Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - روزنامه شرق - عسل عباسيان: باران کوثري اين شب‌ها در تئاتر «گفت‌وگوي برجاي‌ماندگان» نوشته محمد زارعي و کارگرداني ميلاد شجره در سالن شماره دو پرديس تازه‌تأسيس تئاتر شهرزاد روي صحنه مي‌رود؛ نمايشي که تلاش بر ترسيم موقعيتي پايان جهاني دارد و سبک و سياقش کمي متفاوت از نمايش‌هاي اين شب‌هاي پايتخت است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

رضا بهبودي، محمدصادق ‌ملک، محمد خاکساري، محسن نوري و امين اسلامي، ديگر بازيگران اين نمايش ٨٠دقيقه‌اي هستند. با باران کوثري، بازيگر «گفت‌وگوي برجاي‌ماندگان» و ميلاد شجره، کارگردان آن، درباره اين اجرا و ضرورت بر صحنه آمدنش گفت‌وگويي کرده‌ايم.




خانم کوثري چطور شد که در نمايش «گفت‌وگوي برجاي‌ماندگان» ايفاي نقش کرديد؟

باران کوثري: با ميلاد شجره تجربه هم‌بازي‌شدن در نمايش «بر اساس دوشس ملفي» را به کارگرداني محمد رضايي‌راد داشتم. ضمن اينکه در سالن موج نو در دوره مديريت ميلاد، در نمايش +٩٦٣ که نوشته نرگس فرشي بود و محسن قرايي آن را کارگرداني کرد، بازي مي‌کردم. اين دو تجربه همکاري برايم تجارب لذت‌بخشي بود. وقتي فهميدم قرار است نمايشي کارگرداني کند، مشتاق بودم در آن حضور داشته باشم؛ براي اينکه نگاه او به نمايش و تئاتر را خيلي دوست دارم و مي‌دانستم حضور در اثري که او کارگرداني کند، تجربه لذت‌بخشي برايم خواهد بود. اين اجرا از روز اول برايم اجرائي خاص بود؛ چون متني خاص دارد و به تبع متن، نقش من هم خاص است و اين خاص‌بودن، اين تجربه را برايم دلپذير کرد. ضمن اينکه بازيگران ديگر کار، رضا بهبودي و صادق ملک، جزء بازيگران محبوب من در تئاتر هستند.

خوشبختانه اين شانس را داشتم که در سال گذشته با رضا بهبودي چند بار همکاري کنم. محسن نوري، بازيگر ديگر کار، يکي از پديده‌هاي تئاتري است و من او را بازيگر ويژه‌اي مي‌دانم؛ گرچه هنوز آن‌طور که بايد، ديده نشده؛ با اين وجود، به نظرم تا به حال در تمام نقش‌هايش درخشيده است. محمد خاکساري، بازيگر ديگر کار، بسيار جوان مستعد و البته باتجربه‌اي است و مونولوگ «گزارش» را که خودش نوشته بود، پيش‌تر در موج نو روي صحنه برد و آن اجرايش هم حيرت‌انگيز بود. همه اعضاي اين تيم براي من خيلي حرفه‌اي هستند و همکاري با آنها برايم ويژه بود. طراحي صحنه و لباس هم کار سمانه حسيني است که بسيار کاربلد است. حضور انوشيروان آريا و عطا ابتکار هم به‌عنوان کساني که بخش ويدئو و موسيقي، کار آنهاست، بسيار کمک‌کننده بود و همه ما کنار هم تجربه ‌ويژه‌اي را روي صحنه آورده‌ايم و هدفمان يک اجراي درجه‌يک بوده و هست. اميدوارم براي تماشاگران اين اجرا نيز چنين باشد.

آقاي شجره شما در مقام کارگردان، چه‌طور شد که تصميم گرفتيد اين متن را اجرا کنيد؟

ميلاد شجره: محمد زارعي را سال‌هاست مي‌شناسم و کار قبلي من، «گفت‌وگوي فراريان» هم نوشته او بود. در يکي از کارهاي او هم بازي کردم (فاجعه معدن کوشيرو). دغدغه‌هاي مشترک بسياري داريم و بارها درباره آنها صحبت و بحث کرده‌ايم. اين متن هم يکي از دغدغه‌هاي مشترک ماست که من بعد از خواندن نسخه اوليه، از او خواستم اجازه بدهد کارگرداني‌اش کنم. از جذابيت کارکردن با محمد، کامل‌شدن متن در روند تمرين است. در واقع از نسخه اوليه تا نسخه نهايي، متن تغييرات بسياري کرد. به نظرم متن دغدغه‌هاي ويژه‌اي دارد که در دنياي اين روزها، از هميشه بيشتر لمس‌ مي‌شود. با باران کوثري راجع ‌به متن صحبت کردم و با شناختي که از ما داشت، بعد از خواندن متن، با انرژي کم‌نظيرش هم‌قدم شد و تهيه کار را شروع کرد و رفتيم براي اجرائي‌کردن متن.

نسبت هريک از شما دو نفر با اين متن چه بود؟

ميلاد شجره: بايد بگويم به عقيده من «گفت‌وگوي برجاي‌ماندگان»، متني بسيار سخت و درعين‌حال جذاب براي اجراست. يک داستان آخرالزماني که در مکان مشخصي هم روايت نمي‌شود؛ البته همين حذف جغرافيا و زمان از متن، پيشنهاد خودم بود که در روند تمرين اتفاق افتاد؛ چون متن در ابتدا صاحب جغرافيا و زمان مشخص بود. فکر کرديم اگر مکان را از متن بگيريم و قصه را در آينده روايت کنيم، جهان شمول‌تر مي‌شود. بعد از گرفتن زمان و مکان از متن، در همان خوانش‌هاي اوليه، اجرا برايم کلاژي زنده بود از صدا و تصاوير ويدئويي و بازيگران روي صحنه. موسيقي الکترونيک و صدا‌هاي صنعتي و تصاوير امنيتي که البته در هر مديوم در طول اجرا، اختلالاتي را شاهد هستيم. باران کوثري: ايده آخرالزماني اين متن براي من خيلي جذاب بود. در اين اثر با همان المان‌ها، با ايده‌هايي که چندان ناآشنا هم نيستند، تلاش کرديم فضايي آخرالزماني ترسيم کنيم. فضاسازي مهم‌ترين اتفاقي بود که ما بازيگران، ميلاد شجره به‌عنوان کارگردان، انوشيروان آريا به‌عنوان طراح بخش ويدئو و عطا ابتکار به‌عنوان موزيسين بايد به آن مي‌رسيديم.





به نظر شما اين متن چه‌قدر در ترسيم آخرالزمان موفق عمل کرده است؟

باران کوثري: متن دارد به اجرا پاس گل‌هاي خوبي مي‌دهد براي فضاسازي آخرالزمان. وقت‌هايي که محمد زارعي سر تمرين‌ها حضور داشت، تقسيم مي‌کرديم که چه‌قدر متن بايد ترسيم‌کننده آخرالزمان باشد و چه‌قدر ما اجراگران بايد فضاي آخرالزمان را بسازيم؟

چون ميلاد و محمد اصرار داشتند که خيلي مفصل به آخرالزمان ارجاع داده نشود؛ بلکه در فضاسازي اجرا ما آخرالزمان را ترسيم کنيم. با ديالوگ‌هاي آشنا و صحبت از فضاهايي که اين‌ روزها زياد در اخبار از آن مي‌شنويم، سعي داشتيم به آخرالزمان ارجاع دهيم. نکته مهم اين است که اين متن براي اين اجرا نوشته و بازنويسي شده است و اين‌طور نبوده که ما با يک متن مواجه باشيم و آن را برداريم و اجرا کنيم. متن و اجرا همپاي هم پيش رفتند و ساخته شدند. هم‌زمان با تمرينات متن کامل و بازنويسي مي‌شد، تقسيم کار خودخواسته‌اي از سوي ميلاد شجره به‌عنوان کارگردان و محمد زارعي به‌عنوان نويسنده صورت گرفته که متن و اجرا به چه نسبت آخرالزمان را ترسيم کنند. براي همين تفکيک اثر متن و اجرا در ترسيم آخرالزمان، براي من هم کمي دشوار است.

همان‌طور که خودتان هم اشاره کرديد، اجراي «گفت‌وگوي برجاي‌ماندگان» حکايت از موقعيتي لازمان و لامکان دارد. ترسيم اين موقعيت براي هريک از شما به‌عنوان بازيگر و کارگردان چه دشواري‌هايي داشت؟

شجره: بله قبلا هم گفتم آن فضاي لا‌مکان و آخر‌الزماني را روي صحنه‌آوردن کار سختي بود. يکي‌کردن همه اجزا (صحنه، موسيقي، بازي‌ها، تصاوير، شکل‌گرفتن موقعيت‌ها) تجربه سختي بود که البته به دليل انتخاب‌هاي درست در همه موارد (بازيگري، موسيقي، ويدئو و...) کار روند صعودي خودش رو طي کرد.

کوثري: همان‌طور که ميلاد هم اشاره کرد، اين لازماني و لامکاني هم خودخواسته بود. در واقع در دو بازنويسي اوليه متن، مکان و زماني وجود داشت. دو نقطه از دنيا که اين روزها در آن جنگ است و دائم اخبارش را مي‌شنويم، جغرافياي اين اثر بودند. در تمرينات به اين نتيجه رسيديم که هرچه لازمان‌تر و لامکان‌تر باشيم، به نيت غايي خودمان نزديک‌تريم. سختي غياب جغرافيا و زمان براي بازيگر اين است که اين جور اجراها ديرتر مخاطب را با خود همراه مي‌کنند؛ چون از عادت‌هاي محيطي و جغرافيايي بايد فاصله بگيري و اصطلاحات آشنايي که مي‌تواند تو را به مخاطبت نزديک کند، نمي‌تواني به کار ببري.

رفتارهاي آشنا با محيط نمي‌تواني داشته باشي. هيچ نشانه‌اي از هيچ‌چيزي نمي‌تواني به تماشاگر بدهي؛ براي اينکه ميان‌بر بزني تا با تو زودتر همراه شود. يک شخصيت خالص را بدون اينکه آورده‌اي از زمان يا مکان داشته باشد، بايد بتواني بسازي و توجه تماشاگر را هم به او جلب کني. از يک طرف جذابيتي هم براي منِ بازيگر در ايفاي چنين نقشي وجود دارد، فرصت بازي‌کردن در نقشي که عادت‌هاي مألوف را در هم شکسته و با دست باز در مقابل شخصيتي قرارت مي‌دهد که وابسته به زمان و مکاني نيست و تو بايد آن را از صفر مطلق بسازي.

متن نمايش‌نامه کمي شعارزده است. براي اينکه اين شعارزدگي به اجرا منتقل نشود، چه تمهيداتي داشتيد؟

شجره: موافق شعارزدگي نيستم. شعار‌زدگي در همان مرحله نگارش خنثي شده. اگر شعاري در نمايش مطرح مي‌شود، نويسنده آن را به کاراکتر دلقک نمايش‌نامه‌اش سپرده و در اجرا هم تلاش شده شعارها با شوخي برگزار شود و اگر کسي شعار مي‌دهد، ديگري او را دست مي‌اندازد. اين مطرح‌شدن و دست‌انداختن شعار از اول در متن و حال و هوايش بود؛ وقتي شخصيت نمايش با دماغ دلقک وارد مي‌شود.





بايد به آنچه مي‌شنويم، کمي بيشتر دقيق شويم. خصوصيت دلقک همين است. مهارت کامل دارد؛ اما خودش مهارت‌هايش را دست مي‌اندازد. مثلا به دلقک سيرک نگاه کنيد. حتما توانايي راه‌رفتن روي طناب يا روي يک دست ايستادن را دارد؛ اما از روي طناب به عمد مي‌افتد يا دستش مي‌لغزد و با سر به زمين مي‌خورد؛ چون هدفش تنها به‌رخ‌کشيدن مهارتش و نشان‌دادن کار درست نيست.

نشان‌دادن و درعين‌حال دست‌انداختن آن است. ضمن اينکه به نظرم در نمايش آن‌قدر عمل و انگيزه شخصيت دلقک (با بازي رضا بهبودي) قوي و پيش‌بيني‌ناپذير است که خودبه‌خود شعارها در درجه اهميت کمتري قرار مي‌گيرند. وضعيت مسخره‌اي است براي بشر. حيات دارد به دست يک دلقک نابود مي‌شود و آن دلقک هم انگار معني همه آن شعار‌هاي ساخت بشر را دارد به همان سازندگان شعارها مي‌فهماند که البته حتي اين فهماندن هم برايش مهم نيست. او به هر کنشي که بشر انجام داده يا مي‌دهد، يک واکنش پيش‌بيني‌ناپذير نشان مي‌دهد.

کوثري: البته من فکر مي‌کنم وقتي درباره يک مفهوم اساسي و کلي داريم حرف مي‌زنيم، نمي‌توان از شعارزدگي پرهيز کرد. به‌طور‌کلي من ابايي از شعاردادن ندارم، چه در کارهايم، چه در مصاحبه‌ها و موضع‌گيري‌هايم. به نظرم جاهايي لازم است شعار بدهيم و درباره يک‌سري از مفاهيم بدون شعار نمي‌توانيم حرفمان را بزنيم؛ اما براي اينکه با شعارها تماشاگر از اجرا دور نشود، ما سعي کرديم در بازي و شکل ديالوگ‌گويي و شکل اجرا شعارها را نرم کنيم؛ اما اين‌طور نيست که بگوييم ما اين شعارها را معضلي مي‌دانستيم که مي‌خواستيم توي اجرا حلشان کنيم. ما به شعارها آگاه بوديم و به نظرمان لازم بود براي اين شکل اجرا و متن.

خانم کوثري شما يک سال پرکار تئاتري را پشت‌سر گذاشتيد و تقريبا هر فصل با يک نمايش روي صحنه بوديد. آيا اين به اين معناست که تئاتر درحال‌حاضر اولويت حرفه‌اي شماست؟

کوثري: برايم هميشه کار خوب فارغ از مديوم آن، در اولويت است. اگر پيشنهاد تئاتري‌اي داشته باشم که نسبت به پيشنهاد سينمايي‌ام بهتر باشد و ناچار به انتخاب باشم، بي‌شک تئاتر را انتخاب خواهم کرد. اگر هم پيشنهاد سينمايي‌ام بهتر باشد، سينما را انتخاب مي‌کنم. خوشحالم که در اين يک سال در تئاترهايي حضور داشتم که هريک تجربه‌هايي متفاوت و ارزشمند بودند. چه +٩٦٣ محسن قرايي، چه براساس دوشس ملفي محمد رضايي‌راد، چه بازتوليد در ميان ابرهاي اميررضا کوهستاني و چه اين تجربه با ميلاد شجره. تجربه کارکردن با آقاي رضايي‌راد جدا از اين که تمريناتي براي يک تئاتر است، براي من واقعا يک کلاس درس هنر هم هست.

خانم کوثري در اين يک سال علاوه بر بازيگري چهار تئاتر، تهيه‌کنندگي دو نمايش (براساس دوشس ملفي و گفت‌وگوي برجاي‌ماندگان) را نيز برعهده داشتيد. ادامه مسير تئاتري‌تان را براي خود چگونه تعريف کرده‌ايد؟ با توجه به اينکه قبلا در تئاتر طراحي صحنه و لباس هم داشته‌ايد، بخش‌هاي ديگري را نيز تجربه خواهيد کرد؟

کوثري: درباره تهيه‌کنندگي نه حرفي دارم و نه ادعايي. در گروه‌هاي تئاتري‌اي که به آن دلبستگي دارم، فقط هر طور که بلدم کمک مي‌کنم. اگر در کار ديگري هم تبحر داشته باشم، مسئوليت انجام آن را هم براي کمک به دوستانم برعهده مي‌گيرم. اين‌طور نيست که قصدم ادامه‌دادن تجربه تهيه‌کنندگي باشد، برحسب احساس وظيفه‌اي که نسبت به يک‌سري آثار دارم آن را انجام مي‌دهم، همان‌طور که اگر کار ديگري هم از من بر بيايد، براي يک‌سري از آثار به‌خصوص، آن را انجام خواهم داد.

آقاي شجره شما پيش از اين بيشتر به‌عنوان بازيگر در گروه تئاتر ليو به سرپرستي حسن معجوني ايفاي نقش مي‌کرديد و هم‌اکنون از شما کارگرداني يک تئاتر را ديده‌ايم. بعد از اين بيشتر شاهد بازي‌هاي شما هستيم يا کارگرداني‌هايتان؟

شجره: البته به‌جز بازي براي گروه تئاتر ليو و حسن معجوني عزيز که ورود جدي خودم را در عرصه بازيگري مديون او هستم، تجربه بازي براي گروه خودمان (آف استوديو)، محمد رضايي‌راد (گروه تئاتر خانه)، علي‌اکبر عليزاد (گروه تئاتر ٨٤) و... هم در کارنامه من هست. درهرصورت در جواب به سؤال شما بايد بگويم، هر دو. بازيگري و کارگرداني برايم تفکيک‌پذير نيستند.


منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۴۰۷۰۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حضور فرهاد ناظرزاده‌کرمانی در اجرای نمایش «نظامِ ابن عربی»

به گزارش خبرآنلاین، نمایش «نظامِ ابن عربی» به نویسندگی محسن رهنما با کارگردانی یاسمین ‌عباسی و تهیه‌کنندگی رضا ‌عباسی از دوم اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۹ در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است.

«نظامِ ابن عربی» در روزهای آغازین اجرای خود میزبان پروفسور فرهاد ناظرزاده‌کرمانی شد و این گروه نمایشی، اجرای خود را به این پژوهشگر و نویسنده تئاتر تقدیم کردند.

پروفسور فرهاد ناظرزاده‌کرمانی پس از تماشای این اثر نمایشی گفت: «این اثر را مونودرامی تک‌بازیگر دیدم که مسئله عشق ممنوع را به تصویر کشاند.»

عرفان رجایی به‌عنوان بازیگر و سارا واحدی در جایگاه پرفورمر، در این اثر نمایشی حضور دارند.

در خلاصه این نمایش آمده است: «جوانی آبادانی و دانشجوی حکمت و فلسفه، سال‌هاست که از عشق پری، دختری اصفهانی سرگردان جاده‌هاست. او تحت تاثیر عشق عارف حکیم محیی‌الدین ابن عربی به دختر دانشمند ایرانی اصفهانی به نام نظام، تصمیم می‌گیرد در آخرین سفرش به اصفهان تمام نامه‌ها و عکس‌های عاشقانه‌اش با پری را در صحن مسجد جامع اصفهان بساط کند و روایت‌گر داستانی عاشقانه باشد، اما...»

ایلیا ‌شیرازی (دستیار اول کارگردان)، نوید ‌شایان ‌مهر (دستیار دوم کارگردان)، امید ‌محمدی (هماهنگی و برنامه‌ریزی)، ابوالفضل ‌فتحی (منشی صحنه)، علی ‌حیدری (طراح صحنه)، مرتضی ‌نجفی (طراح نور)، شقایق مهاجری (طراح لباس)، سارا میرزازاده اصل (طراح گریم)، مرتضی آکوچکیان (طراح گرافیک)، رضا خزاعی (آهنگ‌ساز)، یاسمین ‌عباسی (تنظیم‌کننده)، علی ‌حیدری (کاخن و آواز)، رها خلیلی (انتخاب قطعات فلامنکو و سولیست و گیتار)، اسماعیل ‌رضوی (مدیر تولید)، حمیدرضا شیرازی (سرمایه‌گذار)، فراز مقدم (نورپرداز، ویدئومپ و ساخت تیزر)، فاطمه ‌عرب، یزدان ‌موسی ‌خانی (عکس)، رسول سلیمیان، حجت جعفری و یعقوب احمدزاده (اجرای دکور)، نیلوفر حیدری (دستیار طراح صحنه)، حمیدرضا کوچکی و نیلوفر حیدری (مشاوران طراح صحنه) و علی کیهانی (مشاور رسانه‌ای) دیگر عوامل این اثر نمایشی هستند.

علاقه‌مندان برای تهیه بلیت این اثر نمایشی که کاری از گروه تئاتر ناگهان است، می‌توانند به سایت تیوال و گیشه تئاتر مراجعه کنند.

۲۲۰۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900999

دیگر خبرها

  • «عشق به دیکتاتور‌ها کمکی نمی‌کند» روی صحنه رفت/ تئاتر نیازمند حمایت
  • سومین جشنواره ملی تئاتر خیابانی رضوی به شناخت ابعاد شخصیت امام رضا (ع) نزدیکتر شد
  • اضافه‌شدن ۶ نمایش به جشنواره تئاتر رضوی برای اجرا در دهه کرامت
  • شش نمایش همراه جشنواره تئاتر رضوی شدند
  • راهیابی تئاتر ۴۴۴ از مشهد به جشنواره تئاتر مساجد کشور
  • تئاتر ۲ روز تعطیل می‌شود
  • حضور فرهاد ناظرزاده‌کرمانی در اجرای نمایش «نظامِ ابن عربی»
  • سالن های نمایشی در ۱۵ و ۱۶ اردیبهشت ماه اجرا نخواهند داشت 
  • سالن‌های تئاتر ۱۴ و ۱۵ اردیبهشت اجرا ندارند
  • مراسم نکوداشت اکبر زنجان‌پور با حضور استادش