه؟!
بهرام افشاری از سال گذشته با فیلم «فسیل» توانست به یک پدیده بدل شود و امسال هم فروش خوب «سال گربه» نشان داد که موفقیت فیلم های او چندان هم بی ربط به حضورش هم نیست.
حاشیه هفته؛ ممنوعیت حشاشین
سریال «حشاشین» مدتی است که به سوژه بحث برانگیزی بدل شده است. این سریال سوژه خود را روی حسن صباح گذاشته است که رهبر فرقه اسماعیلیه است. سریالی که در مصر ساخته شده و هزینه زیادی هم در میان سریال های عرب زبان برای تولیدش صورت گرفته است.
نگاه سریال به ایران و حتی رویکردهای نهایی آن در معرفی ایران در منطقه و پیوند زدن با برخی مسایل روز باعث شد تا سریال به دلیل آنچه تحریف از طرف ساترا اعلام شد، ممنوع شود.
پیمان جبلی رییس صداوسیما نیز در پی این حواشی به حذف سریال «حشاشین» از شبکه نمایش خانگی واکنش نشان داد و گفت: ساترا مسؤولیت دارد که جلوی هر آنچه که محتوای تحریف شده است و به فهم و درک اجتماعی لطمه میزند و افکار عمومی را منحرف میکند، بگیرد.
این سریال که در برخی سکوها و پلتفرم ها عرضه می شد با اعلام ساترا از این سکوها حذف شد. به این ترتیب دو روز بعد از ابلاغ نظر شورای صدور مجوز ساترا در خصوص ممنوعیت پخش «حشاشین» از سکوهای نمایش خانگی ایران، فیلیمو هم این سریال را از روی خروجی خود حذف کرد.
یک نکته نسبت به چنین آثاری اطلاع رسانی تحلیلی به دور از جنجال است. اعلام ممنوعیت صرف در چند روز گذشته بیشتر باعث شد این سریال بر سر زبان ها بیفتد و مخاطب بخواهد این مجموعه را ببیند و صرفاً بر هیجان دیدن سریال افزوده شود. در کنار این اعلام ممنوعیت اما ساترا لازم است با نگاهی آسیب شناسانه تر درباره این مجموعه و حتی تحریف های آن سخن بگوید.
خبر هفته؛ فعلاً «نون.خ ۶» نداریم
سوال اولیه از همه برنامه سازان، تهیه کنندگان و کارگردانان در انتهای پخش یک اثر باکیفیت و غنی این است که آیا این آثار فصل جدیدی خواهند داشت یا خیر. با همین رویکرد اولین سوال بعد از پایان پخش سریال ها همین است که به فصل بعدی هم می رسند؟
به ویژه سریال هایی مثل «پایتخت»، «نون.خ» و «زیرخاکی» که بعد از چند فصل هم محبوبیت کسب کرده اند و هم طرفدارانی پیدا کرده اند که مشتاقانه منتظر هر فصل از این سریال ها هستند.
در نشست خبری «نون.خ» که این هفته برگزار شد یکی از سوالات از مهدی فرجی تهیه کننده سریال همین بود که قرار است این مجموعه فصل بعدی داشته باشد یا خیر. فرجی هم با اشاره به پست سعید آقاخانی بیان کرد که این فعلاً پایان «نون.خ» است و قرار نیست سریال فصل جدیدی داشته باشد.
سریال «نون.خ» به کارگردانی سعید آقاخانی و تهیه کنندگی مهدی فرجی در پنج فصل تاکنون ساخته شده است و فصل پنجم با اقبالی بیشتر نسبت به فصل قبل توانست امسال در صدر سریال های پربیننده تلویزیون قرار بگیرد.
این فصل علی رغم حواشی ای که داشت برگ برنده های مختلفی رو کرد؛ هم سراغ یک قومیت دیگر رفت و باعث شد سریال یک بار دیگر تنوع مناطق مختلف ایران را به نمایش بگذارد و هم با پرداخت به صنایع دستی بار فرهنگی سریال را بالا برد.
این مجموعه در عین حال تلاش کرد در مناطقی مثل سیستان و بلوچستان فارغ از زیبایی های طبیعت این خطه از کشور، محرومیت های آنها را هم به تصویر بکشد و یا کولبرها را به دل قصه بیاورد.
پیشنهاد هفته؛ جعبه سیاه
برنامه «جعبه سیاه» با اجرای امیر عضد در ایام ماه مبارک رمضان از آنتن شبکه افق پخش شد و عجیب است که هیچ اطلاع رسانی برای این برنامه نشد. این چند روز اما وایرال شدن برخی ویدیوهای این برنامه باعث شد بیشتر در کانون توجه قرار بگیرد.
یکی از ویدیوهایی که این هفته باعث شد این برنامه مورد توجه واقع شود گفت و گو با احمد ابوالقاسمی قاری قرآن و داور «محفل» بود که درباره علاقه اش به موسیقی می گفت و ضمن یاد کردن از محمدرضا شجریان از علیرضا قربانی و نسبت فامیلی خود با او گفت که باعث شده در کنسرت هایش هم حضور داشته باشد.
همین بخش از برنامه باعث شد خیلی ها نسبت به برنامه کنجکاو شوند و بخواهند در جریان دیگر قسمت های آن قرار بگیرند.
هرچند «جعبه سیاه» برنامه رمضانی شبکه افق بود و پخش اصلی آن به پایان رسیده است اما بازپخش برنامه از شبکه افق در پنجشنبه شب ها ادامه دارد.
امیر عضد اجرای گفتوگوها را بر عهده دارد و داوود مرادیان تهیه کننده است.
کد خبر 6095094 عطیه موذن