متولیان گفتمان انقلاب دغدغه قدرت پیدا کردهاند
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۴۷۰۲۰۴
محمدرضا تاجیک پیشبینی میکند که در دهه ۵ انقلاب اسلامی با شکاف نسلی رادیکالتر، سبک زندگی متفاوتتر، خردهفرهنگهای مختلف، از خردهفرهنگ زنان تا خردهفرهنگ جوانان و خردهفرهنگهای مختلف روشنفکری مواجه خواهیم شد.
محمدرضا تاجیک متولد 1337، نویسنده، مترجم و فعال سیاسی اصلاحطلب است. وی در سال 1356 در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران پذیرفته شد و با وقوع انقلاب، تحصیلاتش ناتمام ماند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تسنیم، تاجیک بعد از گشایش دانشگاهها در پی انقلاب فرهنگی به تحصیلاتش ادامه داد و در سال 1369 فارغ التحصیل شد. پس از فارغالتحصیلی در مقطع لیسانس، تحصیل در مقطع فوقلیسانس علوم سیاسی دانشگاه آزاد و فوقلیسانس روابط بینالملل دانشگاه تهران را پی گرفت و پس از اتمام تحصیلات، از پایاننامه خود در رشته روابط بینالملل در مورد «دکترینهای امنیت ملی» دفاع کرد اما دفاع از پایاننامه فوقلیسانس علوم سیاسی خود را که در زمینه جنبشهای جدید اجتماعی بود، ناتمام گذاشت و برای ادامه تحصیل به انگلستان سفر کرد.
تاجیک در دانشگاه «اسکس» انگلستان، تحصیل در رشته نوین «تحلیل گفتمان» را آغاز کرد. بلافاصله پس از دفاع از پایاننامه فوقلیسانس یعنی در سال 1372 با دفاع از تز دکترایش با عنوان «دگربودگی و هویت» فارغالتحصیل شد و قبل از برگزاری جشن فارغ التحصیلی به ایران بازگشت. وی پس از بازگشت عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی شد و به تدریس علوم سیاسی در این دانشگاه پرداخت. تاجیک در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، مشاور رئیس جمهور و رئیس «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری» بود و در جریان انتخابات سال 1388 بهعنوان مشاور ارشد موسوی فعالیت میکرد.
برای گفتوگویی در موضوع جامعه ایران به کدام سو؟، به دفترش رفتیم و او از تغییر گفت، اینکه تغییر نیاز هر جامعه پویاست اما لازم است تا مدیریت شود. تاجیک در سخنان خود گریزی هم به مدرنیزاسیون در ایران زد و مشکل عمده جامعه را الگوبرداری صرف از مدرنیته غربی دانست.
صحبتهایش در مورد رقابتهای گفتمانی و حضور گفتمانها در جامعه ایران نیز از نکات جالبی برخوردار است. در این خبر، چکیدهای از مصاحبه 90دقیقهای با محمدرضا تاجیک را میخوانید. مشروح این مصاحبه دقایقی دیگر منتشر خواهد شد.
** اگر این تغییرات جامعه تدبیر نشود، شکل تهدید به خود میگیرد
این فعال اصلاحطلب در ابتدای سخنان خود، تغییر را نشانگر پویایی یک جامعه برشمرد و در عین حال تأکید کرد که جامعه بدون تغییر، پویایی، شادابی و طراوت ندارد، بنابراین جامعه تا وقتی وجود دارد که تغییر دارد لذا مشکلی با تغییر نیست. مشکل با «تیپولوژی» و «چگونگی» تغییر است. اگر این تغییر، تدبیر شود، شکل فرصت به خود میگیرد. اگر این تغییر، تدبیر نشود، شکل تهدید به خود میگیرد.
تاجیک همچنین پیشبینی میکند که در دهه 5 انقلاب اسلامی با شکاف نسلی رادیکالتر، سبک زندگی متفاوتتر، خردهفرهنگهای مختلف، از خردهفرهنگ زنان تا خردهفرهنگ جوانان و خردهفرهنگهای مختلف روشنفکری، مواجه خواهیم شد. او میگوید دهه 5 ما در حال تدبیر توسط بسیاری از قدرتهای خارجی و قدرتهای داخلی، بازیگران مختلف خارجی و داخلی، بازیگران سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی، اطلاعاتی و براندازی است. البته این دهه میتواند زیر سایه اراده معطوف به آگاهی و مدیریت شکل بگیرد.
** مدرنشدن در جامعه ایرانی در قاب و قالب غربیشدنمان شکل گرفت
این استاد دانشگاه در خلال این گفتوگو گریزی به مدرنیته در جامعه ایران میزند و میگوید: در جامعه ایرانی مدرن شدن ما در قاب و قالب غربیشدنمان شکل گرفت. ما تلاش کردیم مدرنیته را آنگونه فهم کنیم که انسان و جامعه غربی فهم کرد. ما یک مدرنیته درونزاد نداشتیم، بنابراین لزوماً و ضرورتاً آن چیزی که در جامعه ما اتفاق میافتد، بر اثر یک تقاضایی برای مدرنشدن نیست یعنی این اراده مدرنشدن در پس و پشت جامعه ما نیست که آن را بهسوی نوعی از تغییر، هُل میدهد.
این تحلیلگر مسائل اجتماعی و سیاسی با اشاره به تجربه تاریخی پروژه مدرنیزاسیون در ایران گفت که در دوره مشروطه بهناگاه فرمول هویتی ما عوض شد. فرمول هویتی حداقل میان منورالفکرهای ما دیگر این نبود که بگویند چون من آن (غرب) نیستم، این هستم. چون من غرب نیستم، شرق هستم. پس از آن تلاش کردند تا بگویند چون آن هستم، این هستم. تصمیم میگیرند جا پای انسان غربی بگذارند و مثل انسان غربی مدرن باشند اما ما نه آن تاریخ و نه آن فهم را از آن نوع مدرنیته داشتیم.
وی همچنین گفت: از آنجا که تلاش کردیم تکست مدرن غربی را در کانتکست متفاوتی حُقنه کنیم، یک نوع تضاد ایجاد شد چراکه این کانتکست آن تکست را پذیرا نبود، بنابراین مدرنتیهای که در غرب رهگشا شده بود و توانسته بود انسان غربی و جوامع غربی را از دوران قرون وسطایی بیرون بکشد و وارد یک فضا و «زیست جهان» دیگری کند، در جامعه ما نتوانست این کار را کند و جامعه ما را بهسمت استبداد سیاسی در دوران مشروطه و یک نوع بازیهای سیاسیِ حزبیِ ناپایدارِ ناهوشیار و منورالفکری تهی از میراث خودی و بیگانه ره برد.
** متولیان گفتمان با طراوتی که پس از انقلاب ایجاد شد، چندی است دغدغه قدرت پیدا کردهاند
تاجیک علت این غربزدگی و به رنگ انسان غربی درآمدن را بازماندن گفتمان ما از تولید و بازتولید مفهومی خود برشمرد و اینگونه توضیح داد که متولیان آن گفتمان با طراوتی که پس از انقلاب ایجاد شد، چندی است دغدغه قدرت پیدا کردهاند و چون به بازی قدرت میپردازند، از بازی معرفتی، از تولید و بازتولید سبک زندگی، هویت و ایدههای معرفتی بازماندهاند و تمام دغدغه آنها این شده که چگونه میتوان در یک تصاحب قدرت پیروز شد؟، لذا این تصاحب فرهنگی، هویتی و سبک در حاشیه قرار گرفته است.
وی در خصوص گروههای مرجع و تأثیرشان در مدیریت روند تغییر در جامعه توضیح میدهد: معمولاً جوامع تهی از گروههای مرجع نیستند. ما یک تغییر در گروههای مرجع داریم که مشکل از همینجا شروع میشود. در جامعه ما دو تغییر حادث میشود؛ تغییر اول یک نوع خودآیینی و خودمرجعی است. کنار این تغییر یک تغییر دیگری حادث میشود، یک نوع جایگزینی گروههای مرجع شکل میگیرد یعنی گروههای مرجع سنتی اندک اندک به حاشیه میروند و متن، توسط گروههای مرجع جدیدی پر میشود. گروههای مرجع جدیدی که لزوماً و ضرورتاً دیگر نه چهره دینی دارند و نه چهره فرهنگی و گفتمانی. این جایگزینی لزوماً بهعلت جاذبیت گروههای مرجع جدید نیست بلکه بهعلت غیبت گروههای مرجع سنتی است. گروههای مرجع سنتی در یک مقطعی به تاریخ قفل شدند و حالا تاریخ رفته و آنها ماندند.
این استاد دانشگاه بر همین اساس معتقد است: به پدیدآورندگان یک گفتمان و کسانی که میتوانند تولید و بازتولید گفتمانی و تقریر و بازتقریر گفتمانی کنند، نیاز داریم. در یک جامعه دینی، وظیفه اول بهعهده متولیان دین است، چون میخواهیم گفتمان دینی داشته باشیم، لذا نقد اول به آن کسانی وارد میشود که باید تولید و بازتولیدکنندگان این گفتمان باشند. آنها یک جایی نتوانستند این وظیفه را انجام بدهند. در لایه بعدی روشنفکران دینی هستند. این افراد باید بتوانند از درون دین نیازها و ایدههای زمانه خود را بیرون بکشند. متأسفانه این فضا یک جا از حرکت ایستاده است که شاید یک علت اصلی آن این باشد که حاشیهها فربهتر از متن شده و حاشیههای بازی سیاست و قدرت همه را مشغول خودش کرده است.
تاجیک در مورد تغییراتی که در جامعه در حال حادث شدن است و طرح بحثهایی مثل نواصولگرایی برای همگام شدن با این تغییرات و زندهنگهداشتن گفتمانها گفت: وقتی از یک منظر سیاسی به نوکردن گفتمان میاندیشیم، معنا و مفهوم آن میتواند این باشد که ما به گفتمان خود بهمثابه یک ابزار قدرت نگاه میکنیم که اگر بتواند با نسل و عصر رابطه برقرار کند، بنابراین باید ببینیم عصر و نسل ما چهچیزی طلب میکند و چگونه میتوانیم گفتمانی را تصویر کنیم که بتواند با ذائقهها و خردهفرهنگها و تقاضاهای گوناگون نسل جدید رابطه برقرار کند.
وی ادامه داد: هیچ گفتمانی نیست که یک بار برای همیشه تقریر شود و با تمامی این نسلها و عصرها رابطه برقرار کند حتی گفتمانهایی که جنسشان از جنس نسل است، باز در عصر و نسل خود بازتفسیر میشود و میتواند با نسل جدید هم سخن بگوید. البته معتقدم مشکل نخست فقدان و خلأ خود گفتمان است و دومین مشکل را خلأ پدیدآورندگان گفتمان میدانم، یعنی وجود کسانی که از این استعداد و توانایی برخوردار باشند و بتوانند یک گفتمان هژمونیک را تولید و بازتولید کنند اما چنین کسانی وجود ندارند، این موضوع در دو طرف اصولگرایان و اصلاحطلبان صدق میکند.
** گفتمان سومی در ایران امکان تولد ندارد
این فعال اصلاحطلب همچنین در مورد رقابتهای گفتمانی و حضور گفتمانهای اصلاحطلبی و اصولگرایی در جامعه میگوید: گفتمانهای قدیم ما بهعلت اینکه امکان بازتولید و بازتغییر خودشان را ندارند به یک معنا در حال احتضار هستند، اما آلترناتیو سومی هم امکان تولد ندارد. در گذشته بسیاری از کنشگران سیاسی و روشنفکران سیاسی به یک جریان سوم اندیشدهاند اما جریان سوم هیچگاه نتوانسته متولد شود. این دو گروه میتوانند با تغییرمسما و آن چیزی که ذیل ایشان است، کماکان دو آلترناتیو جدی جامعه ما باقی بمانند چون آخرین آمار جامعه ما نشان میدهد که 80 درصد جامعه ما گرایشات دینی دارند.
** انسان ایرانی در تحلیل نهایی انسان دینی است؛ سکولار نیست
تاجیک در عین حال معتقد است که براساس آمارها انسان ایرانی در تحلیل نهایی انسان دینی است، انسان سکولاری نیست یعنی بهصورت رادیکال از دین عبور نکرده است، کماکان خداباور است، ممکن است نگاهش به خدا و دین متفاوت باشد، ممکن است نسبت به فرامین و آموزههای دینی با دیگری متفاوت باشد، اما کماکان دینی فکر میکند و بعد از چندین دهه با تمام فراز و فرودهایی که جریانات سیاسی کشور داشتند و تمامی تلاشهای وسیع و حجیمی که گروهکها و جریانات اپوزیسیونی در خارج و داخل انجام میدهند، مردم همچنان به نظام دل بستهاند.
منبع: اقتصاد آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۴۷۰۲۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دغدغه رهبر انقلاب پیرامون فرزندآوری و ازدواج مجرّدان
آنچه در ادامه میخوانید انتشار گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در خصوص «سبک زندگی اسلامی در بخش خانواده» است که در شماره های مختلف تقدیم علاقهمندان میشود.
بخش حقیقی تمدن نوین اسلامی، آن چیزهائی است که متن زندگی ما را تشکیل میدهد که همان سبک زندگی است. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است، مثل مسئلهی خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئلهی خط، مسئلهی زبان، مسئلهی کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانهای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه.
همه اینها آن بخشهای اصلی تمدن است، که متن زندگی انسان است. «بیانات در دیدار جوانان استان خراسان شمالی، ۱۳۹۱/۰۷/۲۳»
مسئلهی فرزندآوری خیلی مسئلهی مهمی است. چند سال ما این مسئله را مطرح کردیم و گفتیم؛ خب یک عده از دخترخانمهای خوب، خانمهای جوان قبول کردند و عمل کردند لکن در محیط عمومی جامعه اثری از این قضیه نیست. الان آمار فرزندآوری ما به قدر جانشینی هم نیست، یعنی کمتر از جانشینی است، الان اینجوری است. این معنایش این است که ما تا سی سال دیگر یک جامعهی پیر داشته باشیم.
خطر بزرگی است، این از همهی خطرات بزرگتر است. این خیلی مهم است. این احتیاج به تلاش و کار دارد. مسلّماً راههایی هم وجود دارد برای اینکه بشود این را درست کرد؛ باید بنشینید این راهها را پیدا کنید.
یک [مسئله] هم ازدواج مجرّدان است. «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ»(۱) این الان واقعاً [لازم است.] گاهی دخترهایی بدون آوردن نام یا گاهی هم با نام، به من نامه مینویسند که طالب ازدواجند و برایشان فراهم نمی شود. یکی از دعاهایی که بنده دائم میکنم برای ازدواج دخترها و پسرهایی است که مایل به ازدواجند و امکان ازدواج ندارند. فکر کنید ببینید چه کار باید کرد؟ همهی اینها قابل علاج است. بایستی این را [علاج کرد].
در مسائل خانواده به نظر من روی این چند موضوع بخصوص باید تکیه کرد و باید راههای عملی پیدا کرد. یکی از کارهای بسیار اساسی در این زمینه فرهنگسازی است؛ باید فرهنگسازی کنید. ببینید چگونه میشود فرهنگسازی کرد؛ بالاخره بروید افکار عمومی را درست کنید، یعنی یک کار بزرگ این است.
کار مردمی هم -که اشاره شد کارهای مردمی و اینها- کاملاً درست است. باید کار از دست مردم گرفته نشود، اگر چه دستگاه حکومت مسئولیت دارد، ما هم مسئولیت [داریم]، در مورد مسائل خانواده ما مسئولیت داریم، دولتها مسئولیت دارند، همهی دستگاههای مختلف حکومتی مسئولیت دارند و باید به وظایفشان عمل کنند لکن این پویش مردمی و حرکت عمومی مردمی نبایستی متوقف بشود؛ کار اساسی را این میکند و دولتها بایستی کمک کنند. «بیانات در دیدار با فعالان و کارشناسان خانواده، ۱۳۹۸/۰۵/۲۴»