پیشنهاد عجیب مادرزن به داماد در باره خواهر عروس!
تاریخ انتشار: ۱ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۴۸۷۹۰۸
زله شدهام. دیگر نمیتوانم تحملش کنم. یک سال قبل، در یک جشن تولد با او آشنا شدم. کاش استخوانهای پایم قلم میشد و به آن مهمانی لعنتی نمیرفتم. آفتابنیوز : زله شدهام. دیگر نمیتوانم تحملش کنم. یک سال قبل، در یک جشن تولد با او آشنا شدم. کاش استخوانهای پایم قلم میشد و به آن مهمانی لعنتی نمیرفتم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روابط من و بهاره در فضای مجازی به یک احساس آتشین تبدیل شد. به خواستگاریاش رفتم و ازدواج کردیم. من کس و کاری نداشتم. پدرم بیمار است و برادرم و خواهرم نیز سر خانه و زندگی خودشان هستند و دخالتی نکردند.
ریش و قیچی دست مادرم بود. او هم ذوق و شوق داشت هرچه زودتر مرا در رخت دامادی ببیند.
مراسم خواستگاری و عقدکنان برگزار شد و ما زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. همسرم روز خواستگاری گفت حرفی ندارد و هرچه پدر و مادرش بگویند اما نمیدانستم که او برای یک عمر زندگیمان هم حرفی از خودش ندارد.
از همان روز اول، دخالتهای مادر و خواهرش شروع شد. آنها اجازه نمیدادند آب خوش از گلویمان پایین برود. حتی برایم تکلیف تعیین کردند که پسرخالهام باید برود و خواهر زنم را بگیرد.
چند میهمانی خانوادگی هم به همین منظور برگزار کردند اما تیرشان به سنگ خورد. متأسفانه همسرم پا جای پای مادرش گذاشته است و با ناسزا و الفاظ رکیک، عذابم میدهد.
من هیچ اختیاری در زندگی خودم ندارم. بدونتوجه به میزان درآمدم، فقط دنبال خوشگذرانی و ولخرجی هستند. مادر همسرم از من خواست مرخصی بگیرم و به مسافرت برویم. راستش، دستم خالی بود و مرخصی هم نداشتم.
او همسرم را، بدون اجازۀ من، دو هفته به سفر برد. وقتی هم دراینباره توضیح خواستم، هرچه از دهانشان درآمد نثارم کردند. من بچه میخواهم و مادرزنم میگوید تا هفت یا هشت سال دیگر حق نداریم بچهدار شویم. نمیخواهم این زندگی را. خیلی خسته و کلافه شدهام.منبع:رکنا
منبع: آفتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۴۸۷۹۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسم رمز ترور؛ «قم» را به خاک و خون می کشیم
گروه اندیشه: آیت الله دکتر سید مصطفی محقق داماد در کانال خود فایل صوتی و تصویری ای را در در باره شهید مطهری منتشر کرد. این خاطره در همایش بین المللی بازاندیشی آرای استاد مطهری در مواجهه با مسایل امروز در بهمن 1399 مطرح شده است. به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این خاطره مربوط به آخرین روزهای حیات استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری است. محقق داماد می گوید که «چهارم اردیبهشت سال 1358 پس از درس اصول مرحوم استادم مرحوم آیت الله العظمای لاریجانی، به طرف منزل آمدم که دیدم مرحوم استاد مطهری در منزل ما تشریف دارند. آمده بودند که بعد از استراحت و نماز نزد امام بروند.»
او در ادامه افزود: «من که وارد شدم، دیدم روزنامه ای دست ایشان است (اطلاعات یا کیهان). دراز کشیده بودند و روزنامه می خواندند. من که وارد شدم سلام کردم و ایشان نشستند. خوشامدگویی کردم. گفتند اگر کاری دارید عجله نکن، من این جا هستم و استراحت می کنم.»
محقق داماد در ادامه گفت: « زمانی که نشستم ایشان (آیت الله مطهری) صدا زدند که فلانی روزنامه را امروز دیده ای؟ گفتم نه. گفت دیروز سپهبد قرنی را ترور کردند. گروه فرقان این قضیه را به گردن گرفته است و در بیانیه خود گفته است که ما قم را به خاک و خون می کشیم. یعنی گروهی که تصمیم داشتند ترور کنند، حرف اول نام کسانی که می خواستند ترور کنند، جمع شده بود در این کلمه که «قم» را به خاک و خون می کشیم. (ق . م)»
محقق داماد افزود: «ایشان فرمودند که خودشان (فرقان) هم گفته اند که چند روحانی در لیست ما است و تنها ارتشی ها نیستند. ایشان فرمودند که به نظرم آن «م» من باشم. کلمه «م»، که پشت سر «ق» قرنی بوده، و بعدش «م» هست، حتما مطهری و من هستم. این طور فکر می کنم.»
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه با اشاره به توصیه اش به شهید مطهری در باره محافظت از خود گفت: «به ایشان گفتم اولا خدا نکنه، حالا اگر این طور است، چه مانعی دارد که شما یک مقدار احتیاط کنید. کمتر بیرون بروید، در ملاء عام ظاهر نشوید یا با محافظ بیرون بروید. آن روز هنوز بحث محافظ و ...نبود.»
محقق داماد صحبت مهم شهید مطهری را این گونه بیان کرد: «جمله ای که شاهد عرض من است این جمله است که (شهید مطهری ) گفتند خدا شاهد است این از اعتقاد من است و به این مسئله باور دارم که اگر «م» همان من باشم، و من را ترور کنند، من یقینا معتقدم که شهید هستم. زیرا به نظر من حرف صاحب جواهر کاملا درست است که اگر کسی برای حفظ هسته مرکزی اسلام، در دفاع از هسته مرکزی اسلام کشته بشود، مصداق واقعی شهید است. این گروه مرا هدف قرار داده اند چون می دانم که این ها می خواهند چهره اسلام را دگرگون کنند، من هم مقابلشان ایستاده ام، هیچ کوتاهی نکرده ام، و نخواهم کرد. ولذا من معتقدم که اگر این کار را بکنند یقینا شهید می شوم.»
216216