اسناد جدید صهیونیستها از کشتار دیریاسین
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۴۳۶۳۳۷
یک فیلم مستند صهیونیستی با وجود سانسور گسترده تصاویر و فیلمهای کشتار دیریاسین، موفق شده با برخی عوامل این کشتار مصاحبه کرده و ابعاد تازهای از این جنایت را فاش کند. به گزارش جهان نيوز به نقل از تسنیم، روزنامه صهیونیستی هاآرتص به تازگی در مقالهای به انتشار اسناد جدیدی از جنایات رژیم صهیونیستی در جریان کشتار دیریاسین پرداخت که در تاریخ 9 آوریل 1948 انجام شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این سند آمده است: جنبش ما در روز جمعه گذشته با همکاری یگان ایتسل عملیات اشغال بزرگی را در یک روستای عربی در مسیر قدس به تلآویو انجام داد. این عملیات در دیر یاسین انجام شد. من شخصاً به صورت بسیار فعال در این عملیات حضور داشتم.
وی کشتار دیریاسین و نقش خود در این استان را اینگونه توصیف میکند: برای اولین بار در زندگی میدیدم که عرب ها با دست من و در برابر چشمان من کشته میشدند. من در این روستا یک فرد مسلح که به سمت ما شلیک میکرد و دو دختر جوان عرب بین سن 16 و 17 سال را کشتم. آن ها را کنار دیوار ایستاده نگه داشتم و به سمت آنها با مسلسل تومیگان شلیک کردم.
وی در تشریح غارتگریهای شبه نظامیان رژیم صهیونیستی نوشته است: ما اموال و جواهرات و پول های زیادی را مصادره کردیم. این عملیات بسیار بزرگ بود.
این نامه یکی از اسناد تاریخی است که در فیلم مستند متولد دیریاسین اثر نیتع شوشانی منتشر شده است. این اثر مستند تحقیقی تاریخی و فراگیر در رابطه با کشتار دیریاسین به عنوان یکی از مهمترین حوادث دوران اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی که تاکنون به عنوان لکه ننگی برای این رژیم باقی مانده ، به شمار می رود.
شوشانی کارگردان این فیلم قبل از پخش آن در جشنواره قدس در گفتوگو با هاآرتص تأکید میکند که مستنداتی که در این فیلم جمعآوریشده ، در نتیجه جستجوی گسترده در آرشیو ها و مصاحبههای عمیق صورت گرفته با آخرین شرکتکنندگان در این عملیات که همچنان زنده هستند، تهیه شده است. برخی از این افراد سکوت ده ها ساله خود را برای اولین و آخرین بار در برابر دوربین شکسته اند.
حمله به روستای دیریاسین در صبح روز 9 آوریل 1948 آغاز شد، این حمله بخشی از حمله نحشون برای باز شدن مسیر شهر قدس اشغالی بود که حدود 130 شبه نظامی از نیروهای ایتسل و لیحی وابسته به یگان نظامی هاگاناه که بعدها هسته مرکزی ارتش رژیم صهیونیستی شد، در آن شرکت داشتند. صهیونیستها با مقاومت شدید و تیراندازی فلسطینیها مواجه شدند ، اما پیشروی خود را به آرامی و همراه با پرتاب نارنجک و بمب و ایجاد انفجار در منازل ادامه دادند. در این حمله چهار نفر از صهیونیستها به هلاکت رسیده و دهها تن دیگر زخمی شدند. در مورد تعداد شهدای عرب و فلسطینی این حادثه آمار مختلفی وجود دارد ، اما بیشتر تحلیلگران این آمار را 110 نفر اعلام می کنند که تعداد زیادی از آنان زن و کودک و افراد سالخورده هستند
یهوشع زتلر فرمانده عملیات گروه لیحی در این کشتار در توصیف فرار عرب ها از منازلشان در مقابل شبه نظامیان صهیونیست میگوید که آنها مانند گربه می جهیدند. وی در سال 2009 و چند هفته قبل از مرگش مصاحبه ای را انجام داد. وی در این مصاحبه مدعی شد که مردانش هیچ کشتاری را در این روستا انجام ندادهاند ، اما نتوانست به درستی کشتاری که اهالی این روستا در نتیجه آن کشته شده بودند را توضیح دهد. او در این رابطه میگوید: ما نمی گوییم که با دستکشهای حریری آمده بودیم. یکی پس از دیگری منازل فلسطینیان را منفجر می کردیم و آنها فرار می کردند. منفجر میکردیم و پیشروی میکردیم. طی چند ساعت نیمی از روستا تقریباً از بین رفت.
زتلر در ادامه توصیفات بیسابقه خود از سوزاندن جنازه قربانیان کشتار بعد از اشغال شهر خبر داده و می گوید: چند اشتباه از میان ما صورت گرفت که من از انجام آنها خشمگین شدم. آنها کشته شده ها را روی هم تپه کردند و بعد آنها را آتش زدند. بوی بدی منتتشر شد. این اتفاق ساده نبود.
بن زیون کوهن از عناصر ایتسل و همکار زتلر در این عملیات در این فیلم جمله ای عجیب می گوید: اگر در آن زمان سه یا چهار [کشتار] دیریاسین وجود داشت، هیچ عربی در کشور باقی نمیماند.
جنایت دیریاسین صدای برخی صهیونیست ها را هم در آورد
یائیر تسبان نماینده کنیست وزیر سابق از حزب میرتس در گفتوگو با شوشانی می گوید که بعد از این کشتار که در آن شرکت نداشته به همراه تعدادی از دوستانش از میان جریان الجدناع به منطقه اعزام شده بود تا جنازهها را دفن کند. او می گوید: این روش ما بود که قبل از رسیدن صلیب سرخ آثار کشتار را از بین ببریم، چرا که تصاویر و استناداتی که ممکن بود به دست بیاید، اعتبار جنگ آزادیبخش! ما را زیر سوال می برد.
وی می افزاید: تعداد زیادی جنازه دیدم، یادم نمیآید که جنازه مردم مبارز را دیده باشم، جنازه زنان و پیرمردان به وفور دیده می شد. وی می گوید که از پشت به بسیاری از ساکنان شلیک شده بود ، لذا ادعاهای مطرح شده از سوی برخی صهیونیستها در رابطه با اینکه شهدا در جریان تبادل آتش کشته شده باشند را رد می کرد. او می گوید: یک پیرمرد و زن را دیده که در گوشه اتاق رو به دیوار نشسته بودند و از پشت تیر خورده بودند. هرگز نمی توان این مرگ را مرگ در جریان تبادل آتش حساب کرد.
جنایت دیریاسین به اندازهای فجیع بود که حتی آژانس یهود و خاخام رژیم صهیونیستی و رهبران هاگاناه نیز مجبور شدند ضد آن موضعگیری کنند. چپ گرایان نیز از این موضوع در رقابت سیاسی ضد راستگرایان استفاده کردند. دیریاسین نتایج سیاسی و مردم شناختی بلند مدتی در سرزمینهای اشغالی به دنبال داشت.
شوشانی با اشاره به اینکه تعدادی از تصاویر منتشر شده در فضای مجازی مربوط به دیریاسین ، در واقع مربوط به این منطقه نبوده و در جریان کشتار صبرا و شتیلا و موارد دیگر بوده است، نوشت که ارتش اسرائیل اجازه انتشار برخی از تصاویر نظامیان خود را از دیر یاسین داد، اما این تصاویر تنها مردان ایتسل و لیحی را نشان می داد و تصاویری از کشته شده های عرب در میان آنها نبود. آرشیو هاگاناه نیز به همین شکل بود و اسرائیل را بی گناه جلوه می داد، اما در جریان این بازدیدها متوجه شدم که یکی از نظامیان تصاویری را بلافاصله بعد از کشتار، گرفته است. این مرد شرغا بیلد 91 ساله بود. او در زمان وقوع کشتار دیریاسین یکی از عناصر یگان اطلاعات در هاگاناه بود.
شوشانی می گوید که وی بعد از کشتار ، با یک دوربین به منطقه اعزام شده است تا تصاویری را که میبیند مستند کند. او در این رابطه میگوید: وقتی به دیریاسین رسیدم، اولین چیزی که دیدم درخت بزرگی بود که یک جوان عرب به آن بسته شده بود. آن ها این جوان را به درخت بسته بودند و آتش زده بودند. او می گوید که تصاویری از ده ها کشته شده دیگر گرفته که در منطقهای سنگلاخی در نزدیکی روستا روی هم جمع کرده بودند. او می گوید که عکس ها را به مسئولان هاگاناه داده و بعد از آن دیگر عکس ها را ندیده است.
احتمالاً این تصاویر بخشی از تصاویری باشد که ، همچنان در آرشیو ارتش رژیم صهیونیستی و وزارت جنگ اسرائیل مخفی مانده و صهیونیستها حتی بعد از گذشت 70 سال نیز اجازه انتشار آن را نمیدهند. شوشانی در این رابطه به دادگاه عالی رژیم صهیونیستی شکایت کرده و هاآرتص نیز همین دادخواست را تهیه کرده است. رژیم صهیونیستی اما مدعی شده که انتشار این تصاویر میتواند به مناسبات خارجی این رژیم ضربه بزند. وقتی قضات دادگاه صهیونیستی این تصاویر را دیدند، درخواست مذکور را رد کرده و اجازه انتشار تصاویر را ندادند. البته شوشانی موفق شده به تصاویر غیرمستقیم از این کشتار دست پیدا کند و مجموعه عکسهای مربوط به کودکان یتیم شده ای که پدران و مادران آنها در دیریاسین به قتل رسیدهاند را به دست آورد.
جنایت دیر یاسین به گونهای است که حتی بعد از گذشت 70 سال ننگ آن از دامن اسرائیل پاک نشده است. البته برخی تاریخدانان صهیونیست کوشیدهاند که صهیونیستها را در انجام این کشتار بیگناه نشان دهند. از جمله این افراد اوری میلشتاین کارشناس جنگهای اسرائیل است که تلاش زیادی کردهاند تا نظریه کشتار دیریاسین را از بین ببرند. نوشته های وی بلقمه ای از ادعاهایی است که این کشتار را افسانه دروغین می خواند و مدعی می شود که عرب ها در درگیری ها در مناطق مسکونی کشته شده اند.
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۴۳۶۳۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دروغگویی BBC برای خونشویی
محوریت جمهوری اسلامی ایران در سازماندهی اقدامات ضد صهیونیستی و برداشتن نقاب از چهره مزورانه و جنگ طلبانه آمریکا تا حدی معادلات را به ضرر آمریکا و رژیم غاصب اسرائیل رقم زده و کنترل را از اختیار آنها خارج ساخته است که آنها که بازنده میدان و دیپلماسی هستند به ابزارهای دیگری متوسل شدهاند تا مدیریت افکار عمومی را تحت اختیار خودشان درآورده و هچون دهههای گذشته به جنایت غیرانسانیشان بپردازند.
گزارشهای ارسال شده نشان میدهد در حال حاضر میلیونها انسان آزاده، فارغ از دین ونژاد علیه سیاستهای استعماری آمریکا و شرکای غربی آن صف آرایی کردهاند و با هیچ توپ و تشری هم حاضر به ترک میدان نیستند تا بانیان این شرایط غیرانسانی از سیاستهای استکباری خود عقبنشینی و با توقف جنگ، ارسال کمکهای انساندوستانه به مردم غزه را تسهیل کنند و غیرنظامیان حاضر در مدارس و مراکز آموزشی از بمبارانهای صهیونیستها در امان باشند.
سندی جعلی برای انحراف افکار عمومی
روایت عجیب و غریب بیبی سی جهانی در خصوص درگذشت نیکا شاکرمی ـ که تاکنون به عناوین مختلف دستمایه سیاسی کاری و جعل نویسی رسانههای معاند قرار گرفته است ـ جزو آخرین تکاپوهای امپراتوری دروغین رسانههایی است که مأموریت آنها هیچ سنخیتی با اطلاعرسانی ندارد و مکلف هستند با انواع شبههسازیها به جو روانی جامعه جهت داده و مخاطبان را وارد بنبست بدبینی و هراس از رویدادهای جاری در جامعه کنند. اختصاص تیتر نخست این رسانه در شرایط کنونی که اقصی نقاط دنیا روی حمایت از مردم غزه و محکومیت جنایات صهیونیستها مانور میدهند، نخستین فرضیه برای تشکیک در صحت این حادثه غمبار است که پیش از این به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود و مستندات ذکر شده از سوی نزدیکان و خانواده مرحومه گویای زوایای این مسأله است پس تردیدی وجود ندارد که نبش قبر این اتفاق ناگوار در مقطع کنونی بازی در زمین سوخته و انحراف افکار عمومی از جنبشی جهانی است که قادر به ریشه کنی رژیم صهیونیستی از پهنه گیتی است.
نکته حائز اهمیت دیگر در مورد دروغ بودن این خبر و این دست گزارشها این است که خودشان به این موضوع معترفند که سند ارائه شده در تدوین این مطلب حاوی چند تناقض است! بیبیسی گزارش خود را اینطور به پایان رسانده که «این اسناد میتواند ساختگی باشد. گاهی اوقات، به نظر میرسد اسناد رسمی ایران و سایر مطالبی که در اینترنت در گردش بوده، جعلی است. بیشتر اسناد تقلبی بهراحتی قابل تشخیص هستند؛ زیرا بهطور واضح با قالب رسمی [نامههای ایران]متفاوت است. بهعنوانمثال، فاصلهها و سربرگ اشتباه است یا غلط املایی و گرامری دارد. شاخص دیگر، ادبیات نامه است که با سبک ارگانهای رسمی ایران مطابقت ندارد.» همین پاراگراف نمایی شفاف از این است که رسانههای وابسته و معاند، ابزارهای محوری در دستان اصحاب قدرت برای برساخت و بازنمایی واقعیات هستند. امپراتوری رسانهای غرب که پیش از این با وارونه ساختن حقایق خطی فولادی بین واقعیت سرزمینهای اشغالی و اطلاعات مخاطبان کشیده بود حالا دیگر نمیتواند، سرپوشی بر واقعیات بگذارد پس با موجسازی روی اخباری که توان جریحهدار کردن احساسات جامعه را دارد به مهندسی فرآوردههای خبری میپردازد.
تکاپوی شکست خورده برای احیای آشوب
حوزه اقتصاد و رسانه، دو بازوی اصلی نظام سلطه هستند که در جهت توسعه و تعمیق سیاستها و راهبردهای قدرتهای سلطهگر در سراسر جهان به کار گرفته میشوند. رسانههای فارسی زبان وابسته به این قدرتها که این روزها بیش از سایر مواقع فعالیت دارند یکی از اجزای همین اعمال قدرت نظام سلطه هستند که در بزنگاههای آشوب و اغتشاش با تمام ظرفیت و توان خود به صورت شبانهروزی وارد میدان میشوند و با اتخاذ شیوههای غیراخلاقی جای ظالم و مظلوم را عوض کرده و به گسترش روایت مغشوش دامن میزنند. اگر نظیر اتفاقاتی که این روزها در دانشگاههای آمریکا یا سرزمینهای اشغالی رخ میدهد و با خشونت با کودکان، غیرنظامیان، دانشجویان و اساتید رفتار میکنند در جای دیگری نظیر ایران یا کشورهای مستقل دیگر رخ میداد همین رسانهها با ضریب دادن به آنها شرایط را برای ایجاد یک اغتشاش فراگیر جهت میدانند؛ اتفاقی که متأسفانه طی سالهای گذشته در کشورمان رخ داد و رسانههای فارسی زبان با کلکسیونی از اخبار دروغین با پرداختن به مواردی همچون موضوعات قومیتی، جنسیتی، مباحث دینی، امنیتی و... درصدد نقشآفرینی در یک پروژه ضدایرانی هستند تا آرامش و وحدت موجود در جامعه را با یک خبر غیرواقعی به چالش بکشند بهویژه که پس از رویداد ۷ اکتبر و عملیات مشروع وعده صادق که منجر به از هم گسیختگی توان دفاعی آمریکاییها و صهیونیستها در غرب آسیا شد و سیاست بازدارندگی آنها تا مرز نابودی رفت، لذا این منازعه از سوی بازندگان میدان با ابزار رسانه تداوم یافت تا انگیزهای برای احیای آشوبها در ایران و عدم توجه آنها به مسأله غزه باشد، اما این پروژه به قدری سخیف است که خود طراحانش نیز آن را باور نکردهاند چه برسد به مخاطبان.
افزایش ضریب نفوذ رسانهای برای سلطهجویی
گزارههای موجود نشان میدهدرسانههای بیگانه درپی اثبات یک موضوع کذب نیستند، بلکه آنها به دنبال تغییر نگرش و ارزشهای مخاطبان هستند تا در این راستا هر امری در جهت اصلاح را به ضد خود تبدیل کنند، در این مسیر از فناوریهای تکنولوژیک استفاده کنند تا اهداف مغرضانه و سیاستهای کلی خود را در رسانههای نوین جهانی مانند اینستاگرام، فیسبوک، تیکتاک و... گنجانده و موفق به ایجاد یک همگرایی بین رسانههای جهانی شوند و از این ضریب نفوذ بالا و تکنیکهای مدرن به دیده شدن گزارش و اخبار رسانههای معاند کمک کرده و قدرت بیشتری را به آنها تزریق کنند کما اینکه اشتراکگذاری این اخبار بهراحتی و با هزینه کمتری در رسانههای نوین انجام شده و در دسترس طیف گستردهای از مردم قرار میگیرد. واضح و مبرهن است که رخدادهایی که اکنون شاهد آن هستیم تصادفی و یکباره اتفاق نمیافتد و پشت آنها اتاق فکری هست تا براساس یک بستر و زیرساخت به چیدمان پروژه پرداخته و اجرای آن را به سایرین بسپارد؛ روندی که در گذشته نزدیک به ۲۰سال طول میکشید ولی اکنون بهدلیل سرعت در تغییرات و ضریب نفوذ رسانهای به کمترین زمان تقلیل یافته است. صهیونیسم که سلطه آشکار و پنهان بینالمللی را در سر میپروراند میکوشد با انواع و اقسام ابزارهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به اهداف از پیش تعیین شده و سازمان یافته خود دست یابد. تنها چیزی که برای صهیونیسم از اهمیت بالایی برخوردار است نائل آمدن به اهداف خود با هر ابزار و ترفندی است که از عنصر فراگیری برخوردار است و از آنجا که میداند بدون تغییر در باورهای فرهنگی، ملی و معنوی نمیتواند به تثبیت موجودیتش کمک و اهداف مد نظرش را اجرایی کند در تکاپو است با تغییر باورها و ارزشهای انسانی و همچنین تخریب اعتقادات مذهبی ملتها به این مهم دست یابد. فتنهای که خنثی شده و نیازمند تدبیر بیشتر است تا مورد سوءاستفاده فرصتطلبان قرار نگیرد. رجوع به افکارسنجی موسسات گوناگون از جمله کارنگی مبین این مطلب است که نسل جوان آمریکایی نگاه متفاوتی به حوزه سیاست خارجی داشته و معتقد است منابع آمریکا نباید صرف مدیریت رژیم صهیونیستی شود و مسائل مهمتری همچون آینده فلسطین به اولویت آنها تبدیل شده است تا با تحرکات خود باب تازهای در فعالیتهای ضد حقوق بشری کشورهای غربی باز کرده و با تدوین قوانین حقوقی مانع حمایت آمریکا از اسرائیل شوند. این واکنشها زنگ خطری برای رژیم صهیونیستی و لابی اسرائیلی قدرتمند فعال در ایالات متحده است و با راهبرد رسانهای میخواهد از ضریب این اخبار کاسته و اذهان را به سوی دیگری منحرف کند تا صهیونیستها همچون ۷۰ سال گذشته مشغول نسلکشی باشند بهویژه که رژیم صهیونیستی در داخل هم با بحران افکار عمومی مواجه است و علاوه بر اختلافات دامنهدار در اتاق جنگ صهیونیستها و کابینه نتانیاهو، شهرکنشینها هم بهدلیل هراس ناشی از شکست امنیتی و دفاعی اقدام به مهاجرت معکوس کردهاند و در خصوص وضعیت گروگانها منتقد سیاستها هستند شرایطی که به فروپاشی داخلی و خارجی صهیونیستها منجر شده است و آنها با جنگ روایتها میخواهند به اوضاع مسلط شده و فضایی برای خروج از این شوکهای پی در پی پیدا کنند. شرایط موجود نشان میدهد زوال رژیم صهیونیستی، امری ایدئولوژیک نبوده و امری محتوم است بهویژه که درحال حاضر رژیم غاصب صهیونیست موجب بیاعتباری اروپا و آمریکا شده است و حاکمان آن قادر به پاسخگویی به افکار عمومی خودرا نیستند و از همینرو تحولات جهانی نوین منجر به ناتوانی آمریکا در مدیریت این نظام شده پس مانند محتضری که دست و پامیزند برای نجات خود ازمنجلابی که نتانیاهو برایش ساخته دست به دامن هر محرکی برای نجات میشودودروغهای رسانهای یکی ازاین راهبردهاست که تاریخ مصرفش گذشته است.
نقش پنتاگون در آشوبهای ضدایرانی
نظامیان پنتاگون طبق گزارشهای رسیده از سوی عناصر داخلی و خارجی، براندازی نظام را امری غیر قابل امکان دیدند بنابراین پروژه جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران را به سنتکام سپردند تا از ظرفیتهای خود برای پیچیدهتر شدن شرایط ایران و تشدید تنشهای داخلی بهره برداری کند. آنها نیز با فناوریهای هوش مصنوعی اقدام عملیاتی مرتبط با دختران جوان را در دستور کار خود قرار دادند و با تمام قوا و طراحی یک جنگ ترکیبی علیه ایران به مصاف کشورمان آمدند، اما پس از تحمیل برخی مشکلات ونابسامانیها موفق به اتمام عملیات خود نشده و بازهم بصیرت و بیداری مردم باعث شد عرصه را خالی کنند، اما بدون شک از پا نمینشینند و با تدوین گزارشهایی غیرموثق همچون گزارش روز اخیر بیبیسی، مترصد یک فرصت برای تکمیل توطئههای بداندیشانه خود هستند. بنا بر تحقیقات صورت گرفته میز ایران در وزارت امور خارجه و سازمان سیا نقش اتاق فکر و رسانهای علیه کشورمان را عهدهدار هستند، اما اولین بار پیش از اغتشاشات سال۱۴۰۱ اتاق فکررسانهای ضدایرانی در اقدامی نادر به پنتاگون منتقل شد و آنها با گزارشهای سازمان منافقین، گروههای تروریستی تجزیهطلب و گروهکهای رادیکال داخلی به اقدامات خود در ناکارآمد جلوه دادن حاکمیت وایجاد آشوب اقدام کرده ومتأسفانه دربرخی زمینهها موفق شدند برنامههایی که همچنان پابرجاست و درمقاطع مختلف بهروزرسانی شده و برای اجرا به رسانههای معاند خارجی و پیاده نظام آنها در داخل سپرده میشود.
منبع: جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی