چرا دیگر خبری از دیوار مهربانی نیست؟
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۳۵۷۵۶۴
سعید چنگیزیان بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیونمتولد ۱۳۵۶ در سمنان است. وی فارغالتحصیل رشته کارگردانی از دانشگاه سینما و تئاتر است. چنگیزیان از جمله بازیگران فعال و درجه یک تئاتر است که کارهای درخشانی مثل تنتن و راز قصر مونداس، باغ آلبالو و ... را در عرصه بازی در صحنه دارد و این روزها در نقش اصلی نمایش ستوان آینیشمور حسن معجونی بازی متفاوتی ارائه را کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او مثل اغلب بازیگران تئاتر در این چند سال اخیر به بازی در حوزه سینما روی آورده است و در فیلمهایی نظیر دهلیز و دختر شاه پریون بازی کرده است. این هنرمند در سریال گاهی به پشت سرت نگاه کن در قالب یک شخصیت خاکستری درونگرا بازی متفاوتی را از خود به نمایش گذاشته است.
چنگیزیان بارها و بیشتر در خلال اجراهای تئاتری خود ضمن دیداربا کودکان محک یا مشارکت با دیگر خیریهها، آمادگیاش را برای هرگونه حرکت انساندوستانه اعلام کرده است.
در ادامه گفتوگوی این بازیگر توانمند را میخوانید.
آقای چنگیزیان، با تکیه بر تجربیاتتان در زمینه فعالیت در انجمنها و موسسات خیریه و همکاریهای متعدد، جریان حاکم بر خیریههای کشورمان را در قیاس با دیگر کشورها چگونه میبینید؟
ابزارهای بسیاری وجود دارد تا یک هنرمند بتواند دل انسانهای آرزومند و نیازمند را شاد کند و بر همه ما واجب است که در هر جایگاهی که هستیم و هر اندازه که توانایی داریم باری را از روی دوش هموطنانمان برداریم. جریان حاکم بر خیریههای کشور را مثبت ارزیابی میکنم اما به شرطی که شاهد انسجام عملی در حیطه فعالیتهایشان باشیم نه اینکه بهصورت جسته و گریخته اخباری را در این زمینه بشنویم که شاید تأثیر چندانی هم نداشته باشند.
تا چه اندازه انجمنها و موسسات خیریه را در جلب اعتماد مردم موفق میدانید؟
من بهعنوان شخصی که بالا و پایینهای دنیای هنر را تجربه کردهام و در این مسیر ناخودآگاه با جریانهای اجتماعی اینچنینی برخورد داشتهام، احساس میکنم افراد بسیاری هستند که به هزار و یک دلیل از زندگی ناامید شدهاند و دیگر توانی برای کشیدن گلیم خود از آب ندارند اما آنگونه که باید حمایتی از آنها صورت نمیگیرد و شاید دلیل این امر نبود اعتماد مردم به انجمنهای خیریه باشد. چرا دیگر دیوار مهربانی را در شهر نمیبینیم؟ مردم به این دیوارها هم دیگر اعتماد ندارند و بیوقفه به دنبال یافتن جایی مطمئن برای امدادرسانی هستند.
به نظر شما مردم برای مشارکت در فعالیتهای خیریه و همراهی با انجمنهای مربوط تا چه اندازه به حضور و همراهی هنرمندان چشم دوختهاند؟
بسیار زیاد، هم مردم و هم موسسات. همه ما میدانیم که موسسات خیریه ازنظر حیطه ارتباط انسانی با گروههای مختلفی از مردم کار میکنند که هر یک بهنوعی نیازمند حمایتهای مردمی هستند و از این رو همراهی هنرمندان با جریانات خیریه را خیلی پیگیری میکنند. تحلیل نقش هنرمندان در به ثمر رسیدن امور خیر کار سادهای به نظر میرسد چراکه مردم با این قشر از جامعه همزادپنداری میکنند و برای جایگاهشان احترام ویژهای قائل هستند.
نقش دولت و قوای اجرایی کشور را در حمایت و همراهی با انجمنهای خیریه چطور میبینید؟
این نعمتی است که نصیب فعالان در حوزه اجرای امور خیریه میشود و من معتقد هستم که موهبتی برای دولتمردان است اگر جایگاه ویژهای برای پیوستن به این جریانات تعیین کنند و به لحاظ مالی بودجهای را برای همراهی با مؤسسات و انجمنهای خیریه در نظر بگیرند.
مشاهده میشود که بسیاری از هنرمندان بهعنوان سفیر خیریه با انجمنهای مختلف همکاری میکنند، به نظر شما چه تعریفی از سفیر خیریه وجود دارد؟
در حقیقت سفیران خیریه افرادی هستند که بیشتر از جنبههای روحی و روانی با این جریانات همراه میشوند و من نیز بسیار راغبم که هر کاری از دستم برمیآید در این مسیر انجام دهم. حتی حاضرم برای حمایت دو سویه روحی و مادی، نمایشی کمدی را به صحنه ببرم تا هم از جنبههای روحی به نیازمندان یاری رسانده شود و هم عواید مادی آن در اختیار آنها قرار گیرد.
در پایان هر صحبتی درباره عملکرد انجمنهای خیریه و رویکرد مردم و مسئولین در همراهی با آنها دارید بفرمایید.
هنر میتواند جریانات بسیاری را در مسیر انجام امور خیریه دنبال کند به شرط آنکه کار مداومی انجام شود و مسیر حرکت به سمت شو و شعار پیش نرود. من بهشخصه خیلی اهل همراهی با جریانات نمایشی نیستم و معتقدم زمان آن رسیده که با یک تمرکز جدی و سازماندهی مستمر به شرایطی ایدهآل در وجوه اجتماعی و فرهنگی نزدیک شویم.
امروز در کشور ما با بیش از 70میلیون انسان زندگی میکنند که هر یک بهنوعی نیازمند حمایت دیگران هستند. شناسایی افراد و اولویتبندی نیازمندیها کار دشواری نیست، کافی است به بیمارستانها برویم یا در سطح شهر قدم بزنیم، کافی است به مناطق محروم سفر کنیم یا در زندانهای کشور به دنبال افرادی باشیم که بیگناه از خانوادههای خود دور افتادهاند و هزار و یک طیف دیگر جامعه که به دلایل گوناگون نیاز به حمایت ما دارند.
منبع: افکارنيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۳۵۷۵۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ملاصدرا و محبت کردن
خبرگزاری علم و فناوری آنا- آزاده پورحسینی؛ ملاصدرا یک فیلسوف ایرانی و انسان خردمندی بود. او میگفت محبت و مهربانی خیلی مهم است. ملاصدرا معتقد بود مهربانی به معنای رفتار ملایم و توجه به خواست دیگران است. او فکر میکرد که محبت و مهربانی دنیا را جای بهتری میکند. یک نمونه مهربانی این است که وقتی کسی غمگین و ناراحت بود، او را به گرمی در آغوش بگیرید یا بگذارید دوستان تان با اسباب بازیهایتان بازی کنند. مهربانی اصولاً به معنی کمک به دیگران در زمانی است که به آن نیاز دارند. ملاصدرا معتقد بود که حتی کارهای کوچک محبت آمیز میتواند تأثیر زیادی بگذارد. به کار بردن کلماتی مانند «متشکرم» یا «لطفاً» میتواند افراد را خوشحال کند. وقتی کسی مهربان است همه او را دوست دارند، بنابراین از دید بقیه مانند ابرقهرمانی با قلبی مهربان به نظر میرسید.
همه موجودات زنده مخلوق خداوند تبارک و تعالی هستند. بنابراین محبت را نباید تنها نسبت به انسانها داشت. ازاینرو آبیاری گیاهان برای کمک به بزرگ شدن آنها یا غذا دادن به حیوانات نیز محبتآمیز است. به عقیده ملاصدرا وقتی مهربان باشید تمام جهان نیز با شما مهربان خواهند بود. با ابراز محبت به همه (بدون چشمداشت)، تبدیل اخم به لبخند میتوانید گامهای بلندی را به سوی مهربانی بردارید. ملاصدرا معتقد بود که دنیا برای شاد بودن به مهربانی بیشتری از جانب انسانها نیاز دارد. مهربانی حتماً به این معنی نیست که باید کارهای خیلی بزرگ بکنید، گوش دادن به صحبت دوستان تان زمانی که به شخصی نیاز دارند نیز مهربانی به حساب میآید. به عقیده ملاصدرا «مهربان بودن» همیشه کار درستی است. افکار و دیدگاههای ملاصدرا در مورد محبت و مهربانی همچنان بر مردم سراسر جهان تأثیر میگذارد. مهم این است که درسهای ملاصدرا را به خاطر بسپاریم و هر روز تلاش کنیم به انسان بهتری تبدیل شویم.
ایستگاه فکر
آیا مهربانی فقط بین انسانها است؟ یعنی فقط انسانها باید با هم مهربان باشند؟
داستان کوتاه
روزی روزگاری دختر کوچک مهربانی بود به نام لیلی.
لیلی عاشق حیوانات بود و همیشه میان وعدههایش را با گربهها و سگهای ولگرد تقسیم میکرد.
یک روز لیلی یک گنجشگ زخمی را پیدا کرد که در خیابان سرگردان بود، بنابراین او را به خانه برد و از او نگهداری کرد.
گنجشگ رفته رفته حالش بهتر شد. او با خوشحالی پرواز میکرد و روی شانههای لی لی مینشست تا قدردانی خودش را ابراز کند.
لیلی اسم گنجشک را جوجو گذاشت و آنها بهترین دوستان هم شدند و هر روز با هم در پارک بازی میکردند.
یک شب طوفانی، جوجو ناپدید شد و لیلی دلش شکست. او همه جا را گشت و زیر باران شدید نامش را صدا زد.
بالاخره لیلی جوجو را زیر یک درخت در حالی دید که میلرزد. او را در آغوش گرفت و به خانه آورد تا کنار شومینه خشک شود. از آن روز به بعد، لیلی و جوجو جدایی ناپذیر بودند، همیشه مراقب یکدیگر بودند. لی لی گنجشکش را در قفس نمی کرد بلکه با محبت با او برخورد میکرد. دوستی آنها اهمیت محبت و مهربانی را نسبت به همه موجودات زنده به همه افراد محله آموخت. آنها همیشه با خوشی و شادی کنار هم زندگی کردند.
انتهای پیام/