Web Analytics Made Easy - Statcounter

اصلاح‌طلبان در یک تظاهر گفتمانی ابراز می‌کنند که از ابتدا دلسوز مستضعفین بوده‌اند و خود را نسبت به ماجرای «ژن خوب»، «واردات باتوم برای کتک زدن مردم» و «زعفرانیه‌نشینی» بی‌تفاوت نشان می‌دهند. چرا؟! به گزارش جهان نيوز به نقل از فارس؛ بازتولید گفتمان چپ، یکی از اصلی‌ترین نیازهایی است که اصلاح‌طلبان طی 4 سال پیش رو به آن نیاز دارند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تحلیل چهره‌های این جریان خاص سیاسی بر این است که اصلاحات پس از 16 سال شکست اکثریتی در تمام انتخابات‌های کشور، می‌تواند در انتخابات 1400 با نامزدی متعلق به خود رسماً وارد انتخابات شود. و اگر طی 4 سال پیش رو خوب بازی کند، بسا که برنده انتخابات هم باشد.
این مسئله در کنار فرایند اجباری«طلاق اصلاح‌طلبان از روحانی»و نیز دوری 16 ساله چپ‌ها از عرصه افکار عمومی کشور، 3 مؤلفه‌ای هستند که چپ‌ها را واداشته است تا به فکر بازتولید گفتمان چپ در عرصه افکار عمومی بویژه طی 4 سال آینده باشند.

*از نامه حجاریان به نازی‌آبادی‌ها تا تئوریزاسیون علیرضا علوی‌تبار/چپ واقعی از زعفرانیه به نازی‌آباد نامه می‌نویسد...
آنچه که در بالا به آن اشاره کردیم یک تحلیل بود که البته نشانه‌های آن یکی یکی در حال هویدا شدن هستند...
چند هفته قبل بود که سعید حجاریان به بهانه ایجاد دفتر حزب اصلاح‌طلب اتحاد ملت در محله نازی‌آباد تهران (از محلّات جنوب شهری تهران) نامه‌ای سرگشاده به اعضای این حزب نوشت.[1]
او در این نامه و در ظاهری ناهمخوان و نامتجانس، به بهانه نازی‌آبادی بودن اصلیت خود و بافت پایین‌شهری نازی‌آباد، از این نوشت که مردم این منطقه درگیر آسیب‌های فراوانی از جمله «اشتغال» و «ناهنجاری‌های اجتماعی» هستند!

او در نامه خود از اصلاح‌طلبان حزب اتحاد ملت خواسته بود که پی‌ریزی یک ساختار را در این رابطه در نظر داشته باشند، به مشکلات مردم توجه کنند و در رفع آنها بکوشند و اینکه از ضرورت کادرسازی و جریان سازی در جنوب شهر غافل نمانند!
کسی آن روزها چندان متوجه فحوای نامه حجاریان نبود و این نامه انعکاس چندانی هم در رسانه‌ها نیافت تا اینکه«علیرضا علوی‌تبار»از اصلاح‌طلبان ستادی و از چهره‌های نزدیک به حجاریان چند روز قبل در مصاحبه با روزنامه شرق که با موضوع «چپ واقعی کیست» انجام شد، به این مسئله اشاره کرد[2]
علوی‌تبار در این مصاحبه که می‌توان آنرا توشیح مبسوط فحوای نامه حجاریان دانست به ناگاه از این می‌گوید که گفتمان چپ یعنی «اعتقاد به برابری» و اینکه راست‌ها (بخوانید اصولگرایان) به برابری بیشتر معتقد نیستند!
او همچنین تصریح می‌کند: یکی از تفاوت‌های چپ مردم‌سالار با کسانی که از جریان مقابل شعار برابری می‌دهند، همین است. یکی از ویژگی‌های ایران این است که توزیع قدرت، توزیع ثروت را عملی می‌کند. بنابراین شما نمی‌توانید چپ باشید؛ مگر اینکه از توزیع برابرتر قدرت دفاع کنید.
علوی‌تبار گفته است:
«چپ سعی می‌کند اثر هرآنچه را که منجر به نابرابری می‌شود، از بین ببرد.اصولگرایان نمی‌توانند این کارها را انجام دهند.آنها ممکن است در یک زمینه‌هایی از توزیع برابرتر یا ثروت برابرتر صحبت کنند؛ اما نمی‌توانند به منشأ نابرابری‌ها برگردند. اینکه می‌گویم نمی‌توانند، به لحاظ ساختار فکری می‌گویم که نمی‌توانند. ترکیب نیروها هم در اینجا اهمیت دارد؛ اگر ترکیب نیروها کسانی باشند که از نابرابری فربه شده و از آن ناحیه فایده می‌برند، خیلی نمی‌توانید علیه نابرابری اقدامی انجام دهید.»
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در یکی از اصلی‌ترین بخش‌های صحبت‌هایش نیز تصریح می‌کند:
«تصور من این است که نزدیک ٤٥ درصد جمعیت ایران (تقریبی البته) از بازتوزیع ثروت حمایت می‌کنند. (منظور او کارگران و نومتوسط‌هاست) شما باید ببینید که می‌خواهید اصلاح‌طلبی را بر کدام نیرو سوار کنید؟ اصلاح‌طلبی به‌عنوان روش در همه این طبقات طرفدار دارد، اما به عنوان روش مسالمت‌جویانه قدم‌به‌قدم عاری از خشونت، بدون تقلیل‌گرایی و متکی به مردم. در این میان اگر بخواهیم اصلاح‌طلبی را بر اساس آرمان تعریف کنیم، باید ببینیم چه اولویتی تعیین می‌کنیم. تاکنون اولویت اول اصلاح‌طلبی توسعه سیاسی یا دموکراتیزاسیون بوده است و یک بخش‌هایی را هم همراه دارد. اگر می‌خواهیم همین را تا آخر ادامه بدهیم، باید بخش‌های دیگر جامعه را هم متوجه کنیم که خواسته‌های آنها از این طریق تأمین می‌شود. یعنی باید حداقل در کوتاه‌مدت، بخش‌هایی که به دنبال بازتوزیع ثروت هستند را قانع کنیم که دموکراسی بیشتر به نفع آنان هم هست. حتی آنهایی که به دنبال سبک زندگی متفاوت هستند هم باید قانع شوند که دموکراتیزاسیون به نفع آنها نیز هست.»

علوی‌تبار با تکیه به نامه حجاریان نیز از این می‌گوید که «ایشان (حجاریان) چند جا بحث سطح منطقه و کارگری‌بودن آن را مطرح می‌کنند. طبقه‌های اجتماعی در ایران به سرمایه‌دار، متوسط جدید، متوسط قدیم یا همان خرده‌بورژوازی و کارگران تقسیم می‌شود. همچنین،حدود ٣٣ درصد جمعیت شاغل ایران کارگر هستند، تقریبا یک‌سوم. بنابراین، ضرورت دارد که به این طبقه توجه مجدد شود.آقای حجاریان این موضوع را باز نکردند، اما می‌شود این‌گونه به بحث توجه کرد که ما با سه ضرورت باید کارگران را در محور بحث‌های خود قرار دهیم.»

*شمایل «توده مردم» در نزد اصلاح‌طلبان/تقلّا برای تشبّث به راست؛ راهبردی برای پیروزی انتخاباتی در 1400
صحبت‌های علوی‌تبار و مقام ستادی او یعنی سعید حجاریان اگرچه در ظاهری شیک و مجلسی کادوپیچی شده اما متأُسفانه درون آن غیر از پوچی و ناراستی چیز دیگری نیست و این رفتار نیز مصداقتخم گذاشتن مرغ کوکو در لانه دیگر پرندگاناست...
چه اینکه همه می‌دانند تلاش برای برابری و توجه به محرومین و قشر مستضعف از مبانی و علائق جریان سیاسی اصولگرا و قشرهای ارزشی است. و اتفاقا بیگانه‌ترین نحله سیاسی در ایران با این مقولات کسی نیست جز اصلاح‌طلبان و جریان سیاسی چپ...
در واقع چپ‌ها در حال تلاش هستند تا حتی در این ناراستی آشکاری که درباره مبانی خود نیز به خرج می‌دهند از طیف راست مایه بگذارند و خود را راست‌هایی جلوه بدهند که البته قرار است آرمان چپ یعنی دموکراسی براندازانه را به جای مردمسالاری اسلامی و نان به خورد مردم بدهند.
پیرامون بیگانگی چپ‌ها با مقولاتی مثل برابری و توجه به مستضعفین و محرومین و اساس تفکر آنها که توده مردم را «آدم‌هایی برای مردن و توهین» می‌داند، گفتنی‌های بسیاری وجود دارد...
گفتنی‌هایی که اگرچه می‌توان تمام آنها را«زعفرانیه‌نشینی سعید حجاریان»بعنوان تئوریسین اصلاح‌طلبان و ماجرای دلسوزی او برای نازی‌آبادی‌ها خلاصه کرد اما اشاره به آنها خالی از لطف نیست.

بالانشینی و مردم‌سوزی اصلاح‌طلبان چیزی نیست که از چشم مردم و افکار عمومی مکتوم باشد...
چپ‌ها خود را در بیعت «قشر متوسط» و «بورژوای ملی» می‌دانند.
تحلیل بارها ابرازشده‌ی جریان چپ اینست که عمده مردم ایران متوسطین و صاحبان درآمدهای متوسط به بالا هستند و در این میانه عقلانی نیست کسی اکثریت رأی‌ساز و ادکلن زده را رها کند و به اقلیت بی‌پول با لباس‌های ارزان‌قیمت روی بیاورد!
«احمد نقیب‌زاده» از استادان اصلاح‌طلب و از فعالان جریان سیاسی خاص زمانی در مصاحبه با سایت حزب ندای ایرانیان در همین‌باره صحبت‌های مهمی را بر زبان آورد.
او بر خلاف آنچه که امروز حجاریان و علوی‌تبار مدعی آن شده‌اند، گفته بود:
«اصولگرایان تاکنون نتوانسته‌اند تحلیل درستی از خواسته و تلاش مردم ایران داشته باشند چرا که نمی‌خواهند، بپذیرند جامعه ایرانی حرکت اصلاحی را از دوم خرداد 76 شروع نکرد بلکه خواسته طبقه متوسط بود (که) مشروطه، ملی شدن نفت، انقلاب اسلامی و اصلاحات 76 را پدید آورد...یکی از دلایل شکست اصولگرایان در بسیاری از انتخابات‌ها عدم توجه به خواسته طبقه متوسط و رویکردهای این قشر است. اصلاح‌طلبی ریشه در طبقه متوسط جامعه ایران دارد.تا رویکردهای اصلاح‌طلبانه و خواسته‌های طبقه متوسط را درک نکنیم بی‌تردید در درک تحولات سیاسی و نتیجه انتخابات‌ها ناکام خواهیم بود.»[3]

نقیب‌زاده که مدعیست تئوری اصلاحات زاده تفکرات اوست، زمان دیگری هم درباره توده مردم و قشرهای کم‌درآمد گفته بود:
«توده‌های مردم یکسری مشکلات و خواسته‌هایی دارند که متفاوت از طبقه متوسط است. مشکلات توده‌ها بیشتر معیشتی است و بزرگترین دغدغه‌شان تورم است... بخش توده‌وار جامعه لشکر خوبی برای پوپولیست‌ها و دغلبازان هستند! اما جامعه مدنی (همان قشر متوسط) نوع نگاهش با تجزیه و تحلیل و تفسیر همراه است»[4]
اگرچه همین صحبت‌ها در توضیح مبانی فکری و بالاشهری اصلاح‌طلبان کافیست اما مثال‌های فراوان دیگری هم وجود دارد...

محمود سریع‌القلم، فردی که گفته می‌شود مشاور رئیس‌جمهور روحانیست و در برخی مجامع خارجی نیز با کراوات شرکت کرده است، چند سال قبل در مدح طبقه متوسط گفته بود:
«تا زمانی که در یک کشور طبقه متوسط شکل نگیرد و تولید ثروت نشود در آن کشور زمینه تشکل‌های سیاسی اهمیت و موضوعیت پیدا نمی‌کند»و باز هم در کنار او شخصی به نام تقی آزادارمکی از جامعه‌شناسان اصلاح‌طلب، مردم و طبقات کم‌درآمد را بی‌نصیب نگذاشته و در اشاره به آنها گفت:به نظر من فقرا چون می‌خواهند به آمال و آرزو‌هایطبقه متوسطدست یابند در انتخابات شرکت می‌کنند! او در صحبت‌های خود همچنین طبقه متوسط را روشنفکران و نخبگان و اصحاب هنر، ادبیات، سینما و مطبوعات عنوان کرده بود.[5]
پر واضح آنکه کار اصلاح‌طلبان در زمینه ابراز عشق و علاقه به قشر متوسط به جایی رسید که حتی انقلاب اسلامی سال 57 را نیز کار قشر متوسط معرفی کردند. بر خلاف امام راحل که آنرا «انقلاب پابرهنگان» می‌نامید.

*ژنتیک عجیب در خون چپ ایرانی/مردم پفیوزند و باید با باتوم کتکشان زد؛ جز در شب انتخابات!
آنچه که اشاره شد تنها بخشی از مبانی اصلاح‌طلبی و گفته‌های تئوریسین‌های اصلاحات در مدح قشر متوسط و جماعت بالاشهری است.
در کنار این مقوله البته نبایستی از کُنه نگاه اصلاح‌طلبان به توده مردم نیز غافل شد.
نگاهی که انگار مردم و کم‌درآمدها را لایق هرگونه توهینی می‌داند و بر اساس یک ژنتیک مرموز، هرازگاهی نیز مجبور می‌شود این توهین‌ها را علنی کند.
پر واضح آنکه مردم ایران به خوبی می‌دانند چه کسانی می‌گفتند در دهه شصت می‌گفتند مردم ایران پفیوزند؟! چه کسانی به دنبال واردات باتوم برای سرکوب کردن اعتراضات کارگران در دهه 70 بودند و کدام چهره‌های اصلاح‌طلب، مردم را کسانی معرفی می‌کردند که برای دریافت«مرگ موش» و «جارو»هم صف می‌کشند...
اما این قصه سر دراز دارد...
آنچه در ادامه می‌خوانید بخشی از توهین‌های اصلاح‌طلبان به مردم ایران است که تنها طی 4 سال گذشته و در ایام دولت یازدهم روا داشته شده‌اند و اثبات‌کننده یک ژنتیک عجیب در خون چپ ایرانی هستند...
_تقی آزادارمکی:ریشه پرخاشگری و کینه توزی مردم ایران به فرهنگ و دین و اخلاق و نظام اجتماعی‌شان برنمی‌گردد، بلکه به نحوه ظهور همه این امور در کالبد مدیریتی و اجرایی برمی‌گردد!
_محمود سریع‌القلم:مردم ایران متملّق و چاپلوس هستند/انرژی هسته‌ای به رانندگان تاکسی و لبوفروش‌ها ربطی ندارد

_روزنامه شرق:مردم ایران اهل تقدیس قدرت‌اند

_مصطفی ملکیان:اکثر مردم در جهت تشخیص ندادن مصلحتشان مثل عوام‌الناس و کودکانند

_ محمد قوچانی:برخی از ما مردمان ایران به خصوص در لایه‌های روشنفکری خود به بحران اخلاقی عمیقی مبتلا هستیم که ریاکاری یکی از نمادهای آن است

_غلامحسین کرباسچی:حاضر نیستیم، بپذیریم روش زندگی ما فاصله چندانی با دیکتاتوری ندارد

_اکبر ترکان:4 میلیون نفر از مردم ایران حامی بی‌قانونی‌اند[5]

بدیهیست که از آتش«اجرای پانتومیم بازگشت به مردم»برای اصلاح‌طلبان آبی گرم نمی‌شود و این جریان خاص سیاسی نیاز به ژن‌درمانی دارد.
در واقع آنها در حالی مدعی هستند که اصل اصلاح‌طلبی توجه به مردم و توزیع مناسب قدرت و درآمد است که به لحاظ مبنایی و ژنتیکی با این مفاهیم تعارض دارند.

از نظر آنها، شهروند و کسی که می‌تواند بعنوان یک کنشگر دموکراتیک شناخته شود، لزوما کسی است که به دلیل«ژنِ خوب»به سطوح بالای درآمدی دست یافته و می‌تواند در شهرهای بزرگ زندگی کند. آدم‌های در غیر از این حالت مشتی شهروند درجه چندم و«عقب‌مانده سیاسی»هستند که به گواه صحبت‌های افشاشده اصلاح‌طلبان در اوایل دهه هفتاد، باید زیر چرخ‌های توسعه لِه شوند و برای سرکوب کردن اعتراضات پرولتری آنها هم از خارج از کشور«باتوم»وارد کرد.
شاهد مثال دیگر اینکه تنها چند روز قبل از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر، فردی به نام قادر باستانی طی یک مقاله بلندبالا در روزنامه اصلاح‌طلب شرق چندین توهین را نثار مردم ایران کرد تا مبانی نگاه مردم به اصلاح‌طلبان بیشتر آشکار شود.
او با بیان اینکه گفتار روزانه ما ایرانی‌هامملو از دروغ و تهمت و غیبت و چاپلوسی است! گفته بود: تبار(نیاکان) ما برای یافتن نانی ‌جوین برای سیرکردن شکم، اخلاق‌ پست، کردارهای ‌ذلیلانه، محافظه‌کارانه، چاکرمآبانه‌ایستادن‌ها، دست‌به‌سینه‌ماندن‌ها، تسلیم در برابر قدرت‌ها را در برابر شرف و بزرگی، مناعت‌طبع و آزادگی و آزاداندیشی، به‌ناچار برگزید.
این فرد همچنین در بخش دیگری از یادداشت خود نوشته بود: ‌نادیده‌گرفتن اصول اخلاقی، زیرپاگذاشتن قوانین، لگدمال‌کردن حقوق دیگران و بروز رفتارهای غیراخلاقی، اگر امروز به جزئی از فرهنگ اجتماعی ما ایرانیان تبدیل شده است، نیاز جدی به تغییر دارد.[6]

*توبه «ژنِ خوب» مرگ است.../پای «فتنه اقتصادی» در میان است؟
با این مبانی آشکار در «خودمتوسط پنداری» و علاقه به طبقات بالاشهر تهران در کنار توهین‌های آشکار و هر روزه به مردم ایران؛ بهتر می‌توان قضاوت کرد چپ واقعی کیست؟!
در عین حال یک سؤال اساسی نیز بوجود می‌آید و آن اینکهعلت علاقه یکباره چپ‌ها به مردم محروم و مستضعفین چیست؟!
در این زمینه تحلیل‌هایی وجود دارد که می‌گوید فتنه آینده مزاجی با محتوای«فتنه اقتصادی»خواهد داشت.
فتنه‌ای که قرار است اینبار قشر محروم و کم‌درآمد را هدف گرفته و با ناراضی‌سازی اقتصادی آنها، این جماعت را به کف خیابان بکشاند و چیزی تحت عنوان «انقلاب یقه‌آبی‌ها» را به راه بیاندازد.

اگرچه بدبینانه اما بعید نیست که چرخش گفتمانی جریانی که فتنه سال 88 را بوجود آورد به سمت کارگران و مستضعفین، هدفی شوم را دنبال می‌کند!
البته بدون این شواهد و تحلیل‌های ارائه شده هم دلایل زیادی وجود داشت که سره و ناسره حرف‌های علوی‌تبار درباره ژنتیک اصلاح‌طلبی را آشکار می‌کرد.
آنجا که ردّ پای مبانی فکری این جریان به گواه تئوریسین‌های آن، نه در هیئت‌های مذهبی دیده می‌شود، نه در اردوهای جهادی و نه در توجه به محرومان جامعه.
عمق فاجعه آنقدر زیاد است که چهره‌ها و اعاظم جریان سیاسی خاص از سال 92 به این سو که گزینه‌ای به نام«بردگی اصلاح‌طلبان برای روحانی»از پس چندین سال شکست اکثریتی پیاپی در تمام انتخابات‌ها آشکار شد،‌ صراحتاً و بارها درباره بی‌ردّپایی اشاره شده هشدار داده‌اند اما غافل از اینکه دیگر دیر شده و جریان به قول تاجیک توفنده اصلاحات! آنچنان با مبانی زیست بورژوازی و بالاشهری عجین شده است که ادعا و یا درخواست جدایی از این مبانی به مرگ سیاسی آنها خواهد انجامید.

***

1_http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3599368
2_http://sharghdaily.ir/News/138398
3_ http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13931117000784
4_ http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13931117000784
5_ http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13931117000784
6_mshrgh.ir/724178

منبع: جهان نيوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۴۱۱۰۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خیز اصلاح طلبان رادیکال به سوی خیابان به بهانه طرح نور/ روزنامه آرمان ملی: مسئله مذاکره با آمریکا و حجاب باید حل شود!

اصلاح‌طلبان رادیکال به دنبال جهت دهی خشم عمومی با هدف بازگشت به خیابان هستند!

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید

************

روزنامه‌های امروز دوشنبه دهم اردیبهشت در حالی چاپ و منتشر شد که ایران پادشاه فوتسال آسیا، «نتانیاهو» در هزارتوی بحران‌ها، خاک تشنه سیستان و حوتشی شورای شهر حین سخنرانی شهردار تهران و زمزمه استیضاح در بهشت در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

تاملی بر کنش های سیاسی- رسانه ای اصلاح طلبان در خصوص طرح «نور» بیانگر آن است که آنان این طرح را به عنوان یکی از فرصت های کنشگری خود در فضای سیاسی- اجتماعی تفسیر کرده و بر این باورند قطبی سازی در این حوزه سیاست‌ورزی از دریچه اجتماعی هستند.

روزنامه آرمان ملی در گفتگو با حسین انصاری راد نماینده تندرو در مجلس ششم مسئله حجاب و گفتگو با آمریکا را به طرز عجیبی به یکدیگر پیوند داده و نوشته است:

در شرایط کنونی این هسته چهار خط قرمز برای خود ترسیم کرده است. مسأله اول مذاکره با آمریکاست. دوم موضوع حجاب است. سوم مسأله محبوسین و چهارم موضوع نظارت استصوابی است. در واقع اگر قرار است تغییر مثبتی در آینده صورت بگیرد باید تغییری در نگرش های موجود صورت بگیرد. هسته مرکزی قدرت باید تلاش کند در این چهار موضوع تجدید نظر کند. این تجدید نظر نیز می بایست در راستای منافع ملی و خواسته های مردم صورت بگیرد. بدون تردید در شرایط کنونی یکی از چالش های مهم کشور در عرصه بین المللی است. این در حالی است که مذاکره با آمریکا و کاهش تنش با این کشور تا حدودی می تواند این چالش ها را کاهش بدهد!

روزنامه هم‌میهن نیز به نقل تقی آزاد ارمکی جامعه شناس اصلاح‌طلب به طرح مسئله عبور زنان از قواعد حجاب پرداخته و می‌نویسد:

اعتراضات در ایران ابتدا مستقیم و رودررو نیست، اعتراضات به شکل دیگر انجام می‌شود، مثلا به جای اینکه زنان به پوشش بیشتر ترغیب شوند به سمت تغییر الگوهای پوشش می‌روند، اتفاقی که در دوسال اخیر افتاده است.

آزاد ارمکی با بیان ان ادعا که عبور زنان از قواعد جمهوری اسلامی الان در تمام ایران حتی شهرهای مذهبی و شهرهای کوچک هم دیده می‌شود، افزود: این موضوع در حال گسترش است. زنان به جای اینکه درگیر شوند، افراد دیگر را هم به عبور از حجاب دعوت می‌کنند. این اتفاق عجیبی است که گشت ارشاد ناخواسته باعث آن می‌شود. از سوی دیگر نارضایتی که در خیابان ایجاد می‌شود، به خانواده انتقال می‌یابد و خانواده‌ها در گروه‌های اجتماعی دچار تغییر رفتار می‌شوند، که اگر این بگیر و ببندها باعث اتفاق دیگری شبیه به مرگ مهسا شوند، آنوقت دیگر نمی‌توان آن را کنترل کرد. اتفاقی شبیه به مسمومیت دختران در مدارس می‌تواند تبدیل به جریان خطرناکی شود و اعتراض اجتماعی را به سمت خشونت آمیز و غیر قابل کنترلی ببرد.

روند کنشگری اصلاح طلبان در این رابطه با ایجاد خشونت در خیابان و تئوری پردازی برای آن چند نکته قابل توجه دارد، این جریان تلاش دارد همچنان از کلیدواژه «گشت ارشاد» به جای طرح «نور» در فضای رسانه ای استفاده کرده و به نوعی تصویر گذشته را بر طرح نور غالب سازد.

اصلاح طلبان طی این جهت دهی می کوشند تا جامعه را جامعه معترض، ناراضی و بدبین تعریف کنند که با طرح نور عصبانی تر می شوند. نکته قابل توجه اینکه اصلاح طلبان در حال جهت دهی به این موضوع هستند که مخالفان باید دو اقدام را انجام دهند یکی بروز خشم در صحنه و دیگری بروز خشم خود در حوزه هایی که قدرت دارند!

این جریان در راستای ایجاد جبهه مخالفان و دگرسازی از نیروی انتظامی به عنوان مجری قانون تلاش می کنند که این نیرو را درصدد کنترل شهر بازنمایی کنند.

عباس عبدی نیز در روزنامه شرق توصیه ویژه به مسئولان کرده و نوشته است:

اینکه کسانی خود را دانا به دستورات خدا دانسته و از این منظر بخواهند به مردم امر و نهی کنند، جوابگوی نسل جدید نیست. این استدلال‌های درون دینی شاید برای گروه‌های حوزوی مناسب باشد. برای مقابله با بی‌حجابی همه اصول و قواعد شرعی، حقوقی، سیاسی و نیز اجرایی و انتظامی را دچار اختلال جدی می‌کنند تا این پدیده رخ ندهد در حالی که اندکی تامل نشان می‌دهد که احتمال چندانی برای تحقق این هدف، نه تنها وجود ندارد، بلکه بسیار پرهزینه خواهد بود!

برخی اصلاح طلبان ضمن تجویز نافرمانی مدنی بر عبور از قواعد حجاب و نیز تغییر الگوهای پوشش در سطح جامعه تاکید دارند.

بررسی این مطالب اما بیانگر آن است که اصلاح طلبان تلاش دارند تا در راستای راهبرد امر اجتماعی خود و ارتباط گیری با طیف جوانان و زنان بر روی مساله حجاب و پوشش متمرکز شده و به تعبیر خود اعتراض به حاکمیت را در این عرصه دنبال نمایند.

این طیف بر این باور است با صید با تولید سوژه های لازم امکان به عقب راندن تصمیمات حاکمیتی در موضوع حجاب و در نتیجه شکستن تابوی اقتدار نظام فراهم می آید، از جانب دیگر باید به این نکته نیز اشاره داشت که اصلاح طلبان به بهانه مبارزه خود با حاکمیت علاوه بر ایجاد تنش اجتماعی در خلال یک اقدام قانونی عملا می کوشند بخشی از مردم را هزینه منافع جریانی و سیاسی خود نمایند.

دیگر خبرها

  • اصلاح طلبان در کدام حوزه های انتخابیه کاندیدا دارند؟
  • جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده
  • اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
  • حمله شدید کرباسچی به نصیری: تعادل نداری و به درد تبلیغات بی‌بی‌سی می‌خوری | دنبال جذب جایگاه هست
  • کرباسچی: مهدی نصیری تعادل ندارد؛ او فقط به درد تبلیغات بی‌بی‌سی می‌خورد
  • مرغ آمریکایی‌ها غاز است!
  • خیز اصلاح طلبان رادیکال به سوی خیابان به بهانه طرح نور/ روزنامه آرمان ملی: مسئله مذاکره با آمریکا و حجاب باید حل شود!
  • اصلاح‌طلبان درباره روند بررسی صلاحیت‌ها چه گفتند؟
  • رابط اصلاح‌طلبان با رهبری بعد از فوت هاشمی‌رفسنجانی چه کسی است؟
  • فاکتور اشتباه و شیطنت آمیز اصلاح طلبان در خصوص شرایط امید در جامعه/ آغاز کنش‌های انتخاباتی رادیکال‌ها پس از عملیات تحریم!