حکایت دست پختهایی که شور یا بی نمک میشوند
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۳۸۹۸۰۲
سینمادوستان منتظر نمایش فیلمهایی هستند که در قالبهای کمدی، اجتماعی، درام و ... ضمن داشتن محتوایی ارزشمند و ساختاری قابل دفاع پیامی امید بخش داشته باشد. به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما؛ در حال حاضر نزدیک به ۱۲ فیلم روی پرده سینما قرار دارد که از این میان ۲ فیلم کمدی، ۳ فیلم کمدی اجتماعی و ۷ فیلم درام و ملودرام اجتماعی هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فیلم سینمایی «رگ خواب» را میتوان قویترین ملودرام این روزهای سینما دانست.
اثری که قصه دارد و با بازی زیبای لیلا حاتمی زنی تنها در آستانه فصل سردی از زندگی را به خوبی به تصویر میکشد.
این فیلم حرف دارد و این حرف در تک تک سکانسها دیده میشود.
حتی خانهای که شخصیت اصلی داستان در آن زندگی میکند میتواند نماد تنهایی و وضعش باشد.
«رگ خواب» از آغاز تا پایان یک قصه را روایت میکند و پراکنده گویی ندارد.
افزون بر حس و حال خوب قصه، کارگردانی دقیق و درست حمید نعمت الله و بازی خوب لیلا حاتمی و کوروش تهامی، موسیقی متن زیبا و تأثیر گذار «رگ خواب» به درک بهتر آن کمک شایانی میکند.
جدیدترین اثر حمید نعمت الله با نگاهی هنرمندانه یک آسیب اجتماعی را به تصویر کشیده و با هدایت درست و سنجیده، اثری تولید شده است که مخاطب از دیدن آن پشیمان نمیشود.
«بیست و یک روز بعد» قصه نوجوانی به نام مرتضی را روایت میکند که سودای فیلمسازی در سر دارد و برای ساختن فیلمش با مشکلاتی که سر راه دارد میجنگد.
بیماری مادر، درگذشت پدر و مشکلات اقتصادی حریف این نوجوان نمیشود و نوع مبارزه مرتضی با چالشهای زندگی نقاط عطف داستان را تشکیل میدهد.
به گفته کارگردان این فیلم، «بیست و یک روز بعد» میخواهد بگوید هیچ بن بستی برای انسان وجود ندارد و بشر به گونهای آفریده شده است که با هر زمین خوردنی باز برخیزد و آغاز کند.
این فیلم ملودرامی اجتماعی است که با توجه به نبود فیلم مناسب برای کودکان و نوجوانان در سینما میتوان با خیال راحت بچهها را به تماشای این فیلم برد.
«زیر سقف دودی» دیگر فیلمی است که به یک آسیب اجتماعی دیگر میپردازد.
طلاق عاطفی، دلایل شکل گیری و چگونگی کمرنگ کردن آن محورهایی است که پوران درخشنده درباره آنها فیلم خود را ساخته است.
در این فیلم، شیرین که در زندگی خانوادگی با پسر جوان و همسرش به تدریج دچار مشکل میشود، به دنبال پیدا کردن راهی برای ایجاد ارتباط با آنهاست، که موفق نمیشود و به بحران میرسد. تلاش دوباره او برای برون رفت از این بحران او را با چالش جدیدی رو به رو میکند.
شیرین زنی است که خود را وقف فرزندش کرده و از همسر غافل شده است.
همسرش مخفیانه دوباره ازدواج کرده است و پسر جوانش هم تصمیم دارد زندگی مشترکی را با دختر مورد علاقه اش آغاز کند و شیرین روز به روز تنهاتر میشود و...
ضرباهنگ کند، بازیهایی که یکدست نیست و تعدد کاراکتر هایی که جایگاه خاصی در قصه ندارند و حذفشان ضربهای به فیلم نمیزند سبب شده این فیلم نتواند آن طور که باید و شاید نظر مخاطبان را به خود جلب کند.
«سارا و ایدا» اثر مازیار میری هم چند روزی است که روی پرده سینما رفته است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: سارا و آیدا دوستان صمیمی هستند که آبروی یکی از آنها به خطر افتاده و حالا باید به کمک هم شرایط را به حالت عادی بازگردانند، اما این دو دوست تا کجا پای یکدیگر میایستند؟
شخصیتهای این فیلم بسیار سطحی هستند و گرههای داستان زودتر از گشایش توسط بیننده حدس زده میشود.
این فیلم ضرباهنگ خوبی دارد، اما حرف تازه و خاصی برای گفتن ندارد.
مازیار میری سعی داشته در فیلمش تقابل خوبی و بدی و رفاقت و مسئولیت پذیری را به تصویر بکشد که به دلایل مختلف از جمله ضعف فیلمنامه و بازیهای ضعیف نتوانسته چندان در جذب مخاطب موفق عمل کند.
«فصل نرگس» با محوریت اهدای عضو، فیلمی خوشساخت به حساب میآید که در جشنواره فیلم فجر آن طور که باید و شاید دیده نشد.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «فصل نرگس» در سبک اجتماعی با نگاهی انسان دوستانه، قصهای امید بخش را به شیوهای متفاوت روایت میکند.
در این فیلم بازیها یکدست است و گره افکنیها و گشایشها به هنگام اتفاق میافتد. البته اگر قصه ضرباهنگ بهتری داشت میتوانست درخشش بیشتری داشته باشد زیرا این فیلم از آثار دغدغهمند این روزهای سینما است.
«کارگر ساده نیازمندیم» را میتوان یکی از ضعیفترین فیلمهای اجتماعی از نظر قصه و بازیها (به جز بهرام افشاری) دانست. در این فیلم شخصیتهای متعددی دیده میشوند که به درستی به آنها پرداخته نمیشود و در فیلم نوعی پراکنده گویی حس میشود.
در خلاصه داستان این اثر آمده است: قدم جوان سادهای است که برای کار از شهرستان به تهران آمده و در مغازه رحمت شاگردی میکند و عاشق مونس دختر رحمت شده است.
فیلم فاقد لایههای زیرین است و مباحث اجتماعی خود را به صورت مستقیم به مخاطب ارائه میدهد و همین امر سبب شده است تا جدیدترین اثر منوچهر هادی مخاطب پسند نباشد.
در میان فیلمهای کمدی روی پرده هم تنها فیلم مهران مدیری است که حرفی برای گفتن دارد و به زبان طنز رفتارهای ناهنجار اجتماعی را به نقد میکشد، فیلمی شلوغ که یک بازیگر اصلی دارد و قصه حول محور اتفاقاتی که تا ساعت ۵ عصر برای او میافتد میچرخد.
سایر فیلمهای طنز سعی دارند با شوخیهای سطحی و بدون هیچ پیام و حرفی مخاطب را بخندانند. بعضی از فیلمها اخلاق را زیر پا گذاشته و ارزشهای دینی و انسانی را به سخره گرفته اند.
با نگاهی به فیلمهایی که روی پرده سینما و در نوبت اکران قرار دارند خواهیم دید که امید گمشده آنهاست و تعداد اندکی از آنها از نظر ساختار و محتوا متعادل و قابل دفاع هستند و تعداد زیادی از فیلمها یا از شدت سیاه نمایی و تلخی مخاطب را دلزده میکنند و یا از کثرت شوخیهای سطحی، طنز کلام و بی محتوایی؛ سینمای طنز را زیر سوال بردهاند.
حال باید منتظر بمانیم و ببینیم در تولیدات بعدی سینماگران نگاه منطقیتر و متعادلتر به مسائل دیده خواهد شد و سینما از این حالت صفر و صدی در خواهد آمد؟
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۳۸۹۸۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جغرافیای لایکها و دیس لایکها
مثلا کسی که عقیده دارد اسرائیل یک کشور است و از آن طرفداری میکنم، آیا عقیده درستی دارد؟ یا کسی که عقیده دارد زنان جنس دوم هستند!خیلی از عقیدهها و باورها اصلا با شعورمان تناقض دارد و انگار کلهمان را داغ میکند که چطور آدمی که اشرف مخلوقات است میتواند چنین چیزهایی را در مخیلهاش بگنجاند. پس باید در مواجهه با این باورها چه کنیم؟!درست یا غلط؟
بعضی عقاید درست نیستند وغلط بودنشان کاملا در ذوق میزند مثلا اعتقاد به بت پرستی یا خورشید پرستی قطعا باور درستی نیست اما در دین ما توهین وفحاشی حتی به این دسته ازعقاید هم مذموم شده وامر درستی نیست اما نه به این معنا که ما اجازه نقد، رد کردن یا به چالش کشیدن عقیدهای را نداریم. ازطرفی در دینما هر چیزی که مبنای عقلانی و فطری نداشته باشد، ارزشی ندارد و چون اسلام بر پایه تعقل و اندیشه است، میتواند با استدلالهایی منطقی این دسته از باورها رابه چالش بکشد و رد کند. البته جانم برایتان بگوید که همچنان جان و مال و آبروی آدمی فارغ از عقیدهاش مورد احترام است. ازسوی دیگر، فرض کنید در جامعهای دو دسته هستند که باعقیدهای کاملامتضاد زندگی میکنند؛مثلایک دسته معتقدند یهودیها نژاد برترند و دسته دیگر میخواهند هرچه یهودی بر سر راه خود میبینند، بکشند. در این بین شعار احترام به همه عقاید چطور میخواهد اتفاق بیفتد؟ما نمیتوانیم برای عقیدههایی که ریشه درخرافات، وهم،تخیل وعادات دارد،مثل همانهایی که دراوایل متن به آن اشاره کردم،احترام عقلانی قائل باشیم و آن را بپذیریم. البته یادمان باشد عقیدهای که بازتابی دراجتماع داشته باشد و بهفرد دیگری آسیب بزند، جای مخالفت دارد؛ باقی عقاید که کاملا در دایره فردی زندگی قرار میگیرد، مورد بحث ما نیست مگر اینکه طرف مقابل شما دوست یا عزیزی باشد که قصد آگاه کردنش را دارید.
منعطف باش
شما درطول روزممکن است با آدمهای مختلفی سر و کار داشته باشید. اگر بخواهید با هرکسی که مخالف شما فکر میکند، بحث و چالش به راه بیندازید، عمرتان بهسختی میگذرد.پس باید چه کار کنیم؟ مگر نباید بهدنبال اثبات حرف خود و نقد عقاید غیرعقلانی دیگران باشیم؟اول از هر چیزی باید یادمان باشد هدف ما از به چالش کشیدن یا ردکردن عقیدهای، توهین به شخص یا ناراحت کردن او نیست. دوم، تا زمانی که انعطافپذیری را یاد نگیریم، از پس گذراندن ساده زندگی هم برنمیآییم، چه برسد به اصلاح کسی. باید انعطافپذیری را یاد بگیریم تا هرچیزی بهجای خودش و درست اتفاق بیفتد و حرف ما پذیرفته شود. برای منعطف شدن، خوب و بد زندگی را بپذیرید و احساسات خود را سرکوب نکنید و آنها را به رسمیت بشناسید. ازواکنش سریع و هیجانی بپرهیزید و تا جایی که خط قرمزها شکسته نشود از شوخی و خوشرویی برای گسترش روابط اجتماعی خود استفاده کنید. علاوه بر این چند مورد، راههای دیگری هم هست که بعدتر به آن میپردازیم.
شورش را در نیاور
انعطاف پذیری مثل نمک غذا میماند که گاهی در خرج کردنش خسیس میشویم و گاهی هم شورش را درمیآوریم. وقتی ما دائم در برابر هرموقعیت، انسانی وتفکری انعطافپذیری به خرج بدهیم،کاربه جایی میرسدکه توان مقابله ومبارزه ازشما سلب میشود. تبدیل به انسان پذیرایی میشوید که تسلیم هر موقعیتی است وهرچیزی را میپذیرد، حق خود را نمیتواند به دست بیاورد و یاد گرفته است که برای مورد تأیید بودن همه چیز را بپذیرد. گاهی این تلاش برای مورد تأیید و پسند آدمها بودن نتیجه عکس دارد و بهجای اینکه حس خوب و رضایت را به شمامنتقل کند،دائم شما را دریک موقعیت ناخوشایند قرارمیدهد. برای مثال آدمی که درمقابل هرحرف،سخن،موقعیت وانسانی پذیرا بوده است،فردادرمقابل رئیس زورگوی خود،همسر بدخلق وشرایط بد اجتماعیاش هم انعطاف به خرج میدهد و از ترس تأییدنشدن، فراررابرقراروتلاش برای تغییردادن، ترجیح میدهد. قاطع بودن، منفعل نبودن و تعیین خط قرمزها به شما کمک میکند تا شور انعطاف را در نیاورید.
هدف اصلی فراموش نشود
عقیده چنان خود را به معتقدش گره میزند که جزئی ازفرد میشود اما این ویژگی نباید به ما اجازه دهد که برای نقد یک عقیده، به شخصیت معتقد توهین کنیم و آن را زیر سؤال ببریم. همانطور که قبلتر هم گفتم، هدف ما ناراحت کردن کسی نیست بلکه ایجاد رشد و محیطی برای توسعه فردی و جمعی است.از آنجا که هر چیزی آداب و اصولی دارد، جا دارد به چند مورد از اصول نقد کردن اشاره کنم:
اول ازهمه اینکه قصد مادعواوجنگ وجدل نیست،مابه دنبال متقاعدسازی هستیم پس به دنبال روشهای درست متقاعدسازی بروید.
مورد دوم اینکه به جای انتقاد مستقیم از ارائه پیشنهاد استفاده کنیم.
و سومین مورد به ما میگوید برای انتقاد به کسی، ابتدا جنبههای مثبت را یادآوری کنیم و سپس سراغ اصل ماجرا برویم.
نه به سکوت بیجا
شنیدهاید که میگویند این سکوت مظلوم است که ظالم میسازد؟ این جمله درباره عقاید هم صدق میکند. وقتی در برابر ناهنجاری در جامعه سکوت کنی، هنجار جدیدی ایجاد کردهای. مثال واضحش اعتراضاتی است که اتفاق میافتد و یکی از آنها، اعتراضات اخیر دانشجویان آمریکایی به اسرائیل است. حمله اسرائیل و کشتار بیرحمانهاش ناشی از یک عقیده است و سکوت در برابر آن به معنای پذیرفتن مرگ هزاران انسان.از طرفی این جمله به ما یک الگوی رفتاری در باقی روابط اجتماعی هم میدهد و یادآوری میکند پذیرش و انعطاف در هرجایی جواب نمیدهد و گاهی هر یک قدم عقبنشینی، یک قدم بیشتر از حریم و آرامش تو را از بین میبرد.البته باز هم تاکید میکنم نداشتن انعطاف و پذیرش هم به خودی خود اشتباه است و زیان رسان.
نه خم کن، نه بشکن!
نهفقط در این دوصفحه، بلکه در کل این شماره نوجوانه بارها حرف از خط قرمزها را به میان آوردیم. خط قرمز همان شاه کلیدی است که در روابط اجتماعی به داد ما میرسد و داشتن یا نداشتنش، میزان آرامش ما را در ارتباط با آدمها جابهجا میکند و انواع مختلفی دارد، از مرزهای رفتاری و عقیدتی گرفته تا مرزهای فیزیکی. داشتنش هم هزارویک سود دارد که به گمانم مهمترینش، ایجاد یک آرامش ذهنی و روابط اجتماعی سالم است اما شاید بپرسید مسیر ساختن خط قرمز چطور طی میشود؟جانم برایتان بگوید که من خیلی سریع و جمع و جور به آنها اشاره میکنم، شما هم لطف کنید و ادامه این نخ را بگیرید و پیش بروید. اول از همه اینکه به خودتان حق و اجازه داشتن خط قرمز را بدهید، نه گفتن را یاد بگیرید و ترس از دست دادن آدمها را از سرتان بیرون کنید؛ کسی که نتواند حق و حریم شما را حفظ کند، همان بهتر که از دست برود. خط قرمز را محکم بنا کنید و در رعایت کردنش سختگیر باشید. مورد آخر اینکه صفحه فوت و فن این شماره از نوجوانه را مطالعه کنید، چون آنجا کامل و جامع دراینباره صحبت کردهایم و راهکار دادهایم.