Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش صدای ایران،روزنامه ایران نوشت: مرد تحصیلکرده مقیم انگلیس که یکی از مخوف‌ترین جنایت‌های چند سال اخیر و هولناک‌ترین جنایت امسال در پایتخت را رقم زده بود پس از دستگیری و در جریان تحقیقات تخصصی کارآگاهان و سرپرست دادسرای جنایی تهران، جزییات قتل فجیع فرزندخوانده‌اش و همسر او را تشریح کرد.

پرونده این جنایت از ساعت 8:30 دقیقه صبح 11 مرداد و به دنبال کشف سرهای بریده یک زن و مرد جوان در بیابان‌های حاشیه خیابان شیخ بهایی-حوالی بزرگراه کردستان- در دستور بازپرس منافی آذر و پلیس جنایی قرار گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!




تیم تحقیق پس از حضور در محل حادثه با دو سر بریده سوخته روبه‌رو شدند. این در حالی بود که خبر کشف سرهای بریده خیلی زودتر از تصور در فضای مجازی و رسانه‌ها منتشر شد. حتی برخی گمانه زنی‌ها از دست داشتن گروهک تروریستی داعش در این ماجرا حکایت داشت.در حالی که تحقیقات در این باره ادامه داشت، کارآگاهان جنایی از کشف تکه‌های بدن زن جوانی در محل بازیافت زباله‌ها در کهریزک باخبر شدند که به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی، به پزشکی قانونی انتقال یافت تا مشخص شود متعلق به زن جوانی است که سرش پیدا شده بود یا خیر. سرپرست دادسرای امور جنایی تهران در این باره به خبرنگار «ایران» گفت: با توجه به حساسیت‌های به وجود آمده، پرونده این ماجرا به صورت ویژه در دستور کار قرار گرفت. تا اینکه در تحقیقات تخصصی صورت گرفته پی بردیم مردی سوار بر خودروی قدیمی شاسی بلند، سر‌ها را شبانه در آن محدوده رها کرده و گریخته است.

محمدشهریاری ادامه داد: در بررسی‌های بعدی دریافتیم خودروی عامل جنایت‌ها یک لندرور دو کابین بوده است. بدین ترتیب دامنه تحقیقات را در این شاخه متمرکز کرده و پس از به دست آوردن نشانی صاحبان خودروهایی با این مشخصات تجسس‌ها وارد مرحله تازه‌ای شد. از سوی دیگر آزمایش‌های «دی‌ان‌ای» حکایت از آن داشت که تکه‌های بدن کشف شده متعلق به همان زنی است که سرش در بزرگراه شیخ بهایی پیدا شده بود.

در شاخه‌ای دیگر وقتی پی بردیم فرزند و عروس مرد 75 ساله‌ای به طور مرموزی ناپدید شده‌اند بدین ترتیب کارآگاهان پلیس روز 25 مرداد وارد خانه مرد مورد نظر در خیابان کارگر شمالی شده و صاحبخانه را در حالی دستگیر کردند که یک اره برقی به همراه اسلحه‌ای که قربانیان با آن به قتل رسیده بودند نیز از خانه او کشف شد. این مرد در بازجویی‌های مقدماتی لب به اعتراف گشود و گفت، به دلیل اینکه از آزار و اذیت‌های فرزندخوانده و عروسش به ستوه آمده بود هر دو را کشت و بعد هم سرهایشان را در کنار خیابان رها کرد.

اعتراف‌های قاتلی با 4 لیسانس

مرد جنایتکار پس از انتقال به دادسرای جنایی تحت بازجویی‌های فنی قرار گرفت.او در گفت‌و‌گو با سرپرست دادسرای جنایی تهران به تشریح جزییات جنایت و انگیزه‌اش پرداخت.

شهرام چه نسبتی با تو داشت؟

او فرزند باجناقم بود. باجناقم مخفیانه و به دور از چشم همسر اولش ازدواج دوم کرده بود، اما خواهر زنم با اطلاع از این موضوع از شوهرش جدا شد و برای زندگی همراه پسرش به خانه ما آمد. اما او خیلی زود فوت کرد شهرام را من و همسرم بزرگ کردیم، البته علت هم داشت. چونکه ما بچه دار نمی‌شدیم و شهرام که پدر و مادر نداشت، براحتی می‌توانست نقش بچه ما را ایفا کند.

چرا آنها را کشتی؟

خسته شده بودم.شهرام و همسرش مدام اذیتمان می‌کردند. حتی آنها همسرم را کتک می‌زدند. درست بود که شهرام پسر خوانده‌ام بود اما او را پسر خودم می‌دانستم و از اینکه می‌دیدم جواب آن همه محبت را این طور داده است، سخت عذاب می‌کشیدم.

چه مدت بود که تصمیم داشتی شهرام و همسرش را بکشی؟ باور کنید حتی همان لحظه‌ای هم که می‌خواستم آنها را به قتل برسانم شک داشتم که شلیک کنم یا نه. قصد من کشتن نبود ولی آنها کاری کردند که من دست به جنایت بزنم.

چه شد که شهرام معتاد شد؟

اوایل خوب بود، بعد از گرفتن معافی خدمت با کفالت مادرش، با یک پیکان کار می‌کرد. بعد از مدتی هم راننده خط فرودگاه شد و از همان لحظه بدبختی هایمان شروع شد.شهرام در همنشینی با راننده‌ها معتاد شد. من به قدری شهرام را دوست داشتم که حتی خانه 200 متری‌ام در خیابان کارگر شمالی را صلح عمر کردم که بعد از مرگم به او می‌رسید. حتی حساب‌های بانکی ما هم مشترک بود.

پس چه اتفاقی افتاد؟

شهرام معتاد بود اما زمانی که با همسرش آشنا شد وضعیتش بدتر شد. او شیشه می‌کشید و شهرام را هم به کام مواد مخدر صنعتی کشانده بود. بعد از اعتیاد دیگر سر کار نمی‌رفت و توهین و تحقیرها و کتک‌هایش شروع شد. همسرش هم به تقلید ازشهرام همان کارهای ناشایستی را که او انجام داده بود انجام می‌داد. حتی از او شکایت هم کرده بودم. 5 مرداد، سر همین مسأله بار دیگر ازشهرام شکایت کردم و پرونده‌ای هم در کلانتری یوسف آباد تشکیل شد. مرا به پزشکی قانونی فرستادند اما چون پسرم بود و دلم نمی‌خواست در بازداشتگاه باشد رضایت دادم. اما ای کاش رضایت نداده بودم، زمانی که آمد شروع به داد و بیداد و فحاشی کرد که چرا از او شکایت کردم.

بعد چه اتفاقی افتاد؟

آن زمان بود که تصمیم گرفتم او را بکشم، چرا که کارد به استخوانم رسیده بود. 8 مرداد، همسرم را به خانه یکی از اقوامش در حوالی تهران فرستادم. حدود ساعت 11 شب بود که در اسلحه‌ام 6 فشنگ قرار دادم. داخل اتاق اسلحه به‌دست نشستم. شهرام و همسرش مدام به آشپزخانه می‌رفتند و برمی گشتند. در جریان همین رفت و آمدهایشان مدام فحاشی می‌کردند.

ناگهان شهرام وارد اتاقم شد و مرا که دست به اسلحه دید ترسید من هم نخستین شلیک را انجام دادم. تیر به پای چپش اصابت کرد و همان موقع همسرش خودش را به ما رساند که من تیر دوم را به شکم همسر شهرام شلیک کردم. بعد بالای سر پسرم رفتم و تیر خلاص را زدم و بعد از آن هم به سراغ همسرش رفتم و تیر خلاص زدم.

با اجساد چه کردی؟

با اره برقی که برای شهرام بود، آنها را مثله کردم تا بتوانم راحت بیرون ببرم.

همان شب اجساد را بیرون بردی؟

نه، شب اول جسد شهرام را مثله کردم و با خارج شدن از محدوده کلانتری یوسف آباد اجساد را داخل سطل‌های زباله انداختم. سر شهرام را نینداختم چون می‌ترسیدم که کشف و شناسایی شود. آن شب بدن شهرام را انداختم و فردای آن شب سرش را در زمینی کنار بزرگراه شیخ بهایی انداخته و سر را آتش زدم. شامگاه 10 مرداد بود که به سراغ جسد همسر شهرام رفتم و جسد او را هم مثله کردم. تکه‌های بدن او را در خیابان‌های اطراف کریم خان در سطل‌های زباله انداختم و سرش را نیز در کنار سر شهرام آتش زدم.

همسرت از این ماجرا با خبر است؟

نه؛ او هنوز به خانه برنگشته. سابقه داشت زمانی که به میهمانی می‌رود چند هفته یا بیشتر بماند. بخصوص حالا که پایش هم شکسته.

بعد از جنایت چه کردی؟

به خانه آمدم و همه جا را تمیز کردم.

چرا سرها را آتش زدی؟

برای اینکه هرگز نمی‌خواستم هویت آنها برملا شود.

در این مدت کسی سراغ آنها را نگرفت؟

چرا، یکی از دوستانش چند باری سراغش را از من گرفت اما گفتم مسافرت هستند.

پشیمانی؟

پشیمانم. اما پشیمان از اینکه چرا این کار را زودتر انجام ندادم. کار بسیار خوبی کردم که به زندگی نکبت بار آنها پایان دادم. از طرفی به زندگی پر از نکبت خودم هم پایان دادم.

چرا خودت؟

من اگر آدم درستی بودم چنین انگلی را به جامعه تحویل نمی‌دادم.

بیماری خاصی داری؟

فقط دارو برای قلب مصرف می‌کنم.

اسلحه را از کجا آوردی؟

60 سال قبل اسلحه را به صورت قانونی خریداری کردم. آن زمان 15 سالم بود. دوران جوانی‌ام وقتی برای شکار می‌رفتم اسلحه را با خودم می‌بردم. اما دیگر از آن استفاده نکردم. البته بعدها دو اسلحه شکاری دیگر هم خریدم.

چرا با آن اسلحه شهرام و همسرش را به قتل رساندی؟ علت خاصی داشت؟

این اسلحه خفیف‌تر بود، می‌خواستم اول شلیک کنم و ببینم چه واکنشی نشان می‌دهند و چه اتفاقی می‌افتد. بعد اگر به نتیجه نرسیدم دوباره شلیک کنم.

تحصیلاتت چیست؟

4 لیسانس دارم، مدیریت، حسابداری...

شغلت چه بود؟

در زمان رژیم گذشته در نهادهای دولتی مثل بانک، قسمت جهانگردی دفتر نخست‌وزیری و دستگاه‌های امنیتی کار می‌کردم. مدتی هم به خارج از کشور رفتم. اقامت انگلستان را هم دارم، اما بعد از انقلاب در شرکت‌های خصوصی در ایران کار می‌کردم.

خبر کشف سرهای بریده را در رسانه‌ها دیده بودی؟

نه، موبایل ندارم اهل خواندن روزنامه هم نیستم.

منبع: صدای ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۴۳۷۸۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نونیز در حد لیورپول نیست، زودتر بفروشیدش!

به گزارش "ورزش سه"، هواداران اورتون پس از پایان دربی مرسی ساید رو به یورگن کلوپ فریاد می‌زدند:« تو لیگ برتر را در گودیسون پارک از دست دادی» و ناراحتی و درماندگی به خوبی در چهره این مربی آلمانی در دقایق پایانی بازی مشخص بود. متاسفانه او مجبور بود با فریادهای ناراحت کننده‌ای که از سوی هواداران رقیب می‌شنید موافقت کند.

از دست دادن هفت امتیاز در چهار بازی با شکست برابر اورتون و کریستال پالاس و تساوی برابر منچستریونایتد باعث شد که لیورپول کار بسیار دشواری را در چهار هفته پایانی برابر وستهم، تاتنهام، استون ویلا و ولورهمپتون در پیش داشته باشد. تنها امید آنها به این است که رقبای مستقیم آنها که آرسنال و منچسترسیتی هستند هم بازی‌های نه چندان خوبی را برابر حریفانشان به نمایش بگذارند.

لیورپول در این فصل رکورد لیگ برتر را با کسب ۲۷ امتیاز در دیدارهایی که حریفان موفق شده بودند گل اول را به ثمر برسانند شکست. اما چهارشنبه شب امید هواداران لیورپول برای آغاز دوباره و درخشش ستاره‌های این تیم در زمین ناامید شد.

بخش آبی لیورپول پیروزی تیم محبوبش را جشن گرفت و سه امتیاز مهم را به دست آورد که شاید باعث بقای آنها در رقابت‌های این فصل لیگ برتر شود و پایانی خوش بر فصلی پرفراز و نشیب و دشوار که با کسر امتیازهای متوالی به دلیل نقض قوانین فرپلی مالی همراه بود باشد.

گزارشگران دربی مرسی ساید همگی بر این عقیده بودند که لیورپول یک بار دیگر بدون هیچ ایده و انرژی‌ای به میدان رفت و بازی خوبی ارائه نداد. آنها به صورت خاص داروین نونیز را مورد انتقاد قرار دادند.

این بازیکن شماره ۹ لیورپول که با قراردادی به ارزش ۱۰۰ میلیون یورو به این باشگاه پیوست در نیمه دوم صرفا تماشاگر اتفاقاتی بود که در زمین رخ می‌داد. مشکل دیگر کلوپ در این بازی هم غیبت کودی خاکپو بود. این بازیکن به دلیل تولد فرزندش موفق نشد در این بازی حضور پیدا کند.

از سوی دیگر، دیوگو ژوتا هم به دلیل مصدومیت غایب بود محمد صلاح هم نتوانست عملکرد خوبی را در این دیدار به نمایش بگذارد و به نظر می‌رسید تنها سایه‌ای از بازیکن درخشان نیم فصل اول در زمین حضور دارد. این ستاره مصری پس از مصدومیت از ناحیه همسترینگ در رقابت‌های جام ملتهای آفریقا دیگر نتوانست به دوران اوجش برگردد.

جیمی کاراگر، اسطوره لیورپول، که به اظهارات و انتقادهای تندش معروف است پس از پایان بازی با انتقاد از داروین نونیز گفت:« فرصت گلزنی که او پیش از نیمه اول از دست داد در این سطح نابخشودنی است، خصوصا در شرایطی که لیورپول در حال تلاش برای کسب عنوان قهرمانی است. عملکرد کلیه و غیرقابل قبول است و در سطح بازیکن لیورپول نیست.

حالا دو سال است که من در حال تماشای بازی نونیز هستم و فکر نمی‌کنم که هیچ پیشرفتی در او صورت گرفته باشد. او بازیکنی نیست که لیورپول به آن نیاز دارد چون به عنوان مهاجم باید توانایی گلزنی و ایجاد سلطه در نبردهای دشوار را داشته باشد تا بتواند جام‌های قهرمانی را برای این تیم به ارمغان بیاورد. فکر می‌کنم که تصمیمی جدی در پنجره نقل و انتقالات بعدی باید درباره او گرفته شود.»

تنها یک ماه قبل به نظر می‌رسید که لیورپول فرصت کسب جام قهرمانی در لیگ برتر و جام حذفی و همچنین لیگ اروپا را دارد اما آنها در حال حاضر از کورس قهرمانی لیگ برتر جا ماندند و از جام حذفی هم توسط منچستر یونایتد حذف شدند. شکست برابر آتالانتا در مرحله یک چهارم نهایی لیگ اروپا هم ناکامی دیگر این تیم بود.

دیگر خبرها

  • فرونشست عمیق زمین در تقاطع خیابان کلاهدوز و قاضی طباطبایی مشهد
  • بحث روز؛ VAR در فوتبال، قاضی عادل یا قاتل روح ورزش محبوب ما؟
  • اگر می‌خواهید وزن کم کنید، شام را زودتر بخورید (فیلم)
  • امتیاز ویژه برای دانشجومعلمانی که زودتر از فارغ‌التحصیلی سر کلاس درس می‌روند
  • نونیز در حد لیورپول نیست، زودتر بفروشیدش!
  • روایت قرائتی از شکایت همسرش به رهبری
  • (ویدئو) واکنش دیدنی آقای بازیگر وقتی اسم همسرش را می‌شنود
  • واکنش دیدنی آقای بازیگر وقتی اسم همسرش را می‌شنود |‌ ویدئو
  • اشک‌های شیرین امیرعلی نبویان برای همسرش
  • علی مشهدی و شهرام قائدی با «بدل» به شبکه سه می‌آیند