اخراج «مغز منفصل» ترامپ از کاخ سفید
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۴۴۹۹۸۰
به گزارش اتاق خبر، به نقل از دنیای اقتصاد، استیو بنن، استراتژیست ارشد کاخ سفید، یک ضد ایرانی تمام عیار است. او در چند ماه اخیر نقش مهمی در دیدگاههای ضد ایرانی ترامپ و فشار بر تهران ایفا کرده بود. بنن به شدت مخالف برجام و خواهان لغو آن بود؛ البته این رویکرد بنن مخالفانی در کاخ سفید داشت. مکمستر، مشاور امنیت ملی ترامپ مهمترین مخالف بنن است و پیش از این بسیاری از نزدیکان بنن را از کار برکنار کرده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در همین زمینه، در چند هفته اخیر گزارشهای متعددی در مورد اختلاف میان بنن و مکمستر در مورد ایران و مشخصا برجام بهوجود آمده بود.
گروههای محافظهکار و «بریت بارت» وبسایت نزدیک به استیوبنن، مکمستر را به بهانه حمایت ناکافی از اسرائیل و تسامح در برابر ایران، آماج انتقادات تند قرار دادهاند. تنشها پس از آن بالا گرفت که مکمستر شماری از نفرات نزدیک به استیو بنن را از شورای امنیت ملی آمریکا اخراج کرد. برای افراد نزدیک به بنن، این اقدام گویای واقعیتهای بسیاری است. آسوشیتدپرس نوشته توافق هستهای ایران و گروه 1+5 یکی از موضوعات محل مناقشه در کاخ سفید میان مکمستر و استیو بنن است. مکمستر خواستار پایبندی به آن است، در حالی که بنن از خروج آمریکا از آن حمایت میکند. «واشنگتنفریبیکن»، از رسانههای وابسته به جریان نومحافظهکاران آمریکایی عزل این نفرات را «پاکسازی» شورای امنیت ملی از مخالفان برجام توصیف کرده است.
همزمان، وبگاه «المانیتور» گزارش داده مکمستر با اخراج این افراد در حال اخلال در برنامههای کارگروهی است که بنن برای بررسی امکان براندازی حکومت ایران در کاخ سفید راهاندازی کرده است. بهطور کلی، بنن در مورد ايران به طور مشخص بهدنبال تحريمها و فشارهای بيشتری بر تهران بود. او مغز متفكر پشت برهم زدن برجام و ازدياد تحريم بر ايران بود. بسیاری از ناظران بر این باورند که با رفتن بنن دیگر نباید نگران اقدام تهاجمی ترامپ در مورد برجام بود.
رویکرد میلیتاریستها نسبت به ایران
نظاميانی که اکنون با بیرون راندن طیف بنن در حال تسلط بر کاخ سفید هستند، به دخالتهای نظامی آمريكا سخت پايبند بوده اما اعتقاد دارند كه دولت آمريكا باید به تعهدات بينالمللی مثل برجام پايبند بماند. آنچه اکنون برای ايران و سياست خارجی كشور ما مهم است، اينكه ايدئولوگهای دولت ترامپ كه بر طبل ناديده گرفتن برجام میكوبيدهاند از صحنه قدرت خارج شدهاند. اکنون قدرت در دست ميليتاريستهای دولت ترامپ است. دولت ترامپ سخت بر این نظاميان متکی بوده و نظاميان دولت ترامپ كه با تيلرسون، وزير امور خارجه اين كشور، همصدا هستند، به پايبند بودن به برجام اعتقاد دارند، اما همچنين برای فروش اسلحه، حمايت آمريكا از عربستان سعودی و اسرائيل اصرار میورزند و از یک چالش نظامی با ايران در صورت لزوم پرهيز نخواهند كرد.
افزایش فشار بر ایران
حامد موسوی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و کارشناس مسائل آمریکا در رابطه با اخراج استیو بنن، به روزنامه «دنیای اقتصاد» گفت: «استیو بنن در کاخ سفید سردسته گروه ایدئولوژیک و راست افراطی بود که شاخصترین اعضای آن اِزرا کوه، دِرِک هاروی و اِستیفن میلر بودند. طی هفتههای اخیر تمامی این افراد بهجز میلر از پستهای خود در کاخ سفید برکنار شدند.» به گفته این کارشناس، این گروه دیدگاهی ایدئولوژیک به روابط بینالملل دارند و بقای تمدن مسیحیت-یهودیت را در جنگ با تمدن اسلامی میدانند. از همین رو این گروه دیدگاهی تند به جهان اسلام و به خصوص ایران دارند. بهعنوان مثال قانون منع صدور ویزا برای شش کشور اسلامی را بنن و میلر تدوین کرده بودند. او همچنین ادامه داد: «در زمینه برجام نیز این گروه بهدنبال کنارهگیری آمریکا از توافق هستهای بودند؛ بنابراین حذف این گروه فکری در کاخ سفید پیروزی بزرگی برای نظامیان کاخ سفید شامل جیمز متیس، وزیر دفاع، اِچ آر مکمستر، مشاور امنیت ملی و جان کلی، رئیس کارکنان کاخ سفید که رقیب اصلی گروه فوق بودند، محسوب میشود. گروه نظامیان کاخ سفید که از این پس میتوانند یکهتازی کنند نگاهی رئالیستی و راهبردی به مسائل سیاست خارجی دارند و از تجربه بسیار بیشتری نسبت به گروه اول برخوردار هستند.» البته موسوی همزمان تاکید میکند که این گروه فکری موافق با حفظ برجام و در عین حال افزایش فشار به ایران هستند. این گروه درک بسیار عمیقتری نسبت به گروه بنن در زمینه ضعفها، تواناییها و چالشهای پیش روی آمریکا از جمله بحث مواجهه با ایران دارند.
کاهش چهرههای ضدبرجامی در اطراف ترامپ
همچنین طهمورث غلامی، کارشناس مسائل آمریکا نیز در رابطه با حذف بنن از دستگاه دولت در آمریکا گفت: «افراد تازهکاری که سیاست را ساده میبینند در کشوری مانند آمریکا که نهادها در آن حکومت میکنند و حاکم واقعی هستند، در نهایت تسلیم میشوند و مغلوب نهادها خواهند شد.»
غلامی معتقد است دونالد ترامپ با تغییر رئیس دفترش از فردی بیتجربه به یک ژنرال با تجربه و با تغییر امثال استیو بنن در حال تن دادن به الزامات نهادی در آمریکا است. او افزود: «واقعیت این است تعداد چهرههایی که معتقدند باید از الزامات کارشناسی و تخصصی نهادها در آمریکا بهره برد در کاخ سفید در حال افزایش هستند که این به آن معناست که شخص رئیسجمهور نیز به سختی خواهد توانست کارهای فردی بیرون از الزامات نهادی انجام دهد.» این کارشناس مسائل آمریکا در رابطه با رویکرد بنن در قبال ایران و تاثیر برکناری وی بر برجام و روابط با ایران نیز با اشاره به اینکه استیو بنن یکی از چهرههای به شدت ضد جمهوری اسلامی و ضد برجام بود و مشخص است که کنار رفتنش پیامدهای مثبتی برای ایران خواهد داشت؛ افزود: در حال حاضر چهرههای مخالف برجام در کاخ سفید در حال کاهش است و الان تقریبا محدود به کوشنر داماد ترامپ و مایک پومپئو رئیس سازمان سیا است.»
بنن، قربانی اشتباهات ترامپ
امیرهوشنگ میرکوشش، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد هم در این رابطه ضمن اشاره به نقشآفرینی استیو بنن در انتخاب دونالد ترامپ به مقام ریاست جمهوری، او را استراتژیست تکنیکی رئیسجمهوری آمریکا توصیف میکند که از گروههای راست افراطی برخاسته است. میرکوشش ادامه داد: «برخی تحلیلگران تصمیم ترامپ برای اخراج بنن بهعنوان مغز متفکر کاخ سفید را نشانهای از تغییر اساسی در کاخ سفید میدانند که به محافظهکاران سنتی اطراف رئیسجمهور اجازه میدهد تا نفوذ بیشتری داشته باشند.» او در عین حال بنن را بهعنوان ابزاری در دستان ترامپ میداند و معتقد است رئیسجمهور آمریکا هر زمان دچار چالش شده و مورد انتقاد شدید قرار گرفته یکی از اطرافیان خود را قربانی کرده که فعلا آخرین قربانی، استیو بنن است. این استاد دانشگاه در رابطه با تاثیر این جابهجاییها بر مساله برجام و روابط میان تهران و واشنگتن نیز توضیح داد که بهنظر نمیرسد اخراج بنن تاثیر چندانی بر این مسائل داشته باشد؛ چراکه مخالفت با برجام از اکثریت اعضای حزب حاکم جمهوریخواه سرچشمه میگیرد. میرکوشش با اشاره به این موضوع که دونالد ترامپ با توجه به ویژگیهای شخصیتی و تجاری بهدنبال گرفتن امتیازات تجاری و اقتصادی از ایران است، افزود اما در مقابل اکثریت جمهوریخواه کنگره آمریکا با برجام و نظام حاکم بر ایران از نظر عقیدتی و سیاسی اختلاف دارند.
تایید برجام همراه با حفظ تحریمها
مهدی فتحی، کارشناس مسائل آمریکا نیز در این خصوص با اشاره به اینکه بنن، مشاور افراطی ترامپ بود و تاثیر زیادی بر تصمیمات ترامپ داشت به بررسی تاثیر خروج چنین چهرهای از کاخ سفید بر مساله برجام پرداخت. او معتقد است از آنجا که ترامپ و باقی مشاوران او نیز همین دیدگاههای افراطی را دارند و شخص ترامپ نیز یک چهره غیرقابل پیشبینی است و تقریبا هر روز یک موضع اتخاذ میکند، در رابطه با برجام نمیتوان حکم قاطعی صادر کرد. او سه سناریو را برای آینده برجام توصیف کرد شامل 1- لغو آن2- حفظ برجام3- تایید برجام همراه با اعمال تحریمهای جدید. فتحی توضیح داد در برهه فعلی سناریوی سوم یعنی تایید برجام با حفظ تحریمها محتملتر است؛ زیرا این سیاست هم میتواند برجام را حفظ کند، هم زمینه دیدگاه مخالفان ترامپ را فراهم کند و هم زمینه چالشهای فراوان برای سیاست خارجی آمریکا را از بین ببرد. از سوی دیگر به عقیده وی، تحریمهای یک جانبه آمریکا، دیدگاه کسانی را که نسبت به برجام و ایران نگاهی افراطی دارند نیز تامین خواهد کرد. در عین حال این گزینه، نقطه تعادلی بین دیدگاههای مخالفان و موافقان برجام داخل آمریکا خواهد بود و هزینههای زیادی را بر دولت آمریکا تحمیل نخواهد کرد.
منبع: اتاق خبر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.otaghnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اتاق خبر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۴۴۹۹۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
روزنامه هم میهن نوشت: در پی درگیری نظامی اخیر میان ایران و اسرائیل، پس از هدف قرار گرفتن کنسولگری ایران در دمشق و پاسخ نظامی ایران به این اقدام و اقدام نظامی بعدی در اصفهان که به اسرائیل منتسب شد، به نظر میرسد که وضعیت درگیری مستقیم نظامی بین دو کشور پایان یافتهاست.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان پس از فاز نظامی، اکنون نوبت به فاز دیپلماسی رسیدهاست تا جمهوری اسلامی بتواند ضمن بهرهبرداری از نمایش قدرت خود در منطقه، جلوی آسیب رسیدن به منافع کشور و افزایش فشارهای بینالمللی را بگیرد.
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در این شرایط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بهشدت فعالتر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، بهدنبال خنثی کردن تلاشهای حامیان اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد. این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شدهاست که استمرار تحریمهای گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.
در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون پیشین وزارت امور خارجه مطالعه میکنید.
*به نظر میرسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیدهاست. فکر میکنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟شرایط بهگونهای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفتهاست. الان شرایطی پدید آمدهاست که باید فعالیتهای جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف آغاز شود. حامیان اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی میکنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.
این کشورها و نهادها بههیچوجه نگران حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق نبودند، اما حالا بهگونهای رفتار میکنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شدهاست. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده و این کشورها قصد دارند بهدنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشتهباشیم تا بتوانیم اقدامهایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.
در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطلمانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حلوفصل نشود، ما از تحریمها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.
*فکر میکنید با تحولات اخیر آیا آمریکاییها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکاییها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شدهاست که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیدهنشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.
در این زمینه به نظر میرسد که انگیزههای ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقهای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفتوگو در این مورد فرا نرسیدهباشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.
الان اولویتهای مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شدهاست و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرفهای باقیمانده در برجام برای اجرای احکام معطلمانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.
برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیتهای دیپلماتهای باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هستهای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هستهای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.
*ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفانالاقصی و جنگ غزه چیست؟این سوال خیلی کلی است و نمیتوان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بینالمللی کشور را در همه حوزهها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.
در عین حال باید در حوزههای دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانهتر عمل کند. مهمترین مسئله این است که باید از این محدودیتهایی که برای سیاست خارجی ایجاد شدهاست، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.
اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرتهای دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینهها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.
*بعضی از کارشناسان معتقدند که بعد از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل ممکن است این تصور در بین کشورهای همسایه بهخصوص کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس ایجاد شود که قدرت نظامی و قدرت موشکی و پهپادی ایران را تهدیدی برای خودشان تلقی کنند. فکر میکنید آیا ممکن است بتوان سازوکاری ایجاد کرد که به این کشورها نشان داد ایران تهدیدی برای کشورهای همسایه و منطقه محسوب نمیشود؟بخشی از این تصورات ناشی از تبلیغات است. کشورهای منطقه به خوبی میدانند که تاریخ ایران نشان دادهاست که ایران هرگز در سدههای اخیر تهاجمی وارد یک درگیری و بحران نشدهاست. ایران اگر مورد حمله نظامی واقع شدهباشد از خود دفاع میکند، این موضوع را در قضیه عراق شاهد بودیم و اخیراً هم در مقابل تعرض نظامی اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق مشاهده کردیم. ولی ایران هرگز تهدیدی برای همسایگانش نبوده است. ایران همواره دعوت کردهاست که سازوکار امنیتی مشترکی برای تضمین امنیت کشورهای همسایه ایجاد شود.
الان هم دستگاه دیپلماسی ایران باید فعالتر از گذشته تلاش کند تا به همسایگان نشان دهد که اگر ایران یک نیروی نظامی قوی دارد، اگر توان موشکی و پهپادی دارد، این ظرفیتها میتواند در راستای تامین امنیت منطقه به کار رود. این تز کلی ایران که امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود، میشود با دیپلماسی فعال و تعامل با کشورهای همسایه و دولتهای جنوب خلیجفارس، آنها را به این نتیجه برسانیم که باید سازوکار امنیت جمعی در منطقه ایجاد شود و آنها را قانع کنیم که نیازی به حضور نیروهای خارج از منطقه نیست و کشورها خودشان میتوانند امنیت منطقه را تامین کنند.
*در منطقه غرب آسیا ایران و اسرائیل چهار دهه است که با هم خصومت دارند. این منازعه برای نخستین بار در طول هفتههای گذشته ماهیت مستقیم و رودررو پیدا کرد. فکر میکنید آیا امکان تکرار این منازعه مستقیم و تبدیل شدن آن به یک جنگ تمامعیار وجود داشتهباشد؟آینده منازعه ایران و اسرائیل بستگی به عملکرد طرف مقابل دارد. ایران در سالهای اخیر و بهویژه پس از آغاز جنگ غزه نشان دادهبود که صبر استراتژیک در پیش گرفتهاست. اسرائیل به شیوهای عمل کرد که ایران استراتژیاش را کنار گذاشت و وادار کرد وارد حالت تهاجمی شود. اگر اسرائیل اشتباه قبلی خود را تکرار کند، طبیعی است که مورد حمله ایران واقع خواهد شد. به اعتقاد من آینده این رویارویی کاملاً به عملکرد طرف مقابل بستگی دارد.
*عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلیها نسبت به عملکردشان در آینده محتاطتر شوند؟بسیار مؤثر بود. اسرائیلیها باور نمیکردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کردهبود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمکهای گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار میدادند.
قدرتهای جهانی پذیرفتهبودند که موجودیت اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویتهای اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شدهبود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاهویکم آمریکا یاد میشد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشکهای عراق به سمت اسرائیل، هیچ حملهای به اسرائیل نشدهبود و اسرائیل تصور میکرد که سازوکار بازدارندگیاش صددرصد موفق بودهاست.
برای کل قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا جا افتادهبود که اسرائیل باید از لحاظ نظامی و بهخصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قویتر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاشها بیفایده بوده و اسرائیل ضربهپذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.
*مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشکها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیلگران این موضوع را مطرح کردهاند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقهای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیکتر شدهاند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟منازعهای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیتهای کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشکهای ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشاندهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بیاثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.
بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.
ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمیتوان پیشبینی کرد؛ بهخصوص اینکه کشورهای منطقه هم میدانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها همسرنوشت کنند. همانگونه که در سالهای گذشته مشاهده کردهایم، همه سیاستهای آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.
*بعد از آغاز جنگ غزه گفته میشد که عربستان از فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل دور شدهاست. با توجه به تحولاتی که در ۶ ماه گذشته رخ دادهاست، تصور میکنید ریاض تا چه اندازه امکان دارد به فرآیند عادیسازی با اسرائیل بازگردد؟تجدید رابطه ایران با عربستان نشاندهنده تغییراتی در سیاست خارجی ریاض بود. از طرف دیگر برخی واکنشهایی که حکومت عربستان سعودی نسبت به عملکرد آمریکا نشان داد، مشخص کرد که سران این کشور دیگر مانند گذشته به صورت صددرصد پیرو آمریکا نیستند. در عربستان تصور غلطی ایجاد شدهبود که اگر این کشور دنبال توسعه اقتصادی و فناوری است، باید با اسرائیل که یک قدرت اثرگذار در آمریکا و کشورهای غربی محسوب میشود، رابطهای دوستانه برقرار کند. اما فکر میکنم ریاض اکنون به این نتیجه رسیدهاست که تحلیلی که در گذشته داشتند، درست نبوده و میتوانند بدون رابطه با اسرائیل توسعه اقتصادی داشتهباشند و میتوانند مطمئن باشند که کشورهای منطقه ظرفیت کافی برای تامین امنیت منطقه دارند.
نکته بسیار مهم این است که افکار عمومی کشورهای عربی به صورت جدی با توسعه روابط با اسرائیل مخالف هستند. مردم عرب و مردم مسلمان با اسرائیل مخالف هستند و حاضر به پذیرش این رژیم نیستند. این دولتهای عربی هستند که به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل حرکت میکنند. با توجه به وقایعی که در شش ماه گذشته رخ داد و جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب شد، قتلعام بیش از ۳۴ هزار نفر که اکثریت آنها کودکان و زنان هستند، گورهای دستجمعی که در بیمارستانها کشف میشوند، بمباران مدارس، بیمارستانها و خانههای شخصی و قحطی گسترده در غزه؛ همهی اینها باعث شدهاست که زمینه عادیسازی روابط با اسرائیل در کشورهای عربی، دستکم در افکار عمومی کاملاً از بین برود.
اگر دولتهای عربی دستکم تا زمانی که جنگ غزه در خاطره ملتها زنده است بخواهند اقدامی در راستای عادیسازی روابط و دوستی با اسرائیل انجام دهند، درون کشورهایشان با افکار عمومی دچار مشکل خواهند شد. احتمال اینکه فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل ادامه پیدا کند، بسیار کمتر از گذشته شدهاست.
*بعد از پاسخ ایران به اسرائیل، رئیسجمهور آمریکا گفت که میخواهد جبهه متحدی را برای فشار و تحریم علیه ایران ایجاد کند. در نشست سران گروه ۷ و وزرای خارجه اتحادیه اروپا هم شاهد بودیم که دولتهای غربی تصمیم خود را برای توسعه دایره تحریمها علیه ایران اعلام کردند. چه کاری از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از توسعه و افزایش تحریمها بر میآید؟من باید یک نکته را تذکر بدهم. تمام شعارهای انساندوستانه و بشردوستانهای که غربیها مطرح میکنند و آن را ناشی از ایدئولوژی لیبرالیسم میدانند، شعارهایی مثل آزادی، دموکراسی، حقوقبشر، رعایت حقوق زنان و کودکان، عدم استفاده از خشونت، حل اختلافهای بینالمللی بر مبنای دیپلماسی، نظم جهانی مبتنی بر قانون و امثال اینها، همه این شعارها وقتی نوبت به اسرائیل میرسد، از یاد برده میشود.
جنایتی نمانده است که اسرائیل انجام ندادهباشد و کشورهای غربی بهرغم همه شعارهایشان به آن بیتوجهی نکردهباشند. اسرائیل کل منطقه غزه را شش ماه است که مستمراً هوایی و زمینی بمباران میکند و نسلکشی گستردهای را آغاز کردهاست. در این شرایط کشورهای غربی همچنان از اسرائیل حمایت میکنند. یعنی تمام ادعاهایی که در مورد حقوق بشر و دموکراسی مطرح میکنند، دروغ است.
من فکر میکنم بیش از اینکه اسرائیل در این جنگ شکست خورده باشد، فرهنگ و ایدئولوژی غرب شکست خورده است و نشان داده تمام حرفهایی که میزنند، دروغ است و واقعیت ندارد. یکی از نتایج مهم جنگ غزه و بحرانی که بین ایران و اسرائیل پدید آمد، شکست ادعاهای بشردوستانه غرب بود. وقتی اسرائیل مرکز دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد، هیچ واکنشی نشان ندادند، اما وقتی ایران به جنایت اسرائیل عکسالعمل نشان داد، شروع میکنند به محکوم کردن و افزایش فشار و تحریم.
اینها استانداردهای دوگانهای است که در قبال کشورها دارند. در قبال این نوع عملکرد، ایران باید تمام تلاشاش را به کار بگیرد تا این رویه را متوقف کند و اجازه ندهد که میان کشورهایی که قصد دارند در همراهی با اسرائیل، ایران را تحت فشار قرار دهند، اجماع ایجاد شود. ایران باید به صورت جدی وارد فعالیت شود و با کشورهای منطقه و جهان وارد مذاکره شود. احیای برجام قطعاً یکی از بهترین راههای مقابله با افزایش فشار بینالمللی است. ایران باید از منحصر کردن سیاست خارجی به چین و روسیه دست بکشد و بعد فعالیت سیاست خارجیاش را گسترش دهد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کیهان علیه برجام و FATF / این همه موفقیت را نمی بینید یا نمی خواهید ببینید؟! قوانين و محدوديتهاي" FATF " كاغذ پاره نيست