وبلاگ مشرق «روحاني از وزارت اطلاعات سرهنگ آورده!» چرا جريان خاص، آذريجهرمي را نميبخشد؟/ هرگز تحت فشار نبودم؛ رئيسجمهور عليه سران چپ
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۴۰۶۵۱۷
خبرگزاري آريا - بزرگان اصلاحات، يکي يکي در حال اعلام «طلاق سياسي از روحاني» هستند و قصد دارند حمايتهاي خود از دولت را انکار کنند.
سرويس سياست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشي روزانه در لابهلاي اخبار و مطالب رسانههاي کشور است. ما درباره اين خوانش البته تحليلها و پيشينههايي را نيز در اختيار مخاطبان محترم ميگذاريم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
***
هرگز تحت فشار نبودم؛ رئيسجمهور عليه سران چپ...
رئيسجمهور روحاني، روز سهشنبه گذشته در بخشي از صحبتهاي خود در مراسم رأي اعتماد به وزراي پيشنهادي دولت دوازدهم در مجلس شوراي اسلامي، اظهارات مهمي را پيرامون نحوه انتخاب اين وزرا مطرح کرد.
آقاي روحاني با اشاره به اينکه اين روزها بسيار در فضاي حقيقي و در فضاي مجازي شايع است که بنده در معرفي وزرا تحت فشار بودهام، گفته است:
در معرفي اين 17 وزير تحت فشار هيچ جناح، حزب و تشکلي نبودم. همه جناحها و احزاب و گروهها، پيشنهاداتي به بنده داشتند، اما هيچ فشاري بر رييس جمهور در اين زمينه نبوده و شايعاتي مثل اينکه ليست وزرا با مقام معظم رهبري در ميان گذاشته شده، شايعه درستي نبوده است.
به گزارش فارس، رييس جمهور گفت:
بنده در دولت دوازدهم عيناً همانگونه که در دولت يازدهم عمل کردم، کار را پيش بردم. با رهبري معظم انقلاب به عنوان رهبر، به عنوان بزرگ و به عنوان کسي که بنده 50 سال است با او رفاقت دارم و به او ارادت ميورزم، معمولاً همه مسايل مهم را با ايشان به مشورت ميگذارم و ايشان هم با کمال محبت، آنچه که مصلحت کشور است، تذکر ميدهند. بنابراين معرفي وزرا کاملاً در چارچوب قانون اساسي است.[1]
*ميتوان اينطور ابراز کرد که رئيسجمهور روحاني با اين صحبتها پاسخ هجمههاي سنگين چند روز اخير سران جريان چپ عليه کابينه پيشنهادياش را داد و آنها را با يک رکب سياسي درشت مواجه کرد.
قبل از اين، عبدالواحد موسويلاري، وزير کشور دولت اصلاحات طي اظهاراتي که سايت جماران آنها را منتشر کرد، گفته بود: «به نظر من در حوزه هايي مثل وزات فرهنگ و ارشاد اسلامي، وزرات آموزش و پرورش و وزارت علوم وتحقيقات، آقاي روحاني به هر دليل نتوانسته است گزينه هاي اول خود را مطرح کند. افرادي که مطرح شدهاند با آنکه به هر طريق توسط آقاي روحاني انتخاب شده اند، اما اين انتخاب تحت شرايطي ويژه اي صورت گرفته است.»[2]
قبل از او، محمد عطريانفر، عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگي نيز تلاش کرد تا در راستاي مخالفتهاي گسترده اصلاحطلبان با معرفي «رحمانيفضلي» به عنوان وزير کشور دولت دوازدهم، انتخاب او در کابينه را به گردن رهبري نظام بياندازد.
اين فعال اصلاحطلب ضمن ارائه يک کشف جديد در قانون اساسي! به روزنامه آرمان امروز گفته بود:
«در مقام تشکيل کابينه فقط آقاي رئيسجمهور نيست که تصميم ميگيرد، بلکه خيلي از عوامل فيزيکي، بيروني، عامل و غير عامل وجود دارد که در آن انتخاب تاثيرگذارند. اينکه گفتم در مقام انتخاب بايد در نقطه بهينه باشيم همين است. مثلا ميخواهيد وزير کشور يا استاندار انتخاب کنيد، در يک استان شخصيتهاي ديگري هم هستند که در اين موضوع ورود داشته و در انتخاب تاثير دارند. به عبارت ديگر شرايطي ممکن است وجود داشته باشد که به پاشنه آشيل استاندار شما تبديل شود يا تقويتش کند. شخصيتهاي استان مانند ائمه جمعه و نمايندگان مقام معظم رهبري، فرماندهان نيروهاي مسلح و روساي دستگاه قضائي در استان و... در اين انتخاب تاثير دارند. طبيعي است که رئيسجمهور متناسب با تمام اين اقتضائات تصميم بگيرد. مثلا ميخواهيم وزير کشور انتخاب کنيم، به هر تقدير مقام معظم رهبري در اين انتخاب موثر و ذيمدخل است. اين جزو حقوق قانوني و حقوق مندرج در قانون اساسي است. انتخاب وزير دفاع، وزير اطلاعات و... نيز به همين گونه است.»[3]
غير از اين دو نفر، مصطفي تاجزاده، از فعالان فتنه سال 88 و از چهرههاي ستادي جريان خاص هم چندي قبل در يک توييت نوشته بود:
«دخالت رهبر در چينش کابينه نه قانوني است و نه به مصلحت. اختيارات رئيسجمهور و مجلس را محدود و انتخابات و رأي مردم را در نهايت بيمعنا ميکند»!
در واقع اگرچه اظهارات اين سه عنصر اصلاحطلب به لحاظ استدلالي هم حاوي ضعف دليل بود و عقل سليم آنها را نميپذيرفت اما پاسخ جالب و پرذکاوت رئيسجمهور روحاني به سران جريان اصلاحات حاوي نکات معنايي مهميست که به نظر ميرسد چپها بيش از هرکس ديگري متوجه آن شدهاند...
***
«روحاني از وزارت اطلاعات سرهنگ آورده!» چرا جريان خاص، آذريجهرمي را نميبخشد؟
«محمد کيانوشراد» از فعالان اصلاحطلب و از نمايندگان مستعفي مجلس ششم به تازگي طي يادداشتي در روزنامه آرمان امروز و در کنايه به آقاي جهرمي، جوانترين وزير پيشنهادي رئيسجمهور روحاني (که سابقه مدير کلي در وزارت اطلاعات را هم دارد) نوشت:
«به نظر نميرسد مجموعه فعالان و اشخاص مرتبط با دو وزارتخانه آموزش و پرورش و ارتباطات رضايت چنداني از وزير پيشنهادي داشته باشند. صرف نظر از بحث پيرامون شخصيت افراد، همانگونه که بهکارگيري شخصي نظامي بر مسند سياسي به علت تفاوتهاي حرفهاي امر نظامي با فعل سياسي، چندان شايسته نيست و همانگونه که حسن روحاني در کارزار انتخاباتي سال 92 به درستي بر اين نکته تاکيد داشت که من حقوقدان هستم نه سرهنگ، حضور شخصي از بدنه ارگاني ديگر، بر وزارت ارتباطات، حساسيتزا و مايه نگراني جامعه است. اين موضوع باعث ترديد نمايندگان در راي اعتماد به وزير ارتباطات شده و به نظر ميرسد انتخاب ديگري براي اين وزارتخانه مفيدتر باشد.»
او همچنين در بخش ديگري از مقاله خود تصريح کرده است: از ديد نگارنده دولت دوازدهم توجه چنداني به اصليترين حاميان خود نکرده است چرا که بدنه وزارتخانه آموزش و پرورش رضايت چنداني از گزينه پيشنهادي وزارت آموزش و پرورش ندارند و هنوز وزير علوم از سوي روحاني معرفي نشده است.[4]
*پس از رحمانيفضلي بعنوان گزينه پيشنهادي رئيسجمهور روحاني براي وزارت کشور، آذري جهرمي دومين نفريست که عليالاطلاق مورد هجوم اصلاحطلبان قرار ميگيرد و چهرههاي چپ صراحتاً خواستار رأي نياوردن او هستند.
اين در حالي است که رئيسجمهور روحاني در کابينه دوم خود نيز حاضر نشده است همچون کابينه اول، اقتصاد و فرهنگ و سياست را به اصلاحطلبان و يا حتي نزديکان آنها بسپارد و اين مسئله (که محمدرضا خاتمي نيز زماني در مصاحبه با روزنامه شرق به آن اشاره کرد) معاني بسياري دارد.
معاني بسياري که در يکي از اصليترين پيامدهاي سياسي خود، بعنوان کاتاليزور فرايند «طلاق سياسي اصلاحطلبان از روحاني» عمل کرده و روزهاي تلخ و پرچالشي را در فراروي دو جريان اصلاحات و اعتدال قرار داده است.
آقاي جهرمي به دو دليل عمده مورد مخالفت اصلاحطلبان است...
دليل اول جوان بودن اوست. چه اينکه جريان خاص ميداند که توانايي زد و بند با چهرههاي جوان و حتي زد و بند با جوانان اصلاحطلب را هم ندارد و از همين رو ترجيح ميدهد در پيرسالاري مزمني که به آن دچار است، با چهرههايي که در قلب آنها استنت قرار دارد و بايد با وصيتنامه آمد و شد کنند هم کار کند اما با جوانان نه!
سابقه جريان خاص در تعامل با حزب نداي ايرانيان و بايکوت و حمله به اين حزب جديدالولاده اصلاحطلب نيز سند ديگري است که نشان ميدهد چپهاي ايراني به هيچوجه براي کار ستادي، نظر خوشي به جوانترها ندارند.
دليل دوم نيز سابقه مدير کلي آقاي جهرمي در وزارت اطلاعات و حضور ايشان در سمتهاي امنيتي در سال 88 بوده است.
چيزي که به زعم ستاد اصلاحات يک ذنب لايغفر است و آقاي جهرمي در اين زمينه با آب زمزم هم پاک نخواهد شد!
کما اينکه شايعه مضحک رياست آقاي جهرمي بر دايره شنود وزارت اطلاعات! در سال 88 نيز طي هفتههاي اخير توسط محافل و رسانههاي اصلاحطلب پمپاژ ميشد.
2 دليل ذکر شده کافيست که آقاي جهرمي بداند در صورت اخذ رأي اعتماد از مجلس و اتخاذ روشي مثل روش 4 سال گذشته آقاي رحمانيفضلي در مماشات با اصلاحطلبان؛ اما از نظر جريان سياسي خاص يک سرهنگ بيشتر نيست که هيچگاه بخشيده نخواهد شد.
***
حاجي: مسئوليت عملکرد روحاني برعهده خودش است
بزرگان اصلاحات در صف طلاق از روحاني
مرتضي حاجي، عضو شورايعالي سياستگذاري اصلاحطلبان و از فعالان ستادي اين جريان به تازگي در بخشي از گفتوگوي خود با روزنامه فرهيختگان در پاسخ به اين سؤال که «قبلتر گفتيد جبهه اصلاحات مهمترين علت پيروزي روحاني بود. جبهه اصلاحات مسئوليت کارهاي روحاني را قبول ميکند؟» اظهار کرده است:
«اينکه شما کسي را مورد حمايت قرار دهيد لزوما به معناي پذيرش مسئوليت کارهاي او نيست؛ بلکه در هر موقعيتي مسئوليت کار برعهده خود فرد است. اينکه اصلاحطلبان پيگير باشند که وعدههاي رئيسجمهور محقق شود تعهد و مسئوليتي است که اصلاحطلبان بايد دنبال کنند. دست رئيسجمهور هم در صحنه عمل خيلي باز نيست و محدوديتهايي دارد. مسئوليت عملکرد روحاني برعهده خودش است. اصلاحطلبان هم بين کانديداهايي که مطرح بودند روحاني را مناسبتر ديدند و از وي حمايت کردند.»
او همچنين ميگويد: دولت را هم نبايد دولت اصلاحطلبان بگوييم. اين دولتي است که روحاني انتخاب کرده و از اصلاحطلبان در آن حضور دارند. اين که بگويم اين دولت اصلاحطلبان است گفته درستي نيست![5]
*در اشاره به صحبتهاي آقاي حاجي بايستي اشاره کرد که اگر حمايت به معني پذيرش مسئوليت نيست پس چه معناي ديگري دارد..؟!
قبل از تاجيک، علي صوفي، ديگر عضو شورايعالي سياستگذاري اصلاحطلبان نيز در اين رابطه اظهار کرده بود که «ما اصلاحطلبان هيچگونه وابستگي به روحاني نداريم»[6]
در اقتفاي او، محمدرضا تاجيک، از تئوريسينهاي جريان سياسي خاص هم طي مصاحبهاي با روزنامه آرمان امروز تأکيد کرد: نبايد اصلاحطلبان را وامدار و باردار روحاني بدانيم![7]
اظهاراتي از اين قبيل و آنچه که آقاي حاجي گفته است، از مدتها پيش قابل پيشبيني بود و برخي بر آن نام «طلاق سياسي اصلاحطلبان از روحاني» را گذاشته بودند.
اگرچه اين مقوله عجيب و حتي شايد غير ممکن به نظر برسد که اصلاحطلبان چگونه قصد دارند عنان دولت روحاني را بر پشت آن انداخته و به راحتي از دولتي که ميگفتند فدائياش هستيم و تمام کارهايش قانوني نيست، برائت بجويند؟! اما حقيقت اين است که ستاد جريان سياسي خاص با فراهم آوردن پيشزمينههاي اين کار و حساب ويژهاي که بر مبحث پروپاگاندا و سابقه خود در «ناراستي» باز کرده است، ميخواهد تن به کار غير ممکن بدهد.
کار غير ممکني که طي آن اصلاحطلبان نه تنها منکر حمايت رسمي از روحاني در انتخابات خواهند شد، بلکه در حالي که مدام ميگفتند اصولگرايان مسئول اقدامات احمدينژاد هستند اما خود را بري از روحاني و برجام روحاني و تمام قيام و قعود او جلوه داده و براي دو انتخابات 98 و 1400 اينطور به مردم خواهند گفت که پس از تحمل 8 سال دولت احمدي نژاد و دولت کم کار روحاني که اصلاحطلب هم نبود! اينک ما ناجي شما هستيم...
جالب آنکه حاجي در قبال اين گفته مکرر برخي چهرههاي ستادي اصلاحات مبني بر اينکه روحاني از اصلاحطلبان هم بهتر کار کرد، خود را به تجاهل زده است و گويا در کنار همکاران ستادياش قصد تسرّي اين تجاهل به ساحت افکار عمومي را نيز دارد...
***
1_ http://fna.ir/K5ORGJ
2_ http://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-719408
3_ mshrgh.ir/753746
4_ http://www.armandaily.ir/fa/news/main/194502
5_ http://newspaper.fdn.ir/newspaper/page/2292/1/119483/0
6_ mshrgh.ir/759852
7_ mshrgh.ir/762310
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۴۰۶۵۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راهبرد اصلاح طلبان برای مدیریت فضای داخلی مجلس دوازدهم/اعتراف تلویحی هم میهن: آشوبهای ۷۸ کار دوستان ما بود!
اصلاح طلبان ساختاری در حالی به دنبال بهره گیری از مجلس دوازدهم می باشند که انتخابات مجلس را تحریم کردند.
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
روزنامههای امروز چهارشنبه پنجم اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که استقبال گرم لاهور و کراچی از رئیسجمهور ایران، تتر به جای دلار در معاملات نفتی و بازی با آمار واردات خودرو در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
اصلاح طلبان راهبرد خود برای فضای داخل مجس شورای اسلامی را مشخص کرده اند، بر اساس اخبار دریافتی اصلاح طلبان ضمن تاکید بر شکل گیری فراکسیون اصلاح طلبان در مجلس شورای اسلامی و لزوم مدیریت بهینه آن، خارج از پارلمان تاکید کرده اند که هدف اصلی این جریان در مجلس باید تعمیق شکاف میان قالیباف و جبهه پایداری و حامیان دولت باشد.
روزنامه آرمان امروز درباره ترکیب مجلس آینده نوشته است:
با نزدیک شدن به روز برگزاری دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی گویا فضای انتخاباتی در داخل مجلس هم در حال گرم شدن است و چنان که از خبرهای پشت پرده و البته جلوی پرده میتوان فهمید باید بگوییم شاخههای تندروی اصولگرا در حال افزایش تحرکات خود برای کنار زدن «محمدباقر قالیباف» هستند. بعد از اینکه خبرهای جلسه «حمید رسایی» با برخی از نمایندگان در رسانهها منتشر شد روز گذشته نوبت به «مجتبی ذالنوری» بود، نایب رییس کنونی مجلس که تلاش دارد خود را در جمع نامزدها حفظ کند رسید تا انتقادهای تندی از نوع مدیریت مجلس بکند، هرچند در نطق خود اعلام کرد که در مورد فرد خاصی صحبت نمیکند ولی بهخوبی مشخص بود که مخطالبش چه کسانی بود.
این روزنامه اصلاحطلب در بخش دیگری از گزارش خود مینویسد:
او در این بین حتی مواردی در خصوص اصلاح روند فعالیت مجلس را هم مطرح کرد. که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد. باتوجه به تحرکات شاخههای تندروی اصولگرا مانند شریان، پایداری و صبح ایران باید بگوییم که آنها پروژه عبور از قالیباف را پیش از شروع رقابتهای ۱۱ اسفند آغاز کرده بودند. در روزی که رائفیپور در میتینگ انتخاباتی خود هدف را رقابت با قالیباف عنوان کرده بود. باید به این موضوع هم اشاره کنیم که در بین ۵ گزینه مطرح شده تنها قالیباف است که از شاخه غیر تندرو وارد میدان انتخابات ریاست مجلس خواهد شد.
روزنامه آرمانملی دیگر روزنامه اصلاحطلب است که علاقه خاصی به مدیریت مجلس آتی داشته و نیمنگاهی نیز به انتخاب رئیس بعدی دارد، این روزنامه مینویسد:
هر چه به روزهای پایانی عمر مجلس یازدهم نزدیکتر میشویم انتظارات برای تشکیل و آغاز به کار مجلس دوازدهم بیشتر میشود و گعدهنشینیها و دورهمیهای منتخبان مجلس دوازدهم برای تاثیرگذاری بیشتر در مجلس آینده افزایش مییابد. البته در دور نخست که شاهد رقابت درون گروهی اصولگرایان با یکدیگر بودیم و قابل پیشبینی هم بود لیست امناء دست بالا را پیدا کرد و اکثریت نفرات راه یافته از تهران به مجلس از این لیست بودند. حال اینکه در دور دوم مجددا همه چیز طبق روال دور اول انجام خواهد شد و تمام کسانیکه در دور اول حدنصاب ممکن آرا را بهدست نیاورده بودند باهم به رقابت خواهند پرداخت. اما اینکه در دور دوم انتخابات چه میزان از واجدان شرایط بخواهند در انتخابات شرکت کنند خود محل سوال است.
اصلاح طلبان تاکید دارند تقویت موضع قالیباف در مجلس از اهداف اصلی این جریان می باشد اما نه به دلیل حمایت از شخص قالیباف بلکه بر اساس این راهبرد که قالیباف ضعیف شده نمی تواند نزاع و اختلاف در میان جبهه اصولگرایی را در داخل و خارج مجلس تامین کند.
به باور اصلاح طلبان تاکید بر حضور قالیباف در راس مجلس گرچه در فرایند مذاکره برای تامین سهم برای فراکسیون اصلاح طلبان و بازی در این مجلس موثر است اما به طور کلی ۲ راهبرد اصلی را هدف قرار می دهد؛ یکی تولید نزاع میان اصولگرایان و تعمیم آن به شکست یکدست سازیدومی مشغول سازی قالیباف، تولید مساله برای وی!
گفتنی است اصلاح طلبان به ویژه اصلاح طلبان ساختاری در حالی به دنبال بهره گیری از مجلس دوازدهم می باشند که مشارکت در انتخابات آن را تحریم و عملا مبارزه با حاکمیت را تجویز کرده بودند و حال با برنامه ریزی برای مجلس آینده علاوه بر به نمایش گذاشتن دورویی خود، از سوی دیگر اعتیاد این جریان به قدرت را نیز عیان می سازند.
اعتراف تلویحی یک روزنامه اصلاحطلب!
روزنامه هممیهن به مدیرمسئولی غلامحسین کرباسچی، در سرمقالهای بدون نام نویسنده، به موضوع توقیف نشریات زنجیرهای در ۲۴ سال پیش پرداخته است. در این یادداشت که مطابق ادبیات اصلاحطلبان، از آن اتفاق در اردیبهشت ۷۹ با عنوان توقیف فلهای نام برده شده، فضای رسانهای کشور را دارای اختلال دانسته و دلیل آن را توقیف رسانههای زنجیرهای در سال ۷۹ دانسته است. در واقع به نظر میرسد هممیهن خواسته یک مشکل بزرگ را ناشی از آن توقیف بداند و گران فروشی کند!
هممیهن در سرمقاله خود آورده که «توقیف فلهای مطبوعات، نشان داد که زیان کوتاه مدت آن اقدام، در ابتدا متوجه اصلاحطلبان شد، ولی در میانمدت و بلندمدت نظام رسانهای کشور که یکی از مهمترین ارکان امنیت آن است، دچار چنان اختلالی شد که دیگر بعید است بتواند آن را جبران کند. وضعیت امروز رسانههای کشور در مقایسه باسال ۱۳۷۹ چگونه است؟ با قاطعیت میتوان گفت که در سال ۱۳۷۹، مرجعیت رسانهای کشور بهطور کامل و بالای ۹۵ درصد در داخل کشور بود. مهمترین رسانه کشور صداوسیما بود، در کنار آن خبرگزاریهای دارای مجوز، فعالیت گستردهای میکردند. در مرحله سوم مطبوعات، بهویژه روزنامهها حضور جدی داشتند که فضای اصلی آن در اختیار مطبوعات اصلاحطلب بود.»
در ادامه این مطلب آمده است که:
اکنون در چه وضعی قرار داریم؟ اثرگذاری صداوسیما در مقایسه با ماهوارههای فارسیزبان بسیار ضعیف و در حاشیه قرار دارد. صداوسیما از حیث میزان بینندگان بهشدت افت کرده و مهمتر از افت کمی، افت کیفی بهرهمندان از این رسانه هستند که بیشتر شامل افراد سالمند، با تحصیلات پایین و افراد غیرشهرهای بزرگ و روستایی، که کمترین اثرگذاری را در فضای عمومی و اجتماعی دارند!
سال ۷۹ تلویزیون بیبیسی فارسی نبود؛ منوتو هم نبود؛ اینترنشنال هم نبود. سال ۷۹ شبکههای اجتماعی نبود؛ پیامرسانهای مجازی نبود؛ کانال تلگرامی و صفحات اینستا و توییتر نبود. چه مقایسه غلطی است که یک رسانه اتفاق ۲۴ سال قبل را بیتوجه به رسانههای نوین و پیشرفت عجیب و غریب رسانهای به فضای کنونی رسانهای ربط بدهد؟
یک نکته قابل تأمل هم این میان وجود دارد. این ادعا که سال ۷۸، ۹۵ درصد مرجعیت رسانه در داخل بود یک معنای نهفته هم دارد و آن اینکه آشوبهای تیر ۷۸ در اثر تحریک رسانههای داخلی و در واقع روزنامههای زنجیرهای آن زمان بود. چه آنکه به قول هممیهن کسی توجهی به رسانههای خارج از ایران نداشت؛ و این امر تأیید ادعای نظام است که «بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاههای دشمناند؛ همان کاری را میکنند که رادیو و تلویزیونهای بیبیسی و امریکا و رژیم صهیونیستی میخواهند بکنند.» آیا اصلاحطلبان مسئولیت این تشویش اذهان عمومی را میپذیرند؟