برونگرایی یکی از ستونهای جدی برای مقاومتی شدن اقتصاد است
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۴۶۹۲۴۶
به گزارش ایلنا، در این همایش مجید قاسمی، مدیرعامل بانکپاسارگاد، در خصوص «اقتصاد مقاومتی؛ مقایسه مفهومی با اقتصاد متعارف» سخنرانی کرد.
وی در آغاز با طرح چند پرسش در خصوص لزوم تفکر در مورد اقتصاد مقاومتی و همچنین لزوم پیادهسازی آن در کشور گفت: منطق اقتصاد مقاومتی از نیاز اجتنابناپذیر به مقابله با انواع ضربههای مختلکنندهی ساخت و هویت برمیخیزد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: بحث مقاومت، بحث رسیدن به توانایی و قابلیت پیشبینیکردن و اصلاح مداوم اثر ضربهها و اختلالاتی است که میتوانند هویت و ساختارها را تخریب کرده و پایداری را زایل کنند. مقاومت به خطر یا ریسک کاری ندارد. بنابراین مدیریت خطر، موضوع بحث مقاومت نیست.
رییس هیأتمدیره انجمن مدیریت ایران در خصوص محدودهی مدیریت در اقتصاد مقاومتی ادامه داد: محدودهی مدیریت در اقتصاد مقاومتی، مدیریت امنیت ملی است. با توجه به آنکه امنیت ملی پایهی برقراری و پایداری هر حکومت خودمختار است، بنیادیترین لایهی مدیریت در سطح ملی، مدیریت عوامل مختلکنندهی امنیت ملی، یعنی مدیریت عوامل مختلکنندهی ساخت و پایداری است.
وی در ادامه ضمن اشاره به انواع مدیریت در اقتصاد مقاومتی با توجه به ماهیت تخریب حاصل از ضربه تصریح کرد: مدیریت اضطرار، مدیریت تداوم، مدیریت بحران و مدیریت امنیت چهار نوع مدیریت مرتبط با اقتصاد مقاومتی بر اساس اولویت هستند. این مدیریتها مقدم بر تمام انواع دیگر مدیریتها است. بنابراین حتی مدیریت راهبردی نیز باید در چارچوب پذیرش مدیریتهای اقتصاد مقاومتی طراحی شود.
رییس دانشگاه خاتم در مورد ظرفیتسازی مقاومتی اظهار داشت: بحث مقاومت، بحث در مورد ایجاد ظرفیتهایی است که عامل کاهش دورهی زمانی نابسامانی، بین زمان بروز ضربه و برگشت به مسیر عادی میشود، به تضمین پایداری میانجامد و سبب حفظ انسجام ساختاری میشود. در حقیقت مقاومت، عامل ظرفیتسازی توسعهای در کشور است.
دکتر قاسمی خاطرنشان کرد: مقاومت متکی به دوام همراه با قوام است. قدرت نهفته در مقاومت از ویژگی قوام برمیخیزد. این قوام در وضعیت تابآوری وجود ندارد و تابآوری فقط بر ویژگی دوام تکیه میکند. همچنین مقاومت شرط لازم برای دستیابی به توسعهی پایدار است. در واقع پایداری بدون مقاومت ناممکن است.
رییس هیأتمدیره شورای انجمنهای علمی ایران با اشاره به تفاوت نگاه در اقتصاد مقاومتی در مقایسه با اقتصاد متعارف تأکید کرد: اقتصاد مقاومتی از آینده به حال مینگرد و با مشاهدهی ضربههای احتمالی آینده و شدت تخریب احتمالی برخاسته از ضربه، از زمان احتمالی بروز ضربه به زمان حال بازمیگردد و مسیر حرکت اقتصاد را چنان تعدیل میکند که اگر احتمال به واقعیت پیوست، مقاومت عامل بقای اقتصاد شود. وی ادامه داد: برنامهریزی در اقتصاد مقاومتی از نوع برنامهریزی غلتان و با نگاه از آینده به حال است. در حالیکه این نگاه در اقتصاد متعارف، مرسوم نیست. حتی اگر برنامهریزی غلتان مدنظر قرار بگیرد، نگاه از گذشته به آینده همیشه وجود دارد. قاسمی شالودهی توانمندی در اقتصاد مقاومتی را متکی بر مردممحوری توأم با قابلیتسازی و محورهای تغییرناپذیر هویتی دانست. وی شرط لازم برای مقاومت را حضور حداکثری آحاد مردم عنوان کرد و ادامه داد: دلیل این امر آن است که مقاومت جمعپذیر نیست و اصل قابلیتسازی برای توانمندسازی تکتک مردم و افزایش مقاومت ضرورت دارد.
رییس دانشگاه خاتم در ادامه ضمن اشاره به محورهای تغییرناپذیر هویتی اظهار داشت: این محورها، محورهایی هستند که وجود آنها برای ایجاد قدرت مقاومت ضرورت دارد. ماهیت مقاومت مورد نیاز هر چه باشد، کارکرد این محورها عامل ایجاد مقاومت میشود. البته نحوه تعامل محورها به ماهیت مدیریت مورد نیاز برای ایجاد مقاومت بستگی دارد. وی این محورها را اینگونه برشمرد: حفظ دستآوردهای کشور، تداوم پیشرفت، پویا و پیشرو بودن اقتصاد، دستیابی به اقتصاد متکی به دانش و فناوری، تحقق عدالتبنیانی در اقتصاد، درونزاسازی روندهای اقتصادی و برونگرا شدن اقتصاد. وی با اشاره به اینکه حفظ دستآوردها، انگیزهی مهمی برای تداوم هویت جمعی محسوب میشود ادامه داد: مبنای بینشی حفظ دستآوردها، تکریم گذشتگان است که عامل تقویت فرهنگ جمعی است. وی از تداوم پیشرفت به عنوان یکی از محورهای هویتی تغییرناپذیر در اقتصاد مقاومتی یاد کرد و تصریح کرد: تداوم پیشرفت عامل ایجاد نوعی احساس عدالت میشود. چون مردم مشاهده میکنند زندگیشان از والدینشان بهتر شدهاست. این احساس عامل تقویت مشارکت حداکثری است. همچنین پویا بودن و پیشرو بودن در موضوع مکمل یکدیگر در چارچوب فراگیرسازی رشد هستند. یعنی با وجود پویایی و پیشروی، اثرهای مثبت حاصل از ارتقاء جایگاه کشور، به شکلی فراگیر به عموم جامعه میرسد. این که همهی آحاد مردم از منافع حاصلشده برای کشور بهرهمند شوند، از این نظر مهم است که عامل جلب همدلی و مشارکت جمعی میشود.
وی افزود: پویایی مفهوم کلیدی دارد که 5 بعد کلیدی آن عبارتند از افزایش مداوم بهرهوری، گسترش مداوم دانشبنیانی، ارتقاء مداوم رفاه عمومی، تقویت مداوم سرمایههای اجتماعی و پاسداری فزایندهی مداوم از ثروتهای مشترک بین نسلی. همچنین سه مفهوم جداگانه در ادبیات اقتصادی برای پیشرو بودن ذکر شدهاست. بزرگ بودن نسبی ارزش محصول ناخالص داخلی کشور، بالابودن نسبی نرخ رشد اقتصادی کشور و مرجع قرارگرفتن کشور در زمینههای ویژه و بر اساس دستآوردهای حاصل در آن زمینهها.
دکتر قاسمی در ادامه به اهمیت بحث دانش و فناوری اشاره کرد و ادامه داد: در اثر تکیه بر دانش و فناوری در کشور، توانمندسازی جمعی تقویت میشود. توان ایجاد شغل جدید ارتقاء مییابد. انعطافپذیری بیشتر میشود. ضربهپذیری کاهش مییابد و قدرت رقابت کشور افزایش مییابد. تمام این موارد برای تقویت مقاومت الزامی است.
مدیرعامل بانکپاسارگاد از عدالتبنیانی بهعنوان بنیادیترین ویژگی جلب مشارکت جمعی یاد کرد و این محور را در اقتصاد مقاومتی الزامی دانست.
وی خاطرنشان کرد: برونگرایی یکی از ستونهای جدی برای مقاومتی شدن اقتصاد است. گسترس مسئولانهی مبادلات با جهان، عملکرد رقابتی در تجارت با منظور کردن اصل مقاومت، ایجاد و تقویت امکان اثرگذاری بر جهان، داشتن توان شناخت و ارزیابی جهتگیریهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کل جهان و داشتن امکان جذب جهتگیریهای کلیدی جهان برای ارتقاء برونگرایی اقتصاد ملی از مهمترین محورهای برونگرایی هستند.
وی با اشاره به محورهای انتصابی در اقتصاد مقاومتی ادامه داد: نظر به اینکه کشورهای جهان مواردی از ویژگیها را دارند که خاص آنهاست، باید دید که این ویژگیها چطور در اقتصاد مقاومتی تعریف میشوند. در واقع اگر ویژگیهای انتصابی با ویژگیهای هویتی در تضاد نباشند، افزودن ویژگیهای انتصابی مشکلی ندارد. سیاستهای اقتصاد مقاومتی در کشور، چهار محور تغییرناپذیر انتصابی دارد که عبارتند از تحقق آرمانها و اصول قانون اساسی، تحقق سند چشمانداز بیست ساله، تحقق سیاستهای کلی اصل 44 و برقرارسازی الگویی الهامبخش از نظام اقتصادی اسلام.
وی در ادامه با اشاره به توضیحات ارایهشده، برای شناخت اقتصاد مقاومتی و تمیز دادن آن از اقتصاد متعارف توجه به یک نکته کلیدی را لازم دانست و در این خصوص توضیح داد: مقاومت همیشه در مقابل یک ضربهی مشخص تعریف میشود. بنابراین همیشه مقاومت در مقابل ضربههای مخرب ساخت و مخل هویت باید با اشاره به ضربه باشد، مانند مقاومت در مقابل ضربهی تحریم جهانی. اقدامی که در چارچوب دفع هیچ ضربهای قرار نگیرد، از جنس مجموعهی اقتصاد مقاومتی نیست. همچنین محورهای هویتی و اصلی هرگز نباید نفی شوند و اقدامی که در چارچوب هیچ محوری قابل توجیه نباشد، نمیتواند رویکرد مقاومتی را مطرح کند. اقدامی که قابل ارزیابی در مسیر مقاومت نباشد و تحولاتش با تغییر در قدرت مقاومت همسویی نداشتهباشد، در چارچوب اقتصاد مقاومتی مطرح نمیشود. اقدامی که محوری از محورهای مقاومت را دفع کند، فقط زمانی در مجموعهی اقتصاد مقاومتی جایگاه دارند که ثابت شود نفی محور موقتی است و در میانمدت قدرت مقاومت افزایش مییابد. در حقیقت هرگونه دفع و نفی دائمی محورهای اصلی، موضوع بحث را از حوزهی اقتصاد مقاومتی خارج میسازد.
وی در پایان در خصوص ارزیابی توان مقاومت تصریح کرد: در جریان دستیابی به اقتصاد مقاومتی، لازم است توان مقاومت ملی ارزیابی شود و در طول زمان این توان باید غیرکاهنده باشد. اگر اقتصاد مقاومتی به درستی محقق شود، حتی با تغییر در ضربهها، توان مقاومت ملی غیرکاهنده باقیخواهد ماند.
در پایان این همایش، جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد و حاضران در خصوص مطالب مطرح شده اظهار نظر کردند.
منبع: ایلنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۴۶۹۲۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به پدیدهٔ جدید اجتماعی: بِلایند دِیت یا ملاقات کور/ میل سوزان به تجمل خواهی بیمارگونه
عصر ایران؛ مهدی مالمیر- چند روز پیش که به قصد رفع ملال در جهان بی در و پیکر اینترنت چرخ و واچرخ می زدم، با ماجرای جالبی مواجه شدم. پدیده ای با نام« بِلایند دِیت» یا قرار ملاقات کور!
ماجرای بلایند دیت ها از این قرار است که دو زن و مرد در شُرُف ازدواج به لطف شخص ثالثی - که عموما از آشنایان دو طرف ماجرا است- قراری به قصد آشنایی ترتیب می دهند در حالی که پیش از این هیچ گونه ملاقاتی با یکدیگر نداشته اند و نسبت به علایق همدیگر از جمله عادات غذایی، تفریحات دل پسند و سلیقه موسیقایی و هنری و نظایر اینها کاملا بی خبرند و مراد از کوری در اینجا خمین بی خبری و بی اطلاعی است و حاوی جسارتی به دارندگان این ویژگی به صورت جسمانی نیست.
در ورژن ایرانی این قرار ملاقات پرده ای میان دو طرف کشیده بودند و شرکت کنندگان حتی قادر به دیدن چهره یکدیگر نبودند و در آخر پس از رد و بدل کردن انتظارات و توقعات و سلیقه ها از هر دو طرف می خواستند بگویند آیا مایل به ارتباط با یکدیگر هستند یا نه وپس از شنیدن پاسخ پرده کنار می رفت و دو طرف قادر به دیدن همدیگر میشدند و اتفاقات نمکینی که در اطراف این ماجرا می افتاد و...
این که تا چه اندازه این ملاقات ها جنبه تفریح و سرگرمی جوانانه دارد و تا چه میزان می تواند به روند ازدواج کمک رساند، موضوع این نوشته نیست . آنچه در این قرارها به چشم می آمد، توقعات مالی کهکشانی و تجملاتی بود که طرفین انتظار برآورده کردن آنها را از یکدیگر داشتند.
توقعاتی که اگر نیک بنگریم، دیگر در دایره تجمل خواهی و تجمل گرایی نمی گنجد و بیشتر به مفهوم مصرفگرایی خودنمایانه یا مصرفگرایی به قصد تمایز ( Conspicuous consumption نزدیک است.
برخی از جوانان حاضر در قرار ملاقات به شدت بر روی برند لباس طرف مقابل تاکید می گذاشتند و اینکه لباس وکفشِ شریک آینده ام حتما باید از نوع مارک های معتبر باشد. نوع ماشین طرف مقابل حتما باید از بهترین مدل ها باشد و عطری که در ملاقات ها و قرارها استفاده می کند باید از بهترین برندها و مارک ها باشد و مسائلی از این دست!
تجمل اما چیست؟ آیا ما همگی به درجاتی تجمل خواه نیستیم؟
ضروری است ابتدا تکلیف مان را با تعریف تجمل روشن سازیم و بعد این مدعا را ورز بدهیم که چرا توقعات جوانان ما در بلایند دیت ها از نوع تجمل گرایی معمول نیست.
بهترین تعریف از تجمل گرایی را فیلسوف لهستانی به دست داده است. «لشک کولاکوفسکی» تجمل را چیزی می داند که مردم در طلب آن هستند، بی آنکه کوچکترین نیازی بدان داشته باشند. در واقع تجمل چیزی است که می شود بدون آن هم به خوبی از عهده گذران زندگی برآمد.
با این تعریف همگی ما انسان ها به درجاتی تجمل خواه هستیم. مثلا کیست که تا به حال وسوسه نشده باشد از یک صفحه موسیقی بهترین اش را داشته باشد یا هر از چند سال در یک رستوران شیک و گران قیمت ناهاری صرف نکند و یا کتابی با جلد نفیس نخرد؟! اینها همه دل خواسته هایی است که بی آن هم می شود زندگی کرد و در ردیف تجملاتی قرار می گیرد که با تعریف کولاکوفسکی با آن آشنا شدیم و انصاف که همه ما با این تعریف بیش و کم اهل تجمل هستیم!
مصرف گرایی به قصد تمایر اقتصادی چیست؟
مصرف گرایی را می شود شاخه ای از تجمل خواهی دانست که به قصد به رخ کشیدن توان اقتصادی، طبقه اقتصادی و در نهایت فاصله گذاری میان خود و انسان های دیگر صورت می پذیرد.
به عبارت خودمانی تر: مصرف گرایی که به نیت فرو کردن قدرت اقتصادی اش در چشم و چار همسایه و همکار و دوست و رهگذر چهار راه، دست به خرید تجملاتی می زد که نه تنها می شود بی آنها زندگی کرد، بلکه تجملات برای او ابزاری می شوند برای نمایش دارایی ها و برخورداری هایش!
نکته نگرانی آور اما در بلایند دیت های جوانان ما این بود که بیشتر ازدواج و ارتباط را همان کالای مصرفی می دانستند که باید تمایز اقتصادی زوجین و قدرت مالی شان را با زبان قال و حال به دیگران اعلام دارد!
در مصرف گرایی به قصد نمایش اقتصادی چند نکته چه از نظر فردی و چه از نظر اجتماعی قابل بررسی و شاید سزاوار اندیشیدن باشد:
نخست اینکه در این نوع به رخ کشیدن لباس های گران قیمت و برند لباس و کفش به قصد نشان دادن دست به جیب بودن، ظرایف زیادی از کف می روند: شخصی که فلان لباس را از بهمان فروشگاه صاحب نام تهیه می بیند دیگر خیلی در بند مطالعه در رنگ ها وچگونگی هماهنگی میان آنها و جنس لباس ها نیست! همان برند لباس اش کافی است تا از شر همه این ظرایف و اندیشیدن به همه اینها خلاص شود. دقیقا همان چیزی که کولاکوفسکی از آن با عنوان از دست رفتن مفهوم « برازندگی» یاد می کند.
برازندگی به معنای حذف همه اضافات غیر ضروری و آراستگی در عین دوری از خودنمایی است. برازندگی یی که در دیگران احساس هماهنگی میان صورت و معنا را تداعی کند. همانند نویسنده ای که باز به تعبیر فیلسوف لهستانی نوشته اش را از هرگونه لغت بازی و حشو و سوادفروشی خالی کرده است و در ذهن مخاطب نوشته اش همچون متنی یکپارچه و آراسته تداعی می شود.
با این همه این میل سوزان به تجمل خواهی بیمار گونه؛ می تواند برآمده از نوعی زمینه اجتماعی هم باشد: در دوران کهن حاکمان میل به پول و هدف های مادی را در جامعه گسترش می دادند تا فضیلت را در جامعه کمرنگ سازند و جامعه را با آسودگی بیشتری در کنترل بگیرند فضیلتی که سنگ بنای همه جوامع انسانی سالم به شمار می رود. جامعه با فضیلت، جامعه ای است که هر شهروندی را در نقش خود مهربانانه پذیرفته باشد، برای هر شهروندی چه آن کارگر بسیار محترم شهرداری و چه آن جراح زحمتکش کارکردی بشناسد و خوبی یا بدی آنها را در صداقت در انجام وظیفه و رذالت را در کم فروشی در اجرای صادقانه نقش شان بداند. وقتی ملاک همه پول و مصرف به قصد نمایش قدرت اقتصادی شد، همه متر و معیارها ذیل قدرت اقتصادی گرد می آیند و ملاک خوبی یا بدی و شهروند قابلِ احترام بودن و شهروند نازل، مخدوش و در نهایت از میان برمی خیزد!
در اخر اینکه: «بلایند دیت» های رایج شده در کشور ما و توقعات مطرح شده در اینگونه ملاقات ها اگر چه خوشبختانه پدیده ای فراگیر نیست اما نمایشگر تب و تابی است که در لایه زیرین جامعه ما در جریان است. تب و تاب دگردیسه شدن تجمل خواهی کم ضرر یا بی ضررِ آشنا با طبیعت زندگی به سوی مصرف گرایی به قصد نمایش برخورداری ها، بی اعتنا به ضربات بی اغراق هولناکی که این پدیده به روح و روان انسان و در مرحله نهایی به میزان همبستگی اجتماعی وارد می آورد.