Web Analytics Made Easy - Statcounter

روزنامه اصلاح‌طلب بعد از توهین به مدافعین حرم و سپاه پاسداران، برای فرار رو به جلو، فحاشی و ادبیات چاله میدانی را نسبت به منتقدین انتخاب کرد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مشرق، روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه ویژه‌های مشرق نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

*******

** اقدام سخیف روزنامه اصلاح طلب در شبیه دانستن رفتار سپاه پاسداران و داعش! افکار عمومی آلزایمر ندارد!

پس از انتشار خبر شهادت محسن حججی که بامداد سه شنبه گذشته در منطقه التنف (مرز سوریه و عراق) به اسارت داعش در آمده بود، نوع شهادت وی و تصویر مقتدرانه و ویژه‌ای که از او در زمان اسارت منتشر شده بود، موج واکنش‌ها را در شبکه‌های اجتماعی برانگیخت. ساعاتی از انتشار این خبر در شبکه‌های مجازی نگذشته بود که بسیاری از مقامات سیاسی، بازیگران و هنرمندان و... به آن واکنش نشان دادند و شجاعت و دلیری این رزمنده مدافع حرم را ستودند.

اما متاسفانه در سوی مقابل برخی روزنامه‌های اصلاح طلب این موضوع مهم را نادیده گرفته و آن را سانسور کردند. در این میان روزنامه اصلاح طلب «قانون» به این موضوع پرداخت، اما در متنی توهین آمیز!

این روزنامه اصلاح طلب در این مطلب توهین آمیز به تخطئه جریان انقلابی و ارگان‌های ارزشی که امنیت کشور را به ارمغان آورده‌اند، پرداخت.

بر همین اساس روز گذشته در ویژه‌های مشرق در گزارشی با عنوان «توهین روزنامه اصلاح طلب به سپاه قدس و مدافعان حرم» به بررسی این مطلب توهین آمیز پرداختیم.

انتشار مطلب فوق در مشرق با واکنش گسترده مخاطبین و بازنشر این مطلب در رسانه‌های دیگر همراه بود. این مطلب همچنین واکنش کاربران شبکه‌های اجتماعی را نیز به دنبال داشت و آنان با هشتگ # نمک_نشناس به مطلب منتشر شده در روزنامه اصلاح طلب واکنش نشان دادند.

انتظار این بود که این روزنامه اصلاح طلب به دلیل انتشار این مطلب توهین آمیز، از افکار عمومی عذرخواهی کند اما این روزنامه امروز در مطلبی سراسر توهین، باز هم به تخطئه جریان انقلابی و فحاشی پرداخت.

روزنامه قانون در مطلبی با عنوان «شهادت انصاف»، منتقدان خود را «خودبرتربینان کوردل»، «فاسقان مؤمن نما»، «کذابان»، «افرادی با ذهن معیوب» و «اشخاصی با حیات مفسده» نامید. البته این نوع ادبیات از سوی یک رسانه اصلاح طلب به هیچ عنوان عجیب نیست. رسانه‌های این جریان به دلیل سستی استدلال و فقدان دلایل کارشناسی، معمولاً توهین، تخریب و ناسزاگویی را به عنوان تنها گزینه موجود در مقابل منتقدان خود انتخاب کرده و توپخانه خود را علیه آنان نشانه می‌روند.

این روزنامه اصلاح طلب در مطلب مذکور تاکید کرده است که: «ما سعی داشتیم تا مظلومیت شهدای کشورمان را به نوعی دیگر بیان کنیم». این در حالی است که این روزنامه در مطلب روز گذشته، حمله موشکی سپاه پاسداران به تروریست‌ها و حمله ارتش سوریه به داعشی ها را تنش زا معرفی کرده است.

این روزنامه اصلاح طلب در مطلب امروز تاکید کرده است: «شهدا، نه مقام سیاسی هستند و نه شخصیت عالی جناحی که کسی به عملکرد آن‌ها نقد داشته باشد و اقدامات‌شان را در جناح‌بندی‌های سیاسی زیر سؤال ببرند. شهدا، شهدا هستند؛ فرزندان ملتی که قدر آن‌ها را می‌دانند. ما نیز قدردان آن‌ها هستیم و این برچسب‌ها به سینه ما نمی‌چسبد».

در پاسخ به این ادعا، به بازخوانی یکی از اقدامات سخیف این روزنامه اصلاح طلب در تخطئه حافظان امنیت کشور می‌پردازیم.

روزنامه قانون در ۲۵ بهمن ۹۴ در یادداشتی در صفحه اول با عنوان «چرا اسیر آمریکایی می‌گریست؟!» با زیر سؤال بردن اقدام شجاعانه و مقتدرانه نیروی دریایی سپاه پاسداران در خصوص دستگیری سربازان آمریکایی در آب‌های کشورمان، در اقدامی سخیف، با تشبیه رفتار نیروهای سپاه پاسداران به جلادان داعش، نوشت: «نشان دادن فیلمی در صدا و سیما از اسیران زانو زده که یکی از آنان می‌گریست.نمی‌دانم تنظیم‌کنندگان آن برنامه چه فکری در سر داشته‌اند...نشان دادن صحنه گریستن اسیری آمریکایی لابد برای تحقیر آمریکا بود.پرسش این است که سربازی جوان که پشت گرم به ابرقدرت شماره یک جهان و آن ناوشکن‌ها و غول‌های دریایی و هوایی است، با چه احساسی و در چه شرایطی به گریه افتاده است. ظواهر نشان می‌دهد که شرایط عمومی اقدامی با قصد به گریه انداختن آنان انجام نشده است. پس چرا؟ نوع برخورد و به زانو نشاندن آنان با دست‌های نهاده بر پشت سر... برای آن جوان می‌توانست یاد آور شباهت صحنه با صحنه‌های اسیران آمریکایی و اروپایی با لباس نارنجی و دست نهاده بر پشت گردن در صحنه اعدام داعش باشد که لحظاتی بعد گردن‌شان بریده می‌شد یا تیر خلاص دریافت می‌کردند. متأسفانه آن فیلم تحقیر آمیز بیشتر حکایت از چنین احساسی در آن سرباز داشت که با توجه به تبلیغات ایران هراسانه پیشین و نمایش‌های داعشی خود را در آستانه فنا می‌بیند و نومیدانه به یاد خانه و خانواده و همسر و فرزند و شهر و دیار می افتد وطبیعتاً به خاطر سرنوشت شوم و محتوم خود می‌گرید».

ملوانان و دولتمردان آمریکایی در اظهارات متعدد و جداگانه به رفتار منطقی و بدون هیچ‌گونه خشونت نیروهای سپاه پاسداران با ملوانان آمریکایی صحه گذاشته و بر آن تاکید کردند.

و اما تخطئهٔ این اقدام سپاه پاسداران توسط این روزنامه اصلاح طلب در حالی بود که این اتفاق باعث احساس غرور بسیاری از ایرانیان به علت این توانمندی نظامی و سیطره بر مرزهای جمهوری اسلامی بود.

این اقدام سخیف روزنامه اصلاح طلب قانون موجی از انتقاد و تعجب مردم و مسئولان را به همراه داشت. برای نمونه، سرلشکر جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران در پاسخ به سوالی مبنی بر انتشار مطلبی در روزنامه قانون و نحوه انتقاد تأمل‌برانگیز این روزنامه از سپاه پاسداران در مواجهه با تفنگداران دریایی آمریکا گفت: «این روزنامه کار بسیار اشتباهی انجام داده است و باید به خاطر این کارش توبه کند و امید است که ان‌شاءالله دیگر شاهد چنین مواردی نباشیم».

متاسفانه مصادیق بسیاری درخصوص زیر سئوال بردن و تمسخر عقاید، باورها و ارزشهای دینی و ملی مردم در مطبوعات اصلاح طلب موجود است. این شبهه پراکنی ها که با ادعای آزادی بیان به جنگ آزادی آمده است، هیچ گونه حد و مرزی نمی‌شناسد. از هتک حرمت و جسارت به ساحت ائمه اطهار و قرآن کریم گرفته تا ابهام پراکنی در مورد شهادت، ولایت و... و مورد هجو قرار دادن آرمان‌های انقلابی تا جایی که در اقدامی سخیف، شهادت امام حسین (ع) نتیجه خشونت طلبی رسول خدا (ص) در جنگ بدر شناخته شد.

لازم است که روزنامه اصلاح طلب قانون به جای نوشتن «فحش نامه» و «چشم پوشی از توحش تکفیری‌ها و نقش اربابان غربی آنها» و «پیداکردن مقصر داخلی» و «تخطئه جریان مقاومت» کمی هم به فکر منافع ملی و عزت مردم کشورمان باشد.

** ترکیب تیم اقتصادی دولت تفاوت چندانی با دولت یازدهم ندارد!

داوود سوری اقتصاددان حامی دولت در مصاحبه با روزنامه ایران گفت: «ترکیب تیم اقتصادی دولت تفاوت چندانی با دولت یازدهم ندارد. با توجه به اینکه این دومین دوره ریاست جمهوری روحانی است، انتظار می‌رفت که وی در انتخاب کابینه جسورانه‌تر عمل کند».

گفتنی است دولت یازدهم با شعار چرخیدن همزمان چرخ سانتریفیوژ و اقتصاد، موفق به کسب رأی مردم شد. با گذشت چهار سال مشخص شد دل بستن به مذاکره و توافق با قدرت‌های غربی برای گشودن گره‌های اقتصادی، نسبتی با واقعیت‌های اقتصادی ندارد. نگاهی به نتایج نظرسنجی‌های اخیر نشان می‌دهد مردم علی رغم رأی دادن به آقای روحانی، همچنان مطالبه اصلی‌شان حل مشکلات اقتصادی است و از این منظر به آقای روحانی و دولت قبلی ایشان نمره قبولی نمی‌دهند. حال باید پرسید آیا دولت دوازدهم برای حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، می‌خواهد همان راه پیشین را طی کند؟
چند برابر شدن نقدینگی، عملکرد ضدتولید و فسادزای بانک‌ها، مشکلات ناشی از مؤسسات مالی غیرمجاز، رکود بازار خرید و فروش مسکن، افزایش سرسام‌آور اجاره‌خانه و موارد دیگری که می‌توان به اینها افزود، ربط چندانی به تحریم و بهانه‌های اینچنینی ندارد. همتی می‌خواهد که به آنها بپردازد و حرکتی کند.

دولت در سال ۹۲ مدعی بود ویرانه‌ای با خزانه‌ای خالی تحویل گرفته و هرگاه پرسیده شد پس اثر آن تدبیرها و امیدها کجاست، می‌گفتند فعلاً مشغول آواربرداری هستیم و عمران و آبادانی بماند برای دولت بعد. حال دیگر دولت قبل همین دولت تدبیر و امید است و نمی‌توان تقصیرها را متوجه آن کرد. مردم منتظر اقدام و عمل هستند.

** اگر برجام فتح الفتوح است، چرا از قبول مسئولیت آن شانه خالی می‌کنید؟!

روزنامه آفتاب یزد در گزارشی با عنوان «آغاز شانتاژ علیه ظریف» نوشت: «روال قانونی مشخص در کشور آن قدر روشن است که همگان بدانند برجام پس از تبیین سیاست‌های کلی نظام از سوی مقام معظم رهبری و مذاکرات پرفشار تحت نظر ایشان و با مجاهدت تیم مذاکره کننده، دست آخر به امضای نمایندگان مجلس رسید و قابلیت اجرایی پیدا کرد که این خود نشان از همراهی خوب وزارت امور خارجه با مجلس شورای اسلامی دارد».

پیش از این مقامات دولتی نیز در اظهارات جداگانه مدعی شده بودند که «جزئیّات مذاکرات هسته‌ای تحت نظر رهبری انجام شده است». در پاسخ به ادعای این روزنامه اصلاح طلب باید گفت: اولاً علیرغم اینکه اجرای برجام از سوی دولت، به ۲۹ شرط ابلاغ شده از طرف رهبر معظم انقلاب، شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی مشروط شد، اما متاسفانه دولت مرتکب قصور و تقصیرهای فراوان در مراعات آن ۲۹ شرط شد.

در همین رابطه، «علی‌اکبر ولایتی» عضو هیئت نظارت بر برجام - تیرماه ۹۵- گفت: «به برخی شروط ۹ گانه ابلاغ شده از جانب رهبر معظم انقلاب در خصوص اجرای تعهدات کشورمان در چارچوب برجام عمل نشد».

ثانیاً رهبر حکیم انقلاب این روزها را پیش‌بینی می‌کردند و به این ادعای کذب قبلاً پاسخ داده بودند: «آیا جزئیّات مذاکرات هسته‌ای تحت نظر رهبری است؟ بنده در جزئیّات مذاکره دخالتی نکردم، بازهم نمی‌کنم؛ من مسائل کلان، خطوط اصلی، چهارچوب‌های مهم و خطّ قرمزها را به مسئولین کشور همواره گفته‌ام؛ عمدتاً به رئیس‌جمهور محترم که ما با ایشان جلسات مرتّب داریم و موارد معدودی هم به وزیر محترم خارجه؛ خطوط اصلی و کلّی. جزئیّات کار، خصوصیّات کوچک که تأثیری در تأمین آن خطوط کلان ندارد، مورد توجّه نیست؛ این‌ها در اختیار آنها است، می‌توانند بروند کار کنند. اینکه حالا گفته بشود که جزئیّات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، این حرف دقیقی نیست.»(۲۰/۰۱/۱۳۹۴).

ثالثاً رهبر معظم انقلاب، صراحتاً فایده و خاصیت برجام را تنها و تنها لغو تحریم‌ها دانسته بودند و بر این موضوع تاکید فرموده بودند: «اتّفاقی که باید بیفتد این است که تحریمها به طور کامل و یکجا بایستی لغو بشود. اینکه یکی از آنها می‌گوید تحریمها شش ماه دیگر لغو می‌شود، یکی می‌گوید نه ممکن است یک سال هم طول بکشد، یکی دیگر می‌گوید ممکن است از یک سال هم بیشتر بشود، این‌ها بازیهای متعارف معمول اینها است؛ این‌ها هیچ قابل اعتناء و قابل قبول نیست؛ تحریم‌ها بایستی ــ اگر چنانچه حالا خدای متعال مقدّر فرموده بود و توانستند به یک توافقی برسند ــ در همان روز توافق به طور کامل لغو بشود؛ این باید اتّفاق بیفتد. اگر قرار باشد که لغو تحریم‌ها باز متوقّف بشود بر یک فرایند دیگری، پس چرا ما اصلاً مذاکره کردیم؟ اصلاً مذاکره و نشستن پشت میز مذاکره و بحث کردن و بگومگو کردن برای چه بود؟ برای همین بود که تحریم‌ها برداشته بشود؛ این را باز بخواهند متوقّف کنند به یک چیز دیگری، اصلاً قابل قبول نیست.»(۲۰/۰۱/۱۳۹۴).

رابعاً این روزها و پس از اینکه آمریکایی‌ها آخرین میخ‌ها را بر تابوت برجام زدند، عده‌ای در تلاشند شانه از زیر مسئولیت این فاجعه بزرگ خالی کنند. همان جماعتی که تا دیروز برجام را فتح الفتوح، آفتاب تابان و فتحی بزرگ‌تر از فتح خرمشهر می‌دانستند و با غرور و نخوت، آن را ثمره کاردانی و تدبیر خود می‌دانستند، حالا که کار به اینجا رسیده و دستاورد برجام، از تقریباً هیچ به تحقیقاً هیچ تبدیل شده، در پی آن هستند تا با فرافکنی از زیر بار مسئولیت خسارت محض برجام شانه خالی کنند.

** الگوی توافق برد-برد هسته‌ای را درباره قدرت منطقه‌ای ایران پیاده کنید!

روزنامه بهار در یادداشتی با عنوان «مأموریت‌های دولت اعتدال» نوشت: «یکی از مهم‌ترین ماموریت‌های ظریف در دور تازه فعالیت‌ها می‌بایست سروسامان دادن به تنش‌های منطقه‌ای باشد. الگوی توافق برد-برد در برجام بسیاری را امیدوار کرده است که همان سیاست بتواند همانطور که باعث بسته شدن پرونده‌ای پیچیده و سخت همچون پرونده هسته‌ای ایران شد بتواند از تنش‌های موجود در منطقه نیز بکاهد. اجرایی شدن این مهم نیازمند هماهنگی‌هایی گسترده در داخل و مدیریتی هماهنگ در موضوعات منطقه‌ای است. از همین رو می‌توان این گونه گفت که ظریف برای اجرای این مأموریت مهمش که شاید بتوان آن را مهم‌ترین مأموریت تیم سیاست خارجی دولت اعتدال دانست می‌بایست از پشتیبانی واقعی و کامل از طرف تصمیم‌گیران کشور برخوردار باشد».

این سؤال را باید از طراحان برجام منطقه‌ای پرسید که آمریکا در برجام هسته‌ای بر کدام یک از تعهداتش پایبند بوده که اینک ایران باید در حوزه حساس دیگری بر روی قدرت منطقه‌ای‌اش دست به معامله بزند و مابه ازایی هم دریافت نکند؟!

بزک کنندگان چهره کریه آمریکا، بدون توجه به منافع ملی، لزوم کوتاه آمدن از سیاست‌های انقلابی ایران در منطقه، کاهش حمایت از متحدان استراتژیک منطقه‌ای و گفتگوی بی پشتوانه با کشورهای مرتجع منطقه را ترویج می‌دهند.

سهل اندیشی اصلاح طلبان و مدافعان برجام منطقه‌ای، تله‌ای است که باعث عقب نشینی کشور از بسیاری از مؤلفه‌های قدرت ساز می‌شود. لازم به ذکر است که در هفته‌ها و ماه‌های اخیر، رسانه‌های اپوزوسیون همچون بی بی سی فارسی و صدای آمریکا بارها بر لزوم پیاده سازی برجام منطقه‌ای تاکید کرده‌اند.

** دست و دلبازی اصلاح طلبان؛ در کابینه سهم داریم ولی پاسخگو نیستیم!

روزنامه شرق در یادداشتی به قلم سردبیر نوشت: « این هم کابینه روحانی، کابینه‌ای که دنبال دردسر نمی‌گردد. روحانی دردسرهای بسیاری کشیده تا این کابینه را با یک وزیر غایب به مجلس معرفی کند. با اینکه حسن روحانی فرصت زیادی برای ارائه فهرست داشت، اما در شتابی ضروری از وزرای پیشنهادی رونمایی کرد تا کابینه را از سوءظن و حاشیه رسانه‌های موافق و مخالف و دخل و تصرف‌های ناخواسته در امان نگه دارد. کابینه دوازدهم، بیش از پیش، همدلیِ اصولگرایان معتدل و محافظه‌کاران سنتی را با روحانی برانگیخت و انتظارات اعتدالیون (حواریونِ) رئیس‌جمهور را منطقی کرد. در این میان، اصلاح‌طلبان سرد و گرم چشیده روزگار به حمایت بدون چشمداشت از روحانی پایبندند. آنان درصددِ حفظ اتحاد و انسجام بین دولت و مجلس و اصلاح‌طلبانِ بیرون از قدرت‌اند. این رویکرد، رویکردی استراتژیک است که بزرگان اصلاح‌طلب به آن باور دارند. آنان با پذیرش واقعیت سیاست ایران با حداقل انتظارات پیش می‌روند تا در شرایط مساعدتر بتوانند گام‌هایی بزرگ بردارند«.

این روزها اصلاح‌طلبان با هر دلیل و منطقی که بخواهند انتقادات خود به روحانی را توجیه کنند، یک چیز قابل کتمان نیست و نباید لوث شود و آن این‌که اصلاح طلبان نمی‌توانند دیگر از زیر بار عملکرد دولت یازدهم و دولت دوازدهم شانه خالی کنند. از ساعاتی پس از معرفی رسمی کابینه پیشنهادی دوازدهم از سوی معاون پارلمانی رئیس جمهور و قرائت آن در صحن علنی مجلس، توپخانه رسانه‌ای جریان مدعی اصلاحات در اقدامی کاملاً هماهنگ و البته هدفمند، موجی از انتقادها و نارضایتی‌ها را با لحنی طلبکارانه علیه رئیس جمهور و کابینه پیشنهادی‌اش به راه انداختند و با تعابیری همچون «کابینه شکستنی»، «کابینه افولی»، «کابینه خنثی»، «اندکی تغییر»، «بیم‌های پررنگ کابینه امید» و... از کابینه پیشنهادی دوازدهم استقبال کردند.
این جریان نارضایتی عمومی خود را از کابینه پیشنهادی روحانی را به صورت‌های مختلف اعلام کرده و رئیس جمهور را به باد انتقاد گرفتند.

اگر به هر دلیل، اصلاح‌طلبان از عملکرد روحانی در ۴ سال نخست ریاست جمهوری راضی نبودند، چه به لحاظ سیاسی و چه اخلاقی، موظف بودند که یا با یک نامزد مجزا از روحانی که کاملاً هویت اصلاح‌طلبانه داشت وارد عرصه رقابت می‌شدند، یا این که دیگر حمایت همه‌جانبه خود را مصروف روحانی نمی‌کردند؛ اما با وضعیت کنونی، همان کسانی در خوب و بد دولت دوازدهم شریک هستند که شعار «با روحانی تا ۱۴۰۰» را مطرح کردند.

اصلاح‌طلبان تا همین جا هم شریک عملکرد دولت حسن روحانی هستند و برگه قدیمی «اپوزیسیون‌نمایی» و «منزّه نمایی» آن‌ها دیگر کارکرد خود را از دست داده است. کوبیدن دولت روحانی و انتقادات به نسبت تندی که این روزها، رسانه‌ها و شخصیت‌ها وابسته به اصلاحات نثار حسن روحانی می‌کنند، آن هم تنها دو ماه بعد از آن که تمام توان خود را مصروف انتخاب مجدد او نمودند، باعث آلزایمر سیاسی ملت ایران نمی‌شود و این جریان سیاسی هم باید به سهم خود، در کنار روحانی، پاسخگوی عملکرد دولت باشد.

منبع: دانا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۳۷۵۴۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خودکشی پزشکان بهانه بیماران! /تیترخوانی به جای نگاه علمی! /نوبت «وعده صادق» اقتصادی

 

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که وضعیت نامناسب موجودی آب در سد‌های ۳ استان صنعتی، تحرکات تازه در قاهره برای برقراری آتش بس در غزه، معطلی ۱۴ ماهه لایحه امنیت شغلی کارگران و انتقاد رئیس قوه قضائیه از صدور برخی احکام در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:


تیترخوانی به جای نگاه علمی!


روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان تیترخوانی به جای نگاه علمی! نوشت: یکی از عوارض منفی سرگرم شدن مسئولین دولتی و حکومتی به امور حاشیه‌ای و فعالیت‌های سیاسی جناحی و حزبی بدون تابلو اینست که به گزارش‌ها، مقالات، مصاحبه‌ها و حتی خبر‌های مراکز تحقیقاتی، رسانه‌ای و آماری توجه کافی نمی‌کنند و به تیترخوانی اکتفا و براساس همان چیزی که در تیتر‌ها می‌بینند قضاوت می‌کنند و تصمیم می‌گیرند و عکس‌العمل نشان می‌دهند. نتیجه این می‌شود که هرگز هیچ مشکلی حل نمی‌شود و ابهامات و یا حتی سوء‌تفاهم‌ها باقی می‌مانند.
نمونه روشنی که اخیراً اتفاق افتاد، موردی است که مرکز پژوهش‌های مجلس تحت عنوان «باز هم تیترخوانی به جای نگاه علمی به یک گزارش» از آن خبر داده است. مرکز پژوهش‌های مجلس، در توضیح مطلبی درخصوص اظهارنظر‌ها نسبت به گزارش گردشگری این مرکز اعلام کرد این گزارش مربوط به فاصله زمانی سال‌های ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۰ و با لحاظ کردن شرایط کرونائی و مرتبط به عملکرد دولت‌های قبل و غیرمرتبط با عملکرد دولت فعلی بوده است.


جالب است که مسئولین مرتبط با موضوع بدون اینکه به جزئیات گزارش توجه کنند تا بفهمند که این گزارش درصدد ایراد وارد کردن به عملکرد آنان و دولت فعلی نیست در برابر آن موضع گرفتند درحالی که اگر متوجه محتوای گزارش می‌شدند از آن استقبال می‌کردند. همین واکنش باعث شد مرکز پژوهش‌ها در توضیح اقدام خود به مسئولین مربوطه گوشزد کند «حداقل انتظار می‌رفت مسئولان دولت قبل به این مساله واکنش نشان می‌دادند نه مسئولان دولت فعلی».


این واقعه نشان می‌دهد موضعگیری براساس تیترخوانی جای نگاه علمی را گرفته و در بالاترین سطوح کارگزاری و حکمرانی کشور توجهی به محتوای گزارش‌های تحقیقی صورت نمی‌گیرد. این وضعیت در زمینه‌های دیگر به ویژه اخبار، مصاحبه‌ها، اظهارنظر‌ها و گزارش‌های رسانه‌ای نیز وجود دارد و افرادی که در بخش‌های روابط عمومی و اطلاع‌رسانی دستگاه‌های دولتی و حکومتی فعالیت می‌کنند، موضعگیری منفی را بر بررسی علمی و تلاش برای تصحیح عملکرد‌ها و تبدیل کردن نقاط قوت به نقاط ضعف ترجیح می‌دهند. این نوع برخورد با تحقیقات، آمارها، گزارش‌ها و اظهارنظر‌های مراکز علمی، رسانه‌ها و صاحبنظران قطعاً به زیان دولت و کشور است، زیرا به جای رفع نواقص به استمرار عملکرد‌های منفی دامن زده می‌شود و اوضاع هرگز به طرف بهبود یافتن به پیش نمی‌رود.


اوج این رفتار غیرعلمی را می‌توان در پاسخ دادن دستگاه‌های دولتی به انتقاد‌های نمایندگان مجلس از عملکرد مسئولین اجرائی مشاهده کرد. طبق اصل ۸۴ قانون اساسی نمایندگان حق دارند در تمام امور کشور اظهارنظر کنند. علاوه بر این، حق تحقیق و تفحص هم دارند. اصل ۷۶ قانون اساسی می‌گوید: «مجلس شورای اسلامی حق تحقیق و تفحص در تمام امور کشور را دارد.» و اصل ۸۶ می‌گوید: «هر نماینده در برابر تمام ملت مسئول است و حق دارد در همه مسائل داخلی و خارجی کشور اظهارنظر نماید.» در تمام چهار دهه گذشته این دو اصل اجرا شدند و نمایندگان مجلس درباره مسائل مختلف اظهارنظر کردند و معمولاً به نظرات آنان توجه نیز شد هرچند در مواردی بعضی دستگاه‌ها اِعمال این حق قانونی توسط نمایندگان را تاب نیاوردند و آن‌ها را تعقیب و یا از حقوقشان محرومشان کردند. متاسفانه این برخورد غیرقانونی در سال‌های اخیر تشدید و جوابیه دادن‌های پیاپی به سخنان میان دستور نمایندگان مجلس به یک رویه تبدیل شده است بطوری که وقتی روزنامه‌ها اقدام به انتشار اخبار مجلس می‌کنند در مواردی که خوشایند دولتمردان نیست بلافاصله جوابیه صادر می‌کنند و حتی روزنامه‌های منتشرکننده سخنان نمایندگان مجلس نیز به سیاه‌نمائی متهم می‌شوند!


کار دولتیان به معنای اینست که اولاً نمایندگان مجلس از حق قانونی خود که قانون اساسی به آن‌ها داده استفاده نکند و ثانیاً روزنامه‌ها دچار خودسانسوری شوند و از چاپ انتقاد‌ها خودداری نمایند. روشن است که چنی توقعی با حقوق ملت و مصالح کشور در تضاد است و روزنامه‌نگار اگر این شغل را برای خدمت به مردم برگزیده باشد هرگز تسلیم چنین خواسته خلاف شرافت روزنامه‌نگاری نخواهد شد.
راه حل این مشکل، استمرار جدال نیست. دولتمردان باید کسانی را به مسئولیت‌های مرتبط با مجلس و اطلاع‌رسانی دولتی بگمارند که به اخبار و گزارش‌ها نگاه علمی داشته باشند. چنین افرادی می‌توانند از طریق تعامل قانونی با رسانه‌ها و انتقادکنندگان راه را برای تفاهم هموار کنند و با بهره‌گیری از انتقاد‌ها به تبدیل شدن نقاط ضعف دولت‌ها به نقاط قوت کمک نمایند.


خودکشی پزشکان بهانه بیماران!


غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان خودکشی پزشکان بهانه بیماران! نوشت: «خودکشی پزشکان» گزاره‌ای شده است که گاهی از آن برای هدفی غیرانسانی بهره می‌گیرند. در توضیح این ادعا می‌گویم که خودکشی پزشکان با خودکشی مهندسان یا با هر یک از مشاغل دیگر، یکسان است، هرچند همگی تلخ و نپذیرفتنی است، و خودکشی پزشکان لزوماً فاجعه‌بارتر از خودکشی دیگران نیست. ممکن است ادعا شود خودکشی در دو استان مشخص که بالاترین نرخ خودکشی را دارند، با خودکشی پزشک تحصیلکرده که کشور برای او هزینه میلیاردی کرده و به او به‌شدت نیازمند است، قابل‌قیاس نیست. این حرف نیز اگرچه غیرانسانی است، اما به‌شرط پذیرش فرض آن، پزشکان تنها صنف تحصیلکرده‌ای نیستند که خودکشی می‌کنند، بسا موارد خودکشی دیگر در میان اقشار تحصیلکرده غیرپزشک دیده می‌شود. مضافاً این ادعا که «خودکشی پزشکان زیاد شده است» باید با عدد و رقم مشخص شود، نه با آنچه برخی فعالان اصلاح‌طلب هربار ادعا می‌کنند و نه با هیاهوی مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی که صراحتاً با نتیجه‌گیری انتهای سخن خود نشان داده است از این هیاهو که هیچ مرجع رسمی آن را تأیید نکرده و آماری مقایسه‌ای از آن در دست نیست، دنبال چیز دیگری است! این شخص به یک رسانه اصلاح‌طلب گفته است: «سرعت خودکشی در میان پزشکان و رزیدنت‌ها صعودی شده و احتمال دارد که به‌زودی نرخ خودکشی پزشکان در ایران از سایر کشور‌ها پیشی بگیرد. مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار روی خودکشی پزشکان، سختی‌کار، برخورد‌های خشن بیمار و خانواده بیمار و محیط پادگانی بیمارستان‌ها است. رزیدنت‌ها گاهی ۷۲ساعت نمی‌توانند بخوابند. از رزیدنت بیگاری می‌کشند و او هم هیچ راه فراری ندارد. ارتباط میان مردم و پزشکان نامناسب شده، هزینه‌های درمان بالا رفته است و بیمه‌ها هزینه را نمی‌پردازند و بیمار و پزشک رودرروی هم قرار می‌گیرند.»


این فاجعه‌ای بدتر از خودکشی است که برخی جملات را ردیف کنیم تا نتیجه بگیریم که مسئله خودکشی، به سختی‌کار و بحث مالی و دستمزد‌ها بازمی‌گردد؛ و سپس زمینه‌ای فراهم کنیم برای افزایش تعرفه‌ها و کاستن از آنچه «سختی کار» پزشکان می‌نامند. در این میان اتهام دیگری هم بزنیم که «مردم برخورد خشن با پزشک دارند»! واقعیتی که در جامعه شدیداً خلاف آن دیده می‌شود و هیچ صنفی محترم‌تر از پزشکان نیستند با آنکه برخورد برخی از آنان با بیمار، خشک و بی‌روح است. وارونه‌سازی واقعیت، کمکی به پزشکان نمی‌کند. باید یک نهاد نظارتی از چنین افرادی بخواهد آمار خود را در مقایسه با دیگر اقشار و مقایسه با کل و با بقیه کشور‌ها دقیق و مستند عرضه کنند. چیزی در دست ندارند، جز هیاهو و تولید محتوا برای کسی که از خودکشی پزشکان می‌رسد به تقبیح عنبر نسا!


وضعیت جامعه پزشکی ما نشان می‌دهد آنان نیز مانند صنوف دیگر، یک کلیت و اکثریت خوب و بلکه به نسبت دیگر صنوف، اکثریت مطلق خوب‌تری دارند. ولی یک پزشک بد نسبت به یک کارگر بد، صدای بدبودنش همه‌جا را پر می‌کند. اگر جامعه پزشکی نیز در تهذیب اخلاق کوشا نباشد، مانند بقیه، همان سرنوشت شوم بی‌اخلاقی را پیدا می‌کند و اینجا فریاد واپزشکا! واپزشکا! شعاری بیش نیست. 


در نیمه دوم دهه ۷۰، دو انترن جوان در بحبوحه گلدکوئست به کیهان آمدند، با وضعیتی پریشان و نگران! حرف‌شان دقیقاً این بود: «حالا که کسانی با گلدکوئست یک‌شبه میلیونر می‌شوند، چه انگیزه‌ای برای درس‌خواندن ما باقی می‌ماند»! مشخص است که این عبارات بی‌نیاز از هرگونه توضیح اضافی است. در همان سال‌ها یک شبکه مافیایی در وزارت بهداشت، ماجرای تقلب در آزمون دستیاری را بین سال‌های ۷۷ تا ۸۲ رقم زد. من در کیهان افشاگر این فساد بودم. پزشکانی که ۶۰ میلیون تومان پول آن زمان معادل ۳۰ میلیاردتومان پول اکنون را برای خرید کلید تقلب پرداختند و هرگز از دستیاری و بعد تخصص حذف نشدند و پروانه‌ای هم باطل نشد. این هم نمونه‌ای از نفوذ بی‌اخلاقی و فساد در هر صنفی است و اینجا صنف پزشک. هرچند همان زمان در کیهان نوشتم که بحث‌هایی از نفوذ سیاسی برای هدایت عده‌ای خاص به دوره تخصص پزشکی مطرح است. باز در همان حدود دو موضوع ورود خون‌های آلوده از فرانسه و خرید یک دستگاه پالایش خون آلوده را در کیهان افشا کردم که برای آن با شکایت وزارت بهداشت دولت اصلاحات ۱۱ بار به دادگاه رفتم، اما در نهایت بیماران هموفیلی و بازماندگان درگذشتگان، بر اثر آن افشاگری با پیروزی در دادگاه، دولت را مجبور به پرداخت بزرگ‌ترین خسارت تاریخ دولت‌های قبل و بعد از انقلاب به‌عنوان دیه بیماران کردند. میزان تکذیب و انکار وزارت بهداشت درباره این تخلفات نیز برگ زرین دیگری از وضعیت اقلیت فسادپذیر و فسادخوی هر جامعه‌ای دارد- و اینجا پزشکان!
اکنون سوارشدن روی ادعایی دیگر را شاهدیم: افزایش خودکشی پزشکان! اما مسموع نیست. پزشکان هم مشکل و سختی دارند مثل بقیه جامعه. مگر بقیه در حال خور و خواب و خستگی‌درکردن هستند؟! حتی خبر تازه که یک جمع ۲۵ نفری از پزشکان نیز مثل همه کسانی که مشروب تقلبی می‌خورند، مشروب تقلبی خوردند، نشان می‌دهد در شاخص‌های اجتماعی همه مثل هم هستند، یعنی همه‌چیز علی‌السویه است؛ و تعریف یک «تفاوت» با هدف خاص پذیرفتنی نیست.

نوبت «وعده صادق» اقتصادی


 مصطفی منتظر طی یادداشتی در شماره امروز خراسان نوشت: عملیات ترکیبی «وعده صادق» دارای ابعادی گسترده و چندلایه‌ای برای ایران، منطقه و جهان بوده است که متاسفانه مسئولان بخش‌های غیرنظامی به درستی از آن استفاده نمی‌کنند. طوفان الاقصی، اولین حمله به منطقی بود که کشور‌های عربی را وارد جریان عادی‌سازی با اسرائیل می‌کرد و یک ائتلاف عربی-عبری را برای جایگزینی آمریکا در منطقه می‌نشاند. یعنی آمریکا قصد داشت تا برای کم کردن حضور در خاورمیانه و تمرکز در شرق آسیا، قواعدی از یک جریان امنیتی و اقتصادی را پایه بنهد تا ایران و محور مقاومت خودبه‌خود حذف شوند. این منطق با توافق آبراهام شروع و با کریدور آیمک تداوم یافته بود. اما حالا این توافق، بخش بزرگی از معنای امنیتی خود را از دست داده است. مجموعه کشور‌های حاضر در آن با رهبری آمریکا با تمام توان نتوانستند در مقابل صرفا ۱۰۰ موشک بالستیک و ۴۰۰ پهپاد از منطقه کوچک سرزمین‌های اشغالی حفاظت کنند، پس بخش امنیتی در وعده صادق فروریخته است. اما مسئله این است که بخش اقتصادی آن به قوت خود باقی است. آنچه ایران باید انجام دهد، شکل‌دهی به یک پیوست اقتصادی برای وعده صادق در عرصه ایجابی است. یعنی ایران می‌تواند حفظ امنیت کشور‌های حاشیه خلیج فارس را تا حدی تضمین کند و در ازای آن، قرارداد‌های روی زمین و استراتژیکی با آن‌ها ببندد که تحقق آن برای هر دو طرف سودمند و ترک آن هم به شدت مضر است. قرارداد‌هایی که معنای همکاری استراتژیک را درون خود داشته باشد. 
یعنی علاوه بر بازی دوطرفه، متضمن یک معنای بزرگ‌تر در معامله با کشور‌های بزرگ و قدرتمند باشد. نکته این است که اگر از این ظرفیت استفاده نشود، طرف مقابل با اهرم اقتصادی و فشار عمومی به ایران، عملا آورده آن را محو کرده و دوباره دست خود را بالاتر از دست ایران قرار می‌دهد. یعنی آثار امنیتی به وجود آمده هم با تکانه‌های اقتصادی جامعه ایران، نابود خواهد شد. این عملیات می‌تواند در پرونده ایران-آمریکا هم تغییر جدی ایجاد کند. آمریکایی‌ها حالا می‌دانند که بدون خواست ایران، نمی‌توانند حضور خود در خاورمیانه را به سلامت کاهش دهند. پس باید امتیازی در ازای آن بدهند. 
این همان چیزی است که ایران باید آن را تعریف کند و نه اینکه آمریکایی‌ها تعریف کنند و ایران آن را جرح و تعدیل دهد. توافقی که در آن مسئله اصلی «رفع تحریم» نیست بلکه «انتفاع اقتصادی ایران» است؛ و البته تمام مسائل سیاست خارجی ایران و پرونده‌های آن را شامل نمی‌شود بلکه به عنوان بخشی از مسئله اقتصاد ایران مورد توجه واقع‌بینانه قرار می‌گیرد. همان گونه که از تلاش‌های حاج قاسم در بازکردن مسیر زمینی چابهار به سواحل مدیترانه به درستی استفاده نشد، این فرصت تاریخی هم در حال از دست رفتن است. راه‌حل، خروج از چارچوب‌های ذهنی برجام، مذاکره حقوقی برای رفع تحریم، رفع تنش، توافقی برای فروش نفت، اعتماد به همسایه بدون توجه به شرایط جهانی و... است که چندین بار تجربه شده و همگی شکست خورده است.

دیگر خبرها

  • واکنش‌ها به اظهارات جنجالی مهدی نصیری در بی‌بی‌سی
  • خودکشی پزشکان بهانه بیماران! /تیترخوانی به جای نگاه علمی! /نوبت «وعده صادق» اقتصادی
  • خیز اصلاح طلبان رادیکال به سوی خیابان به بهانه طرح نور/ روزنامه آرمان ملی: مسئله مذاکره با آمریکا و حجاب باید حل شود!
  • عذرخواهی ناشر هندی بابت توهین‌ به امام (ره)
  • دولت تورم ۳۰ درصد را موفقیت می‌داند
  • فاکتور اشتباه و شیطنت آمیز اصلاح طلبان در خصوص شرایط امید در جامعه/ آغاز کنش‌های انتخاباتی رادیکال‌ها پس از عملیات تحریم!
  • انگلیس قصد دارد ارتش خود را با موشکهای ساخت داخلی مجهز کند
  • خوش خدمتی عجیب نشریات زنجیره‌ای به دلالان و فراریان مالیاتی دانه درشت
  • کودتا در کاخ سفید/ تلاش‌های نافرجام برای برکناری سخنگوی دولت بایدن
  • حمله عجیب روزنامه جوان به مدافعان تعطیلی شنبه: پیـام پنهان دارد | از بعد نمادین روزها غفلت نکنید!