Web Analytics Made Easy - Statcounter

رهبر حزب اپوزیسیون ترکیه درباره ادعاهای مطرح شده توسط رئیس‌جمهور این کشور مبنی بر احتمال ارتباط وی با پرونده مناقشه آمیز جاسوسی و افشای اسرار محرمانه دولت گفت: من نمی‌خواهم درباره این سناریو که رهبر حزب اپوزیسیون پشت میله‌های زندان است فکر کنم. البته من برای همه چیز آماده هستم.

به گزارش ایسنا، به نقل از روزنامه حریت، کمال قلیچداراوغلو، رهبر حزب اپوزیسیون ترکیه در گفت‌وگوی تفصیلی با اشاره به اوضاع داخلی ترکیه گفت: شرایط کنونی نشان می‌دهد که قوه قضائیه مستقل نیست و تحت امر قدرت سیاسی قرار دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پنج روز بعد از ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۶ (کودتای نافرجام) وضعیت فوق‌العاده اعلام شد. ما آن را "کودتا علیه مردم" نامیدیم. هر کودتایی قوانین خود را ایجاد کرد. اکنون نیز اردوغان با ایجاد قوانین خود این تصور را دارد که می‌گوید من این بازداشت را اعلام کردم و قوه قضائیه تحت امر من قرار دارد پس من می‌توانم وی را به زندان بفرستم.

وی ادامه داد: شاید شما بپرسید این اعتماد به نفس من از کجا می‌آید من در پاسخ می‌گویم زیرا هیچ جرمی انجام نداده‌ام‌. دادگاه قانون اساسی درباره پرونده جاسوسی رای خود را صادر و اعلام کرده است که مسائل منتشر شده اسرار دولتی نبودند. اطلاعات این پرونده برای عموم آشکار است.

قلیچداراوغلو در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا شما انتظار رفتن به زندان دارید گفت: همانگونه که در گذشته اعلام کردم زندگی و اموال کسی در ترکیه ایمن نیست. وقتی من می‌گویم هیچکس این هیچکس شامل من نیز می‌شود.

وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه آیا بازداشت احتمالی شما باعث تضعیف حزب مردم جمهوری‌خواه می‌شود گفت: برعکس، این حزب قوی‌تر خواهد شد. ما یک حزب معمولی نیستیم. ما یکی از چهار حزب قدیمی در جهان هستیم.

قلیچداراوغلو درباره کنگره عدالت که قرار است در طول چند روز آینده در استان "چاناک قلعه" برگزار شود، گفت: ما تمام جوانب عدالت را مورد بررسی قرار می‌دهیم. به طور مثال عدالت در انتخابات که ما در دوران برگزاری رفراندوم شاهد بی عدالتی‌ها و نابرابری‌ها بوده‌ایم‌. پس از برگزاری این نشست ما یک نقشه راه ترسیم خواهیم کرد که ما را به سمت انتخابات ریاست جمهوری خواهد برد.

وی درباره مواضع اخیر دولت آنکارا درباره کشورهای اروپایی گفت: ما می‌خواهیم هرکس که در کودتا مشارکت داشته است به ترکیه تحویل داده شود. ما نمی‌خواهیم که مجرمان در کشورهای دیگر مورد حمایت قرار گیرند. ما می‌خواهیم که کودتاچیان در ترکیه در مقابل دادگاه حاضر شوند اما از سوی دیگر ما شاهد هستیم که برای اولین بار در تاریخ کشورمان یک دولت، کشور را به شدت در جهان منزوی کرده است. ترکیه اعتماد خود را به دلیل سیاست خارجی‌اش از دست داده است.

رهبر حزب اپوزیسیون ترکیه درباره روابط این کشور با اتحادیه اروپا گفت: سیاست خارجی یک سیاست ملی در همه کشورها است. هم دولت و هم اپوزیسیون باید از یک سیاست خارجی واحد حمایت کنند. برای اولین بار شکافی در حوزه سیاست خارجی میان دولت و اپوزیسیون ایجاد شده است.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۴۶۴۲۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مارکسیسم چه نگاهی به سیاست بین‌الملل دارد؟

   عصر ایران؛ شیرو ستمدیده - ایدئولوژی‌های گوناگون غالبا دربارۀ سیاست بین‌الملل بی‌نظر نیستند. مارکسیسم هم چشم‌اندازی به سیاست بین‌الملل دارد که البته با چشم‌اندازهای سنتی و متعارف به کلی مغایر است. چیزی که رویکرد مارکسیستی به سیاست بین‌الملل را متمایز می‌سازد، تاکید آن بر قدرت اقتصادی و نقشی است که "سرمایۀ بین‌المللی" دارد.

   مارکس در وهلۀ نخست به تحلیل ساختارهای سرمایۀ ملی، بویژه رابطۀ آشتی‌ناپذیر بین بورژوازی و پرولتاریا توجه داشت، اما در نوشته‌های او به طور ضمنی چشم‌اندازی بین‌المللی نیز وجود دارد. به نظر مارکس وفاداری‌های طبقاتی با تقسمیات ملی برخورد دارد. او بر اساس چنین عقیده‌ای در پایان کتاب "مانیفست کمونیست" نوشت: کارگران جهان، متحد شوید!

   در آثار مارکس این ایده به طور ضمنی مطرح شده است که سرمایه‌داری نظامی بین‌المللی است ولی تا قبل از انتشار کتاب مشهور لنین، به نام "امپریالیسم: بالاترین مرحلۀ سرمایه‌داری"، این ایدۀ مارکسیستی با قوت و صراحت یا به شکل کامل مطرح نشده بود.

   لنین معتقد بود توسعۀ امپریالیستی خواست سرمایه‌داری داخلی برای حفظ سطح بالای "سود" از راه صادر کردن سرمایۀ اضافی را نشان می‌دهد، و این به نوبۀ خود، قدرت‌های بزرگ سرمایه‌داری را به برخورد با یکدیگر کشاند و جنگ برآمده از آن (جنگ جهانی اول)، اساسا جنگی امپریالیستی است که برای کنترل و تصاحب مستعمرات در آفریقا، آسیا و جاهای دیگر درگرفته است.

اما مارکسیست‌های جدید یا نئومارکسیست‌ها، به محدودیت‌های الگوی مارکسیسم-لنینیسم کلاسیک اذعان می‌کنند؛ از جمله به این که امپریالیسم حاکم بر اوایل سدۀ بیستم ثابت نکرد که "بالاترین" (یعنی آخرین) مرحلۀ سرمایه‌داری است؛ و آشکار شد این فرضیه که سیاست دولت صرفا بازتاب منافع سرمایه‌داران است، فرضیه‌ای کوته‌بینانه است.

در واقع تا آنجا که نئومارکسیست‌ها "خودمختاری نسبی" دولت را می‌پذیرند، به این باور پلورالیستی نزدیک شده‌اند که مجموعه‌های گوناگونی (درون‌ملی، ملی و بین‌المللی) بر صحنۀ جهانی تاثیر می‌گذارند.

اما ویژگی متمایز چشم‌انداز نئومارکسیستی این است که به رشد و توسعۀ "نظام سرمایه‌داری جهانی" توجه دارد؛ برخلاف مارکسیسم کلاسیک که بر "رقابت بین سرمایه‌داری‌های ملی جداگانه" تاکید داشت.

در تحلیل نئومارکسیسم، ویژگی اصلی نظام سرمایه‌داری عبارت است از سازماندهی منافع طبقاتی بر پایه‌ای بین‌المللی در نتیجۀ پیدایش شرکت‌های چندملیتی.

در این دیدگاه، این شرکت‌ها نه تنها دولت‌های دارای حاکمیت را از جایگاه بازیگران مسلط صحنۀ جهانی محروم کرده‌اند، بلکه خودشان نیز مانند دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی، در چارچوب الزامات ساختاری‌ای عمل می‌کنند که متضمن منافع درازمدت سرمایه‌داری جهانی است.   

به عقیدۀ نئومارکسیست‌ها، ساختار جهانی تولید و مبادله بسیار منظم است؛ به این معنا که جهان را به ناحیه‌های "مرکز" و "پیرامون" تقسیم کرده است.

ناحیه‌های مرکز، مانند شمالِ پیشرفته، از نوآوری‌های فناورانۀ سطوح بالا و پایدار سرمایه‌گذاری سود می‌برند، در حالی که ناحیه‌های پیرامون، مانند جنوب کمتر توسعه‌یافته، نیروی کار ارزان تدارک می‌بینند و اغلب وابسته به فروش محصولات‌اند.

این‌گونه نابرابری‌های جهانی، ساختارهایی را در خود منعکس می‌کنند که در سطح منطقه‌ای و درون اقتصاد ملی ایجاد شده‌اند. در حالی که ناحیه‌های منطقۀ مرکزی در در اقتصاد جهانی ادغام شده‌اند، منطقه‌های پیرامونی در واقع در حاشیه باقی مانده‌اند و اغلب به محل رشد ناسیونالیسم قومی تبدیل می‌شوند. از این رو، جهانی شدن اقتصادی با گسستگی ملی همراه است.

این نگاه مارکسیست‌های جدید به سیاست بین‌الملل در واقع از دهۀ 1960 به این سو پدید آمد. مطابق این نگاه، مناطق پیرامونی همواره باید وابسته باقی بمانند. یعنی کشورهای جهان سوم هیچ گاه نمی‌توانند به جمع کشورهای جهان اول بپیوندند.

آندره گوندر فرانک جزو کسانی بود که چنین نگرشی را ترویج می‌کرد. اما پس از ظهور موج سوم دموکراسی در جهان، از اواسط دهۀ 1970 تا اوایل دهۀ 1990 میلادی، معلوم شد که برخی از کشورهای جهان سوم می‌توانند از این جهان به جهان اول بگریزند. یعنی از کشوری "در حال توسعه" به کشوری "توسعه‌یافته" تبدیل شوند.

بنابراین نئومارکسیسم را نیز باید دست کم واجد دو موج جهانی دانست. موج اول مبتنی بر آرای کسانی چو گوندر فرانک است که نور امیدی در انتهای تونل تکاپوی مناطق و جوامع پیرامونی نمی‌بینند، موج دوم نیز متعلق به نئومارکسیست‌های پس از ظهور نئولیبرالیسم و جوامع توسعه‌یافته در مناطق پیرامونی است.

نمونۀ اعلای چنین جوامعی، کرۀ جنوبی است که از 1987 به این سو، حقیقتا توانست در اقتصاد جهانی ادغام شود و از کشوری "در حاشیه" به کشوری دموکراتیک و پیشرفته بدل شود که اقتصادش هم عمیقا مبتنی بر نظام سرمایه‌داری است.

در مجموع به نظر می‌رسد که نئومارکسیسم هنوز گرفتار میراث اصلی مارکسیسم، یعنی بدبینی به جهان سرمایه‌داری است؛ به این معنا بهروزی عمومی بشر در جهانی مبتنی بر نظام سرمایه‌داری را اساسا ناممکن می‌داند.

انتقادهای بی‌پایان نئومارکسیست‌ها از سرمایه‌داری جهانی یا آنچه که نئولیبرالیسم می‌خوانندش، دقیقا ریشه در چنین نگرشی دارد. اما تحولات اخیر جهانی بویژه در منطقه خاورمیانه، یعنی رشد اقتصادی و پیشرفت قابل توجه کشورهایی نظیر عربستان و امارات و قطر نیز در آستانۀ تبدیل شدن به چالشی جدید برای نگاه نئومارکسیسم و کلا نگرش مارکسیستی به سیاست بین‌الملل است.

مطابق این نگرش کلان، بهروزی و پیشرفت برای کشورهای به اصطلاح عقب‌مانده، در ذیل نظام بین‌المللی سرمایه‌داری ناممکن است؛ اما واقعیات مشهود اخیر، نه فقط در شرق آسیا بلکه در برخی کشورهای عربی خاورمیانه، نافی این مدعا به نظر می‌رسند.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: سرمایه‌داری جمعی چیست؟ دولت سرمایه‌داری چیست؟

دیگر خبرها

  • لاپید کابینه رژیم صهیونیستی را به باد انتقاد گرفت
  • مارکسیسم چه نگاهی به سیاست بین‌الملل دارد؟
  • حسینی: اقدامات دولت سیزدهم تعامل با کشورهای جهان را فراهم کرده است
  • جنجال علیه اخذ مالیات از دلالان دانه‌درشت آن هم با پول بیت‌المال
  • خیزش دانشگاهیان آمریکایی؛ چالشی برای سیاست‌های دوگانه غرب در قبال حقوق بشر
  • (ویدئو) چرا دولت سیاست‌های کلی تأمین اجتماعی را اجرا نکرد؟
  • تمدید طرح فجرانه کالابرگ الکترونیکی دور از انتظار نیست
  • رئیسی: آنچه دولت را در دل مردم جای می‌دهد، صداقت است
  • لزوم واکنش ایران اقدام اخیر رسانه انگلیسی علیه امنیت روانی مردم
  • رژیم صهیونیستی در حال بررسی اعمال تحریم علیه ترکیه